پرخاشگری در مدارس

در

پرخاشگری در مدارس مشکلی جدی ست، به خصوص اگر به کرات و به صورت قلدری (bullying) اتفاق بیفتد. قلدری به اعمال پرخاشگرانه ای اطلاق میشود که به صورت عمدی و به کرات در برابر قربانیانی انجام میگیرند که توانایی دفاع از خود را ندارند . تحقیقات نشان داده است که هم رفتار قلدرانه و هم قربانی قلدری شدن، هر دو به مشکلات مربوط به تندرستی و سلامت روانی افراد مرتبط هستند . با این حال، در مورد تاثیرات طولانی مدت و بالقوه ی قلدری کردن و قربانی قلدری شدن در کودکی و نوجوانی بر روی شکلگیری و رشد گرایشات اخلاقی شخص، از قبیل حساسیت معمول فرد در مورد بی عدالتی، یا "حساسیت عدالتی" (justice sensitivity) فرد، اطلاعات ناچیزی موجود است.
حساسیت عدالتی یک گرایش شخصیتی ست که به تفاوتهای افراد در تناوب و شدت واکنشهای شناختی (cognitive)، احساسی (emotional) و رفتاری (behavioral) به بی عدالتی ملاحظه شده، اشاره دارد. در مطالعات تجربی و مقطعی، این موضوع به تعدادی از رفتارهای اجتماعی و ضد اجتماعی ربط داده شده است ، اما هنوز نمیدانیم که حساسیت عدالتی چگونه در طولانی مدت بر احتمال قلدر بودن یا قربانی قلدری شدن تاثیر میگذارد. به علاوه، هیچ مطالعه ی تجربی ای در مورد اینکه قلدری کردن و یا تجربه های مربوط به قربانی قلدری بودن که اغلب جنبه هایی از بی عدالتی را در خود دارند به چه صورت بر شکل گیری و رشد حساسیت عدالتی در طول زمان تاثیر میگذارند، صورت نگرفته است.
قلدری کردن نوعی رفتار پرخاشگرانه است که بر اساس آن فرد یا افرادی همرده و همسال فردی دیگر، در شرایطی که نوعی عدم تعادل قدرتی بین قربانی و قلدران وجود دارد، به صورت عمدی و به کرات در طی زمانی طولانی، اقدام به اعمال آسیبهای روانی ، کلامی و فیزیکی به قربانی میکنند . معمولا 10 تا 20 در صد از کودکان و نوجوانان مدرسه ای درگیر قلدری هستند، حال یا به عنوان قربانی، یا به عنوان قلدر، و یا هر دو؛ این مسئله در پسران بیشتر از دختران، و در افراد کم سال تر بیشتر از افراد بزرگسال تر به چشم میخورد. قربانی قرار گرفتن بیش از حد با متفاوت بودن از اکثریت، برای مثال، معلولیت داشتن و یا تعلق داشتن به اقلیتهای جنسی ، البته متعلق بودن به اقلیتهای قومی و نژادی لزوما اینطور نیست، مرتبط میباشد.
قلدری کردن در میان هم رده ها  و همسالان یکی از مسائل چالش برانگیزی ست که یکی از دغدغه های مدارس سراسر دنیا میباشد. تاثیر مخرب قلدری کردن بر زندگی جوانان باعث شده است که این مسئله در صدر مسائل مربوط به ایجاد و پیاده سازی سیاستهای آموزشی قرار بگیرد. آزمونهای دانش آموزی در مورد فضای مدرسه و همچنین گزارشات مربوط به رفتارهای قلدرانه، معمولا به عنوان پایه و اساس اقدامات مرتبط با پیشگیری قلدری و مداخله در آن در محیط مدارس به کار برده میشوند. در حقیقت، در طی سالها، مدیران، معلمان و دیگر متخصصانی که با دانش آموزان در تعامل هستند از طریق مطالعه ی گزارشهای دانش آموزان در مورد رفتارهای قلدرانه در فضای مدرسه ها، تلاشهای بسیاری به منظور ترویج و پیاده سازی قوانینی در ارتباط با اقدامات مربوط به پیشگیری از قلدری و مداخله در آن، در مدارس انجام داده اند. 
قلدری کردن که یکی از زیرشاخه های رفتار پرخاشگرانه بوده و بر رشد آکادمیک، اجتماعی، احساسی و روانی فرد تاثیر منفی میگذارد، مشکلی مهم و جدی ست، به خصوص در طول دوران کودکی و نوجوانی. محققان قلدری کردن را به عنوان رفتارهای مکرر، عمدی، و زیان آور یک یا چند دانش آموز بر علیه دانش آموزان ضعیفتر تعریف میکنند.

تحقیقات مربوط به تاثیرات قلدری کردن نشان داده اند که :

 قلدری کردن بر زندگی جسمانی، اجتماعی و روانی تاثیر منفی داشته و باعث ایجاد خطر (ریسک) برای زندگی شخص در آینده میشود. بسیاری از مطالعات، وجود رابطه میان قلدری کردن و افسردگی، خودکشی، اضطراب اجتماعی (social anxiety)، تنهایی، طرد از سوی همسالان (peer rejection)، عزت نفس پایین، بزه کاری، نگرانی و استرس روانی، مصرف مواد، افت تحصیلی، و ترک تحصیل، را تصدیق کرده اند.

در زمینه ی تحصیلات و نظام آموزشی، مسئله ی قلدری توسط "الوز" در فهرست مسائل آموزشی قرار داده شد. او قلدری کردن را به عنوان فرآیند آزار دادن و قربانی کردن برنامه ریزی شده بر علیه هم رده گان و همسالان تعریف میکند. به عبارت دیگر، او بر این باوراست  که یک دانش آموز هنگامی قربانی قلدری تلقی میشود که به کررات اعمال منفی بر روی وی انجام گیرد، اعمالی که توسط دیگر دانش آموزان قویتر از وی سازماندهی شده اند.

مطابق با کنفرانس اوترخت (Utrecht)، قلدری مدرسه ای به خشونتی اطلاق میشود که بر علیه بچه های کمتر از 12 سال صورت میگیرد و شامل اعمالی منفی از قبیل مسخره کردن (tease)، شکلک در آوردن (gesture)، تهدید (threat) و اعمال جنسی ضمنی میباشد.

