به جان او که گرم دسترس به جان بودی 442

به جان او که گرم دسترس به جان بودی کمینه پیشکش بندگانش آن بودی
بگفتمی که بها چیست خاک پایش را اگر حیات گران مایه جاودان بودی
به بندگی قدش سرو معترف گشتی گرش چو سوسن آزاده ده زبان بودی
به خواب نیز نمی بینمش چه جای وصال چو این نبود و ندیدیم باری آن بودی
اگر دلم نشدی پایبند طره او کی اش قرار در این تیره خاکدان بودی
به رخ چو مهر فلک بی نظیر آفاق است به دل دریغ که یک ذره مهربان بودی
درآمدی ز درم کاشکی چو لمعه نور که بر دو دیده ما حکم او روان بودی
ز پرده ناله حافظ برون کی افتادی اگر نه همدم مرغان صبح خوان بودی

تعبیر فال حافظ

جانتان را برای رسیدن به مقصود در طبق اخلاص گذاشته اید و ارزش زیادی برای رسیدن به هدف قائلید. معتقدید در عین سکوت باید حرف زد. کمی خسته شده اید و می خواهید همه چیزرا رها کنید ولی ندائی در دلتان می گوید که باید صبر و تحمل کنید و با خواندن نماز صبح مرادتان را از خدا بطلبید

نظرات

برای ارسال نظر باید وارد حساب کاربری شوید. ورود یا ثبت نام

بیشتر بخوانید