سریال جعل آنا : چگونه دختر یک کامیون دار روسی کل منهتن را فریب داد

در

جعل آنا

 

در سال 2014، آنا دلوی به نیویورک نقل مکان کرد و شروع به زندگی مجلل کرد و وانمود کرد که وارث یک سرمایه دار نفتی است. ما می گوییم که چگونه یک مهاجر ساده روسی و دختر یک راننده کامیون توانست کل نخبگان منهتن ، اما نه عدالت را را گول بزند.

در 27 مارس 2019، جلسه دادگاه منهتن در مورد آنا سوروکین (همچنین با نام آنا دلوی) که متهم به جعل اسناد و جرایم مالی بزرگی بود که به نفع خودش انجام شده بود، آغاز شد. دادستان ها گفتند که آنا به بانک ها، هتل های مجلل و "دوستان" مشهور خود حداقل 275000 دلار بدهکار است و خواهان مجازات شدید تا 15 سال زندان شد.

در روزهای ابتدایی جلسات، سالن دادگاه به معنای واقعی کلمه شلوغ بود. هم روزنامه نگاران نشریات بزرگ و هم کل نخبگان منهتن می خواستند برجسته ترین کلاهبردار دهه 2010 را با چشمان خود ببینند. آنا دلوی این را به خوبی درک کرد، بنابراین او کاملاً برای اولین حضور خود در دادگاه آماده شد. متهم ، آناستازیا واکر استایلیست مشهور را که لباس بسیاری از افراد مشهور از کورتنی لاو گرفته تا جی ایزی را پوشانده است، استخدام کرد و از او خواست که ظاهری شیک برای او ایجاد کند. 

و هنگامی که درهای دادگاه باز شد، حضار شوکه شدند: آنا دلوی، با لباس مشکی کوکتل Miu Miu که با یک چوکر شیک و عینک سلین تکمیل شده بود، واقعا شیک به نظر می رسید. کلاهبردار به معنای واقعی کلمه از آستانه بی گناهی خود را اعلام کرد و از رسیدگی به تحقیقات خودداری کرد. وکیل او اسپودک در توضیح موضع موکل خود گفت که آنا دلوی کاری انجام نداده است مهم نیست که سایر نمایندگان بوهمیا چه می کنند. اسپودک در سخنرانی افتتاحیه خود گفت: "هر هزاره ای به شما خواهد گفت که احساس برتری غیرعادی نیست." - هر کدوم از ما یه ذره از آنا داریم. همه ما گاهی دروغ می گوییم."

 

جعل آنا

آنا سوروکین (دلوی) در دادگاه، 27 مارس 2019


در طول محاکمه، به نظر می رسید آنا دلوی نسبت به اتهامات بی تفاوت بود. به عنوان مثال، او بیشتر به تعداد افراد حاضر در دادگاه علاقه مند بود. در اواسط آوریل، زمانی که جمعیت کمی کاهش یافت، آنا ناگهان جلسه را قطع کرد و با صدای بلند از وکیلش پرسید: "همه کجا رفتند؟!" در واقع، بیهوده آیا او یک لباس شیک جدید با یک استایلیست تمام شب آماده کرده و انتخاب کرده است؟ و آیا اکنون کسی او را نخواهد دید؟ آنا به سادگی نتوانست از این وضعیت جان سالم به در ببرد. برای او، تصویر آنقدر مهم بود که چندین بار جلسات را مختل کرد و در مورد کمد لباس خود عصبانی شد. و در 29 مارس به دلیل "مشکلات تدارکاتی لباس" از حضور در دادگاه خودداری کرد. به گفته متهم، «لباس‌های او کثیف و اتو نشده بود»، بنابراین مجبور شد جلسه را از دست بدهد.

من از میزان فریبکاری که متهم به آن متوسل شد، شوکه شدم. قاضی دیانا کیزل در مصاحبه ای با خبرنگاران قبل از صدور حکم گفت: هزارتوی دروغ هایی که آن ها برای انجام عملیات های متقلبانه خود ایجاد کردند. او همچنین اضافه کرد که تنها چیزی که روز قبل متهم را نگران کرد این بود که "چه کسی نقش او را در پروژه های نتفلیکس یا HBO بازی می کند."سریال جعل آنا"

 

جعل آنا

"سریال جعل آنا"


در 26 آوریل 2019، هیئت منصفه آنا را در 8 مورد از 10 مورد مجرم تشخیص داد و قاضی او را به 12 سال زندان محکوم کرد. او همچنین به پرداخت 200000 دلار بدهی (و 24000 دلار جریمه) محکوم شد. درست است ، دلوی بسیار در زندان ماند! در فوریه 2021 مشخص شد که این دختر زودتر از موعد آزاد شده است. و در حالی که تمام جهان در تعجب هستند که او پس از آزادی چه خواهد کرد (و اینکه آیا او قصد کلاهبرداری های جدیدی را دارد یا خیر؟)، و منتظر دو پروژه سینمایی است که به طور همزمان به زندگینامه او اختصاص داده شده است (یکی از آنها، سریال نتفلیکس، در 11 فوریه منتشر شد.)، پیشنهاد می کنیم به یاد بیاورید که همه چگونه شروع کردند.

 

زندگی جدید آنا سوروکین

جعل آنا

 

هتل های مجلل زیادی در منهتن وجود دارد، اما 11 Howard همیشه مورد علاقه مردم بوهمی بوده است. این هتل شیک و مینیمالیستی که در تقاطع دو تا از شلوغ‌ترین خیابان‌های سوهو و در مجاورت فروشگاه‌های شاخص Glossier و Reformation واقع شده است، همیشه خانه یک مدل ویکتوریا سیکرت است که با مری کیت اولسن یا اوان مک‌گرگور سرگرم می‌شود. البته، قیمت اتاق ها کمی «گزنده» است (از 400 دلار به بالا)، اما به عنوان یک امتیاز برای خدمات درجه یک، شما یک مجوز به دنیای بسته افراد مشهور دریافت می کنید. پیشنهاد وسوسه انگیز، درست است؟

این همان چیزی است که آنا سوروکین وقتی از ماشینش در 18 فوریه 2017 پیاده شد و خودش را درست جلوی درهای شیشه ای 11 هوارد دید، فکر می کرد. او خود را یکی از دوستان صاحب هتل معرفی کرد، متکبرانه یک اسکناس صد دلاری را پشت میز پذیرش گذاشت و اعلام کرد که قصد دارد یک اتاق لوکس برای یک ماه اجاره کند. نگهبانی به نام نفاتاری دیویس به او نگاه کرد و متعجب شد، زیرا برای مدت طولانی معمولاً فقط ستاره ها در هتل باقی می ماندند. اما چک در سیستم رزرو را به نام آنا دلوی (همانطور که مهمان خود را معرفی کرد) تأیید کرد و دیویس کلید را صادر کرد.

 

جعل آنا

آنا دلوی باعث سرافکندگی بانکدار‌ها و گالری‌دار‌ها و طراحان مد و کسان دیگری شد که مورد کلاهبرداری قرار گرفته بودند و دلشان می‌خواست این افتضاح خیلی درز پیدا نکند.

 

متعاقباً ، مسئول پذیرش هتل  گفت که آنا به سرعت احساس کرد که در خانه است. با قیافه‌ای کسل‌، با لباس حمام و با یک لیوان شراب در لابی هتل قدم می زد و با مهمانان دیگر جملاتی را رد و بدل کرد. اغلب این دختر برای چت با نفاتاری دیویس می آمد و از او در مورد نزدیکترین بوتیک ها و بارها راهنمایی می خواست. برای هر پاسخ، آنا از دربان با اسکناس های صد دلاری تشکر می کرد. اما به زودی دیویس متوجه شد که خود دلوی نه تنها از تمام مؤسسات جالب اطراف، بلکه نام صاحبان، پیشخدمت ها و بارمن های آنها را نیز کاملاً می داند. او گفت: «این مهمان به کمک من نیاز نداشت، بلکه به وقت من نیاز داشت.


