قابليت شركت ها در داشتن مزيت رقابتي

(سیارک) قابليت شركت ها در داشتن مزيت رقابتي و بقا در بازارهاي جهاني، در كنار ساير عوامل، به بازدهي نهادهاي عمومي، و همچنین به تعالي زيرساخت هاي آموزشي، بهداشتی و ارتباطي آن ها و پايداري سياسي و اقتصادي كشور متبوعشان بستگي دارد. بنابراين، اندازه گيري رقابت پذيري و توسعه راهبرد، مساله مهمي براي سياست گذاران به شمار مي رود. به رغم اينكه تلاش هاي زيادي براي به عينيت درآوردن تدوین معيارهاي رقابت پذيري ملي صورت گرفته است، اين معيارها در ذات خود قضاوت هايی ذهني هستند كه، مثلا، با نحوه جمع آوري اطلاعات و تخصيص اوزان مهم سروكار دارند. در فرآيند محاسبه شاخص نهايي، وزن دهي در كل يا بالسويّه انجام مي شود يا از اوزان ذهني استفاده مي شود. زماني هم كه مي خواهيم كشورها را به صورت ذهني به خوشه هاي مختلف تحصيص دهيم، همين مشكل باز هم خودش را نشان مي دهد و ممكن است كاربران، مقاديري را كه براي اين معيارهاي رايج به اين صورت استخراج مي شوند زير سوال ببرند.
در دنياي جهاني شده امروزي، رقابت پذيري هم براي كشورهاي پيشرفته و هم براي كشورهاي در حال توسعه به مرحله مهمي تبديل شده است. با عنايت به فشارهاي وارده از سوي مقوله جهاني سازي، مهم است كه به جاي تمركز صِرف بر مقدار بهره وري داخلي يك كشور، چهارچوبي را براي تحليل موقعيت رقابتي آن كشور در بازار بين الملل در اختيار داشته باشيم. همگان اين دانش را دريافته اند كه محل بازار، ديگر محدود به موقعيت جغرافيائي خاصي نيست. بنابراين، يك كسب و كار بايد منتظر رقابت از سوي نهادهاي همسايه، و يا، از سوي فعاليت هاي مشابه در داخل همان منطقه باشد. امروزه، محل بازار، جهاني است و حتي كوچك ترين سازمان ها در سطح بين المللي رقابت مي كنند. فراهم آوردن فرصت هاي لازم براي شركت ها جهت بقا و تحقق مزيت رقابتي در جهان، مستلزم تعيين موقعيت رقابت نسبي كشور متبوع آن شركت است. رقابت پذيري يك ملت را مي توان موقعيت آن ملت در محل بازار بين المللي، در قياس با ساير ملل با توسعه اقتصادي مشابه، دانست. قابليت شركت ها در بقا و داشتن مزيت رقابتي در بازارهاي جهاني، در كنار ساير عوامل، به بازدهي نهادهاي عمومي و تعالي زيرساخت هاي آموزشي، بهداشتي و ارتباطي كشورها، و همچنين به پايداري سياسي و اقتصادي كشور بستگي دارد. از سويي، صِرف داشتن محيط برجسته اقتصاد كلان به تنهايي نمي تواند متضمن موقعيت رقابتي سطح بالائي براي كشور باشد مگر آنكه، شركت ها در سطح خرد نيز كالاها و خدمات با ارزشي را با بهره وري متناسب توليد نمايند. بنابراين، ويژگي هاي كلان و خرد اقتصادي يك اقتصاد توامان سطح بهره وري و رقابت پذيري آن كشور را تعيين مي كنند.
رقابت پذيري يك ملت به اين شكل تعريف مي شود: حدي كه آن ملت در شرايط آزاد و عادلانه، تا آن حد كالاها و خدماتي را توليد مي نمايد كه استاندارهاي بازارهاي بين المللي را احراز مي نمايند و همزمان درآمد واقعي شهروندانش، و بالنتيجه، كيفيت زندگي آنان را بهبود مي بخشد . مجموعه اي از نهادها، سياست ها و عوامل تعيين كننده سطح بهره وري يك كشور مشمول اين تعريف هستد . اگرچه بسياري رقابت پذيري را مترادف بهره وري مي دانند ، اين دو اصطلاحِ مرتبط به هم، به واقع متفاوت از همند. بهره وري به قابليت دروني سازماني اطلاق مي شود حال آنكه، رقابت پذيري به موقعيت نسبي يك سازمان در تقابل با رقباي آن اطلاق مي شود. اكثر شاخص هاي تركيبي فعلي يا به همه كشورها اوزان ثابت از پيش تعريف شده و يكساني را اختصاص مي دهند يا اوزان ذهني را به خوشه هاي مختلف كشورها اعمال مي كنند. بعلاوه، در اكثر شاخص هاي تركيبي، مثل شاخص هايي كه توسط مجمع جهاني اقتصاد (WEF) تدوين شده اند ، كشورها بر اساس مرحله رقابت پذيري شان خوشه بندي شده اند. متاسفانه، اين طبقه بندي نيز يا تا حدودي ذهني است يا صرفا به سرانه درآمد ملي اتكا دارد. (سیارک)

نظرات

برای ارسال نظر باید وارد حساب کاربری شوید. ورود یا ثبت نام

بیشتر بخوانید