ارزیابی ترس های بیمارستانی در کودکان

در

جراحی یکی از ترسناک ترین فرایندهای پزشکی می باشد که منجر به مشکلات غذایی، خواب ، بروز رفتارهایی که در مراحل اولیه توسعه رایج تر است ، افسردگی و اختلالات جسمی و. غیره می شود.

جراحی شامل مقابله با عوامل استرس زا می باشد که تعداد زیادی واکنش های توسعه ای زیستی و روانی را در کودکان بیمار موجب می شود.مطالعه محرک ها ، واسطه گری متغیرها و پاسخ ها با توجه به جراحی کودکان، نیازمند ارزیابی ترس کودکان در مقابله با موقعیت های استرس زا مثل ترس از عمل می باشد.
 نیاز برای ارزیابی کودکانی که تحت عمل جراحی قرار می گیرند و فقدان ابزارهای ارزیابی، همراه با ویژگی های روانکاوی مناسب، توسعه آزمایشات پایا(قابل اعتماد) و روا(معتبر) را توجیه می کند.
احساس ترس  و نگرانی های کودکان در رابطه با فرآیندهای پزشکی (نمونه های خون گیری، مکش مغز استخوان و برق نگاری ماهیچه و غیره) مطالعه فاکتورهایی که این نگرانی ها را موجب می شود و طراحی برنامه هایی برای جلوگیری و یا کاهش مشکلات عاطفی که با کارهای پرسنل پزشکی مداخله دارد و باعث پیامدهای منفی بر روی سازگاری های متعاقب روانی کودک می شود، را به دنبال داشته است.
پالومو در 1995اهداف زیر را برای این ارزیابی ترس بیمارستانی کودکان ذکر می کند:
1.برای اینکه بفهمیم یک کودک در موقعیت های متفاوت از بستری شدن و جراحی چه درک  و احساسی دارد و عکس العملش چیست. 
2.برای اینکه بفهمیم والدین و خویشاوندان کودک چگونه موقعیت را ارزیابی میکنند و درک و احساس آنها چگونه است.
3.برای اینکه رابطه بین کودک و والدین و خویشاوندانش را قبل، درحین و بعد از بستری شدن و جراحی تجزیه و تحلیل کنیم.
4.برای طرح ریزی برنامه آماده سازی روحی روانی برای جراحی باید داده های به دست آمده ، علت بستری شدن، ویژگی های فردی ، مواد و منابع پرسنلی موجود را در نظر گرفت. این نوع ارزیابی کلینیکی به منظور جمع آوری اطلاعات در باره توانایی کودک در رویارویی با این موقعیت و همچنین انتخاب مناسب ترین شکل آماده سازی ، بسیار مفید است.
دستیابی به اهداف بالا نیازمند ابزارهای مناسب می باشد که یک ارزیابی معتبر قابل اعتماد و موفقیت آمیز از متغیر های بالا درشرایط بیمارستانی را ممکن می سازد.
در حال حاضر ارزیابی کودکان بیمار در حال جراحی با استفاده از ابزارهای کلی در موردهای غیر جراحی وابزارهای خاص در مورد های جراحی، انجام گرفته توسعه یافته و معتبر سازی می شود. محققان(رابینسون و کوبایاشی)  یک بازبینی دقیق از مورد ضروری آخر را در نظر میگیرد به این منظور که

از انجام آزمایشاتی که ویژگی های روانی آنها ناشناخته است جلوگیری کنند، از آنجاییکه آنها عمدتا برای شناسایی تغییرات متعاقب برای کاربرد برنامه های آماده سازی روانی در نمونه های کوچک به وجود آمده اند.

در سالهای اخیر محققان با هدف ارزیابی ابزارهای خاص برای بستری شدن کودکان و فرایندهای متفاوت پزشکی، به این مشکل پرداخته اند. سه گزارش شخصی برای ارزیابی ترس های بیمارستانی در کودکان وجود دارد: مقیاس ارزیابی ترس های بیمارستانی پرسشنامه ترس بیمارستانی  و پرسشنامه ترس بیمارستان درمانی کودکان .

این سه ابزار برای ارزیابی اثربخشی درمان روانی در کاهش ترس های درمانی توسعه یافته اند.بر خلاف فقدان داده ها در ویژگی های روانسنجی شان، این ابزارها در تحقیقات بعدی به ویژه اختراع میلام و سیجل مورد استفاده قرار گرفت.

