رابطه شما وارد مرحله بحرانی شده است 20 علامت

در

جدایی و طلاق واژه هایی هستند که هیچ گاه برای کسی خوشایند نخواهند بود و همیشه دل کندن از شخصی که فرد مدت ها به او وابسته بوده است، کاری دشوار خواهد بود. با این وجود روابطی که میان افراد وجود دارد و شکل می گیرد، گاهی از حالت عادی خود خارج شده و امکان این مسئله وجود دارد که هر دو طرف حاضر در رابطه، به واسطه رفتارهایشان از لحاظ روحی و جسمی به یکدیگر آسیب برسانند، به همین خاطر است که گاهی تصمیم عاقلانه تر آن است که دو طرف با رضایت یکدیگر از هم جدا شوند؛ جدایی ای که در نهایت زندگی هر دو فرد را از خطر نابودی کامل نجات خواهد داد. بدون در نظر گرفتن این نکته که تازه وارد رابطه ای شده باشید و یا این که سال های طولانی زندگی تان را در کنار شریک زندگی خود سپری کرده باشید، نشانه هایی وجود دارند که حاکی از آن اند که زمان جدایی فرا رسیده است و رابطه ای که در آن هستید دیگر برای هیچ کدام از طرفین نتیجه بخش نخواهد بود، با سیارک همراه باشید تا اطلاعات دقیق تری در این خصوص در اختیار تان قرار دهیم.

شما و یا طرف دیگر حاضر در رابطه رفتن نزد مشاور خانواده را نمی پذیرید (نمی پذیرد)

یکی از رفتار هایی که معمولا نشان می دهد طرفین حاضر در رابطه قصد جدایی نداشته و خواستار فائق آمدن بر مشکلات حادث شده و ادامه دادن رابطه شان هستند، این است که اقدام به شرکت در جلسه های مشاوره با افراد متخصص در این زمینه کنند. بنا بر این می توان عنوان کرد که عکس این مسئله هم صادق خواهد بود؛ به عبارت دیگر، زمانی که شما و یا طرف دیگر حاضر در رابطه، حاضر به شرکت در این گونه جلسه ها و صحبت با فردی متخصص در این زمینه نباشید (نباشد)، به این معنی است که علاقه ای به حل شدن مسائل حادث شده و ادامه رابطه تان نیست اید.

به فرد دیگری علاقه مند باشید

یکی از مشخص ترین نشانه های فرا رسیدن زمان جدایی این است که فرد به داشتن رابطه با شخص دیگری علاقه مند باشد. هر چند اذعان کردن به این مسئله ممکن است برای بسیاری از افراد کار دشواری باشد، با این حال، نکته ای که باید در این خصوص به خاطر داشت این است که ادامه دادن رابطه با شریک زندگی خود، در حالی که به شخص دیگری علاقه مند شده باشید، به هیچ عنوان کار عادلانه ای نیست... این نکته را هم باید به خاطر داشت که پیش از شروع هر رابطه جدیدی، بهتر آن است که فرد رابطه حال حاضر خود را به اتمام برساند تا از بروز مشکلات جدی تر جلوگیری کند.

علاقه ای به سپری کردن زمان در کنار شریک زندگی تان نداشته باشید

اگر تمام تلاش خود را به کار می گیرید که تا حد امکان از آمدن به خانه خود داری کنید و بیشتر زمان خود را در کنار دوستان یا افراد خانواده خود سپری می کنید (تنها با این هدف که از تنها شدن با شریک زندگی تان خود داری کرده باشید) به این معنی است که رابطه شما به هیچ عنوان در شرایط خوبی به سر نمی برد. به عبارت دیگر چنینی رفتاری به این معنا است که فرد دیگر صمیمیت گذشته را میان خود و شریک زندگی اش احساس نمی کند و رابطه شان بسیار از آن چه در روز ها و ماه های اولیه بوده است فاصله گرفته است.

باوری در وجود شما شکل گرفته باشد مبنی بر این که مشکلی در رابطه تان وجود دارد

بسیاری از افراد چنین تجربه ای را دارند که بدون داشتن اطلاعاتی به خصوص در باره رفتار یا رویکرد شریک زندگی شان، احساس کنند مسئله یا مشکلی وجود دارد؛ در چنین زمانی بهتر است به این احساس غریزی توجه بیشتری نشان دهیم. گاهی می توان بدون داشتن اطلاعات کامل احساس کرد که مشکلی وجود دارد و پیش از آن که شرایط پیچیده تر از آنی شود که هست، بهتر است فکری به حال آن مشکل به خصوص شود. شاید ایده بدی نباشد اگر با شریک زندگی خود در خصوص احساس تان صحبت کرده و خواستار توضیحاتی از او شوید و سپس بر اساس توضیحات او در خصوص آینده خود و رابطه تان قضاوت کنید.

آسیب رساندن جسمی به شریک زندگی از مشخص ترین نشانه های کارا نبودن رابطه است

اگر از جمله کسانی هستید که شریک زندگی تان به شما از لحاظ جسمی آسیب می رساند و رفتاری خشونت آمیز دارد (صرف نظر از این که خشونت خود را تا چه اندازه پیش ببرد)، زمان آن فرا رسیده است که رابطه خود را به اتمام برسانید. نکته ای که این گونه افراد باید به خاطر داشته باشند این است که اگر به واسطه احساس نا ایمن بودن اقدام به جدایی نمی کنند و یا به عبارت دیگر از شریک زندگی خود می ترسند، باید هر چه سریع تر بر ترس و واهمه خود غلبه کنند؛ درخواست کمک از افراد حرفه ای و متخصص در این زمینه می تواند راهکار خوبی باشد.

شریک زندگی تان روابط مخفی ای با دیگر افراد برقرار کرده باشد و وفادار نباشد

البته این نکته را باید به خاطر داشت که بسیاری از زوج هایی که اکنون زندگی نسبتا خوبی را سپری می کنند، تجربه مشاهده چنین رفتار هایی از شریک زندگی خود را داشته اند که البته پس از مدتی به پایان رسیده و دوباره همه چیز به حالت عادی باز گشته است، اما اگر شریک زندگی تان این گونه رفتار های خود را تداوم دهد و مدام  احساس حسادت شما را بر انگیزد و این خطر را همیشه نزدیک به خود ببینید که شریک زندگی تان امکان دارد به شما خیانت کند، به این معنی است که او چندان ارزشی برای شما قائل نمی باشد. اگر برای تان جدا شدن کاری دشوار باشد و به شریک زندگی خود علاقه مند باشید، می توانید با او در این خصوص صحبت کنید؛ مشاوره با یک فرد متخصص نیز می تواند نتیجه بخش باشد، البته با تمام این تفاسیر باید عنوان کرد که این مسئله، نشانه دیگری است از این که رابطه در حال فرو پاشی است.

مدام امیدوار به تغییر شرایط موجود باشید

تغییراتی که مرور زمان در زندگی شما و نیز شریک زندگی تان پیش می آید و رابطه را دگرگون می کند، یکی از مهمترین عواملی است که باید مد نظر داشته باشید (به خصوص زمانی که هدف از شروع رابطه پیشرفت و بهتر کردن شرایط زندگی در کنار یکدیگر باشد). با به وجود آوردن تغییراتی جزئی می توان به بهبود رابطه با شریک زندگی تان کمک کرد (مانند اختصاص دادن زمانی برای پیاده روی با یکدیگر). با این وجود نکته ای که باید مد نظر داشته باشید این است شخصیت افراد، ارزش هایی که برای آن ها احترام قائل اند و نیز عقاید شان مسائلی هستند که امکان تغییر دادن شان وجود ندارد. این گونه خصوصیات که برای هر شخصی منحصر به خود او خواهند بود، باید همان گونه که هستند پذیرفته شوند و امکان تغییر شان وجود ندارد، بنا بر این بهتر است پیش از شروع یک رابطه جدی و طولانی مدت به خوبی این گونه مسائل تغییر نا پذیر را بررسی کرده و مد نظر قرار دهید.

زمانی که در کنار شریک زندگی خود هستید احساس تنهایی کنید

یکی دیگر از نشانه های بارزی که خبر از دور شدن شما از شریک زندگی تان می دهد، این است که به هنگام سپری کردن زمان خود در کنار او احساس تنهایی پیدا کنید. در چنین مواقعی بهتر است در خصوص احساس خود با شریک زندگی تان صحبت کنید و به دنبال راهکاری برای بهبود رابطه خود باشید؛ کناره گرفتن از مشکلات حادث شده در رابطه تنها به وخیم تر شدن اوضاع منجر خواهد شد. در نهایت اگر با صحبت کردن و این گونه راهکار ها به نتیجه ای نرسید، ممکن است زمان آن فرا رسیده باشد که از شریک زندگی خود جدا شوید.

از لحاظ جسمی کششی به سمت شریک زندگی خود احساس نکنید

اگر شریک زندگی تان دیگر به نظر تان جذاب نمی آید و علاقه ای به برقراری رابطه جسمی با او نداشته باشید، نشانه این است که باید فکری به حال رابطه و آینده خود و شریک زندگی تان کنید. ممکن است به طور کلی علاقه به شریک زندگی تان را از دست داده باشید که در این صورت رابطه در دوران بحرانی است و شاید جدایی تنها راه چاره باشد. از سوی دیگر اما ممکن است مسئله مربوط به سلامت جسمانی و این گونه مسائل باشد که امکان بر قراری ارتباط جسمی را از بین می برد و در این صورت با صحبت کردن با مشاور متخصص شاید بتوان راه چاره ای برای آن یافت. به هر عنوان این مسئله به طور کلی نشانه خوبی نیست و اگر شرایطی مشابه را تجربه می کنید، بهتر است بیشتر در خصوص آن بیندیشید و راهکاری برای غلبه بر مشکل خود بیابید.

چگونگی رفتار دو طرف حاضر در رابطه به هنگام صحبت شدن در خصوص بچه دار شدن

به هنگامی که در خصوص آینده و رابطه خود با شریک زندگی تان صحبت می کنید، یکی از مهمترین مسائلی که معمولا توجه افراد را به خود جلب کرده و در خصوص آن صحبت هایی می شود این است که چه هنگامی رابطه خود را جدی تر کرده و کودکی به دنیا بیاورید و سرپرستی اش را به عهده بگیرید. نکته ای که باید در این خصوص مد نظر قرار بگیرد این است که صرف نظر از این که چقدر رابطه با شریک زندگی تان خوب باشد، اگر در خصوص این مسئله نتوانید به نتیجه ای قاطع برسید و یکی از دو طرف حاضر در رابطه به هنگام صحبت شدن در خصوص آن طفره رود، به این معنی است که در آینده به احتمال بسیار زیاد دچار مشکل خواهید شد.

تحمل کردن دوری کار دشواری است

در بعضی از موارد مشاهده می شود که جدا شدن ربطی به احساس دو طرف نسبت به یکدیگر ندارد و بیش از آن به موقعیت و زمانی وابسته است که هر یک از دو طرف در آن زندگی می کنند. منظور از این عبارت آن دسته از افرادی است که روابط اینترنتی و سایر روابطه شبیه به آن داشته و چندان یکدیگر را از نزدیک نمی بینند. هر اندازه هم که احساس دو طرف حاضر در چنین رابطه ای نسبت به یکدیگر قوی و خوب باشد، زندگی کردن در مسافتی دور از یکدیگر (بدون داشتن برنامه ای برای زندگی در کنار یکدیگر یا مهاجرت و ...) در نهایت منجر به بروز مشکلات احساسی بسیاری خواهد شد و غالبا این گونه افراد احساس تنهایی می کنند؛ بنا بر این دوری کردن از چنین روابطی می تواند برای سلامت روح و روان فرد مؤثر باشد.

دیگر شادابی دوران اولیه رابطه خود را احساس نمی کنید

اگر به هنگام صحبت کردن با شریک زندگی تان دچار مشکل شده و موضوعی برای صحبت کردن با او نمی یابید؛ اگر مدت ها است تجربه جدید و هیجان انگیزی با شریک زندگی خود نداشته اید و شادابی دوران اولیه رابطه خود را احساس نمی کنید و در نهایت اگر در خصوص زندگی آینده در کنار شریک زندگی تان چندان هیجانی نشان نمی دهید، تمامی این ها می تواند نشانگر این باشند که مشکلی میان شما و شریک زندگی تان وجود دارد و باید در خصوص رابطه خود بیشتر بیندیشید و جوانب امر را در نظر بگیرید. در نهایت باید تصمیم بگیرید که قصد دارید شرایط را تغییر دهید و شادابی از دست رفته را باز گردانید و یا این که رابطه را به طور کلی به اتمام برسانید.