بسیاری از کارمندان هتل به طرز وحشتناکی از آنا دلوی آزرده شدند: به نظر می رسید که این زن ثروتمند متکبر حتی وجود کلمات "متشکرم" و "لطفا" را نشنیده بود. اما آنها شیطنت های او را تحمل می کنند، زیرا او همیشه انعام های سخاوتمندانه می گذارد. نفاتاری دیویس گفت: «کارکنان هتل برای فرصتی برای حمل وسایل او به اتاق می جنگیدند. آنها دعوا می کردند زیرا می دانستند که 100 دلار انعام می گیرند. شاید دیویس تنها کسی بود که نسبت به مهمان تعارف داشت. او گفت که آنا به نظر او یک شاهزاده خانم قدیمی است که از یک قلعه افسانه ای به دنیای مدرن آمده است. اما خود دختر ادعا کرد که پدرش یک میلیاردر است که یا در تجارت نفت یا در تولید پنل های خورشیدی به ثروت رسیده است.

 

جعل آنا

جولیا گارنر (Julia Garner) در  "سریال جعل آنا"


تنها چیزی که در نیویورک مهمتر از پول است ارتباطات مفید است. و در آن زمان دلوی از آنها فراوان داشت. چند سال قبل از نقل مکان به آمریکا، او در مجله مد پاریس Purple کارآموزی کرد و روابط دوستانه ای با سردبیر آن اولیویه زم حفظ کرد. او یک مربی شخصی استخدام کرد که با بازیگر داکوتا جانسون نیز کار می کرد. با جت های خصوصی پرواز کرد زیرا صاحبان خطوط هوایی را می شناخت. در میان مهمانان نمایشگاه هنر معاصر هنر بازل معتبر بود و به دوستان جدیدی که با آنها در مهمانی های خصوصی سکولار صحبت می کرد هدایای گران قیمت داد. آنا دلوی همیشه پول خریدهایش را به صورت نقدی پرداخت می کرد.

 

جعل آنا


هیچ کس نمی دانست این دختر از چه خانواده ای آمده است و پول چنین سبک زندگی را از کجا آورده است. اما در جامعه بالای منهتن پرسیدن چنین سوالاتی مرسوم نیست. «بچه های زیادی از خانواده های ثروتمند در اطراف هستند. در اینجا همه بهترین دوست شما هستند، اما شما چیزی در مورد کسی نمی دانید.

در همان زمان، آنا دلوی را نمی توان بدون جاه طلبی های خاص یک دختر نامید. او رویایی داشت که به هر آشنای جدیدی درباره آن می گفت - کلوپ هنری خودش مانند خانه سوهو با مکان هایی در لس آنجلس، لندن، هنگ کنگ و دبی را راه اندازی کند. این دختر قصد داشت آن را بنیاد آنا دلوی (ADF) بنامد. او با کمک دوست معمار خود گابریل کالاتراوا، حتی فضای مناسبی را برای یک باشگاه هنری پیدا کرد - شش طبقه در ساختمانی اواخر قرن نوزدهم در خیابان پارک نیویورک. اما آنا دلوی برای تحقق بخشیدن به پروژه بزرگ خود به بودجه اضافی از سرمایه گذاران نیاز داشت.
آیا "زن پولدار" اصلاً پولی داشت؟

 

جعل آنا

آنا دلوی (راست) در مهمانی با دوستان در هتل جین، 9 سپتامبر 2014
 
آنا با بسیاری از سرمایه گذاران اصلی و وکلای مشهور ارتباط برقرار کرد که موافقت کردند برای دریافت مبلغ لازم کمک کنند. حتی جوئل کوئن، وکیلی که در مورد جنایات مالی جردن بلفورت تحقیق می کرد (داستان او اساس فیلم گرگ وال استریت را تشکیل داد) در امور دالوی شرکت داشت. دختر با جلب حمایت او، سعی کرد وام بزرگی از بانک ملی شهر دریافت کند. او ادعا کرد که دارایی‌های شخصی او  «بسیار قابل توجه» است، اما آنها در بانک‌های بین‌المللی قرار داده شده‌اند، بنابراین او نمی‌تواند به آنها دسترسی داشته باشد. آنا همچنین از ارائه صورتحساب بانکی خودداری کرد. در عوض، او تضمین کرد که فهرستی از دارایی‌هایش در ایمیلی از طرف یک متولی آلمانی که موافقت کرده بود برای او تضمین کند، فهرست می‌شود. اما پس از بررسی درخواست او، نمایندگان بانک ملی شهر تصمیم به امتناع گرفتند.

نفاتاری دیویس به یاد می آورد که چگونه یک مهمان هتل او را به شام ​​در یک رستوران محبوب سوهو دعوت کرد، اما زمانی که زمان پرداخت صورتحساب فرا رسید، آنا پول نقد نداشت و پرداخت از هر 12 کارت اعتباری دختر انجام نمی شد. نفاتاری دیویس مجبور شد 286 دلار را خودش بپردازد، اما دلوی به او قول داد که قطعاً پول را پس خواهد داد. سپس نفاتاری دیویس نمی دانست که آنا از بسیاری از آشنایان خود با چنین وعده هایی تغذیه می کند. اما به دلایلی همیشه فراموش می کند پول قرض گرفته شده را برگرداند!

 

جعل آنا

 

سپس 11 هاوارد شروع به نگرانی کرد: دلوی جزئیات کارت اعتباری را برای تضمین رزرو باقی نگذاشته بود و مبلغ چندین ماه پرداخت هنوز نرسیده بود. آنا دوباره به این واقعیت اشاره کرد که "فراموش کرده" هزینه خدمات هتل را بپردازد و درخواست پرداخت نقدی به مهمان داشت. بعد از اینکه مشکل حساس حل شد و تعادل مهمان به صفر رسید، او در 11 هوارد به زندگی ادامه داد. مدیریت هتل هرگز نتوانست از جزئیات کارت اعتباری او مطلع شود. پس از مدتی، 11 هاوارد تصمیم گرفت کلید اتاق آنا دلوی را در حالی که او خارج از هتل بود، عوض کند. به او گفته شد که می تواند به محض پرداخت هزینه اسکان، وسایل خود را جمع آوری کند.

کلاهبرداری مراکشی و افشای کلاهبردار
تابستان داشت می آمد. و آنا دلوی دوست خود راشل ویلیامز را که به عنوان ویرایشگر عکس برای Vanity Fair کار می کرد دعوت کرد تا از جنگل سنگی خفه شده نیویورک به مراکش زیبا که مملو از روح عجیب و غریب و بوی ادویه بود فرار کند. راشل با اشتیاق از ایده یک تعطیلات مشترک حمایت کرد. بنابراین در اواخر اردیبهشت، دوستان سوار هواپیما شدند و آمریکا را ترک کردند.

جعل آنا


آنها تصمیم گرفتند در La Mamounia، یک هتل پنج ستاره واقع در قلب مراکش، جایی که گوئینت پالترو، جنیفر آنیستون و اورلاندو بلوم دوست دارند در آنجا استراحت کنند، اقامت کنند. آنا و راشل، یک خانه سنتی مراکشی با باغ داخلی و استخر خصوصی، اجاره کردند که شبی 7000 دلار هزینه داشت. دختران با لذت بردن از رنگ های محلی، بازدید از درمان های SPA و قدم زدن در بازارها و رستوران های محلی، اوقات خوشی را سپری کردند. و زمانی که زمان بازگشت به خانه فرا رسید، آنا دلوی از دوستش خواست که هزینه اقامت را بپردازد، زیرا هتل از پذیرش کارت اعتباری او امتناع کرد. البته، او قول داد که به محض ورود آنها به نیویورک، همه هزینه ها را جبران کند. در نتیجه دوست آنا حدود 62000 دلار پرداخت کرد که این مبلغ از حقوق سالانه ریچل ویلیامز بیشتر بود.

دلوی در بازگشت به نیویورک، وارد هتل مرکزی بیکمن شد، اما سه هفته بعد او را به همان دلیلی که در 11 هاوارد بود از در بیرون انداختند. اقامت دو روزه در هتل W به همین ترتیب به پایان رسید. در 5 جولای، آنا دلوی، با لباس ورزشی الکساندر وانگ، در خیابان بود. او چاره ای جز کمک از دوستانش نداشت. او با مربی خود تماس گرفت و از او خواست مدتی پیش او بماند. مربی از سخنان آنا بسیار شگفت زده شد، زیرا تمام جامعه سکولار متقاعد شده بودند که این دختر می تواند هر هتل لوکسی را بخرد. اما هق هق از آن طرف سیم شنیده شد، بنابراین مربی حیرت زده موافقت کرد. وقتی دلوی به آپارتمانش رسید، به دختر پیشنهاد کرد که برای کمک به پدر و مادرش مراجعه کند. آنا با ناراحتی پاسخ داد: "بله، اما آنها اکنون در آفریقا هستند."


