مفاهیم مدرن معماری

در

(سیارک) در اوایل قرن نوزدهم میلادی اگستیوس پوگین کتاب کانتراستس (1836) (تضادها) را نوشت. همانطور که عنوان کتاب گویاست، وی در این کتاب جهان مدرن صنعتی را با یک تصویر ایده آل گرایانه از قرون وسطی مقایسه و تحقیر می کند.
به اعتقاد پوگین معماری گوتیک تنها اصول معماری مسیحیت بود.
جان راسکین منتقد هنری انگلیسی قرن 19 و نگارنده کتاب "هفت مشعل معماری" در نگاه خود به مشکلات معماری بسیار ریزبین تر بود.
در نظر او معماری هنریست که برج های ساخته شده به دست بشر را ساماندهی و زینت می بخشد...و در نتیجه دیدن آنها به انسان بهداشت روان، قدرت و لذت می بخشد.
برای راسکین، زیبایی شناختی بسیارمهم بود او در ادامه کار می گوید که یک ساختمان فی الواقع یک اثر معماری نیست مگر اینکه به گونه‌ای آراسته شده باشد.
به اعتقاد راسکین یک ساختمان کاربردی مناسب باید حداقل رگه‌هایی در نمای بیرونی خود داشته باشد.


لو کوربوزیه معمار معروف قرن بیستم در باب تفاوت مابین ایده‌ال های معماری و ساخت و ساز صرف نوشت:

شما برای ساخت خانه ها و اماکن، سنگ، چوب و بتن را به کار می گیرید این ساخت و ساز است.اما زمانی که نبوغ را وارد کار می کنید به یکباره کار برایم دلنشین می‍‌شود و من از آن رضایت دارم و خوشحال هستم و می گویم: این زیباست این معماری است.

لودویگ میس فن در روهه (معمار هم عصر لو کوربوزیه) می گوید:

معماری از هنگامی شروع می شود که با احتیاط دو آجر را روی یکدیگر می گذارید. آنجا نقطه آغازین است

مفاهیم مدرن معماری

لوئیس سالیوان معمار معروف قرن 19 در زمینه آسمان خراش ها به یکی از اصول مهم طراحی معماری تاکید بسیاری کرده است او می‌گوید: ((شکل(فرم) پیرو کارکرد است))
در حالی که تصور اینکه ملاحظات ساختاری و زیبایی شناسی باید به طور کامل تحت تاثیر عملکرد باشند، با طرفداران و منتقدانی مواجه شده بود این موضوع در اثر جایگزینی مفهوم کارکرد به جای کارایی ویترویوس بود.
مفهوم فانکشن یا کارکرد برای در برگرفتن تمامی معیارها و ضوابط کاربری، ادراک و برخورداری از یک ساختمان، نه فقط از جنبه عملی بلکه از لحاظ زیبایی شناختی، روانشناختی و فرهنگی مطرح شد.
خانه اپرای سیدنی در بندر به گونه‌ای شناور به نظر می رسد.


برشهای سقفی فراوان در معماری این بنا به شکل یک بادبان سفید درخشان مبدل گشته است.
نونزیا روندانینی می گوید: از این طریق جنبه زیبایی شناختی معماری فراتر از جنبه کاربردی آن است که در این مورد با دیگر رشته های علوم انسانی مشترک است. از طریق این روش خاص بیان ارزش ها، معماری می تواند زندگی اجتماعی را تحت تاثیر قرار دهد حتی بدون در نظر گرفتن این موضوع معماری به خودی خود باعث پیشرفت در توسعه اجتماعی خواهد شد.
محدود کردن معنی فرمالیسم (در شاخه معماری) به اینکه هنر فقط برای هنر است نه تنها ارتجاعی است بلکه این تلاش بیهوده در جهت اصالت و کمال هنر، می تواند فرم را به ابزاری صرف تنزل دهد.
عقل گرایی، تجربه گرایی، ساختارگرایی، پساساختارگرایی، و پدیدارشناسی از جمله فلسفه هایی هستند که در معماران مدرن و رویکرد آنها در طراحی ساختمان تاثیر داشته‌اند.
در اواخر قرن 20 یک مفهوم جدید به نام "معماری پایدار" برای در بر گرفتن هر دو حوزه ساختار و عملکرد به مفاهیم معماری اضافه شد.
ساختمان باید برای ارضای نیازهای زندگی معاصر، با در نظر گرفتن سازگاری با محیط زیست از لحاظ مصالح ساختمانی، تاثیر آن بر محیط زیست طبیعی و شهری مجاور، آب و فاضلاب و مدیریت و روشنایی و نیازهایی که ملزم به مصرف منابع انرژی غیر پایدار برای گرمایش، سرمایش است، ساخته شود.ترجمه  itrans.ir

نظرات

در ادامه بخوانید...

آرامگاه یعقوب لیث صفار/ اولین شهریار ایران بعد از اسلام

در

ایران با تمدن غنی و با عظمت خود و در تاریخ پر فراز و نشیب و با ابهتی که دارد، نام دلاوران زیادی را در خود حک کرده که چون الماس بر سینه اش می درخشند. یعقوب لیث صفاری (رادمان پور ماهک) یکی از این نام آوران پر افتخار می باشد. این سردار نامی و دلاور ایرانی، بنیانگذار سلسله صفاریان در ایران است که در زمان حکومت او زبان پارسی جانی دوباره گرفت. او اولین شهریار ایران بعد از ورود اسلام به ایران می باشد.

 

آرامگاه یعقوب لیث صفار با گنبد مخروطی شکل دندانه دار در قسمت شمال شرقی روستای شاه آباد در 10 کیلومتری جاده دزفول به شوشتر در استان خوزستان، در میان یکی از مهم ترین محوطه های تاریخی ایران  یعنی در خرابه های شهر جندی شاپور قرار دارد. وجود گورستانی با سنگ قبرهای باستانی در اطراف مقبره گواهی بر قدمت این اثر دارد. گنبد مخروطی شکل آرامگاه، از بهترین نوع گنبدهای مخروطی واقع در خوزستان محسوب می شود.

