( سیارک) بازاریابی اجتماعی میتواند سودمندی تلاشهای ما برای حفاظت و بهبود از بهداشت عمومی را ارتقا دهد. استفاده از بازاریابی برای انجام تبلیغات بهبود بهداشت عمومی میتواند مشخص کند که به دنبال انجام چه چیزی هستیم و به ما کمک کند تا با منابع محدود بهداشت عمومی، مولدتر باشیم. هدف این متن، سادهتر سازی این امر است.اطلاعات عملی که میتوانید با دیگران به اشتراک بگذارید
از آن جا که بازاریابی اغلب با آگهیها یا تبلیغات صرف اشتباه گرفته شده است، متخصصان بهداشت از درک اصول کلیدی و ابزارهای بازاریابی موجود در یک رویکرد بازاریابی اجتماعی بهرهمند خواهند شد. نمونههای بیان شده در این جا برای نشان دادن مفاهیم کلیدی بازاریابی و مستندسازی میزان اعمال این اصول در موارد ارائه شده، انتخاب شده است.
لازم به ذکر است که این موارد را نباید «بهترین رویه» فرض کرد و در اصل سودمندی نتایج تمام آنها مورد ارزیابی قرار گرفته است. این موارد مورد ارزیابی قرار گرفته است تا میزان قابلیت اعمال اصول بازاریابی در هر یک از موارد تعیین شود. برخی از موارد، چگونگی بهبود نتایج برنامه توسط یک جهت گیری بازاریابی را پیشنهاد میدهد. تمام موارد، دلایل خوبی را ارائه میدهند که چرا در هنگام مواجهه با موضوعات بهداشت عمومی باید در اغلب موارد از اصول، فنون و ابزارهای بازاریابی استفاده کنیم. ( سیارک)
امروزه اجرای برنامههای بازاریابی اجتماعی در بهداشت عمومی غالباً با استراتژیهای مبتنی بر پیام با صرفاً تبلیغات صورت میگیرد. برای ترکیب مؤثر بازاریابی اجتماعی با اصول مربوط به بهداشت عمومی، داشتن درک دقیق از هر حوزه ضروری است. این راهنما به دنبال آن است که نقطه شروع خوبی را برای یادگیری درباره حوزه بازاریابی اجتماعی و کاربرد آن در موضوعات بهداشتی برای خوانندگان ارائه دهد.
بیشتر از یک راه برای تعریف بازاریابی اجتماعی وجود دارد، اما سه مؤلفه برای هر تعریفی مورد نیاز است. مؤلفه اول، نقش فنون بازاریابی است (که قرار دادن مخاطبان اصلی یا مخاطبان هدف (به عبارتی «مشتری») را در مرکز هر تصمیم، ضروری میسازد.
مؤلفه دوم این است که تمرکز تلاشها بر تغییرات رفتار داوطلبانه باشد.
مورد سوم که اهمیت آن کم هم نیست، این است که تغییر در رفتار، برای بهرهمندی یک فرد، گروه یا جامعه است و نه برای سود یا منفعت تجاری.
از بین تعاریف بازاریابی اجتماعی، سه مورد بیشتر از همه مورد استفاده قرار گرفته و مقبول شدهاند که عبارتاند از:
بازاریابی اجتماعی، کاربرد فناوریهای بازاریابی تجاری برای تحلیل، برنامه ریزی، اجرا و ارزیابی برنامههای طراحی شده برای تأثیرگذاری بر رفتارهای داوطلبانه مخاطبان هدف برای بهبود رفاه شخصی و رفاه جامعهشان است .
«بازاریابی اجتماعی، استفاده از اصول و فنون بازاریابی برای تأثیرگذاری بر مخاطبان هدف است تا بهصورت داوطلبانه یک رفتار را برای منفعت افراد، گروهها یا کل جامعه، پذیرش، رد، اصلاح یا ترک کنند.» بازاریابی اجتماعی عبارت است از «... فرایند تأثیرگذاری بر رفتار انسان در ابعاد بزرگ، با استفاده از اصول بازاریابی بهمنظور منفعت اجتماعی به جای نفع تجاری»
مانند سایر استراتژیها و مدلهای برنامه ریزی بهداشت، بازاریابی اجتماعی بر اساس تحقیقات رفتاری شکل مییابد. برخی از مشخصههای بازاریابی اجتماعی مانند شناسایی یک مخاطب هدف، منحصر به بازاریابی اجتماعی نیست. به عنوان مثال، مدل مقدم موخر که توسط Green و Kreuter در CDC تهیه شده و به طور گسترده مورد استفاده قرار میگیرد، نیز بر نیاز به درک مخاطبان تأکید میورزد. سایر مشخصههای به کار رفته در بازاریابی اجتماعی نیز مشابه خواهد بود. با این حال، روش بهکارگیری و اعمال سه مؤلفهای که در بالا توضیح داده شد، بازاریابی اجتماعی را از سایر رویکردها متمایز میسازد.