در این موقعیتها، اصطلاح قربانی شدن ، از آنجا که به آزار دیدن غیر منصفانه ی قربانی اشاره دارد، به قلدری کردن مرتبط میشود، نیز مورد استفاده قرار میگیرد . مشخصات اصلی رفتار قلدرانه، تکرار کردن عمل و هدف قرار دادن بچه های ضعیف است . بدین صورت، قلدری مدرسه ای رفتاری پرخاشگرانه تلقی میشود که نتایج بسیار مخربی برای مدرسه در پی دارد .
در ارتباط با شاخصهای مرتبط با تکرار در رویدادهای قلدری، باید به این نکته اشاره کنیم که برخی محققان این مسئله را نمیپذیرند.و بر این باورند که تنها یک رویداد آزار جدی نیز میتواند تحت شرایط خاصی، به عنوان قلدری مدرسه ای در نظر گرفته شود. در دیدگاهی تحلیلگرانه تر،  بر این باورند که یک رویداد آزاری تنها، در صورتی که قربانی برای مدتی طولانی بعد از حمله، احساس ترس و حقارت داشته باشد، نیز رفتار قلدرانه به حساب می آید. در رابطه با عامل عدم تعادل قدرت، "اولز " اظهار می دارد :  هنگامی که دو دانش آموز میتوانند با قدرتی برابر مبارزه کنند، نمیتوان از اصطلاح قلدری کردن استفاده کرد. در این باره باید به این مسئله نیز توجه داشته باشیم که دانش آموزان در سالهای اولیه ی کودکی با هم دعوا میکنند، اما این موضوع اثرات منفی و مخرب ندارد، چرا که این نوع دعواها تنها نوعی "بازی" اجتماعی بوده و راهی ست که از طریق آن انرژیشان را تخلیه کنند. نکته اساسی در اینجا، واکنشهای احساسی مجریان  است. برای مثال، در "بازی" اجتماعی دعوا، بچه ها دوست باقی میمانند . علاوه بر این، به منظور بازشناسی یک رویداد به عنوان رفتاری قلدرانه، باید از هدف آسیب جسمی و روانی نیز آگاهی پیدا کنیم...............  در ادامه  این مقاله  در پست های آینده به بحث در ارتباط  با دو نوع پرخاشگری، که عبارتند از رفتار قلدرانه ی مستقیم و غیر مستقیم می پردازیم.............ترجمه  itrans.ir

نظرات

در ادامه بخوانید...

چرا من تا این حد عصبانی هستم

در

عصبانیت نیروی خوبی می‌تواند باشد. اما در صورت استمرار، عصبانیت شدید می‌تواند مضر بوده و سلامتی را به خطر بیندازد. چگونگی مهارت عصبانیت در اینجا آورده می‌شود.
وقتی کارمند جوانی ترفیع شغلی می‌گیرد و شما نمی‌توانید؛ یا زمانی که همسر شما «اعصاب شما را خراب می‌کند» شرایط مهیا است تا احساس خشم به شما دست دهد. برخی از مردم با نحوه‌ی کنترل صحیح آن مشکل دارند. عصبانیت شدید و مداوم می‌تواند روابط، شغل، زندگی اجتماعی، اعتبار و یا حتی سلامتی شما را به خطر بیندازد. دکتر میچ آبرامز، کارشناس مدیریت عصبانیت و پرفسور روانشناس دانشکده پزشکی رابرت وود جانسون در دانشگاه راتگرز، بیان می‌کند که «عصبانیت به خودی خود نه خوب است و نه بد». عصبانیت پایین یا متوسط حتی می‌تواند خوب باشد و باعث شود تا شما اشتباه  ها را اصلاح و بهبود سازید.(سیارک)

 اما به دفاع طبیعی بدن صدمه می‌زند. وقتی که شما احساس تهدید می‌کنید، سیستم عصبی شما مواد شیمیایی قدرتمندی را منتشر می‌کند که شما را برای مبارزه، تلاش و زنده ماندن آماده می‌سازد. ضربان قلب و تنفس شما سریعتر می‌شود. فشار خون شما بالا می‌رود، ماهیچه‌ها سفت می‌شوند و عرق می‌کنید. مشکل افرادی که عصبانیت آنها شدید است، در اینجاست که زمان عصبانیت در آنها طولانی است و به کرات رخ می‌دهد. با گذشت زمان، موجب ناراحتی بیشتر و احتمالا ابتلا به بیماری های قند، فشار خون، دیابت، کلسترول بالا و مشکلات دیگر در شما می‌شود. عصبانیت سریع، مغز شما را تحریک می‌کند. از طرفی به شما کمک می‌کند تا به سرعت به وجود تهدید بالقوه پی ببرید و از طرف دیگر نیز شما را مجبور می‌کند تا تصمیمات بی‌پروایانه‌ای را در آن لحظه بگیرید. جای تعجب نیست که عصبانیت با حوادث و اقدامات مخاطره‌آمیز از جمله سیگارکشیدن، قمار کردن، مشروب‌خواری و پرخوری کردن در ارتباط است. همچنین عصبانیت نقش مهمی در افسردگی بازی می‌کند. نیز مطالعات نشان می‌دهند که پیشگیری از عصبانی شدن نیز کار ناسالمی است. حداقل، پیشگری از عصبانیت کنترل نشده چیزی است که شما بیشتر به آن نیاز دارید. بدتر از آن، این است که به پرخاش یا خشونت تبدیل شود.
آبرامز تاکید می‌کند که «هرگز هیچ فردی بخاطر احساس عصبانیت، ناراحت نشده است مگر برای آنچه که بهنگام احساس عصبانیت گاهی اوقات انجام می‌دهد».

علائم نشان‌دهنده عصبانیت

چگونه می‌توانید مشکل عصبانیت را شناسایی کنید؟ دکتر هاوارد کاسینوف، مدیر انجمن مطالعه و درمان عصبانیت و پرخاشگری دانشگاه هافسترا می‌گوید «چه زمانی عصبانیت مکررا اتفاق می‌افتد، چه زمانی شدتش بیش از حد است، یا کی زمانش طولانی می‌شود». همچنین در تالیف کتاب «مدیریت عصبانیت برای همه: هفت روش اثبات‌شده برای کنترل عصبانیت و داشتن یک زندگی شادتر» همکاری داشته است. کاسینوف عصبانیت را به دلخوری، عصبانیت و خشم درجه‌بندی می‌کند. گاهی اوقات احساس دلخوری یا حتی عصبانیت چیزی نگران‌کننده نیست. کاسینوف می‌گوید: «بیشتر مردم بیان می‌کنندکه در هفته یکبار یا دو بار عصبانی می‌شوند. اما افرادی که گفته می‌شود عصبانیت آنها بیشتر است، افرادی هستند که تقریبا یکبار در روز عصبانی می‌شوند. عصبانی بودن برای زمانی بسیار طولانی نشانه خشم است. ما بیمارانی را می‌بینیم که از افرادی که سالهای پیش مرده‌اند نیز عصبانی هستند». از نزدیک به خود نگاه کردن، می‌تواند به این مشکل کمک کند. آبرامز می‌گوید: «امکان دارد مردم از خودشان بپرسند: آیا من تنها هستم؟ من شغلم، دوستانم، آشنایانم را به خاطر عصبانیت از دست داده‌ام؟» او می‌گوید: با این حال در بیشتر موارد، معمولا مردم نسبت به کردار خود بی‌بصیرت هستند، تکذیب رفتار نیز رایج است. معمولا می‌گویند دیگران هستند که سبب عصبانیت او می‌شوند. کاسینوف معتقد است: «بیشتر مردم چیزی شبیه به این را خواهند گفت:‌ من هیچ مشکلی ندارم. دیگران یا چیزهای دیگری هستند که سبب عصبانیتم می‌شوند. اولین مرحله، درک این موضوع است که عصبانیت، معلول نحوه تفسیر شما از وقایع است. هیچ کسی نمی‌تواند شما را مجبور به عصبانی شدن کند. زمانی که این را تشخیص دادید، شما مسئول عصبانیت خود خواهید بود.
راههایی برای مهار عصبانیت (سیارک)
کاسینوف این روش‌ها را پیشنهاد می‌دهد تا تفکر شما را تنظیم کرده و شروع خوبی ایجاد نماید:
• به جای اینکه شرایطی را «بد یا وحشتناک» بنامید، به خودتان بگویید «این ناخوشایند است».
• از رفتار افراطی ناراحت‌کننده از جمله «من نمی‌توانم آن را بردارم» پرهیز و به جای آن از جمله‌ی واقع‌بینانه‌تر «من واقعا آن را دوست ندارم.» استفاده کنید.
• از اینکه درباره فردی فکر کنید که «باید» یا «بایستی» به طوری متفاوت عمل کند خودداری کنید. «من امیدوارم به صورتی متفاوت‌تر عمل کند» جمله‌ای مناسب‌تر است.
• سعی کنید از کلمات غلو‌آمیز از جمله «همیشه» یا «هرگز» برای شرح چگونگی اتفاق‌افتادن برخی چیزهای ناراحت‌کننده خودداری کنید. و فقط رفتار را مورد قضاوت قرار دهید نه فرد را. («این راننده خیلی با سرعت رانندگی‌ می‌کند»).
چرا من تا این حد عصبانی هستم؟
راههای دیگر برای کنترل عصبانیت
• زمانی که احساس می‌کنید در حال خشمگین شدن هستید، سرعت تنفس خود را کاهش داده و ماهیچه‌های خود را شل کنید. ابرامز می‌گوید: این موجب می‌شود تا عکس‌العمل «مبارزه یا گریز» بدنتان که موجب می‌شود عصبانی‌تر گردید، متوقف ‌شود.
• یک ساحل یا هر مکان آرام دیگری که می‌توانید را تصور کنید. تنفس در جریان جذر و مد، و دور کردن استرس خود را تجسم کنید. با تمرین بیشتر، بهتر و سریعتر این تکنیک‌های تمدد اعصاب، در وضعیتی غیرمنتظره قرار خواهید گرفت.
• با موسیقی ملایم خودتان را آرام کنید. موسیقی‌های نواخته شده با آلات موسیقی و طبیعی بدون کلام به نظر بهتر هستند.
• تشخیص دهید که چه چیزی شما را غمگین می‌کند و برای عکس‌العمل خود برنامه‌ریزی کنید. آبرامز می‌گوید: «هرچه زودتر در عصبانیت خود مداخله کنید، بهتر است. کلید حل مشکل، آرام کردن خودتان قبل از این است که از خشم منفجر شوید.»
• در نهایت، پذیرش این موضوع که: شما نمی‌توانید به طور کامل از آن پیشگیری نمائید. آبرامز می‌گوید: «هرگز از بین بردن احساس عصبانیت مدنظر نیست. هدف یادگیری مهارت‌های کنترل عصبانیت است.» منتظر کمک گرفتن از متخصص یا برنامه مدیریت خشم نباشید. به کارکنان بیمارستان، دانشگاه یا سازمان‌های حرفه‌ای مراجعه کنید.

