21 کارکوچکی که کودکان باید بدانند

در

به کودکان خود کمک کنید تا با مهارت در قوانین ساده اخلاقی، مورد توجه قرار گیرند- به خاطر دلایل صحیح. گستاخی کودک شما همیشه عمدی نیست. گاهی اوقات کودکان نمی دانند که قطع کردن حرف دیگران، انگشت در دماغ کردن بی ادبی است. در زندگی پرمشغله امروزه، مادران و پدران زمانی برای توجه بر اخلاقیات ندارند. اما اگر به این21 مورد توجه کنید، کودکانی با ادب، مودب و مهربان خواهید داشت.(سیارک

1. زمانیکه چیزی از کسی می خواهید بگویید، "لطفا"
2.زمانیکه چیزی دریافت می کنید بگویید، "تشکر"
3.هرگز حرف دیگران را قطع نکنید، مگراینکه کار فوری داشته باشید. زمانیکه حرفشان تمام شد، به شما توجه کرده و پاسخ خواهند داد.
4.اگر نیازی به توجه فوری کسی ندارید، عبارت "ببخشید"، مودبانه ترین روش ورود به بحث است.
5.اگر شکی درباره چیزی دارید، اول اجازه بخواهید. این کار از عذرخواهی های بعدی جلوگیری می کند.
6.جهان به آنچه شما دوست ندارید، علاقه مند نیست. نظرات منفی را برای خود یا بین خود و دوستان خود نگه دارید، از گوش رس بزرگسالان دور باشید.
7.درباره خصوصیات فیزیکی مردم نظر ندهید، مگر اینکه مکمل آنها باشد که همیشه خوشایند است.
8.وقتی کسی از شما می پرسد چگونه اید، به آنها پاسخ دهید و از آنها نیز درباره خودشان بپرسید.
9.زمانیکه در خانه دوست خود مانده اید، فراموش نکنید که از والدین وی به خاطر پذیرایی و داشتن زمان خوب تشکر کنید. (سیارک
10.هرگز از زبان ناپاک در مقابل بزرگترها استفاده نکنید. بزرگترها همه این گفته ها را از قبل می دانند و برایشان ناخوشایند است.
11.هرگز بزرگترها را با نام کوچک آنها صدا نزنید.
12.به هیچ دلیل دیگران را مسخره نکنید. مسخره کردن دیگران نشان می دهد که شما ضعیف هستید و بی رحمی است.
13.حتی اگر بازی و مونتاژ خسته کننده است، آرام بنشینید و طوری نشان دهید که علاقه مند هستید. اجرا کنندگان بهترین کار خود را انجام می دهند.
14.اگر به کسی ضربه زدید، فورا بگویید "ببخشید".
15.زمانیکه عطسه یا سرفه می کنید، بینی خود را در مقابل همه تمیز نکنید.
16.وقتی از در عبور می کنید، نگاه کنید که اگر کسی عبور می کند در را برایش نگه دارید.
17.اگر با والدین، معلم یا همسایه خود کاری انجام می دهید، بپرسید که می توانید کمک کنید. اگر گفتند بله، کمک کنید، شاید چیز تازه ای یاد گرفتید.
18.اگر بزرگتری از شما کاری خواست، بدون غرغر و با لبخند آن را انجام دهید.
19.زمانیکه کسی به شما کمک می کند، بگویید "متشکرم". آن فرد مجددا به شما کمک خواهد کرد. این کار بویژه در مورد معلمان خوب است.
20.از دستمال سفره برروی پای خود استفاده کنید؛ در صورت نیاز دهان خود را تمیز کنید.
21.برای برداشتن چیزی روی میز دراز نشوید؛ از دیگران بخواهید تا آنچه می خواهید بدهند. (سیارک

مترجم itrans.ir  

 

مترجم itrans.ir  

کودکان لایق بهترین ها هستند.تجربه ها و نظرات خود را با ما به اشتراک بگذارید...

نظرات

۱۳۹۵/۸/۱This is a neat surymam. Thanks for sharing!

در ادامه بخوانید...

پدر و مادر خود را ببخشید 4 دلیل برای رها کردن کینه

در

693f9b3480d99e216d8ef569b232ae6234248937.jpg


یک بار این جمله را از یکی از دوستانم شنیدم: "من وقتی بزرگ شدم ، فهمیدم پدر و مادرم کامل نیستند.  جمله "این پدر و مادر ایده آل نیست" برای همه متفاوت برداشت می شود. برای برخی ، ما در مورد کارهای ناشایست جزئی ، فراموشی والدین ، ​​بلند شدن صدا ، اضطراب بیش از حد و ممنوعیت های نامفهوم صحبت می کنیم و برای کسانی، زخم ها مکرر و بسیار عمیق تر  است.

 

و در قبال جمله "این پدر و مادر ایده آل نیست" ما کلیشه ای می شنویم: "آنها به هر حال شما را دوست دارند" ، "خوب ، این مادر است" و "والدین را نمی توانیم انتخاب کنیم" . گویی این جواب برای هر کسی راحت تر است. اما هر خانواده ناراضی در نوع خود واقعاً متفاوت است ، ولی عامل وحدت بخش در تمام خانواده های ناراضی  اغلب کینه کودکان نسبت به والدین است.


 چنین احساسی (کینه) درگیری حل نشده ای است که مرور خاطرات آن پس از گذشت سالها هنوز درد بسیاری را به همراه دارد.

 

این مانند این است که فردی کوچک و آسیب پذیر بخود بگوید: "با من صادقانه رفتار نشد ، سزاوار این برخورد نبودم." در اینجا می توانیم در مورد اعتماد و وفاداری ، که توسط والدین در عشق خود نشان داده اند ، کوچک کردن نقش یا کوچک کردن شایستگی های کودک ، طلاق ، خشونت و هر نوع بی توجهی دیگر صحبت کنیم.

 

ما به این دنیا می آییم و نمی توانیم به تنهایی از خود مراقبت کنیم - کوچک ، آسیب پذیر و نیازمند والدین هستیم. این طبیعی است. کودک به کمک بزرگسالان نیاز دارد ، برای زنده ماندن لازم است. والدین کمک ، پشتیبانی ، مراقبت و آموزش می دهند. چه بخواهیم و چه نخواهیم ، در ابتدا ما مانند یک اسفنج همه چیز را از محیط نزدیک خود جذب می کنیم.


در یک محیط دوستانه ، مادر و پدر جزیره امنی هستند. اینها افرادی هستند که در وهله اول ما برای کمک  گرفتن به سمت  آنها می رویم ، وقتی درد می کشیم ، می ترسیم یا ناراحت می شویم. حضور صرف آنها باید احساس آرامش و راحتی را ایجاد کند.

 

درک اینکه والدین شما هم اشتباه کرده اند ، به خودی خود تشدید کننده نیست. این یک دید عینی از چیزها است ، برای شکل گیری روابط سالم مهم است.اما این مقاله در مورد نارضایتی های حل نشده و درگیری های داخلی صحبت می کند: در مورد شرایطی که هنوز از آن اشک می ریزید ، یک توده بغض در گلو دارید که احساس خشم ایجاد می کند ، هرچند 5 ، 10 ، 20 سال گذشته باشد.

 
این احساس چیزی است که شما نمی توانید بدون عصبانی شدن ، غمگین شدن و سرزنش کردن ، به آن فکر کنید. احتمالاً به خاطر آنها ، هر مکالمه با مادر به یک آزمایش تبدیل می شود و حضور پدر به طور خودکار شما را در حالت آمادگی برای بهانه گیری و دفاع از خود قرار می دهد.

 

کینه چیست و چه نقشی دارد

طبق گفته روانشناس عاطفی پل اكمن ، 5 احساس در جهان وجود دارد : ترس ، غم ، شادی ، انزجار و اندوه .

 

کینه ، ذاتاً حالت پیچیده تری است ، نشانه این است که چیزی کم دارم ، از دنیای اطراف عصبانی هستم و برای خودم متاسفم


کینه توزی سیگنالی از یک نیاز است و بسته به شخص و زمینه ، در سطوح مختلف بیان می شود. گاهی با احساس خشم ، گاهی غم ، ترس یا انزجار همراه است.

خبر خوب این است که حتی اگر آسیب دیدگی در حال حاضر قوی باشد ، با گذشت زمان شدت آن تغییر می کند. مانند هر احساسی ، متزلزل می شود. هر بار که یک واقعه خاص را در زندگی خود به یاد می آوریم ، احساساتی با شدت متفاوت را تجربه می کنیم ، همراه با افکار و احساسات دیگر.