هر چه دلوی بیشتر در کنار مربی خود می ماند، حس بد مهماندار بیشتر می شد. این زن با یکی از دوستان مهمان خود - همان راشل ویلیامز از Vanity Fair - تماس گرفت و از جزئیات حادثه مراکش مطلع شد. به زودی مشخص شد که دو هتل به دزدی از خدمات علیه آنا متهم شده اند، پس از آن نیویورک پست یادداشتی را با این عنوان منتشر کرد: "دختری که وانمود می کرد یک پولدار است، برای نپرداختن صورت حساب های چشمگیر هتل دستگیر شد." سپس روزنامه نگاران دیگر به داستان زن ثروتمند دروغین علاقه مند شدند. سرانجام، مجله نیویورک تحقیقات گسترده ای در مورد آنا دلوی منتشر کرد و همه به حقیقت تکان دهنده این دختر پی بردند.

 

جعل آنا

 

معلوم شد که آنا یک پنی از خود ندارد. او در سال 1991 در روسیه متولد شد و در سال 2007 به همراه خانواده خود به آلمان مهاجرت کرد. پدرش برای مدت طولانی به عنوان راننده کامیون کار می کرد و سپس شروع به فروش بخاری و کولر کرد. پس از ترک مدرسه، آنا وارد کالج لندن شد، اما به زودی ترک تحصیل کرد. او یک دوره کارآموزی را در یک آژانس روابط عمومی برلین به پایان رساند . سپس «آنا دلوی» متولد شد که در سال 2014 تصمیم گرفت برای فتح نیویورک برود. در تمام این مدت پدر و مادرش با پول به او کمک کردند. با این حال ، درآمد متوسط ​​پدر و مادر نتوانست آنا را به "زندگی زیبا" برساند ، بنابراین او تصمیم گرفت تقلب کند. او با استفاده از ارتباطات خود و متوسل شدن به کلاهبرداری توانست چندین وام به مبلغ حدود 200000 دلار در ایالات متحده بگیرد که با این پول بود که آنا دلوی برای اولین بار زندگی کرد.

با این حال، وکیل دلوی در دادگاه اظهار داشت که موکلش هدف خود را فریب دادن عمدی کسی قرار نداده است. به گفته وی، او به سادگی به طلبکاران بدهکار بود، اما قصد داشت پول به دست آورد و بعدا آنها را پرداخت کند. و اگر گاهی دروغ می گفت، این یک دروغ مصلحتی بی ضرر بود. اما دادستان نظر دیگری داشت. «در واقع، متهم بارها و بارها به قربانیان یکی پس از دیگری دروغ می‌گفت، یکی پس از دیگری مدارک جعلی ارائه می‌کرد، یکی پس از دیگری شناسنامه ساختگی ارائه می‌داد!.. دروغ مصلحتی نبود... متهم با نیت مجرمانه عمل می‌کرد. او خلاصه کرد. قاضی و هیئت منصفه موافقت کردند.

 

جعل آنا

 

سریال دیدنی و جذاب «جعل آنا» (Inventing Anna) بر اساس ماجرای واقعی کلاهبرداری یک دختر روس در آمریکا ساخته شده است. 


چند ماه پس از پایان جلسات دادگاه در مورد آنا دلوی، ریچل ویلیامز کتاب "دوست من آنا" را منتشر کرد، جایی که او به صراحت درباره تاریخچه این دوستی عجیب صحبت کرد. او در این ارائه گفت: "من بسیار سپاسگزارم که فرصتی برای به اشتراک گذاشتن داستانم داشتم." هیچ کس نمی تواند تصور کند که چنین چیزی برای او اتفاق بیفتد. اما آنا جذاب و باهوش بود. این داستان پیچیده ای است که با دروغ گره خورده است. نقش اعتماد در دوستی و جامعه را بررسی می کند. و امیدوارم به دیگران کمک کند زنگ خطر هایی را ببینند که من در آن زمان نمی‌شناختم."

نظرات

در ادامه بخوانید...

دزدی ، اختلاس ، تقلب چیست ؟

در

فرق اختلاس و دزدی، دزدی چیست، تفاوت اختلاس با دزدی، دزدی و اختلاس، تفاوت سرقت و تقلب و بالاخره اختلاس چیست به تمام این سوالات به نوعی کلاهبرداری در این مقاله پاسخ داده می شود.

 

تعریف قانونی تقلب چیست؟

در گسترده ترین معنی، تقلب می تواند هر جرمی را شامل شود که در آن، روش اصلی برای بدست آوردن چیزی با فریب باشد. این فریب از طریق نقشه های مختلف انجام می شود: روش های خاصی برای ارتکاب و پوشش این عمل متقلبانه مورد استفاده قرار می گیرد. سه روش برای گرفتن پول از قربانی بصورت غیرقانونی وجود دارد: زور، حقه یا سرقت. جرایمی که در آن از حقه استفاده می شود را تقلب می گویند.

تعریف قانونی تقلب این است که آیا بزه کیفری است یا حقوقی.

تقاوت در این است که موارد کیفری باید در سطوح بالاتر تایید شوند. برای مثال بیایید کارمندی را فرض کنیم که در انبار یک کارخانه ی تولید کامپیوتر کار می کند و وقتی کسی مواظب او نیست تراشه های ارزشمند کامپیوتری را می دزدد و به شرکت رقیب می فروشد. این عمل قطعا غیرقانونی است ولی این کارمند چه قانونی را نقض کرده است. آیا مرتکب تقلب شده است؟ پاسخ این است که قطعا بستگی دارد. بگذارید اقسام حقوقی دزدی را مرور کنیم.

 

دزدی یا سرقت چیست؟

عبارت حقوقی دزدی سرقت است که این گونه تعریف می شود: دزدی تبهکارانه، برداشتن، حمل، هدایت، راندن یا رانندگی با اموال فرد دیگر با نیتِ تبدیل کردن یا محروم کردن صاحبِ آن. به منظور اثبات اینکه فردی مرتکب سرقت شده است باید چهار مولفه ی زیر به اثبات برسد:
1. برداشتن یا کش رفتن اتفاق افتاده باشد.
2. پول یا اموال شخص دیگری باشد.
3. بدون موافقت صاحب آن انجام شده باشد.
4. به نیت محروم کردن صاحب آن چیز از استفاده یا تملک آن باشد.
در مثالی که زدیم، کارمند قطعا اموال کارفرمایش را کش رفته است و ما می توانیم با اطمینان بگوییم که بدون موافقت او این اتفاق افتاده است. علاوه بر این، با برداشتن تراشه های کامپیوتری از انبار و فروختن آنها به یک شخص ثالث، کارمند به وضوح نشان داده که نیتش محروم کردن کارفرمایش از توانایی تملک و استفاده از آن تراشه ها بوده است. بنابراین این کارمند در استفاده ی غیرقانونی از اموال شرکت دخالت داشته است. 

 

تفاوت اختلاس با دزدی چیست؟

تفاوت اختلاس با دزدی چیست

علاوه بر این، عمل دزدیدن تراشه های کامپیوتری اختلاس هم محسوب می شود. اختلاس به معنی برداشتن یا استفاده ی غیرقانونی عمدی از پول و اموال شخصی دیگر است که مجرم این اموال را به واسطه ی اداره یا کارمند یا یک شخص امین بدست می آورد. عبارات کلیدی در این تعریف«بدست آوردن مالکیت از طریق قانونی» است. برای رخداد یک اختلاس، شخصی که آن مال را دزدیده باید در زمان دزدیدن مالک و آن اموال بوده باشد. به خاطر داشته باشید، مالک بودن با صاحب بودن یکی نیست. در مثالی که زدیم، شاید کارمند مالک تراشه های کامپیوتری باشد (تا آنها را سر هم بندی، بسته بندی و نگهداری کند) ولی روشن است که تراشه ها متعلق به کارفرما است نه کارمند. وقتی کارمند تراشه ها را می دزدد مرتکب اختلاس شده است.