این پست را چگونه می‌بینید؟ برای شما مفید بود؟ با نوشتن کامنت در زیر ما را مطلع کنید. خیلی دوست داریم که از شما این را بشنویم.  ترجمه itrans.ir

                    

نظرات

در ادامه بخوانید...

فریاد در بچه‌ها می‌تواند نتیجه معکوس داشته باشد

در

مطالعات بیان‌گر این است که چگونه عملکرد والدین سختگیر می‌تواند موجب عملکرد بدتر کودکان در مدرسه شود.همه والدین خواهان فراهم‌سازی بهترین فرصت‌ها برای فرزندان خود هستند. اما تحقیقات جدید نشان می‌دهد که پدر و مادر بیش‌ ازحد تهاجمی و خشن می‌توانند، با پرورش کودکان مستعدتر برای ابتلا به فشار همسالان، و درنهایت به‌احتمال‌ زیاد به رها کردن مدرسه نتیجه معکوس بگیرند.

پژوهش با پیگیری تقریباً 1500 نوجوان بالغ در مریلند انجام شد و نشان داد بچه‌هایی که والدینشان مرتباً بر سرشان فریاد می‌زنند یا آن‌ها را با مجازات تهاجمی تهدید می‌کنند بدون در نظر گرفتن نمراتی که کسب می‌کردند، نسبت به همسالانشان احتمال بیشتری برای ترک تحصیل از دبیرستان یا کالج دارند.

همچنین این کودکان نسبتاً در زمان ورود به پایه یازدهم، درگیر رفتارهای پرخطر بیشتری نظیر، رفتار جنسی زودهنگام و درگیری فیزیکی و دزدی بیشتر می‌شوند

مطالعات پیشین نیز نشان داده است که کودکان در حال رشد در محیط‌های خشن، میزان ترک تحصیل بالاتری دارند و این پژوهش باهدف دستیابی به علت این موضوع از طریق بررسی داده‌های طولی در میان کودکان معین بیش از نه سال، با شروع بازه زمانی از سن هفت‌سالگی آن‌ها صورت گرفت.

نتایج نشان می‌دهد که موضوع ارتباط چندانی با خود مدرسه ندارد، اما واقعیت این است که بچه‌ها دارای پدر و مادر پرخاشگر به نسبت بیشتری دوستان خود را در اولویت قرار می‌دهند و رفتارهایی را از خود بروز می‌دهند که در کوتاه‌مدت احساس خوبی به آن‌ها می‌دهد، تا اینکه بر روی مسائل بزرگی مانند اجتناب از انجام تکالیف یا زیر پا گذاشتن قوانین والدین برای ارتباط با یک دوست تمرکز کنند.

سرپرست محقق راشل اف. هنتگز از دانشگاه پیتزبورگ بیان کرد: "در مطالعه ما، عملکرد والدین سختگیر مرتبط با کاهش پیشرفت تحصیلی از طریق مجموعه‌ای از فرآیندها آبشاری پیچیده‌ای بود که بر رفتارهای حاضر گرا درازای اهداف آموزشی آینده محور تأکید می‌کرد، ".

معتقدیم مطالعه ما اولین تحقیقی است که تاریخچه زندگی کودکان را به‌عنوان چارچوب بررسی چگونگی تأثیر عملکرد والدین بر نتایج آموزشی کودکان از طریق روابط با همسالان، رفتارهای جنسی، و بزهکاری به کار می‌گیرد."

این مطالعه به این معنا نیست که ما می‌توانیم با اطمینان اذعان کنیم که والدین سختگیر به‌طور مستقیم باعث ترک تحصیل کودکان از مدرسه می‌شوند بااین‌همه، ارتباط علت و معلولی برابر نیست.

اما تحقیقات بعد وسیع‌تری از چگونگی امکان تأثیرگذاری والدین بیش‌ازحد تهاجمی بر تصمیم‌گیری کودکان را تحت پوشش قرار می‌دهد. محققان در کنترل عواملی که می‌تواند نتایج آموزشی، مانند پس‌زمینه‌های اجتماعی و اقتصادی، نمرات آزمون‌های استاندارد و معدل را تحت تأثیر قرار دهد با دقت عمل می‌کنند.(سیارک

برای دریافت این بینش، گروه مطالعاتی داده‌های دریافتی از توسعه نوجوانان بالغ در مریلند را در مطالعه زمینه‌ای به کار بستند، که با تحت نظر قرار دادن 1482 دانش‌آموز پایه هفتم ساکن اطراف واشنگتن دی سی صورت گرفت از زمانی که آن‌ها حدود 12 سال سن داشتند تا سه سال پس از فارغ‌التحصیلی مورد انتظار یعنی زمانی که حدوداً 21 ساله بودند.