 

کینه می تواند نقش ها و معانی مختلفی داشته باشد. می تواند منبعی برای شما باشد. بسته به نحوه استفاده ، به مردم القا می کند که چیزی باشند (یا بالعکس - نبودن) ، به شما نیرویی می دهد تا در برابر مجرمان مقاومت کرده یا آنها را تحت تأثیر قرار دهید ، بخشی از من است و بر افکار ، تصمیمات و اعمال تأثیر می گذارد. کینه می تواند ابزاری خاص در زندگی شما باشد ، اما میزان این که می خواهید اعمال شما توسط آن حالت تعیین شود ، انتخاب شماست.

 

برای افرادی که والدین را غیر قابل تحمل و احساس کینه نسبت به والدین را بسیار اساسی می دانند ، ایده بخشش ممکن است نامفهوم به نظر برسد. گذشت و بخشش به معنای تجدید رابطه یا حتی ملاقات حضوری نیست. با انجام این کار(بخشش) ، می توانید تصمیم بگیرید که هرگونه ارتباط با مادر یا پدر خود را قطع کنید ، اما در عین حال می توانید بدون اینکه تحت فشار احساس عصبانیت ، کینه و پشیمانی قرار بگیرید ، زندگی خود را ادامه دهید.این شما هستید که تصمیم می گیرید چگونه می خواهید بخشش خود را نشان دهید.

 

4 دلیل برای بخشش والدین

تاکنون ، شما به نوعی بدون بخشیدن زندگی کرده اید ، پس چرا اکنون این کار را انجام می دهید؟ بعد از مدت ها ، شما هنوز هم خاطره ای را دارید که با شما رفتار ناعادلانه ای انجام شده است. خواه متوجه شوید یا نشوید ، این احساس همیشه با شماست. مطمئناً ، برای هر شخصی داستانی منحصر به فرد است و شما تصمیم می گیرید که آمادگی بخشش والدین یا سرپرستان خود را دارید را نه؟

من فقط می خواهم چند دلیل احتمالی را برای شما نشان دهم که چرا فراموش کردن کینه و در قبال آن بخشش ، در وهله اول ، می تواند به نفع خودتان باشد.

 

1. کینه شما را کنترل می کند

همانطور که قبلاً پی بردیم ، کینه عصبانیت ازیک شخص و  ترحم به خود است. غالباً ، کینه می تواند نشانه آن باشد که فرد به یک نیاز (مثلاً به عشق) و خشم نسبت به شخصی که او را راضی نمی کند ، احساس می کند. وقتی حداقل می فهمیم که ، در اصل ، این حالت یک درگیری درونی حل نشده است ، ما بلافاصله بنیان را در مسیر رهایی از آن می گذاریم. و در اینجا آزادی انتخاب ظاهر می شود.


"بله ، پدر و مادرم آن را به من ندادند. اما من در حال حاضر بزرگسال هستم و می توانم به دنبال منابع دیگر این عشق باشم."

 
بخشش ، اول از همه ، ارزش خودش را دارد ، و بدین ترتیب درهای آزادی شخصی را باز می کند. وقتی کینه را رها کنیم ، آزادی انتخاب پیدا می کنیم. کینه کنترل بیشتری بر اعمال ، افکار و تصمیمات ما دارد.برعکس ، انتخاب عصبانیت ، آزردگی و ماندن در موقعیت قربانی ، مسئولیت تأثیر بیشتر این احساس بر ما را بر عهده می گیرید.

 

چسبیدن به این کینه همچنین بدان معنی است که شما در نقش یک کودک باقی می مانید و والدین شما هنوز بر شما و زندگی شما کنترل دارند.


2. کینه ی مزمن انرژی شما را می گیرد

مثل یک وضعیت درد مزمن است. شخصی که از پدر و مادر خود آزرده شود در این مرحله ثابت بماند. او با این سوال به زندگی خود ادامه می دهد: "چگونه توانستید این کار را با من انجام دهید؟" روز به روز ، او خود را در این امر حمایت می کند (گزینه ای را برای آزرده شدن قبول می کند).

 

در اینجا می خواهم بپرسم: "آیا تاکنون شخص دیگری را آزار داده اید؟" و قبل از اینکه پاسخ "نه"  دهید ، خوب فکر کنید. آیا چیزی گفته اید که بتواند شخصی صدمه ببیند ، آیا  بدون فکر و در خشم کاری انجام داده اید؟

 

بلند کردن صدا ، متهم کردن ("شما همیشه ..." ، "شما هرگز ...") ، فریب ، بی تفاوتی ، عمداً ایجاد حسادت ، فراموشی ، قطع رابطه ، گفتن: "برایم مهم نیست" از مظاهر آن است از بی رحمی ، و گاهی اوقات برای دیگری غیر قابل تحمل و دردناک اتفاق می افتد.

 

چرا ما این کار را با عزیزان انجام می دهیم؟ پاسخ مختصری برای این سوال وجود ندارد. ما فقط می توانیم با اطمینان بگوییم که ناقص هستیم ، همانگونه که والدین با ما رفتار کردند و والدین آنها  با آنها رفتار کردند. به طور تصادفی یا قصد ، می توانیم به کسانی که دوستشان داریم صدمه بزنیم. این سوال مطرح می شود: چه چیزی والدین را از خود ما متمایز می کند؟ آنها فرشته نیستند و وقتی شما را از بیمارستان بیرون آوردند ، هیچ کس به آنها مزایای فرزندپروری نمی دهد.

به طور تصادفی یا قصد ، می توانیم به کسانی که دوستشان داریم صدمه بزنیم.

 

شاید بسیاری از آنچه مادر و پدر شما انجام داده اند قابل بخشش نیست. اما لازم به یادآوری است که افراد غالباً 180 درجه چرخش می کنند. کینه یک چرخش در یک جهت است ، نه تمایل به در نظر گرفتن موقعیت شخص دیگری که اشتباه کرده است.

 

3. کینه ، به عنوان محرک  عمل می کند

اگر تنها رفتاری که به طور مداوم می بینیم به اعتماد ما خیانت می کند و به جای عشق منشأ ترس می شود ، یاد می گیریم که چنین باید باشد. والدین درک اساسی از آنچه خوب و بد است ، چگونه می توانید و نمی توانید انجام دهید را ایجاد می کنند.

بیایید مثالی بزنیم: شما از شریک زندگی خود خواسته اید که صبح هنگام انجام یک جلسه مهم ،  شما را  زودتر به محل جلسه برساند تا کار کنید ، اما شریک زندگی توافق شما را فراموش کرده است (روز / ساعت را اشتباه گرفته است) ، بنابراین باید خودتان به آنجا بروید.

 

هنگامی که شما جوان بودید ، مادر یا پدر اغلب درخواست ها را فراموش می کردند و اتفاقات مهم را برای شما نادیده می گرفتند. اکنون ، به عنوان یک بزرگسال ، هر وقت فرد نزدیک شما چیز قابل توجهی را برای شما فراموش می کند ، منفجر می شوید. این ممکن است یک تصادف و یک حادثه منفرد باشد ، اما به دلیل درگیری حل نشده در دوران کودکی ، از نظر دیگر موارد مشابه به عنوان محرک  عمل می کند که درد و کینه طولانی مدت را برمی گرداند.


در حقیقت ، ممکن است مورد شخصی نباشد که خواسته شما را فراموش کرده ، وقت نداشته و یا از آن غافل شده است ، اما این یادآورخاطرات احساسی است که قبلاً داشته اید و هر روز با رفتارهای مشابه والدین خود روبرو می شده اید.رابطه با مادر و پدر بسیار طولانی و معنادار است و می تواند بر تعاملات آینده ما با عزیزان تأثیر بگذارد. بدون حل تعارضاتی که ریشه در دوران کودکی دارد ، ایجاد روابط جدید "از ابتدا" غیرممکن است.

 

4. کنار گذاشتن کینه باعث رشد شخص می شود

بخشش ذاتاً عطوفت می آورد . مطالعات متعدد با استفاده از EPR (تشدید پارامغناطیس الکترونیکی) نشان می دهد که مناطق فعال مغز ما در حالت همدلی تفاوت قابل توجهی با افراد درگیر در حالت عصبانیت و کینه دارد. بخشش در زندگی ما خوبی ایجاد می کند ، در حالی که خشم و عصبانیت اختلافات و تنش های داخلی را بیشتر می کند.