شاید کارمندانی را مشاهده کنیم که از لحاظ حقوقی قیم یا امین کارفرمایشان باشند. عبارت قیم بر اساس دیکشنری حقوقی مشکی، ریشه ی لاتین دارد و به معنی شخصی است که برحسب اعتماد و اطمینان و حسن نیت و خلوصی که نیاز دارد دارای شخصیتی شبیه امانت دار باشد، وقتی کسب و کاری که فرد در آن کار می کند یا پول یا مالی که آن را مدیریت می کند برای خودش منفعتی ندارد بلکه منفعتش به شخص دیگری می رسد، گفته می شود شخص قیم است مانند کسی که رابطه ای را حفظ می کند که مستلزم اطمینان و اعتماد کامل از یک سو و حد زیادی از حسن نیست از سوی دیگر است. بطور خلاصه قیم کسی است که به نفع دیگری کاری را انجام می دهد.


امانت داری وظیفه ای را بر گردن کسی که آن را دارد قرار می دهد. وقتی در این وظیفه کوتاهی شود، فرد محکوم به عمل خیانت در امانت می شود. مولفه های دلایل این کار در بین محاکم با هم فرق می کند ولی بطور کلی شامل موارد زیر است:
1. رابطه ی امانت داری بین مدعی و متهم وجود دارد.
2. متهم نسبت به وظایفی که نسبت به مدعی داشته کوتاهی کرده است.
3. این کوتاهی منجر به آسیب به مدعی یا منفعتِ متهم شده است.
وظیفه ی امانت داری از استاندارد بسیار بالایی برخوردار است که نمی توان آن را به سادگی تحمیل کرد. این وظیفه به وجود یک رابطه ی قیومیت یا امانت داری بین دو طرف بستگی دارد. در سناریوی استخدام، رابطه ی قیومیت معمولا تنها وقتی ایجاد می شود که کارمند بسیار قابل اعتماد باشد و از رابطه ی ویژه یا بر پایه ی اعتماد با کارفرما لذت ببرد.

اگر بخواهیم عملی صحبت کنیم، قانون اساسا وظیفه ی امانتداری را برای مدیران و متصدیان امر می پذیرد نه کارمندان معمولی. در برخی موارد ممکن است وظیفه ی امانتداری مشابهی برای کارمندانی که اسرار تجاری در اختیارشان هست نیز وجود داشته باشد. آنها وظیفه دارند که اطلاعات محرمانه را افشا نکنند. نتیجه اینکه، کارمند مثال ما به احتمال زیاد وظیفه ی امانتداری را برای کارفرمایش به خوبی انجام نداده و بنابراین پاسخگوی نقض وظیفه ی امانتداری نیست.

به هر حال اگر این مثال به گونه ای تغییر کند که یک مدیر یا متصدی اسرار تجاری شرکت را به سرقت ببرد، شاید این جرم اتفاق بیفتد.

 

تفاوت سرقت و تقلب چیست؟

تقلب چیست

اما تقلب چی؟ به خاطر داشته باشید که تقلب همیشه شامل نوعی خدعه است. اگر کارمند مورد سوال صرفا با جعبه ای از تراشه ها که زیر کتش پنهان کرده از انبار خارج شود این عمل تقلب محسوب نمی شود زیرا خدعه ای در کار نبوده است (اگرچه بسیاری این کار را خدعه آمیز می دانند، آنچه واقعا ما درباره ی آن صحبت می کنیم وقتی از خدعه حرف می زنیم، همانطور که در مولفه های ارتکاب گفته شد، مجموعه ای از صورتحساب های خلاف واقع است که قربانی به آن اعتماد می کند).
به هر حال فرض کنید که او جعبه تراشه ها را زیر کتش می گذارد و از انبار خارج می شود، کارمند می کوشد تا ردپای خودش را با دستکاری صورت اموال موجود در انبار پاک کند. اکنون صورت جرم تغییر کرده است. آن ثبتیات صورتحساب از سطوح موجودی انبار شرکت است و کارمند عامدانه آنها را تحریف کرده است. این ثبتیات قطعا اطلاعات است زیرا برای پیگیری مقدار اقلام موجود در انبار مورد استفاده قرار می گیرد و شرکت وقتی به لیست موجودی انبار نیاز دارد برای تعیین مقدار کالایی که در انبار دارد به آنها اطمینان می کند. علاوه بر این، شرکت متضرر می شود زیرا دچار کمبودی در موجودی انبار شده است که از آن خبر ندارد.
بنابراین تمام مشخصه ی تقلب وجود دارد: کارمند اطلاعات جعلی داده است، کارمند می دانسته که این ادعا کذب است، شرکت به این ادعا اعتماد کرده و متضرر شده است. بر اساس قانون این کارمند می تواند متهم به طیف گسترده ای از جرایم حقوقی و کیفری بشود: تقلب، سرقت، اختلاس یا تحصیل مال غیر. به عنوان یک موضوع عملی، او شاید تنها متهم به سرقت شود. به هر حال نکته اینجاست که تقلب شغلی همیشه مستلزم خدعه است و اعمالی که شبیه اشکال دیگر سوء استفاده است مانند سرقت، در حقیقت ممکن است مستلزم دسته ای از تقلب ها باشد. ....ادامه دارد

ترجمه  itrans.ir 

نظرات

در ادامه بخوانید...

کلاهبرداری جدید، برای افراد غریبه اسنپ نگیرید!

در

در این روش فرد کلاهبردار از شما می خواهد به هر دلیلی برای ایشان اسنپ بگیرید، مثلا گوشی جا گذاشته یا باتری ندارد. به هر حال اگر شما قانع شدید و تاکسی گرفتید، باید منتظر تماس راننده یا حتی پشتیبانی اسنپ باشید، احتمال زیاد درگیر کلاهبرداری شدید، شاید در نگاه اول فقط یک کرایه تاکسی ساده باشد ولی شما با کلاهبردار طرف هستید در مواردی حتی فرد کلاهبردار راننده را جاهای مختلف برده و با چرب زبانی از ایشان پول گرفته است. همه این ها پای شما نوشته خواهد شد.

به این مورد خوب دقت کنید، اگر فرد کلاهبردار قصد سرقت خودرو را داشت و با راننده درگیر شد، اگر این درگیری منجر به اسیب یا قتل راننده شد، شرکت فقط شما را می شناسد!

قبل از قبول درخواست های افراد غریبه کمی بیشتر فکر کنید.

 

نظرات

در ادامه بخوانید...

فیلتر دیوار

در

شایعه فیلتر دیوار در فضای مجازی پیچیده است، شایعه فیلتر دیوار خبر تازه ای نیست، در طی سالیان گذشته سایت دیوار چندین بار تهدید به فیلتر شده بود ولی به کار خود ادامه داد.

 

مشکل دیوار کجاست؟

رئیس‌پلیس فتای تهران بزرگ با اشاره به پرونده‌های تشکیل شده در تهران بزرگ در ارتباط با کلاهبرداری در سایت دیوار گفت:

در ابتدا باید اشاره کنم پلیس فتا هیچ مجوزی برای فعالیت این سایت نداده و در توان پلیس فتا نیست که بر تمام آگهی‌های سایت و اقدامات این سایت نظارت داشته باشد. در ده ماهه نخست امسال ۳۰۰۰ پرونده کلاهبرداری مرتبط با سایت دیوار در پلیس فتا تشکیل شده که بیش از ۳۰ متهم در این رابطه دستگیر شدند. مبلغ کلاهبرداری‌ها نیز بیش از دو میلیارد تومان است. کلاهبرداری یکی از جرایم رخ داده در سایت دیوار است و ما شاهد خرید و فروش اجناس ممنوعه در آن و ارائه خدمات نامتعارف هسستیم؛ به طوری که در خبر‌ها داشتیم مرد آزارگری طعمه‌هایش را از طریق این سایت انتخاب می‌کرد.

