ای دل گر از آن چاه زنخدان به درآیی
ای دل گر از آن چاه زنخدان به درآیی | هر جا که روی زود پشیمان به درآیی |
هش دار که گر وسوسه عقل کنی گوش | آدم صفت از روضه رضوان به درآیی |
شاید که به آبی فلکت دست نگیرد | گر تشنه لب از چشمه حیوان به درآیی |
جان می دهم از حسرت دیدار تو چون صبح | باشد که چو خورشید درخشان به درآیی |
چندان چو صبا بر تو گمارم دم همت | کز غنچه چو گل خرم و خندان به درآیی |
در تیره شب هجر تو جانم به لب آمد | وقت است که همچون مه تابان به درآیی |
بر رهگذرت بسته ام از دیده دو صد جوی | تا بو که تو چون سرو خرامان به درآیی |
حافظ مکن اندیشه که آن یوسف مه رو | بازآید و از کلبه احزان به درآیی |
تعبیر فال حافظ
دچار وسوسه شده ای بر سر دو راهی مانده ای کاری کن که سر از بهشت در بیاوری نه جهنم. درست است که تشنه هستی ولی نداری و تشنگی بهتر از گناه کردن است. خدا پاداش صبر واجر ثواب تو را می دهد و سربلند از راهی که انتخاب کرده ای در می آیی زیرا فکر درست و راه راست را طی کردی تا خانه ی محزون تو شاد شود.