در مطالعه از دانش آموزان خواسته شد تا به‌طور منظم خشونت فیزیکی و کلامی والدینشان را نسبت به خود، تعامل با همسالان، این‌که آیا در درگیری فیزیکی شرکت داشته‌اند و یا آیا رفتار جنسی تجربه کرده‌اند، و چگونه وابستگی آن‌ها نسبت به همسالانشان را گزارش دهند.در پایان مطالعه، شرکت‌کنندگان در بالاترین سطح از پیشرفت تحصیلی خود را گزارش دادند.

 با بررسی والدین و عملکرد آن‌ها در داده‌ها، گروه تحقیقات دریافتند که عملکرد سخت‌گیرانه والدین تعریف‌شده به‌صورت فریاد زدن، کتک زدن، و اعمال رفتارهای قهرآلود مانند تهدید کلامی یا فیزیکی در پایه هفتم ارتباط مستقیمی با اتکا و وابستگی کودکان نسبت به گروه همسالان خود تا دو سال بعد دارد.به این معنا که دانش آموزان به‌احتمال‌زیاد می‌گویند که دوستانشان از هر یک از دیگر مسئولیت‌های آن‌ها، ازجمله قوانین پدر و مادر خود و یا تکالیف مدرسه اهمیت بیشتری دارند.

و با ورود به پایه یازدهم، دختران دارای پدر و مادر پرخاشگر دفعات بیشتری به رفتار جنسی زودهنگام اقدام می‌کنند، درحالی‌که در مورد پسران بزهکاری بیشتری گزارش‌شده است.به‌نوبه خود، همه این رفتارها با پیشرفت تحصیلی پایین همراه بود، به این معنی که بچه‌ها، بدون در نظر گرفتن میزان تیزهوشی آن‌ها، و یا میزان تحصیلات والدینشان، به نسبت بیشتری مجبور به اقدام به ترک تحصیل از دبیرستان یا کالج کردند.

هنگتز توضیح داد:"جوانانی که نیازهایشان از طریق اشکال اولیه دل‌بستگی برآورده نمی‌شود ممکن است به دنبال اعتبار سنجی از سوی همسالان باشند،"."این ممکن است شامل گرایش به سمت همسالان به شیوه‌هایی ناسالم شود و احتمال می‌رود منجر به افزایش پرخاشگری و بزهکاری، و همچنین رفتار جنسی اولیه به قیمت از دست دادن اهداف بلندمدتی نظیر مسائل تحصیلی شود."

هنگتز می‌گوید این نتایج، نظریه‌های تکاملی را منعکس می‌سازد که نشان می‌دهند، محیط‌های تهاجمی ادامه حیات را دچار مشکل می‌کند، به‌طوری‌که کودکان در حال رشد در این محیط‌ها بر پاداش‌های آنی به‌جای اهداف بلندمدت تمرکز خواهد داشت.

خانم مارتین ریکن در این زمینه گفت:"برای مثال، تحقیقات نشان داده است که کودکان در حال رشد در محیط‌های خشن و یا ناپایدار، به‌احتمال بیشتر به دنبال گرفتن پاداش کوچک‌تر، اما فوری (دو تا شکلات M &M) به‌جای انتظار برای دریافت پاداش بزرگ‌تر هستند (پنج عدد شکلات M & M)،".

حالا که ما بینش وسیع‌تری نسبت به چگونگی امکان تأثیرگذاری عملکرد والدین بر نتایج آموزشی داریم، گروه مطالعاتی امیدوار است که این نتایج منجر به اعمال برنامه‌های مداخله بهتر و همچنین تشویق معلمان برای ایجاد مدرسه‌ای جذاب‌تر از یک‌چشم انداز کوتاه‌مدت گرفته تا یک تصویر بزرگ‌تری از روز فارغ‌التحصیلی و گرفتن یک کار شود.این پژوهش در مجله رشد کودک (Child Development) منتشرشده است.

بیشتر بخوانید

سخت‌گیری والدین و آسیب دائمی به سلامت روان کودک

10 نکته ای که اگر والدین انجام دهند مسیر موفقیت فرزندان را هموار می کنند

بیست سوالی که والدین باید هر روز از خود بپرسند

 این پست را چگونه می‌بینید؟ برای شما مفید بود؟ لطفا با نوشتن کامنت در زیر ما را مطلع کنید.  (سیارک

ترجمه  itrans.ir

نظرات

در ادامه بخوانید...

رفتار اجتماعی و ویژگی‌های شخصیتی بین پسران و دختران

در


(سیارک) کلیشه غالب در فرهنگ‌ غربی پسران را به عنوان شخصیت‌های فعال‌تر و تهاجمی‌تر به تصویر می‌کشد و دختران را به عنوان شخصیت‌های احساساتی‌تر و مهربان‌تر به تصویر می‌کشد. شواهد پژوهشی از برخی از این تصاویر، و نه همه آن‌ها، حمایت می‌کند. به طور میانگین، از دوران کودکی به بعد پسرها سطح فعالیت بالاتری را نسبت به دخترها نشان می‌دهند. آن‌ها بیشتر احتمال دارد که در بازی‌های انجام شده در فضای آزاد مشارکت کنند، بازی‌های خشن را بازی کنند، و فعالیت‌هایی که فضاهای فیزیکی بزرگتری را نیاز دارد انجام دهند.

دخترها، از طرف دیگر، وظایفی که نیازمند انعطاف پذیری و هماهنگی هستند را بهتر اجرا می‌کند. این تفاوت‌ها با سن افزایش می‌یابد. هر دو نوزادان دختر و پسر اشیای جدیدی را کشف می‌کنند، اما تمایل دارند که از استراتژی‌های متفاوتی برای انجام آن استفاده کنند. پسرها بیشتر اشیای جدید را به صورت فیزیکی کشف می‌کنند، دخترها بیشتر از اکتشافات بصری استفاده می‌کنند، به دقت به اشیای جدید بدون اینکه آن را لمس کنند نگاه می‌کنند. جالب است که، نوزادان دختر و پسر زمانی که برای اکتشاف به حال خود گذاشته می‌شوند واکنش‌های متفاوتی را نشان می‌دهند. پسران بیشتر اشیا را کشف می‌کنند و مستقل‌تر هستند، در حالی که دختران اکتشافات کمتری را نشان می‌دهند و برای ایجاد یا حفظ تماس همراه با مراقبت‌های بهداشتی بیشتر تلاش می‌کنند (برای مثال والدین آن‌ها را تنها نمی‌گذارند، یا اگر به آن‌ها گفته شود که تنهایی بیرون روند، در جلوی در می‌نشینند و گریه می‌کنند).

