خشونت خانگی: علل ، انواع ، راه های مقابله

در

_107895753_gettyimages-929914974.jpg


روان درمانگر در مورد چگونگی تشخیص خشونت در خانواده و چگونگی کمک به دیگران و نجات خود می گوید.برای شخصی که با خشونت روبرو است ، مهمترین چیز حمایت دیگران است.

خشونت خانگی چگونه می تواند باشد؟ چرا خاص جنسیت است؟

اگر شریک زندگی برخورد فیزیکی نداشته باشد ، اما دائماً حسادت و توهین کند - آیا این خشونت خانگی محسوب می شود؟ اگر این اتفاق فقط یک بار بیفتد چه می شود؟چرا مردم دیگران را آزار می دهند؟چگونه بفهمیم شما یا عزیزانتان مورد آزار و اذیت قرار گرفته اید؟ و مهمتر از همه ، چگونه می توانید به خود یا دیگران کمک کنید تا از چنین شرایطی خارج شوند؟

 

خشونت به اشکال مختلف در جامعه ما ، از جمله در خانواده ، به گونه ای وجود دارد. ارزیابی مقیاس آن بسیار دشوار است: برخی از لگد زدن ها یا سیلی های صورت به هیچ وجه عنوان نمی شوند و حتی در برخی موارد فاحش ، ممکن است آمار کیفری غیرقابل اعتماد باشد. در فرهنگ ما رسم است که چشم بر خشونت خانگی بسته می شود.

خشونت در روابط اغلب ممکن است واضح نباشد. شاید شریک زندگی قدرت بدنی نشان نمی دهد ، اما توهین ها ، اظهارات کلامی پرخاشگری را می توان یک امر عادی دانست؟

زنان در معرض بیشترین خطر خشونت از جانب مردانی هستند که می شناسند: بستگان ، شرکای صمیمی.سازمان ملل متحد: ۵۰ هزار زن در ۲۰۱۷ توسط نزدیکان خود به قتل رسیده اند

زنانی که از خشونت یکی از عزیزان خود رنج برده اند ، اغلب گزارشی را به پلیس ارائه نمی کنند ، بنابراین بسیاری از کارشناسان معتقدند که این آمار دست کم گرفته می شود ، و در واقع بسیار بالاتر است.خشونت نه تنها بین زن و مرد ، بلکه در روابط همجنس نیز رخ می دهد.

 

آناتومی خشونت. آنچه باید بدانید تا در دام نیفتید

چرا این اتفاق می افتد؟ برای ما ، خانواده هنوز مرکز اصلی است ، جایی که ایده هایی درباره برخی نقش ها ، مسئولیت ها و قدرت ها شکل می گیرد و به نتیجه می رسد.

طبق نتایج این مطالعه ، بخش قابل توجهی از مردان انتظار دارند که یک زن در خانواده به طور انحصاری نقش سنتی خود را ایفا کند: مراقبت از اعضای خانواده ، تهیه غذا ، حفظ راحتی در خانه. وقتی انتظارات با واقعیت برخورد می کنند ، جایی که زنان نیز کار می کنند و حرفه خود را می سازند ، این می تواند منجر به درگیری و نزاع شود.

 

مشاجره و آشتی نمودهای عادی در هر رابطه است. اما اگر آنها خیلی زیاد اتفاق می افتند ، مطمئناً ، دلیلی برای تفکر وجود دارد. درک این نکته مهم است که خشونت همیشه جسمی نیست و همیشه با ضرب و شتم شروع نمی شود. همچنین می تواند تحقیر ، ارعاب ، کنترل ، امتناع از گوش دادن ، بی توجهی به احساسات شخص دیگر و آزار جنسی باشد.

 

این اغلب با کنترل مالی ، با تجلی حسادت بیمارگونه آغاز می شود. خشونت خانگی به تدریج توسعه می یابد ، نوعی قیف است که از تهدید به پرخاشگری جسمی تبدیل می شود و هر قدم بعدی خشونت بیشتری می یابد.

 
نکات کلیدی و مرجع و گفته هایی که باید در هنگام مواجهه با خشونت با خود تکرار کنید

هیچ کس نباید دست روی شما را بلند کند.
هر شخص مسئول اقدامات خاص خود است.
در یک رابطه هیچ فرمول واحدی وجود ندارد که بتواند جلوی همه اینها را بگیرد.
به عنوان مثال ، ما فکر می کنیم که اگر من الان اینجا نبودم ، همه چیز فرق می کرد. این درست نیست. افرادی که مرتکب خشونت می شوند بدون توجه به رفتار یا ظاهر واقعی شما این عمل را انجام می دهند و حتی اگر بخواهید تغییر کنید این کار را انجام می دهند.

