چرا بیطرفی ایران در جنگ جهانی اول نقض شد؟
فحطی بزرگ در ایران / جنگ جهانی اول
قحطی در مشهد
نامه ای از ئي . اي. داگلاس در بيمارستان آمريكـايي هـا در تهـران بـه كالدول 15 ژانويه 1918 اوضاع مشهد را اين گونـه شـرح داده اسـت
يك سال و نيم است كه در ناحيه مـشهد بـرف و بـاران نباريـده و خشكسالي دارد خيلي جدي ميشود. قيمت گندم از بهـاي عـادي آن كه حدود دوازده تومان در هر خـروار (650 پونـد) اسـت، بـه خرواري چهل و پنج تا پنجاه تومان افزايش يافته است. مردم فقيـر كه همان دستمزد گذشته خود را دريافت ميكنند، نان را به قيمـت چهار برابر معمول آن ميخرند. آنها، چيزهـاي ديگـر نظيـر چـاي، شكر، ميوه و غيره را به كلي كنار گذاشـته انـد؛ چـرا كـه فراتـر از ظرفيت جيب آنهاست. هزاران نفر از آنها ماه هاست لب به گوشـت نزده اند. آنها همه پولشان را براي نان خالي ميدهند و بسياري شـان همان نان را نيز به قدر كافي نميتوانند تهيه كننـد. از منـابع موثـق شنيدم كه نوزادان را سر راه ميگذارند تا كـسي آنهـا را بـردارد و تيمار كند. حدود بيست و پنج نفر از اين نـوزادان سـرراهي را بـه دارالشفاي حرم امام رضا [ع] برده اند...صـحت حادثـه اي را كـه شرح ميدهم ميتوانم تضمين كنم. بيرون يكي از دروازههاي شـهر لاشه حيواني را در فضاي باز انداخته بودند (مردم هيچگاه دردسـر حمل مردار حيوانات را به بيرون شهر به خود نميدهند. آنها اغلـب اوقات مردار را در خيابان يا هر فضاي باز ديگري رها مـيكننـد و سگهاي خياباني باقي كار را انجام ميدهند). به محض اينكه لاشه بيرون انداخته شد، مردم به سوي آن دويدنـد و شـروع كردنـد بـه بريدن و بردن پاره هاي گوشت حيوان؛ در حالي كه سگها دورادور ايستاده بودند و جسورانه دمشان را تكان ميدادند و منتظر بودند تـا نوبتشان برسد و آنچه را باقي است تمام كنند...
جنگ جهانی اول قحطی در آذربایجان
خشكسالي زمستان و بهار گذشته باعث شـده گنـدم محدودي برداشت شود، در حالي كه صادرات دام و مواد غذايي به شـمال همچنان ادامه دارد... تا سپتامبر، قيمت گندم بيش از دو برابر شد؛ و اكنـون هم تقريباً چهار برابر شده است. هفته هاست نانواييها مملو از زنان گرسـنه است كه براي نوبت خريد نان با هم جنگ و دعوا ميكنند و دست آخر هم بايد گرسنه آنجا را ترك كنند. از آنجا كه نان غذاي اصلي توده مردم است، قحطي نان به معناي فاجعه اي هولناك است. چـشم انـداز بـدي پـيش روي ماست و ميترسيم كه پيش از بهـار، در تبريـز و اطـراف آن بـه عمليـات امدادي وسيعي نياز باشد، البته نه فقط براي آوارگان، بلكه براي مردم فقير و گرسنه كل منطقه»
جنگ جهانی اول قحطي در غرب ايران؛ مشاهدات سرگرد داناهو
"داناهو، خبرنگار مشهور جنگي كه به ارتش انگلستان پيوسته بـود، درژانويه 1918 به عنوان افسر اطلاعات، مأمور به خدمت در «نيروي هـيس هيس»- دنسترفورس - شده بود . او در 5 آوريـل 1918 وارد ايـران شـد .وي نخستين مشاهداتش را چنين شرح مي دهد: «در آن سوي جبهه درباره وخامت اوضاع اقتصادي ايران و كمبود مواد غذايي بسيار شنيده بودم؛ امـااكنون پس از روبرو شدن با اين واقعيت هولناك، براي نخستين بـار معنـي كامل آن را دريافتم.» او به توصيف صحنه ها مي پردازد: «اجساد چروكيـده زنان و مردان، پشته شده و در معابر عمومي افتـاده انـد. در ميـان انگـشتان خشكيده آنان همچنان مشتي علف كه از كنار جاده كنده اند و يا ريشه هايي كه از مزارع درآورده اند به چشم ميخورد؛ با اين علفها ميخواسـتند رنـج ناشي از قحطي و مرگ را تـاب بياورنـد. در جـايي ديگـر، پابرهنـه اي بـا چشمان گود افتاده كه ديگر شباهت چنداني به انسان نداشت، چهار دسـت و پا روي جاده جلوي خودرويي كه نزديك ميشد ميخزيد و در حالي كه ناي حرف زدن نداشت با اشاراتي براي لقمه ناني التماس ميكرد... در قصرشيرين كه توقف كوتاهي داشتيم، به سرعت از سوي جماعت گرسنه اي كه غذا طلب ميكردند محاصره شديم. زن فقيري با كـودكي كـه در آغـوش1 داشت به ما التماس ميكرد كه كودكش را نجات دهيم."