شریک زندگی تان به هنگام صحبت کردن به شما توهین می کند

توهین کردن و صحبت های نا خوشایند در گروه های مختلفی قرار می گیرند و همیشه نمی توان برداشت مشترکی از این گونه صحبت ها داشت. برای نمونه به هنگام دعوا و از کوره در رفتن هر کسی ممکن است مطالب و صحبت هایی را عنوان کند که واقعا از عنوان کردن شان منظوری جز آزرده خاطر کردن طرف دیگر نداشته باشد، با این وجود، اگر شریک زندگی تان مدام به شما توهین می کند، شما را مسخره می کند و یا این که از خوب صحبت کردن با شما پرهیز می کند، باید هر چه سریع تر خود را از رابطه با او کنار بکشید. در صورتی که احساس نا ایمن بودن می کنید و از جدا شدن از او واهمه دارید، بهتر است با یک فرد متخصص در این باره صحبت کنید و از او کمک بخواهید.

توانایی اعتماد کردن به شریک زندگی خود را ندارید

یک رابطه خوب و تأثیر گذار، پیش از هر چیز دیگری به اعتمادی از جانب دو طرف حاضر در رابطه نیاز مند است. اگر شریک زندگی تان در خصوص گذشته خود دروغی به شما گفته باشد و یا این که مسئله حائز اهمیتی را از شما مخفی کرده باشد (و دیگر مسائل این چنینی که سبب بی اعتمادی طرفین به یکدیگر خواهد شد)، باید حتما در خصوص این مسئله با آن ها صحبت کرده و به نتیجه ای در این خصوص برسید؛ در نهایت هم باید تصمیمی مهم بگیرید مبنی بر این که آیا این مخفی نگه داشتن چیزی به خصوص یا دروغ گفتن شریک زندگی برای اتمام رابطه کافی بوده است یا خیر.

آرزو ها و خواسته های متفاوتی از شریک زندگی خود داشته باشید

ممکن است شما از آن جمله افرادی باشید که قصد دارید بیشتر اوقات خود در طول روز را به کاری پر استرس اختصاص دهید و همیشه مشغول کسب در آمد باشید و زندگی در مرکز شهر را خواستار باشید، حال آن که شریک زندگی تان چندان علاقه ای به این تنش و کار سخت نشان نداده و می خواهد زندگی آرام تر و بی درد سر تری را تجربه کند. اگر شرایطی این چنینی (و شرایطی مشابه با آن) را تجربه می کنید و توانایی پیدا کردن راه حلی برای مشکل حادث شده را در خود نمی بینید، بهتر است هر کدام راه خود را رفته و جداگانه به دنبال آرزو ها و خواسته های خود بروید.

شریک زندگی تان شما را از داشتن رابطه با دوستان یا افراد خانواده تان منع می کند

آیا شریک زندگی تان به اندازه ای بر شما احساس مالکیت دارد که حتی حاضر نمی شود شما به دیدن دوستان و افراد خانواده خود بروید؟  در این صورت حتی اگر هنوز هم به شریک زندگی خود علاقه مند باشید، باید از این نکته آگاهی داشته باشید که این مسئله که او شما را از دیدن عزیزان تان باز می دارد و در خصوص آن ها صحبت های ناخوشایندی عنوان می کند به هیچ عنوان نشانه خوبی نیست و به احتمال بسیار زیاد زمان آن فرا رسیده که رابطه خود را مورد سنجش قرار دهید. این نکته را به خاطر داشته باشید که اگر شریک زندگی تان فرد خوب و معقولی باشد این اجازه را به شما خواهد داد که با دیگران روابط خود را داشته باشید و در مسائل مختلف خود، استقلال عمل داشته و برای خود تصمیم بگیرید.

شریک زندگی تان از شما حمایت نمی کند

دست و پنجه نرم کردن با زندگی کار دشواری است و این حقیقتی که همه ما به آن واقف هستیم. به همین خاطر است که به هنگام رویا رویی با موانع مختلف و دشواری ها در زندگی خود به کسی احتیاج خواهیم داشت که گوشه امنی برای مان پدید آورده و از ما حمایت کند. صرف نظر از این که مشکل تان در زندگی چه باشد (بیماری یکی از افراد خانواده، مشکلی که برای دوست یا عزیزی حادث شده و یا مشکلاتی که در محیط کاری و از لحاظ اقتصادی تجربه می کنید)، کسی که به عنوان شریک زندگی شما در کنار تان قرار گرفته است باید به گونه ای باشد که بتوانید به او تکیه کنید. اگر شریک زندگی تان چنین قابلیتی ندارد و چندان برای مشکلات شما اهمیتی قائل نباشد، و نیز به هنگام سختی نتواند سنگ صبور شما باشد و به درد دل ها تان گوش دهد، به این معنی است که مشکلی میان شما و او وجود دارد و باید جدی تر در خصوص آینده زندگی خود و رابطه بیندیشید.

مسائل منفی موجود در زندگی بیشتر از اتفاق های مثبت و خوب باشد

ممکن است خانه دنج و زیبایی به همراه شریک زندگی خود تهیه کرده باشید و نیز خانواده او با شما رفتار خوبی داشته و مهربان باشند، اما اگر در سوی دیگر مسائل منفی موجود در  رابطه تان بیش از توان تحمل باشد، زمان آن رسیده است که در خصوص آینده رابطه بیشتر بیندیشید. بنا بر این اگر مسائل منفی زندگی را به کام شما تلخ می کنند، باید فکری به حال رابطه کنید.

شریک زندگی تان مدام شما را آزرده خاطر می کند

عادات رفتاری زیادی هستند که در نگاه اول ممکن است برای تان جالب و حتی با مزه باشند و به مرور زمان شما را آزرده خاطر کنند. اگر زمانی که شریک زندگی تان در حال تعریف کردن خاطره ای خنده دار است و شما آن را نا خوشایند می یابید و یا این که برای مثال آواز خواندن او در حمام (یا سایر عادات رفتاری این چنینی) شما را آزرده خاطر می کند، نشانه این است که مشکلی در رابطه پدید آمده و باید هر چه سریع تر در خصوص رفع آن بیندیشید.

تعداد دفعاتی که با یکدیگر بحث و جدل می کنید از کنترل خارج شده است

هر رابطه ای مسائل و مشکلات مخصوص به خود را خواهد داشت؛ بنا بر این بحث و جدل چیزی کاملا عادی است و راهکاری مناسب است برای این که خود را خالی کرده و در خصوص آن چیزی که آزرده خاطر تان کرده صحبت کنید. اما نکته ای که باید به خاطر داشته باشید این است که این گونه بحث و جدل ها باید حد و اندازه ای داشته باشند و اگر مدام در حال بحث کردن با شریک زندگی خود هستید، می تواند نشانه این باشد که مشکلی جدی پدید آمده و باید فکری به حال آن کرد.

 

نظرات

در ادامه بخوانید...

مقابله با وسوسه خیانت سه راهکار

در

  • برخی از افراد توانایی مقابله در برابر وسوسه این گونه خیانت ها را ندارند.
  • تحقیقات انجام شده حاکی از آن است که هر شخص، برای خود داری کردن از خیانت به شریک زندگی خود، راهکاری دارد (اشخاصی که چندان انسان های وفاداری نیستند).
  • صرف کردن زمان و انرژی بیشتر برای بهبود رابطه، خود داری از فکر کردن به شخص سومی که به او علاقه مند شده اند، و یا فکر کردن به نکات منفی آن شخص سوم، از جلمه راهکار های این گونه افراد است.
  • با این حال، این گونه به نظر می رسد که این گونه افراد با به کار گرفتن راهکار هاشان کمتر به نتایج دلخواه دست پیدا می کنند.

برخی از افراد، به گونه ای هستند که مرتب به خیانت کردن به شریک زندگی خود فکر می کنند و گویی از وسوسه چنین کاری رهایی پیدا نمی کنند. این گونه افراد، صرف نظر از این که رابطه شان با شریک زندگی شان چگونه باشد و چقدر خوشحال باشند و یا این که آن فرد چقدر انسان منطقی و خوبی باشد، به طور کلی وفادار نیستند و مدام به دنبال ماجرایی تازه اند. با این حال، نتایج تحقیقات اخیری که در این خصوص صورت گرفته است، در مجله ای به نام «روابط شخصی» منتشر شده است و اطلاعاتی دقیق تر در خصوص راهکارهایی می دهد که این گونه افراد با توصل به آن ها از فکر و وسوسه خیانت تا حدودی رهایی پیدا می کنند. با سیارک همراه باشید تا اطلاعات دقیق تری در این باره در اختیار تان قرار دهیم.

محققان دانشگاه نیو برونزویک، 362 زوج را برای انجام نظر سنجی هایی در نظر گرفته و سؤالاتی را درباره این که چگونه از فکر کردن و وسوسه خیانت به شریک زندگی شان خود داری می کنند، از آن ها پرسیده و راهکار های مورد استفاده شان برای غلبه بر این گونه افکار را جویا شدند. نتایج این نظر سنجی ها، حاکی از سه تکنیک و راهکاری بود که به طور عمده توسط بسیاری از این افراد مورد استفاده قرار می گرفت:

نخستین تکنیک مورد استفاده با نام «بهبود رابطه» شناخته می شود و بالغ بر هفتاد و پنج درصد افراد حاضر در نظر سنجی برای دست یابی به آن چه عنوان شد، از این تکنیک بهره می گرفته اند. ایده کلی ای که در پس این تکنیک وجود دارد این است که فرد زمان و انرژی بیشتری را صرف رابطه خود کرده و به این صورت احتمال خیانت کردن به شریک زندگی خود را تا حدود زیادی کاهش می دهد. برای نمونه فرد برنامه ای برای صرف غذا در رستورانی بیرون از خانه به همراه شریک زندگی اش تدارک می دید و سایر راهکار های این چنینی.

تکنیک دومی که توسط برخی دیگر از افراد حاضر در نظر سنجی مورد استفاده قرار می گرفت، با نام «خود داری فعال» شناخته می شد؛ به این معنا که فرد، با تمام توان خود را از آن شخص سومی که در مواجه با او وسوسه می شود، دور نگاه دارد تا به مرور قادر به فراموش کردن باشد. به طور اساسی می توان این مسئله را عنوان کرد که زمانی که با شخصی به خصوص رفت و آمد می کنید و چند وقت یک بار او را از نزدیک می بینید (فردی که به او علاقه ای نسبی احساس کرده باشید)، به مرور زمان توانایی خود داری از فکر کردن به او را از دست خواهید داد و بیشتر و بیشتر توجه تان معطوف به آن شخص می شود؛ مسئله ای که در نهایت ممکن است با فرو پاشی یک رابطه همراه باشد. بنا بر این، دور ماندن از این گونه افراد نیز راهکار دیگری است که توسط این افراد مورد استفاده قرار می گرفته است.

تکنیک سوم مورد استفاده توسط برخی از این افراد، با نام «از بین بردن وسوسه» شناخته می شود. البته ممکن است از این نام برداشتی خشونت آمیز شود و به همین خاطر بهتر است بدون اتلاف وقت توضیحات بیشتری درباره آن عنوان کرد: در حقیقت، کاری که فرد با استفاده از این تکنیک می کند این است که مدام به خاطر فکر کردن به شخص سومی خود را سرزنش می کند و به این خاطر احساس گناهی برای خود به وجود می آورد. علاوه بر این، برای موفقیت آمیز بودن این تکنیک، شخص سومی که به او علاقه مند شده است را به گونه ای منفی تصور می کند و تنها بدی های او را مد نظر قرار می دهد و به این گونه به مرور زمان قادر خواهد بود دیدی بد نسبت به آن شخص سوم پیدا کرده و وسوسه اش را از بین ببرد.

اما تحقیقات تکمیلی انجام گرفته در این خصوص حاکی از آن بود که این گونه تکنیک ها بعضا چندان مؤثر واقع نمی شده اند، چرا که در رابطه های میان افراد حاضر در نظر سنجی، اطلاعاتی دقیق درباره این که آیا شخصی به شریک زندگی خود خیانت کرده بوده یا نه و یا این که رابطه به واسطه استفاده از تکنیک بهبود یافته است یا خیر، به دست نیامد. در نهایت، این گونه به نظر می رسد که استفاده از این گونه تکنیک ها تنها این احتمال را کمرنگ تر می کند که فرد با شخص سوم وارد رابطه ای جدی شود، اما معمولا نتایج به دست آمده از استفاده از تکنیک های یاد شده، چندان متفاوت از یکدیگر نبوده است. این مسئله شاید به این خاطر باشد که مؤثر واقع شدن هر یک از این تکنیک ها، پیش از هر چیز به اراده ای استوار نیازمند باشد؛ اراده ای که به طور معمول آن دسته از افرادی که چندان وفادار نیستند، از آن بی بهره اند. شاید هم بی نتیجه ماندن این گونه کار ها به این خاطر باشد که فرد، آن گونه که باید و شاید برای فراموش کردن وسوسه های خود تلاش نمی کند و انرژی نمی گذارد. بعضا این گونه افراد با استفاده از این گونه تکنیک ها از عذاب وجدان خود به هنگام خیانت به شریک زندگی شان می کاهند و این باور را در خود به وجود می آورند که تلاش شان را کرده اند، اما نتوانستند بر غریزه خود غلبه کنند.

