ضرب المثل های انگلیسی بخش دوم 45 مورد

در بخش دوم مقاله ضرب المثل سعی می کنیم شما را با برخی از ضرب المثل انگلیسی به فارسی   آشنا کنیم و در کنار برخی از آن ها که دارای معادل ضرب المثل فارسی نیز هستند را برای شما توضیح می دهیم. پس تا انتها با ما همراه باشید. بخش دوم ضرب المثل در زبان انگلیسی را در این پست مطالعه بفرمایید.

ضرب المثل های انگلیسی به فارسی

 

English فارسی
Early to bed and early to rise makes a man healthy زود به رختخواب رفتن و زود از خواب بیدار شدن انسان را سلامت می کند(معادل فارسی آن می شود: سحر خیز باش تا کامروا باشی).

East or West ? home is best

east or west home is the best meaning

شرق یا غرب؟ خانه بهترین است. منظور این است که مهم نیست کجا باشید خانه ی خودتان بهترین مکان است(معادل فارسی آن می شود: هیچ کجا خونه ی خود آدم نمیشه).
Easy come, easy go چیزی که به آسانی به دست آمده باشد به آسانی نیز از دست می رود(معادل فارسی آن می شود: باد آورده را باد می برد).
Each bird loves to hear himself sin هر پرنده ای صدای آواز خود را دوست دارد. منظور این است که همه خود را کامل می دانند و کسی حاضر نیست نقاط ضعف خود را ببیند(معادل فارسی آن می شود:  هیچ بقالی نمی گه ماست من ترشه).

Empty vessels make the greatest (the most) sound

ضرب المثل طبل تو خالی

معنی طبل تو خالی   صدای بلند تری است که تولید می کند. منظور این است که افراد نادان بیشتر تمایل به خود نمایی دارند و بیشتر دوست دارند که دانش و علم خود را به رخ دیگران بکشند(معادل فارسی آن می شود:  عین طبل تو خالی صدا می دهد، درخت هر چه پر بار تر شاخه هایش افتاده تر).طبل توخالی ضرب المثل 
Every dog is a lion at home هر سگ در خانه ی خود شیر است. منظور این است که افراد ترسو در جای امن ادعای شجاعت و شیر دلی دارند در حالی که در موقعیت های خطر ترسو هستند(معادل فارسی آن می شود: شیر خانه و روباه بیشه).سگ در خانهٔ صاحبش واق واق می‌کند
Everything is good in its season هر چیزی در فصل خودش مناسب است(معادل فارسی آن می شود: هر چیزی به جای خویش نیکو است).
 Experience is the mother of wisdom تجربه مادر دانش است. منظور این است که افراد تنها به دانش خود بسنده نکنند زیرا تجربه ی دیگران حاصل اشتباهات آن ها است که آن را بدون بها به دست نیاورده اند. این تجربه است که منجر به دانش می شود.
Experience keeps no school, she teaches her pupils singly تجربه هیچ مدرسه ای ندارد. او به هر کدام از دانش آموزانش جداگانه درس می دهد.
Far from eye, far from heart

دور از چشم، دور از قلب تو خالی به انگلیسی . منظور این است که کسانی که از لحاظ فاصله از ما دور هستند از قلب ما هم دور می شوند و به دست فراموشی سپرده می شوند(معادل فارسی آن می شود: از دل برود هر آن کس که از دیده برفت).