 

راه های زیادی برای  انتخاب درونی  ما وجود دارد.مهربانی و دلسوزی به ما این توانایی را می دهد تا جهان را با انتخاب گزینه های بیشتری به غیر از حالت کینه ببینیم.

 

بخشش ارزشش را دارد زیرا این یک انتخاب درونی توسط خود شماست ، نه لزوماً برای دیگران. بخشش مسیرهای جدید بسیاری را برای شما باز می کند و امید می دهد که در روابط خود با دیگران خوشحال باشید. بخشش و انتخاب مهربان بودن مستقیماً بر ما تأثیر می گذارد - کیفیت مهربانی و عطوفت را در ما رشد می دهد. ما به تنهایی می توانیم زندگی خود را تغییر دهیم وکینه می تواند چیزی موقتی باشد ، مانند همه احساسات ، مانند همه افکار ، مانند همه چیز در زندگی.

نظرات

۱۴۰۰/۱۲/۱۰کینه چیست؟ اغلب، وقتی می گوییم "به من توهین شده" یا "مورد توهین واقع شده ام"، منظور ما چیزی کاملاً متفاوت است. ما رنجش را خشم و غم، انتظارات ناروا، یا عصبانیت، احساس درماندگی، آزردگی یا حتی پرخاشگری منفعل می نامیم. رنجش یک احساس پیچیده است. پیچیده به معنای متشکل از چندین جزء است که هر کدام داستان خاص خود را خواهند گفت. مهم است که بین عصبانیت به عنوان یک احساس در هنگام واکنش درونی به اتفاقی که در دنیای بیرون رخ داده است و عصبانیت به عنوان یک رفتار زمانی که "به من توهین شده" را کنار می گذارید و با شوهر، فرزند یا دوست دختر خود صحبت نمی کنید، تمایز قائل شوید.و اگر رنجش به عنوان یک احساس می تواند حتی در مطالعه خواسته های برآورده نشده به ما کمک کند (در ادامه نظرات بیشتر در مورد آنها توضیح خواهم داد)، در این صورت کینه به عنوان یک رفتار تأثیر بدی بر خود شخص و روابط او با دیگران می گذارد.

۱۴۰۰/۱۲/۱۰احساس کینه چیست؟ رنجش معمولاً بر اساس یک خواسته برآورده نشده است ، به عنوان مثال، "من می خواهم شوهرم برایم گل بیاورد." به دنبال آن ترس از برآورده نشدن آرزو به دنبال دارد، مانند اینکه دیگر آنقدر مرا دوست نداشته باشد یا به دیگری توجه کند. سپس - عصبانیت از این که آرزو محقق نشده: شوهرم برایم گل نیاورد، چگونه توانست! و در پایان - تاسف به خود : "بیچاره من، بدبخت، بدون گل، آنها مرا به اندازه کافی دوست ندارند."

۱۴۰۰/۱۲/۱۰رنجش احساس پیچیده ای است همچنین به این دلیل که هر یک از عناصر درون آن جلوه های خاص خود را در بدن و زندگی دارد . بنابراین، اگر شخصی با خواسته های خود منطقی نباشد، ممکن است از اطرافیانش به خاطر انجام ندادن "آن خواسته " آزرده خاطر شود.

۱۴۰۰/۱۲/۱۰اگر ترس احساس اصلی یک فرد است، خشم نقش یک صفحه را بازی می کند و شما را از ارتباط با ترس و زندگی در آن باز می دارد. اگر تماسی با خشم وجود نداشته باشد، از آنجایی که "دختران خوب ، عصبانی نمی شوند"، رنجش یک راه قابل قبول اجتماعی برای ابراز پرخاشگری خواهد بود. شما نمی توانید عصبانی باشید، اما می توانید آزرده شوید.

۱۴۰۰/۱۲/۱۰خوب، ترحم به خود همچنین می تواند اعمال یک فرد را کنترل کند (و سپس او همیشه ناراضی خواهد بود) یا با پرخاشگری نسبت به خودش جایگزین شود - "از ناله کردن دست بردارید". بسیار مهم است که با هر جزء به نارضایتی خود رسیدگی کنید، زیرا در غیر این صورت این کوکتل نارضایتی می تواند زندگی را تا حد زیادی مسموم کند و بدن را تحت تأثیر قرار دهد.

۱۴۰۰/۱۲/۱۰البته هر اتفاقی که برای ما می افتد اغلب در بدن منعکس می شود و در نقاط مختلف مشکل و گره ایجاد می کند.

۱۴۰۰/۱۲/۱۰چگونه می توان مشکل های بدنی را پیدا کرد که نشان دهنده رنجش عمیق است؟ گودی بین استخوان های ترقوه خود را پیدا کنید و از آنجا به سمت استخوان بیرون زده پایین بروید. اگر انگشت یا کف دست خود را زیر آن قرار دهید و به صحبت های خود گوش دهید، احساس خواهید کرد که چگونه اشک ها شروع به جاری شدن می کنند. این به اصطلاح نقطه رنجش است، منطقه ای که در آن "توده ای در گلو" وجود دارد و محل اشک های گیر کرده است. اگر اشک ها شروع به جاری شدن کردند، سعی کنید آنها را رها کنید.

۱۴۰۰/۱۲/۱۰"لب های غمگین". آیا با افرادی برخورد کرده اید که همیشه حالت غمگینی در چهره دارند؟ این اثر به دلیل کشیده شدن یا جمع شدن گوشه های لب به دست می آید. این اغلب نشانه رنجش زیادی است که فرد با خود دارد.

۱۴۰۰/۱۲/۱۰"باسن ". ماهیچه های ران به ما کمک می کنند تا احساسات را با درجه بالایی از شدت حفظ کنیم. نارضایتی شدید، به ویژه برای کودکان، از والدین و بزرگترهای خانواده منجر به این واقعیت می شود . به هر حال، نارضایتی های کودکان اغلب بدون هیچ رژیم غذایی منجر به کاهش حجم باسن می شود.

۱۴۰۰/۱۲/۱۰چگونه رنجش واقعی و خیالی را تشخیص دهیم؟ رنجش می تواند واقعی یا خیالی باشد (تقریباً 90 درصد تخلفات مربوط به توهین های خیالی است). چگونه خشم را برای واقعیت بررسی کنیم: موقعیتی را به یاد بیاورید که احساس کردید واقعاً توهین شده اید. حالا سوالات زیر را از خود بپرسید: آیا توافقی وجود داشت؟ به عبارت دیگر، آیا با کسی که از او رنجیده اید توافقی وجود داشت؟ این عادلانه است از دوستی که قول داده در فرودگاه با شما ملاقات کند و نکرده است، آزرده شوید اما آزرده شدن از وبلاگ نویسی در اینترنت که پست مورد نیاز شما را پست نکرده است، منصفانه نیست.

۱۴۰۰/۱۲/۱۰آیا نقض قانون وجود دارد؟ این حتی به معنای نقض قوانین کشوری نیست که در آن زندگی می کنیم، بلکه به عنوان مثال نقض تعامل حقوقی بین والدین و فرزند است. یعنی کودک از بدو تولد حق حمایت، محبت، توجه و غیره را دارد. اگر این نیازهای اولیه کودک برآورده نشود، می توان از نقض قانون صحبت کرد، به این معنی که جرم واقعی است.

۱۴۰۰/۱۲/۱۰آیا معامله واقع بینانه است؟ فرض کنید به شما قول داده شده است: "من برای همیشه دوستت خواهم داشت." در اینجا شایان توجه است که این وعده در دنیای واقعی چقدر امکان پذیر است؟

۱۴۰۰/۱۲/۱۰اگر هیچ یک از این معیارها برآورده نشد، با رنجش خیالی یا با احساس دیگری که آن را رنجش می نامید سروکار دارید.

۱۴۰۰/۱۲/۱۰رنجش، چه واقعی و چه خیالی، اغلب انسان را نابود می کند. واقعی در آن است که عصبانیت و اندوه ابراز نمی شود، جبران دریافت نمی شود. با این واقعیت که ما شروع به انجام کارها یا گفتن کلمات می کنیم، خیالی است که پس از آن شرمنده می شویم. مهم است که با یک روانشناس یا به تنهایی با آنچه در درون می گذرد کنار بیایید تا زندگی به رنگ های دیگری غیر از "من آزرده شدم" رنگ آمیزی شود.

در ادامه بخوانید...