یکی از روانشناسان و اشخاصی که در پیشبرد این تحقیقات نقش مهمی داشت، الکس فرادرا بود و در پستی در صفحه اینستاگرام خود در این باره عنوان کرده بود که نتایج تصویر غم انگیزی را در برابر دیدگان مان قرار می دهند. او در ادامه این پست خود نوشته بود: «شاید گاه به گاه از این گونه تکنیک ها استفاده کنیم، اما این گونه به نظر می رسد که در نهایت تأثیر چندان کاربردی ای در از بین بردن وسوسه ها نخواهند داشت.».

با تمام این تفاسیر، نباید به کلی نا امید شد و می توان تدابیری برای مقابله با این گونه افکار در نظر گرفت. نتایج تحقیقات دیگری نیز که در این باره انجام گرفته بود، در همان مجله یاد شده منتشر شد. در این تحقیقات، محققان 233 زوجی که به تازگی با یکدیگر زندگی مشترک شان را آغاز کرده بودند، مورد نظر سنجی قرار داده و سؤالاتی در این باره از آن ها پرسیده شد که آیا به شریک زندگی خود خیانت کرده اند یا خیر؛ سی و هفت نفر از کسانی که در این نظر سنجی از آن ها سؤال پرسیده شد، به این سؤال پاسخ مثبت دادند. پس از انجام این نظر سنجی، از کسانی که در آن شرکت کرده بودند درخواست شد تا به تصاویری از افراد جنس مخالف بر روی یک صفحه نمایشگر نگاه کنند. آن دسته از افرادی که به طور کلی کمتر جذب تصاویر نشان داده می شدند، تا پنجاه درصد احتمال خیانت کردن شان کمتر می شد. علاوه بر این از این افراد سؤال شد که تصاویر نشان داده شده تا چه میزانی برای شان جذاب و جالب توجه بوده است و در مقایسه با افراد مجردی که از آن ها در این باره سؤال شد، بیشتر افراد متأهلی که ازشان این سؤال پرسیده شد عنوان کرده بودند که تصاویر چندان برای شان جذاب نبوده است (حال آن که بیشتر افراد مجرد تصاویر برای شان جذاب بوده است). نتایج به دست آمده به این معنا است که افراد حاضر در رابطه، کمتر به سمت جنس مخالف خود گرایش خواهند داشت.

فرادرا در این باره در پستی که منتشر کرد نوشت: «زمانی که با همسر خود به یک مهمانی می روم و شخصی را مشاهده می کنم که برایم جذاب تر از سایرین به نظر می رسد، ممکن است به هنگام باز گشتن به خانه تصمیم بگیرم که مدام به خود این را تلقین کنم که آن فرد، چندان هم جذاب نبوده است (یکی از تکنیک هایی که پیش از این درباره آن توضیحاتی داده شد). نکته ای که وجود دارد این است که اگر در این کار تجربه نداشته باشم، در نهایت ممکن است قدرت متقاعد کردن خود را نداشته باشم. در حقیقت ممکن است نتیجه کلنجار رفتن من با خودم این باشد که در نهایت به آن شخص سوم تمایل بیشتری پیدا کنم.».

به بیان دیگر، اگر این شناخت را از خودتان دارید که ممکن است در مواجه با شخصی دیگر، وسوسه شوید که بیشتر به او فکر کنید، شاید بهتر آن باشد که پیش از مواجه شدن با شخص سوم، این خطر را مد نظر قرار داده باشید. این گونه قادر خواهید بود در مواجه با شرایط این چنینی اراده و قدرت عمل بیشتری از خود نشان دهید.

نظرات

در ادامه بخوانید...

جملاتی که هیچ زنی دوست ندارد از شریک زندگی خود بشنود بخش اول

در

نکته ای که اکثر انسان ها از آن آگاهی دارند این است که در یک رابطه طولانی مدت و جدی، بهترین سیاستی که فرد برای داشتن رابطه ای سالم می تواند پیش بگیرد، داشتن صداقت است، اما نکته ای که بعضا از آن غافل می مانند این است که گاهی این رک بودن و بی پرده صحبت کردن می تواند از حد و حدود معینی عبور کرده و بیش از آن که به سود فرد باشد، رابطه را به سمت جدایی بکشاند. به همین خاطر است که در کنار صادق بودن، زمانی که دو نفر حاضر در یک رابطه درباره مسئله ای جدی صحبت می کنند، بهتر است سنجیده سخن گویند و از ادای برخی جملات خودداری کنند. موضوع این مقاله نیز در همین خصوص است و قصد داریم شما را با آن دسته از جملاتی آشنا کنیم که هیچ زنی به عنوان همسر و شریک زندگی یک مرد، به شنیدن آن ها علاقه ندارد. با سیارک همراه باشید.

«تو مرا یاد مادرم می اندازی»

به احتمال بسیار زیاد، مردی که این جمله را ادا می کند، منظور بدی نداشته و در حقیقت قصد دارد از همسر خود تعریفی کرده باشد، اما در بیشتر موارد، برداشتی که زن ها از این جمله می کنند، متفاوت است از چیزی که مرد انتظار دارد. کیمبرلی هرشنسون، روان درمانگر و نیز مشاور خانواده ای شاغل در نیویورک است، او در این باره عنوان کرد: «این مسئله که همسر فرد رابطه خوبی با مادر شوهر خود داشته باشد، اهمیت چندانی ندارد و هر گونه مقایسه با سایر افراد خانواده می تواند تأثیرات مخربی بر رابطه میان دو نفر داشته باشد.». این نکته را هم باید به خاطر داشت که گفتن این که همسر فرد بسیار شبیه به مادر خودش هست نیز می تواند تأثیر مشابهی داشته باشد.

«خودت فکری به حال این مسئله کن»

دکتر ویات فیشر، متخصص روان پزشکی است و یک مرکز درمانی مشاوره ای در نیویورک دارد، او درباره گفتن این جمله به وسیله مردان عنوان کرد: «زمانی که زنی به عنوان شریک زندگی فرد اقدام به در میان گذاشتن مسائل و مشکلات خود کرده و برای مرد، از نگرانی های خود صحبت می کند و مرد صحبت های او را چندان جدی نمی گیرد، در حقیقت احساس بدی پیدا خواهند کرد؛ احساسی شبیه به این که ناتوان هستند و صدای شان به گوش کسی نمی رسد.». صرف نظر از این که صحبت های شریک زندگی مرد تا چه اندازه ای به نظر اش غیر منطقی برسند، بهتر است در پاسخ به این گونه صحبت ها مهربانانه تر برخورد کند تا از پیش آمدن مشکلات جدی تر در رابطه اجتناب شود.

«تو در نگه داری از کودکان، بیشتر از من مهارت داری»

حتی اگر مرد با تمام وجود بر این باور باشد که این مسئله صحت دارد و صرفا برای فرار از مسئولیت خود این گونه جملات را ادا نکرده باشد، برداشتی که همسر او از این جمله می کند، به هیچ عنوان چیز خوبی نیست و در حقیقت فکر می کند بیشتر همان شانه خالی کردن است. ویکی زیگلر، مشاور متخصص خانواده است و تا کنون چند کتاب شناخته شده در این زمینه نوشته است، او در این باره عنوان کرد: «زنان به کمک احتیاج پیدا خواهند کرد. و بیش از هر شخص دیگری، به کمک از سوی شریک زندگی شان. آن ها از شریک زندگی خود این انتظار را دارند که در نگه داری و بزرگ کردن کودکان هم یار و کمک رسان آن ها باشند و اگر مردی از همسر خود بخواهد که تمامی کار ها و وظایف مربوط به بزرگ کردن کودک را خود به عهده بگیرد، بعد ها در رابطه خود به مشکل برخواهند خورد.».

«من طلاق می خواهم»

بعضا مشاهده شده است که افراد حاضر در یک رابطه، به هنگام عصبانی شدن و بدون این که منظور به خصوصی داشته باشند، در میانه بحث و جدل با همسر خود این جمله را ادا می کنند. و مطمئنا این جمله ای نیست که کسی انتظار شنیدن اش را داشته باشد و تأثیرات بسیار بدی بر روح و روان همسر فرد خواهد گذاشت (حال آن که مرد تنها برای مشاهده یک واکنش از سوی او این جمله را ادا کرده است). الیسون مکسیم، روان درمانگر و مشاور خانواده، در این باره گفت: «در طول رابطه ای که فرد با یکدیگر تشکیل می دهند، اغلب این مسئله شایع است که برای مدتی کوتاه و به طور موقت، تنش در رابطه میان شان بالا می گیرد. حال هستند کسانی که به جای صحبت کردن به طور منطقی در چنین مواردی، کلام را کوتاه کرده و مستقیما به سمت ادا کردن کلمه طلاق می روند. نکته ای که این افراد باید به خاطر داشته باشند این است که به میان آوردن این کلمه نه تنها تنش را شدت می بخشد و به هیچ عنوان چیز خوبی برای گفتن نیست، بلکه در نهایت سبب خواهد شد همسر فرد احساس نا ایمن بودن پیدا کند و فشار زیادی را از لحاظ روحی روانی متحمل شود.».

«آرامش خودت را حفظ کن»

میتزی باکمن، روان درمانگر و مشاور خانواده درباره ادا کردن این جمله گفت: «بعضا پیش می آید که در رابطه میان دو فرد، همه چیز از کنترل خارج شده و بحث و جدل به جایی می رسد که همسر فرد کنترل خود را از دست داده و از روی هیجان صحبت می کند. نکته ای که مردها در چنین مواقعی باید به خاطر داشته باشند این است که ادا کردن جملات مستقیم این چنینی، تنها تنش میان دو نفر را شدت خواهد بخشید و کمکی به بهبود شرایط نخواهد کرد.». باکمن در ادامه صحبت های خود در این باره افزود که در چنین مواقعی مرد باید کنترل خود و شرایط را به دست بگیرد و به جای ادا کردن جملات این چنینی، سعی کند به آن چه همسر اش می گوید گوش دهد و پاسخی منطقی برای آن بیابد.

«چرا روابط جنسی مان دیگر همانند گذشته نیستند؟»

رابطه جنسی در میان زن و شوهر، مطمئنا یکی از مسائلی است که می تواند به مرور زمان دردسر ساز شود و باید توجه ویژه ای به آن نشان داده شود. اما گفتن جملات این چنینی از سوی مرد، شرایط را بهتر نخواهد کرد و زنان را در حالت دفاعی قرار خواهد داد. دکتر هولی ریچموند، روانشناس و مدیر مسئول یک مرکز مشاوره خانواده است، او در این باره عنوان کرد: «هجده ماه نخستین یک رابطه از تمامی جهات ایده آل و رویایی است. به خصوص از لحاظ رابطه جنسی میان دو فرد. مسئله این جا است که نمی توان این حالت را برای ابد نگه داشت و به مرور زمان این حال و هوای رویایی جای خود را به مسئولیت های گوناگون می دهد و به مرور زمان زن و شوهر صرف نظر از رابطه جنسی، به یکدیگر وابستگی عمیقی پیدا خواهند کرد. به مرور زمان و در گذر سال ها تغییرات زیادی در رابطه میان دو فرد شکل خواهد گرفت. از جمله این تغییرات می توان به این موارد اشاره کرد: نگه داری و بزرگ کردن کودکان، فشار کاری ای که متوجه افراد می شود، مشکلات اقتصادی، مسائل مربوط به سلامتی، نگه داری از والدین یکی از دو طرف حاضر در رابطه و سایر مسئولیت های این چنینی که به مرور متوجه افراد خواهد شد. بنا بر این نکته ای که زن و شوهر باید به خاطر داشته باشند این است که رابطه جنسی، پس از گذشت سالیان دست خوش تغییر خواهد شد و آن ها به جای حسرت خوردن درباره گذشته خود، بهتر است با عشق و علاقه به ساختن آینده ای بهتر چشم داشته باشند.».