مقیاس ارزیابی ترس بیمارستانی ،  ترس کودکان را در موقعیت های متفاوت مربوط به بیمارستان و جراحی ارزیابی می کند.این مقیاس از 16 آیتم در باره ابعاد پزشکی و بیمارستانی و 9 آیتم در باره ترس عمومی تشکیل شده است .

پرسشنامه ای که توسط روبرت و همکاران در1981 طراحی شده است ترس از فرایند های پزشکی و بستری شدن را اینگونه ارزیابی می کند: "چقدر از انجام یک جراحی ترس دارید؟" و یا " چقدر از گرفتن نمونه خون ترس دارید؟" ما تنها یک مطالعه دیگر را می شناسیم که در آن این گزارش استفاده شده است . پرسشنامه ایهو و همکاران از 51 عامل ترس مرتبط با بیمار شدن، دکتر و یا بیمارستان رفتن تشکیل شده است.تنها اطلاعات روان سنجی که فراهم می شود پایایی (قابل اعتماد بودن) آزمون-آزمون مجدد یا اندازه گیری پایداری تعداد و مقدار نمرات می باشد که از 0.7 تا 0.95.می باشد.

توصیف ابزار

نسخه اصلی پرسشنامه نگرانی های مربوط به جراحی کودکان ((CPCI شامل نگرانی های اصلی در عمل جراحی، با توجه به پیشینه علمی، گزارش های شخصی ذکر شده قبلی و تجربیات حرفه ای نویسندگان می باشد.

27 آیتم زیر مرتبط با بیماری، مرگ ، درد، تزریقات ، آمپول، بیهوشی ، عمل، صحنه عمل، والدین، بیمارستان و روابط بین اشخاص را نشان میدهد.

این پرسشنامه همچنین شامل دو سوال باز می باشد: "آیا نگرانی را از این پرسشنامه حذف می کنید؟" و "آیا نگرانی را به این پرسشنامه اضافه می کنید؟". خود ارزیابی از میزان نگرانی با مقیاس 5 گزینه ای لیکرت انجام گرفته است( اصلا نگران نیستم =0 ، کمی نگرانم = 1 ، تقریبا نگرانم=2 ، واقعا نگرانم =3 ، به شدت نگرانم =4 ) ، بنابراین محدوده نمرات از 0تا108. می باشد.

 آیتم های نسخه اصلی پرسشنامه در باره نگرانی های جراحی کودکان (CPCI)
در پایین، موقعیت های متفاوتی وجود دارد که برای شخص هنگام پذیرش در بیمارستان برای عمل جراحی روی میدهد. فرض کنید که شما یک بیمار هستید و باید یک عمل جراحی انجام دهید با استفاده از مقیاس زیر به ما بگویید که در هر موقعیت چقدر نگران خواهید بود:

( اصلا نگران نیستم =0 ، کمی نگرانم = 1 ، تقریبا نگرانم=2 ، واقعا نگرانم =3 ، به شدت نگرانم =4 )

من در باره .... نگرانم: 
1. بیماری که قرار است به خاطر آن تحت عمل جراحی قرار بگیرم
2. از این بیماری بهبودی کامل پیدا نکنم
3. نتوانم کارهایی که قبل از بیماری انجام دهم را بعد از بیماری انجام دهم
4. هنگام جراحی آسیب ببینم
5. نتوانم درد این بیماری را تحمل کنم
6. به خاطر بیماری بمیرم
7. تزریقات
8. مجبور باشم سوزنی را در بازویم برای ساعتها تحمل کنم(سرم)
9. خون گرفتن از من
10. چگونه من را بیهوش می کنند
11. در طول بیهوشی چه حسی خواهم داشت
12. بعد از عمل چگونه به هوش خواهم آمد
13. در طول عمل به هوش آیم
14. صحنه عمل چگونه خواهد بود
15. لخت بودن هنگام عمل
16. ترک کردن والدینم قبل از عمل
17. در طول عمل چه چیزی را احساس خواهم کرد
18. زخم هایی که بعد از عمل به جای می ماند
19. دانستن اینکه چه کسانی در تیم جراحی هستند
20. غذای بیمارستان
21. آیا والدینم می توانند با من در بیمارستان بمانند یا نه
22. زمانی که در بیمارستان هستم چه فعالیتهایی را می توانم انجام دهم
23. دانستن اینکه چه زمانی از بیمارستان مرخص می شوم
24. ابراز ترس یا درد
25. نحوه برخورد پرسنل بیمارستان با من
26. بودن در کنار مردمی که آنها را نمی شناسم
27. عصبی و پریشان بودن والدینم 

این مقاله ادامه دارد............