چگونه والدین به طور غیر ارادی فرهنگ تجاوز را ترویج می دهند

در

فرهنگ تجاوز

 

هر روز والدین خیرخواه به روش های مختلف و غیر ارادی فرهنگ تجاوز را ترویج می کنند و فرزندان ما از آن رنج می برند. لازم است کودکان به موقع روشن شوند که رضایت در هر رابطه ای مهم است.به عنوان پدر و مادر ، ما احتمالاً مستقیماً با بچه ها در مورد تجاوز جنسی صحبت نمی کنیم ، حداقل تا زمانی که بزرگتر شوند. اما باید اطمینان حاصل کنیم که درس های خیلی خطرناک را به آنها نمی آموزیم ، حتی اگر این کار عمدی نباشد.

 

در اینجا شش روش متداول برای ارسال پیام های اشتباه به بچه ها و نحوه رفع آنها وجود دارد.

ما می گوییم ،خب پسر هستند

منظور اکثر والدین چیزی بدی نیست که می گویند: "خوب ، پسر هستند دیگه." غالباً از این عبارت برای رفتار بد استفاده می شود ، مانند زمانی که آنها به شخصی ضربه می زنند یا چیزی را خراب می کنند.

 

واقعیت این است که پسران هر وقت می شنوند ما رفتار آنها را با گفتن اینکه این تنها بخشی از زندگی پسران است توجیه می کنیم ، می آموزند که فراتر از هر قانونی هستند.و از آن بدتر ، به پسران گوشزد می کنیم که نمی توانند انگیزه های خود را کنترل کنند.

 

این پیام حتی با بالغ شدن و شروع به تجربه میل جنسی در ذهن آنها باقی خواهد ماند. تعجب نکنیم اگر آنها در طول زندگی به خود بگویند پسران بالاتر از همه قوانین هستند به دلیل امتیاز مرد بودن ، آنها حق دارند که دیگران را مورد اذیت و  آزار جنسی قرار دهند.

وادار کردن کودکان به بغل کردن یا بوسیدن یک نفر

بسیاری از والدین به فرزندان خود می گویند که دوست یا بستگان خود را برای خوش آمد یا خداحافظی در آغوش بگیرند. چه کودک بخواهد و چه نخواهد این پیام خطرناکی را ارسال می کند که ممکن است رضایت رد شود یا اصلاً اهمیتی نداشته باشد.در عوض ، چندین گزینه مختلف برای نحوه خوشامدگویی یا دیدن نزدیکان خود ارائه دهید.مثلا  از فرزندان خود بپرسید: "آیا دوست دارید مادربزرگ خود را در آغوش بگیرید؟"

 

ما معمولا می پرسیم: "چکار کردی که تو را کتک زد؟"

این نکته ی بسیار دشواری است ، خصوصاً برای والدین چند فرزند. خواهران و برادران اغلب با یکدیگر درگیری دارند. این اتفاق می افتد که آنها می جنگند. برای والدین مهم است که قبل از تصمیم گیری در مورد عواقب این  ، از کل ماجرا مطلع شوند.

 

سوال "شما چه کردی که او تو را زد؟" هم به قربانی و هم به متجاوز می آموزد که یک شخص می تواند کسی را مجبور به انتخاب اشتباه کند.این پیام در جامعه ما گسترده است ، به عنوان مثال ، چنین سوالی "او در شب تجاوز چه لباسی پوشیده بود؟"


حال بجای سوال "شما چه کردی که او تو را زد؟" ، به هر یک از کودکان بگویید ، "از ابتدا تا انتها به من بگویید که چگونه همه این اتفاق ها افتاد." به این ترتیب قبل از سرزنش کسی ، یاد خواهند گرفت که چگونه هر کودک در درگیری نقش داشته است. و حتماً به كودكان یادآوری كنید كه آنها همیشه یك حق انتخاب دارند: آیا باید از خشونت استفاده كنند ، شخصی را آزرده كنند یا خیر. و اینکه هیچ کس نمی تواند آنها را مجبور به انجام آن کند ، حتی با آزار و اذیت یا توهین.

 

ما می آموزیم که پسران دختران را کتک می زنند زیرا آنها را دوست دارند!

فرقی نمی کند دختر یا پسر داشته باشید. مهم است که آنها در اسرع وقت یاد بگیرند که برای جلب توجه او ، ضربه زدن یا صدمه زدن به شخصی همیشه غیرقابل قبول است. و این قطعاً راهی نیست که بتوانید احساسات خود را به کسی نشان دهید.

 

جمله "او این کار را انجام می دهد زیرا شما را دوست دارد" این ایده را تقویت می کند که "عشق = رنج" ، آسیب رساندن به دیگران اشکالی ندارد.

این روش به خشونت در آینده علیه شریک زندگی کمک می کند.  همچنین به کودکان می آموزد که تمایل آنها به توجه مهمتر از احساسات شخصی است که دوست دارند.اگر این فرهنگ تجاوز به عنف نیست ، پس چه چیز دیگری است؟

 

توجیه تجاوز به کودک

به عنوان پدر و مادر ، ما همیشه معلم هستیم ، حتی بدون آنکه خود بدانیم. فرزندان سخنان ما را می شنوند و نحوه ارتباط آنچه را که می گوییم با آنها تحلیل می كنند.

اگر فرزندان ما بشنوند که ما تجاوز به عنف را با هر چیزی توجیه می کنیم ، این پیام را می آموزند. آنها همچنین می شنوند که چگونه زنان را به دلیل رابطه جنسی یا لباس تحقیر می کنید و مطمئناً آن را به یاد می آورند. آنها ممکن است باور کنند که شرایطی وجود دارد که شخص مستحق تجاوز و خشونت است.

هنگام صحبت در مورد تجاوز و تعرض ، به فرزندان خود یادآوری کنید که هیچ کس شایسته تجاوز نیست .

هیچ کس نمی تواند مست بودن یک شخص  یا استفاده از مواد مخدر را دلیل موجه برای تجاوز به او بداند. تقصیر تجاوز جنسی همیشه به عهده شخص متجاوز است .

تقویت این باور که دختران باید "پاک" باشند

امروزه به بسیاری از دختران آموزش داده می شود که ارزش آنها با "پاکی" آنها تعیین می شود.گفتن  پاک بودن یا متواضع بودن ، فضیلت او را تعیین می کند به دلایل زیادی گفتن این جمله باعث آسیب رساندن به دخترانی که مورد آزار جنسی یا تعرض قرار گرفته اند بسیار خطرناک است.الیزابت اسمارت توضیح می دهد ، به عنوان بازمانده یک آدم ربایی و تجاوز ، تأکید بر پاکی می تواند قربانیان سوء استفاده یا تجاوز را از فرار یا جستجو برای کمک باز دارد.

 

به دختران آموخته می شود که عاشق بودن امنیت رابطه جنسی را تضمین می کند

یادگیری اینکه رابطه جنسی درصورت عاشق بودن اشکالی ندارد ، می تواند منجر به تصمیماتی ناسالم شود. مارنی گلدنبرگ ، مشاور پزشکی و معلم آموزش جنسیت ، استدلال می کند که تلاش برای ارتباط جنسی با عشق ممکن است در واقع یک دام باشد.به دختران آموخته می شود که عاشق بودن امنیت رابطه جنسی را تضمین می کند ، که همیشه درست نیست.کارشناس یادآوری می کند ، بعضی از پسر ها حتی از این واقعیت که دختران عشق را با ایمنی اشتباه می گیرند از آنها سوء استفاده جنسی  می کنند.

 

نظرات

در ادامه بخوانید...

بیست سوالی که والدین باید هر روز از خود بپرسند

در

«داشتن فرزند شبیه زندگی در خوابگاه دانشجویی است ـ هیچ کس نمی‌خوابد، همه چیز شکسته است و همه چیز پرتاب می‌شود» ـ ری رومانو
بزرگ کردن فرزند هم دشوارترین و هم باارزش‌ترین کار است. بچه‌ها همراه با دستورالعمل به دنیا نمی‌آیند اما اگر با چنین دستورالعملی به دنیا می‌آمدند، احتمالاً در آن نوشته می‌شود که باید شما خود را به پرسیدن این سوالات عادت بدهید.

آیا کودکانم سرگرمی دارند؟
چنان میلی به شلوغی دارد که گاهی اوقات یادمان می‌رود به بازی اولویت بدهیم.