چند نکته محوری دیگر اضافه می کنم:

مهم است که به یاد داشته باشید که وضعیت خشونت به خودی خود پایان نمی یابد ، بلکه اغلب فقط بدتر می شود.
پیروزی در این نبرد به تنهایی بسیار دشوار است.
چرا مردم شروع به سوء استفاده از عزیزان خود می کنند؟

یک رویکرد به ما می گوید که مردم وقتی متوجه نمی شوند ، نمی فهمند ، نمی دانند که الگوهای رفتاری انسانی تر وجود دارد ، به خشونت یا رفتاری متوسل می شوند که باعث رنج دیگران می شود. این امر اغلب توسط فرهنگ و محیطی که در آن قرار داریم به ذهن ما خطور می کند.

 

تولید مثل و خشونت فناوری اطلاعات: چهره های مختلف یک مشکل
چندین نوع خشونت اصلی وجود دارد که یکی از آنها روانی است. این نوعی ارتباط است که می تواند منجر به ضربه  ، افسردگی ، اختلال اضطراب یا حتی اختلال استرس پس از سانحه شود. این نوع معمولاً برای روابطی وجود دارد که عدم تعادل خاصی در قدرت وجود دارد ، یا در یک موقعیت قلدری ، یا در محل کار و در ساختارهای مختلف.

 

تظاهرات خشونت روانشناختی همچنین شامل اعمالی است که در آن می توانند عزت نفس فرد را تضعیف کنند: به عنوان مثال ، وقتی مورد انتقاد قرار می گیرید ، مورد اهانت قرار می گیرید. همچنین شامل تهدیدات صدمه جسمی به شما ، خود و سایر افراد نزدیک است. تهدیدات انتقام جویی علیه حیوانات خانگی ، تخریب وسایل شخصی ، انزوای خشونت آمیز از خانواده و سایر عزیزان نیز در اینجا اعمال می شود.

 

همچنین جنون عمدی وجود دارد. فرد مثلاً واقعیت های خشونت را که در گذشته بوده انکار می کند. می گوید که به نظر شما رسیده است ، یا اینکه  واقعی نبوده است.

بسیاری از مطالعات خاطر نشان می كنند كه برخلاف تظاهرات خشونت جنسی یا جسمی ، یك حادثه استفاده از خشونت روانی هنوز نمی تواند سوء استفاده عاطفی تلقی شود. این نوع خشونت با ایجاد یک فضای خاص مشخص می شود و ماهیت سیستماتیک و تکراری آن برای شناسایی آن مهم است.  سوء استفاده عاطفی می تواند عمدی یا ناخودآگاه باشد ، اما همیشه یک رفتار مداوم است و یک اتفاق منفرد نیست.

 
خشونت خانگی مفهومی کلی است که جنبه های مختلف خشونت را در بر می گیرد. علاوه بر جسمی و روانی ، موارد دیگری نیز وجود دارد. به عنوان مثال ، داشتن فرزند یا نداشتن فرزند ، سقط جنین 

 

یکی از این دسته ها سوء استفاده مالی است. این کنترل هزینه ، کاهش هزینه ها ، اختصاص پول فقط برای کمترین نیازها

 

در چند سال گذشته ، خشونت فناوری اطلاعات گسترش یافته است: کنترل انسان و غصب قدرت با استفاده از فناوری مدرن. این نقض مرزهای شخصی از طریق تلفن ، رایانه یا اینترنت است. به عنوان مثال ، اگر لازم است نشان دهید که با چه کسی تماس گرفته اید ، برای پیامک هایی که برای شما ارسال شده است بهانه بیاورید یا ارتباط با دنیای خارج را محدود کنید.

 

بی رحمی یا دستکاری در سوء استفاده روانی .دستکاری می تواند بسیار خاص ، فردی باشد و به طور معمول کار می کند.

جنبه خاصی از خشونت می تواند لزوم پنهان کردن این واقعیت باشد که به نوعی با شما بدرفتاری می شود. فرهنگ ما ترویج می کند که ما فقط باید جنبه درست و زیبایی از روابط خود را نشان دهیم ، و این به دام افتادن زمانی است که می ترسیم بگوییم مشکلی در روابط ما وجود دارد. بسیاری از ترس و شرم با موضوع خشونت مرتبط است.


 تعدادی از افسانه های فرهنگی وجود دارد که به این امر کمک می کند. همه ما عباراتی مانند "ضرب و شتم - این بدان معنی است که او ما را دوست دارد" ،  به نظر می رسد که آنها ادعا می کنند که خشونت مجاز و قابل قبول است. آنها مستقیماً ، بلکه غیرمستقیم ، تقصیر را متوجه شخص مبتلا به این خشونت نمی کنند.

 

چگونه خود را در برابر خشونت خانگی حفظ کنیم اولین قدم ها در مواجهه با خشونت

gender_violence_story.jpg

برای شخصی که با خشونت روبرو است ، مهمترین چیز حمایت دیگران است. در اینجا مهم است که نه تنها آنچه باید انجام شود ، بلکه همچنین آنچه که نباید انجام شود را درک کنیم. به عنوان مثال ، سعی نکنید توضیحی پیدا کنید یا علل خشونت را درک کنید. به شخصی که چنین موردی به شما گفته است باید ایمان اولیه داشته باشد ، نه اینکه سخنان او را زیر سوال ببرید.

