رازهای رسیدن به خوشبختی هشت مورد بخش اول

#خوشبختی#رازهای خوشبختی#سونیا لیوبرمسکی

آیا شما هم همانند اکثر انسان ها فکر می‌کنید راه رسیدن به خوشبختی داشتن شغلی بهتر، خانه ای بزرگتر و یا یک همسر ایده آل است؟ اگر پاسخ شما به این سؤال مثبت است، احتمالاً شما هم مانند سایرین دچار اشتباه شده اید، چراکه به نظر می‌رسد آنچه خوشبختی حقیقی را به ارمغان می‌آورد تا حد زیادی یک رضایت درونی است و به این عوامل بیرونی مربوط نمی‌شود. اما راز رسیدن به خوشبختی چیست؟ با سیارک همراه باشید تا پرده از این راز برداریم.

برای دهه های متوالی تحقیقات گسترده ای در رابطه با این موضوع صورت گرفته است و نتایج این تحقیقات این ادعا را ثابت می کند که خوشبختی متفاوت است از چیزی که ما فکر می کنیم. در حقیقت آن چیزی که ما فکر می‌کنیم باعث خوشبختی مان می‌شود با آن چیزی که واقعا باعث خوشبختی می‌شود تفاوت دارد. این نظر سونیا لیوبرمسکی است که دارای مدرک دکترای روان شناسی از دانشگاه ریور ساید کالیفرنیا است و این نظر را در کتاب خود با نام «رازهای خوشبختی» بیان می‌کند.

ازدواج و رابطه آن با خوشبختی

بسیار از افراد فکر می‌کنند که یک ازواج موفق شادی بی پایانی برایشان به ارمغان خواهد آورد. این مسئله ای است که با انجام تحقیقات مشخص شده است. حقیقت این است که این مسئله کاملاً درست است تنها این نکته را باید در نظر داشت که شادی حاصل شده از یک ازدواج موفق بیشتر از دو سال دوام نخواهد آورد. پس از عبور از این دو سال، هم مرد و هم زن به همان درجه ای از احساس خوشبختی خواهند رسید که پیش از ازدواج داشتند.

اما احتمالاً برایتان این سؤال پیش می‌آید که چگونه باید با این مسئله کنار آمد؟ در پاسخ به این سؤال باید گفت که راهکاری مؤثر برای اینکار حفظ ارتباطی خوب با شریک زندگیتان است. برای رسیدن به این مهم بهتر است که از اتفاق خوبی که برای شریک زندگی تان می‌افتد خوشحال شوید و خوشحالی خود را ابراز کنید. سونیا لیوبرمسکی بر این باور است که رابطه خوب را از این که افراد در برابر اتفاق های ناخوشایند یکدیگر چه واکنشی نشان می دهند نمی‌توان شناخت و باید برای سنجش کیفیت یک رابطه به این مسئله توجه کرد که افراد در برابر اتفاق های خوشایندی که برای شریک زندگی شان می‌افتد چه واکنشی نشان می‌دهند. زمانی که همسر شما با ذوق و شوق از این می‌گوید که در کارش ارتقاء پیدا کرده است، اگر به این خبر با خوشحالی واکنش نشان دهید، بدین معنی است که زندگی شریک زندگی تان برایتان اهمیت دارد. در این خصوص چیزی که ممکن است خوشحالی را از شما سلب کند، حمایت و واکنش بدون انرژی و بدتر از آن ابراز نظری منفی در خصوص اینگونه اتفاق ها است.

کاری که رؤیای انجامش را دارید و ارتباط آن با خوشبختی

بسیاری فکر می‌کنند که رسیدن به این کار خوشبختی بی حد و حصری برایشان  به ارمغان خواهد آورد، حقیقت اما این است که آدمیزاد به گونه ای است که به تمامی تجربه هایی که به تازگی به دست آورده است نیز عادت خواهد کرد. به همین خاطر است که تجربه رسیدن به کاری که رؤیایش را در سر دارید نیز به مرور زمان برایتان عادی می‌شود (اگر به آن دست یابید). نکته دیگری که باید در این خصوص در نظر داشت این است که زمانی که مسئولیتی به عهده شما گذاشته می‌شود، توقعات شما نیز متناسب با آن بالا می‌رود که می‌تواند تأثیر کاهنده ای در خوشبختی شما داشته باشد. در این خصوص تحقیقاتی روی گروهی از افراد صورت گرفت؛ این افراد مدیران کار کشته ای بودند که میانگین حقوقشان به چیزی حدود 135000 دلار می‌رسید. نتایج این تحقیقات نشان داد که درست در زمانی که کار جدیدی به این مدیران سپرده شد، تا مدت زمانی احساس خوشبختی در آنها افزایش پیدا کرده بود، اما پس مدت زمانی یک ساله، میزان خوشبختی شان همان اندازه ای شد که پیش از عوض کردن شغلشان داشتند.