این پست را چگونه می‌بینید؟ برای شما مفید بود؟ لطفا با نوشتن کامنت در زیر ما را مطلع کنید.(سیارک)

 

 

نظرات

در ادامه بخوانید...

کودکان و ترس (بخش اول)

در

کودکی دنیای عجیب و غریبی است. احساسات و آرزوهای بسیار متفاوتی با دوران بزرگسالی دارد. خنده‌ها و گریه‌هایش فرق دارد و همچنین ترس‌های خاص خود را نیز دارد. چندان خوشایند و کاربردی نخواهد بود اگر در اینجا ترس‌های دوران کودکی را مفصلا مورد کنکاش و بحث قرار دهیم زیرا از حوصله‌ی مطالعه خارج خواهد بود. هدف من در اینجا این است که راهکارهایی هر چند ساده، برای کمک به کودکان برای کنترل و غلبه بر ترس‌هایشان ارائه دهم.

ما در اینجا ترس در دوران کودکی را مفروض انگاشته‌ایم زیرا کسی نمی‌تواند این ترس‌های موهوم و گاها بی‌پایه و اساس را انکار کند. همه‌ی ما درجاتی از ترس را در دوران کودکی خود احساس کرده‌ایم. شاید شب‌ها از ترس موجوداتی خیالی خوابمان نبرده و یا دیر خوابیده‌ایم. حتی شاید این ترس‌ها باعث شده تجربیاتی برای ما رقم بخورد که تاکنون در مورد آن‌ها با کسی حرفی نزده‌ایم. تمام این موارد ممکن است، زیرا ترس‌های دوران کودکی، جزئی جدایی ناپذیر از روند بزرگ شدن ما را تشکیل می‌دهند. بسیاری از این ترس‌ها تجربیاتی مشترک در بین همه‌ی ما بوده است. مانند ترس از تاریکی و یا ترس از تنهایی و ترس‌هایی فراگیر مانند هراس از موجوداتی خیالی و ترسناک. راهکارها ساده خواهند بود و عملی. تنها کافیست که کمی وقت بگذارید.

 

1- ریشه‌ی اصلی ترس را کشف کنید

این وظیفه در درجه‌ی اول بر عهده‌ی پدر و مادر، و در درجه‌ی دوم بر عهده‌ی مربیان تحصیلی در دوران تحصیل و مدرسه خواهد بود. برای شروع کار باید از خود بپرسید که کودکتان از چه چیز یا چیزهایی هراس دارد. اما برای فهمیدن آن هرگز این اشتباه بزرگ را مرتکب نشوید. شاید از خود بپرسید که کدام اشتباه بزرگ؟ اشتباه بزرگ این است که مستقیما از کودک در خصوص ترس‌هایش سوال بپرسید. شاید کودک بلافاصله با روی باز شما را بپذیرد و با شما در خصوص در میان گذاشتن ترس‌هایش همراه شود، اما ما به دنبال این نیستیم.زیرا کودک بعد از این درد و دل، لاجرم کمک و مساعدت‌های شما را برای مبارزه با ترس خود طلب خواهد کرد. اینکه شما باید به کودک خود در پشت سر گذاشتن ترس‌هایش کمک کنید هیچ شکی نیست، و شاید بهتر باشد که بگویم این وظیفه‌ی شما است. اما منظور من در اینجا این است که شما مستقیما نباید مانند یک ناجی و قهرمان بلامنازع عمل کنید، بلکه شما باید از کودک خود قهرمانی برای مبارزه با ترس‌هایش بسازید، شما می‌توانید به سمت معاونی و یا مشاوری این قهرمان کوچک بسنده کنید.(سیارک)

اما چگونه باید آغاز کرد؟ برای هم صحبتی با کودک خود وقت بگذارید. به جای اینکه از کودک خود بپرسید که از چه مسائلی می‌ترسد، سعی کنید با قدرت کلام خود به گونه‌ای صحبت کنید که کودک خودش به گونه‌ای هرچند غیرمستقیم به ترس‌هایش اذعان کند. راهکارها را خودتان می‌توانید پیدا کنید. اما استفاده از تجربیات دیگران را نیز برای نتیجه‌گیری سریع‌تر می‌تواند بسیار مفید باشد. برای مثال، من در چند مورد به راحتی موفق شده‌ام که ترس‌های درون وجود بچه‌ها را استخراج کنم. من اسم این شیوه را هم‌نوایی با ترس کودکان می‌نامم. روش کار بسیار ساده و در عین حال با نتایجی معمولا سریع و جذاب است.