First think, then speak اول فکر کن و بعد صحبت کن.
Follow the river and you'll get to the sea رودخانه را دنبال کن و تو حتما به دریا خواهی رسید. منظور این است که برای رسیدن به هدف های بزرگ لازم است ابتدا هدف های کوچکی را دنبال کنیم که به ما در رسیدن به هدف بزرگتر کمک می کند.
Fools and madmen speak the truth نادان و دیوانه هر دو حقیقت را می گویند(معادل فارسی آن می شود: حرف راست را یا از بچه بشنو یا از دیوانه).
Forbidden fruit is sweet میوه ی ممنوعه شیرین است. منظور این است که گناه در مقابل انسان قبل از این که انجام شود زیبا جلوه می کند. هر چیزی که برای انسان ممنوع شده باشد به نظر لذت بخش می رسد.
Four eyes see more (better) than two چهار چشم بهتر از دو چشم می بیند. منظور این است که همکاری و هم فکری با دیگران به حل مشکلات بیشتر کمک می کند(معادل فارسی آن می شود:  دو عقل بهتر از یک عقل کار می کند).
From bad to worse از بد تا بدترین. منظور این است که تنها دو حق انتخاب داشته باشی که هر دو بد هستند اما یکی از آن ها به نسبت دیگری وضعیت بهتری دارد(معادل فارسی آن می شود: بین بد و بدتر یکی را انتخاب کردن).
Give never the wolf the wether to keep قوچ را برای نگه داری به دست گرگ نسپار. منظور این است که چیز هایی که با ارزش هستند را در اختیار افراد نا اهل قرار ندهید(معادل فارسی آن می شود: گوشت به دست گربه سپردن).
Good clothes open all doors لباس های خوب تمام در ها را باز می کنند. منظور این است که ثروت و موقعیت اجتماعی انسان را عزیز کرده و باعث احترام دیگران می شود(معادل فارسی آن می شود: آستین نو  پلو بخور).
Half a loaf is better than no bread نصف قرص نان بهتر از نبود نان است. منظور این است که برخی چیز ها هر چند که کم یا کم ارزش هستند اما بودندشان بهتر از نبودنشان است(معادل فارسی آن می شود: کاچی به از هیچی).
He is not poor that has little, but he that desires much فقیر کسی نیست که پول ندارد، فقیر کسی است که خواسته های زیادی دارد.
He that comes first to the hill may sit where he will کسی که اولین نفر به بالای تپه می رسد می تواند هر جا که دوست داشت بنشیند. منظور این است که افرادی که برای انجام کاری اول از همه داوطلب می شوند زودتر از دیگران به موقعیت های خوب می رسند.
He that fears you present wiil hate you absent کسی که در زمان حضورتان از شما می ترسد، در زمان نبودتان از شما متنفر است.
He that is ill to himself will be good to nobody کسی که به درد خود نخورد نمی تواند برای هیچ کس دیگری هم مفید باشد.
He that is warm thinks all so کسی که خودش گرم است فکر می کند همه همین طور هستند. منظور این است که افرادی که ثروتمند هستند یا کسانی که امکانات دارند فکر می کنند که همه هم عین خودشان هستند و از حال آن ها خبر نداشته و نمی توانند بقیه ی مردم را درک کنند. سواره از پیاده خبر ندارد و یا ضرب المثل سیر از گرسنه خبر ندارد 
 He that never climbed never fell کسی که هیچ وقت صعود نمی کند هیچ وقت هم سقوط نمی کند. منظور این است که کسی که هیچ تلاشی نمی کند تا کاری را انجام دهد هیچ گاه هم اشتباه نمی کند.
He that promises too much means nothing کسی که زیاد قول می دهد به هیچ کدام از وعده هایش عمل نمی کند.
He that talks much lies much کسی که زیاد صحبت می کند زیاد دروغ می گوید.
He that would eat the fruit must climb the tree هر آن کس که میوه می خواهد باید از درخت بالا برود. منظور این است که هیچ کاری بدون بها نیست و اگر چیزی می خواهید یا هدفی دارید باید برای آن تلاش کنید و برای رسیدن به آن دچار زحمت می شوید(معادل فارسی آن می شود: هر کسی طاووس خواهد جور هندوستان کشد).
He who likes borrowing dislikes paying کسی که قرض گرفتن را دوست دارد پرداخت کردن را دوست ندارد. منظور این است که برخی از افراد با وعده های دروغین از دیگران سو استفاده می کنند.
He who makes no mistakes, makes nothing کسی که اشتباه نمی کند در واقع چیزی  به دست نمی آورد.
He who pleased everybody died before he was born و کسی است که آرزو می کند همه بمیرند قبل از این که او متولد شود. منظور انسان های حسود و خود خواهی وجود دارند که حاضر نیستند برای دیگران چیز خوبی آرزو کنند.
He who says what he likes, shall hear what he doesn't like هر کس هر چیزی که دوست دارد را می گوید ممکن است چیز هایی بشنود که دوست ندارد.
He who would catch fish must not mind getting wet کسی که در فکر ماهی گیری است نباید به این که خیس می شود فکر کند. منظور این است که کسی که هدفی دارد نباید از همان ابتدا نگران مشکلات پیش رویش باشد.
The face is the index of the mind رنگ رخساره خبر می دهد از سر درون
The heart that once truly loves never forgets قلب عشق حقیقی که بار اول به وجود آمده است را هیچ گاه فراموش نمی کند.
You cannot eat your cake and have it نمی توانی هم کیکت را بخوری و هم آن را داشته باشی. معادل فارسی آن می شود: هم خدا را می خواهد هم خرما را. 
When children stand quiet, they have done some harm وقتی کودکان ساکت می شوند، مشغول انجام یک کار خطرناک اند
When angry, count a hundred هنگام عصبانیت تا هزار بشمار.
We know not what is good until we have lost it ما نمی دانیم چیزی چقدر خوب است مگر آن که آن را از دست بدهیم.
Think today and speak tomorrow امروز فکر کن و فردا صحبت کن.
They must hunger in winter that will not work in summer افرادی که در تابستان تلاش نمی کنند، در زمستان گرسنه تر خواهند بود. وقتی جیک جیک مستونت بود فکر زمستونت نبود؟
There is no fire without smoke هیچ آتشی بدون دود نیست. 
The work shows the workman کار است که صاحب کار را نشان می دهد.
The morning sun never lasts a day خورشید صبح گاهی هیچگاه روز را از دست نمی دهد. منظور این است که افراد سحر خیز همواره وقت بیشتری برای انجام کار های خود دارند.معادل فارسی آن می شود: سحر خیز باش تا کامروا باشی.

 

در سیارک  اصطلاحات و ضرب المثل های انگلیسی  را بخوانیم:

ضرب المثل های انگلیسی بخش اول 

 

نظرات

برای ارسال نظر باید وارد حساب کاربری شوید. ورود یا ثبت نام

بیشتر بخوانید