منبع :محمدقلی امجد، قحطی بزرگ (1298 - 1296 ش)، ترجمه محمد کریمی، تهران: موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1387.
چرا بیطرفی ایران در جنگ جهانی اول نقض شد؟
جنگ جهانی اول در 28 ژوئیه 1914،(مرداد 1293) یعنی تنها چند روز بعد از تاجگذاری احمدشاه قاجار، آغاز گردید.(1) پس از این اتفاق بود که احمدشاه با حضور در مجلس شورای ملی بهصورت رسمی بیطرفی ایران را اعلام نمود،(2) راهبردی که به هیچ وجه مورد احترام کشورهای درگیر در جنگ قرار نگرفت و بتدریج ایران آماج تهاجم و تجاوز این کشورها قرار گرفت. به نظر میرسد یکی از مهمترین دلایل این مسئله ضعف مفرط دولت مرکزی ایران در آن زمان و وجود هرج و مرج سیاسی در ایران دوران آغاز جنگ جهانی اول بود. این مسئله در کنار سایر دلایل دیگر، از قبیل اهمیت استراتژیک ایران برای قدرتهای درگیر در جنگ باعث شد تا بیطرفی ایران نقض گردد. در ادامه به تبیین این دلایل خواهیم پرداخت.
الف. ضعف مفرط دولت مرکزی در ایران
در زمان آغاز جنگ جهانی اول ایران در ضعیفترین وضعیت ممکن قرار داشت. مشروطه و مجلس ملی گرفتار استبداد محمدعلی شاه قاجار شد و خروش دوباره مشروطهخواهان باعث رویکارآمدن احمدشاه نوجوان گردید. در این دوران هرج و مرج بیسابقهای فضای سیاسی و اقتصادی کشور را پر کرده بود و حکومتهای محلی و خانوخانبازی در جایجای ایران دارای قدرت بوده و دولت مرکزی حتی توانایی جمعآوری مالیات را هم نداشت. در این دوران دولتهای مختلفی بر سر کار آمدند، اما دوران زمامداری آنها بسیار کوتاه بوده و به راحتی از بین میرفتند. بههمیندلیل بود که در طی 4 سال جنگ جهانی اول 15 دولت در ایران بر سر کار آمده و میانگین عمر دولتها 100 روز بیشتر نبود.(3) تحت این شرایط بود که دو دولت انگلستان و روسیه با قرارداد 1907 ایران را میان خود تقسیم نمودند و عملاً حاکمیت ملی و استقلال ایران را زیر پا گذاشتند. پس از اعلام بیطرفی ایران نیز، قرارداد 1915 میان انگلستان و روسیه منعقد گردید و در این قرارداد سایر مناطقی را که به موجب قرارداد 1907 بیطرف اعلام شد نیز میان خود تقسیم نمودند.(4) بدینترتیب نه تنها این دو کشور حاکمیت و استقلال ایران را نقض نمودند، بلکه عملاً ایران را میان خود تقسیم کردند.
ب. اهمیت استراتژیک ایران
هر چند ایران از محور اصلی جنگ ــ یعنی اروپا ــ فاصله داشت، اما با سه کشور مهم و درگیر در جنگ همسایه بود. ایران از شمال با روسیه و از غرب با دولت عثمانی همسایه بوده و دولت انگلستان نیز در جنوب ایران و در خلیج فارس و شیخنشینهای اطراف آن دارای قدرت مطلق بوده و در درون ایران نیز دارای نفوذ بسیاری بود. بنابراین ایران از سه طرف مورد تجاوز قرار گرفت و استقلال و تمامیت ارضیاش از بین رفته و بیطرفیاش نقض گردید. دولتهای متجاوز نیز دلیل تهاجم و تجاوز خود را نفوذ و قدرت دشمنانشان در ایران میدانستند. بدین ترتیب عثمانی به بهانه نفوذ و قدرت انگلستان و روسیه و این دو کشور نیز به بهانه تهاجم و تجاوز عثمانی به ایران وارد شدند.
