سحرم هاتف میخانه به دولتخواهی
سحرم هاتف میخانه به دولتخواهی |
گفت بازآی که دیرینه این درگاهی |
همچو جم جرعه ما کش که ز سر دو جهان |
پرتو جام جهان بین دهدت آگاهی |
بر در میکده رندان قلندر باشند |
که ستانند و دهند افسر شاهنشاهی |
خشت زیر سر و بر تارک هفت اختر پای |
دست قدرت نگر و منصب صاحب جاهی |
سر ما و در میخانه که طرف بامش |
به فلک بر شد و دیوار بدین کوتاهی |
قطع این مرحله بی همرهی خضر مکن |
ظلمات است بترس از خطر گمراهی |
اگرت سلطنت فقر ببخشند ای دل |
کمترین ملک تو از ماه بود تا ماهی |
تو دم فقر ندانی زدن از دست مده |
مسند خواجگی و مجلس تورانشاهی |
حافظ خام طمع شرمی از این قصه بدار |
عملت چیست که فردوس برین می خواهی |
تعبیر فال حافظ
باز هم راه برگشت برایت باز است و خداوند توبه ی تو را می پذیرد. سرت را به درگاه حق پائین انداز و تقصیر کارهایت را به گردن روزگار نیانداز از خدا کمک بگیر، راهی را پیش گرفته ای که بسیار تاریک و پرخطر است. توقع خود را کم کن چه کاری کرده ای که حالا توقع بهشت داری.