«زمانی که برای نخستین بار با یکدیگر ملاقات کردیم، خیلی جذاب بودی»

این جمله نیز از آن دسته گفته هایی است که معمولا فرد از ادا کردن شان منظور بدی ندارد و تنها قصد دارد تعریفی از همسر خود کرده باشد، به خصوص اگر همسر فرد، هنوز هم برای اش جذاب باشد، اما نکته ای که درباره این جمله وجود دارد، تأکید آن بر زمان گذشته است و به همین خاطر است که همسر فرد به احتمال زیاد از شنیدن اش ناراحت و آزرده خاطر خواهد شد. دکتر ریچموند در این باره عنوان کرد: «به دنیا آمدن کودکان، بالا رفتن سن، خستگی از کار های متفاوت روز مره و عادی شدن رابطه میان دو فرد و راحت تر شدن طرفین، همگی از جمله عواملی هستند که در نهایت سبب می شوند همسر فرد دیگر همانند گذشته چندان زمان زیادی برای پوشیدن لباس های مد روز و آرایش کردن نداشته باشد. با این حال، او هنوز هم همان شخصی است که مرد سالیان دور با او آشنا شده بود و شنیدن این جمله آزرده خاطر اش خواهد کرد.».

«می خواهی همین لباس را بپوشی؟»

تیا کانینگهام، روان شناس و مشاور خانواده درباره گفتن این جمله عنوان کرد: «مطمئنا اگر همسرتان این لباس را به تن کرده باشد، برای پوشیدن آن در مراسمی به خصوص از قبل برنامه داشته و خود به آن فکر کرده است.». این جمله می تواند تأثیر بسیار بدی بر حال عمومی همسر فرد بگذارد و زمانی که این جمله را می شنود، مطمئنا به این فکر خواهد کرد که شاید لباسی که پوشیده چندان برازنده اش نباشد و نیز به عوض کردن آن؛ فکری که بیش از هر چیز دیگری به اعتماد به نفس همسر فرد لطمه خواهد زد.

«چند بار یک چیز را تکرار می کنی؟»

چیزی که معمولا مردان آن را به عنوان نق زدن برداشت می کنند، در حقیقت درخواست کمکی از سوی همسر شان است. جینا گاردینر، مشاور خانواده است و چند کتاب شناخته شده نیز در این زمینه نوشته است، او در این باره عنوان کرد: «به طور به خصوص، زمانی که همسر فرد برای چند بار متوالی یک مسئله را تکرار می کند (برای مثال، مرد قولی به همسر خود داده است که کاری برای اش انجام دهد یا چیزی برای اش خریداری کند و حال آن که به قول خود عمل نکرده است)، می تواند تأثیر بدی بر روی مرد بگذارد و یا زمانی که مرتبا درباره وضعیت سلامتی مرد به او مطالبی را گوش زد می کنند. این گونه مطالب معمولا یا از روی نگرانی عنوان می شوند و یا این که خود مرد مسبب آن ها است و به همین خاطر بهتر است منطق بیشتری در چنین مواقعی در مواجه با همسر خود نشان دهند.».

«آن لباس، تو را چاق تر از حالت معمول نشان می دهد»

در این مورد بهتر است به پیشنهاد مشاورین خانواده گوش داده و آن را به کار بندید: مهم نیست همسرتان چند بار درباره ظاهر خود به هنگام تن کردن لباسی به خصوص سؤال کند و پاسخی که شما در جواب به این سؤال همسرتان خواهید داد همیشه باید این باشد که در آن لباس به خصوص، فوق العاده به نظر می رسد.

«چی گفتی؟»

این مسئله که همسرتان مجبور به تکرار جمله ای شود، به این خاطر که شما حواس تان جایی دیگر بوده  و آن را نشنیده اید، می تواند برای اش بسیار آزار دهنده باشد. دکتر فیشر در این باره عنوان کرد: «برای بیشتر زن ها، وجود صمیمیت از لحاظ احساسی یک نیاز اساسی و مبرم است، بنا بر این اگر به گونه ای صحبت کنید که همسرتان این برداشت را داشته باشد که شما حواس تان نبوده است و تنها به این خاطر صحبت های او را نشنیده اید، می تواند برای شان بسیار آزار دهنده باشد و احساس کنند که از شما دور شده اند.».

«دیگر پولی برایمان باقی نمانده است»

نولان مارتین، روان درمانگر و مشاور خانواده، درباره گفتن این جمله عنوان کرد: «بعضا پیش می آید که زوج هایی که برای مشاوره نزد من می آیند و از مطرح شدن چنین جملاتی گله می کنند، تنها به این خاطر از لحاظ اقتصادی به این مرحله رسیده اند که قادر به ریختن برنامه ای مشترک برای هزینه هاشان و پایبند بودن به آن نمی باشند. برنامه ای که هر دو طرف حاضر در رابطه از اتخاذ آن رضایت مند باشند. نکته دیگری که در خصوص این زوج ها معمولا مشاهده می شود این است که یکی از دو طرف حاضر در رابطه وظیفه پس انداز کردن پول را به عهده می گیرد و دیگری تنها خرج می کند. این گونه افراد، قادر به پیش گرفتن روندی مشخص برای هزینه هاشان نمی باشند و در اواخر ماه، دیگر پولی برای خرج کردن در دسترس نخواهند داشت و همین مسئله است که عنوان شدن چنین جملات و بحث هایی را پیش می آورد و دو طرف را دچار مشکلاتی می کند.».

این مقاله ادامه دارد...

نظرات

در ادامه بخوانید...

وقفه کوتاه در رابطه : 3 موقعیتی که قطع رابطه ضروری است

در

خیانت
وقفه کوتاه در رابطه عملی کاملاً رایج است که می تواند به زوجین کمک کند تا از بحران خارج شوند و همچنین می تواند از جدایی زودرس جلوگیری کند. همراه با یک روانشناس ، موضوع را با جزئیات بیشتری درک خواهیم کرد.

 

امتناع موقت از همه مسئولیت ها در یک رابطه ، گسست از همه مشاجرات ، اختلافات و ارتباطات می تواند به روشن شدن وضعیت و وضعیت شما نسبت به آن کمک کند. وقفه کوتاه در یک رابطه لزوما به معنای قطع رابطه نیست ، اما ممکن است منجر به تصمیم برای جدایی شود. روانشناس می گوید ، وقتی استراحت می کنید ، رابطه خود را در معرض یک آزمایش جدی قرار می دهید - در چه مواردی ارزش تلاش برای وقفه کوتاه را دارد.

 

اگر زیاد می جنگید

اگر شما و همسرتان نتوانید درمورد یک موضوع خاص دعوا را متوقف کنید و به نظر می رسد که مشاجره هرگز به پایان نخواهد رسید ، شاید ارزش یک وقفه کوتاه در رابطه  را داشته باشد. مدتی دور ماندن از یکدیگر به شما کمک می کند بدون احساسات غیر ضروری دیدگاه شریک زندگی خود را درک کنید و تصمیم بگیرید که آیا آماده امتیاز دادن هستید.

 

با این حال ، قبل از اتخاذ چنین تصمیمی ، به این فکر کنید که نیت شما چقدر درست است. اطمینان حاصل کنید که این مسئله به این دلیل است که شما واقعاً نگران تعارض و اختلاف هستید و می خواهید پس از مدتی جدا شدن به یک نتیجه معقول برسید. اگر فقط می خواهید این کار را انجام دهید تا بتوانید امتیاز به دست بیاورید ، پس شما روش های اشتباهی را انتخاب می کنید.

 

وقتی در تمایل خود برای ادامه زندگی مشترک یا ازدواج  شک دارید

از بسیاری جهات ، تعهدات جدی ، مانند زندگی مشترک یا ازدواج ، می تواند برای یک یا هر دو شریک زندگی ناخواسته یا ترسناک باشد و این کاملاً درست است. اگر به نظر شما ، همسرتان یا هر دوی شما  این کار ناجور و دشواری است ، بهتر است وقفه کوتاه در رابطه داشته باشید و بفهمید آیا واقعاً به این رابطه احتیاج دارید؟ وقفه کوتاه در رابطه می تواند به هر دوی شما کمک کند تا درک کنید شریک زندگی شما چقدر برای شما مهم است و آیا باید تعهدی را بپذیرید. اگر نمی خواهید به مرحله بعدی رابطه بروید ، وقفه کوتاه در رابطه نیز به شما کمک می کند ذهن خود را پاک کنید و به شما قدرت جدایی از شریک زندگی خود را می دهد (اگر واقعا می خواهید). 

خیانت

اگر شما را فریب داده اند

خیانت عاطفی یا جسمی برای بسیاری از افراد مانعی جدی در روابط است ، اما ترک حتی یک عزیز پس از کشف واقعیت خیانت اغلب دشوار است. این امر می تواند دردناک باشد ، اگر بسیار به هم دل بسته باشید و احساس کنید رابطه شما با همسرتان رابطه ویژه ای است .در چنین مواردی ، ممکن است بخواهید مدتی را جدا از هم بگذرانید تا ببینید آیا باید برای حفظ رابطه تلاش کنید؟ به او بگویید که برای تفکر به مدتی زمان نیاز دارید و نمی خواهید در این مدت با شما تماس بگیرد.

 

در حالی که از شریک زندگی خود دور هستید ، سعی کنید از نقطه نظر خنثی به آنچه اتفاق افتاده است نگاه کنید و ببینید آیا می توانید پس از این خیانت اعتماد را دوباره به دست آورید. برای درک این موضوع ، سوالات زیر را از خود بپرسید: 

 

- آیا شریک زندگی شما توبه می کند؟ آیا او از کار خود پشیمان است؟ آیا او می فهمد که برای شما چقدر دردناک است؟

- چگونه از آنچه اتفاق افتاده است مطلع شدید؟ آیا شریک زندگی شما با شما صادق بوده است یا فقط بخشی از حقیقت را به شما می گوید؟ 

- آیا شریک زندگی شما حاضر است برای جلب اعتماد شما تلاش کند؟ آیا می فهمید که برای بازگرداندن اعتماد چه کاری لازم است؟ 

- آیا واقعاً ارزش زنده نگه داشتن رابطه شما وجود دارد؟ یا شاید وقت آن رسیده است که ازهم جدا شویم و به حرکت خود ادامه دهیم؟

 

ممکن است مدتی طول بکشد تا افکار خود را مرتب کنید ؛ مهم این است که وقت خود را با تصمیم گیری در این مورد اختصاص دهید. اگر شریک زندگی شما در طول جدایی همچنان با شما تماس می گیرد ، فقط به او یادآوری کنید که به زمان بیشتری نیاز دارید و هنوز تصمیمی نگرفته اید. نکته اصلی این است که به یاد داشته باشید که وقفه کوتاه در رابطه برای این است که بیش از همه فکر کنید و به اتفاق نظر خاصی برسید ، نه برای انتقام ، عصبانیت یا ایجاد احساسات منفی دیگر - چنین استراتژی در ابتدا یک شکست است ، بنابراین وقفه کوتاه قطعاً مشکلات شما را حل نخواهد کرد

نظرات

۱۴۰۰/۱۲/۱۶"هیچ کس به کسی بدهکار نیست": این جمله چه اشکالی دارد؟

۱۴۰۰/۱۲/۱۶امروزه در روانشناسی رایج، می توان به طور فزاینده ای با این جمله برخورد کرد که در این دنیا هیچ کس به کسی بدهکار نیست. همراه با یک روانشناس، می‌فهمیم که چرا این مفهوم اشتباه است و دنبال کردن این برنامه باعث چه چیزی می شود.

۱۴۰۰/۱۲/۱۶در هر رابطه ای باید تعادل وجود داشته باشد. ما چیزی می دهیم و در ازای آن چیزی می گیریم و عدم تعادل منجر به عواقب جدی می شود. با این حال، بسیاری از روانشناسان و مربیان مدرن اصرار دارند که افراد مجبور نیستند چیزی را در یک رابطه بدهند، و همچنین آزادند که هر کاری که می خواهند انجام دهند - تنها از این طریق، طبق باور عمومی، می توان به هماهنگی در زندگی دست یافت. روانشناس به شما می گوید که چرا این موضع اشتباه است و این رویکرد می تواند منجر به چه چیزی شود.

۱۴۰۰/۱۲/۱۶به عنوان یک قاعده، زمانی که افراد اطلاعات جدیدی دریافت می کنند، به دو دسته تقسیم می شوند: کسانی که بلافاصله توصیه را قبول می کنند و بلافاصله شروع به پیروی از توصیه می کنند کسانی که ترجیح می دهند اطلاعات را ارزیابی کنند، فکر کنند، منابع دیگر را مطالعه کنند و خودشان تحقیق کنند.