برای شروع این روش، شما نیاز دارید که در ابتدا به خوبی اعتماد کودک را جلب کنید. این کار می‌تواند با تعریف یک داستان، بازی کودکانه و یا هر شکلی از ارتباط و عمل که شما را به کودک نزدیک‌تر می‌کند صورت پذیرد. بعد از اینکه مرحله‌ی اول را به خوبی پشت سر گذاشتید، فاز دوم را اجرا کنید. در این مرحله شما باید از ترس‌های دوران کودکی خود با کودک خود سخن بگویید. خجالت نکشید. ارزش شما در برابر کودکتان با این حرف‌ها تنزل نخواهد کرد زیرا این پایان کار نیست، ما به دنبال نتایج هستیم. بعد از اینکه شما در خصوص این مسائل با کودک خود صحبت می کنید، باید سعی کنید که کودک خود را با خودتان همراه کنید.

برای مثال، فرایند یکی از تجربیات خودم را برای شما بیان می کنم. با کودکی که می‌دانستم در برخی از موارد ترس‌هایی در وجودش شکل گرفته است هم صحبت شدم. توانستم به خوبی نظرش را جلب کنم و هنگامی که اطمینان حاصل کردم که او به من اعتماد کرده است، فرایند اصلی را آغاز کردم. برای نمونه به او گفتم که وقتی کوچک و در سن تو بودم، همیشه از تاریکی می‌ترسیدم. ترجیح می‌دادم که هر شب چراغی هرچند کوچک و کم سو در اتاق خوابم روشن باشد. از زوایای مختلف ترس خودم برایش گفتم. می شد به خوبی دریافت که کودک یک همدرد برای خود یافته است تا به این باور او را برساند که او تنها کسی در این دنیا نیست که با این ترس درگیر است.(سیارک)

این همان زمانی است که من اسم آن را زمان طلایی برای حمله به سوژه می‌نامم. این فرصت برای شما چندان طولانی نیست و شرایط به گونه ای است که ذهن کودک در اوج آمادگی برای دادن پاسخ‌هایی صادقانه به شما دارد. بلافاصله سؤال کلیدی خودم را از کودک پرسیدم. سوال این است: " به نظر تو، چرا من از تاریکی می‌ترسیدم؟". اینجا شما مانند یک بیمار خواهید بود که کودک قرار است جواب‌های شما را بیابد و به شما ارائه دهد. کودکان دراینشرایط جواب‌های بسیار متنوعی را خواهند داد. کودکان هرچقدر هم که درونگرا باشند، معمولا تحت این شرایط در جواب شما نخواهند گفت که نمی‌دانم!.

کودک مورد نظر ما جواب‌های جالب و در عین حال صادقانه به سوال من داد. اولین جواب او همان چیزی بود که من به دنبال آن بودم. وی در جواب من گفت که شاید در تاریکی موجوداتی وجود داشته باشند که شما از آن می‌ترسیدید! بله درست است. کودک، دلیل ترس خود از تاریکی را، ناخودآگاه برای شما بیان کرده است. من هم از فرصت  به وجود آمده نهایت استفاده را نه، بلکه نهایت سوءاستفاده را بردم و سوال تکمیلی را پرسیدم: " مثلا چه موجوداتی؟". جواب‌ها جالب‌تر شد، زیرا کودک از موجوداتی نام برد که زاییده‌ی ذهن کودکانه‌ی وی نبودند، بلکه منشأیی کاملا بیرونی داشتند. مانند موجوداتی خیالی که در برخی از فیلم‌ها و داستان‌ها با آنها آشنا شده بود. داستان جالب تر شد.

این نمونه، یعنی ترس از تاریکی، از ترس‌های همه گیر است که به دلیل رواج آن کمی ویژه در خصوص آن بحث کردم. شما باید سایر ترس‌ها را کشف کنید. شما این توانایی را دارید. این نوشتار را به منزله‌ی اولین گام در راستای حذف ترس‌های کودکان در نظر بگیرید. در گام‌های بعدی، در راستای مقابله با ترس های کودکان، همراه ما باشید. ادامه دارد...ترجمه  itrans.ir

 

نظرات

در ادامه بخوانید...

