اختلال نارسیسم یا خود شیفتگی

این مقاله به بحث در مورد یک اختلال شخصیتی به نام نارسیسم می پردازد و خصوصیات رفتاری افرادی که این اختلال را دارند، بیان می کند.

من خودم را دوست دارم

نارکیسوس نام یکی از خدایان یونان باستان بوده است. به گفته ی افسانه ها، او بسیار عاشق چهره ی زیبای خود بود. یک روز می خواست انعکاس تصویر خود را درون آب ببیند و خود را تحسین کند، بیش از حد معمول خم شده و به درون رودخانه افتاد و غرق شد. امروزه بیماری روحی برگرفته از نام نارکیسوس وجود دارد. اسم این بیماری، اختلال شخصیتی نارسیسم است. افرادی که دچار این اختلال روحی شده اند به شدت به خود عشق می ورزند و همزمان نیاز مبرمی به تحسین و ستایش شدن از جانب دیگران دارند. بیشتر افرادی که دارای شخصیت نارسیسم هستند، مردمانی بسیار عادی هستند. با این وجود آن ها خود را بسیار مهم و خاص می پندارند. در نتیجه، آن ها اغلب از دیگران انتظارات بی جایی دارند. از مردم انتظار دارند که به صورت مداوم به آن ها توجه کنند و خواسته های آن ها را بدون چون و چرا اجرا کنند.(سیارک)

 

 

برای مثال در یک رستوران، شخصی که دارای نارسیسم است، انتظار دارد که خیلی زود بنشیند، بهترین میز، یک سالاد مخصوص و یا تیزترین چاقو را می خواهد. یک نارسیسم از همه ی افراد از جمله همه ی اعضای خانواده، دوستان، هم دانشگاهی ها و حتی افراد غریبه انتظار توجه مداوم دارد.

به عبارت دیگر، نارسیسم ها می توانند فریب دهنده های قهاری باشند.

آن ها لبخند می زنند و مدام به این سو و آن سو می روند.پرحرفی کرده و جوک تعریف می کنند. سعی می کنند توجه دیگران را با دروغ ها و صحبت های هیجان انگیز به خود جلب کنند. دوست دارند در مورد خود صحبت کنند و اغلب موضوع صحبت هایشان شرح داستان هایی از اعمال خودشان است. در این داستان ها آن ها در مورد استعداد ها و دستاورد های خود بیش از حد معمول اغراق می کنند.

در حقیقت، زمانی که یک نارسیسم به شرح دست آورد هایش می پردازد، چیزی جز دروغ و اغراق نمی شنوید. دروغ گویی یک رفتار معمول در نارسیسم هاست. این افراد سعی می کنند با دروغ های اغراق آمیز خود، نظر دیگران را به خود جلب کنند. اغلب ادعا می کنند در همه جا  حتی همه ی ادارات مانند: اداره پلیس، بانک، باشگاه های پرطرفدار و... دوستان قدرتمند و بانفوذی دارند.

این گونه گفت و گو ها به نظر می رسد که از اعتماد به نفس بالا و احترام به خود سرچشمه می گیرد ولی با این وجود، روانشناسان حدس می زنند که شاید این رفتار ها نتیجه ی بیماری خودشیفتگی نباشد، اما در واقع از ترس شکست و خجالت سرچشمه می گیرد. برخی معتقدند که نارسیسم نتیجه ی رفتار والدین است. زمانی که یک نوجوان در کاری شکست می خورد و یا از انجام یک کار سرخورده می شود، والدینش او را به خاطر شکستش سرزنش می کنند. کودک این سرزنش ها را می بیند و تصمیم می گیرد که در آینده از آن دوری کند. در نتیجه، این کودک هیچ گاه نحوه ی برخورد درست با شکست و ناکامی را نمی آموزد. دیگر روانشان نیز به این نکته اعتقاد دارند که نارسیسم ناشی از رفتار اشتباه والدین است. اما نظریه ی آن ها اندکی تفاوت دارد. (سیارک)

زمانی که والدین می کوشند که از کودکشان در برابر شکست و ناکامی محافظت کنند، این رفتار در طول زندگی کودک، الگویی ایجاد می کند که کودک احساس می کند، هرچه که بخواهد می تواند داشته باشد و هرکاری که بخواهد می تواند انجام دهد.

 یک بیمار نارسیسمی باور دارد که مردم باید تنها خواسته های او را انجام داده و گوش به فرمان اوامر و دستورات او باشند. به همین علت این افراد به ندرت دوستان نزدیک و واقعی دارند. اغلب اوقات تنها افرادی اطراف این بیمار را احاطه کرده اند که دارای شخصیتی تملق گر و چاپلوس هستند و مدام به تعریف و تحسین شخص می پردازند.

خصیصه نارسیسم که بنظر ما و مردم عادی رنجش آور است، همان خصیصه ای است که ما را به بسیاری از سرگرمی ها و ورزش های حرفه ای جذب می کند.

تحقیقات اخیر نشان می دهد که گروه افراد مشهور بیشتر از افراد دیگر به نارسیسم مبتلا هستند. با این وجود، این شهرت نیست که یک فرد مشهور را به نارسیسم مبتلا می کند، بلکه این عوامل بیرونی هستند که تاثیر گذارند. این افراد خود به نارسیسم مبتلا هستند اما در طول دوره ی کار ی و زندگی خود تحسین و توجه را از دیگران طلب می کنند. از طرفدارانشان می خواهند به آن ها نامه هایی بفرستند که به تحسین و ستایش شان پرداخته اند. با استفاده از رسانه ها توجه عموم را به خود جلب می کنند. برای مثال، لباس ها مد روز می پوشند، با افراد مشهور دیگر رفت و آمد می کنند، بار ها و بار ها ازدواج می کنند. ماشین های گران قیمت می خرند و به سرعت رانندگی می کنند، به قوانین احترام نمی گذارند. هر کاری که آن ها انجام می دهند، توسط رسانه ها گزارش می شود. این کار به این علت است که رفتار های غیر معمول و شخصیت فعال یک فرد مشهور، آن ها را حیرت آور نشان می دهد.

کلام آخر

در وجود همه ی ما اندکی نارسیسم یافت می شود، که البته این خوب است.

خود را دوست داشتن یک محرک است که باعث می شود، مردم بدنشان را تغذیه کرده و از آن محافظت می کنند. ذهن و افکارشان را بهبود می بخشند، مهارت می آموزند و در دنیای که زندگی می کنند به کاوش  می پردازند. این همان چیزی است که به مردم اعتماد به نفس می دهد تا با دیگران ارتباط برقرار کنند و به خواسته هایشان اهمیت داده و برای رسیدن به آن ها تلاش کنند. با این وجود، اگر دوست داشتن خود، از حد مشخصی فراتر برود، به اختلال نارسیسم تبدیل شده و تمام زندگی یک فرد را در پشت پرده، تحت تاثیر خود قرار می دهد.ترجمه  itrans.ir

نظرات

برای ارسال نظر باید وارد حساب کاربری شوید. ورود یا ثبت نام