 

جلال و زیبایی نمای گنبد از دور کاملا جلوه گر این است که روزی این بقعه برای شخصی بزرگ و محترم بنا شده است. معماری آرامگاه یعقوب لیث صفاری از یک ورودی برخوردار است و سطح داخلی آرامگاه را از سطح بیرونی آن جدا می کند. سازه اصلی آرامگاه یعقوب لیث صفاری در خوزستان خشت خام است و نقوش برجسته و ملات گچ و خاک دارد.

 

شاید بنظرتان اینجا آرامگاه یک آدم نه چندان معروف یا شاید شخصیتی که چندان تاثیرگذار نبوده است ولی عجیب اینکه این مکان، آرامگاه یعقوب لیث صفاری یکی از بزرگ مردان با ارزش تاریخ ایران است که در زمان حکومت خود نقش و تأثیر به سزایی دربازسازی و حفظ فرهنگ و زبان پارسی داشته است. برخلاف معماری نمای بیرونی بقعه یعقوب لیث صفار که از گذشتگان به زیبایی به یادگار مانده درون آرامگاه در کمال تاسف از پادشاه با ارزش وبزرگ ایرانی بعید است که با وجود نام نیکی که در تاریخ این مرز و بوم از خود به جای گذاشته چنین آرامگاه فراموش شده ای را دارا باشد. متأسفانه آرامگاه وضعیت مناسبی ندارد و در ضریح آهنی مقبره از چوب صندوق میوه برای اتصال بخش های مختلف استفاده شده است و روی دیوار قدیمی آرامگاه هم میخ های زنگ زده، سیم های کج و معوج، تارعنکبوت هایی با گستره ی زیاد، موکت های رنگ و رو رفته و محوطه سازی نامناسب به نحو نازیبایی جلب توجه می کند که انسان را اگر از سرنوشت صاحب مقبره خبر داشته باشد، متاسف می کند. ولی هیچ کدام از این مطالب از بزرگی و ارزش این شخصیت مهم و تأثیرگذار در تاریخ ایران کم نمی کند.

حقانیت آرامگاه یعقوب لیث صفار

پیشینه تاریخی معماری آرامگاه یعقوب لیث صفار به دوره سلجوقی تا قاجار می رسد و با توجه به مرمت های مختلف که بر آن گذشته است، قدیمی ترین آن مربوط به دوره ی سلجوقی می باشد. بنا به گفته مردم بومی این منطقه در حدود چندین دهه قبل روی دیوار گنبد کتیبه ای با خط عربی قدیم وجود داشته و روی آن اسم یعقوب لیث سردار بزرگ به وضوح نوشته شده بود که بعدها توسط عده ای با اسپری مشکی پوشیده شده است. وجود تندیس بزرگی از این شهریار ایرانی که سوار بر اسب خود می تازد و در بخش غربی شهر دزفول از مسیر اندیمشک به دزفول نصب شده، مهر تأییدی بر وجود آرامگاه یعقوب لیث صفار است و البته شواهد و اسناد تاریخی بر این حقیقت هم مهر تایید می زند.

 

زندگینامه

یعقوب لیث صفار پسر مسگری از قریه قرنین اهل سیستان بود و از آنجا که شغل رویگری را از پدر به ارث برده بود به صفار معروف شد. ولی به خاطر دلاوری ها و منش والا عده ای از عیاران او را به سرداری خود انتخاب کردند. با محبوبیتی که میان مردم به خاطر جنگ با خوارج به دست آورده بود توانست به قدرت برسد. مرکز حکومت او شهر زرنگ (زرنج) در افغانستان امروزی بود. در زمان به قدرت رسیدن یعقوب لیث صفار، حکومت بنی عباس در ایران قدرت و نفوذ بسیاری داشتند و یعقوب لیث صفار که از به قدرت رسیدن اعراب و همینطور نفوذ آنان در ایران ناراضی بود، از ابتدای حکومت خود رویای سرنگونی حکومت بنی عباس را در سر داشت و معماری آرامگاه یعقوب لیث صفاری مربوط به ایرانیان است.

 

چگونگی از دنیا رفتن یعقوب لیث صفار

عقاید متعددی در مورد پیشینه این دلاور مرد ایرانی دارند، برخی بر این عقیده هستند که رگ و ریشه صفاری به پادشاهان ساسانی می رسد. شاید این خود گواه بر دشمنی این ایرانی وطن پرست با اعراب بود. از این رو بعد از فتح کرمان و نیشابور و بعد از آن فتح خراسان و سرنگونی حکومت طاهریان به جهت سرنگونی بنی عباس به خوزستان لشکر کشید و از آنجا به بغداد رفت، اما در جنگ با خلیفه شکست خورد و از ناحیه گردن به شدت زخمی و مجبور به عقب نشینی شد. سپس دوباره به شوش بازگشت تا لشکر خود را احیا و به بغداد لشکرکشی کند، ولی در میانه راه و بر مبنای اسناد تاریخی در نزدیکی دزفول کنونی (جندی شاپور) به طور ناگهانی بیمار شد و کمی بعد از دنیا رفت. همه ی مورخان بر اینکه یعقوب لیث صفار دلاوری شجاع و باهوش و بسیار سیاستمدار بود اتفاق نظر دارند .

 

پاسدار زبان پارسی

پس از حمله ی اعراب تا زمان حکومت یعقوب لیث صفار، زبان رسمی ایران و حکومت های ایرانی عربی بود، یعقوب نخستین پادشاه ایرانی بود که زبان پارسی را 200 سال بعد از ورود اسلام به ایران دوباره بازسازی و زبان رسمی کشور اعلام کرد و بعد از آن هیچ کس در دربار او حق نداشت به غیر زبان پارسی سخن بگوید. تا جایی که از زبان مورخان نقل شده است: وقتی یکی از شاعران آن عصر در مدح یعقوب لیث صفار شعری به زبان عربی سرود او را ملامت کرد و به او گفت چرا به زبان پارسی شعر نمی گویی من این زبان را نمی دانم.
یعقوب لیث صفار زبان پارسی دری را زبان رسمی کشور اعلام کرد و بعد از آن حکومت وطن دوست و فرهنگ دوست سامانی راه او را دنبال و زبان پارسی را تا حد زیادی گسترش دادند و این رسمیت تا به امروز و عصر کنونی ادامه دارد .