تقسیم بندی مخاطبان، یک مشخصه متمایز رویکرد بازاریابی اجتماعی است که به شناسایی و پردازش گروههای کوچکی از افراد اطلاق میشود که میتوان برنامهها و اقدامات منحصربهفردی را مخصوص آنها طراحی کرد. یک رفتار میتواند ناشی از صفات و شرایط مختلفی باشد که بین گروهها و افراد، متغیر است. بنابراین بخشهای مخاطبان بر اساس مشخصات مشترک و صفاتی که به رفتار ارتباط پیدا میکند، مانند ارزشها، دانش، فرهنگ، مشخصههای رفتاری، نظرات، باورها، شخصیت و کانالهای ارتباطی که برای ارتباط مؤثر با آنها مورد استفاده قرا میگیرد، گروه بندی میشوند.
موانع که اغلب درزمینهٔ هزینه مورد بحث قرار میگیرند، به عوامل بازدارنده در برابر تغییر رفتاری مطلوبی که از مخاطبان هدف انتظار میرود اطلاق میشود. این میتواند عوامل خارجی یا داخلی بین خود مخاطبان باشد (از جمله نبود تسهیلات مناسب مراقبت از بهداشت و این باور که سرنوشت، مسبب بیماری است و هیچ کس نمیتواند سرنوشت را تغییر دهد).
منافع که معمولاً درزمینهٔ محصول مورد بحث قرار میگیرد، مزایایی است که مخاطب شناسایی میکند. این مزایا میتواند مستقیماً مربوط به یک رفتار باشد یا نباشد و میتواند بهصورت نتایج، احساسات، صفات مثبت و غیره باشد که مخاطب از تغییر رفتاری مطلوب به دست خواهد آورد. مزایا آن چیزی است که در عوض یک رفتار جدید، به مخاطبتان پیشنهاد میدهید. به عبارتی «چه سودی برایشان دارد». به عنوان مثال، مادران (مخاطبان) زمانی که حداقل شش هفته با شیر خودشان نوزادانشان را شیر دهند (رفتار)، یک پیوند محبت آمیز با نوزادانشان برقرار خواهند کرد (منفعت). ( سیارک)
رقابت، یک مشخصه متمایز کننده رویکرد بازاریابی اجتماعی است و عبارت است از رفتارها و منافع مرتبطی که مخاطبان هدف به آن خو گرفته یا آن را به رفتار مطلوب شما ترجیح میدهند. رقابت میتواند شامل سازمانها و افرادی شود که جایگزینهایی را برای رفتار مطلوب شما ارائه داده یا تبلیغ میکنند. به عنوان مثال، تصور کنید اگر به صنعت دخانیات به عنوان یک نیروی رقیب در برابر تلاش برای کنترل مصرف دخانیات توجه نمیشد، اکنون چه وضعیتی داشتیم. توجه کردن به رقابت، رفع استراتژیهای کلیدی رقیب، و شناخت این که همواره رقابت برای مسئله/موضوعی که به دنبال تبلیغ آن هستید، برای یک رویکرد بازاریابی اجتماعی درست، ضروری است
عوامل (داخلی یا خارجی برای فرد) که بر اقدامات یا رفتارهای افراد تأثیر میگذارد. نظریات و مدلهای علم رفتاری، شاخصهای متعددی را بیان میکنند. به عنوان مثال، «میزان آمادگی برای تغییر» یک شاخص در قالب مدل نظریه تبادلی/مراحل تغییر است. نمونههایی از شاخصها در سایر مدلها/نظریات عبارت است از نقطه کنترل، سودمندی شخصی و ریسک ملاحظه شده.
تبادل به عنوان مشخصهای از رویکرد بازاریابی اجتماعی، به این مفهوم است که افراد به ازای منافعی که باور دارند از هزینههای انجام یک رفتار بیشتر است، آن رفتار جدید را اتخاذ/ رد یا حفظ کنند. این مفهوم را میتوان با پیشنهاد دادن منافع مورد انتظار در ازای تغییر رفتاری مطلوب اعمال کرد. به عنوان مثال، القای این حس به مخاطبان نوجوان که اگر مواد مخدر را ترک کرده یا به سمت آن نروند، همسالانشان آنها را متین، مقبول و پذیرفته خواهند دانست.
در ادامه این مقاله در پست های آینده به پنج مولفه اصلی بازاریابی اجتماعی ، محصول، قیمت، مکان، تبلیغات و خط مشی که با پنج p مشخص می شوند می پردازیم (Product, price, Place
, Propaganda and policy)...................ترجمه itrans.ir