 

اگر متوجه شدید که یکی از نزدیکان شما خشونت را تجربه کرده است ، کمک خود را ارائه دهید ، اما اصرار نکنید که فرد بلافاصله تصمیم بگیرد ، زیرا در چنین شرایطی طرف آسیب دیده احساس ناتوانی بیشتری می کند. سعی کنید از شخص حمایت کنید ، به داستان او گوش دهید و آن را برای آنچه که هست بپذیرید ، از اتهامات و انتقادات خودداری کنید. در صورت لزوم ، پناهگاهی را ارائه دهید یا به او توصیه كنید با یك روانشناس یا خط تلفن تماس بگیرید.

 

نیازی به اثبات قربانی بودن وی نیست. اگر اصرار کنید ، فقط می توانید باعث واکنش و بی اعتمادی او شوید. سعی کنید به آرامی سوالات اصلی را بپرسید ، بیشتر گوش دهید و کمتر نظر دهید.

در این شرایط حمایت از فرد و احیای مجدد احترام به خود برای ما بسیار مهم است. به او یادآوری کنیم که زندگی بدون ضرب و شتم و تحقیر - حق هر فردی است.

 

اگر در چنین شرایطی قرار بگیرید چه می کنید؟

file-20180613-153682-6xyfaq.jpg

اول از همه ، شما باید به افرادی که شما را می پذیرند و به شما گوش می دهند مراجعه کنید. اگر شک دارید ، ارزیابی وضعیت به طور عینی و قرار گرفتن در آن بسیار دشوار است. بنابراین ، لازم است با اقوام یا متخصصان تماس بگیرید ، به عنوان مثال ، روانشناسان و وکلا. آنها می توانند به شما کمک کنند بفهمید که چه چیز طبیعی است و چه چیزی سوء استفاده.

 

دومین قدم برای این کار این است که سعی کنید خود را مقصر همه اتفاقات ندانید. احساس گناه می تواند چشم و هوشیاری ما را پنهان کند ، مانع از این می شود که به طور عینی به وضعیت نگاه کنیم این مسئولیت را به عهده ما می گذارد ، اگرچه در شرایط خشونت طرف مقابل مسئولیت دارد.

 

همچنین باید صبور باشید ، زیرا برای کنار آمدن با شرایط ، تلاش و زمان زیادی لازم است.

قبل از تصمیم گیری باید آمادگی دقیق داشته باشید. ما یک برنامه امنیتی به اصطلاح - یک استراتژی گام به گام خاص در مورد چگونگی کنار آمدن با حداقل عواقب منفی را تحلیل و آماده می کنیم.

 

 

سطح پایین آگاهی از خود در بین مردم و سطح تحصیلات نیز با احتمال خشونت در ارتباط است. ما می توانیم مهارت های ارتباطی خود را توسعه دهیم تا از بروز این اتفاق جلوگیری کنیم. در این رابطه ، من نظریه ارتباطات بدون خشونت را دوست دارم ، مارشال روزنبرگ که در دهه 60 شروع به توسعه آن کرد. این واقعیت مبتنی بر این است که هر فرد توانایی همدلی ، قادر به یادگیری درک دیگران و تعامل با آنها بدون استفاده از خشونت است.

 

برای مقابله با خشونت ، قربانی نشدن و خود مرتکب خشونت نشدن و همدلی مهم است - توانایی درک عمیق و آگاهانه احساسات ، تجربه ، تأمل در آن و بیان همه اینها به شکل همدلی به عنوان درک قلبی از نیازهای شخص دیگر و انتقال این درک به او از طریق احساس خوب و زیبا ؛
ابراز وجود صادقانه بیان طبیعی و اصیل خودمان به طوری که احساسات مثبت را در شخص دیگری بیدار  کنیم.
توسعه چنین توانایی هایی کاملاً در دسترس همه است. این به ما کمک می کند تا با خشونت مبارزه کنیم.

نظرات

در ادامه بخوانید...

خشونت خانگی زمینه ساز چه بیماری هایی است

در
خشونت خانگی زمینه ساز چه بیماری هایی است
دانشمندان بریتانیایی گفتند ، زنانی که خشونت خانگی را تجربه کرده اند ، 44٪ بیشتر از کسانی که در یک محیط آرام زندگی می کنند ، خطر مرگ زودرس را دارند.
 
علاوه بر این ، آنها 31٪ خطر ابتلا به بیماری های قلبی عروقی و 51٪ خطر دیابت نوع 2 را دارند. دانشمندان با تجزیه و تحلیل داده ها در مورد بیش از 90،000 زن انگلیسی ، چنین نتیجه هایی را بدست آوردند ، از این تعداد 18.500 گزارش خشونت خانگی را تجربه کردند.
 