 

به گفته گردانندگان دیوار روزانه بیش از ۲۰۰ هزار آگهی در دیوار ثبت می شود و تابحال هیچ نظارتی بر آن وجود نداشته است، حقیقت هم دارد اگر برای بررسی هر آگهی فقط 5 دقیقه زمان لازم باشد باید تیمی 40 نفری 24 ساعته این آگهی ها را بخوانند با آگهی دهنده تماس بگیرند، از اصالت کالا یا خدمات مطمئن شوند، شاید لازم باشد به محل آگهی مراجعه شود و ... این کنترل و نظارت تقریبا غیر ممکن به نظر می آید، ولی آیا واقعا راهکاری وجود ندارد و دیوار باید فیلتر شود؟

مشکل دیوار و سایت های آگهی فراتر از کلاهبرداری مالی است و متاسفانه در مواردی دختران و زنان قربانی شدند که پرونده های آنها هنوز در حال پیگیری است.

در موارد این چنین باید فرهنگ سازی شود، باید به کاربر اینترنت هشدار های لازم قبل از استفاده از این نرم افزار داده شود، بیشتر کاربران اینترنت به راحتی رمز کارت بانکی خود را در اختیار افراد ناشناس قرار می دهند. این مشکل دیوار نیست. مشکل عدم اطلاع از پیامد فعالیت های اینترنتی است، کاربر اینترنت تصور اشتباهی از مجازی بودن دارد، باید به کاربران اینترنت آموزش داده شود که همه اپلیکیشن ها اینستاگرام نیستند.

دیوار اگر میخواهد به کار خود ادامه دهد باید این کار را درست انجام دهد. باید بجای کنترل آگهی ها هویت آگهی دهنده را چک کند و اینکار با دریافت یک تصویر ساده از کارت ملت امکان پذیر است. جلوی تکرار کلاهبرداری افراد گرفته می شود. اینکار از نظر روانی نیز تاثیر زیادی خواهد داشت. همه هم کارت ملی دارند و اگر کسی حاضر به ارائه کارت ملی نشد مطمئن باشید یک جای کارش میلنگد.

دیوار سودی از معامله دریافت نمی کند پس تا حد امکان خود را وارد جزئیات آن هم نمی کند، این کار درستی است، دیوار دلال نیست و فقط آگهی ها را نمایش می دهد.

یکی دیگر از اقدامات دیوار برای کنترل هویت آگهی دهنده می تواند آگهی دهنده را به دو قسمت تقسیم کند، افرادی که دائما محصولاتی را برای فروش دارند مانند فروشگاه ها، مغازه ها و ... که کاربران می توانند به آن ها امتیاز دهند. کاربران دیگر می توانند از نظرات افراد قبلی استفاده کنند و تصمیم بهتری برای معامله با این افراد بگیرند.

افرادی که فقط یکبار یک جنس دست دو را معامله می کنند، در اینجا باید هشدارهای کافی به مشتری داده شود یا حتی ساز و کاری برای انتقال امن پول ایجاد شود تا مثلا پول ابتدا به حساب واسط دیوار واریز و در صورتی که مشتری واقعا از کیفیت محصول راضی بود پول آزاد شود. البته این کار دردسرهای زیادی برای دیوار خواهد داشت.

 

فرهنگ استفاده از فضای مجازی

در نهایت فرهنگ سازی شاید ساده ترین ولی نه ارزانترین روش برای جلوگیری از کلاه رفتن سر مردم باشد. متاسفانه افراد کلاهبردار همیشه هستند. این افراد همیشه به دنبال راه های جدید کلاه برداری هستند و تنها راه برای جلوگیری از این اتفاق آگاهی دادن به کاربران است که در دام کلاه برداران نیفتند.

 

 

 

 

 

 

نظرات

در ادامه بخوانید...

رمز پویا: نحوه دریافت، استفاده و دردسرها

در

 

رمز پویا چیست

رمز پویا یا رمز یک بار مصرف به رمزی گفته می شود که برای زمان مشخصی و فقط برای یک بار قابل استفاده است، اگر دوباره نیاز به رمز داشته باشید باید یک رمز دیگر داشته باشید.

 

چرا رمز پویا

درپی افزایش کلاهبرداری اینترنتی از طریق روش فیشینگ استفاده از رمز پویا برای مقابله با این روش کلاهبرداری پیشنهاد و ارائه شده است.

 

 

فیشینگ چیست

یکی از موثرترین روش های کلاهبرداری اینترنتی است. فیشینگ برای اولین بار در سال 1987 میلادی معرفی شد و در سال 1995 به شدت مورد استفاده قرار گرفت. فیشینگ در چند سال گذشته مورد توجه کلاهبرداران داخلی قرار گرفته و متاسفانه افراد زیادی قربانی این روش شدند.

فیشینگ در پیامک، ایمیل، صفحات وب، درگاه بانکی و هرجایی ممکن است اتفاق بیفتد، در فیشینگ کاربر گمراه شده و اطلاعت شخصی خود را در اختیار هکر قرار می دهد.

شاید روش ساده باشد ولی بسیار موثر است، روش معمول به این گونه است که کاربر از طریق ایمیل، پیامک، سایت، لینک تلگرام یا هر جایی به صفحه ای غیر از صفحه که انتظار دارد فرستاده شده و اطلاعت شخصی خود را در وارد می کند. این اطلاعت شخصی می تواند رمز اینستاگرام یا حتی اطلاعت کارت بانکی باشد.

در فیشینگ کاربران معمولا قربانی طمع می شوند، مثلا وسوسه می شوند خدماتی با قیمت پایین دریافت کنند یا مثلا برنده جایزه شده اند یا حتی در پیامک به قطع یارانه تهدید می شوند! به همین دلیل روی لینک کلیک می کنند و ...

 

 

رمز پویا و فیشینگ

برای استفاده از درگاه اینترنتی نیاز به وارد کردن اطلاعت کارت بانکی و رمز دوم است، اگر کاربری قربانی فیشینگ شده باشد ولی رمز پویا را فعال کرده باشد، رمزی که هکر بدست می اورد رمز پویایی است که فقط یکبار قابلیت استفاده دارد! دقت کنید همین یکبار هم فرصت کافی به هکر داده تا موجودی حساب شما را خالی کند.

 

 

آیا رمزپویا جلوی فیشینگ را می گیرد

خیر، اگر هکر در زمانی که رمز اعتبار دارد اقدام به خرید کند می تواند حساب شما را خالی کند، البته فقط امکان ارسال یک تراکنش را خواهد داشت، شاید نتواند کل موجودی حساب شما را خالی کند ولی مطمئن باشید برای او کافیست.

 

 

دردسرهای رمزپویا

همانطور که مشخص است دلیل اصلی اجباری نشدن رمز پویا عدم کارآمدی آن در سیستم بانکی است، مثلا در پرداخت کارت به کارت از اپلیکیشن بانک ملت، برای درخواست رمز باید پیامک بزنید، وقتی از برنامه بانک ملت خارج می شوید که پیامک بزنید صفحه کارت به کارت بسته می شود! دوباره باید رمز عبور بزنید و وارد شوید و بعد از وارد کردن دوباره اطلاعت کارت بانکی مقصد رمز پویا شما اعتبار نخواهد داشت!

در تراکنش های USSD یا ستاره مربع ها، دقیقا وضعیت مشابه داریم و برای درخواست رمز پویا صفحه بسته می شود و ...

جدا از پیاده سازی اشتباه این روش، هزینه پیامک نیز بر عهده مشتری بانک خواهد بود که جدیدا بحث آن مطرح شده است.

پیامک دریافت رمزدوم پویا رایگان نیست!

معاون وزیر ارتباطات درباره کسر هزینه پیامک دریافت رمزدوم پویا از مشترکان موبایل، به رغم وعده رایگان بودن این سرویس از سوی بانک مرکزی، گفت: تاکنون توافقی برای رایگان بودن این سرویس نداشتیم.
بانک مرکزی بارها و بارها در اطلاعیه‌های خود تاکید کرد که ارسال و دریافت پیامک بابت دریافت رمز دوم پویا در تراکنش‌های بانکی هیچ هزینه‌ای برای مشتریان ندارد و بانک‌ها حق ندارند بابت ارسال پیامک رمز دوم پویا، از مشتریان وجهی دریافت کنند و اگر مشتریان در این رابطه با موارد خلاف مواجه شدند، آن را اعلام کنند

 

 

OTP چیست

One-time password یا OTP یا همان رمز یک بار مصرف، برای چندین سال در دنیا استفاده شده و در سیستم بانکی کشور نیز فعال بوده است، در این روش کاربر می تواند رمز یک بار مصرف را بوسیله دستگاه توکن تولید کند. درحال حاضر رمز پویا جدا از OTP ارائه شده است و تداخل این دو رمز باعث دردسر کاربران شده است.