از آن پس گرانمایه گویندگان                                  گشودند شعر دَری را زبان

وز آن گفته چون شعر سامان گرفت                      به نظم اندرون پارسی جان گرفت

سزد گر به یعقوب خوانی درود                               که در بر رخ پارسی درگشود

نخستین هوادار شعر دَری                                       همو بود و شاید که یادآوری

منبع:همگردی

نظرات

در ادامه بخوانید...

هنر معماری در کاروانسرای سعدالسلطنه

در
کاروانسرای سعدالسلطنه
کاروانسرای سعدالسطنه که به سرای سعدالسلطنه، سرای سعدیه، سرای سعادت و بازارچه سعدالسلطنه نیز معروف است، در مرکز شهر قزوین در خیابان امام خمینی (رشت سابق و پهلوی سابق تر) قرار دارد. ورودی اصلی کاروانسرای سعدالسلطنه از خیابان امام خمینی است که ۴ طاق نما در طرفین داشته و سقف آن نورگیر ندارد و به صورت عرقچین ساخته شده است و خیابان را به حیاط اصلی سرای سعدالسلطنه متصل می سازد.

کاروانسرای سعدالسلطنه

این کاروانسرا دارای محوطه تاریخی بسیار زیبا  است که در حال حاضر بزرگ ترین مجموعه کاروانسرایی شهری قزوین محسوب می شود که در عهد قاجار و در زمان ناصر الدین شاه توسط سعدالسلطنه، فرماندار وقت قزوین بنا شده است.

 

کاروانسرای سعدالسلطنه

کاروانسرای سعدالسلطنه بزرگترین کاروانسرای سر پوشیده جهان و بزرگترین کاروانسرای درون شهری ایران و یکی از معدود کاروانسرا های ایران است که دارای چندین حمام، سرا، تیمچه، شترخان، راسته، چهارسوق، مسجد، چایخانه و … می باشد. نقش کاروانسرای سعدالسطنه در گذشته به عنوان یک سرای بازرگانی بوده است. کاروانسرای سعدالسطنه به یکی از قطب های گردشگری در شهر قزوین تبدیل شده است. 

 

کاروانسرای سعدالسلطنه


برخی می گویند چون مجموعه کاروانسرای سعدالسطنه در محل میدان چوگان دوران صفویه (کاخ باغ سعادت، میدان سعادت) بنا شده بود به آن سرای سعادت می گفتند. محمد باقرخان سعدالسلطنه اصفهانی حاکم وقت شهر قزوین در اواخر دوران سلطنت ناصرالدین شاه قاجار (سال ۱۳۱۰ هجری قمری) با توجه به مراودات اقتصادی فراوان ایران با روسیه و ترکیه، دستور داد کاروانسرایی در زمینی به مساحت 2.7 هکتار با حدود ۴۰۰ حجره در شهر قزوین بنا کنند و لقب خویش را بر روی آن نهاد و کاروانسرای سعدالسلطنه بعد از حدود دو سال با همت دو معمار اصفهانی و دو معمار قزوینی یعنی در سال ۱۳۱۲ هجری قمری به بهره برداری رسید. 

 

کاروانسرای سعدالسلطنه

این کاروانسرا از سراهای تودرتو و پیوسته به هم تشکیل گردیده است. حجره هایی که در حیاط ها واقع شده اند با ایوانچه های کاربندی شده نشانگر کمال زیبایی طرح می باشند که محورهای شرقی، غربی و شمالی، جنوبی بازار از آنها می گذرند. محورهای عمود بر هم در چهار سوق کاروانسرای سعدالسطنه به هم می پیوندد و معماری مکتب قزوین در فضاهای تجاری را به شیوه ای بسیار زیبا و ماندگار به نمایش می گذارند. بر فراز این چهار سوق گنبدی بزرگ و در چهار طرف آن چهار نیم گنبد قرار دارد که همگی دارای کاربندی و در اوج زیبایی از نظر معماری هستند.

 

کاروانسرای سعدالسلطنه

عملیات مرمت کاروانسرای سعدالسطنه نیز در قالب تفاهم نامه از طریق صندوق احیا و بهره برداری از اماکن تاریخی و فرهنگی سازمان میراث فرهنگی به سازمان بهسازی و نوسازی شهرداری قزوین واگذار شد و عملیات اجرایی مرمت ادامه دارد و این بنا روند مطلوبی را در حوزه مرمت و بازسازی طی می کند.

کاروانسرای سعدالسلطنه

عملیات مرمت با استفاده از منابع مالی سازمان بهسازی و نوسازی و زیر نظر سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری در دست انجام است و در حال حاضر بسیاری از قسمت ها بنا مرمت شده اند قرار است قسمت های مرمت شده به زودی توسط متولی آن به کاربری هایی مانند رستوران، تولیدی و فروشگاه لباس و … اجاره داده شود.

 

کاروانسرای سعدالسلطنه

 این اثر تاریخی ابتدا در تاریخ 1316/9/17 با شماره ثبت ۱۰۲۱ در زیر مجموعه بازار قزوین ثبت شد، سپس در مورخ 1377/5/11 با شماره ۲۰۸۹ به صورت مجزا به نام کاروانسرای سعدالسلطنه ثبت و بعدها گرمابه سعدیه با شماره ۱۲۵۹۸ در تاریخ ۱۳۸۴/۵/۱۱ از کاروانسرا جدا گردید.

 

نظرات

در ادامه بخوانید...

معماری چیست و چه بوده است؟

در

بر اساس سابقه تاریخی معماری، تاریخ معماری اجبارا باعث پیشرفت یا تقویت یک مفهوم تاریخی از معماری همراه با تعریف شرط های تاریخی از یک کمبود تاریخی معماری معاصر می شود .

