مادر من کسی است که از ملحفههای کهنه، سینهبندهای نیمتنهای عجیب و غریب، و پیراهنهای بسیار از مد افتاده (یا جوراب و ...) درست میکند. شاید شما در زمینه استفاده از نخ و سوزن مهارت نداشته باشید ولی شرط میبندم که میتوانید شلوارهای جین خود را ببُرید و از آن، شلوارک درست کنید. به به! اینطوری لنگه دیگری ندارد و هیچ کس دیگر از این نوع لباس شما نخواهد پوشید. بدین ترتیب شما کلی صرفهجویی کردهاید و ضمناً یک شهروند سبز هم بودهاید، همهاش با یک حرکت قیچی! حال شما خانوما زرنگ چطور پس انداز میکنید
به یاد بیاورید زمانی را که حوصلهتان از صبر کردن سر میرفت تا اینکه مادرتان 15 رول کاغذ توالت را در داخل صندوق عقب ماشین جا بدهد. خوب ممکن است افراد حاضر در حراجی، با تعجب به شما نگاه کنند که 50 قوطی کنسرو لوبیا را در گاری خرید گذاشتهاید، ولی پول بیشتری در جیبتان خواهد ماند و هرگز در توالت به کمبود کاغذ دچار نخواهید شد.
به یاد بیاورید آن سفرهای بیپایان را و قولهای پوچ مادر که «دیگه داریم میرسیم» و سؤال همیشگی شما که «آیا رسیدیم» در حالی که با پای پیاده به سمت مقصد در حال حرکت بودید و میشد آن فاصله را فقط در چند دقیقه با ماشین طی کرد. این روزها، ما برای فاصله یک ایستگاه هم سوار مترو میشویم (در حالی که انصافاً در اکثر مواقع، اگر آن راه را پیاده برویم، زودتر میرسیم) و هزینه این سفر گران است. پس از وسیله رایگانتان استفاده کنید و مثل مادرتان پیاده بروید.
عبارت «چیزی را اسراف نکن، تا لازم نباشه چیزی از کسی بخواهی» یک شعار همیشگی در آشپزخانه مادر من است و چاقوی تیز او اجازه نمیدهد که نانی در آشپزخانه کپک بزند. آقایان و خانمها! چیزی هست که باید در مورد غذاهای تهمانده بگویم. آنها را دور نریزید. اگر میخواهید از مبلغ ترسناک فاکتور سوپرمارکت پرهیز کنید، پاستا و لازانیای خود را برای استفاده ناهار و شام کل هفته کش بدهید.
من فکر میکنم هر مادری دارای یک علاقه ذاتی به ارزانخری دارد و هنگامی که در قفسه فروشگاهها، قیمت به زیر یک پوند میرسد، این علاقه و هیجان، سرریز کرده و به اوج میرسد و تمام مادرها دیوانه خرید «دو تا بخر، سه تا ببر» و «نصف قیمت» هستند. همه ما عاشق آن برشتوکهای مسخره آلمانی، آن برچسب قیمتهای زردرنگ بزرگ روی قفسهها، و بطریهای تردیدآور ودکا با قیمت زیر 5 پوند هستیم. (اگر حدود 50 پنس از آنها به یک لیتر کوکا اضافه کنید، مزه همهشان یکسان است). البته من یک کمی اغراق میکنم دوستان. فروشگاه Lidl جایی برای پسانداز کردن پولهای شماست. (سیارک)
همه ما بخاطر گذاشتن برادر یا خواهر لختمان در کنار ما در داخل وان حمام در آن زمانهای قدیم، بر سر مادرمان جیغ میکشیدیم ولی آیا حق با او بود؟ می دانم ما در زمان قدیم زندگی نمیکنیم، ولی منظورم این است که بیخیال، تا چقدر کثیف هستید؟ یا حمام را به نفع هماتاقی خود ترک کنید، یا اینکه، هی، چرا مشترکا از حمام با شریک خود استفاده نکنید؟ در هر دو صورت، اعصابتان از بابت صورتحساب آب راحت خواهد بود.
مادر من وقتی که پیچگوشتی به دست می گیرد، منظره ترسناکی پیدا میکند، پس چرا یک تفریح مجانی نداشته باشیم؟ بطور بالقوه، اگر شما واقعاً و واقعاً خوششانس باشید، یک تعمیر مجانی انجام دادهاید. بعضی وقتها، تکامل در داخل عیب و نقص نهفته است (یا شاید من فقط دوست دارم که اینطور فکر کنم ...) ولی دوستان، اگر میتوانید خودتان چیزی را درست کنید، معطل نکنید و با این عمل، هم پولتان را پسانداز کنید، خانهتان را به محفلی گرم و دوستداشتنی تبدیل کنید، و از بابت کاری که انجام دادهاید، احساس غرور و افتخار کنید؛ و اگر نتوانستید کار را درست انجام دهید، مشکلی نیست، یک داستان خندهدار برای بعدها خواهید داشت.