 

 

روش دریافت رمز پویا

تمامی بانک ها برای رمزپویا نرم افزاری جداگانه یا اپلیکیشن بانکی خود را پیشنهاد می دهند، برای مثال اپلیکیشن رمزنگار بانک ملت که البته روی دستگاه های روت شده کار نمی کند، اپلیکیشن رمزینه بانک سامان یا نرم‌افزار ارس بانک اقتصاد نوین

برای شروع نرم افزار بانک مورد نظر خود را دریافت و نصب کنید، حالا باید به خودپرداز بانک مربوطه مراجعه کنید و از طریق منوی تغییر رمز/فعال سازی رمزپویا اقدامات لازم را انجام دهید.

در بین بانک ها بانک قرض الحسنه رسالت تنها بانک است که رمز پویا را از طریق اپلیکیشن خود ارائه می دهد و نیاز به نصب نرم افزار های جداگانه و دردسر بروزرسانی آن ها را نخواهید داشت! مخصوصا که برای فعال سازی فقط کافی است به سایت بانک رسالت مراجعه کنید و لازم نیست به خودپرداز مراجعه کنید.

 

 

مدت زمان اعتبار رمز پویا

هر رمز پویا که ساخته می شود حداکثر 60 ثانیه قابل استفاده است، از آنجایی که امار میانگین زمان دریافت پیامک در ایران وجود ندارد، میانگین جهانی را ملاک قرار می دهیم، طبق آمار جهانی بین 3 تا 15 ثانیه زمان لازم است که پیامک از مبدا به گوشی شما برسد. شما برای ورود و ارسال 45 ثانیه زمان خواهید داشت. سرعت عمل خود را بالاببرید...

 

 

رمز پویا مفید است

بله، هر روشی که از اطلاعت شخصی شما محافظت کند لازم و مفید است، احتمالا استفاده از رمز پویا کلاهبرداری های اینترنتی را به میزان چشمگیری کاهش خواهد داد. همین امروز رمز پویا را فعال کنید. مطمئن باشید مشکلات آن به مرور پیدا و حل خواهد شد.

 

برای خوانندگان خاص...

 

چگونه فیشینگ را تشخیص دهیم

تشخیص فیشینگ کار ساده ای نیست، موارد زیر را لحاظ کنید تا امن بمانید.

  • مراقب پیامک باشید، ارگان ها و سازمان ها معمولا پیامکی حاوی لینک برای شما نمی فرستند. مخصوصا لینکی به صفحه پرداخت!
  • از سایت های مشکوک وارد درگاه پرداخت نشوید، روش های ثانویه پرداخت مانند کارت به کارت را امتحان کنید.
  • ادرس های درگاه پرداخت را یاد بگیرید و سعی کنید همیشه به درگاهی که با آن آشنایی دارید وارد شوید. مثلا همیشه درگاه بانک ملت را در هنگام پرداخت انتخاب کنید. نشانی درگاه اصلی را به خاطر داشته باشید "https://bpm.shaparak.ir"
  • وجود https تاثیری در جلوگیری از فیشینگ ندارد.
  • تمامی درگاه های پرداخت ایران به سایت shaparak.ir هدایت می شوند، مطمئنا وقتی shaparak.ir را برای پرداخت انتخاب می کردند به فیشینگ توجهی نکردند، بهتر بود دامنه ساده تری مانند AA.ir انتخاب می شد. شما به حروف دامنه دقت کنید، هرچیزی غیر از این فیشینگ است.
  • به هیچ وجه از جایی که نمیشناسید خرید نکنید، تمام سایت های معتبر داخلی نماد اعتماد دارند. وارد صفحه نماد اعتماد شوید، نشانی، تلفن و نام صاحب دامنه را بررسی کنید.
  • از کانال های تلگرام، پیج های اینستاگرام وارد درگاه پرداخت نشوید! اگر واقعا قصد پرداخت پول دارید، کارت به کارت کنید. حداقل یکبار سرتان کلاه می رود.

فیشینگ همیشه کلاهبرداری از حساب بانکی نیست، جعل هویت بسیار خطرناک تر از خالی کردن حساب بانکی است، مراقب هویت مجازی خود باشید، هک اکانت اینستاگرام برای خیلی ها دردسر جدی در پی داشته است. تنها روش هک اکانت اینستاگرام یا هک تلگرام فیشینگ است. کاربر با اعتماد رمز را در اختیار هکر قرار می دهد.

 

 

هک اکانت اینستاگرام با فیشینگ

سایت ها و اپلیکیشن های زیادی جهت افزایش فالور یا بازدید اینستاگرام وجود دارند. این اپلیکیشن ها معمولا رمز عبور شما را دریافت می کنند. فیشینگ به همین سادگی انجام می شوند.

نظرات

در ادامه بخوانید...

چگونه یک کلاهبردار تبدیل به مشاور امنیت مالی امریکا و قهرمان فیلم اسپیلبرگ شد

در
در دهه 60 قرن گذشته ، فرانک ابیگنل موفق به کسب شهرت به عنوان مشهورترین کلاهبردار در ایالات متحده شد ، که موفق به کلاهبرداری نه تنها در تمام ایالت ها بلکه در 26 ایالت دیگر جهان شد. جالب اینجاست که کلاهبردار خیلی طولانی عمل نکرد: کار کلاهبرداری وی در سن 16 سالگی آغاز شد و در 21 سالگی به پایان رسید.
 

نوجوان زرنگ

فرانک ابیگنل در سال 1948 در شهر کوچک برونکسویل آمریکا متولد شد. پدر او که به نام فرانک نیز نامیده می شد ، تجارت کمی از خودش داشت و مادرش پولت ، بومی فرانسه ، در خانه مشغول کار بود. علاوه بر فرانک ، این خانواده دارای سه فرزند دیگر نیز بود. این پسر برخی از خصوصیات شخصیت را از پدر خود پذیرفت ، که به همه زمینه های زندگی عمومی علاقه نشان می داد و به دلیل ماهیت فعالیت وی ، با نمایندگان طبقات مختلف اجتماعی ارتباط برقرار می کرد.
 
هنگامی که فرانک جوان شانزده ساله بود ، والدینش تصمیم به طلاق گرفتند. همانطور که بعداً خود فرانک گفت ، پدرش اصلاً این را نمی خواست ، اما طلاق با این وجود اتفاق افتاد و در آن زمان یک نوجوان خردسال در کنار پدر خود ماند.
 
کلاهبرداری Frank Abignail
 
به هر حال ، این پدر خوش شانس! بود که اولین قربانی کلاهبردار جوان شد. پسر در سنی بود که علاقه به رابطه جنسی داشت. و برای جلب توجه دختران ، بودجه لازم بود. و فرانک پول نداشت پس آن را از کارت اعتباری پدرش گرفت. فرانک التماس کرد که برای اتومبیل بنزین بخرد ، که اتفاقاً پدرش نیز کارت را به او داده بود.
 
فرانک ابیگنل با کارکنان پمپ بنزین موافقت کرد ، که با هزینه مشخص مبلغ قابل توجهی بالاتر از مقدار واقعی کارت بکشند و تفاوت نقدی را به او بدهند. فرانک جونیور مرتباً چک هایی را که پستچی آورده بود ، منهدم می کرد ، بنابراین پدرش وقتی از بدهی چشمگیر روی کارت بانکی اش خبردار شد ، از ترفندهایی پسرش را فهمید. این باعث نزاع بین پدر و پسر شد ، پس از آن فرانک جونیور از خانه فرار کرد.
 

