اینترنت و عواطف


عواطف، بطور فزاینده ای در زمان ما در تمامی حوزه های واقعی و اجتماعی، در حال رشد هستند. این بهاگذاری مجدد ابعاد عاطفی یک فرد، در حضور معمولی وی بعنوان موضوع تحقیق در بسیاری از زمینه های دانش و اطلاعات، آشکار شده است. همچنین در مطالعات پیرامون رسانه ها و ارتباطات و به ویژه در ارتباط با استفاده از فناوری دیجیتال، یک علاقه ی آکادمیک به عواطف وجود دارد. این مقاله، زمینه ی مطالعه پیرامون عواطف و همگرایی فناوری دیجیتال را به خصوص در استفاده از اینترنت، ترسیم می کند. به نظر می رسد یک زمینه ی مرتعش، گسترده و پیچیده ی مطالعاتی است که در آن، پیشنهادات در انواع مختلف گرد هم می آیند، هم طرح های تئوری و هم طرحهای اسلوبی(روش کار). این مقاله، مروری کلی از تحقیقات صورت گرفته در این حوزه را فراهم آورده است که شامل مطالعه ی رسانه های اجتماعی بعنوان فضاهایی که در آن ها، احساسات تقابل دارند، همه گیری عواطف بزرگ مقیاس یا تحلیل های مربوط به عواطف در صحنه های دیجیتال، در میان سایر موضوعات به چشم می خورند.

نتیجه می گیریم که نت، نه تنها احساسات را در کاربران بر می انگیزد و بعنوان کانالی برای بیان عواطف عمل می کند، بلکه مسیری را که در آن، این ویژگی، تعدیل و نمایش داده می شود، همچنین وضعیت هویت فردی کاربران اینترنت را نیز مشخص می کند.

بر خلاف دوران قبل، که در آن ابعاد عاطفی شخصی، معمولاً در پیش زمینه نگهداشته می شد و منحصر به حیطه ی زندگی شخصی بود، امروزه ما غرق در یک فرهنگ احساسی هستیم، حیطه ای که در آن پارامترها، همگی قلمروی زندگی اجتماعی هستند. اگر از طریق سنت غربی، انعکاس طبیعت عواطف بشر، همیشه حاضر بوده از نوشته های ارسطو گرفته و تا همین اواخر، در نوشته های رنه دکارت، اسپینوزا یا ویلیام جیمز و سایرین یک "چرخش عاطفی" نیز در دهه های اخیر در محیط های علمی و دانشگاهی رخ داده است. در مفهومی که احساسات، موضوع مطالعه ی رشته های علمی مختلف هستند(مانند مردم شناسی، اقتصاد، زبان شناسی، مهندسی کامپیوتر و غیره). علاوه بر این، پیشرفت های صورت گرفته پیرامون عصب شناسی، موجب کمک به برجسته سازی نقشی که احساسات در فرآیند ذهنی دارند و اهمیت آن ها در توسعه ی عملکردهای مغزی شده است.
بنابراین، پیشنهادهای تئوریک متعددی پیرامون احساسات صورت گرفته، که عقلانی هستند و از هر دو جنبه ی عصب شناسی زیستی و اجتماعی فرهنگی قابل توضیح اند. از این نظر، باید توجه شود که درک احساسات، تجربه ی آن ها، بیان و ارتباطات بدون به حساب آوردن شرایط اجتماعی که در آن آشکار شده اند، امکانپذیر به نظر نمی رسد؛ متعاقباً، یکی از پیشنهادهای نظری نتیجه بخش، پیشنهادی است که از "جامعه ی احساسات" نشأت گرفته و رشد و توسعه یافته است. بر خلاف آن، حقیقت پیچیده ی این واقعیت که طبیعت انسان، آن را به هدف مطالعه ی میان رشته ای تبدیل کرده، اگرچه درباره ی آن هنوز دید جامعی وجود ندارد، مستعد گردآوری کردن و تکمیل تمامی این زمینه های مختلف است. همچنین هیچ اتفاق نظر مفهومی و علمی و فنی درباره ی رخدادهای مطرح شده در اینجا مانند عواطف، احساسات، حالات و علایق وجود ندارد. (سیارک
به موازات رشد ابعاد عاطفی در زندگی اجتماعی و در جوامع علمی و دانشگاه ها در دو دهه ی اخیر، همچنین شاهد پذیرش اجتماعی در حال رشد اطلاعات و فناوری ارتباطی(ICT) هستیم. فناوری، کاملاً در زندگی روزمره ی ما تلفیق شده و انتخاب، فراگیری و حضور همیشگی دستگاه های دیجیتالی، یک مشکل صرفاً کمی نیست چراکه "توزیع گسترده ی آن ها، سفارشی ساخته شدن آن ها و احتمال اتصال(وابستگی) دائمی که آن ها ایجاد کرده اند، موجب شناسایی جنبه های متعدد زندگی هر روزه و پیشرفت همزمان فردیت و اجتماعی بودن گردیده است". هیچ شکی وجود ندارد که امروزه مردم در هر دو محیط آفلاین و آنلاین، به یکدیگر وابسته هستند؛ علاوه بر این، روابط اجتماعی در حال حاضر در هر دو زمینه، بصورت جفت شده و قرین حضور دارند. در همان زمان، حوزه ی دیجیتال دارای صفات منحصر به فرد خود است که ناشی از طبیعت الکترونیکی آن بوده، و در عوض، ابعاد احساسی فرد را تحت تأثیر قرار می دهد. زندگی اجتماعی سنتی، که آهسته تر و محلی تر بود، دارای همزیستی با زندگی اجتماعی دیجیتال(سریع تر و ریشه کن کننده) است.
بنابراین، این ها دو رژیم فضا زمانی هستند؛ و هر یک با رژیم احساسی متناظر، همراه شده اند. رژیم احساسی فنی، اساساً رژیمی است از هیجانات احساسی، که در آن، مقدار احساسات، مهم است در حالیکه رژیم سنتی، اساساً رژیم کیفیت احساسات است. اگرچه امکانپذیر نیست که رژیم فنی روزی رژیم سنتی را باطل و بی ارزش کند چراکه مورد آخر، شرایط احتمالی پیشین بوده و بی چون و چراست. به هر حال، "همراستا بودن هر دو رژیم احساسی، خللی را بین منطق احساسی هر سیستم، ایجاد می کند". علاوه بر این، چنین همزیستی، تحلیل های فناوری دیجیتال احساسات را گسترده و پیچیده می کند، چراکه باید معانی مشتق شده از هر دو را در دنیای دیجیتال و فیزیکی، مورد اشاره قرار دهد.