۱۴۰۰/۱۲/۱۶شما می توانید هر اطلاعاتی را ساده کنید تا فرد بتواند راحتتر مطالبی را که می خواند درک کند. اما تحریف ایده اصلی و بنیادی مطلقاً غیرممکن است. و در این مورد، در این واقعیت نهفته است که ما، دنیای درونی، ارزش‌ها، هنجارها و قوانین در انزوا زندگی نمی‌کنیم - ما در جامعه وجود داریم، با افراد دیگر تعامل داریم و نمی‌توانیم خودخواهی خود را بر هر چیز دیگری قرار دهیم.

۱۴۰۰/۱۲/۱۶برای یک فرد بالغ از نظر روانی، چهار اصل اساسی برای حفظ تعادل "گرفتن و دادن"(بده - بستان) وجود دارد که به او اجازه می دهد در جامعه به طور هماهنگ عمل کند.

۱۴۰۰/۱۲/۱۶تعادل برقرار کنید......... این البته اولیه است. حفظ و محافظت از مرزهای شخصی، احترام به خود، نیازها و خواسته ها، لذت ها مهم است. در این مورد، تعادل "بده و بگیر" به این کمک می کند که پس از شنیدن نیازهای درونی خود به خود بازخورد می دهید - روحیه خوبی پیدا می کنید، بهره ورتر می شوید، کمتر خسته می شوید. اما به محض اینکه نسبت به خود بی‌تفاوت می‌شوید، «من» درونی شما شروع به شورش می‌کند تا مشارکت شما را طلب کند. شما عصبانی می شوید، احساس نارضایتی می کنید، افسرده می شوید.

۱۴۰۰/۱۲/۱۶با افراد دیگر تعادل برقرار کنید...... نشان دادن احترام و توجه به سایر اعضای جامعه مهم است. منحصراً به خود اندیشیدن، به معنای حفظ صفات خودخواهانه است که متعلق به غرایز بدوی است. وظیفه شما این است که وقتی علایق شما تلاقی می کنند، با طرف مقابل و همچنین با خودتان با دقت رفتار کنید. شما همیشه در انزوا زندگی نمی کنید، شما حضوری، آنلاین، تلفنی ارتباط برقرار می کنید. گاهی اوقات شما این کار را به این دلیل انجام می دهید که خود نیاز به تماس (با دوستان، خانواده، والدین، معشوق) دارید، و گاهی اوقات ارتباط اجباری است، اما بر زندگی شما نیز تأثیر می گذارد (روابط با همکاران، رئیس، زیردستان، پزشکان، فروشندگان در فروشگاه). شما باید قالب رفتار یک فرد خوش اخلاق را در نظر بگیرید - اگر چیزی برای خود می خواهید، به خاطر داشته باشید که طرف مقابل نیز انتظارات و نیازهای شخصی خود را دارد.

۱۴۰۰/۱۲/۱۶با دنیا تعادل برقرار کنید........ نحوه ارتباط شما با جهان به طور کلی بازخورد دریافتی شما را تعیین می کند. اگر همیشه همه چیز برای شما بد است، دیگران یا شرایط بیرونی را مقصر شکست های خود می دانید و این تا زمانی که نگرش خود را تغییر ندهید ادامه خواهد داشت. ما آنچه را که منتشر می کنیم دریافت می کنیم. به عنوان مثال، اگر فکر می کنید که کاملاً همه مردان بد و موذی هستند، این نگرش به شما اجازه ایجاد روابط عادی را نمی دهد و دنیای "بی رحمانه و غیر دوستانه" قطعاً شما را برای قدرت آزمایش می کند. بنابراین، اگر در دنیای "عادلانه" خود زندگی می کنید، و حتی شکست ها را به عنوان یک پدیده موقت درک می کنید، مطمئن باشید که دیر یا زود یک خط روشن در زندگی شما آغاز خواهد شد.

۱۴۰۰/۱۲/۱۶تعادل با خدا / جهان / سرنوشت / اصل برتر / جهان......... هر فردی قدرت های بالاتر خود را دارد که به آنها اعتقاد دارد (گاهی اوقات در خود فرد وجود دارد، یعنی در واقع چنین فردی به خودش اعتقاد دارد و این نیز بخشی از چیزی در مقیاس بزرگ است) که همه می توانند ببینند. و به همه کمک کن در این مرحله، رعایت حس قدردانی مهم است. اگر فقط شکایت کنید و سرنوشت/خدا/جهان را سرزنش کنید (یکی را انتخاب کنید)، قطعاً مشکلات و مشکلات بیشتری خواهید داشت. زیاد به خودتان فکر نکنید، گاهی یک رویکرد تهاجمی و برخورد قاطعانه در برخی مسائل، فرصت دیدن چیزهای خوب در این دنیا و فقط لذت بردن از لحظه را از ما می گیرد. یک احساس خفیف و صمیمانه قدردانی برای معجزات کوچک زندگی شما باعث ایجاد لحظات شاد بزرگی می شود که در ابتدا حتی روی آنها حساب نکرده اید.

۱۴۰۰/۱۲/۱۶مهم است که به یاد داشته باشید که در انزوا زندگی نمی کنید و کم و بیش به افراد اطراف خود وابسته هستید. البته، شما می توانید هنجارها و قوانین جامعه را که نمی پذیرید فراموش کنید، اما در این مورد باید برای این واقعیت آماده باشید که جامعه نیز تصمیم می گیرد شما را فراموش کند - بعید است دوستان شما، بزرگسالان و افراد کارآمد باشند. کارفرما برای اینکه بخواهد با شخصی که فقط به خودش فکر می کند و به خواسته ها و نیازهای آنها توجهی نمی کند در تماس باشد، بعید است متقاضی را استخدام کند که فلسفه اش بر اساس چنین رویکردی باشد و معشوق نیز دیر یا زود از این بازی یک طرفه خسته می شود.

۱۴۰۰/۱۲/۱۶"هیچ کس به کسی بدهکار نیست": چه اشکالی دارد؟ سعی کنید هوشیارانه واقعیت و خودتان را ارزیابی کنید - شاید نارضایتی های طولانی مدت، عصبانیت، احساسات منفی در روح شما کمین کرده باشد که راهی برای خروج از آن پیدا نکرده است و از این طریق با ابراز اعتراض آشکار به جامعه و قوانین آن، سعی می کنید از این بار خلاص شوید سعی کنید خودتان را درک کنید و تمام جوانب مثبت و منفی را بسنجید - احتمالاً می توانید در نظرات خود تجدید نظر کنید و متوجه شوید که تعادل "دادن و گرفتن" است که زندگی هوشمندانه و هماهنگ را ممکن می کند.

۱۴۰۱/۱/۲۹نشانه های اصلی رابطه ای که به زودی به جدایی ختم می شود. اولین علامت، برهم خوردن تعادل عاطفی است، زمانی که یکی از طرفین دائماً در موقعیت صلح جو و طرف دیگر در موقعیت متجاوز قرار می گیرد.

۱۴۰۱/۱/۲۹به عنوان مثال، یک مرد همیشه آزرده خاطر است، فقط متوجه بدی ها می شود و پر از منفی می شود. و زن مدام در تلاش است که حائلی باشد که رفتار او را نرم کند. دیر یا زود، این منجر به تخلیه کامل انرژی می شود. در لحظه پرخاشگری شریک زندگی، باید به حالت مراقبت از خود بروید.

۱۴۰۱/۱/۲۹نپذیرفتن شریک زندگی در نهایت منجر به جدایی می شود.

۱۴۰۱/۱/۲۹سومین نشانه از رابطه ای که به زودی به جدایی ختم می شود. عادت به انتقام گرفتن از یک عزیز به خاطر اشتباهاتش است. "من به شما هشدار دادم" یا "اما شما پیش والدین من نرفتید، حالا من پیش پدر و مادر شما نخواهم رفت!"

۱۴۰۱/۱/۲۹علامت چهارم از رابطه ای که به زودی به جدایی ختم می شود خودشیفتگی در روابط است. این در مورد عشق به خود یا مراقبت از خود نیست. این خودشیفتگی است و نیازهای یک شریک چیزی فرعی است. چنین روابطی نمی تواند زنده بماند. متخصص خاطرنشان کرد: اگر از این موضوع آگاه هستید و می‌خواهید رابطه را نجات دهید، خود را در رابطه اعلام کنید، خواسته‌های خود را به خودشیفته برسانید.

۱۴۰۱/۱/۲۹نشانه پنجم از رابطه ای که به زودی به جدایی ختم می شود پرهیز از صحبت در مورد رفاه مالی خانواده و موضوعات صمیمی است. عادت به بحث درباره ایده های خود، وضعیت اقتصادی جهان، در خانواده باید هفتگی باشد. روانشناس مطمئن است که وقتی شرکای زندگی جنسی صحبت نمی کنند، خسته کننده و غیر جالب می شود.

در ادامه بخوانید...

10 روش برای بهبود رابطه

در

برخی از نصیحت ها کاملا واضح و آشکار هستند، اما مشخص است که ما از عمل به آنها غفلت می کنم. به شما هشدار داده شده است که ...من اقرار می کنم که مطلب این هفته تا حدودی بی معنی است چرا که قصد دارم به شما نصیحت هایی برای بهبود رابطه  با شریک زندگی بدهم. زیاد هم بی معنی نیست چرا که نصیحت کردن بد است. چرا که دانستن این که چه کنیم که باعث گرم شدن رابطه زناشویی شویم و یا راهکار تنوع در رابطه زناشویی چه هست با  عمل به آن ها با هم خیلی فرق می کند. اگر می خواستم که بزرگترین دارایی زوج ها را برای بهبود روابط عاشقانه  لیست کنم، می گفتم که توانایی تغییر ، بزرگتزین دارایی و مزیت است. و اگر می خواستم به مسئله ای اشاره کنم که زوج ها و افراد کمتر آن را دارا هستم باز هم به توانایی تغییر اشاره می کردم.با این حال، به عنوان یک فرد شاد و خوش بین، به کار خود ادامه خواهم داد. برخی از نصیحت ها کاملا واضح هستند، اما در حقیقت چیزی که آنها را دور از دسترس می سازد، این موضوع است که ما غالبا توجه کمی به به این مسائل واضح و آشکار می کنیم.


1- سلیقه های مشترک
کارهایی را که هر دو به انها علاقه دارید پیدا کنید و آنها را با هم انجام دهید. با توسعه واحد خانواده، و با ترکیب شدن خانواده با تکنولوژی و پیش آمدن مسئله کمبود زمان، ایجاد رابطه چهره به چهره و یک به یک به صورت فزاینده ای کاهش پیدا می کند. یا بسیار گرفتار هستیم و یا مشغول انجام کارهایی به صورت انفرادی می باشیم. در گذشته، خانواده ها با هم کار می کردند- کارهای مشترک، فضای مشترک، و نیروی کار مشترک داشتند. ایجاد یک انتخاب مثبت برای گذراندن زمان با هم نه تنها به ساختن رابطه کمک می کند بلکه آن را قوی تر نیز می سازد. ثابت می کند که شما فقط برای کار کردن، انجام وظیفه های روزمره، به عنوان یک ماشین پول ساز، و یا پرستار بچه، آنجا نیستید. قبل همه نقش های دیگر شما یک انسان هستید.

 2- بیشتر تلویزیون تماشا کنید
رایانه ها منزوی کننده هستند اما تماشای تلویزیون با یکدیگر اتحاد ایجاد می کند. یکبار گوگل باکس را تجربه کنید تا ببینید که نتایج خوبی به دست خواهید اورد. این مسئله هیچ گاه در منازل ما پیش نمی آید چرا که افراد خانواده در انتخاب سرگرمی خود مختار هستند. و از آنجاییکه این مسائل غالبا سیاسی هستند، چیزی که از لحاظ فردی ممکن است سازنده به نظر برسد می تواند از دیدگاه جمعی مخرب باشد.

3- مزاحم نشوید
 قطع کردن صحبت دیگران و اجازه ندادن به ایشان برای ادامه صحبت شان، نشان می دهد که فرد قطع کننده صحبت دیگران اعتقاد کافی به نقطه نظر خود ندارد و نمی خواهد که دیدگاهش به چالش کشیده شود. این موضوع در بیشتر حوزه های فعالیت های انسانی صحیح می باشد، اما اهمیت بیشتر آن در رابطه ها می باشد. اجازه دهید که شریکتان حرفش را بگوید، حتی اگر مسئله ای که بیان می کند صحیح و درست نباشد و او به کرهایی که اشاره می کند در حقیقت عمل نمی نماید. برخی افراد باید مثال هایی فراهم کنند.