کودک عصبانی و پرخاشگر بخش اول

در

(سیارک) آیا شما فرزندی دارید که به نظر می‌رسد عصبانی یا پرخاشگر است و شما واقعا دلایل آنرا نمی‌دانید؟ آیا تصور می‌کنید که قادر به درک فرزند خود نیستید و یا اینکه در مقابل تصور می‌کنید مشکل از جانب شما نیست و تمام تقصیرات به گردن فرزند شما است؟

پس فرصت را از دست ندهید و هر چه زودتر به فکر یافتن ریشه‌ها باشید. تقصیر این کج‌خلقی‌ها به گردن هر کس باشد، درمان و یافتن راهی برای بهبود آن علاوه بر ترمیم مجدد شرایط زندگی شما، در آینده‌ی شما و به خصوص فرزند شما بسیار تأثیرگذار خواهد بود. اما باید بدانید که شما در این راه  تنها نیستید و یا به عبارت دیگر بهتر است بگوییم که شما تنها والدینی نیستید که چنین فرزندانی دارید. عصبانیت و پرخاشگری در کودکان امری بسیار شایع است و در عین حال درجات مختلفی نیر دارد.

باید پذیرفت که یکی از مشکلات بسیار مهمی که خانواده‌ها اغلب با فرزندان خود در سنین پایین دارند، پرخاشگری‌ها و عصبانیت‌هایی که می‌تواند در موارد بسیار زیادی پا را از آستانه‌ی تحمل والدین نیز فراتر بگذارد. این امر تنها مربوط به کشورهایی که عصبانی ترین مردم دنیا را دارد نمی‌باشد. چه بسا این رفتارها در کشورهایی که از جهات بسیاری شاد تلقی می‌شوند نیز به عنوان یک معضل و چالش بسیار بزرگ تلقی شود.

پس بهتر است لحظه‌ای مکث کنید و ببینید که در مقابل فریاد‌های ناشی از خشم و عصبانیت کودک خود چه واکنشی نشان می‌دهید. آیا شما نیز در جواب او صدای خود را بالاتر می‌برید و یا در موضعی دیگر قرار گرفته و این عصبانیت شما را به تسلیم در برابر خواسته‌های او وامی‌دارد؟ آیا برای واکنش های خود در برابر عصبانیت فرزندان دلیلی منطقی دارید؟‌ شما  تها در صورتی می‌توانید برخوردی منطقی با چنین رفتارهایی داشته باشید که اولا ریشه‌ی این پرخاشگریها را بدانید و دوم قادر باشید شیوه‌ای متناسب را برای برخورد صحیح با آن استفاده کنید.

  1. کودک شما خیلی خسته است

این عصبانیت‌ها بیشتر در زمانی است که بچه‌ها در سنین نوزادی بوده و یا شروع به راه رفتن کرده‌اند و با توجه به سن خود نیاز دارند تا بازه‌ی زمانی 13 ساعته‌ای از خواب شبانه را داشته باشند. در این سن شاید این پرخاشگری‌ها سطحی باشد و با استراحت بیشتر موضوع برطرف شود. اما اگر کودک 7 ساله باشد و شب‌ها در به خواب رفته و در طول هفته نیز به مدرسه می‌رود، باید پرخاشگری‌های او جدی تلقی شود. مغز و بدن کودکان به سرعت در حال رشد است وآنها قادر نیستند تا مانند بزرگسالان دوره‌های بلند مدتی را بیدار بمانند.

خواب را در کودکان خود جدی بگیرید. کودکان به شدت در مقابل بی‌خوابی و خستگی واکنش نشان می‌دهند. آیا شما می‌دانید که حتی کودک 10 ساله شما نیاز به 10 تا 11 ساعت خواب در شب دارد؟ تا زمانی که از استراحت کافی فرزند خود مطمئن نشده‌اید، از عصبانیت او دلخور نشوید. اجازه دهید تا استراحت کند. این کار به شما و فرزند شما این اجازه را می‌دهد تا تنها با صرف زمان و بدون مشاجره و کشمکش قادر باشید به آرامش برسید.

  1. کودک شما نمی‌تواند احساسات خود را کنترل کند یا آنها را در قالب کلمات بیان کند

آیا تا به حال به ان مرز از عصبانیت رسیده‌اید که قادر نباشید درست فکر کنید و فقط بخواهید چیزی را بشکنید و یا به جایی ضربه بزنید و یا حتی در موارد بسیار بحرانی کسی را کتک بزنید؟ فرزند شما نیز کاملا می‌تواند چنین احساسی داشته باشد و به این مرز از عصبانیت برسد. حتی قبل از اینکه کودک وارد دوران پر از بحران بلوغ شود، در تلاش است تا یاد بگیرد که چگونه می‌تواند تنها در عرض ده دقیقه از فاز شادی به عصبانیت رسیده و همه چیز را به هم بریزد.

