زندگی در زیر زمین!
عطااله درویش نیادر۱۴۰۳/۲/۱۸این مقاله به بیان زندگی مردم در یک ناحیه ی دور افتاده در استرالیا می پردازد. نکته ی قابل توجه در مورد مردم این ناحیه این است که مردم خانه های خود را زیر زمین ساخته اند.
شهر زیر زمینی کوبر پدی: زندگی واقعی در زیر زمین
کوبر پدی یک شهر گرد و خاکی در جنوب استرالیا است که بروی بزرگترین معدن کانی اوپال قرار گرفته است.
اوپال یک نوع الماس سفید شیری رنگ است که دارای رگه ها و نقطه های رنگی است. معدن یابانی که در آرزوی ثروت بودند برای یافتن این سنگ قیمتی زیر زمین های سفت و سخت را می کندند. آن ها همچنین مجبور بودند رنج و سختی زیادی از جمله خشکی آب و هوا و گرمای بیش از حد یعنی چیزی بالاتر از 120 درجه ی فارنهایت(حدود 50 درجه ی سیلیسیوس) را تحمل کنند. مردم کوبر پدی برای فرار از گرما خانه های خود را در زیر زمین ساختند. مردم ابتدا در دل زمین سوراخ هایی ایجاد می کردند این سوراخ ها را بزرگتر می کردند و برای خود خانه هایی در زیر زمین می ساختند شاید برای شما حتی تصور کردن اش هم مشکل باشد اما این شیوه ی خانه سازی در شهر کوبر پدی بسیار رایج و عادی به نظر می رسید و مردم به این شیوه زندگی در زیر زمین عادت کرده بودند. زندگی زیر زمین تنها به خانه ها محدود نشد بلکه مردم تمامی اماکن عمومی مانند: مغازه ها، هتل ها، کلیسا و رستوران ها را به زیر زمین منتقل کردند.
ورود معدنچی ها
اولین سنگ اوپال در کوبر پدی توسط یک پسر چهارده ساله به نام ویل هاچینسون یافت شد که به همراه پدرش در سال 1915 به دنبال طلا می گشتند.
بسیاری از سرباز هایی که از جنگ جهانی اول بازگشته بودند به سرعت به این منطقه آمده و در زیر زمین برای خود سکنی گزیدند. مردم بومی این منطقه تازه به صورت قراردادی ، بین خود ، مردم تازه وارد را به زبان محلی "کوپا پیتی" یعنی مردان پناهنده ی سفید صدا می کردند. بیشتر معدنچی ها در فاصله ی زمانی سال های 1960 تا سال های 1970 به آن جا آمدند. از سراسر دنیا افراد زیادی به استرالیا و شهر کوبر پدی مهاجرت کردند. کل جمعیت 3500 نفری شامل 40 فرهنگ و نژاد مختلف بود که از نقاط مختلف جهان مانند: یونان، لهستان، آلمان، ایتالیا، صربستان و کراواسی به آن جا سرازیر شده بودند. آن ها در یک ارتباط مسالمت آمیز با یک دیگر زندگی می کردند و 80 درصد اوپال دنیا را استخراج می کردند. خریدارن از هنگ کنگ اوپال ها را مستقیما از معدنچی ها خریداری می کردند زیرا اجتماعات بزرگ نمی توانستند آن جا معدن داری کنند. معدن داران تنها به افراد و گروه های کوچک اجازه فروش می دادند.
ناهنجاری در گوشه و کنار شهر
مانند بسیاری دیگر از اجتماع های معدن داری، کوبر پدی هم یک شهر پر از ناهنجاری و مشکلات بود. ماشین های بزرگ و ابزرا آلات در خیابان های شهر پراکنده بودند. در بین معدن داران کارت بازی و قمار رواج پیدا کرد، مردم به خاطر شرط بندی با یک دیگر دعوا می کردند و آرامش از بین رفته بود. به علت تمام این مشکل ها جامعه قوانینی را برای معدن داران و معدنچی ها وضع کرد تا به موجب آن چهار روز در هفته موظف به انجام کار باشند.
