شادی شکستن قلک پول

روزی قلک‌ها، جز‌ء جدا ناپذیر خانه‌ها بودند. قلک‌هایی از جنس سفال. بزرگ یا کوچک. رنگارنگ و جذاب، آنقدر که می‌شد برای خرید یکی از آنها در بازار وسوسه شد و آنقدر به جان پدر و مادر‌ها نق زد تا یکی از آنها را برایمان بخرند. سفال کمرنگ شد، پلاستیک جای سفال را گرفت. اندازه و شکل‌ها فرق کردند چون سلیقه‌ی ما آدم‌ها هم لحظه به به لحظه در حال تغییر است. اما این تمام ماجرا نبود. گذشت و گذشت تا دیگر خیلی‌ها یادشان رفت که روزگاری در خانه‌ها قلکی وجود داشت. قلکی که هر روز گرد و غبار روزگار از چهره‌ی آن زدوده می‌شد و برای آینده‌ای نه چندان دور، بر اساس اندوخته‌های آن، برنامه‌هایی عجیب و غریب واکثرا کودکانه  اندیشیده می‌شد.

بهتر است کمی دقیق‌تر به موضوع نگاه کنیم. من استاد یادآوری خاطرات نوستالژیک نیستم تا لحظاتی شما را به دنیای شیرین کودکی هدایت کنم. داستان اینجا کمی متفاوت است و هدف من از این نوشتار در این دقایق، نادیده‌ گرفتن یک کار بسیار زیبا و در عین حال تأثیرگذار است که به دست فراموشی سپرده شده است. میتوانم بگویم که هدف من در اینجا، صرفا هدفی فرهنگی و چه بسا تربیتی برای کودکان شما است.(سیارک)

بی شک همه‌ی ما در خصوص پس انداز و شیوه‌های مختلفی که می‌توانیم اندوخته‌ای را برای فردای خود ذخیره کنیم، آگاهی نسبتا کاملی داریم. با پیشرفت‌های روز افزون بشری، خانواده‌ها دغدغه های بسیار زیادی را در زندگی خود احساس کردند. شاید پر بیراه نباشد که بگویم بیشتر این نگرانی‌ها در خصوص آینده‌ی کودکان و فرزندان ما است. دغدغه‌ای کاملا به جا و نشأت گرفته از ذات بی تاب آدمی در خصوص عزیزترین افراد زندگی‌اش. تحولات زندگی ما را به سمتی پیش برد تا اینکه اکثر خانواده‌ها، معمولا در اوایل کودکی، حساب پس اندازی برای کودکان دلبند خود افتتاح می‌کنند و با این کار اندک اندک، خشت‌های بنایی را روی هم می‌گذارند تا روزگاری تبدیل به خانه‌ای امن برای فرزندانشان بشود. کاری درست و بسیار سنجیده. اما سخن کمی فراتر از این حرف‌ها است.

گاهی در زندگی ما، اتفاقات کوچکی وجود دارد که به دلیل غفلت ما و یا شاید به دلیل عدم آگاهی صحیح در خصوص مطالب تربیتی، ساده و بی تفاوت، از کنار اثرات شگرف آن رد می شویم. یکی از همین اتفاقات کوچک، جایگزینی دغدغه‌ی بزرگسالی، با خواسته‌های دوران کودکی است. ما برای فرزندان خود که هنوز چیزی از پس‌انداز و آینده نمی‌دانند، کارهایی غیر ملموس و غیر محسوس انجام می‌دهیم. یعنی تمام پول‌هایی که کودک به عنوان هدیه یا عیدی دریافت می‌کند را در حسابی سرد و بی‌روح ذخیره می‌کنیم و او را از ملموسات دوران کودکی محروم.(سیارک)

اشتباه نشود. در اینجا به هیچ وجه افتتاح حساب و نگهداری پول‌های کودکانمان در بانک زیرسؤال نرفته است، بلکه یک بازنگری در برخی از رفتارها مد نظر است. شما می‌توانید با افتتاح حساب، بخش اعظم پول کودک خود را در آن نگهداری کنید، اما خواهشا لمس قلک را از کودکان نگیرید. خانواده‌ها باید بدانند که داشتن قلک به منزله‌ی ایجاد رقیبی برای حساب بانکی نیست، بلکه به این منظور است که کودک رفتار پس انداز، برنامه‌ریزی، تصمیم نهایی و در نهایت استقلالی مالی، هرچند نصفه و نیمه را در خود احساس کند. این تمرینی برای بزرگ شدن، تمرینی برای آینده‌نگری، تمرینی برای حساب و کتاب و در یک کلام؛ تمرینی برای داشتن سواد مالی  است.

کودک نیاز دارد که اندوخته‌ی خود را هر روز در روبروی چشمان خود ببینید، نیاز دارد که مفهوم پس انداز را درک کند، نیاز دارد که درک کند منبعی محدود و بی‌پایان در اختیار ندارد و نمی‌تواند که هر چیزی را که دوست دارد با آن بخرد، مگر اینکه بیشتر پس انداز کند و یا بهتر خرج کند. با کارهای کوچکی که چندان هم هزینه‌ای ندارند، تربیت کودکان را هدفمند کنید. پس اگر هنوز کودکتان قلکی برای بزرگ شدن ندارد، عجله کنید و زودتر قلکی به او هدیه بدهید.

نظرات

برای ارسال نظر باید وارد حساب کاربری شوید. ورود یا ثبت نام

بیشتر بخوانید