آیا من سرگرمی دارم؟
(تقریباً) همان سوال. اگر خیلی مشغول رانندگی و پخت‌وپز و شستشوی لباس‌ها هستید که یادتان می‌رود از کودکانخود لذت ببرید، باید حتماً نگاهی به اولویت‌هایخود بیاندازید.

کودکم خوب غذا خورد؟
به کیفیت توجه کنید، نه کمیت. آیا میوه‌ها و سبزیجات عمده رژیم غذایی‌اش است؟ بسیار عالی. آیا خیلی سختگیرانه محدود می‌کنید؟ همه‌ی بچه‌ها باید پشمک را تجربه کنند.

آیا کودکم خوب خوابید؟
کودکان به خوابشان نیاز دارند. اگر به اندازه‌ی کافی نخوابند، رشد نمی‌کنند.

آیا کودکم چیزی یاد گرفت؟
این مسأله با گرفتن نمرات خوب فرق دارد. این مسأله به کنجکاوی و هیجان یادگیری هرچیزی از پافندگی تا اسامی دایناسورها مربوط می‌شود. ذهن‌شان را به سمت لذت یادگیری باز کنید.

آیا کودکم به خوبی با استرس کنار می‌آید؟
کودکان باید یاد بگیرند استرس چه احساسی دارد و چگونه آن را باید کاهش دهند تا بتوانند وارد دنیای بزرگسالان بشوند. اگر هیچ موقع نگذارید احساس ترس، شکست یا شجاعت را تجربه بکنند، فرصت توسعه‌ی این مهارت‌ها را نخواهند داشت.

آیا سر کودکم فریاد کشیدم؟
بعد از فریاد چه احساسی داشتید؟ فکر می‌کنید کودک چه احساسی داشت؟(سیارک)

چرا فریاد کشیدم؟
می‌دانید که فریاد هم برای شما و هم برای کودک احساس بدی ایجاد می‌کند. چرا این کار را می‌کنید؟ بخشی از تو فکر می‌کند که این کار جواب می‌دهد. به خود یادآوری کنید که فریاد کشیدن بهترین راه نیست.

آیا کودکم را ملامت کردم؟
اگر می‌بینید که می‌گویید «مرا اذیت می‌کنی» یا «مامان را ناراحت می‌کنی» وقت آن رسیده است که کنترل احساسات را به دست بگیرید. «وقتی دیر به خانه می‌آیی نگران می‌شود» یا «وقتی با این لحن حرف می‌زنی احساس می‌کنیم احترامی برایم قائل نیستی» احساساتان را منتقل خواهند کرد بدون اینکه کودک را به خاطر آنها ملامت کرده باشند.

آیا به اندازه‌ی کافی تحسین کردم؟
برای منفی کردن اثرات یک منفی، هفت اظهارنظر مثبت لازم است. برای تقویت اعتماد به نفس و عزت نفس کودکانمان، باید آنها بیش از آن چیزی که فکر می‌کنیم تحسین کنیم.

آیا بابت کارهای درست تحسین کردم؟
تحسین کودک به خاطر چیزهایی مانند باهوش یا زیبا بودن درواقع به توانایی انعطاف‌پذیری‌اش صدمه می‌زند. اگر کودک به جای شناسایی استقامتی که برای یادگیری چیزی خرج می‌کند فکر کند که باهوش همان چیزی است که او هست، در این صورت زمانی که با چیزی مواجه شود که یادگیری‌اش سخت‌تر است ممکن است فکر کنید که باهوش نیست تا اینکه بخواهد تلاش کند آن را حل کند.

آیا با موفقیت کودکم همچون موفقیت خودم برخورد می‌کنم؟
باید بدانید که اگر کودک موفق شود، این موفقیت مال شماست. نباید تلاش کنید رویای فوتبالیست یا رقاص بودن‌ را ازطریق کودک احیاء کنید.

می‌خواهم کودکانم امروز چه احساسی داشته باشند؟
مهم، مورد احترام و خوشحال(سیارک)

اگر امروز آخرین روز زندگی‌ام بود، چه چیزی را به شکل دیگری انجام می‌دادم؟
ما باید سر کار برویم، شام بپذیریم و تکالیفمان را انجام بدهیم اما اگر بار دیگر به روزمان نگاهی بیاندازیم، آیا کارها را جور دیگری انجام می‌دادیم؟ آیا می‌خندیدید؟ آیا گوش می‌کردید؟

آیا امروز کاری کردم که استقلال کودکم را پرورش دهم؟
همزمان با رشد کروتکس پیش‌سری کودک، والدین باید توازنی بین استقلال و محافظت ایجاد کنند. چه کاری است که هنوز برای کودک انجام می‌دهید درحالی که او خودش می‌تواند انجام دهد؟ اجازه دهید خودش آنها را انجام دهد. با اینکار اعتماد به نفسش تقویت می‌شود.

آیا همراه با ترس کودکم را بزرگ می‌کنم یا همراه با آرامش؟
آیا در حال حرکت به سمت چیزی هستم که برای کودکم می‌خواهم یا در حال دور شدن از چیزی هستم که برایش نمی‌خواهم؟ همیشه حرکت به سمت هر چیزی قدرتمندتر است.

آیا بخشی از مشکل هستم یا بخشی از راه‌حل؟
آیا به کودک کمک می‌کنید که از چیزهایی که دوست ندارد انجام بدهد، دوری کند؟ به این ترتیب او را تشویق به اجتناب می‌کنید. به جای آن در کنار باشید و او را تشویق کنید که استقامت و ایستادگی را در خود توسعه دهد.

مهمترین نقش من به عنوان پدر یا مادر چیست؟
وقتی را به تأمل در این نکته صرف کنید و سپس تمام تلاش‌هایتان برای پرورش کودک را با آن نقش همسو کنید.

از خطاهایم درس گرفتم؟
ما همیشه خطا می‌کنیم. اعتراف کنید و سپس از آنها درس بگیرید. حرکت کنید. فردا روز دیگری است و باید از این نظر سرمشق کودک باشید.

از چه چیزی سپاسگزارم؟
یادآوری به کودکان درمورد آنچه داریم یا انجام می‌دهیم باعث می‌شود که ذهن‌مان نسبت به یافتن چیزها و فرصت‌های بزرگ به عنوان پدر و مادر باز باشد. (سیارک)

این پست را چگونه می‌بینید؟ برای شما مفید بود؟ لطفا با نوشتن کامنت در زیر ما را مطلع کنید. 

ترجمه توسط itrans.ir

نظرات

در ادامه بخوانید...

13درگیری که هر مادری آن را برای خود نگاه می دارد

در

بسیاری از مردم در دنیا این شانس را داشته اند که یک مادر عاشق آنها را بزرگ کند، از جمله خود من، و ما به سرعت عادت کرده ایم که ببینیم مادر نقش خود را بصورت تحسین برانگیزی ایفا می کند. مادر ما طوری دنیای اطراف ما را شکل داده است که ما تصور می کنیم همه چیز در اطراف ما باید اینگونه باشد و هیچ فکری راجع به آن نمی-کنیم. وقتی که کل کار ما این باشد که بازی کنیم ، بدویم و به مدرسه برویم، کاری ندارد که تلاش کسانی را که برای حرکت دادن چرخ خانواده تلاش می کنند نادیده بگیریم.