شروع کار بانکی

Frank Abignail - خلبان
 
فرانک ابیگنل بدون پولی در جیب خود و امیدهای خاص برای دستمزد مناسب ، وارد نیویورک شد. باید گفت که در شانزده سالگی او به مردان 26 ساله به نظر می رسید. قد بلند و موی  خاکستری که در موهای تیره اش می درخشید. پس از تصمیم به استفاده از این واقعیت گرفت و فرانک کارت شناسایی خود را جعل کرد و سال تولد را از سال 1948 به 1938 تغییر داد. او این رقم را بطور منظم تصحیح کرد و به مدت ده سال سن خود را به این روش اضافه کرد.
او با داشتن یک کارت شناسایی جدید موفق به افتتاح حساب بانکی شد. بانک چک های موقتی را به او پیشنهاد داد که می توانست تا زمانی که برگه چک آماده شود از آنها استفاده کند. علاوه بر این ، منشی به روشنی توضیح داد كه فرانك ، وقتی تمایل به واریز وجه دارد ، می تواند از فرم های سپرده كه در لابی مؤسسه است استفاده كند. برای این کار شماره حساب را روی فرم مشخص کنید.
 
بدون اینکه دو بار فکر کنید ، فرانک پشته ای چشمگیر از سپرده های خالی را در لابی جمع کرد. پس از آن ، باید جوهر ، مشابهی  که کارمندان بانک برای چاپ شماره حساب در چک سپرده استفاده می کردند، را خریداری کند و سپس جزئیات مربوط به حساب تازه افتتاح شده خود را روی برگه های مسروقه چاپ کند. بنابراین او این کار را انجام داد سپس او فرم های سپرده "پردازش شده" را به محل برگرداند. در این روز ، فرانک ابیگنل اولین چهل هزار دلار خود را دریافت کرد ، زیرا تمام سپرده های دریافت شده از مشتریان این بانک بدون حساب به حساب او رفت.
 
این شروع پرونده بانکی آغاز کار یک کلاهبردار مشهور بود. بانک های دیگر نیز آن را دریافت کردند. در طول فعالیت خود ، Abignail نه تنها در ایالات متحده ، بلکه همچنین در بسیاری از کشورهای جهان بسیاری از این گونه عملیات ها را انجام داده است. در طول پنج سال فعالیت کلاهبرداری خود ، فرانک ابیگنل موفق شد دو و نیم میلیون دلار از اسناد جعلی دریافت کند.
 
به همین منظور ، این پسر حتی عنوان یک خلبان یکی از بزرگترین شرکتهای هواپیمایی آمریکا را به دست آورد. نقش خلبان مزایای بسیاری به وی داد. اولا ، با هزینه شرکت ، او بیش از یک میلیون مایل پرواز کرد ، که برای آن پول خوبی دریافت کرد. و دوم اینکه ، این به او کمک کرد تا در بسیاری از کشورهای جهان به طور رایگان از خدمات هتلداری استفاده کند. و سوم ، در بین پروازها او موفق شد با چک های جعلی کلاهبرداری را ادامه دهد. و فرانک با اشاره به وجود الکل در خون ، دائماً از کنترل هواپیما که این وظیفه حرفه ای وی بود ، خودداری می کرد.
 
علاوه بر این ، شغل Abignail به سرعت توسعه یافت. کلاهبردار فقط با جعل چککار نمی کرد. یک بار او حتی لباس نگهبان را پوشید و شبانه در نزدیکی ساختمان بانک با صندوق پستی و استنسیل مستقر شد که روی آن نوشته شده بود: "مشتریان عزیز! با توجه به خرابی صندوق در نظر گرفته شده برای سپرده های عصرانه ، پول خود را به نگهبان تحویل دهید. "
 
لئوناردو دی کاپریو در فیلم اگه می تونی منو بگیر در باره فرانک ابیگنل به کارگردانی اسپیلبرگ
 
این عمل به اندازه کافی عجیب بود ، اما هیچ کس احساس نکرد که چیزی اشتباه است ، و تقریباً چهارده مشتری ناشناس پول خود را به صندوق فرانک انداخته اند ، بدون اینکه حتی به محافظ دروغین نگاه کنند.
 
با چه ترفند هایی که فرانک ابیگنل سعی نکرد ، از تعقیب پلیس پنهان شود. او معجزه واقعی تناسخ را نشان داد. بنابراین ، در ایالت جورجیا ، با به دست آوردن یک سند جعلی در مورد آموزش پزشکی ، فرانک به عنوان پزشک شغلی گرفت ، در لوئیزیانا برای یک موسسه حقوقی کار کرد و در یوتا به عنوان معلم دانشگاه کار کرد. به هر حال ، برای این مورد ، او حتی نام خود را نیز تغییر داد. حالا او فرانک آدامز شده بود.
 
 

کارشناسی جعل و کلاهبرداری

Frank Abignail در تلویزیون صحبت می کند
 
این مرد افسانه ای را تنها در اواخر دهه شصت در یکی از شهرهای فرانسه گرفتار کردند. یک کارمند خطوط هوایی فرانسه ، که در آن فرانک نیز موفق به کار شد ، به پلیس گفت که وی در لباس یک خلبان ، این کاهبردار تحت تعقیب را به رسمیت شناخته است.
ابیگنل به آمریکا فرستاده شد و در آنجا به دوازده سال زندان محكوم شد ، اما وی فقط یك سوم از مجازات را تحمل كرد. کارمندان FBI به او کمک کردند تا از زندان بیرون بیاید ، و از  او برای کشف اسکناسهای تقلبی در گردش پول و پیدا کردن سازندگان آنها  استفاده کردند.
 
بعد از زندان ، کلاهبردار سابق تلاش کرد تا شغلی پیدا کند و با صداقت زندگی کند ، اما نتیجه ای نگرفت.بالاخره فرانک راهی بهتر از تماس با یکی از بانک ها پیدا نکرد. وی ماجرای گذشته خود را بیان کرد و معامله ای را پیشنهاد کرد: وی راه های کلاهبرداری مالی و جعل اسناد بانکی را نشان می دهد. اگر اطلاعات مفید باشد ، وی مبلغ توافق شده و توصیه ای را به بانک بعدی دریافت می کند. با توجه به این که اظهارات کلاهبردار سابق بسیار مفید بود ، خیلی زود Abignail به یک مشاور رسمی در زمینه امنیت مالی بانک ها تبدیل شد.
پس از آن ، فرانک ابیگنل در آکادمی اف بی آی تدریس می کرد و علاوه بر آن به شرکت های بزرگ مالی در کشورهای مختلف مشاوره می داد.
شرح زندگی آدم افسانه ای اساس کار کتاب زندگینامه ای با عنوان: "اگه می تونی منو بگیر" بگیر شد. و بعداً ، استیون اسپیلبرگ فیلمی با همین نام کارگردانی کرد که در آن بازیگر مشهور لئوناردو دی کاپریو نقش این مرد افسانه ای را بازی کرد. خود Abignail در فیلمبرداری در نقش یک پلیس که در بازداشت این کلاهبردار شرکت کرده بود ، بازی کرد.
 
مقاله را دوست داشتید؟ پس با گذاشتن نظر از ما پشتیبانی کنید(:

نظرات

در ادامه بخوانید...

چگونه دو برادر از موزه لوور پاریس  200000 فرانک کلاهبرداری کردند

در

موزه لوور

کاریکاتور خبر افشای جعلی بودن تاج طلایی رهبر سکا ها در یک روزنامه فرانسوی

 

چگونه ساکنان اودسا گوخمان موزه لوور را به مبلغ 200000 فرانک فریب دادند و چرا متخصصان مشکوک نشدند؟در سال 1896 ، موزه لوور پاریس با یک نمایش منحصر به فرد دوباره معروف شد. برای (کلاهخود) یا تاج رهبر سکا ها ، طبق گفته فروشندگانی که در حین کاوش مقبره سلطنتی یافت شده ، این موزه مبلغ باورنکردنی 200 هزار فرانک پرداخت کرد. مدتی ، تاج طلایی یکی از قطعه های اصلی موزه بود ، تا اینکه به لطف شانس مشخص شد که این تاج جعلی است که به صورت استادانه ساخته شده است.