در مورد پرخاشگری و ابراز وجود چه؟

این دو گروه از رفتارها به واسطه آنچه که می‌تواند به دیگران آسیب رساند مشخص می‌شوند؛ پرخاشگری به سمت کسی یا چیزی صورت می‌گیرد، در حالی که ابراز وجود ممکن است به عنوان صحبت با خود، و اعتماد به نفس تعریف شود. در سال‌های اولیه زندگی، پسرها پرخاشگری فیزیکی بیشتری نسبت به دخترها نشان می‌دهند، مانند کتک زدن یا لگد زدن، این تفاوت تا دوران کودکی و بزرگسالی ادامه می‌یابد. همچنین پسرها سطح بالاتری از ابراز وجود را نسبت به دختران نشان می‌دهند، البته این تفاوت به اندازه پرخاشگری فیزیکی نیست. تفاوت‌های ‌جنسی این چنینی در چندین مطالعه انجام شده بر روی دختران و پسران در چندین کشور دیده شده است. اما شکاف ‌جنسی ممکن است در پرخاشگری فیزیکی، حداقل در میان سنین 10 تا 17 سال، کم باشد. در سال 1993، پسران بزرگسال نسبت به دختران آسیب پذیری رفتاری هفت برابر را نشان دادند. در سال 1998، این نرخ از 3.5 به 1 کاهش یافت. نرخ بازدداشت روند مشابهی را نشان می‌دهد – در سال 2003، زنان 18% کل بازداشت‌ها به دلیل جنایات را نشان می‌دادند، در سال 1980 این امار 10% افزایش یافت. مهم است به یاد داشته باشید که پرخاشگری می‌تواند شکل‌های متفاوتی به خود بگیرد؛ و پرخاشگری تنها به صورت فیزیکی نیست. پرخاشگری رابطه‌ای آسیب رساندن به دیگران از طریق ابزارهای اجتماعی مانند نام، تلفن، یا موارد دیگر است. دخترها بیشتر از پسرها پرخاشگری رابطه‌ای را نشان می‌دهند.
محققین تفاوت جنسی پایداری را در رفتار اجتماعی و احساسات نیافته‌اند. دخترها اغلب مورد اظهار نظر دیگران قرار می‌گیرند و خود را ارزیابی می‌کنند،

مثلا اینکه نسبت به پسرها مهربان‌تر هستند، بیشتر همکاری می‌کنند و دلسوزتر هستند، اما رفتار فرهنگی آن‌ها تفاوت خاصی با پسرها ندارد.

به هر حال، دخترها نسبت به پسرها بیشتر احتمال دارد که به دیگران کمک کنند و از دیگران کمک دریافت کنند، و برخی از مطالعات نشان می‌دهد که دخترها نسبت به پسرها ساده‌تر تحت تاثیر قرار می‌گیرند . در زمان تلاش برای تحت تاثیرقرار دادن دیگران، پسرها بیشتر از تهدید و نیروی فیزیکی استفاده می‌کنند. دخترها تمایل دارند که از تشویق کلامی استفاده کنند، یا اگر این روش کار نکرد، به سادگی از تحت تاثیر قراردادن دیگران دست می‌کشند.
برخی از محققین بیان می‌کنند که نوزادان پسر نسبت به نوزادان دختر واکنش احساسی بیشتری دارند، اما فرهنگ پسرها را طوری بار می‌آورد که هر چه که بزرگتر می‌شوند احساسات خود را کمتر بروز می‌دهند (احساساتی به جز خشم). در نتیجه، پسرها در درک احساسات خود و دیگران از مهارت کمتری برخوردار هستند. همانطور که این بررسی پیش بینی می‌کند، پژوهش نشان می‌دهد که در نوجوانی و سنین بلوغ تفاوت ‌جنسی در بیان احساسات، به خصوص احساسات منفی آشکار است. برای مثال،

دخترها بیشتر از پسرها احتمال دارد که افسردگی و اضطراب را نشان دهند و برای خودکشی اقدام کنند؛ پسرها به صورت معنی داری کمتر تجربیات ناراحتی؛ شرم یا گناه خود را بروز می‌دهند.

به هر حال، پسرها بیشتر احتمال دارد که به طور واقعی خودکشی کنند. به نظر می‌رسد که نوجوانان پسر یاد می‌گیرند که احساسات منفی خود را به تنهایی و در سکوت تحمل کنند، که به طور بالقوه با نتایج مرگبار همراه است . این مقاله ادامه دارد...........(سیارک)

نظرات

در ادامه بخوانید...

ده قدرت شکل‌دهنده‌ی محیط کاری آینده در حال حاضر

در


تا سال 2020، قوانین مرتبط با قرارداد کارفرما  کارمند اگر استعدادهای سطح بالا نیاز باشند توسط بهترین کارفرمایان بازنویسی خواهند شد.
شرکت‌ها وسیع‌ترین چالش‌هایی را بر سر راه رسیدن به استعدادهای مرتبط با سال 2020 تجربه خواهند کرد که می‌توانند موفقیت سازمانی آن‌ها را به بیشینه برسانند. عوامل اجرایی عالی‌رتبه به‌طور مشخص از این امر آگاهی دارند که جهان پیرامون آن‌ها در حال تغییر است و باید دست به استخدام نیروهای جدید بزنند و خط‌مشی موجود در محیط‌های کاری را به‌نوعی تغییر دهند تا برای این نسل‌های جدید قابل‌قبول و دارای جاذبه باشند. با توجه به نقشه راه میزان تولد تغییرات فناوری، رفتارهای اجتماعی و توسعه‌ی دانش اقتصادی، متخصصان 10 توان جهانی کاری در محیط‌های کاری را تشخیص داده‌اند که تا سال 2020 موردتوجه قرار خواهند گرفت:

1. جمعیت‌شناسی در حال تغییر مرتبط با نیروی کار.

تغییر شاخصه‌های جمعیت در ایالات‌متحده و جهان می‌تواند چالش‌ها و فرصت‌هایی ارائه دهد. چگونگی آماده شدن سازمان‌ها برای این چالش‌ها می‌تواند برای جذب، توسعه و نگه‌داشتن استعدادهای برتر حیاتی باشند.

2. دانش اقتصاد.

در 5 تا10 سال، تعداد افزایش‌یافته‌ی شغل‌ها به میزان قابل‌توجه به مجموعه‌ی میان‌رشته‌ای از مهارت‌ها نیاز خواهند داشت. چگونه، کجا و چه زمانی کار انجام می‌گیرد به میزان چشم‌گیری در حال تغییر است و باعث می‌شود تا شرکت‌ها ساختار نیروی کاری خود را تغییر دهند و به شوراهایی انتقال یابند که هزینه‌ها در آنجا پایین است درحالی‌که درصد بالایی از مهارت‌های کاری در ایالات‌متحده‌ی آمریکا در حال شکل‌گیری هستند.

3. جهانی‌سازی.

تغییرات در جهانی که ما در آن زندگی و کار می‌کنیم به سرعت در حال انجام هستند که منجر به این موضوع نمی‌شوند که شرکت‌ها بتوانند در بلندمدت به‌خوبی یک تغییر را مدیریت کنند. این محیط کار جهانی به‌طور گسترده بر ‌سرعت بازار، تصمیم‌های محلی، هماهنگی و نوآوری با منابع باز تأکید دارد. سازمان‌هایی که بتوانند به این اهداف برسند بدون شک این کار را با مجموعه‌ای از ابزارها و فناوری‌ها انجام خواهند دارد که به کارکنان این امکان را می‌دهند که به‌سرعت اطلاعات را به اشتراک بگذارند و در بستر گروه‌های مجازی به همکاری به هم بپردازند.

4. محیط کاری دیجیتال.

توسعه‌ی سریع جهان دیجیتال – که به‌صورت اطلاعاتی تعریف می‌شود که به صورت دیجیتالی ثبت، ذخیره و یا رونوشت برداری می‌شوند – منجر به چالش‌های فزاینده‌ای در محیط‌های کاری هم برای کارمندان و هم برای کارفرمایان آن‌ها خواهد شد.

5. همه‌گیر بودن فناوری موبایل.

سامانه‌ی جهانی ارتباطات همراه (GSM) تخمین می‌زند که تا سال 2012 در حدود 4.5 میلیارد مشترک تلفن همراه در سراسر جهان با توجه به جمعیت 7 میلیاردی کره‌ی زمانی وجود خواهد داشت و تا سال 2020 موبایل‌ها از عمده‌ترین راه‌های خواهند بود که افراد به‌واسطه‌ی آن‌ها می‌توانند به اینترنت دسترسی داشته باشند.