شاید یکی از دلایل دیگر هم این باشد که مادرها از کاری که می کنند چیز بزرگی نمی سازند، اما انها واقعا کشمکشهای بزرگی دارند که برای خودشان نگه می دارند. در اینجا چیزهایی را از مادرم و همچنین همسرم تنها پس از تشکیل خانواده آموخته ام را آورده ام. (سیارک)


1- مادر مجبور است که روی خط نازک والد و دوست بودن حرکت کند
یک مادر هیچ چیزی را بیشتر از دیدن لبخند فرزندش ، خوش گذراندن با آنها و صحبت کردن راجع به همه چیز دوست ندارد. آنها می توانند بهترین دوستانتان در سراسر عمر باشند اما آنها می دانند که شما وقتی رشد کردید تنها به دوستان نزدیکتان در بعضی از چیزها اعتماد می کنید و تنها موقع مشکلات است که سرشان خراب می شوید.
اولین اولویت مادرتان این است که یک آدم خوب پرورش دهد، با ارزشها و عادتهای سالم و مهارتهایی که به شما کمک کند تا در زندگی موفق باشید. این مسئله نیازمند آن است که گاهی سر شما غر بزند و بر نظم و آموزشتان بیشتر بها دهد تا پشتیبانی از عادتهای بدتان.
2- مادر هزاران اشک در زمان عصبانیت، ناراحتی و خوشحالیتان ریخته است
از روزی که او فهمید شما را حامله است، مادر روی یک لبه تیغ احساسی راه رفته است. او در ابتدا هم گیج و هم هیجان زده بود، زمانیکه باردار بود تغییر حالتهای زیادی را پشت سر گذاشت و موقع دنیا آمدنتان درد جهنمی ای کشید. شبهای زیادی را ببیخوابی کشید وقتی که مریض بودید یا صدمه دیده بودید. آنها ممکن است گاهی به این چیزها اشاره کرده باشند اما شما حتی تصف آن را هم نمی دانید مگرآنکه خودتان مادر شوید و یا ببینید که شریک زندگیتان درگیر چه مصائبی می شود و این موقعی است که شما قدر آنها را خواهید دانست.
3- مادر موقع محافظت از شما از یک زن معمولی تبدیل به یک ابر قهرمان می شود
شما میبینید که مادرتان مثل تمام زنهای معمولی شروع کرده است، با کارهای معمولی خودشان و چشمان یک مامور سیای سابق! اما وقتی که فرزند اولشان متولد شد آنها تبدیل به یک ابر قهرمان می شود. آنها تمام اطرافشان را برای دیدن خطر اسکن می کنند، از یک غریبه تا یک دست انداز در راه، همه را چک می کنند تا ببینند که آیا تمام درها قفل است و مطمئن شوند که سایر کودکان در زمین بازی رفتار نامتناسبی ندارند. این چیزی نیست که انها برای ان آموزش دیده باشند یا در کتابها یا فیلمها نگاه کرده باشند، مغز انها به سمت چنین حالتی سوق داده شده است.
4- مادر می داند که شما بیشتر نصیحتها و غر زدنهای او را می شنوید و او با این مسئله مشکلی ندارد
مهم است که برخی از درسهای مهم زندگی را برای بچه هایتان بازگو کنید. تمام دانشی را که توسط تجربه کسب کرده باشید، همراه با نصیحتها و بر اساس حواس رایجی که هنوز بچه ها به آن نرسیده اند همیشه با آغوش باز مورد استقلال قرار نمی گیرند. بچه ها سر وصدا میکنند، ناله می کنند و فرآیند را معمولا مشکل می کنند، اما مادرها مانند سربازانی زیر تیربار نق زدن آنها هستند که تا درسشان کامل تفهیم نشده باشد کنار نمی کشند تا ما را به عادتهای مناسب خو دهند. آنها با بازی کردن نقش آدم بده مشکلی ندارند، تا زمانی که ما بزرگ شویم و به مردمانی محجوب بدل شویم.
5- مادر یک کارتون را بارها و بارها نگاه می کند تا زمانیکه آن را خط به خط حفظ کرده باشد
یکی از بزرگترین شادیهای یک کودک این است که یک کارتون را که از هر لحاظی که فکر می کنید کامل است کشف کند. این روزها برای کودکان آسان است که با انواع ویدئو و کارتونها و تلویزیون یا یوتیوب سرگرم باشند، که کل روز را تماشا کنند یا گوش دهند. آین برای سک زن بزرگشال بسیار سخت است که بارها و بارها به یک چیز گوش بدهد، اما مادرها با شوق و ذوق این بار را تحمل می کنند و با شادی همراه با دلبندشان آوازها را می خوانند.
6- مادر مجبور است که در پشت صحنه کارهای سختی انجام دهد تا از آسایش و ایمنی شما مطمئن شود
بیاد می آورید که چگونه یک اسباب بازی باحال می گرفتید یا لباس جدید، حتی اگر اوضاع مالی خوب نبود؟ دلیلش این بود که مادرتان یک سری تردستی انجام می داد تا بودجه خانواده را به تعادل برساند که اینکار معمولا شامل کم کردن هزینه ها از هر جایی که می شده بود. بنابراین همیشه پول کافی برای اینکه شما تغذیه و لباش خوبی داشته باشید محیا بود. مادرها همیشه دنبال تاکتیکهای جدید کاهش هزینه و معامله های خوب هستند و هرگز نمی گذارند که شما کار سختشان را در راستای بدست آوردن آسایش ممکنه بفهمید. (سیارک)
7- مادر تلاش می کند تا آخرین نیازهای کودکش را درک کند
با اعتماد به نفس بار آوردن شما برای مادرتان وظیفه ایست که با آغوش باز پذیرا شده اند، اما این به این معناست که او باید سخت کار انجام دهد تا خودش را با نسل جدید هماهنگ کند. وقتی که او با شما صحبت می کند او باید یک درک اضافه ای از شیوه صحبت و فرهنگ جوانان داشته باشد که هم آزار دهنده است و هم سخت و وقت گیر. کول بودن مادرها نیاز به صبر و حوصله و تحقیق دارد.
8- مادر تلاش می کند شما را از دشمنیهای قدیمی و رازهای خانواده دور نگه دارد
اگر شما یک بچگی باحال و آرامش بخش را گذرانده اید مطمئن باشید که دین بزرگی به مادرتان دارید. همه خانواده ها از این دعواها و داستانها دارند و همه شاید چند تا اسکلت داخل کمدشان باشد. این وظیفه مادرهاست که بعنوان حائل بین گردابه های درون خانواده و شما نقش ایفا کنند و همیشه برای شما لبخندی بر لب داشته باشند.
9- مادر معمولا وقتی که شما خرابکاری می کنید چشم پوشی می کند
با اینکه اکثرما تلاش می کنیم که به خود بقبولانیم بچه های خیلی خوبی بوده ایم، واقعیت این است که بچه ها می-توانند بسیار خرابکار باشند. زمان زیادی طول می کشد تا بچه به تشخیص سره از ناسره برسد و یا بگیرد که چطور رفتار کند، و مادران ما تمایل دارند تا بصورت غیر قابل باوری در برابر این خرابکاریها صبور باشند. ما می توانیم چیزها را بشکنیم، و راجع به آن دروغ بگوببم، هر چند که تابلو باشد که ما آنکار را انجام داده ایم. با این حال اگر مادرمان حس کند که ما واقعا حس بدی از اینکار داریم، از خشن صحبت کردن با ما طفره می رود.
10- مادر بیشتریت تلاش ممکن را برایحمایت از شما می کند
راههای بسیاری وجود دارد که مادرتان تلاش کند که روحیه تان را بالا ببرد. برای من بهترین را یک ناهار خوشمزه رنگارگ بود که در جعبه ای قرار داشت و آن جعبه پر از نوشته های بود که لبخند را بر لبانم می آورد. همسر من به دنبال نقل و قول های انگیزه بخش و استیکرهای بامزه است که بر کوله چشتی یا جلد دفترچه دخترم بچسباند. چیزهای اندکی مانند این و تمام صحبتهای انرژی بخش بر روی کوله پشتی می تواند انگیزه بخش باشد. اگرچه گاهی وقتها مادرها ممکن است سرکوب کننده باشند اما آنها همیشه در حال سنجش روحیه ما هستند تا ما را حمایت کنند و آنچیزی که ما نیاز داریم به ما بدهند.
11- مادر سخت کار می کند تا همه چیز تمیز و مناسب باشد
اکثر بچه ها تنها یک تی شرت بر می دارند، یک شلوار می پوشند و کفشهایشان را و به سمت زمین بازی می دوند. هر روز این چیزها تمیز و اتو کشیده و آماده برای شما هست. تا زمانی که شما بزرگ شدید هرگز از این شگفت زده نخواهید شد که چطور همه چیز اینقدر تمیز و نو و آماده است هر چقدر که شما آن را کثیف لک دار رو خراب کرده باشید. مادرها شما را برای خرید به فروشگاه می بند، لباسهایتان را اتو می کنند، یقه هایتان را مرتب می کنند و همیشه یادآوری می کنند که ژاکتتان را جا نگذارید.
12- مادر مشکلات خود را به کناری می گذارد و تعهد دارد که مشکلات کوچک شما رابشنود
مادرها مجبورند که سخت کار کنند، چه در خانه و چه در محل کار، تا مطمئن شوند که محیط مناسبی را برای فرزاندانشان فراهم می کنند. و در پایان روز، اگرچه ممکن است که نا امید و یا اعصاب ندار باشند، و یا از بحث کردن راجع به مسائل تکراری با شریکشان خسته باشند، آنها هنوز زمان لازم برای شنیدن مشکلات شما را دارند. هر چقدر مشکلات شما ناچیز و مسخره باشد در قیاس با دنیای واقعی، مادر تمام تلاش خود را برای کمک به شما انجام می دهد.
13- مادر بهانه گیریهای شما را تحمل می کند و تلاش می کند که مسیر صحیح را به شما نشان دهد
بسیاری از نصیحتهایی که ممکن است خوب به نظر آیند با مقاومت روبرو می شوند، و پیش از آنکه مشکلات جدی پیش بیایند زمانی برای تنظیم کردن وجود داشته است تا بچه به سوی بهانه گیری نرود. مادرها می دانند که کجا یک قانون اعمال کنند و کجا بگذراند که شما بنشینید و حسابی گریه کنید. این خوب است که بشود هر چند وقت یکبار گریه خوبی داشت و مادر شما این قضیه را می داند. مادر موقع این طوفانهای احساسی شما را به سمت درستی سوق می دهد.
مادرها این درگیری را دارند تا مطمئن شوند که فرزندشان زندگی مناسبی خواهد داشت. جدا از اینکه مطمئن شوند که آنها ایمن هستند، غذای کافی برای خوردن دارند، و لباس برای پوشیدن، مادرها 1001 چالش پیش روی بزرگ کردن صحیح فرزندشان دارند. این مهم است که قدر این تلاشها، دلسوزیها و فداکاریهای مادران را بدانیم و برای یکبار در عمرمان هم که شده، کارهای خوب برایشان انجام دهیم.