4- زیباتر به نظر برسید
 لازم است که گاهی اوقات ماسکی را که همواره در بیرون از منزل به صورت می گذارید بر داشته به خودتان استراحت بدهید. این هم خوب است که به همسر خود نشان دهید که شما به اندازه کافی مراقب مسائل هستید و خود را زیاد درگیر مسائل بهداشت فردی نکنید بلکه تا اندازه ای به این مسئله فکر کنید که آزار دهنده نباشد.

5- رویکردهای پیشین خود را ترک کنید
اگر تلاش هایتان بی نتیجه است. اگر می خواهید او را عوض کنید، بدانید که شاید رفتارهای یک فرد را تغییر دهید اما نخواهید توانست ویژگی های شخصیتی افراد را عوض کنید. و ایجاد تغییر یک فرایند آهسته است که ب هصورت گام به گام پیش می رود. عمل گرا باشید. افراد می توانند شیوه کار خود را عوض کنند (اما نه شخصیت وجودی شان را)، البته این ایجاد تغییر نیازمند صبر و استقامت است.
6- توجه کنید
 اعتراف به این که من در این مورد بسیار بد هستم نشان می دهد که شریک شما بدون دادن اجازه دفاع به شما همواره در حال محکوم کردن شما است. و به این معناست که زمانی که صدایش را بلند نکرده است نیز از من آزرده است و هر آن احتمال انفجار وجود دارد. این بدان معنا نیست که شما مشکل روانی دارید- تنها معنی ان این است که شما به آن فرد می اندیشید و در تلاش برای مشکلات می باشید.


7- بچه ها به طرزی باور نکردنی مهم هستند. اما رابطه شما هم دارای اهمیت می باشد.


8- نگویید "تو همیشه" یا "تو هیچ گاه". این موضوع هیچ وقت درست نیست.


9- از داروهای کمکی در صورت لزوم استفاده کنید.  

10- مهربان باشید. ساده ترین، دشوارترین و موثرترین شیوه برای بهبود رابطه. (سیارک)

 این پست را چگونه می‌بینید؟ برای شما مفید بود؟ لطفا با نوشتن کامنت در زیر ما را مطلع کنید. 

ترجمه توسط itrans.ir

نظرات

۱۳۹۵/۱۰/۲۸جالب بود مرسی

در ادامه بخوانید...

چرا برخی از افراد قادر به فراموش کردن رابطه ای که در گذشته داشته اند، نمی باشند؟

در

جدا شدن از فردی که برای مدتی طولانی با او رابطه داشته اید و پایان دادن به رابطه کار ساده ای نیست. اگر کسی که تصمیم به پایان رابطه گرفته باشد، شما نبوده باشید، این مسئله به مراتب دشواری های بیشتری در پیش روی شما قرار خواهد داد. اما هر رابطه ای شرایط منحصر به فرد خود را خواهد داشت و اساسا مسائل و مشکلات هیچ دو رابطه ای با یکدیگر شباهت نخواهند داشت؛ گاهی ممکن است فرد از ناراضی بودن طرف دیگر از شرایط حادث شده کاملا غافل شده باشد و از سوی دیگر شاهد روابطی هستیم که برای مدتی طولانی و به مرور زمان بر مشکلات و تنش میان دو فرد حاضر در رابطه افزوده شده و در نهایت این مشکلات به جایی می رسند که دیگر امکان ادامه دادن رابطه میان دو فرد غیر ممکن خواهد بود.

اما صرف نظر از این که رابطه فرد چگونه بوده و این که چه چیزی سبب پایان دادن به رابطه میان دو نفر شده باشد، اگر در طول زندگی خود چنین تجربه ای داشته باشید، به خوبی از این مسئله آگاهی دارید که بازگشتن به حالت عادی و انجام کار های روز مره همانند قبل، پس از پایان رابطه، تا چه اندازه می تواند کار دشواری باشد. در حقیقت این گونه جدایی ها یکی از تنش آور ترین اتفاقاتی است که انسان در طول دوران جوانی خود می تواند تجربه کند. اما همان گونه که زندگی پیش می رود و راهی برای متوقف کردن زمان یا بازگشت به عقب وجود ندارد، بسیاری از افراد پس از مدتی که این گونه تنش ها را تحمل می کنند، به این نتیجه می رسند که باید وارد رابطه ای جدید شوند و گذشته را به فراموشی بسپرند.

زمانی که رابطه میان دو فرد در معرض تهدید قرار می گیرد و این گونه به نظر می رسد که به زودی همه چیز پایان خواهد یافت، انسان به صورت ناخود آگاه دچار استرس و تنش شدیدی می شود و در نهایت به واسطه شرایط به خصوص انسان ها از لحاظ زیستی (بیو لوژیکی) و روانی، پایان یافتن کامل یک رابطه می تواند تأثیر بسیار مخربی بر روح و روان فرد داشته باشد.

بیشتر بدانیم:

رابطه شما وارد مرحله بحرانی شده است 20 علامت 

ازدواج تا چه اندازه مهم است؟

در این مقاله قصد داریم شما را با دلایلی آشنا کنیم که:

سبب می شوند انسان به سادگی قادر به پایان دادن به رابطه ای که برای مدتی طولانی با فردی داشته است، نباشد و توانایی رها کردن تجربه رابطه خود در گذشته را در خود نبیند (حتی اگر رابطه برای او چندان نتیجه بخش نبوده باشد و حضور اش در رابطه از همان ابتدا اشتباه بوده باشد)، با سیارک همراه باشید.

تنها هستید

اریکا اتین، مشاور خانواده و نویسنده چند کتاب شناخته شده در این زمنیه است. به عقیده او یکی از اصلی ترین دلایلی که سبب می شود فرد قادر به رها کردن رابطه ای که در گذشته داشته و سر انجام آن جدایی بوده است، نداشته باشد و به طور کلی نتواند فکر کردن به شریک سابق زندگی خود را متوقف کند این است که پس از پایان رابطه  خود تنهایی را انتخاب کرده باشد و وارد رابطه جدیدی نشده باشد. او در این خصوص عنوان کرد: «بهتر است به جای فکر کردن مدام به کسی که انتخاب مناسبی برای شما نبوده است، تمرکز تان را متوجه خود کنید: در اوقات فراغت خود کار هایی را انجام دهید که در گذشته به آن ها علاقه داشتید، تجربه ای را امتحان کنید که شما را خوشحال خواهد کرد، و به آن دسته از دوستان تان که برای مدتی است از آن ها غافل شده اید سر بزنید. نکته ای که باید مد نظر داشته باشید این است که تنها بودن در بیشتر موارد بهتر از داشتن رابطه با فردی است که برای شما گزینه مناسبی به شمار نمی رود.».

اقدام به چک کردن اکانت آن ها در شبکه های اجتماعی می کنید

معمولا مشاهده می شود که پس از این که دو نفر رابطه ای را به پایان می رسانند، اقدام به چک کردن اکانت های یکدیگر در شبکه های اجتماعی می کنند و اریکا اتین بر این باور است که این رویکرد به هیچ عنوان مناسب نخواهد بود. او در این خصوص عنوان کرد: «بهتر است هر چه سریع تر اقدام به بلاک کردن اکانت های یکدیگر کنند و این کار را به هر نحوی که شایسته می دانند به پایان برسانند. در این یک مورد به خصوص غفلت کردن شایسته است. این کار (چک کردن اکانت شبکه های اجتماعی) می تواند به سرعت از کنترل فرد خارج شود. از انجام دادن این کار خود داری کنید.».

نکته ای که افراد باید در این خصوص مد نظر داشته باشند این است که به مرور زمان ممکن است دو نفر دو باره به یکدیگر علاقه پیدا کرده و رابطه شان را مجددا آغاز کنند، اما نباید برای دست یابی به این مهم عجله به خرج داد و اگر قرار باشد رابطه تان دوباره از نو آغاز شود، خود به طور طبیعی اتفاق خواهد افتاد به گذر زمان احتیاج است.

در رابطه ای که داشته اید، اعتماد به نفس خود را از دست داده اید

اگر تجربه داشتن رابطه با فردی را داشته باشید که گزینه مناسبی برای شما به شمار نمی رفته است، احتمال آن وجود دارد که در حین رابطه کمی اعتماد به نفس خود را از دست داده باشید.

اریکا اتین در این خصوص عنوان کرد: «گاهی پیش می آید که فرد وارد رابطه ای می شود که چندان برای او مناسب نیست و در ابتدا متوجه این مسئله نمی شود؛ چنین افرادی معمولا در معرض از دست دادن اعتماد به نفس خود قرار می گیرند، به خصوص اگر فردی که با او رابطه دارند، رفتار چندان شایسته ای با فرد نداشته باشد و یا این که قدر خصایص اخلاقی خوب او را نداند و مدام از او بد بگوید. زمانی که فرد در معرض چنین رفتاری در رابطه قرار می گیرد، تأیید کردن کار ها و رفتار ها شان به وسیله طرف دیگر رابطه بدل به یکی از اصلی ترین نیاز هاشان می شود و این مسئله برای شان اهمیت ویژه ای پیدا می کند. این گونه افراد باید تمامی تلاش خود را به کار گیرند تا اعتماد به نفس از دست رفته را باز یابند و از این مسئله آگاهی پیدا کنند که برای تأیید کار یا رفتاری به خصوص، نظر هیچ کسی به اندازه خودشان حائز اهمیت نخواهد بود.».

تنها قادر به یاد آوری خاطرات خوب تان در رابطه پشت سر گذاشته هستید

یکی از شایع ترین مسائلی که در خصوص افرادی وجود دارد که در مرز جدایی و پایان رابطه شان به سر می برند، این است که به طور معمول تنها بر آن دسته از خاطراتی متمرکز می شوند و به آن ها فکر می کنند که برای شان خوشایند بوده است (لحظات خوب و خوشی که با یکدیگر سپری کرده اند). اریکا اتین در این خصوص عنوان کرد: «به طور کلی روابط میان افراد موضوع پیچیده ای است و بعضا به هنگامی که ناراحت می شویم و حال خوبی نداریم، ترجیح می دهیم تمامی مسائل و مشکلات را به فراموشی سپرده و تنها به لحظات خوش زندگی و رابطه خود بیندیشیم. اما نکته ای که باید به خاطر داشته باشیم این است که اگر رابطه ای را به دلیل مشخص و محکمی پایان داده باشیم، فکر کردن به جنبه مثبت رابطه نه تنها نتیجه بخش نخواهد بود که به مرور زمان مشکلات روحی روانی بسیاری برای مان به همراه خواهد داشت.».

بیشتر بدانیم:

خانم ها و آقایان، قهر ممنوع!

روابط عاطفی در خانواده

پرسش نامه رضایت زناشویی اینریچ

توانایی فراموش کردن گذشته را نداشته باشید (در این کار مهارت نداشته باشید)

روان شناس و مشاور خانواده، نیلز اک بر این باور است که یاد گرفتن مهارت فراموش کردن گذشته یا تجربه ای که فرد برای مدتی طولانی داشته است، یکی از مهمترین مسائل تأثیر گذار بر چگونگی حال عمومی فرد پس از پایان یک رابطه خواهد بود، به خصوص اگر رابطه برای فرد نتیجه بخش نبوده و به او ضربه روحی وارد آورده باشد. او در این خصوص عنوان کرد: «شما باید این را بپذیرید که هر انسانی امکان دارد اشتباه کند و رابطه ای که پایان رسیده است، جزئی از گذشته است. بهتر است به جای قضاوت کردن و غصه خوردن در خصوص شرایطی که دیگر امکان تغییر آن وجود ندارد و کاملا از کنترل شما خارج شده است، تمرکز خود را متوجه این مسئله کنید که از تجربه ای که داشته اید چگونه خواهید توانست در آینده تان بهره گرفته و دیگر اشتباهات گذشته را تکرار نکنید. البته در ابتدای امر این رویکرد چندان به سادگی قابل عملی شدن نخواهد بود، اما هر چه بیشتر تلاش کنید و منطقی تر فکر کنید، به مرور زمان قادر خواهید بود به هدف تان دست یابید.».

انسان ها موجوداتی اجتماعی هستند

نیلز اک در این خصوص عنوان کرد که انسان به طور ذاتی به اجتماع و بر قراری رابطه با دیگران علاقه مند است، بنا بر این به طور معمول جدا شدن از دیگران و تنهایی برای او کاری دشوار خواهد بود، حتی اگر شخص دیگر حاضر در رابطه نا موفق، رفتار شایسته ای با او نداشته بوده باشد. او در این خصوص اضافه کرد: «تحقیقاتی در دانشکده اقتصاد لندن انجام گرفته و بنا به نتایج به دست آمده، خوشحالی انسان تنها محدود به ثروت نمی شود و داشتن حالت روحی روانی مناسب و خوب و نیز دوستانی که بتوان به آن ها تکیه کرد، به مراتب نقش مهم تری در دست یابی به خوشبختی ایفا می کنند. بدون داشتن روابطی مؤثر با انسان های دیگر، به مرور احساس تنهایی بر ما چیره خواهد شد؛ این احساس به مرور زمان می تواند اختلالات روحی روانی ای چون افسردگی و اضطراب در فرد پدید آورد.».