چه چیزی از دانش کنونی ما درباره معماری به ما اجازه می دهد تا معماری را تاریخی بدانیم ؟

و مردم در گذشته (و ما اکنون) چه چیز را معماری می دانستند؟ در این زمینه ، موادی که توسط تاریخ های معماری به عنوان نوعی از اقتدار در برابر آنچه که پاسخ به نخستین سوال از این سوالات سنجیده می شود شناخته می شود. وسیله ای که بواسطه آن ، ماده مورد نظر به شکل آهنگین به شکل سوال دوم می رسد. لذا این سوالات که " معماری چیست" ؟ و " معماری چه بوده است" ؟ تاریخ دانان ، معماری را به مقاصد مختلفی رهنمون می کند. از آنجایی که تاریخدانان به این سوالات از طریق تحلیل و ارزیابی مواد خود می پردازند، همین مسئله ممکن است برای آنان نیز حادث باشد. رابطه تاریخ به شواهد، به عنوان مثال، به طور خاص در مورد "چگونگی" و "زمان 'ساخت یک ساختمان است ، که همراه با مسائلی از جمله " چه "(طبیعت مصنوع و اهمیت آن)، «چرا» (دلایل این طبیعت، نیت نویسنده، پیش شرط حاکم بر ظاهر و مسائل فنی) و "چه کسی" (در مورد ریشه های مصنوع هم به عنوان یک کار تالیفی وهم به عنوان یک کار خاص مورد توجه اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و یا مذهبی).

مقاله علمی مفاهیم مدرن معماری 

 مقاله علمی ادبیات معماری معاصر 

با وجود برخی محدودیت ها، چنین پرسش هایی در انتزاع خود برای مسکن های پیش ساخته در کشورهای جنوب صحرای آفریقا به اندازه خانه های با شکوه انگلیسی خدمت می کنند. اما "چگونگی" تاریخ معماری به سرعت تبدیل سوال در مورد تعریف معماری از نظر آداب و رسوم، معیارهای زیبایی شناسی و محتوای نظری می شود. بحث در مورد مسئله وجود، واینکه چه چیزی می تواند معماری شناخته شود ، با اجماع در سال 1920 و بد از آن در1960 و سپس به طرز چشمگیری در پایان قرن بیستم تغییر کرد.
در نتیجه، در حال حاضر مورخان معماری ممکن است یک ساختمان را به راحتی پایان دادن به آن آغاز کنند و یا از ساختمان به طور کلی چشم پوشی کنند. "چگونه " و " چه زمانی" در حال حاضر ممکن است در رابطه با یک سند و یا موضوع پرسیده شود که این مسئله به عنوان موضوع تاریخ معماری در سال های 1960، 1970 و یا حتی 1980 غیر قابل تصور بوده است.
با توجه به این مشاهدات ، ما ممکن است به این نتیجه برسیم که شواهد تاریخی تکیه بر سوالات مفهومی و مسائل مورد اهمیت و توجه دارند که با توجه به این مسئله به سه دسته رویه ای، متنی و مفهومی تقسیم بندی می شوند که با هم تداخل دارند.
شواهد رویه ای ما را به حقایقی از هر موضوع داده شده رهنمون می کند: چگونه همه چیز از آغاز تا پایان به دست می آمد ، و چه کسی در هر مرحله از راه درگیر بوده است.
سوال از پرسنل نیز مربوط به شواهد متنی است، که موضوع تاریخی در تنظیمات گسترده تر خود قرار می دهد. اثبات زمان، توالی، محل، و همچنین چهره های درگیر و ارتباط آنها با دیگر چهره ها - کی، کجا و چه کسی - کمک می کند تا مورخان موضوع خود را به افراد دیگر و در نهایت، به شبکه گسترده تر از راویان گذشته تاریخی متصل کنند ،که همه مورخان معماری کار خود را توسط این فرایند اندازه گیری دیگران هم توسط آن ارزیابی می کنند.
دسته سوم، یعنی شواهد مفهومی، مربوط به نوع موادی که به سوال از صلاحیت در یک موضوع می پردازد می باشد. این اغلب غیر ممکن یا نامطلوب خواهد بود که همه اسناد، ساختمان ها و یا چاپ ها را به یک دسته بندی اختصاص دهیم. با این حال، صلاحیت های انضباطی در جستجوی تاریخ معماری، یک موقعیت (حتی ضمنی) در مورد چگونگی دسته بندی یک موضوع غیر متعارف و یا حاشیه ای را به ما ارائه می دهد که اهمیت گسترده ای برای این رشته دارد - و در نتیجه هر چیز را در زمانهای گوناگون و گفتمان در خصوص تاریخ معماری در جای خود قرار می دهد. استقرار شواهد در تعقیب سوالهای تاریخ نگارانه و یا حدت تاریخی ، سوالاتی در خصوص مسائل مفهومی در کنار روش و زمینه ها را ایجاد می کند.

شواهد و عمل مورخ معماری

یک سری از نمونه ها به ما اجازه می دهد تا ببینیم که این نقاط در عمل چگونه ممکن است به کار گرفته شوند. متخصصان در تاریخ آثار باستانی معماری، اسناد طراحی و ساخت و ساز، و نمایندگی های معماری، لازم است تا پیش بینی، مستند سازی یا نقد مطرح شده در طول سه دهه ی گسترده از بررسی در طیف وسیعی از شیوه های تحلیلی تاریخی و دیگر روش اقتباس شده را به منظور نفوذ عمیق تر به مسائل تاریخی نیاز داشته باشند. تکنیک ها و فن آوری های مناسب برای نقشه برداری، مهندسی و سایر زمینه ها نیازمند اندازه گیری دقیق همه ابعاد هستند، به عنوان مثال، برخی برای بررسی دقیق ساختمان ها و سایت های باستان شناسی مورد استفاده هستند – که البته کامل بودن دقت آنها نسبی است. مشکلات سده های گذشته مانند ابعاد ستون ها و نسبت آنها به نظریه ارتفاع ستونی و قطر باقی همچنان پابرجا و در نتیجه محل بحث است.
در این راستا، مقاله اخیر توسط متیو کوهن در JSAH اسناد نظرسنجی جدیدی از قربانگاه قدیمی کلیسای سن لورنزو (فلورانس، 9-1420) ارائه کرده است، که معمولا به عنوان سهم متعارف فیلیپو برونلسکی بر پایه و اساس فلورانس در معماری رنسانس در نظر گرفته می شود. کوهن انجام یک "مشاهده دقیق از ساختمان، ساخت یک مطالعه تازه از عناصر آن و سیستم متناسب با آن را به انجام رساند. او نقشه اندازه گیری و تجزیه و تحلیل گرافیکی را در کنار یک بحث تاریخی مربوط به تالیف ساختمان، که یافته های تجربی خود را برآن اساس نهاده بود ارائه کرد. او نتیجه گرفت که مسئولیت بخشی از طراحی سن لورنزو با جد برونلسکی، ماتئو دی بارتولومئو دولفی نی بوده است . تجزیه و تحلیل کوهن نشان می دهد که، همانقدر که سن لورنزو ممکن است به عنوان یک ساختمان منادی آغازی نو شناخته شود، باید آن را از نظر ترکیب قرن چهاردهم و روش های ساخت و ساز آن زمان که به قرن پانزدهم هم کشیده شدند نیز بررسی کرد، و در نتیجه از نظرسنت این قرون وسطی است که سایه های بلند بر روی رنسانس انداخته است. اگر بتوان این ساختمان را به عنوان بخشی از قرون وسطی درک کرد، این مسئله با دسته بندی و زمان شناسی رنسانس چه می کند؟ در نتیجه خود کوهن تنها تا آنجا پیش می رود که شناخت چنین پرسش هایی را در جزئی مهم در بررسی شواهد تاریخی معماری می داند. او مینویسد: «این یکپارچگی و رویکرد مبتنی بر مشاهدات به مطالعه تاریخ معماری است که پتانسیل افزودن به دانش جدید را نه تنها در زمینه اجزای معماری، بلکه در بسیاری از حیطه های دیگر نظریه های معماری ایجاد می کند.