 

نظرات

در ادامه بخوانید...

شادی شکستن قلک پول

در

روزی قلک‌ها، جز‌ء جدا ناپذیر خانه‌ها بودند. قلک‌هایی از جنس سفال. بزرگ یا کوچک. رنگارنگ و جذاب، آنقدر که می‌شد برای خرید یکی از آنها در بازار وسوسه شد و آنقدر به جان پدر و مادر‌ها نق زد تا یکی از آنها را برایمان بخرند. سفال کمرنگ شد، پلاستیک جای سفال را گرفت. اندازه و شکل‌ها فرق کردند چون سلیقه‌ی ما آدم‌ها هم لحظه به به لحظه در حال تغییر است. اما این تمام ماجرا نبود. گذشت و گذشت تا دیگر خیلی‌ها یادشان رفت که روزگاری در خانه‌ها قلکی وجود داشت. قلکی که هر روز گرد و غبار روزگار از چهره‌ی آن زدوده می‌شد و برای آینده‌ای نه چندان دور، بر اساس اندوخته‌های آن، برنامه‌هایی عجیب و غریب واکثرا کودکانه  اندیشیده می‌شد.

بهتر است کمی دقیق‌تر به موضوع نگاه کنیم. من استاد یادآوری خاطرات نوستالژیک نیستم تا لحظاتی شما را به دنیای شیرین کودکی هدایت کنم. داستان اینجا کمی متفاوت است و هدف من از این نوشتار در این دقایق، نادیده‌ گرفتن یک کار بسیار زیبا و در عین حال تأثیرگذار است که به دست فراموشی سپرده شده است. میتوانم بگویم که هدف من در اینجا، صرفا هدفی فرهنگی و چه بسا تربیتی برای کودکان شما است.(سیارک)

بی شک همه‌ی ما در خصوص پس انداز و شیوه‌های مختلفی که می‌توانیم اندوخته‌ای را برای فردای خود ذخیره کنیم، آگاهی نسبتا کاملی داریم. با پیشرفت‌های روز افزون بشری، خانواده‌ها دغدغه های بسیار زیادی را در زندگی خود احساس کردند. شاید پر بیراه نباشد که بگویم بیشتر این نگرانی‌ها در خصوص آینده‌ی کودکان و فرزندان ما است. دغدغه‌ای کاملا به جا و نشأت گرفته از ذات بی تاب آدمی در خصوص عزیزترین افراد زندگی‌اش. تحولات زندگی ما را به سمتی پیش برد تا اینکه اکثر خانواده‌ها، معمولا در اوایل کودکی، حساب پس اندازی برای کودکان دلبند خود افتتاح می‌کنند و با این کار اندک اندک، خشت‌های بنایی را روی هم می‌گذارند تا روزگاری تبدیل به خانه‌ای امن برای فرزندانشان بشود. کاری درست و بسیار سنجیده. اما سخن کمی فراتر از این حرف‌ها است.

گاهی در زندگی ما، اتفاقات کوچکی وجود دارد که به دلیل غفلت ما و یا شاید به دلیل عدم آگاهی صحیح در خصوص مطالب تربیتی، ساده و بی تفاوت، از کنار اثرات شگرف آن رد می شویم. یکی از همین اتفاقات کوچک، جایگزینی دغدغه‌ی بزرگسالی، با خواسته‌های دوران کودکی است. ما برای فرزندان خود که هنوز چیزی از پس‌انداز و آینده نمی‌دانند، کارهایی غیر ملموس و غیر محسوس انجام می‌دهیم. یعنی تمام پول‌هایی که کودک به عنوان هدیه یا عیدی دریافت می‌کند را در حسابی سرد و بی‌روح ذخیره می‌کنیم و او را از ملموسات دوران کودکی محروم.(سیارک)

اشتباه نشود. در اینجا به هیچ وجه افتتاح حساب و نگهداری پول‌های کودکانمان در بانک زیرسؤال نرفته است، بلکه یک بازنگری در برخی از رفتارها مد نظر است. شما می‌توانید با افتتاح حساب، بخش اعظم پول کودک خود را در آن نگهداری کنید، اما خواهشا لمس قلک را از کودکان نگیرید. خانواده‌ها باید بدانند که داشتن قلک به منزله‌ی ایجاد رقیبی برای حساب بانکی نیست، بلکه به این منظور است که کودک رفتار پس انداز، برنامه‌ریزی، تصمیم نهایی و در نهایت استقلالی مالی، هرچند نصفه و نیمه را در خود احساس کند. این تمرینی برای بزرگ شدن، تمرینی برای آینده‌نگری، تمرینی برای حساب و کتاب و در یک کلام؛ تمرینی برای داشتن سواد مالی  است.

کودک نیاز دارد که اندوخته‌ی خود را هر روز در روبروی چشمان خود ببینید، نیاز دارد که مفهوم پس انداز را درک کند، نیاز دارد که درک کند منبعی محدود و بی‌پایان در اختیار ندارد و نمی‌تواند که هر چیزی را که دوست دارد با آن بخرد، مگر اینکه بیشتر پس انداز کند و یا بهتر خرج کند. با کارهای کوچکی که چندان هم هزینه‌ای ندارند، تربیت کودکان را هدفمند کنید. پس اگر هنوز کودکتان قلکی برای بزرگ شدن ندارد، عجله کنید و زودتر قلکی به او هدیه بدهید.

نظرات

در ادامه بخوانید...

راهنمای تربیت کودک

در

بنابر تعریف سازمان بهداشت جهانی، تندرستی تنها فقدان بیماری یا نواقص دیگر در بدن نیست بلکه

«تندرستی نداشتن هیچ گونه مشکل روانی، اجتماعی، اقتصادی و سلامت جسمانی برای هر فرد جامعه است.»سلامتی تاجی است بر سر افراد سالم که فقط افراد بیمار آن را می بینند.

در زیر مجموعه سلامتی موارد مختلفی مانند: سلامت جسمی، سلامت روان، سلامت کودک و ... قرار می گیرد که در این جا ما به بحث سلامت کودک می پردازیم. شاید بگویید این چه ربطی به تربیت کودک داشت؟ حق با شما است؛ اما این را در نظر بگیرید کودکی که درست تربیت شده باشد می تواند از بسیاری از مشکلات جسمانی و روانی در امان باشد. همان طور که از بحث بالا مشخص است، ما از همه ی مباحث مطرح شده، تربیت کودک را انتخاب کردیم ولی همین زیر مجموعه خود آنقدر بزرگ است که پرداختن به آن در توان یک مقاله، کتاب یا حتی فرد نیست. بنابر این ما سعی بر این داریم تا گزیده ای از نظرات بزرگ ترین روانشناسان را در طی مجموعه ای از مقالات بیان کنیم که می تواند به شما کمک کند تا کودک خود را هرچه بهتر تربیت کنید. مهم نیست که کودک شما با چه هدفی به دنیا آمده است. شاید به دنیا آمدن کودک شما نا خواسته باشد یا ماه ها و سال ها برای به دنیا آوردن او برنامه ریزی کرده اید یا شاید حتی در حال حاضر کودکی ندارید و برای آینده در حال برنامه ریزی هستید؛ شما در حال مطالعه این مقاله هستید و این نشان می دهد که تربیت کودکتان برای شما مهم است و شما فرد مسئولیت پذیری هستید.(سیارک)

انتظار نداشته باشید تربیت کودک کار آسانی باشد اما ممکن است. همان طور که سعدی می فرماید:

نابرده رنج گنج میسر نمی شود           مزد آن گرفت، جان برادر که کار کرد.

