تلخترین خنده سینمای ایران، خنده به استعداد آدمها

نامزدهای سی و ششمین جشنواره فیلم فجر معرفی شدند. هر سال بعد از معرفی نامزدها گمانی زنی ها در مورد برندگان احتمالی بین اهالی سینما بالا می گرفت اما امسال یک اتفاق حاشیه ای همه چیز را تحت شعاع قرار داد.

دیروز وقتی که محمدرضا فروتن شروع به خواندن اسامی نامزدهای بهترین بازیگر  نقش مکمل مرد کرد با خواندن اولین نام تقریبا تمام سالن با صدای بلند خندیدند. اولین نامزد کسی نبود جز پژمان جمشیدی، بازیکن سابق تیم ملی فوتبال و پرسپولیس تهران که چند سالی است در حوزه سینما و تلوزیون فعالیت می کند . شدت خنده ها به حدی بود که محمد رضا فروتن برای لحظاتی سکوت کرد و حتی یکی از عوامل به حضار تذکر داد.

فارغ از اینکه این انتخاب تا چه حد درست بوده است و یا اصلا بازی آقای پژمان جمشیدی در فیلم سوتفاهم لیاقت این نامزدی را دارد یا نه؟ خندیدن افراد حاضر در سالن که اکثرا اصحاب رسانه هم بودند جای هیچ توجیه اخلاقی ندارد. بسیاری از ستارگان سینما و افراد مشهور دیگر به این اتفاق واکنش نشان دادند و موجی گسترده ای در فضای مجازی در حمایت از پژمان جمشیدی راه افتاد.

اینکه پژمان جمشیدی به صورت یک آماتور و به عنوان یک بازیگر طنز وارد عرصه فیلم و سینما شد خود مبحثی جداست، اما اینکه او پله های ترقی را در سینما یکی پس از دیگری و با سرعت طی کرد موجبات ناراحتی بسیاری از کسانی که بواسطه فعالیت در سینما  از خودشان بت ساخنه بودند را فراهم آورد.

پژمان جمشیدی سراسر استعداد و تلاش بود و جمع این دو فاکتور همیشه مساوی با موفقیت بوده است.

او برای اولین بار در سریال پژمان نقش خودش را بازی کرد و به حدی خوب و حرفه ای اینکار را انجام داد که در بیشتر اوقات سریال بازی سام درخشانی که یک بازیگر حرفه ای بود در کنار او به چشم نمی آمد. بعد از آن سیل پیشنهادهای مختلف برای بازی در فیلم و سریال به سمت پژمان سرازیر شد. در همان سالها پژمان جمشیدی در برنامه نود به عنوان مهمان حاضر شد و وقتی به عادل فردوسی‌پور گفت که مشغول بازی در یک تله فیلم در یک نقش جدی و غیر طنز است، فردوسی‌پور خندید و گفت که نمی تواند او را در نقشی غیر از طنزهای روتین تصور کند.  او با این تفکر وارد سینما شدو با این  خنده ها آشنا بود. اما آنقدر جنگید و تلاش کرد که دیروز وقتی نامش به عنوان نامزد بهترین بازیگر نقش مکمل اعلام شد خودش نباید تعجب کرده باشد.البته کارنامه پژمان پر است از فیلمهای طنز مثل 50 کیلو آلبالو، دیوار به دیوار، خوب-بد-زشت، آتش بس 2 و چند فیلم دیگر اما او در همین فیلمها توانسته است کاراکترهای متفاوتی را به نمایش بگذارد و در ورطه تکرار نیفتد.( سیارک)

او هرگز چه در مصاحبه هایش و چه در برخوردش با مردم ادعای آقای بازیگر بودن نداشت، شاید همین رفتار خاکی و به دور از کبر و غرور او باعث شد که اهالی رسانه او را جدی نگیرند و حالا در واکنش به موفقیتش اینچنین وقیحانه بخندند. پژمان نماد یک جریان است نماد یک نسل است، نسلی که در آرزوی بازیگر بودن سوختند و پشت در دفاتر سینمایی فلان بازیگر و کارگردان سینما ماندند و هرگز فرصتی برای اثبات خودشان پیدا نکردند. چه بسیار جوانان با استعدادی که با تستهای بی ربط و گاها سرکاری کارگردانان فرصت بازی در یک فیلم را از دست دادند.( هر چند او این فرصت را بواسطه دوستی با عوامل سینما به دست آورد اما این موضوع چیزی از ارزشهای او کم نمی کند چه بسیار فوتبالیستها و افراد معروف دیگری که این فرصت را پیدا کردند اما به واسطه نداشتن استعدا خیلی زود حذف شدند)

 چند سال پیش بود که در یک برنامه تلوزیونی زن میانسالی حضور داشت و از علاقه بی حد و حصرش به سینما می گفت او توانسته بود چند نقش کوتاه در فیلمهای تلوزیونی بازی کند و در آن برنامه سعی داشت بگوید اگر فرصتش را داشته باشد می تواند خودش را ثابت کند ولی مهمان دیگر برنامه که یکی از خانمهای بازیگری بود که به واسطه ایفای یک نقش در سریالی پر طرفدار به شهرت رسیده بود و حال از بالا به همه نگاه می کرد آنچنان آرزوهای آن زن میانسال را به تمسخر گرفت که اشک آن زن در همان برنامه جاری شد، وقتی خانم بازیگر آن زن میانسال را در توهم بازیگری خواند و از سختیهای بی حد و حصر شغلش گفت و از اینکه کار هرکسی نیست فکر نمی کرد چند سال بعد پژمان جمشیدی بتواند اینچنین گوی سبقت را از او  و امثال او برباید و به آنها ثابت کند شاید اگر آن زن هم مثل پژمان فرصتی داشت می توانست در آسمان بازیگری بدرخشد.

آری باید هم بخندند، فکرش را هم نمی کردند که بازیگری تا این حد وابسته به استعداد باشد. منکر تلاشهای پژمان برای کسب موفقیت نیستم اما مسلما او در تمام زندگی این استعداد را با خودش داشته است و حالا چون از دنیای دیگری به جهان فیلم کوچ کرده است پذیرفتنش اینقدر سخت شده است. کسانی که خندیدند باید قبول کنند که کار درستی نکردند آنها به تلاش و استعداد آدمها خندیدند و این بدترین کاریست که می شود در یک جامعه کرد . کشتن استعداد آدمها و نادیده گرفتن تلاششان از دلایل انحطاط جوامع است و تا وقتی که ما خودمان را اصلاح نکنیم جامعه اصلاح نخواهد شد. چطور انتظار داریم کسی تلاش ما را ارج نهد؟ چطور انتظار داریم که دیگران استعداد ما را دریابند وقتی اینچنین راحت به دیگران و موفقیتشان میخندیم.

پژمان تا همین الان هم برنده این بازی نابرابر بوده است چه اسمش به عنوان برنده سیمرغ بلورین خوانده شود و چه نه، او برنده است. او نماد خواستن توانستن شده است. پژمان در اینستاگرامش نوشت :

4 سال فحش

4 سال تهمت

4 سال صبر

4 سال فشار

4 سال تلاش

و حالا من کاندیدای بهترین بازیگر سینمای ایران ، چقدر جای مادرم خالیست.

آفریدگار شکر، تبریک به همه کاندیداها، افتخار می کنم به حضور در کنارشون.

 از همین پیغام پیداست که او برای به اینجا رسیدن چه راه طولانی را طی کرده است.( سیارک)

نظرات

برای ارسال نظر باید وارد حساب کاربری شوید. ورود یا ثبت نام