دانشمندان داده های مربوط به 18،547 بیمار بستری در بیمارستان ها را از سال 1995 تا 2017 جمع آوری کردند: همه آنها از خشونت خانگی خبر می دادند. هر یک از شرکت کنندگان توسط چهار زن از گروه کنترل انتخاب شدند: آنها در همان سن قرار داشتند ، تقریباً دارای وزن و وضعیت اجتماعی یکسان بودند ، اما در معرض خشونت قرار نگرفته بودند.
 
متخصصان در درجه اول به مرگ و میر ، بیماری های قلبی عروقی و دیابت نوع 2 علاقه مند بودند. آنها دریافتند که خشونت خانگی با افزایش خاص خطر ابتلا به بیماری های قلبی عروقی ، دیابت نوع 2 همراه است. علاوه بر این ، در بین قربانیان سابق ، خطر مرگ زودرس از هر علت 44 درصد بیشتر بود. 
 
طبق آمار WHO ، تقریباً از هر سه زن در سراسر جهان تا به حال یک شریک جنسی مورد تجاوز جنسی و جسمی قرار گرفته است و 38٪ از مرگ های خشونت آمیز زنان کار شرکای آنها بوده است. علاوه بر این ، خشونت خانگی بر جنبه های وسیعی از سلامت و زندگی زن تأثیر می گذارد. 

نظرات

در ادامه بخوانید...

خشونت خانگی علیه زنان : نشانه ها را بشناسید و کمک بطلبید

در

به مناسبت 25 نوامبر روز مبارزه علیه خشونت خانگی ، خشونت خانگی تهدیدی بزرگ برای بسیاری از زنان و سلامت زنان است. 

شناسایی روابط تعدی گرایانه و چگونگی خروج از شرایط خطرناک

شریک شما عذر خواهی می کند و قسم می خورد که دیگر رفتار آزار دهنده اش را تکرار نخواهد کرد اما شما می دانید که او بر قسمش پایبند نیست و رفتارش را تکرار خواهد کرد. گاهی با خود فکر می کنید که شاید شما تنها تصور می کنید که مورد تجاوز واقع شده اید، با این حال درد روحی و جسمی شما واقعی به نظر می رسد. اگر این موضوع برایتان آشناست، شما احتمالاً قربانی خشونت خانگی شده اید.(سیارک

شناسایی خشونت خانگی

خشونت خانگی که اصولاً با نام خشونت شریک جنسی خوانده می شود میان افرادی با رابطه ی نزدیک شکل می گیرد. خشونت خانگی می تواند شکل های متفاوتی داشته باشد من جمله سوء استفاده های عاطفی، جنسی و فیزیکی. اما خشونت خانگی اصولاً به سمت زنان نشانه رفته است و می تواند در میان روابط هم جنس گرایانه و غیر هم جنس گرایانه رخ دهد.

ممکن است تشخیص خشونت خانگی در ابتدا ساده نباشد. در حالی که برخی روابط اجتماعی از نگاه بیرون از رابطه به صورت روشنی متجاوزانه هستند اما تجاوز ابتدا به صورت نامحسوس شروع شده و در طول زمان رو به شدت می گذارد. شما در معرض خشونت خانگی هستید اگر در رابطه با فردی باشید که:

  • شما را با القاب زشت صدا می کند، به شما توهین می کند یا شما را تحقیر می کند.
  • مانع از تحصیل و کار شما می شود و از آن جلوگیری می کند.
  • مانع از ملاقات با اعضای خانواده و دوستان شما می شود و از آن جلوگیری می کند.
  • سعی دارد نحوه ی پول خرج کردن، جاهایی که می روید، داروهایی که مصرف می کنید یا نوع پوشش شما را کنترل کند.
  • حسادت می کند، فکر می کند مالک شماست و شما را به خیانت متهم می کند.
  • هنگام استفاده از الکل یا مواد مخدر عصبانی می شود.
  • شما را با خشونت یا سلاح تهدید می کند.
  • شما، فرزندانتان یا حیوانات خانگی شما را میزند، خفه می کند یا به هر شکلی به شما آسیب می رساند.
  • شما را مجبور می کند که اعمال جنسی مخالف میل خود را انجام دهید.
  • شما را به خاطر رفتار خشونت آمیز خود مقصر می داند یا به شما می گوید که مستحق آن هستید.

اگر هم جنس گرا، دو جنس گرا یا ترنسکشوال هستید و با فردی با ویژگی های زیر ارتباط دارید، در معرض خشونت خانگی خواهید بود:(سیارک

  • شما را تهدید می کند که گرایش جنسی شما را به دوستان یا خانواده و اطرافیانتان خواهد گفت.
  • به شما می گوید که افراد صاحب منصب به هم جنس گرایان، دو جنس گرایان یا ترنسکشوال ها کمک نمی کنند.
  • به شما می گوید که خارج شدن از این رابطه بدین معناست که شما به این نتیجه رسیده اید که روابط هم جنس گرایانه، دو جنس گرایانه یا ترنسکشوالی منحرفانه اند.
  • می گوید که زنان نمی توانند خشن باشند.
  • سوء استفاده خود را با گفتن این که شما واقعاً هم جنس گرا، دو جنس گرا یا ترنس نیستید نشان می دهد.