تمام این عوامل باعث شد که این شهر پیشرفت های چشم گیری نیز داشته باشد. برای مثال در خلال گشتن برای سنگ های اوپال منابع گاز کشف شدند و با گسترش ماشین ها و پمپ بنزین مردم بساری که مهاجر بودن ماندگار شدند و برخی از آن ها عاشق یک فرد بومی می شدند، در آن جا زندگی خود را ادامه می دادند. بیرون شهر هم که صخره های رنگی داشتند تبدیل به صحنه ی فیلمبرداری فیلم های زیادی از جمله red planet و mad max beyond thunderdom شد. علاوه بر این ها زمین داران منطقه های کشاورزی و دامی خود را سراسر با فنس ها حصار بندی کردند تا خود و دام هایشان را از خطر سگ های وحشی دور نگه دارند.
با تمام این خوبی ها مردم بد شانسی هم وجود داشتند که برای خود زیر زمین خانه، رستوران، کافه و هتل ساخته بودند. به علت سست شدن خاک منطقه یک روز تمام این سازه ها به درون خاک سقوط کردند و باعث مرگ چندین آدم شدند که در آن جا حضور داشتند. همچنین یک عکاس به نام پیتر راو برای عکاسی به آن منطقه رفته بود ولی دیگر هرگز بازنگشت مردم محلی معتقد بودند که روح های سرگردان او را به کام خود کشیده اند ولی ماموران معتقد اند که حین عکس برداری به درون چاله های عمیق افتاده است. به هر حال دیگر هرگز هیچکس پیتر بیچاره را ندید.
هرکجا که خاک هست خانه هم هست
برای ایجاد یک پناهگاه، شما به یک تپه و یک دریل احتاج دارید.
مردم بعد از این که به این نتیجه رسیدند که زیر زمین مناسب زندگی نیست، تصمیم گرفتند که در اطراف تپه ها سوراخ هایی ایجاد کرده و برای خود خانه درست کنند. اگر یک تپه بیش از حد سنگ داشت با یک بیل مکانیکی سنگ ها را حفر می کردند. هر خانه برای خود یک دریل داشت که به وسیله ی آن فضاهایی که لازم داشت را ایجاد می کرد. بعد از این که حکومت در سال های 1980 به پیشرفت و طرقی این منطقه اهمیت داد، این منطقه صاحب لوله کشی آب و همچنین دکل های برق و مخابرات شد. مردم شهر به مرور زمان این شهر را ترک می کردند. نه به خاطر نبود امکانات بلکه به خاطر کمبود تپه. این موضوع باعث شد که مردم به شهر های دیگر مهاجرت کنند. امروزه این منطقه پر است از خانه هایی که دورن تپه ها هستند اما خالی از سکنه و زندگی هستند. تنها برخی از کارگران شرکت های استخراج اوپال در آن زندگی می کنند.
اما هنوز هم مردم شهر،کوبر پدی را با آن تپه های عسلی و رنگارنگ و خانه های راحت و خنک درون تپه ها به یاد می آورند.
برخی از مردمانی که روزی در آن جا دوران کودکی خود را سپری کردند و در کنار مردم دیگر سرزمین ها با فرهنگشان شریک شدند و به همراه آن ها دنبال سنگ های قیمیتی گشتند هنوز هم دلتنگ این ناحیه می شوند و برای تجدید خاطرات روز هایی که هرگز بهتر از آن را تجربه نکرده بودند، باز می گردند و با غرور و افتخار به خانه هایی که روزی در آن احساس امنیت و آرامش می کردند نگاه می کنند. هر جا هم که باشند و در هر سطح رفاهی این جا خانه اشان است. بله خانه. خانه ی شیرین و دوست داشتنی.