ترس از تنها شدن

بسیاری از افراد یکی از بزرگ ترین ترس های شان این است که تنها شوند و احساس خوبی به هنگام تنها شدن ندارند؛ این مسئله می تواند وابستگی فرد از لحاظ روحی و روانی به رابطه ای که نا موفق بوده و سر انجامی نداشته است را بیشتر از پیش کند. نیلز اک در این خصوص عنوان کرد: «تحقیقات نشان می دهد که آن دسته از افرادی که به هنگام تنها بودن احساس نا خوشایندی پیدا می کنند و در بسیاری از مسائل و کار های مربوط به زندگی شان به دیگران وابسته هستند، به مراتب بیشتر از کسانی که به خود متکی هستند به رابطه نا موفق شان در گذشته می اندیشند.».

قادر به پایان دادن رابطه نبوده اید

بنا به دلایل مختلفی که بسته به رابطه و خصوصیات شخصیتی هر فرد متفاوت خواهد بود، بسیاری از افراد قادر به فراموش کردن شخصی که با او مدتی در رابطه بوده اند، نخواهند بود؛ یکی از  دلایل این است که فرد هیچ گاه نمی تواند به خود این مسئله را بقبولاند که رابطه به پایان رسیده است. نیلز اک در این خصوص عنوان کرد: «این مسئله سبب می شود افراد از درک درست و واقع بینانه شرایطی که در آن هستند نا توان باشند و علاوه بر آن از این که توانایی تغییر شرایط موجود را ندارند، احساس نا خوشایندی پیدا می کنند که تأثیر بدی بر روح و روان شان می گذارد.». حقیقت این است که زمانی که شخصی به شما ضربه روحی وارد می کند و آزار تان می دهد، هیچ یک از دلایلی که منجر به رخ دادن این اتفاق شده است را دوست نخواهید داشت، با این حال، مدام به آن فکر خواهید کرد و به دنبال توضیحی برای اتفاقاتی می گردید که رخ داده است؛ حال آن که هر اندازه هم که فکر کنید چیزی تغییر نخواهد کرد و به نتیجه ای دست نخواهید یافت؛ بهترین کار این است که فکر کردن به این مسئله را رها کنید و این کار تنها در بلند مدت امکان پذیر است.

بیشتر بدانیم:

چرا من هنوز مجردم؟

چگونه به افراد افسرده کمک کنیم؟

نمی توانید فکر کردن به رابطه گذشته خود را متوقف کنید

در بسیاری از موارد افراد مدام در خصوص گذشته خود می اندیشند و اتفاقاتی مشابه را دوباره و دوباره مرور می کنند و گویی پایانی بر این چرخه وجود ندارد. نیلز اک در این خصوص عنوان کرد: «علت فکر کردن به اتفاقاتی مشابه این است که افراد به دنبال راه حلی برای کنار آمدن با مشکلات خود می گردند، یا اگر در رابطه ای دچار ضربه عاطفی شده باشند، به دنبال این هستند که افراد دور و بر شان آن ها را تأیید کنند و بپذیرند که تقصیر آن ها نبوده است که حوادث این گونه رقم خورده است.». نیلز اک در ادامه صحبت های خود عنوان کرد که فکر کردن در خصوص گذشته می تواند منجر به بروز اختلالاتی چون اضطراب و افسردگی شود و افراد را از شناسایی و کنار آمدن با احساسات شان نا توان خواهد کرد.

به خاطر آینده از دست رفته ای که به هنگام داشتن رابطه با شخصی دیگر برای خود برنامه ریزی کرده بوده اید، غصه می خورید

شانون توماس، روان درمان گر و نویسنده کتاب های شناخته شده ای در این حوزه است. او بر این باور است که بسیاری از افراد به خاطر آینده از دست رفته ای که در رابطه با شخص دیگری برای خود در نظر گرفته بوده اند، غصه می خورند و مدام به آن می اندیشند. او در این خصوص عنوان کرد: «امید های از دست رفته ای که به هنگام حاضر بودن در رابطه با شخص دیگری برای آینده خود در نظر گرفته بوده اند؛ تمامی نقشه هایی که برای آینده خود در نظر گرفته و در خصوص آن صحبت کرده بودند و حال، همه نقش بر آب شده است؛ این ها عواملی است که سبب می شود فرد مرتب غصه بخورد. به هنگامی که تنها می شوند و غرق رؤیا مدام به این فکر می کنند که ‘چه می شد اگر...’ . نکته ای که در این خصوص وجود دارد این است که برخی از افراد حتی از فکر کردن به این مسئله به طور مستقیم آگاهی ندارند و این گونه افکار در ضمیر نا خود آگاه شان جای گرفته است.».

احساس پشیمانی و تأسف دارید

ممکن است در خصوص تمامی انتخاب هایی که داشته اید و صحبت هایی که پیش از جدا شدن کرده اید بیندیشید و به خاطر تمامی انتخاب های اشتباهی که منجر به پایان رابطه شدند، احساس پشیمانی و تأسف پیدا کنید؛ احساس پشیمانی از این که چرا حوادث به گونه ای دیگر رقم نخورد و این که اگر انتخاب های دیگری می کردید، حال شاید رابطه به پایان نرسیده بود.

شانون توماس در این خصوص عنوان کرد: «بسیاری از افراد پس از پایان رابطه مدام احساس پشیمانی و تأسف می کنند. احساس پشیمانی در باره مسائلی این چنینی: تنها اگر شخص دیگر حاضر در رابطه قادر به کنترل کردن خشم خود بود و عصبانی نمی شد، شاید مسائل به گونه ای دیگر رقم می خورد...  یا این که اگر هر دو به دنبالی هدفی مشترک بودند شاید این گونه نمی شد... چه می شد اگر لحظات خوب و خوشی که کنار هم داشتیم برای مدتی طولانی تر دوام می یافت... و سایر حسرت های این چنینی. به طور مکرر مشاهده شده است که حتی رابطه هایی که چندان مناسب وضعیت طرفین حاضر در رابطه نمی باشند، شامل لحظات خوشایندی می شوند که افراد را به آینده شان امید وار خواهد کرد. پس از جدایی، افراد به سادگی در معرض فکر کردن به حسرت ها و آرزو های از دست رفته خود قرار می گیرند.».

نظرات

در ادامه بخوانید...

جملاتی که هیچ زنی دوست ندارد از شریک زندگی خود بشنود بخش دوم

در

«یادم هست که گفتم آن کار را انجام می دهم، اما...»

شاید برای بسیاری از مردان این مسئله وسوسه انگیز باشد که به سادگی عنوان کنند که قادر به انجام دادن کاری که پیش از آن قول داده بوده اند انجام خواهند داد، نمی باشند و از این راهکار برای پایان دادن به یک مکالمه و یا بحث و جدل استفاده کنند. پایانی که البته برای طرف دیگر حاضر در گفتگو (همسر مرد) چندان خوشایند نخواهد بود و حتی اگر چیزی نگوید و از ادامه دادن صحبت کردن، اجتناب کند، ضربه روحی خواهد خورد و به مرور زمان رابطه را دچار مشکل خواهد کرد. بنا بر این، به طور کلی می توان عنوان کرد که این راهکار در بلند مدت ثمرات چندان خوبی به همراه نخواهد داشت و دردسر ساز خواهد شد. باکمن (یکی از مشاورین خانواده که در بخش پیشین مقاله چند نقل قول از او عنوان شد؛ نام هایی که از این پس مشاهده خواهید کرد، همگی متعلق به مشاورین خانواده ای است که در بخش پیشین مقاله توضیحات درباره شغل و تخصص آن ها داده شده است) در این باره عنوان کرد: «مردان به طور کلی دوست دارند همسر خود را خوشحال کنند و از این که آن ها را ناراحت ببینند، آزرده خاطر می شوند، به همین خاطر است که غالبا زمانی که همسر مرد از او در خواستی می کند، مرد بدون این که به توانایی خود در برآورده کردن آن بیندیشد، درخواست همسر خود را خواهد پذیرفت (پیشنهاد سفر در تعطیلات، خرید یک وسیله برای خانه و ...). به عبارت دیگر بیشتر مردان قدرت نه گفتن به همسران خود را ندارند. اما متأسفانه بسیاری از مردان در پیگیری درخواست همسران خود ناتوان خواهند بود و همین مسئله است که در بلند مدت آن ها را دچار دردسر خواهد کرد. نکته ای که باید به خاطر داشته باشید این است که زمانی که می گویید کاری را انجام خواهید داد و در انجام آن نا توان می مانید، بسیار بد تر از آن است که در همان وهله نخست به همسر خود جواب منفی بدهید.».

جملاتی که هیچ زنی دوست ندارد از شریک زندگی خود بشنود بخش اول 

«راستش را بخواهی در حال حاضر ظاهرت برایم چندان جذاب نیست»

دکتر فیشر، درباره عنوان کردن این جمله از سوی مردان گفت: «در عصر حاضر فرهنگ زندگی مردم به گونه ای شده است که ظاهر زنان، بیش از هر چیز دیگری و هر توانایی دیگری که داشته باشند حائز اهمیت خواهد بود. به همین خاطر است که زنان، زمانی که در خلوت و تنهایی خود قرار می گیرند، معمولا زمان زیادی را در مقابل آینه سپری کرده و به این فکر می کنند که نکند ظاهر شان آن گونه که باید و شاید خوب باشد. انسان، به طور عمده ای، زندگی خود را صرف برآورده کردن نیاز های دیگران می کند، حتی اگر از این مسئله آگاهی نداشته باشد (به صورت نا خودآگاه) و دلیل این رویکرد انسان این است که برای پیشرفت در زندگی، به دیگران نیاز پیدا می کند، به خصوص زن ها که از لحاظ زندگی اجتماعی ضعیف تر از مردان هستند، بنا بر این نمی توان زنان را به این خاطر ملامت کرد. گذشته از این مسئله، زنان، طبق آن چه گفته شد، روی ظاهر خود بسیار حساس هستند و ادا کردن چنین جملاتی، آن هم از سوی نزدیک ترین به آن ها در زندگی شان، می تواند تأثیرات مخربی داشته باشد، بنا بر این بهتر است مردان کمی خوددارتر بوده و مراعات حال آن ها را بکنند تا رابطه شان در آینده دچار مشکل نشود.».

«آرامش خودت را حفظ کن»

اگر از یک مشاور خانواده و فردی که در این زمینه تخصص دارد سؤال کنید که بدترین چیزی که یک مرد، می تواند به هنگام از کوره در رفتن و هیجان زده شدن همسر اش به او بگوید، چیست، مطمئنا پاسخی که دریافت خواهید کرد، همین جمله است. گاردینر درباره ادا کردن این جمله از سوی مردان گفت: «نکته ای که درباره بیشتر مردان صدق می کند این است که چندان به مشاهده فوران احساسات به گونه ای کنترل نشده عادت ندارند و به طور کلی، آرامش بیشتری نسبت به زنان دارند، به همین خاطر است که غالبا مردان از منابع و توانایی های کافی برای داشتن رویکردی مناسب در چنین مواقعی برخوردار نیستند. علاوه بر این مردان به طور کلی تمایل دارند همه چیز را رو به راه کرده و هر مشکل حادث شده را، حل کنند، و زمانی که قادر به انجام این کار نباشند، این احساس به شان دست خواهد داد که شریک زندگی خود را سر افکنده کرده اند و به این خاطر خود را سرزنش خواهند کرد. در چنین مواقعی است که مردان صبر و حوصله خود را از دست می دهند و به جای این که از شریک زندگی خود حمایت کرده و به او دل گرمی دهند، به گونه ای رفتار کرده و واکنش نشان می دهند که این برداشت را از سوی همسر شان به همراه خواهد داشت که آن ها، اهمیتی برای حل مسئله پیش آمده قائل نیستند و برای شان مهم نیست چه خواهد شد.». به جای ادا کردن چنین جملاتی می توان کمی کنترل بیشتری نشان داده و از همسر تان حمایت کنید.

