رازهای رسیدن به خوشبختی هشت مورد بخش دوم

چگونگی ارتباط با فرزندان و رابطه آن با خوشبختی

بسیاری بر این باورند، زمانی که صاحب فرزند شوند، سراسر روزهایشان از خوشحالی لبریز خواهد شد. اما حقیقت این است که روندی از دو دهه اخیر آغاز شده است و به واسطه آن، خانواده ها دچار تغییراتی اساسی در فرهنگ و سبک زندگی شده اند و به همین خاطر برای سپری کردن زمان با فرزندان خود (زمانی که هم برای والدین و هم برای فرزند، سرشار از انرژی مثبت باشد) کمی با مشکل مواجه شده اند. این باور سونیا لیوبرمسکی در این خصوص است. این مسئله سبب شده که نگرانی های زیادی در میان اعضای خانواده به وجود بیاید و دچار استرس و اضطراب شوند، به این خاطر که قادر به عملی کردن آن ایده آلی که در ذهن خود دارند نیستند. نکته دیگری که در خصوص رابطه فرزندان و والدین وجود دارد این است که گاهی والدین دانش کافی از اینکه چگونه باید با فرزندان خود رفتار کنند ندارند، به این معنی که بسیاری از تعریف و تمجید هایی که از کودکان خود می کنند (که البته از سر عشق و علاقه است) در نهایت به ضرر آن ها تمام می شود. تحقیقات نشان می دهد که تفاوتی بسیار فاحش میان آنچه که از خوشبختی از داشتن یک خانواده در ذهن انسان وجود دارد، با آنچه که در حقیقت شکل خواهد گرفت وجود دارد. متأسفانه بنا به آنچه  سونیا لیوبرمسکی در کتاب خود عنوان می کند، کسانی که فرزند ندارند به نسبت والدین کودکان، از احساس خوشبختی بیشتری برخوردار هستند. زمانی که گروهی از افراد در این خصوص مورد تحقیق قرار گرفتند و از آن ها سؤال شد که آیا از داشتن فرزند پشیمان هستند یا خیر، جواب آن ها مثبت بوده است و به عقیده شان، زمانی که هنوز کودکی به دنیا نیاورده بوده اند، بیشتر احساس خوشبختی می کرده اند.

اما باید چه تدابیری اندیشید تا از این گرفتاری ها نداشته باشیم؟ بهتر است آینده نگر باشیم و کمی دید خود را گسترده تر کنیم. والدینی که کمی با تجربه تر هستند و حالا به روزهای گذشته خود می نگرند به شما پیشنهاد می کنند که از خودتان این سؤال را بپرسید: «زمانی که کودک شما در سنین 5، 10 و یا حتی 15 سالگی به سر می برند، برای اینکه یک رابطه عمیق و پایدار، و عاشقانه با کودکان خود داشته باشید چه کارهایی انجام می دهید؟» آن ها با استناد به تجربه های خود به شما پیشنهاد می کنند که بگونه ای فرزندان خود را بار بیاورید که به راحتی از اهداف خود پا پس نکشند، معنی کارهای خود را درک کرده و احساس مسؤلیت کرده و به خانواده خود وابستگی معنوی داشته باشند. مهمتری نکته این است که کودکان شما باید به دنبال اهداف بزرگی باشند که در سر می پرورانند. نکته دیگری که در این خصوص وجود دارد این است که بهتر است که گاهی فرزندان خود را به حال خود بگذارید و استقلال را از آن ها سلب نکنید؛ باید این موضوع را درک کنید که عشقی که متوجه فرزند می شود نباید دست و پای آن ها را بسته و اعتماد به نفس را از آن ها سلب کند. زمانی که کودک شما در سنین پایین تر به سر می برد، باید برای این موضوع اهمیت بیشتری قائل باشید. با در نظر گرفتن این نکات می توانید از به دنیا آوردن کودکان دلبند خود احساس پشیمانی نکنید و بیشتر از پیش حتی احساس خوشبختی کنید. باید مسئولیت زندگی خود را به عنوانی فردی کامل و بالغ در دست بگیرید و از تصمیم گیری‌ های احساسی جلوگیری کنید.