اندازه گیری ابعاد و فاصله ستونی به خودی خود، منجر به دسته بندی «طبیعی» یک ساختمان چه در اواخر قرون وسطی و چه اوایل رنسانس نمی شود. قبل از اواسط قرن نوزدهم، ساختمان قرن پانزدهم رنسانس در نظر گرفته نمی شدند چرا که هنوز ابزار دسته بندی که توان این کار را داشته باشد به تاریخ فرهنگی معرفی نشده بود. مطالعه کوهن یادآوری ارزشمندی را ارائه می کند که وظیفه "قدیمی" درک گذشته از طریق مطالعه تجربی آثار باستانی به سختی تاکنون انجام شده است . مورخان می توانند داده های جدید را تفسیر و دوباره روابط تناسبی را در پرتو انواع دیگر دانش ها ازساختمان، و همچنین نحوه تهیه و طراحی و ساخت آن بدست بیاورند. این مطالعات ما را مجبور می کند که به طور مستمر به تجدید دسته بندی های گسترده از تاریخ معماری بپردازیم. به عنوان مثالدر رابطه با انواع ادله که در بخش قبلی در نظر گرفته شده، این مورد اندازه گیری های جدیدی را از ساختمان به عنوان شواهد رویه ای انجام می دهد، که در پرتو عوامل زمینه ای در نظر گرفته شده و آگاهی کاملی از مفاهیم مفهومی آن ارائه می کند.

مقاله کوهن، مساله چگونگی ارزیابی دوباره شواهد موجود را بررسی می کند (از طریق دوباره اندازه گیری در مطالعه او) و دسته بندی را مشخص می کند که بر تاریخنگاری کل دوره دلالت دارد. مثال بعدی ما مربوط به یک مشکل تخصصی در آثار پیرانسی است : چگونه و به چه منظور او طراحی اثر ودوت دی رم خود را طراحی کرد. (منتشر شده در 1748)
و اینکه چه وقت و چگونه او در طول زمان در آنها تجدید نظر کرده است. روبرتا باتالیا در اثر خود به نام مار و قلم، نشان می دهد که این پرسش ها ناشی از تقاضای مورخان برای کشف روش پیرانسی و آثار مادی آن در بشقاب های مسی وچاپ های ساخته شده از آن که او در آنها کار می کرد، است، مثال او یکی از مشکلات مشترک زمان شناسی است که توسط کشف یک نمونه جدید از یک سری مطرح شده ، که باید بر اساس تاریخ موجود حکاکی و همچنین بر اساس دانش تخصصی از آثار معماری و روش طراحی مورد بررسی قرار گیرد.این مقاله علمی ادامه دارد........  (سیارک)

نظرات

در ادامه بخوانید...

معماری شهر

در


به طور کلی، مفهوم رده شناسی در ایتالیا و پس از جنگ جهانی دوم اتخاذ شد. این انتخاب در سطحی بزرگ روی داد و در واقع پاسخی مهم به شهرسازی مدرن بود. با این حال، این مساله در قلمرو دوقطبی معماری ایتالیایی به منبع مجادله و مباحثه تبدیل شد. در مقابل دیدگاه عینی ساویرو و طرفدارانش، کارلو آیمونینو و آلدو روسی متولد 1931 م. در میلان این موضوع را بیشتر ذهنی قلمداد می کردند. اگر هر دو گروه ارتباط میان ساختمان و شهر را تشخیص داده باشند، باید گفت دیدگاه روسی شهرت بیشتری پیدا کرده است. معماری شهر به طرز فوق العاده ای از شهرت برخوردار است: تصاویر و اشکال متقاعد کننده آن و غنای محیط شهری آن فقدان روش شناسی آشکار آن را تا حدی پوشش می دهد.

