10 تا از بهترین فعالیت هایی که افراد درونگرا باید انجام دهند
طاهره مصطفویدر۱۴۰۳/۲/۱۸اخیراً یک آگاهسازی فرهنگی در خصوص ماهیت درونگرایی انجام شده است. مردم اکنون آگاه میشوند که افرادی که سابقاً جامعهگریز، خجالتی یا مسخره محسوب میشدند، فقط درونگرا هستند که یک مشخصه شخصیتی خیلی معینی می باشد. درونگرا بودن معانی بسیاری دارد، ولی اولین و مهمترین آنها این است: نگرفتن انرژی یا ارزش از نظرات یا افکار دیگران. درونگراها به خلوت و انزوا و وضعیتهای مشابه گرایش دارند. بنابراین فعالیتهایی که دوست دارند انجام دهند، متفاوت هست. به همین دلیل، در اینجا فهرستی از 10 فعالیتی که درونگراها از آن لذت میبرند، آورده میشود:
1- شرکت در مباحث کوچک، کنترل شده و عمیق درباره ... تقریباً همه چیز
درونگراها در عین حالی که از بودن در مرکز توجهات اجتناب میورزند، از گفتگوهای دوستانه و خصوصی لذت میبرند. از آنجایی که آنها علاقمند به انجام فعالیتهای انفرادی دارند، گرایش دارند که در حوزههای بسیاری صاحب مهارت و تخصص شوند. تفاوت در این است که درونگراها احساس خوبی ندارند که به واسطه آن دانش یا استعداد، خودنمایی کنند. اگر شما بتوانید موقعیت مناسبی ایجاد کنید که درونگراها در آن برای بیان دیدگاهها و نظرات خود احساس راحتی و امنیت کنند، در آن صورت احتمالاً آنها چیزهای زیادی برای گفتن خواهند داشت و از آن هم بهتر، درگفتن حرفهایشان صداقت به خرج خواهند داد.
2- توسعه استعدادها و مهارتهای کوچک
همه درونگراها در افکار خود غوطهور میشوند، علی الخصوص در هنگام نوشتن. درونگراها گرایش دارند که با تمرین کردن و ارتقاء تواناییهای خود در فعالیتهای مختلف لذت ببرند، فعالیتهایی از قبیل : رنگآمیزی، کدنویسی وبسایت، کار با چوب یا یک میلیون کار دیگر.(سیارک)
برخلاف برونگراها، آنها از سرگرمیهایی که فقط خودشان باشند و محیطی که با آن کار میکنند، خیلی لذت میبرند؛ برای آنها، محیط اطراف حکم مردمان دیگر را دارد. سعی کنید بفهمید چه چیزهایی آنها را برمیانگیزاند و در باره آن چیزها مطالعه کنید به طوری که بتوانید با آنها ارتباط برقرار کنید. در آن صورت شگفتزده خواهید شد وقتی که ببینید چگونه چشمهای شخص درونگرا، به محض اینکه درباره علاقمندیهای او صحبت کنید برق خواهد زد.
3- رفتن به یک موزه یا یک کتابخانه
موزهها معمولاً مکانهای آرامی هستند که در آنجا، آدمهای بسیاری در حال تفکر درباره تاریخ و تاریخ هنر میباشند. درونگراها تمایل دارند که در چنین محیطی سر کنند. کتابخانه نبز همین حالت را دارد. هر دو مکانهایی هستند که در آنجا، یک آدم دانشدوست به سر ذوق میآید، و درونگراها در آنجا با فکر اینکه قسمتی از یک گستره عظیم دانش هستند، گل از گلشان خواهد شکفت.
4- ماندن در خانه و تماشا کردن فیلم
بعضی از درونگراها ممکن است به درستی از رفتن به یک تئاتر شلوغ و تماشای یک صحنه 50 فوتی (15 متری ) که بر روی آن ، افراد بر سر همدیگر فریاد میکشند، واهمه داشته باشند. علی ایحال، فضای گرم و نرم و دنج خانه همراه با تصاویر شگفت انگیز و جالب تلویزیون، تا حد زیادی موجب آرامش و تسکین فرد درونگرا خواهد شد.