از یک چشم انداز تاریخی، می توانیم بگوییم که رابطه ی دنیای غرب با فناوری، همیشه به شدت احساسی بوده است. چراکه فناوری همیشه در حوزه ای نوظهور بوده است، پیدایش آن، این سوال را که چگونه جریانات جدید وارد دنیای قدیم و آنچه شناخته شده است، می شوند را مطرح می کند.

این فرآیند، همانطور که توسط Fortunati و Vincent مطرح شده، "بصورت دوگانه، از یک سو بین محور کنجکاوی، کمیابی، خطر جدید و عدم قطعیت ایفای نقش می کند و از سوی دیگر، شامل عادات قدیمی، قطعیت پایدار، امنیت و ایمنی است". علاوه بر این، مجموعه ای از معانی، سمبل ها و ارزش های مرتبط با فناوری وجود دارند. بنابراین، هر نوآوری فنی، بخصوص در آغاز، گفتمانی را بین متعصبان مذهبی و افراد شکاک یا طبق نظر Umberto Eco، بین "کاشفان یوحنایی و عموم مردم" ایجاد می کند.
امروزه، همزیستی و از یک سو، اهمیت رشد ابعاد عاطفی در زندگی اجتماعی و از سوی دیگر، نقش فناوری و بخصوص اینترنت در تمامی تقابلات، به حیطه ی جستجو اجازه داده تا نقطه ی تقاطع هر دو واقعیت و بسیار غنی و متنوع باشد. این،هم در چهارچوب تئوری و هم در اسلوب شناسی، همچنین در مسائل، احساسات، گروه های اجتماعی یا دستگاه های دارای فناوری خاص که امروزه، موضوع مطالعات و انتشارات متعددی هستند، درست است........ادامه دارد.ترجمه  itrans.ir 

نظرات

برای ارسال نظر باید وارد حساب کاربری شوید. ورود یا ثبت نام

بیشتر بخوانید