پس بهتر است درک کنید که کودکان نیز مانند بزرگسالان در مواقعی قادر به تخلیه خود با توسط به بیان کلمات نیستند. پس آنها را درک کنید، همانگونه که دوست دارید افراد پیرامونتان شما را در چنین شرایطی در سن چهل سالگی درک کنند. پس بدانیم برخی از واکنش‌ها به سن و سال مربوط نمی‌شود و واکنش‌هایی طبیعی هستند. بزرگسالان درموارد بسیاری قادر نیستند تا که بر احساسات خود چیره شوند، پس بنابر این باید حدی از این حق را برای کودکان نیز قائل شد و در مقابل به آنها یاد داد تا با بیان احساسات خود از خشم فاصله بگیرند.

  1. علت پزشکی وجود دارد

این موضوع  می‌تواند یک دلیل مهم برای خشونت و خشم در کودکان باشد. درد کشیدن بسیار سخت است. تصور کنید که شما با سن 35 سال به درد دندان دچار شوید. کم طاقت، بی‌حوصله و به یا به عبارتی صحیح‌تر حوصله‌ی کسی را ندارید. واقعا درد می‌تواند باعث از دست دادن صبر و تحمل در افراد شود. کودکان نیز از این قائده مستثنی نمی‌باشند. پس برای مداوای بیماری‌های فرزند خود همیشه مراقب باشید. متخصصین اطفال بهترین گزینه‌ها را در این زمینه در اختیار شما قرار خواهند داد.

موضوع بسیار مهمی که در اینجا لازم است به آن اشاره شود، مخفی نگاه‌داشتن بیماری و درد از والدین است. کودکان به دلایل مختلفی از قبیل ترس از والدین و حتی ترس از پزشک و و رفتن به کلینیک و تزریق آمپول، درد خود را از والدین پنهان می‌کنند. اما تحت شرایطی که دیگر برای آنها قابل تحمل نیست، با بروز عصبانیت و پرخاشگری در خصوص مسائل مختلف به نوعی این درد را آشکار می کنند. والدین در روابط خود باید آن حد از صمیمت را ایجاد کنند تا کودکان به راحتی به آنها مراجعه کنند.

  1. کودک شما احساس می‌کند ضعیف است

آرام باشید، بروید بخوابید، اتاقتان را مرتب کنید، سرو صدا نکنید، اجازه ندارید که ... ، غذایت را باید تمام کنی و جملاتی از این دست که ممکن است برای کودکان غریبه نباشد. ممکن است همه‌ی ما نیز در گذشته و در دوران کودکی خود چنین تجربیات را سپری کرده باشیم و تحت چنین رفتارهایی از سوی والدین خود قرار داشته گرفته باشیم.

در این حالت کودک احساس می‌کند که در وجود خود قدرتی نداشته و دائما تحت سلطه‌ی والدین قرار دارد. احساس ضعف و عدم استقلال در رفتار در کودکان به شدت می‌تواند برای آنها مضر باشد. چنین کودکانی شاید در آینده قادر نباشند در اجتماع از پس مشکلات خود برایند، زیرا در گذشته ما برای آنها قدرتی برای تصمیم و عمل قائل نشده‌ایم. با اینکه شاید والدین این امر را نپذیرند و این قبیل رفتارها را آمرانه تلقی نکنند و آنرا در دامنه‌ی اقدامات خیرخواهانه‌ی خود تعریف کنند، اما برداشتی که کودک خواهد داشت کاملا برعکس است.

کودک در هنگامی که احساس می‌کند دائما در معرض دستورات مختلف قرار دارد، احساس محدودیت زیادی می‌کند. سلاح‌هایی که کودک در اختیار دارد نیز محدود است، چرا که او هنوز در بسیاری از نیازهای روزمره‌ی زندگی خود به والدین وابسته است. در نتیجه با عصبانیت و پرخشگری سعی می‌کند تا هنجارشکنی را به عنوان راهی برای ابراز قدرت خود و فریاد زدن اینکه "من ضعیف نیستم" و "نمی‌خواهم دائما به من دستوردهید"  استفاده کند.باید بدانیم که ما با تحمیل تمام آنچیزهایی که فکر می‌کنیم خوب است نمی‌توانیم فرزندان خود را به درستی تربیت کنیم. در این بین به جای اینکه سازنده باشیم، مخرب خواهیم بود. عصبانیت ناشی از این اقدام از سوی کودک به ما می‌گوید که کسی در این بین وجود ندارد که صدای من را بشنود. باید بسیار مراقب باشیم تا فرزندان ما از کودکی احساس نکنند که دائما در حال کنترل شدن هستند.این مقاله ادامه دارد ...ترجمه  itrans.ir 