مادر من در این یک مورد خیلی خبره است.دوستپسرِ خواهر شوهر سابق خانم ماری فلان و بهمان که در سر همین خیابان مینشیند، نقاش است و خانه را ارزانتر نقاشی میکند، چون مادر پیر من با او یک نوع دوستی قدیمی دارد ... ایا اینطوری برای او خوب نیست؟ آیا اینطوری برای حساب بانکی شما هم بهتر نیست؟
این خصیصه را مادر من اصلاً ندارد و لذا درسی است که من شدیداً به آن پایبندم. اگر مادر شما هر روز با یک ساک خرید جدید به خانه میآید و یک جفت کفش جدید خریده است که مثلاً رنگ آن کمی تیرهتر از کفش قبلی است، همه اینها زنگ خطر را در زندگی والدین شما به صدا درمیآورند. «پول خود را دور نریزید»
شاید مادر شما به اندازه مادر من، اهل مد روز نباشد، ولی یک جعبه کاشت گیاهان دارویی همیشه قسمتی از باغچه او را تشکیل میدهد. و به همین دلیل، پول خرید سبزیدر جیبمان میماند. سبزیجات خوردنی و دارویی خود را خودتان به عمل آورید تا هرگز بدون سبزی نمانید. اگر نیازهایتان را خودتان تأمین کنید، این کار همیشه صرفه اقتصادی خوبی دارد. درست مثل روش «بیر گریلز» ماجراجوی انگلیسی.
همیشه در مواقعی که گوشی موبایلم از دستم به زمین میافتد (این اتفاق چند بار در روز رخ میدهد) دل مادرم هری پایین میریزد. او وسایل خود را به ندرت به من قرض میدهد (تعجب میکنم چرا...). از کتابهایش همانند صنایع دستی گرانقیمت مواظبت میکند و آنها را به هیچ وجه پرت نمیکند ( به هیچ وجه) و بدلیجات و گوشوارههایش را حتی از دهه هشتاد تا حالا حفظ کرده است (در نوع خود شاهکاری است). بر خلاف نیمی از دوستان من، او هرگز موبایل خود را در یک تاکسی جا نگذاشته و نخواهد گذاشت؛ و این کارها باعث میشود که مقدار زیادی از پول خود را صرفهجویی کند. ( آه که ما همه چطور یاد گرفتهایم که کارها را برای خودمان سخت کنیم ...)
این چیز ها قطعاً برای مادران است: یک دفترچه یادداشت کوچک با یک سری اعداد خرچنگ قورباغه بر روی آن. شما احتمالاً باید با یک صفحه گسترده در اکسل کار میکنید ولی مادر من همیشه اهل کاغذ و قلم است. او هر تراکنشی که انجام میدهد را یادداشت میکند و اعداد را با اطلاعرسانیهای بانک کنترل میکند. خوش به حال کلاهبرداران و کلک بازان، مادر من طرف آنها است.
جستجو کردن، میتواند کلید صرفهجوییهای زیادی باشد. مادر زرنگ من، برای پیدا کردن ارزانترین حراجیها، اینترنت را زیر و رو کرده است. دوستان! یک شبکه جهانی وب وجود دارد که مملو از سایتهای مقایسهگر هستند و همین طور صفحات خرید گوگل ( آیا به ترتیب قیمت مرتب شود؟ بله لطفاً). بنابراین با دیدن اولین چیز، سر کیسه را شل نکنید، ردپاهای مجازی مادر من را دنبال کنید و برای خودتان در اینترنت جستجو کنید.
ممکن است این مورد، برعکس موضوع ما به نظر برسد ولی مادران در همه جا این نصیحت مهم را ترویج میدهند که: «از هر دست بدهی، از همان دست میگیری». اگر به یک دوست در موقع نیاز، کمی پول قرض بدهی، نمیدانی او تا چند سال چقدر سپاسگزار و قدردان تو خواهد بود. کمی به همین روش پیش دوستانت سرمایهگذاری کنید و منفعتهای قابل توجه آن را کسب نمایید. زندگی یک نوع قمار و بختآزمایی است، پس بیایید هر چه به دست آوردهایم در این راه بگذاریم.
اگر مادرم چیزی را به من آموخته است، آن چیز نگران بودن در مورد پول نیست. اگر استطاعت یک غذای گران را ندارید، به پیک نیک بروید. از چیزهای کوچک در زندگی لذت ببرید و به خاطر داشته باشید که شما میتوانید پول بیشتری دربیاورید. این خاطرات است و نه غرور، که شما را در موقع پیری به ادامه راه ترغیب میکند و همچنین به یاد آوردن تمام آن نصایح ارزشمند که مادر عزیزتان برای شما به یادگار گذاشت. پس تشکر میکنم به خاطر تمام آن کمکهایی که مادر پیر عاقلم به من کرد، و حتی یک ریال برایم هزینه نداشت ولی میلیونها برایم میارزد.
این پست را چگونه میبینید؟ برای شما مفید بود؟ لطفا با نوشتن کامنت در زیر ما را مطلع کنید. خانوما زرنگ چطور پس انداز میکنید