5- خودتان را در موسیقی غرق کنید
از آنجایی که درونگراها افراد حساستری هستند، آنها حال و هوای بیشتر چیزهای اطراف خود را به خود گرفته و در خود جمع میکنند. به معنی عام کلمه، موسیقی مناسب در اعماق جان آنها نفوذ میکند. آهنگهایی را در منزل پخش کرده و به آنها گوش فرا دهید و حتی بهتر از آن، به یک کنسرت بروید و خود را در دریای اصوات غرق کنید. برخی از درونگراها (همچون من) فقط وقتی احساس آزادی کامل میکنند که توسط موسیقی از قید و بندها آزاد شوند.
6- در فعالیتهای ورزشی تکنفره شرکت کنید
همه درونگراها لزوماً افراد خجالتی و نچسبی نیستند. آنها از فعالتهای فیزیکی لذت میبرند ولی به سمت ورزشهایی گرایش دارند که در آنها، توانمندیشان به صورت جداگانه قابل قضاوت باشد. گلف، تنیس، قایقرانی پارویی، بوکس، اسکیت روی یخ و بسیاری ورزشهای دیگر، از ورزشهای مورد علاقه درونگراها هستند که ایده همکاری یک تیم 5 یا 10 یا 50 نفره که بعضاً در برخی ورزشها وجود دارد را برنمیتابند.(سیارک)
7- شرکت در امور داوطلبانه و تلاش عمومی برای نجات جهان
درونگراها عمیقاً نسبت به دیگران و کمک به دیگران مواظب هستند. آنها ممکن است وقت خود را به باغهای عمومی (درختکاری اشتراکی) اختصاص دهند یا مهارتهای رایانهای را به افراد مسنتر آموزش دهند یا با حیوانات کار کنند، چرا که اگر قرار باشد با دیگران کار کنند، میخواهند ارزش ذاتی را در موقعیتی که دیگران را ملاقات میکنند، ببینند.
8- کاوش در مکانهایی که قبلاً به آنجا نرفتهاید.
درونگراها دوست دارند به مکانهای جدید مسافرت نمایند. مقصد لزوماً نباید که حتماً یک شهر باشد؛ درونگراها عاشق آن آزادیای هستند که به واسطه رفتن به بخش جدیدی از همان شهر به دست میآید، زیرا آن بخش، آنها را به یاد هیچ چیزی نمیاندازد. زمانی که صرف مسافرت به مکانهای جدید میشود، جزو معدود زمانهایی است که ذهن یک فرد درونگرا به معنی واقعی کلمه، ساکت و آرام است.
9- رفتن به خرید ... در اینترنت
درونگراها عاشق ایده خرید اینترنتی هستند زیرا محیط امن و ساختار یافتهای را برایشان فراهم میسازد که در آن تصمیماتی مبتنی بر اطلاعات و آگاهی برای خرید اتخاذ نمایند. فروشگاهها باعث میشود که درونگراها جوگیر و تسلیم شوند، زیرا همه چیز در فروشگاهها همان طوری چیده شده است که احساسات آنها را تهییج کند و آنها را به خرید هر چه بیشتر وادار نماید. به همین دلیل، شرکتهایی نظیر آمازون عطیهای الهی برای درونگراها هستند.
10- برنامهریزی کردن و سپس شکست در اجرای کامل آن
درونگراها فکر میکنند که افرادی خیلی قوی هستند صرفاً به این دلیل که «سعی کردهاند» افراد جدیدی را ملاقات نمایند. به همین دلیل، واقعاً برای یک درونگرا هیچ احساسی بهتر از این وجود ندارد که برای انجام کاری برنامهریزی کند و سپس به سادگی آن را انجام ندهد. این کار، بزرگترین احساس آسودگی خیال را برای یک درونگرا به ارمغان میآورد که خارج از حد تصور است. برای برونگراها، تنها مقدار معادل برای این آسودگی خیال، زمانی اتفاق میافتد که در برنامهریزی درسی دانشکده، استاد نیم دوجین امتحان را برنامهریزی کرده باشد و پنج فقره از آنها را درست قبل از موعد امتحان، لغو کند. اوه، چه آسودگی خیالی!
این پست را چگونه میبینید؟ برای شما مفید بود؟ لطفا با نوشتن کامنت در زیر ما را مطلع کنید. .(سیارک)
ترجمه توسط itrans.ir
نظرات
dorsa 87۱۳۹۵/۱۰/۲۸مرسی بابت این مقاله من درونگرا هستم
در ادامه بخوانید...