بارداری، کودکان و خشونت خانگی

گاهی اوقات خشونت خانگی در حین بارداری شروع شده و یا پس از آن افزایش می یابد و سلامت شما و کودکتان را به خطر می اندازد. این خطر پس از به دنیا آمدن کودک نیز وجود خواهد داشت. حتی اگر کودک شما مورد سوء استفاده قرار نگیرد، شاهد خشونت خانگی بودن نیز بسیار مضر است. کودکانی که در خانه های با خشونت بزرگ می شوند احتمال بیشتری دارد که مورد خشونت واقع شوند و مشکلات رفتاری بیشتری را نسبت به سایر کودکان از خود نشان می دهند. به عنوان بزرگسال، احتمال بیشتری دارد که رفتار متجاوزانه از خود بروز داده یا تصور کنند که سوء استفاده بخش طبیعی از یک رابطه است. ممکن است نگران باشید که کمک طلبیدن باعث از هم پاشیدن خانواده و در خطر انداختن خود و کودکتان می شود اما این بهترین راهی است که می توانید برای حفاظت از خود و کودکتان به کار گیرید.

چرخه را بشکنید

اگر در وضعیتی متجاوزانه قرار گرفته اید، این الگو را خواهید شناخت:

  • متجاوز تهدید به خشونت می کند.
  • متجاوز خشونت را عملی می کند.
  • متجاوز عذر خواهی می کند، قسم می خورد که تغییر کند یا به شما هدیه می دهد.
  • این چرخه تکرار می شود.(سیارک

هر چه مدت طولانی تری در این چرخه بمانید، خسارات روحی و جسمی بیشتری به شما وارد خواهد شد. ممکن است دچار افسردگی یا اضطراب شوید. ممکن است تصور کنید که نمی توانید روی پای خود بایستید و از خود مراقبت کنید یا اینکه مقصر سوء استفاده خود شما هستید. ممکن است احساس نا امیدی یا فلج شدن به شما دست دهد.

اگر زن مسنی هستید که مشکلاتی در سلامتی شما به وجود آمده است، ممکن است حس کنید که به شریک سوء استفاده گر خود نیاز دارید. اگر مایل نیستید که هویت جنسی شما فاش شود، تمایل کمتری به کمک طلبیدن پس از اولین سوء استفاده خواهید داشت. اگر توسط زن دیگر مورد آزار جنسی قرار گرفته اید، ممکن است از این موضوع واهمه داشته باشید که دیگران حرف شما را باور نخواهند کرد.

با این حال تنها راه شکستن چرخه ی خشونت، کمک طلبیدن است و هر چه زودتر این اتفاق بیفتد بهتر است. داستان خود را برای کسی تعریف کنید: دوست، کسی که دوستش دارید، امداد رسان یا فردی نزدیک به شما. ممکن است در ابتدا برای شما مشکل باشد که درباره ی سوءاستفاده صحبت کنید اما پس از آن حس بسیار بهتر یخواهید داشت و پشتیبانی که به آن نیاز دارید را دریافت خواهید کرد. 

این پست را چگونه می‌بینید؟ برای شما مفید بود؟ لطفا با نوشتن کامنت در زیر ما را مطلع کنید.  (سیارک)  

مترجم  itrans.ir

نظرات

در ادامه بخوانید...

خشونت علیه زنان

در

وقتی پای خشونت علیه یک شریک زن صمیمی در میان است، اغلب پرسیده می شود که چرا مردان علیه زنی که با او زندگی می کنند از نیروی فیزیکی استفاده می کنند. برای شریک آسیب دیده، مثل این است که پرسیده شود چرا مردان اقدام به کشتن شریک زنشان می کنند به جای این که کمی به کارشان فکر کنند و این عمل را مرتکب نشوند.(سیارک)

برای هر دو سوال، باید در مورد چیزهایی که به مردان مربوط است، سوال شود مانند: بیولوژی اش، حالت روحی اش، وضعیتش در سال های کودکی یا حتی وضعیت روحی اش حین ارتکاب خشونت. یا بعضی از مسائل مربوط به زنان بررسی شود مانند: رفتارش با مرد همراه با احترام است؟ کارهای خانه با یاری همدیگر انجام می شود یا با جنگ و دعوا؟ باید وضعیت روحی طرفین یا وضعیت خاص آنها بررسی شود. مانند: فشار ناشی از مشکلات مالی، خواسته های فرزندان، خانه داری و وظایف خانه، تعهد یا امثال این مسائل.

تاکنون جست و جو برای یافتن پاسخ ادامه و تحت تاثیر موارد مختلف قرار دارد. با این وجود مطالعاتی وسیع نیز بر اساس گمانه زنی و استدلال های نظری نیز انجام شده است. فاکتورهای اجتماعی، روانشناختی و بیولوژیکی موردهای مناسبی هستند که دریچه ای به سوی آگاهی بیشتر ما در مورد، چه وقت و چرا در روابط صمیمی خشونت وجود دارد؟ را بگشاید. شاید باید بین خشونت کشنده و خشونت غیر کشنده تمایز قائل شد. با این وجود گرایش به توضیح در یک عرصه ی خاص مانند: اجتماعی یا روانشناختی شاید ترکیبی ثمربخش تر باشد نسبت به فاکتورهایی که پیچیدگی خاصی را در ارتباطات صمیمی، کشمکش ها و خشونت به وجود می آورند.