در سیارک بخوانیم:

اکنون شواهد علمی در دسترس است که چرا هرگز نباید با عصبانیت به خواب بروید 

چرا عصبانیت رخ می‌دهد و چه تاثیری روی سلامتی شما دارد؟ 

۶ نکته تاثیر گذار برای کنترل خشم 

۱۰ راهکار عملی برای کنترل خشم 

دلیل اعتیاد به خشم چیست؟ 

کنترل و مدیریت خشم 

چرا من تا این حد عصبانی هستم 

نظرات

در ادامه بخوانید...

فوبیا یا ترس غیر منطقی

در

برخی از ترس ها واقعا فلج کننده هستند.

همه تلاش ما بر این است که با این ترس غیرمنطقی  یا فوبیا برخورد کنیم اما هر بار از این که از چیزی می ترسیم که برای دیگران شاید مسخره باشد، هم خجالت زده شده و هم احساس ضعف می کنیم. اما شاید تا به حال به فکر درمان نبوده ایم و هر بار از بار پیش احساس ترس بیشتری کرده ایم. خبر خوب این است که این ترس ها درمان دارند. در این جا به شما راه درمان این نوع ترس ها که معمولا غیر منطقی هستند را پیشنهاد می کنیم.

پیش از هر چیز باید بدانید که ترس انواع مختلفی دارد.

یکی از انواع آن ترس های غیر منطقی ، کلاستروفوبیا یا بیماری تنگناهراسی نام دارد.

ترس تا حدودی طبیعی است و همین احساس ترس بوده است که اجداد ما را از خطرات حفظ کرده است. اما ترس غیر منطقی یا فوبیا به ترسی فلج کننده می گویند که فرد در مقابل چیزی یا کسی چنان احساس ضعف می کند که نمی تواند تصمیم گیری های درستی انجام دهد. شاید این ترس از دیدگاه برخی از افراد مسخره به نظر رسیده و شما را به خاطر ترستان مسخره کنند. اما به یاد داشته باشید که این طبیعی است که شما از چیزی بترسید ولی به فکر درمان آن نباشید غیر طبیعی است.

در سیارک بخوانیم : ارزیابی ترس های بیمارستانی در کودکان

حال فرض کنید فردی از گربه ها می ترسد. این شخص ممکن است از سگ نیز هراس داشته باشد. این مورد را تعمیم محرک می نامند. در این جا فرد زمانی که از گربه هراس دارد، ذهنش بی اختیار آن را به سگ و برخی اوقات به روباه یا هر چهارپای دیگری تعمیم داده و همان احساس ترس فلج کننده را ایجاد می کند. این ترس ها را می توان در چندین مرحله درمان کرد. اما اگر احساس کردید نمی توانید به تنهایی از پس درمان خود بربیایید توصیه می کنیم به یک روانشناس مراجعه کنید. زیرا او می تواند به طور علمی مشکل شما را ریشه یابی کند. از این که مسخره  بشوید نگران نباشید روانشناس کاملا ترس شما را درک کرده و در درمان آن شما را یاری خواهد داد. اکنون به بیان مراحل درمان بیماری ترس غیر منطقی یا فوبیا می پردازیم.

مرحله ی اول: شناخت ترس

این مرحله قدم اول برای شروع درمان است.

  این مرحله شما ترس خود را می شناسید. برای مثال اگر از سگ می ترسید آیا این ترس از گربه و یا روباه نیز وجود دارد یا خیر تنها ترس شما به ترس از سگ باز می گردد. این شناخت به شما کمک می کند که ترس خود را بهتر شناخته و با آمادگی بیشتری با آن رو به رو شوید.