6. فرهنگ ایجاد ارتباط.

بررسی جهانی مک کنزی از عوامل اجرایی در سراسر جهان به ارائه‌ی این گزارش مبادرت می‌ورزد که در استفاده و اجرای رسانه‌های اجتماعی یک ارزش و هنجار نهفته وجود دارد. از 1700 عامل اجرایی موردبررسی قرارگرفته،69 درصد مزایای قابل‌اندازه‌گیری از در راستای فرایند کاری با استفاده از رسانه‌های اجتماعی به دست آوردند که عبارت‌اند از اجرای محصولات و خدمات خلاقانه‌تر، بازاریابی کارآمدتر، دسترسی بهتر به اطاعات، هزینه‌های پایین فرایندهای کاری و درآمدهای بالا.

7. جامعه‌ی دارای مشارکت.

چگونه شرکت‌ها می‌توانند مشارکت و به اشتراک‌گذاری اطلاعات برای رسیدن به نتایج بهبودیافته‌ی کاری را اصلاح کنند؟ به‌طور روزافزون، آن‌ها گرایش‌های اجتماعی توسعه‌یافته ایجاد می‌کنند که از طریق آن‌ها مردم می‌توانند از فناوری‌ها استفاده کنند تا یکی بعد از دیگری به عواملی دسترسی پیدا کنند که به آن‌ها نیاز دارند تا اینکه متکی به نهادهای سنتی و مرسوم باشند.

8. یادگیری اجتماعی.

یادگیری نسل سوم و یا یادگیری اجتماعی دربرگیرنده‌ی رسانه‌های اجتماعی، بازی‌های رایانه‌ای، بازخورد سریع و شبیه‌سازی‌هاست. یادگیری اجتماعی می‌تواند دانش‌های نوینی از تعامل‌های اجتماعی در اختیار ما قرار دهد :یک پیام متنی، یک پست در صفحه‌ای از فیس‌بوک،  دیدگاه بر روی پستی از یک بلاگ، یک مقاله ارائه‌شده در بستر تلفن همراه و یا دیدگاه‌های ارائه‌شده در رابطه با ویدئوهای تماشا شده از یوتیوب.

9. مسئولیت اجتماعی مشارکتی.

اگر یادگیری به‌صورت اجتماعی دربیاید، مشارکت انسان دوستانه نیز توسعه پیدا خواهند که اکنون بیشتر در فرایند کاری قرار می‌گیرد و زمینه‌های اجتماعی، اخلاقی و دستورالعمل‌های محیطی را برای تعداد رو به افزایشی از سازمان‌ها موردتوجه قرار می‌دهد.

10. هزاره‌ها در محیط کاری.

هزاره‌ها یعنی افرای که بین سال‌های 1977 تا 1997 متولدشده دارای خصوصیت مشترکی هستند: آن‌ها با فناوری به‌عنوان بخشی از زندگی خود رشد پیداکرده‌اند و از کارفرمایان انتظار دارند تا ابزار یکسان برای توسعه، تفکر گروهی و شبکه‌ی مرتبط باکارها که آن‌ها در زندگی شخصی خود از آن‌ها استفاده می‌کنند را پدیدآورند. (سیارک)

نظرات

در ادامه بخوانید...

فرزندم و تکنولوژی

در

کودکان دهه شصت با عروسک و توپ مشغول بازی بودند. اوج آرزو های آن ها توپ و عروسکی پلاستیکی بود. یک دهه بعد کودکان دهه هفتاد بودند که وارد قلمرو آتاری و دستگاه های بازی دیگر شدند. اما از دهه هشتاد به بعد تکنولوژی پا را فراتر از این ها گذاشت. لپ تاپ های گیمینگ و پلی استیشن ها جای توپ و عروسک را گرفتند. دهه نود اما قضیه اش جدا است. کودکانی که هنوز به سن بلوغ نرسیده اند اما تبلت و گوشی، سیمکارت و اینترنت پر سرعت در اختیار دارند. شاید به خود بگویید اکنون همه بچه ها همین طور هستند. اما آیا این امکاناتی که والدین به راحتی در اختیار کودکانشان قرار می دهند مناسب سن آن ها است؟ آیا این امکانات سودمندی نیز دارند؟ در ادامه به این سوالات پاسخ خواهیم گفت.

همان طور که می دانیم هر چیزی که در آن زیاده روی شود مضر است.

امروزه ورود تکنولوژی و گجت های رنگارنگ باعث شده است هر کودکی را که می بینیم ساعت ها وقت خود را با این ابزار ها می گذراند و برخی از والدین بدون این که احساس مسئولیت کنند این امکانات را بدون نظارت درست در اختیار فرزندشان قرار می دهند و از مشکلاتی که ممکن است گریبان گیر فرزندشان باشد آگاهی ندارند. در این جا به چند مورد از مشکلات استفاده ی بی رویه ی کودکان از تکنولوژی می پردازیم.

ضعف در مهارت های اجتماعی:

در گذشته بیان می کردند بازی های دوران کودکی تمرینی برای مهارت های اجتماعی در آینده خواهد بود. دختران و پسران تعاملات اجتماعی را در بازی های جمعی می آموختند. همکاری و مهارت های جمعی را در خود تقویت می کردند و در جمع همسالان خود بود که به نقاط ضعف و قوت خود پی می بردند. اما بازی های انفرادی و محدود به تکنولوژی های کنونی کودکان را از تجربه ی لذت کنار هم سالان خود بودن دور می کند و در آینده کودک دچار ضعف در روابط اجتماعی خود می شود زیرا در زمانی که لازم بوده است بیاموزد در کنار هم سالان خود نبوده است. توصیه می شود کودک خود را به پارک، مهد کودک و کلاس هایی همچون آموزش نقاشی و ورزش ببرید تا هم بیشتر با دنیای بیرون از خانه تعامل داشته باشد و هم از دیگر همسالان خود و بازی با آن ها نحوه ی رفتار های اجتماعی را بیاموزد. والدین به عنوان راهنما می توانند رفتار های خوب را تشدید و رفتار های بد را اصلاح کنند.

کم اشتهایی یا پر اشتهایی:

شاید دیده باشید برخی از کودکان چنان وابسته ی تبلت یا کامپیوتر خود شده اند که تقریبا در هیچ وعده ی غذایی حاظر نمی شوند. یا تند تند غذا را خورده و دوباره به بازی مشغول می شوند. اما این نوع غذا خوردن باعث می شود کودک فکر کند هر زمانی برای بازی با این وسائل مناسب است و هر گاه هر چند ساعت که بخواهد می تواند بازی کند. کودکانی که به خاطر از دست ندادن زمان به اندازه ی کافی غذا نمی خوردند و کودکانی که در هنگام بازی مدام مشغول غذا خوردن هستند دچار کم اشتهایی و پر اشتهایی می شوند. والدین باید به کودکان خود بیاموزند که در روز تنها ساعات مشخصی می توانند از این ابزار ها استفاده کنند و در ضمن وعده های غذایی زمانی است که تمام اعضای خانواده به دور هم جمع شده و در کمال آرامش به غذا خوردن می پردازند. این گونه کودک می آموزد هر چیزی زمانی مشخص دارد و می تواند وقت خود را با کار های مفید پر کند.