توجه اصلی این مقاله بر روی قتل یک شریک زن صمیمی است. در حقیقت کوششی برای فهمیدن این نوع خشونت نامتعارف است. همچنین درک فاکتورهایی که با خطراتش مرتبط است.

خشونت خانگی علیه زنان در روابط صمیمی

در ابتدا شاید منطقی باشد که با این فرضیه شروع کنیم که خشونت کشنده در ‍‍زمینه یک خشونت غیر کشنده اتفاق می افتد. با درنظر گرفتن همه ی احتمالات این که بعضی از این خشونت هادر سطح بالایی از خطر قرار دارند. با این وجود این همیشه مهم است که این فرضیه را با پرسیدن ( اگر خشونت غیرکشنده معمولا یا همیشه یک نشانه از خشونت کشنده است و اگر همان فاکتورها با هردو مرتبط باشند، تکلیف ما چیست؟ ) با جزئیات بررسی کنیم. بعدا به این موضوع اشاره خواهیم کرد، اما اول به ما اجازه دهید که بعضی از فاکتورهای خطرآفرین را که در ارتباط با خشونت غیر کشنده یافته ایم تشریح کنیم و مشخص کنیم که کدام فاکتور ممکن است با خشونت کشنده در ارتباط باشد.(سیارک)

بگذارید بر معلوماتمان درباره ی خشونت غیر کشنده علیه یک شریک زن صمیمی به عنوان نقطه حرکت به سوی مقایسه ی آن با خشونت کشنده بازنگری کوتاهی داشته باشیم.

از سال 1970 نوشته های بسیار زیادی در مورد خشونت غیرکشنده علیه زنان که به طور کلی به خشونت خانگی اشاره دارد نوشته شده اند. هزاران عنوان بررسی شده اند و یک سطح وسیع از شیوه های تحقیق استفاده شده اند که در این عرصه رشد تصاعدی داشته اند. بررسی های ملی و محلی، گستردگی خشونت در جمعیت های مختلف را نشان می دهد در حالی که مطالعات روزافزون معمولا شامل همه پرسی های گسترده از قربانیان و مجرمان است که باعث گسترش و توسعه ی توصیف خشونت، معضل های قربانیان و جهت گیری های رفتاری شریک های مرد شده است.

پایه اصلی و بخش مهم این تحقیق درون ساختمان گسترده ی آن، مطالعات مربوط به جمعیت شناسی اجتماعی وابسته به قربانی و جنایت کار، زمینه ها و موفعیت هایی که هر خشونت اتفاق افتاده، انگیزه ها و خصوصیت های روانشناختی خلافکار، خدمات پلیس، تاثیر های معمول و مختلف مداخله و دیگر موضوعات همگی آزمایش شدند. در این مندرجات گسترده، ما فقط به دنبال یک سری یافته های خاص مانند: عوامل وابسته به خشونت کشنده و غیر کشنده، زمینه های کودکی، وضعیت بزرگسالی و به خصوص خود واقعه ی خشونت هستیم.

بررسی های ملی کانادا، ایالت متحده ی آمریکا و بریتانیا نشان می دهد که از هر چهار زن بزرگسال یک زن در طول زندگی اش یک نوع خشونت از طرف شریک مرد را تجربه کرده است با این وجود خشونت می تواند در میان هر جامعه و هر قشری اتفاق بیافتد. تحقیقات در کشور های مختلف نشان می دهد که خشونت در میان افراد تهی دست،  جوانان و مستضعفان اتفاق می افتد. تحقیقات انجام شده در ایالات متحده معمولا سطح بالاتری از خشونت را در میان آفریقایی، آمریکایی ها نشان می دهد. با این وجود بخش عمده ی مطالعات در خصوص زنانی است که قربانی خشونت شده اند و بعضی دیگر از این مطالعات در مورد مردان مجرم انجام شده است.(سیارک)

رفتارهای مختلف شخصیتی مردان مجرم به عنوان فاکتورهای قدرتمند و خطرناک شناسایی شده اند مانند: خشونت قابل ملاحضه ی خانواده در زمان کودکی شخص یا جرم در کودکی، رفتارهای شخصیتی، اعتیاد به الکل، بیکاری طولانی مدت و تخلفات متعدد و گسترده

خشونت های فیزیکی انواع وسیعی دارند که در درگیری ها مورد استفاده قرار می گیرند. که اغلب شامل خفه کردن، سیلی زدن و مشت و لگد می شود. خشونت می تواند شامل تجاوز جنسی نیز باشد. مطالعات نشان می دهد که بین 10 الی 15 درصد زنان متاهل حداقل مورد تجاوز شریک صمیمی خود قرار گرفته اند دیگر رفتار ها مانند ترساندن و زور گویی نیز شامل خشونت می شوند. نتایج  اولیه تحقیقات دنباله دار و فشرده ی ما نشان دادند که ارتباط مهمی میان ترساندن و دیگر شکل های ترساندن وجود دارد.