مرحله ی دوم: ریشه یابی

تمام مشکلات روحی که وجود دارند از جمله ترس در جایی آغاز شده اند و به دلیل درمان نشدن روز به روز بدتر می شوند. بعد از این که نوع ترس را شناختیم سعی می کنیم به ریشه ی آن پی ببریم تا منشا آن را پیدا کنیم. سعی کنید اگر مثلا از موش می ترسید به علت آن فکر کنید و سعی کنید به یاد بیاورید که از کی این ترس شما شروع شده است. برخی از ترس ها مانند ترس از فضای بسته و یا ترس از تاریکی ریشه در اتفاقی دارند که امکان دارد فرد بعد از آن دچار هراس شده باشد و مغز به تعمیم محرک بپردازد. برای مثال فردی که در کودکی در فضای بسته ای گرفتار شده است. ممکن است در بزرگسالی از جاهای تنگ و تاریک ترسیده و همان احساس دوران کودکی آن را به فوبیایی فلج کننده تبدیل کرده باشد. یا فردی که در کودکی او را از تاریکی ترسانده باشند در بزرگسالی هراسی که در او وجود داشت را هنوز با خود به همراه دارد. متاسفانه والدین برای کنترل فرزندان خود از ترساندن آن ها استفاده می کنند و همین باعث می شود که این ترس با کودک بزرگ شود. مثلا به کودک خود می گویند اگر نخوابی می گویم گرگ تو را بخورد یا روح های خبیث تو را خواهند خورد. این رفتار ها که اغلب از روی نا آگاهی است ضربه های جبران ناپذیری به روح کودک وارد می کنند.

مرحله ی سوم: شروع درمان

تا این جا ما نوع ترس را مشخص کرده و علت آن را ریشه یابی کرده ایم. در این مرحله باید به درمان آن بپردازیم. البته به یاد داشته باشید که تنها با میل و اشتیاق خود باید به درمان ترستان به پردازید و هیچ گاه با زور و اجبار نمی توان کسی را وادار درمان کرد.

بهترین درمان کلاستروفوبیا یا بیماری تنگناهراسی و هر ترس دیگری مواجهه سازی است. برای رساندن منظور ما از مثال شخصی استفاده می کنیم که از آسانسور  و قرار گرفتن در جاهای تنگ هراس فلج کننده دارد. در این جا نحوه ی درمان را نشان داده و توضیح می دهیم که چگونه با مواجهه سازی می توان هر نوع ترسی را درمان کرد.

خانم ایکس از سوار آسانسور شدن به شدت هراس دارد. هر بار که به جایی می رود سعی می کند اگر صد پله هم در مقابلش باشد آن را به آسانسور ترجیح دهد.

ابتدای امر او ترس خود را شناسایی می کند. می داند که تنها ترس او از آسانسور نیست بلکه هر فضایی که کوچک باشد مانند اتاقی که درش بسته شده است، او را به هراس می اندازد به طوری که توانایی نفس کشیدن را نیز از دست می دهد. ترس او آنقدر زیاد بود که به پیشنهاد همسرش به روانشناسی مراجعه کرد. ترس خود را توضیح داد و روانشناسش علت اصلی آن را پیدا کرد. خانم ایکس در کودکی توسط پدرش در یک انباری زندانی شده است. این ترس با او بزرگ شده و اکنون او را به طوری عاجز کرده است که حس می کند زندگی اش مختل شده است.

اکنون زمان مواجهه سازی است. دکتر پیشنهاد می کند از فضاهای بزرگ شروع کنند. در اتاقی به همراه همسرش نشسته و درها و پنجره ها را ببندد. در ابتدا ترس و هراس طوری او را آزار داد که نزدیک بود بی هوش شود اما هر بار که به همراه همسرش در اتاق بود بیشتر سعی می کرد که به توصیه های پزشک عمل کند. به او توصیه شد در این مواقع نفس عمیق کشیده و خود را آرام کند و به خود بقبولاند چیزی برای ترس وجود ندارد. رفته رفته پیشرفت کرده و تنهایی در اتاق ماند. بعد از هر بار مواجهه، فضا به توصیه ی روانشناس کوچک تر شد تا جایی که به آسانسور رسیدند. در این جا باز هم هراس خانم ایکس را فرا گرفته بود اما تا حد زیادی برایش قابل تحمل بود. همراه با همسرش تمرین کرده و آنقدر بهبود یافت که به تنهایی از آسانسور استفاده کرده و در فضای های کوچک بماند.

مواجهه با ترس باعث می شود که شما ماهیت آن را درک کنید و در واقع فرایند عادی سازی را در ذهن خود جای بیندازید.

از این روش می توانید برای هر نوع ترسی استفاده کنید زیرا بیشتر ترس های ما از ناآگاهی ما سرچشمه می گیرد.

در آخر توصیه می کنیم اگر از حیوانی ترس دارید آن را بشناسید و رفتار های او را مطالعه کنید این کار باعث می شود تا حدودی با شناخت بیشتر با ترس خود مواجه شوید.

آیا مقاله  فوبیا یا ترس غیر منطقی برای شما مفید بود؟ لطفا تجربیات خود را با کاربران به اشتراک بگذارید. 

نظرات

در ادامه بخوانید...