سکوت

منظور از سکوت، زمانی است که دو فرد حاضر در رابطه از صحبت کردن با یکدیگر امتناع می کنند و چندان علاقه ای به صحبت کردن نشان نمی دهند. گاردینر در این باره عنوان کرد: «با توجه به تجربه ای که در زمینه رسیدگی به مشکلات پیش آمده میان زوج ها به دست آورده ام، زمانی که دو طرف حاضر در رابطه هیچ گونه مشارکتی با یکدیگر نشان نمی دهند، از پاسخ دادن به سؤالات یکدیگر امتناع می کنند و یا زمانی که ناراحت می شوند و مشکلی بین شان پیش می آید، به جای صحبت کردن و پیدا کردن راه حلی برای مشکل شان، سکوت اختیار می کنند، به طور کلی و در بلند مدت اثرات بسیار مخربی بر رابطه خواهد داشت که شاید بعضا از هر گونه بحث و جدلی خطرناک تر باشد. در چنین مواقعی همسر مرد احساس می کند که توسط او دیده نمی شود، به حرف های اش توجهی نمی شود و به مرور حس می کند که هیچ اهمیتی ندارد. اعتماد نفس و عزت نفس هر دو طرف حاضر در رابطه در چنین مواقعی به طور گسترده ای تحت تأثیر قرار گرفته و لطمه می بیند.». گاردینر در ادامه صحبت های خود در این باره افزود که حتی اگر فرد به این خاطر سکوت می کند که قادر به تصمیم گیری و یافتن جمله ای مناسب حال و هوای آن لحظه نمی باشد، باز هم بهتر آن است که چیزی بگوید و تلاش به ادامه گفتگو داشته باشد. به هر عنوان به نظر گاردینر این راهکار بسیار بهتر از سکوت کردن خواهد بود.

«ای کاش در خانه بیشتر کار می کردی»

نکته ای که مردان باید به خاطر داشته باشند این است که انتظار داشتن از همسر شان که بیشتر از خود آن ها در خانه فعالیت کند و وظایف بیشتری به عهده بگیرد، تنها به این خاطر که زن هستند، نه تنها بی ادبانه، بلکه مسخره نیز می باشد. با این حال، تحقیقات انجام گرفته در این باره حاکی از آن است که صرف نظر از میزان تحصیلات و در آمدی که زنان دارند، در خانه وظایف بیشتری نسبت به شوهران شان به عهده می گیرند و به طور کلی گویا هنوز هم انسان قادر به غلبه بر برخی از رفتار هایی که در طول تاریخ از خود نشان داده، نبوده است. نکته دیگری که در این باره وجود دارد این است که بر خلاف باور عامه مردم، زنان این کار را چندان از روی علاقه انجام نمی دهند و بیشتر از آن به خاطر انتظاری است که شریک زندگی شان (و به طور کلی انتظار عامه مردم از زنان) از آن ها دارد و اصراری که در این باره نشان می دهد.

اگر کاری هست که شریک زندگی تان انجام می دهد و شما را آزرده خاطر می کند (برای نمونه کسی که عادت دارد جوراب های شسته نشده خود را در اتاق خواب بیندازد) و دل تان نمی خواهد دیگر آن کار به خصوص را انجام دهد، می توانید مؤدبانه و با احترام از او بخواهید که دیگر آن کار را نکند و چنین گوش زد هایی مشکلی به وجود نخواهد آورد، اما این که از شریک زندگی خود انتظار داشته باشید وظیفه پاکیزه نگه داشتن مکانی که با یکدیگر به طور شریکی در آن زندگی می کنید را به طور کلی به عهده بگیرد، انتظاری بی جا است و در بلند مدت رابطه را دچار مشکل خواهد کرد.

«مطمئن هستم از این که شخص دیگری قبض های خانه را پرداخت می کند بسیار خوشحال هستی»

مردانی که نان آور اصلی خانه هستند و تمامی مخارج به دوش آن ها است، باید این نکته را به خاطر داشته باشند که این مسئله، به این معنی نیست که شریک زندگی شان در پیش برد زندگی مشارکت نمی کند و تمامی وظایف به عهده خود آن ها است. برخی از مردان، زمانی که حقوق بیشتری از همسر خود دریافت می کنند، و زمانی که همسر شان به طور کلی خانه دار است و در کسب درآمد کمکی به شوهر خود نمی کند، به گونه ای با او رفتار می کنند که زن احساس بسیار ناخوشایندی پیدا می کند و از جملات و عباراتی استفاده می کنند (مانند این که گویی تو (خطاب به همسر شان) در تعطیلات به سر می بری) که می تواند تأثیرات بسیار مخربی بر رابطه داشته باشد. این گونه مردان باید این را به خاطر داشته باشند که این رفتار نه تنها، متکبرانه و خود خواهانه است، بلکه تمامی زحماتی که همسرشان می کشد را نیز زیر سؤال می برد. حال این زحمات می خواهد داشتن شغلی پاره وقت با درآمدی نسبتا کم باشد و یا این که وظیفه نگه داری از کودکان به عهده شان باشد.

«خیلی صحبت می کنی»

برقراری ارتباط کلامی مؤثر، یکی از مهمترین ارکان یک رابطه خوب و موفق است، بنا بر این، زمانی که همسر تان درباره موضوعی به خصوص هیجان بیشتری نشان داده و شروع به صحبت می کند، اگر با بیان کردن این که زیاد صحبت می کند او را آزرده خاطر کنید، این رکن اساسی و مهم در رابطه تان را دستخوش خطراتی خواهید کرد. نکته ای که مردان باید به آن توجه داشته باشند این است که اگر بخواهند فرصتی برای صحبت کردن در هنگام مکالمه با همسرشان داشته باشند، کاملا درخواستی است منطقی و در صورت عدم دسترسی، می توانند با احترام خواهان فرصتی برای صحبت کردن شوند، اما این که به همسر خود بگویند صحبت نکند تا خود زمانی برای این کار به دست آورند، به هیچ وجه کار شایسته ای نیست.

«این مسئله به من ارتباطی ندارد»

در میان فعالیت های روزمره در هر خانه، کار هایی وجود دارند که بسیاری از افراد تمایلی به انجام دادن شان ندارند و آزرده خاطر شان می کند. حال می خواهد این فعالیت عوض کردن پوشک بچه ها باشد و یا تمیز کردن اجاق گاز آشپزخانه، تفاوتی نمی کند. با این حال، در یک رابطه زناشویی، زمانی که فردی عنوان می کند که یک کار به خصوص را انجام نخواهد داد، چرا که از آن خوش اش نمی آید، به این معنا است که آن تصوری که در ابتدای رابطه زناشویی در ذهن فرد شکل گرفته بوده است، مبنی بر این که هر دو با هم زندگی خوبی خواهند ساخت، دست خوش تغییراتی شده و رؤیایی بیش نبوده است. حداقل این برداشتی است که طرف دیگر حاضر در رابطه از ادای چنین جملاتی خواهد داشت.

«در حال تبدیل شدن به مادرت هستی»

مهم نیست که همسر شما تا چه اندازه به مادر خود علاقه مند باشد؛ اگر به او بگویید که در حال تبدیل شدن به مادر اش هست (از لحاظ شخصیت و رفتاری)، هیچ گاه برداشت خوبی از چنین جمله ای نخواهد داشت و آزرده خاطر خواهد شد، چرا که هر انسانی، دارای شخصیتی است مستقل و باید برای آن احترام قائل شد. با این حال، تجربه رسیدگی به مشکلات پیش آمده میان زنان با شوهران شان نشان از آن دارد که مردان، غالبا چنین جملاتی را به عنوان تعریف ادا می کنند و منظور بدی ندارند، اما همان گونه که عنوان شد، تأثیر خوبی به جا نخواهد گذاشت.

«آیا واقعا قصد داری این غذا را بخوری؟»

گاهی پیش می آید که طرفین حاضر در رابطه، اقدام به انتخاب رژیم غذایی سالم تر کرده و حتی با یکدیگر به باشگاه ورزشی هم می روند؛ این کاری است بسیار شایسته و به بهبود رابطه کمک شایانی خواهد کرد، اما این که همسر خود را به خاطر غذایی که سفارش داده است و یا خوراکی ای که قصد خوردن آن را دارد سرزنش کنید، مسئله کاملا متفاوت خواهد شد.  حتی اگر غذایی که همسر تان به هنگام رفتن به رستوران سفارش می دهد، سالم ترین غذای موجود در منوی غذاها نباشد، تنها در صورتی می توانید این اجازه را به خود بدهید که او را از خوردن غذایی به خصوص منع کنید که مشکلی برای سلامتی اش ایجاد کند و از بیماری به خصوصی رنج ببرد. در غیر این صورت، این مسئله که همسر تان قصد دارد چه چیزی را به عنوان غذای خود انتخاب کند، به شما ارتباطی نخواهد داشت، چرا که او یک انسان بالغ است و صرف نظر از زندگی مشترک تان، به عنوان یک شخصیت مستقل می تواند برای خود تصمیم بگیرد.

«بیش از حد هیجان زده شده ای (عنوان کردن کلمه هیستریک)»

کلمه «هیستریک یا هیستری» مدت ها است که در طول تاریخ به چیزی به خصوص اشاره می کند و یک تاریخچه در پس این واژه وجود دارد: در زمان های نه چندان دور، از این واژه برای عنوان کردن یک حالت روانی به خصوص بهره گرفته می شد که تنها در زنان رخ می داده است. بنا بر این زمانی که با استفاده از این واژه همسر خود را مورد خطاب قرار می دهید، نه تنها همسر خود را به گونه ای به خاطر جنسیت اش تحقیر می کنید، بلکه احساسات او را نیز به شدت خدشه دار خواهید کرد و در بلند مدت نتایج بدی بر رابطه میان تان خواهد گذاشت.

«در گذشته در کنار تو بیشتر به من خوش می گذشت (یا این که در حال حاضر بیش از حد جدی شده ای)»

روابط میان افراد نیز، همانند هر چیز دیگری که در این دنیا وجود دارد، به مرور زمان دستخوش تغییر می شود، و انتظار داشتن این که چیزی ثابت بماند، عقلانی نیست. با استناد به همین مسئله، اگر کمی منطقی فکر کنید، انتظار داشتن این که همیشه رابطه تان به مانند همان روزهایی باشد که در ماه عسل در کنار یکدیگر سپری کرده اید، منطقی نیست و به جای این گونه افکار بهتر است خود را با زمان و شرایط حال حاضرتان وفق داده و به آینده رابطه تان در کنار یکدیگر امیدوار باشید. علاوه بر این که، گوش زد کردن این مسئله که همسرتان در گذشته بیشتر شوخی می کرد و سر حال تر بود، نه تنها این برداشت را برای او به همراه خواهد داشت که زیر بار مشکلات زندگی کمی از شور و شوق جوانی اش کاسته شده، بلکه این مسئله را نیز به ذهن او خواهد آورد که شما به عنوان مرد خانه هنوز هم همان جوان سر به هوا هستید و این گونه برداشت ها چندان خوشایند یک رابطه سالم و موفق نمی باشند.

«هیچ گاه اجازه نمی دهی کاری که می خواهم را انجام دهم»

بودن در یک رابطه واقعی به این معنا است که باید نیاز های همسر خود را هم در نظر داشته باشید و این مسئله گاهی  به این معنا است که برای نمونه به جای خریدن یک خودروی لوکس کوپه که به آن علاقه دارید، خودرویی ایمن تر خریداری کنید که مناسب نیاز های خانواده تان باشد، یا این که به هنگام برنامه ریزی اقتصادی، برنامه های مشترک تان در آینده را مد نظر قرار دهید و تنها به خود نیندیشید. شاید در نگاه اول این گونه به نظرتان بیاید که همسرتان در حال بازداشتن شما از تحقق رؤیاهایی است که مدت ها در سر داشته اید، با این حال، بخشی از مغز شما نیز به مرور زمان و به هنگامی که سن تان بالا تر می رود، از پرداخت هزینه های این چنینی شما را باز داشته و خودتان نیز می خواهید مسئولیت های تان در زندگی را بپذیرید، به همین خاطر بهتر است تنها همسر تان را مقصر ندانسته و از گفتن جملات این چنینی خود داری کنید.

«من کلافه شده ام»

این مسئله که قادر به یافتن راهی برای سرگرم کردن خود نمی باشید، به این معنا نیست که همسرتان مسبب این مشکل باشد و او در این مسئله هیچ تقصیری ندارد. البته به مرور زمان و هر چه سن انسان بالا تر می رود، از میزان هیجان زندگی کاسته می شود، با این حال، این که همسر خود را به این خاطر مقصر بدانید، چندان عادلانه نیست. نکته ای که باید به خاطر داشت این است که زنان به عنوان همسر مردان وظیفه ندارند که از این مسئله کسب اطمینان کنند که همیشه همگی اوقات خوبی را سپری کنند و چنین انتظاراتی از آن ها بیجا است.

نظرات

در ادامه بخوانید...