اما برای اینکه گرفتار این اشتباه نشویم چه باید بکنیم؟ سونیا لیوبرمسکی بر این باور است که با شروع کار جدید خود نباید وضعیت گذشته خود را به فراموشی بسپارید. در حقیقت بهتر است کارهایی که در شغل پیشین خود انجام می‌دادید و علاقه ای به آنها نداشتید را چند وقت یکبار دوباره انجام دهید. اگر حالا حقوقتان افزایش پیدا کرده است و پیش از این دستمزد کمتری دریافت می‌کردید، بهتر است حداقل یک هفته ای در ماه را با همان دستمزد سابق خود زندگی کنید. اگر شب کار بوده اید، بهتر است برای مدتی تا دیر وقت سر کار بمانید. در حقیقت با این کار و با قرار دادن خود در موقعیت هایی که پیش از این دوست نداشتید، احساس خوشحالی بیشتری در موقعیت کنونی خود خواهید داشت و قدر موقعیت کنونی خود را خواهید دانست.

دریافت حقوق بیشتر و رابطه آن با خوشبختی

بسیاری بر این باوراند که دریافت دستمزد و حقوق بیشتر، آن ها را خوشبخت تر و خوشحال تر خواهد کرد. اما تحقیقات نشان می دهد که این مسئله یک مفهوم نسبی است. اما منظور ما از نسبی چیست؟ در حقیقت مهم نیست چه میزان درآمدی در طول ماه یا سال دارید، مسئله ای که در این خصوص حائز اهمیت است و بر خوشبختی شما تأثیر گذار، این است که شما نسبت به دوستان، اعضای خانواده و دیگر آشنایان خود چقدر درآمد دارید و مقدار این درآمد تفاوتی ایجاد نمی‌کند. برای مثال سونیا لیوبرمسکی از تجربه مشاهده افرادی می گوید که همه در یک نقطه از دنیا زندگی می‌کنند، اما میزان درآمدی که با آن فکر می‌کنند خوشبخت خواهند بود، تفاوت می کند. برخی عقیده دارند که با درآمدی 50000 دلاری به خوشبختی خواهند رسید و برخی دیگر فکر می‌کنند با 25000 دلار. این درحالی است که افرادی هم فکر می‌کنند که با 100000 و یا حتی 200000 دلار خوشحال و خوش بخت خواهند بود. به همین خاطر است که رابطه دستمزد با خوشبختی یک مفهوم نسبی است.

اما چه کاری از ما ساخته است که گرفتار این اشتباه نشویم؟ یکی از راهکارهایی که می‌توانیم به کار بگیریم این است که خوشبختی را با سرمایه ای که در اختیار داریم بخریم. در حقیقت می توانیم با پرداخت پول، یک منبع محدود دیگر را خریداری کنیم و آن «زمان» است. می توان با پرداخت دستمزدی به افراد مختلف، از آنها خواست که کارهای وقت گیر را برای شما انجام دهند. کارهایی مثل نقاشی دیوارهای خانه یا تعمیر لوله های خانه و از این قبیل کارها. خودتان هم می توانید وقتتان را صرف کارهایی کنید که باعث خوشحالی تان می‌شود. با خانواده خود وقت بگذرانید یا یک برنامه تلوزیونی که دوست دارید را مشاهده کنید.

داشتن خانه ای بزرگ و جادار و رابطه آن با خوشبختی

بسیاری بر این باورند که داشتن خانه ای بزرگ سبب خوشبختی و خوشحالی آنها خواهد شد، اما حقیقت این است که همه چیز بستگی به شرایطی دارد که به واسطه آن اقدام به خرید خانه جدید و بزرگ خود می‌کنید. در واقع اگر مجبور به گرفتن وام و یا پول قرض گرفتن از آشنایان خود برای خرید منزل کنید، به احتمال قریب به یقین، اوضاع آنگونه که اکنون فکر می‌کنید نخواهد بود. تحقیقات نشان می‌دهد که کاهش عوامل استرس زا (مثل بدهکار بودن به شخص یا اُرگانی) به مراتب تأثیر بیشتری در احساس خوشبختی شما خواهد داشت تا اینکه چیز تازه ای بدست آورید. بنا به نظر سونیا لیوبرمسکی «لذت داشتن یک خانه بزرگ و جادار، نمی‌تواند بر استرس ناشی از بدهی ماهیانه شما غلبه کند و در نهایت احساس خوشبختی نخواهید کرد.»