مصنوعات شهری و نظریه ای درباره شهر
 منظور من از معماری نه تنها تصویر نمایان شهر و مجموعی از تفاوت ها در معماری های آن است، بلکه معماری به عنوان ساخت و ساز نیز هست، یعنی ساخت و ساز شهر در گذر زمان. اگر بخواهیم به صورت عینی و بی طرفانه صحبت کنیم، من معتقدم که این دیدگاه جامع ترین شیوه تحلیل و بررسی شهر را به خود اختصاص داده است؛ چرا که حقیقت نهایی و قطعی را مورد خطاب قرار داده است، یعنی خلق و ایجاد محیطی که در آن زندگی می کند...
با اولین نشانه هایی از ایجاد شهر، معماری نیز پا به عرصه وجود گذاشت؛ معماری عمیقا ریشه در شکل گیری تمدن دارد و در واقع مصنوعی پایدار، جهانی و ضروری است.
دو ویژگی ثابت معماری عبارتند از هدف زیبایی شناسی و خلق محیطی بهتر برای زندگی. این نمودها از هر تلاش قابل توجهی نشات می گیرند که می خواهند شهر را به عنوان آفرینش دست بشرتوصیف کنند. اما از آن جا که معماری شکل واقعی و مشخصی به جامعه می دهد و به صورت تنگاتنگی با جامعه و طبیعت در ارتباط است، اساسا با هر نوع علم یا هنر دیگری متفاوت است. این مساله مبنای مطالعه تجربی شهر را شکل می دهد، یعنی زمانی که اولین مسکن ها در آن ساخته شد. در گذر زمان شهر پیشرفت کرده و گسترش می یابد؛ فهم، آگاهی و حافظه پیدا می کند. زمینه ها و درون مایه های اصلی آن در خلال ساخت و ساز شهر حفظ می شود، اما در همان زمان این درون مایه ها را دستخوش تغییر کرده و درون مایه های خاص تری را در طی توسعه خود ارائه می دهد .
تغییرات در شیوه خانه سازی و نیز زمین هایی که خانه ها پایه هایشان بر آن استوار می گردد، نشانه های زندگی روزانه هستند. تنها لازم است به لایه های شهر که باستان شناسان به ما نشان می دهند، توجه کنیم. آن ها به صورت الگویی تغییر ناپذیر، جاودان و دیرینه خود را می نمایانند. افرادی که شهرهای اروپایی را بعد از بمباران های جنگ پیشین به خاطر می آورند، هنوز تصویری از خانه های خالی از سکنه ای را در ذهن دارند که در میان پاره های آجر و سنگ بود، قطعاتی از مکان های آشنا در میان ساختمان های باقیمانده از جنگ، با کاغذ دیواری های رنگ و رو رفته، تابلوهای خشک شویی که در هوا معلق مانده، پارس کردن سگ ها و مکان های در هم و بر هم. و

ما همیشه تصویر خانه کودکیمان را در ذهن داریم که گویی به همان شکل در شهر باقی مانده است.

تصاویر، حکاکی ها و عکس های این شهرهای خالی از سکنه این مناظر را ثبت می کنند. شناخته شده ترین نشانه های پویایی شهری عبارتند از تخریب و ویرانی، سلب مالکیت و تغییرات سریع در استفاده که به دنبال حدس و گمان ها و منسوخ شدن ها ایجاد می شوند. اما فراتر از همه این ها، این تصاویر نشان دهنده سرنوشت از هم گسیخته جوامع است. این دیدگاه در مجموع بازتابی است از کیفیت بقا و دوام در بناهای تاریخی. بناهای تاریخی نشانه هایی از زندگی اجتماعی هستند و همان گونه که در اصول معماری آورده شده است، جزو مولفه های اولیه و مراحل ثابت شهرسازی پویا هستند... 
اعتقاد من بر این است که اهمیت این تشریفات در ماهیت اجتماعی و خصوصیت اساسی آن به عنوان مولفه ای برای حفظ اسطوره های شهری، راهنمایی است برای درک مفهوم بناهای تاریخی و دلایل بنا نهادن شهر و نیز معنای انتقال ایده ها در بافت شهری.من اهمیت ویژه ای برای بناهای تاریخی قائل هستم، گرچه گاهی درک اهمیت آن ها در شهرسازی پویا امری مشکل است... 
به طور کلی، مشکل ترین مساله تاریخی شهر با تقسیم تاریخ به چند دوره حل شده است و بنابراین، ویژگی های جاودان و جهانی شهرسازی پویا یا دچار غفلت شده اند و یا در این زمینه سو تفاهم هایی به وجود آمده است؛ و اینجاست که اهمیت روش مقایسه ای آشکار می شود... 

افرادی هستند که ممکن است مکانی را دوست نداشته باشند چون برای آن ها یادآور لحظات تلخ و بدیمن زندگی شان است؛ در عوض، برخی دیگر ویژگی خوشایند و فرخنده ای را به مکانی نسبت می دهند. همه این تجربیات، در مجموع شهر را به وجود می آورند.