مشکلات انسان و ارتباط آن با خوشبختی

بسیاری بر این باورند که اتفاقی ناخوشایند همانند انچه در عنوان این مورد ذکر شده است، در قیاس با اتفاق های کوچک و بد و جزئی هر روزه، به مراتب تأثیر بیشتری بر احساس نکردن خوشبختی خواهد داشت. بسیاری از ما بر این باوریم که بدبیاری های بسیار بزرگ، همانند تصادف شدید با اتومبیل یا اخراج از کار، تأثیری به شدت بد بر روی احوالات ما خواهد گذاشت و احساس خوشبختی از ما دریغ خواهد شد، اما جالب است بدانید که اتفاق های ناخوشایندی که در طول برخی از روز ها تجربه می کنیم، به مراتب تأثیر پر رنگ تری خواهد داشت. با این وجود این مسئله کمی پیچیده به نظر می رسد و ممکن است تا توضیحات ما در این خصوص را نشنوید درک درستی از منظور و مفهوم ما پیدا نکنید. به همین خاطر توضیحات تکمیلی این مورد را برای شما ذکر می کنیم؛ در حقیقت زمانی که شما با یک مشکل بسیار بزرگ مواجه می شوید، به صورت ناخود آگاه و از روی فشاری که تحمل می کنید، مجبور می شوید به افراد جامعه، نزدیکان و آشنایان خود در رابطه با آن مسئله صحبت کرده و پیشنهادهای آن ها را گوش دهید، به این ترتیب می توانید کمی از باری که تحمل می کنید بکاهید، از سوی دیگر اما زمانی که با مشکلی جزئی مواجه می شوید (گریه کودکی که پایان نمی یابد، زمانی که اوقاتتان تلخ می شود و راهی برای فرار نمی یابید، مسافرتی که به هیچ وجه از آن لذت نمی برید و...) دیگر چاره ای جز تحمل این وضع ندارید، چراکه می دانید صحبت کردن راه چاره این مسائل نیست. به همین خاطر است که این مشکلات جزئی تأثیر پر رنگ تری بر عدم احساس خوشبختی دارند.

با این حال سونیا لیوبرمسکی بر این باور است که حتی در خصوص این موارد جزئی نیز باید تمام تلاش خود را به کار گیرید تا با دوستی صمیمی به گفتگو در خصوص آن بپردازید. به این صورت قادر خواهید بود با به اشتراک گذاشتن مشکل خود و وارد کردن شخص دومی در ماجرا، از نظرات او که مطمئنا از نقطه نظری متفاوت از شما خواهد بود، آگاه شوید. همین نظرات جدید می تواند راهکاری در اختیار شما قرار دهد تا بر مشکل خود غلبه کنید. حداقل می توانید برای مدتی از دست مشکل خود خلاصی یابید و با صحبت کردن انرژی تازه ای دریافت کنید.

بالا رفتن سن و رابطه آن با احساس خوشبختی

بسیاری بر این باورند که زمانی که به اوان پیری می رسید، روزهای خوش شما به پایان رسیده اند

با وجود اینکه بسیاری از مردم بر این باورند که هرچه سن بالاتر برود، انسان احساس خوش بختی کمتری خواهد داشت و این امری اجتناب ناپذیر است، سونیا لیوبرمسکی نظر متفاوتی دارد و به عقیده او این باور، یکی از اشتباهات رایجی است که در میان مردم جا افتاده است. بنا به تحقیقاتی که اخیراً صروت گرفته است، مشخص شده که اوج تجربه مثبت وابسته به احساس در سنین 64، 65 و 79 سالگی به دست می آید. او در کتاب خود نوشته است: «زمانی که با تمام وجود درک می کنیم که دیگر چیزی به پایان سفر چندین سالمه مان بر روی کره زمین نمانده است، دید ما نسبت به زندگی کاملاً تغییر می کند. هرچه به آخرین روزهای زندگی خود نزدیک می شویم، انگیزه بیشتری پیدا می کنیم تا بر آنچه در اطرافمان می گذرد دقت نظر بیشتری به خرج دهیم و تمام توان و سرمایه خود را به کار خواهیم بست تا آن دسته از مسائل مربوط به زندگی را که حائز اهمیت بیشتری هستند را به نتیجه مطلوب برسانیم.»

بهتر است با استفاده از خاطرات خود سعی در افزایش حس خوب خود و خوشحالی داشته باشیم و اجازه ندهیم این خاطرات، موجب آزردگی ما شوند. تحقیقات نشان می دهد که انسان ها زمانی که به خاطرات خوش گذشته خود فکر می کنند احساس خوش حالی خواهند داشت. نکته ای که در این خصوص باید در نظر داشت این است که نباید خیلی به جزئیات این خاطرات بیندیشیم. از سوی دیگر هم راهکاری دیگر در این خصوص وجود دارد؛ می توان با تجزیه و تحلیل عامدانه و ارادی خاطرات دردناک و زجر آور (یک جدایی تلخ، اخراج از کار و...) تلاش کرد تا منطقی که در پس این اتفاقات وجود داشته است را پیدا کرد و با پیدا کردن این توضیح منطقی برای این اتفاقات ناخوشایند، به مرور از آن ها خلاصی یابید.

 این مقاله بر اساس محتوایت کتابی که عکس آن را مشاهده می کنید، نوشته شده است، در صورتی که علاقه دارید بیشتر از محتویات این کتاب آگاه شوید و جزئیات بیشتری در باره «رازهای خوشبختی»

به دست آورید می توانید آن را تهیه کرده و مطالعه کنید.(سیارک)

رازهای رسیدن به خوشبختی هشت مورد بخش اول

نظرات

برای ارسال نظر باید وارد حساب کاربری شوید. ورود یا ثبت نام

بیشتر بخوانید