اما چگونه گرفتار این اشتباه نشویم؟ تحقیقات نشان می‌دهد که این تجربه ها هستند که ما را خوشبخت می‌کنند و  نه چیزهای مادی که خریداری می‌کنیم. و «به نظر می‌رسد که کسانی بیشتر احساس خوشبختی می‌کنند که سعی می‌کنند هر آن چه را که با سرمایه خود خریداری می‌کنند، بدل به چیزی کنند که برایشان تجربه های جدیدی به ارمغان می‌آورد. حال می‌خواهد این چیزی که خریداری می‌کنند یک گیتار باشد، یک بلیط هواپیما یا حتی یک دوربین عکاسی، تفاوتی نمی‌کند.» زمانی با آن چیزی که در اختیار دارید احساس خوشبختی خواهید کرد که خاطرات خوش و خوبی با آن ها برای خود بوجود بیاورید. مثلاً می‌توانید با خودرویی که تازه تهیه کرده اید، برنامه یک سفر خانوادگی را بچینید یا در مکان جدیدی که خریده‌ اید، یک مهمانی ترتیب دهید.

محقق شدن هدفی بزرگ و رابطه آن با خوشبختی

بسیاری بر این باورند که دست یابی به هدفی بزرگ که همیشه در ذهن می پرورانده اند، برایشان خوشبختی را به ارمغان خواهد آورد. با این حال جالب است بدانید که بنا به تحقیقات صورت گرفته، این تقلا و تلاش برای رسیدن به هدفی مشخص است که برای انسان خوشبختی به ارمغان می آورد. در حقیقت، اگر دست یابی به هدف و تلاش به رسیدن به هدف را به صورت دو مورد جداگانه در نظر بیاوریم، این مورد دومی است که از عناصر خوشبختی به شمار می رود. بیایید نگاهی به عقیده سونیا لیوبرمسکی در این خصوص بیندازیم. او در کتاب خود عنوان کرده است: «یکی از تناقض‌هایی که در خصوص احساس خوشبختی در این مورد بخصوص وجود دارد این است که رسیدن به هدف با مسیری که برای رسیدن به آن طی می کنیم، دارای تفاوتی اساسی هستند، به همین خاطر بهتر است که تا زمانی که به رؤیایی که در سر می پرورانده ایم، دست نیافته ایم، راجع به این موضوع قضاوت نکنیم، چراکه ممکن است از اینکه شرایط آنگونه که فکر می کرده‌ ایم، نبوده است، ناراحت خواهیم شد.» زمانی که تمام حواس و تمرکز خود را برای رسیدن به هدفی و رؤیایی مشخص به کار می بندیم، برنامه ریزی مشخصی برای خود طرح می کنیم، به علاوه در این مسیر فرصت هایی بوجود خواهد آمد که به ما این امکان را می دهد که مهارت های تازه ای یاد بگیریم و تجربه های جدیدی داشته باشیم و در حقیقت همین ها است که احساس خوشبختی را برای ما به ارمغان می آورد. علاوه بر این مواردی که ذکر شد، زمانی که به دنبال هدفی بخصوص می‌ رویم و قصد تحقق بخشیدن به آن را داریم، برای خود اهداف کوتاه مدتی در نظر می گیریم که در حقیقت زیرمجموعه آن هدف و رؤیای اصلی به شمار می‌روند و خود را به این ملزم می کنیم که در زمانی مشخص حتما باید به آن هدف دست یابیم. این نکته نیز از دیگر مواردی است که احساس خوشبختی را به ارمغان می آورد.

حال با آنچه که تا کنون مطرح شد راهکار اساسی برای لذت بردن از مسیر رسیدن به هدف این است که برای هر موقعیتی که برای رسیدن به هدف به آن دست می یابیم کمال توان و انرژی خود را به کار بندیم. سونیا لیوبرمسکی در این خصوص در کتاب خود عنوان می کند: «به جای صرف کردن تمامی حواس و تمرکز خود بر روی هدف نهایی، بهتر است از تدابیر مختلفی که برای رسیدن به آن هدف و نیز راهکارهایی که برای رسیدن به آن به کار می بندیم، تا حد ممکن لذت ببریم و با تمام توان مراحلی که برای رسیدن به آن هدف را باید سپری کنیم، پشت سر بگذاریم.

این مقاله ادامه دارد...

شما نظری نداری؟

برای ثبت نظر لطفا وارد شوید