در بعضی از مردان رفتارهای خشونت بار بعد از اتمام یک رابطه شدت یافته، به طوری که این دسته از مردان سعی کرده اند زنی که ترکشان کرده را کنترل  کنند یا اورا برای ترک رابطه موردآزار و اذیت قرار دهند.نمونه اسید پاشی در ایران

 یک بررسی دقیق که شامل 8000زن در ایلات متحده بود، نشان داد که 81درصد از پاسخ دهنده ها اعلام کرده اند که شریک سابقشان آن هارا اذیت کرده و آن هارا مورد حمله قرار داده است. 31 درصد نیز اظهار کرده اند که تسط شریک سابقشان مورد تجاوز قرار گرفته اند. این گونه رفتار های خشونت آمیز که ناشی از روابط صمیمانه گذشته است، می تواند بروی روابط آینده ی فردآسیب دیده تاثیر بگذاردو زندگی اورا دست خوش تغییراتی ناخوشایند گرداند.(سیارک)

خشونت می تواند باعث به وجود آمدن آسیب های جسمی و حتی روحی شود. تحقیقات بر روی آسیب ها نشان می دهد که بیشترین آمارآسیب ها شامل سوختن صورت و بدن می شود. به علاوه شکستگی، ضربه مغزی، سقط جنین و آسیب های داخلی از دیگرآسیب های محتمل است.

تحقیقات پزشکی نشان می دهد که مشکلاتی مانند نقص عضو دائمی، آسیب های فیزیکی و آسیب های وارده به بینایی و شنوایی بعضی اوقات میان زن هایی که مورد حمله خشونت‌آمیز قرار گرفته اند اتفاق می افتد. رنانی که مورد خشونت قرار گرفته اند شش الی هشت برابر بیشتر نسبت به سایر زنان از خدمات درمانی و سلامت استفاده می کنند. به علاوه خشونت در دوران بارداری هم برای مادر و هم برای جنینش تهدید جدی به حساب می آید. با این وجود تمرکز اصلی ما بر روی خشونت غیر کشنده نیست و درست است که آسیب های غیر کشنده بعضی اوقات آنقدر جدی هستند که قابل چشم‌پوشی نیستند اما نمی توان از خشونت کشنده گذشت کرد. بیشتر اوقات توجه های عمده به سوی عامل ایجاد بحث معطوف می شود و به خشونت می انجامد. همچنین موقعیت و شرایطی که خشونت در آن اتفاق می افتد نیز مورد توجه قرار می گیرد.

در بعضی از موارد کشمکش مهمتر از خشونت است. کشمکش در روابط صمیمی حول محورهای مختلفی در گردش است. بعضی از آنها شامل مسائل زندگی روزانه مانند: پول، فرزندان، مسئولیت های خانه داری، روابط جنسی، وظیفه شناسی، غیرت، انحصارطلبی و صلاحیت است.  این چنین کشمکش ها می تواند در ارتباط میان زوجین زمینه های خشونت و فشار های روانی را ایجاد کند.

اصل خود ارتباط بسیار مهم و قابل ملاحظه است.  وضعیت یک ارتباط مانند ازدواج، هم خانه بودن و روابط عاشقانه و موقعیت  ارتباط با یکدیگر یا جدا هر دو برای ایجاد خشونت غیر کشنده درخور اهمیت هستند. مشخص است که هم خانه بودن و جدایی دارای ریسک بالایی برای خشونت هستند. در بعضی ارتباطات جدایی نقطه ای برای افزایش شدت یا تکرار خشونت است. در صورتی که در بعضی دیگر ممکن است خشونت بعد از جدایی شروع شود به طوری که قبلا اصلا سابقه نداشته است. برای مردانی که حاضر نیستند به زنانشان اجازه جدایی یا ترک رابطه را بدهند، تعقیب کردن و فرم های مختلف از اذیت کردن ممکن است با جدایی آغاز شود. برای بقیه ممکن است این اتفاق ها قبل از جدایی و همراه با آن بیفتد.(سیارک)

به طور خلاصه، خشونت غیرکشنده در سطح های مختلف فاکتورهای متفاوتی را در بر می گیرد. در انفرادی، شامل شخصیت جمعیت شناسی اجتماعی ( جوانی، فقر، آسیب های جسمانی و بیکاری ) شخصیت شخصی یا عمومی ( شخصیت، جرم های وابسته به مصرف الکل و زمینه های تخلف )، زمینه های خانگی ( خشونت در میان خانواده، مجرمیت در کودکی)می شود. فاکتورها در سطح های موقعیتی و وضعیتی شامل اصل ارتباط، جدایی، حسادت، انحصارطلبی و ... می شود. فاکتورهای دیگر وابسته به اصل خود خشونت هستند و سرچشمه ی کشمکش ها به آن باز می گردد.