در تربیت کودک واضح است که کودک باید چیز هایی را یاد بگیرد تا زمانی که قدرت تشخیص خوب و بد را پیدا می کند و از آن پس نیز به راهنمایی والدین نیاز دارد. با توجه به این که صحبت از یادگیری شد و با شنیدن کلمه ی یادگیری بحث آموزش نیز مطرح می شود بهتر است ابتدا این موارد را به خوبی توضیح دهیم؛ سپس به مباحث تربیتی بپردازیم.

آموزش می تواند شامل آموزش رسمی و آموزش غیر رسمی باشد. آموزش رسمی به آموزشی گفته می شود که در یک محیط رسمی مانند مدرسه صورت می گیرد. این نوع آموزش در اصل به فعالیت های حرفه ای معلم گفته می شود. آموزش رسمی آموزشی است که به صورت غیر رسمی صورت می گیرد مانند چیز هایی که کودک از همسالان، بزرگتر ها و ... یاد می گیرد. در تعریف یادگیری سیف (1392) می گوید:

"یادگیری به فرآیند ایجاد تغییرات نسبتاً پایدار در رفتار یا توان رفتاری که حاصل تجربه (Experience) است گفته ‌می‌شود و نمی‌توان آن را به حالتهای موقتی بدن مانند آنچه بر اثر بیماری، خستگی یا مصرف داروهای پدید ‌می‌آید نسبت داد."

در اصل آموزش وظیفه معلم و در آموزش غیر رسمی وظیفه دیگران و یادگیری وظیفه کودک است. کم کم به نظر سخت می رسد. اگر کودک نخواهد یاد بگیرد؟ چگونه در کودک انگیزه ایجاد کنیم تا یاد بگیرد؟ و سؤالاتی از این قبیل پیش می آید. خوشبختانه کودکان پر انرژی و خواهان یادگیری هستند. آن ها کنجکاو هستند و به محیط اطراف خود بسیار دقت می کنند. شاید تا به حال دیده باشید وقتی کودکی می خواهد کاری انجام بدهد یا پس از انجام کار به پدر یا مادر خود یا اطرافیان نگاه می کند و منتظر دیدن واکنش آنها است تا بداند که آیا انجام این کار خوب است یا نه. بله این فرصت های کوچک برای آموزش رفتار درست و مناسب به کودک بسیار حیاتی هستند. کودک فقط به والدینی نیاز دارد که به جای فیلم نگاه کردن یا کار بیش از اندازه و ... برای او وقت بگذارد و در فرصت های مناسب به یادگیری بهتر او کمک کند.

در مورد یادگیری مکاتب فلسفی زیادی مانند: ایده آلیسم، رئالیسم، لیبرالیسم و ... وجود دارد. نظریات روانشناسی فراوانی که در سه دسته کلی رفتار گرایی، شناخت گرایی یا ترکیبی از هر دو قرار می گیرند.

هر چند که دانستن این نظریات و مکاتب فلسفی بسیار مفید هستند ولی بسیار وقت گیر هستند و در هر جایی لازم باشد ذکر خواهند شد. در این مجموعه مقالات سعی خواهیم کرد بیشتر با مثال های واضح و موارد عملی و کاربردی در تربیت سر و کار داشته باشیم. اگر در این زمینه خواهان اطلاعات تئوری بیشتری هستید می توانید با مطالعه کتاب هایی در زمینه روانشناسی تربیتی اطلاعات مورد نیاز خود را به دست بیاورید. قبل از پرداختن به روش های تربیتی بیایید به برخی از مشکلاتی که والدین با آن ها در گیر هستند نگاهی بیاندازیم.

مشکلاتی که والدین با آن ها روبرو هستند.

حتی اگر صاحب کودکی نباشید ممکن است در اطرافیان خود یا حتی در خیابان و بازار برخی از مشکلاتی را که والدین با آن دست و پنجه نرم می کنند دیده باشید.

کودکی که در خیابان همراه لج می کند و به حرف پدر و مادر خود گوش نمی دهد و گریه می کند.

کودکی که کودکان دیگر را کتک می زند و یا اسباب بازی آن ها را می گیرد و یا خراب می کند.

به مثال هایی دیگر توجه کنید:

کودک سه ساله شما هنگامی که با خواسته او مخالفت می کنید، شما را می زند. شما سرزنش کردن و کتک زدن را امتحان کرده اید اما رفتار او بدتر شده است.

هر گاه شما کار ساده ای را از دختر ده ساله ی خود می خواهید، او با لحنی بی ادبانه جواب شما را می دهد و شما از این برخورد او ناراحت و عصبانی هستید. هنگامی که برای او توضیح می دهید که پاسخش چقدر بی شرمانه و نامناسب است، شما را مسخره می کند.

شما از صبح روز تعطیل آخر هفته وحشت دارید. هر هفته کودکان دوازده و هشت ساله شما در حین تماشای تلویزیون با هم بگو مگو و دعوا دارند. شما پیوسته به آن ها اخطار می دهید که از دعوا و مشاجره بپرهیزند. اما در واقع هیچ ابزار مناسب و مؤثری برای پشتیبانی کردن از اخطارهای خود در اختیار ندارید.

دختر پنج ساله شما به تازگی قشقرق به پا می کند. او حتی در منزل دوستان و آشنایان هم این کار را می کند. شما از رفتار او و از معذرت خواهی و توجیه کردن های او خسته شده اید اما برای تغییر دادن او احساس درماندگی می کنید.

در گفته های خود از رویکرد رفتاری یاد کردیم. رویکرد رفتاری در مورد پرورش وتربیت کودکان، برای درک آنان  و کمک کردن به تغییر آن ها بسیار مفید است. و اما رویکرد رفتاری چیست؟ رویکرد رفتاری توسط دانشمند روسی پائولوف که در آزمایشگاه خود مشغول مطالعه بر روی بزاق سگ ها بود پایه گذاری شد و دانشمندان بزرگی مانند: بی اف اسکینر و ثرندایک و ... نظریات خود را در قالب این رویکرد بیان کرده اند. این رویکرد به مهم ترین روش های یادگیری یعنی عادی شدن، شرطی سازی کلاسیک، شرطی سازی کنشگر و حل مسئله اشاره می کند که در روانشناسی بیشتر به شرطی سازی کلاسیک، شرطی سازی کنشگر یا فعال توجه می شود. به طور کلی رویکرد رفتاری می گوید که رفتار خوب و بد هر دو آموخته شده هستند. همچنین این رویکرد اشاره دارد که رفتار می تواند «یادگیری زدایی» شود. یعنی رفتار بدی که آموخته شده است را می توان «خاموش» کرد یعنی از بین برد و رفتار بهتری را جایگزین آن کرد. تربیت رفتاری روش ها، مهارت ها، شیوه ها و راهبردهای آزموده ای را به شما عرضه می کند تا در جهت بهبود رفتار کودک خود، از آنها استفاده کنید.

شما می توانید در مورد کمک به کودک خود جهت تغییر، خوش بین باشید. روش های رفتاری در تغییر تمامی انواع مشکلات رفتاری، بسیار مفید هستند.

مطالعات تحقیقاتی مربوط به کودکان که در ایالات متحده و سایر کشور ها انجام شده اند، 50 تا 90 درصد کاهش را در دامنه متنوعی از مشکلات رفتاری با استفاده از روش های رفتاری نشان می دهند. تمام روش هایی که در این مقالات مطرح می شود، مورد استفاده قرار گرفته است.

در بخش های بعدی مطالب بیشتری را در مورد تربیت کودک و راهبردهای عملی بیان خواهیم کرد. پس با ما همراه باشید و ادامه مقالات را از سایت سیارک دنبال کنید. امید است در پناه خداوند موفق و سربلند باشید و این مقالات راهنمای خوبی برای تربیت کودکانتان باشد.ترجمه  itrans.ir 

نظرات

در ادامه بخوانید...