جمع گریزی:

کودکانی که منزوی هستند. مدام می خواهند در گوشه ای نشسته و تنهایی به بازی با گوشی یا تبلت خود بپردازند میلی به برقراری ارتباط با دیگران ندارند، دچار جمع گریزی شده اند. زیرا معتاد به استفاده از دنیای مجازی شده اند. اعتیادی که باعث می شود نتوانند از وسیله ی بازی خود دور شوند و وارد جمع شوند. در این جا والدین باید از همان ابتدای تهیه ی این گونه وسائل زمان مشخصی را تعیین کرده و از کودک خود بخواهند که تنها در این زمان ها از آن استفاده کنند. بهترین راه برای جلو گیری از به وجود آمدن این دست مشکلات آموزش صحیح استفاده از تکنولوژی است که در اختیار کودکتان قرار می دهید.

چگونه از وابستگی نوجوانان به تکنولوژی جلوگیری نماییم؟ 

افسردگی و کمبود اعتماد به نفس:

بیماری افسردگی آن چنان رایج شده است که امروزه به آن سرماخوردگی روحی می گویند. اما این بیماری تنها مخصوص بزرگسالان نیست بلکه حتی کودکان و نوجوانان نیز به راحتی به آن مبتلا می شوند. تکنولوژی تنها محدود به بازی نمی شود بلکه رسانه های جمعی در بستره ی اینترنت وجود دارند که هزاران بار بیشتر از بازی بر روی روحیه ی حساس کودکان تاثیر می گذارند.

برنامه هایی مانند اینستاگرام و فیسبوک و تویتر جایی برای به اشتراک گذاری تصاویر، فیلم ها و افکار است.

نرم افزاری مانند اینستاگرام را در نظر بگیرید. همه افراد در آن شاد و خوش حال اند، همه افرادی با سطح اجتماعی بالا هستند و مدام در حال تفریح اند. دختران موبور و خوش قیافه بدون اضافه وزن و پسران ثروتمند و قد بلند هستند. جامعه ای آرمانی که کودک و نوجوان ما با آن رو به رو می شود. اما آیا این جامعه ی به تصویر کشیده تماما واقعی است؟ معلوم است که خیر. همه سعی می کنند بهترین حالت خود را برای دیگران به اشتراک بگذارند ولی کودک یا نوجوان ما کمی برای تجزیه و تحلیل این موارد بی تجربه است در نتیجه دخترانمان می آموزند باید لاغر و زیبا باشند و پسرانمان می آموزند قد بلند و ثروت است که مناسب آن ها است. اما فقدان این موارد در آن ها باعث می شود که اعتماد به نفس خود را از دست داده و احساس کبود کنند. در نتیجه این احساس ضعف ها فرد دچار افسردگی می شود. به کودکان خود بیاموزید که هیچ کس در دنیا کامل نیست و هر کس ضعفی دارد. به آن ها اعتماد به نفس داده و به آن ها بیاموزید همان طور که هستند خود را دوست داشته باشند و تنها برای بهتر شدن شخصیت خود تلاش کنند.

بلوغ زود رس:

یکی دیگر از مضرات خطرناک استفاده از تکنولوژی بدون نظارت بلوغ زود رس کودکانمان است. زیرا در محیط اینترنت بدون محدودیت اطلاعات و تصاویر و فیلم ها در اختیار آن ها قرار داده می شود و بدون نظارت کودکان کنجکاو به دنبال کشف دنیایی هستند که ورود آن ها به آن زود است. در نتیجه ی این سهل انگاری والدین کودکانی را خواهیم داشت که دچار بلوغ زود رس شده و از دنیای جنسی خود تنها اطلاعاتی دارند که ممکن است درست نبوده و اصلا با واقعیت منطبق نباشند. هیچ گاه کودک خود را در مقابل استفاده از نرم افزار هایی اینستاگرام و فیسبوک تنها نگذارید و به یاد داشته باشید این فضا ها بستری برای افراد سود جو هستند. از کودکان خود محافظت کرده و همواره بر آن ها نظارت داشته باشید.

برخی از آسیب هایی که ممکن است افراد سود جو به روح و روان کوک یا نوجوانتان وارد می کنند جبران نا پذیر است.

این موارد که ذکر شد از جمله بزرگترین مشکلاتی بود که بیان شد. مشکلات دیگری نیز وجود دارند که برخی زودتر و برخی دیر تر آشکار می شوند. پدران و مادران تا جایی که می توانید کودکان خود را به بازی های جمعی و بودن در محیط خانواده ترغیب کنید و محیطی صمیمی و شاد برای فرزندانتان مهیا کنید. مهمترین کار نیز این است که بر آن ها نظارت داشته و نحوه ی استفاده ی درست از تکنولوژی را به آن ها بیاموزید.

ترجمه  itrans.ir

نظرات

۱۳۹۷/۷/۱۱بله درست می فرمایید

۱۳۹۷/۷/۱۰جمع گریزی و ضعف در ارتباط اجتماعی واقعا معضل نسل جدید شده

در ادامه بخوانید...

راهنمای تربیت کودک بخش سیزدهم

در

در مقالاتی که تا به امروز در مورد تربیت کودک منتشر شد، به موضوعات مختلفی پرداخته شد و باید ها ونباید های زیادی مطرح شد. در خلال این موارد نظریات رفتاری بیان شدند و اشاراتی هرچند کوتاه به نظریات اجتماعی و شناختی شد.

در این مقاله قصد دارم مواردی را بیان کنم که در تربیت کودک نقش مهمی دارند و اشاره به رفتارهایی دارند که ما به اشتباه انجام می دهیم. یعنی در حین تربیت ناخواسته رفتارهایی انجام می دهیم که منجر به تربیت و ایجاد رفتار نامطلوب در فرزند مان می شود.

به یاد داشته باشید، از قوانینی که تا کنون مورد بحث قرار داده ایم پیروی کنید. همچنین اشتباهاتی را که در ادامه بحث خواهیم کرد فراموش نکنید و از آن ها دوری نمایید.

اگر در تربیت کودکان خود دچار خطا و اشتباه شوید، این خطا و اشتباه می تواند منجر به مشکلات رفتاری و احساسی و هیجانی در کودکان شود که جبران کردن این مشکلات خیلی دشوار خواهد بود. مطمئنا هر کدام از ما هم مشکلات خاص خود را داریم و با تمام دانش و تلاش، باز هم دچار اشتباهاتی هرچند کوچک خواهیم شد؛ اما این نکته مهم است که ما بیشتر مطالعه و تلاش کنیم تا میزان اشتباهات خود را کم کنیم و درنتیجه فرزند خود را بهتر تربیت کنیم.

راهنمای تربیت کودک

راهنمای تربیت کودک(بخش دوم)

راهنمای تربیت کودک(بخش سوم)

چند مورد از اشتباهات رایج که والدین دچار آن می شوند در زیر آورده شده است که هر کدام را در حد لازم توضیح خواهیم داد.

اولین اشتباه این است که وقتی فرزند شما کار خوبی انجام داد، در پاداش دادن به این کار خوب کوتاهی یا غفلت کنید.

اشتباه دوم این است که بدون آگاهی و ناخواسته رفتار فرزند خود را که خوب است تنبیه کنید.

در اشتباه سوم والدین به جای این که رفتار بد را تنبیه کنند، ناخواسته آن را تشویق می کنند.