در این حالت است که ما باید کیفیت یک فضا را قضاوت کنیم مفهومی که ممکن است برای درک و احساس مدرن ما به غایت دشوار باشد. این همان احساسی است که در آن باستانیان مکانی را تقدیس می کردند و این حس متضمن نوعی تحلیل است که بسیار عمیق تر از دسته بندی ساده انگارانه ای است که توسط برخی تعابیر روان شناسانه ارائه شده و تنها مبتنی بر خوانا بودن فرم ها و تصاویر است... 
اولین خانه ها سرپناهی بودند برای ساکنان آن ها در برابر محیط بیرون و بدین ترتیب بشر را برای کنترل تغییرات آب و هوا آماده می کردند. توسعه شهرسازی این نوع کنترل را تا حد ایجاد و گسترش یک محیط زیست بسط داد. دهکده های عصر نو سنگی (عصر حجر جدید) اولین دگرگونی ها را در جهان پیرامون بر طبق نیازهای بشری ارائه دادند. میهن های ساخته دست بشر به اندازه خود بشر قدمت دارند. به طور دقیق این دگرگونی ها شامل اولین گونه ها و اشکال سکونت گاه ها، معابد و ساختمان های پیچیده تر هستند. این نوع از ساخت و سازها بر طبق نیازها و الهامات از زیبایی توسعه یافتند؛ یک نوع خاص به یک گونه و شیوه زندگی مربوط می شد، اگرچه شکل خاص آن به طرز گسترده ای از یک جامعه به جامعه ای دیگر متنوع بود. بنابراین، مفهوم نوع و گونه مبنای معماری را شکل داد ه هم از طریق تمرین و عمل و هم از طریق شرح و توضیح در نوشته هااثبات می شد...
من مفهوم نوع و گونه را به عنوان چیزی تعریف می کنم که ثابت و پیچیده است، یک اصل منطقی که بر فرم و شکل مقدم است و آن را می سازد...
برای مثال، این اصل که می توانیم آن را عنصر معمولی یا به نحوی ساده تر نوع بنامیم، در تمامی مصنوعات معماری یافت می شود. این عنصر، یک عنصر فرهنگی نیز هست و بدین تریتب می تواند در دیگر مصنوعات معماری نیز بررسی شود؛ پس دز این صورت، رده شناسی بخش تحلیلی معماری قلمداد می شود و به راحتی در سطح مصنوعات شهری قابل شناسایی خواهد بود...
نهایتا، می توان گفت که این نوع، در واقع همان ایده معماری است که به ذات و ماهیت آن بسیار نزدیک است و علیرغم تغییرات ایجاد شده، همواره بر حس استدلال به عوان اصل معماری یا اصل شهر اعمال نفوذ دارد...
ما به پرسش هایی که در ارتباط با مصنوعات شهری به ذهن خطور می کنند، اشاره کردیم، مثل فردیت، مکان، حافظه و طراحی. اما به مبحث کارکرد و عمل اشاره نکردیم. من معتقدم که از بعد کارکرد، اگر موضوع آشکار ساختن ساختار و تشکیلات مصنوعات شهری است، هر گونه توضیح و تفسیری باید رد شود. در ادامه به نمونه هایی از مصنوعات شهری مهم اشاره خواهیم کرد که کارکرد آن ها در طول زمان تغییر کرده و دیگر نمی توان برای آن ها نقش و کارکرد خاصی را نام برد. بنابراین، یکی از اهداف این مطالعه در تلاش برای اثبات ارزش معماری در تحلیل شهر رد توضیح مصنوعات شهری از بعد کارکرد و نقش آن است. برعکس، من مدعی هستم که این توضیحات نه تنها روشنگر مسیر نیست، بلکه موجب عقب گرد نیز می شود، زیرا مانع از مطالعه فرم ها و روش ها و شناسایی دنیای معماری بر اساس قوانین واقعی می شود ... 
واضح است که قلمداد کردن علوم شهری به عنوان یک علم تاریخی اشتباه است، زیرا در این صورت مجبور خواهیم شد که تنها در باره تاریخ شهرسازی صحبت کنیم. با این حال، آن چه می خواهم بگویم این است که از دیدگاه ساختار شهری، تاریخ شهرسازی به نظر مفیدتر و سودمندتر از هر نوع تحقیق دیگر درباره شهر است...
باید به خاطر داشته باشیم که از دیدگاه نظریه دانش، تفاوت میان گذشته و آینده در سطح وسیع بازتاب این حقیقت است که گذشته تا حدی در زمان حال تجربه شده است و این می تواند معنای ثبات و جاودانگی باشد:آن ها همان گذشته ای هستند که ما در حال تجربه آن هستیم... پرمعنی ترین ثبات ها آن هایی هستند که در خیابان ها ارائه شده اند ... 
ساختار پیچیده شهر از مباحثه ای نشات می گیرد که منابع آن کماکان تا حدی ناقص است. شاید قوانین شهر دقیقا شبیه آن دسته از قوانین باشد که بر زندگی و سرنوشت مردم به صورت انفرادی حکم فرماست. هر زندگی نامه ای علاقمندی های خاص خود را دارد، حتی اگر محدود به تاریخ تولد و فوت باشد. قطعا معماری شهر نشانه فیزیکی این زندگی نامه است، چیزی ورای معانی و احساساتی که ما می شناسیم .

 

نظرات

در ادامه بخوانید...

بزرگ‌ترین بازار سرپوشیده در جهان

در
f8a551afdc99e96f89d440ab9f8701f0.jpg

یکی از قدیمی ترین بازارهای خاورمیانه و بزرگترین بازار سرپوشیده جهان ، نه چیزی بیشتر ، نه چیزی کمتر - این همان چیزی است که بازار تبریز است. در ژوئیه 2010 در فهرست میراث جهانی یونسکو ثبت شد ، اولین نمونه قبلی در تاریخ جهان. مساحت بازار تبریزحدود یک کیلومتر مربع است.  این حتی یک بازار نیست بلکه یک مجموعه بزرگ معماری است که دارای مساجد ، کارگاه ها ، انبارها و محوطه های زندگی است. در مجموع ، بیش از 20 گالری بزرگ ، 24 کاروانسرا ، تقریباً 30 مسجد ، پنج حمام و چندین بازار دیگر که در یک نوع کالا تخصص دارند ، وجود دارد. بنابراین ، برای فرش شما باید به بازار مظفری بروید ، برای جواهرات - به بازار امیر؛ هنوز بازارهای مواد غذایی و .... جداگانه وجود دارد

جای تعجب ندارد که چگونه چنین هزار تویی ظاهر شده است. جاده بزرگ ابریشم قرن ها از تبریز می گذشت که دقیقاً در این شهر به سه جهت منشعب می شد. جای تعجب نیست که به تدریج در اینجا ، لایه به لایه ، محل های خرده فروشی رشد کردند ، که در پایان ، تقریباً 4 کیلومتر امتداد یافت. بازار در زمان صفویه در قرن شانزدهم به اوج خود رسید. متعاقباً ، اهمیت آن تا حدودی کمرنگ شد ، اما امروز بازار تبریز نه تنها در شهر ، بلکه در استان بازار اصلی است.

 

مساحت بازار تبریز حدود یک کیلومتر مربع است.  این حتی یک بازار نیست بلکه یک مجموعه بزرگ معماری است.


طبیعتاً می توانید برای مدت زمان بسیار طولانی در این بازار قدم بزنید. بنابراین ، منطقی است که در ابتدا آنچه مورد علاقه شماست را انتخاب کنید - چه به معنای خرید و چه به لحاظ فرهنگی و تاریخی. به عنوان مثال ، به مسجد جمعه بروید ، مشهورترین مسجد در میان بازارهای دیگر. این ساختمان زیبا با قوس زیبا با حوض مرمر تزئینی و آب نما است. صحن مسجد می تواند تا پنج هزار نفر را در خود جای دهد.

 

یکی دیگر از جاذبه های جالب توجه در قلمرو بازار ، مقبره الشعرا است که در آن حدود پنجاه شخصیت مهم فرهنگی کشور آرام گرفته اند. اولین شاعری که خاکستر او در آرامگاه است ، اسدی طوسی است. مقبره در زیر زمین و در مکانی قرار داده شده است که قبلاً با گنبدی چشمگیر مشخص شده بود ، بعداً در اثر زلزله تخریب شد. روبنای فعلی بالای مقبره در دهه 1970 ساخته شد. در خود مقبره می توانید تصاویر موزائیکی از آن مرحوم را مشاهده کنید و اغلب رویدادهای فرهنگی ، ادبی و موسیقی در اینجا برگزار می شود.سفر به بازار افسانه ای مانند یک ماجراجویی واقعی برای توریست ها و گردشگران در سرزمین عجایب است. 