مسئله دیگری که در مورد بیطرفی ایران در جنگ جهانی اول شایان ذکر است منافع قدرتهای آن زمان از موضوع بیطرفی و یا دخالت ایران در جنگ بود. برخی معتقدند که دولت روسیه به دلیل همسایگی با ایران و لزوم متمرکز کردن قدرتش در یک محور ــ در مقابل عثمانی و آلمان ــ خواهان بیطرفی ایران بود. انگلستان نیز به دلیل اهمیت هندوستان و ضرروت جلوگیری از ورود جنگ به جنوب آسیا، از عدم دخالت ایران در جنگ و بیطرفی آن دفاع می کرد. این عده معتقدند که آلمان و عثمانی این ملاحظات را نداشته و از دخالت مستقیم ایران در جنگ و تهدید منافع روسیه و انگلستان از طریق ایران حمایت می کردند.(5) اما با قطعیت نمیتوان این تحلیل را پذیرفت و به نظر می رسد که واقعیتهای زمان جنگ و مواضع دولتهای درگیر در این جنگ و نقض بیطرفی ایران ثابت کرد که ورود و یا عدم ورود ایران به جنگ اهمیت چندانی برای قدرتهای متخاصم نداشته است، چراکه در این زمان، ایران دارای قدرت نظامی چندانی نبود که بتواند تأثیرگذاری مهمی در نبردها داشته باشد. اما ایران از زاویه تأمین نیازهای طرفهای درگیرــ مخصوصاً انگلستان و روسیه که در ایران قدرت و نفوذ زیادی داشتند ــ بسیار حائز اهمیت بوده و توانسته است در دوران جنگ بسیاری از نیازهای لجستیکی و غذایی نیروهای جنگی روس و انگلیس را تأمین کند. همین مسئله نهایتاً منجر به قحطی گستردهای در ایران شد که در طی آن حدود 40 درصد(برخی منابع آنرا 25 درصد دانسته اند) از مردم ایران از گرسنگی جان خود را از دست دادند.
همچنین در این دوران ایران دروازه ورود به هندوستان، یعنی الماس گرانبهای انگلستان بود و حفظ آن برای انگلستان ارزش حیاتی و استراتژیک داشت. بهعلاوه، روسیه نیز همواره و بهصورت تاریخی گسترش حوزه نفوذش به سمت جنوب و خلیج فارس را دنبال میکرد و به هیچ وجه راضی نمی شد که ایران به دست آلمانیها یا عثمانیان قرار گیرد و یا بهصورت کامل به دست انگلستان بیفتد. بنابراین تمامی این مسائل باعث شد تا انگلستان و روسیه بیطرفی ایران را نقض کنند.
نتیجهگیری
با آغاز جنگ جهانی اول دولت ایران اعلام بیطرفی کرد، اما این راهبرد مورداحترام کشورهای درگیر در جنگ قرار نگرفت و کشور ما از سه طرف مورد هجوم انگلستان، روسیه و عثمانی قرار گرفت. به نظر میرسد دلایل اصلی این موضوع دو مسئله اساسی است: یکی ضعف مفرط ایران در آن زمان و دیگری اهمیت ایران برای قدرتهای متخاصم. بنابراین هرچند ایران در آن زمان یک مستعمره نبود، اما کشوری کاملاً وابسته به روسیه و انگلستان بوده و این دو، عملاً بیطرفی ایران را قبول نکردند و بنا به دلایل مذکور و به دلیل اهمیت ایران برای این دو کشور و ناتوانی نظامی، اقتصادی و سیاسی ایران؛ روسیه و انگلستان بیطرفی اعلامی ایران در جنگ جهانی اول را نقض کرده و وارد این کشور شدند. دولت عثمانی نیز که در حال جنگ با روسیه و انگلستان بود و متحد آلمان قلمداد میشد نیز وارد ایران شده و سعی در تصرف بخشهایی از ایران و اعمال فشار به روسیه و انگلستان از این طریق کرد. بدین ترتیب ایرانی که در آغاز جنگ اعلام بیطرفی کرد، بهتدریج میان سه کشور بزرگ و درگیر در جنگ قرار گرفت و این کشورها هیچ اهمیتی به بیطرفی آن ندادند. این کشورها حتی مانع حضور ایران در کنفرانس بعد از جنگ در پاریس یعنی کنفرانس ورسای شدند و با این کار به ایرانیان ثابت کردند که در صورتی مواضع آنها به رسمیت شناخته خواهد شد و مورداحترام سایر کشورها قرار میگیرد که دارای قدرت و توانایی نظامی، سیاسی، اقتصادی و ... باشند. مسئلهای که ایران آن زمان فاقد آن بود.منبع:iichs.ir
منابع:2.روت بئاتریس هنیگ، ریشههای جنگ جهانی اول، جلد اول، ترجمه فریبرز فرشیم، تهران: ۱۳۷۶ ش، ص ۶ به بعد.
3.روزنامه دنیای اقتصاد، "اوضاع ایران در جنگ جهانی اول"، شماره 4179، شنبه 6 آبان 1396.
4.روزنامه دنیای اقتصاد، همان.
5.احمدعلی سپهر، ایران در جنگ بزرگ: ۱۹۱۸ـ۱۹۱۴، جلد اول، تهران: ۱۳۳۶ ، ص ۳۶۳ـ۳۶۴.
6.علیرضا ملائی توانی، ایران و دولت ملی در جنگ جهانی اول، جلد اول، تهران ۱۳۷۸ ، ص ۵۸ـ۶۱.
7.محمدقلی امجد، قحطی بزرگ (1298 - 1296 ش)، ترجمه محمد کریمی، تهران: موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1387.