و در نهایت، ممکن است والدین دچار این اشتباه شوند که در تنبیه کردن رفتار بد کودک غفلت و کوتاهی کنند. مخصوصا زمانی که تنبیهی ملایم لازم است.

در اشتباه نوع اول، پدر یا مادر در دادن پاداش به رفتار خوب غفلت می کنند. به یاد دارید که گفته شد پاداش حتما لازم نیست مادی باشد. حتی یک آفرین، یک لبخند یا آغوشی محبت آمیز می تواند بیشترین تأثیرات را در فرزند شما داشته باشد.

به مثالی در این مورد توجه کنید. فرزند شما از مدرسه به خانه می آید، او کارنامه ی خود را به همراه دارد و با خوشحالی به سمت شما می آید تا نمرات خود را به شما نشان دهد. شما خسته هستید به استراحت نیاز دارید یا شاید مشغول نگاه کردن به گوشی، تلگرام، اینستاگرام، فیسبوک، تویتر، خبر یا ... هستید. موضوع جذابی است و نمی خواهید از دست بدهید. حتما برایتان پیش آمده است که در این موقعیت قرار بگیرید. وقتی فرزندتان به شما می گوید به کارنامه ام نگاه کن چقدر نمرات خوبی گرفته ام شما به خاطر این که موضوع مورد علاقه ی خود را از دست ندهید، نگاهی اجمالی می اندازید و با یکی دو کلمه ی ساده او را رد می کنید که برود.  بعد به کار خود مشغول می شوید. این یک مثال از غفلت کردن در پاداش است. بهتر است قبل از به دنیا آوردن بچه و قبول مسئولیت های او به سختی این کار پی می بردید و اگر این توانایی را نداشتید بچه را به دنیا نمی آوردید. حال که فرزندتان در کنارتان است نباید این اشتباه را بکنید. تربیت صحیح در گرو از خود گذشتگی شما است. هر چند که این از خود گذشتگی یک وظیفه است.

راهنمای تربیت کودک(بخش چهارم)

راهنمای تربیت کودک(بخش پنجم) 

راهنمای تربیت کودک(بخش ششم) 

در اشتباه نوع دوم، همان طور که گفته شد، والدین ممکن است رفتار خوب را با تنبیه پاسخ بدهند. از همین مثال نمره استفاده می کنیم. فرزند شما مدت زمان زیادی است که همه ی نمراتش ضعیف است. یک روز تحت تأثیر دوستش قرار می گیرد و نمره ی خوبی کسب می کند. در این حالت انتظار دارد با تشویق شما روبرو شود اما وقتی مسئله را به والدین خود می گوید با این رفتار مواجه می شود. این دیگه چیه؟ تقلب کردی؟ حالا این یکی که خوب شد ولی بقیه ی نمراتت افتضاحه. این جملات برای فرزند شما مانند یک بمب هسته ای است که او را نابود می کند. چه می شود اگر بگویید: آفرین من به تو ایمان داشتم. مطمئنم در درس هایت موفق می شوی. پس رفتار خوب را ناخواسته با تنبیه پاسخ نگویید.

مورد سوم این بود که والدین رفتار بد را ناخواسته با پاداش پاسخ می دهند. بچه های شما در کوچه بازی کرده اند یکی از دوستان بچه ی شما توپ او را برداشته است. بچه ی شما با مشت به او ضربه زده است و او را انداخته است و یکی از دندان های دوست فرزند شما شکسته است. در این حالت شما به کوچه رفته و با مادر کودک دیگر دعوا می کنید و او را سرزنش می کنید که چرا توپ فرزند شما را برده است و او را تهدید می کنید که اگر بار دیگر فرزندش به توپ فرزند شما دست بزند همین بلا باز هم بر سرش خواهد آمد. کودک شما که این حرف ها را می شنود به خود افتخار می کند. در آینده هم وقتی به خاطر کتک زدن دیگران در زندان می افتد باز به خود افتخار خواهد کرد و خیلی سخت می فهمد که این رفتار او اشتباه بوده است.

به سناریویی دیگر توجه کنید. در این سناریو شما با کودکتان به مهمانی رفته اید. میزبان شما هم فرزندی دارد که چند اسباب بازی دارد. فرزند شما می خواهداسباب بازی های او را بگیرد. شما به جای این که قبلا به این مسئله فکر می کردید و با خود برای کودکتان اسباب بازی می بردید از او حمایت می کنید و می گویید چه اشکالی دارد با هم بازی کنید، اسباب بازی هایت را به بده تا او هم بازی کند. این را در نظر بگیرید که شما در حال یاد دادن این مسئله به فرزندتان هستید که گرفتن حق دیگران اشکالی ندارد. پس شما به رفتار بد پاداش داده اید.

راهنمای تربیت کودک(بخش هفتم) 

راهنمای تربیت کودک (بخش هشتم) 

راهنمای تربیت کودک (بخش نهم)

همان طور که احتمال داشت از تشویق کردن پاداش خوب غفلت شود، ممکن است از تنبیه کردن رفتارهای بد هم که لازم به تنبیه هستند غفلت کنید. برادر ها با هم بازی می کنند ولی بازی آن ها به پرخاشگری ختم می شود. مارد بچه ها را خیلی دوست دارد. او فکر می کند که اگر آن ها را تنبیه نکند محبت بیش از حد خود را نشان می دهد. برادر بزرگ تر پاهای برادر کوچک تر را می گیرد و با کله به زمین می کوبد. پدر که می خواهد کمی عصبانیت نشان دهد مادر بچه ها نمی گذارد و می گوید بزرگ می شوند خیلی با هم صمیمی می شوند. در این جا پرخاشگری برادر بزرگ تر تنبیه ملایم نشده است و او یاد نمی گیرد که رفتار پرخاشگری او بد و اشتباه بود. ممکن است این رفتار در آینده منجر به قلدری در او بشود.

همان طور که در جلسه ی پیش گفته شد حتی در تربیت نیز نیاز است کودک را در زمینه ی نیاز های اولیه تأمین کنید. در این صورت می توانید در انتظار شکوفایی رفتار مناسب در او باشید. اگر فرزند شما عقده ی دوچرخه، کفش جایگزین برای کفش های کهنه و پاره اش، محبت والدین و ... داشته باشد، اگر اعتماد به نفس نداشته باشد، چطور می تواند به فکر انجام دادن کارهای خوب باشد؟ در این حالت یا خجالتی می شودَ، یا رفتارهایی مانند پرخاشگری و لجبازی با انجام می دهد یا کودکی قلدر می شود.

با توجه به این گفته ها لازم است به محیط کودک توجه کنید و در صورتی که گمان می کنید کودک تان بیماری خاص دارد باید حتما به پزشک مراجعه کنید.

در نهایت نکات زیر را حتما به خاطر داشته باشید.

رفتار چه خوب باشد، چه بد اگر پاداش داده شود احتمال وقوع آن در آینده افزایش پیدا خواهد کرد. پس به رفتار بد پاداش ندهید.از تنبیه های ملایم مانند اخم و ... برای تنبیه رفتارهای بد استفاده کنید.

در ختم کلام بدانید که باید رفتار های خوب را پاداش بدهید. 

در سیارک بخوانیم: 

راهنمای تربیت کودک (بخش دهم) 

راهنمای تربیت کودک (بخش یازدهم) 

راهنمای تربیت کودک (بخش دوازدهم) 

نظرات

در ادامه بخوانید...