 

بازار تبریز فقط یک مکان تجاری نیست. در قرن بیستم ، دو بار به صحنه حوادث انقلابی چشمگیر تبدیل شد. علاوه بر این ، هر سال یک مراسم یادبود عاشور در مساجد بازار برگزار می شود.

 

 

 

بازار تبریز بزرگ‌ترین و مهم‌ ترین بازار سرپوشیده در جهان به روایت جدیدترین عکس ها

نظرات

۱۳۹۷/۷/۱۱ممنون لطف دارین

۱۳۹۷/۷/۱۰عکس های زیباییه

در ادامه بخوانید...

فرایند خلاقانه پیرانسی در معماری

در

"پیرانسی" تقریبا هرگز تاریخ اثر خود "ودوت" را معلوم نکرد. او دوباره بر روی صفحات های مسی این مجموعه و مجموعه های دیگر کار کرد، که باعث شد دانشمندان برای تعیین توالی اصلی از قلم اولیه و نظمی که در آن جزئیات صفحات اضافه شده اند، افزایش یافته اند و یا از دست رفته اند ادچار مشکل بشوند. مطالعه این مشکل بصورت اقدام جهت انجام مطالعه مقایسه ای در کشورهای مختلف انجام می شود، از طریق تجزیه و تحلیل زوال و ابهام و تاریکی جزئیات در صفحات مسی موجود، با مشاهده تراکم نسبی جوهر بر روی صفحه در هر مثال مشخص می شود ، علاوه بر اینکه همراه با وضوح خطوط چاپ، و با توجه به الگوهای شناخته شده از فروش و پراکندگی و تاریخ مجموعه ای از نمونه های شناخته شده بدست آمده است. باتالونیا در مقاله خویش مجموعه ناشناخته از "ودوت" های موجود در یک حجم چاپ دیگر را مورد توصیف قرار داده است که در کتابخانه آپوستولیکا واتیکانا در رم قرار دارد. او در جزئیات ثبت شده چهارده "ودوت" را در این حجم یافته است، در مقایسه با نمونه های به دست با مجموعه شناخته شده که به تاریخ های موجود هستند: سری واتیکان مورد توجه زیادی است زیرا برای برخی از دیدگاه ها حاوی نخستین حالت ثبت نشده در مطالعات تخصصی تاکنون است. این مسئله همچنین ما را قادر می سازد تا از نزدیک شاهد فرایند خلاقانه "پیرانسی" باشیم، که همانا یافتن یک لحظه دقیق در آزمایش مستمر و تقریبا سطح بالا از فرایند مورد استفاده هنرمند در هرکار خود است.

در سیارک بخوانیم: معماری چیست و چه بوده است؟ 

شواهد مشکل کوچکی را در زمان شناسی حل می کنند، در حالی که باز کردن پیچیدگی های مفاهیم سوالات بزرگتری را در خصوص نحوه طراحی "پیرانسی" ایجاد می کند ، و در نتیجه سوالاتی در خصوص چگونگی جهان بینی و احتمالات موجود پیش روی او به عنوان یک معمار را پدیدار می شود که یک سوال مربوط به عنوان "ودوت" است و سوالات دیگر به مجموعه های دیگری از کار گسترده اوگرفته تا آماده سازی، چاپ و نشر، بازتولید و توزیع چاپ ها مرتبط است، که هزاران نمونه ازین دست در سرتاسر جهان وجود دارد.
برونلسکی و "پیرانسی": تا آنجا که ما می توانیم از شاخص های و قله های امروزی صحبت کنیم این افراد بدون شک چهره های شاخص تاریخ معماری معاصر هستند،. به این ترتیب، سندیت و مشکلات رویه ای که همراه با آنها مطرح است حدودی سنتی هستند. مورخان ذکر شده در بالا اندازه گیری و مقایسه آثار باستانی و تعیین گاهنگاری و خاستگاه آنها را انجام می دهند. مورد سوم به ما اجازه می دهد تا به دنبال این گونه مسائل باشیم، اما با معرفی نوع مواد درونی که مقاومت دارند، همانطور که خواهیم دید، سوالات سفت و سخت و نتیجه گیری های قوی نسبت به نمونه های قبلی روا داشته خواهد شد.
حال با حرکت به سوی یک موضوع قرن بیستمی، که به همان اندازه مشهور است، یک مقاله توسط آنتونی مولیس نشان می دهد که چگونه یک کنجکاوی آرشیوی در بنیاد لوکوربوزیه (پاریس) در خصوص توضیحات موجود، و میزان قابل قبول بودن آنها، در مورد معبد چاندیگرا در پنجاب بوجود آمد. مولیس می نویسد: در یک ملاقات اتفاقی در بوگوتا، کلمبیا، بین لوکوربوزیه و یک کارشناس کشاورزی استرالیایی به نام هیو سی ترامبل طرح اولیه و ویژگی های برجسته شهر موطن خود ، آدلاید را برای وی شرح داد چنانچه پایتخت استعماری استرالیای جنوبی توسط سرهنگ ویلیام نور در 1836 تحت هدایت ترامبل طراحی شد. به نظر می رسد، لوکوربوزیه یک نقاشی از شهرکشیده باشد .
حقایق ثابت توسط این نقاشی نسبتا پیش پا افتاده هستند، هم زمانی هر دو مرد در یک محل خاص در یک زمان خاص، اما مولیس استدلال می کند که این تابلو دارای اهمیت تاریخی از دو جنبه است. نخستین اهمیت آن مفهومی است. طراحی لوکوربوزیه آدلاید نشان می دهد که او چگونه یک شهر تاریخی ایده آل را با چشم بصیرت درک کرده است. که در آن نگرانی همگانی برنامه ریزی مدرن برای این است که: "" آدلاید " تولید شده توسط لوکوربوزیه (که در یکی از تصاویر خود در نقاشی ترسیم می کند) نمایشی موثر از ایدئولوژی معماری در شهرسازی است که مانند یک پیشگویی منحصربه فرد از CIAM [در کنگره بین المللی معماری مدرن] در قالب یک طرح آرمانی ظاهر می شود. این مقاله پژوهشی ادامه دارد...............

نظرات

در ادامه بخوانید...