وقت را غنیمت دان آن قدر که بتوانی

وقت را غنیمت دان آن قدر که بتوانیحاصل از حیات ای جان این دم است تا دانی
کام بخشی گردون عمر در عوض داردجهد کن که از دولت داد عیش بستانی
باغبان چو من زین جا بگذرم حرامت بادگر به جای من سروی غیر دوست بنشانی
زاهد پشیمان را ذوق باده خواهد کشتعاقلا مکن کاری کورد پشیمانی
محتسب نمی داند این قدر که صوفی راجنس خانگی باشد همچو لعل رمانی
با دعای شبخیزان ای شکردهان مستیزدر پناه یک اسم است خاتم سلیمانی
پند عاشقان بشنو و از در طرب بازآکاین همه نمی ارزد شغل عالم فانی
یوسف عزیزم رفت ای برادران رحمیکز غمش عجب بینم حال پیر کنعانی
پیش زاهد از رندی دم مزن که نتوان گفتبا طبیب نامحرم حال درد پنهانی
می روی و مژگانت خون خلق می ریزدتیز می روی جانا ترسمت فرومانی
دل ز ناوک چشمت گوش داشتم لیکنابروی کماندارت می برد به پیشانی
جمع کن به احسانی حافظ پریشان راای شکنج گیسویت مجمع پریشانی
گر تو فارغی از ما ای نگار سنگین دلحال خود بخواهم گفت پیش آصف ثانی

تعبیر فال حافظ

قدر لحظات عمر خود را بدان و آن ها را به راحتی از دست نده. راز خود را با نامحرمان در میان نگذار تا دچار دردسر و حسادت دیگران نشوی. برای رسیدن به هدف باید تلاش کنی. مراقب کارهای خود باش و با تعقل و تفکر و صبر و آرامش کار کن تا با سهل انگاری خود را دچار انحراف و شکست نکنی و پشیمان نشوی.

نظرات

برای ارسال نظر باید وارد حساب کاربری شوید. ورود یا ثبت نام

بیشتر بخوانید