 

 

چگونه دو برادر از موزه لوور پاریس  200000 فرانک کلاهبرداری کردند

تا زمان کلاهبرداری اصلی زندگی ، برادران اودسا Shepsel و Leiba Gokhmana عتیقه می فروختند. آنها در نزدیکی ویرانه های یونان باستان Olbia زندگی می کردند ،عتیقه ها مربوط به کاوش های همین محل بودند. ارزش های باستان شناسی، برادران را به صاحبان مجموعه های خصوصی تبدیل کرد. اما در برخی مقاطع ، جریان پیدا کردن عتیقه رو به افول گذاشت و سپس دو برادر به ساخت جعلی از وسایل دوران باستان فکر کردند.

 

اخیراً ، غنائم اصلی باستان شناسان قطعاتی از سنگ نوشته با متونی به زبان یونانی هستند. برادران سرمایه گذار متعهد شدند که آنها را جعل کنند. مواد برای ساخت صفحات "باستانی" از کریمه آورده شده بود ، و صنعتگرانی استخدام کردند که مشغول حکاکی بودند. آنها توانستند به طور دقیق قلم و سبک نوشتاری یونان باستان را کپی کنند. آنها حتی از تدوین مستقل متون پرهیز نمی کردند. هنگامی که چنین ابتکاری تقریباً شوخی ظالمانه ای با جعل کنندگان بازی کرد. خریدار شاهکار بعدی متوجه خطایی در کتیبه شد. اما دو برادر دست بردار نبودند و می گفتند كه کاتبان یونان باستان احتمالاً اشتباه کرده اند. این تجربه توسط استادان تقلبی مورد توجه قرار گرفت و بعداً صفحات با مراقبت گرامری بیشتری صورت گرفت. به زودی ، برادران حتی موفق شدند یکی از موزه های باستان شناسی اودسا را ​​که جعلی ها به آن جا فروخته می شد ، گمراه کنند.

 

 

کار جعلی بزرگ و اولین معامله حسابی

 

موزه لوور

پس از موفقیت در تجارت سنگ نوشته ، کلاهبرداران تصمیم به جعل های گرانبها گرفتند. گوخمامی ها با حیرت و دقت عمل کردند. آنها جواهرات "عتیقه" را به همکاران جواهر ساز سفارش می دادند ، که معمولاً گمان نمی کردند که کار تمام شده به عنوان آثار باستانی واقعی از طریق واسطه ها فروخته می شود.

دو برادر جاعل در بین دهقانانی که با خریداران در تماس بودند ، همدستانی را استخدام می کردند ، و با تفصیل مکان های عتیق های پیدا شده را شرح می دادند. و یک بار مأموران این دو برادر عتیقه جعلی دیگری را به داخل قبری انداختند که باستان شناسان روی آن کار می کردند. بنابراین ، خریدار نمی توانست سوء ظنی داشته باشد. اولین قربانی بزرگ کلاهبرداران نیز شناخته شده است. این جمع آورنده نیکلایف فریشن بود ، که به داستان دهقانان اعتماد کرد. دومین مرد را متقاعد كردند كه با حفر باغ ، یك تاج باستانی و خنجر باستانی را در زیر زمین پیدا كرده اند و قیمت 10 هزار روبل را برای این یك تعیین كرد. وقتی خریدار ساده لوح متوجه جعل شد که خیلی دیر شده بود. پول پرداخت شده و  مأموران دو برادر از خود رد پایی به جا نگذاشته بودند.

 

 

کلاهبرداری  با تاج جعلی از  موزه لوور

 

موزه لوور قدیمی
موزه لوور در قرن نوزدهم

دو برادر شپل و لیبا ، که نمی خواستند در تجارت کوچک متوقف شوند ، تصمیم گرفتند عتیقه های خود را در خارج از کشور بفروشند. آنها تصمیم گرفتند  نمایشگاهی  بسازند و پس از آن بهترین موزه های اروپایی برای خرید صف ببندند. بنابراین یک تیارا طلایی (تاج طلایی) وجود داشت که طبق افسانه ، یونانیان برای محافظت در برابر یورش های عشایری به پادشاه سکایی Sayafafern اهدا کرده بودند.

 

برای چنین مأموریتی مهم ، آنها جواهرگر مشهور و خودآمور اودسا ، روخوموفسکی را آوردند. استاد ماهر با شگفتی خوب کار کرد. برای اقناع بیشتر ، وی حتی كتیبه ای یونانی باستان را نیز روی این محصول حکاکی کرد که می گفت تیارا هدیه ای برای رهبر بزرگ سکاها است. این یک حقه کوچک بود - پیدا کردن یک خریدار بزرگ  با یک نام مشهور بین المللی.

 

در اولین تلاش برای معامله ، موزه امپریال وین را انتخاب کردند. اتریشی ها علاقه زیادی به تاج داشتند اما مقدار پول لازم را پیشنهاد نکردند. موزه وین پیشنهاد داد که قیمت را کاهش داده یا تاج طلایی را به صورت اقساطی بخرد. اما برادران برای این معامل رضایت ندادند و  به همه ی پول احتیاج داشتند ،  آنها متعهد شدند که با لوور مذاکره کنند. کارشناسان پاریسی پس از بررسی تیارا ، به این نتیجه رسیدند که این یافته واقعی و دارای ارزش تاریخی زیادی است. در بهار سال 1896 ، لوور 200،000 فرانک به دو برادر پرداخت کرد. برخی از جمع آورندگان عتیقه در آن زمان مشکوک بودند و اما موزه سخنان آنها را رد کرد و شایعات مربوط به کلاهبرداری احتمالی فروکش کرد.

 

 

فاش شدن کلاهبرداری و ادامه کار

 

297b14b0-3e24-45a1-9aea-2ec6ae3828df.jpg
بعد از اینکه پرونده کلاهبرداری بسته شد ، 2 برادر جوان به کار خود در اودسا ادامه داد.

 

کلاهبرداری  به طور اتفاقی فاش شد. هنگامی که الین ماینس ، هنرمند و مجسمه ساز فرانسوی ، متهم به جعل نقاشی های مشهور شد ، وی تلافی کرد که این جعلیات حتی در لوور نیز به نمایش گذاشته شده است. این استاد گفت که وی در حال تهیه الگویی از تیارای لوور و نظارت بر تولید آن است. دومین نامه فاش کننده کلاهبرداری توسط لیفشیتز ، جواهر ساز اودسا ، که چند سال پیش به پاریس آمده بود ، ظاهر شد. وی گفت که سازنده تیارا ، همکار او در اودسا ، روخوموفسکی است.

 

به گفته لیفشیتز ، این جواهرساز با ساختن تیارای طلایی  هیچ ایده ای درباره کلاهبرداری برنامه ریزی شده نداشته و برای این کار 1800 روبل دریافت کرده است . مطبوعات با هشدارهایی از مورخان و باستان شناسان شروع کردند و به اتفاق آرا تیارا را جعلی خواندند ولی لوور اهمیتی به آن نداد.

روزنامه نگاران در جستجوی استاد دماهر که ناخواسته فریب کارشناسان برجسته اروپایی را به اودسا هجوم آوردند. روخوموفسکی که پیش از این با کپی کردن جواهرات عتیقه به سفارشات خصوصی نان خود را به دست آورده بود ، مشهور شد.

 

بررسی پرونده با تاج سایوتوفرن Sayafafern حدود دو ماه به طول انجامید ، در نتیجه این کمیسیون نتیجه گیری ناامید کننده ای به دست آورد: تیارا جعلی است که توسط یک جواهر ساز  اودسا بنا به درخواست یک مشتری خاص ساخته شده است. برادران شپل و لیبا برای فریب دادن موزه پاسخی ندادند. هیچ مدرک مستقیمی بر علیه آنها موجود نبود(از طریق واسطه کار می کردند) و البته آنها مایل به همکاری با تحقیقات نبودند. موضوع مورد بررسی قرار گرفت  و اگر برادر بزرگتر درگیر مشاغل عتیقه بود ، گوخمان کوچکتر مدتها به همکاری سازمان های موزه ادامه می داد.متأسفانه ، برادران گوخمان تنها هنرمندان کلاهبردار بزرگ نبودند.

در صورتی که اجناس عتیقه و آنتیک دوست دارید مقاله چگونه سارقین بی سواد موفق به فریب فروشندگان با تجربه عتیقه شدند را بخوانید.

نظرات

در ادامه بخوانید...