نظرات

در ادامه بخوانید...

ازدواج با این تیپ مرد‌ها اشتباه است

در


ازدواج و تشکیل خانواده موضوعی است که همه دختران و پسران مجرد درباره آن فکر می کنند.موضوع ازدواج اما برای دختران دم بخت و انتخاب همسر قدری پیچیده تر است ، شریک زندگی مناسب چه ویژگی هایی نباید داشته باشد؟ سوالی که شاید کمتر به آن فکر کرده باشیم و همیشه دنبال این هستیم که مرد رویاهای من چگونه باید باشد.

ما در این گزارش درباره مردانی می نویسیم که ازدواج با آنها شما را به دردسر می اندازد.

مردی که پیش از شما با دخترهای بسیار زیادی در ارتباط بوده است

می‌دانم که دارید چه فکری می‌کنید؛ حتما می‌گویید که بالاخره همه ما در این زمینه گذشته‌ای داریم. اما آیا به‌نظر شما می‌توان به مردی که روابط بسیار زیادی در گذشته داشته است، اعتماد کرد؟ هنگامی‌که روابط گذشته‌ یک مرد آن‌قدر زیاد هستند که نمی‌توانید از آنها سر دربیاورید، می‌تواند یک علامت هشدار باشد که او فرد متعهدی نیست. شما باید کنجکاو شوید که چرا همه روابط قبلی او که کم هم نیستند، به شکست منجر شده‌اند. آیا او به طرف مقابلش خیانت کرد؟ آیا پس از یک مدت طولانی همچنان تعهدی به آن رابطه نداشت؟ آیا به دخترهای قبل از شما گفته است که قصدش ازدواج نیست؟ به‌علاوه با وجود دخترهای بسیار زیادی که قبلا در زندگی او بوده‌اند، قطعا این احتمال وجود دارد که بخواهد به یکی از روابط گذشته‌اش برگردد. بنابراین یادتان باشد که اگر به‌دنبال فرد مناسب برای ازدواج هستید، از مردانی که روابط قبلی متعددی داشته‌اند، دوری کنید.(سیارک)

مردی که در مورد آینده رابطه‌تان هیچ صحبتی نمی‌کند

این مورد کاملا واضح است. اگر مردی به‌هیچ‌وجه در مورد آینده و برنامه‌هایی که در ذهنش دارد با شما صحبت نمی‌کند، یعنی تمایلی به ازدواج با شما ندارد. چنین مردی چون به هیچ‌چیز متعهد نیست، می‌تواند به زندگی باب‌ میلش ادامه دهد، بدون آنکه هیچ‌گونه احساس مسئولیتی در قبال شما داشته باشد. برای زنی که در آینده‌ نزدیک به‌دنبال ازدواج است، این یک علامت هشدار جدی به‌حساب می‌آید. یک رابطه‌ی سالم باید شامل گفت‌وگوهای مستقیم و صادقانه در مورد اهداف و برنامه‌های آینده‌ی دو طرف باشد.

مردی که در اغلب اوقات بدون شما بیرون می‌رود

برای یک زوج بسیار عادی است که زمان‌های مخصوص به خودشان را داشته باشند و در تمامی اوقات با هم نباشند، با این حال اگر طرف مقابل شما در اکثر مواقع به‌تنهایی بیرون می‌رود و از شما نمی خواهد که همراهی‌اش کنید، این می‌تواند یک علامت هشدار باشد. به‌علاوه یک مرد باید بخواهد شما را به دوستان و آشنایانش نشان دهد و با دوستان و اطرافیان شما نیز آشنا شود تا ببیند که آیا زوج مناسبی هستید یا خیر. اگر احساس می‌کنید که شما را پنهان می‌کند و دوست ندارد در جمع‌های دوستانه‌اش حاضر شوید، در اغلب موارد به این معناست که شما و این رابطه برای او چندان جدی نیستید.

مردی که بیش‌ازحد به کارش علاقه دارد

یک مرد پُرکار و سخت‌کوش قطعا جذاب است اما بعضی اوقات این ویژگی مثبت می‌تواند به یک مانع در مسیر رابطه شما تبدیل می شود. یک مرد بسیار پرکار ممکن است آن‌قدر به شغل و آینده‌اش در آن حرفه متعهد باشد که نتواند به این زودی‌ها به ازدواج و تشکیل خانواده فکر کند. به‌احتمال زیاد دلیلش این است که آن‌قدر سرگرم انجام کارهای لازم برای پیشرفت در شغلش است که وقت یا ظرفیت ذهنی کافی را برای تمرکز روی خود یا رابطه‌اش ندارد.

مردی که با زن‌های دیگر بیش‌ازحد گرم می‌گیرد

مردی که با زن‌های اطرافش بیش‌ازحد گرم می‌گیرد، به این زودی‌ها قصد ازدواج ندارد. دلیلش این است که اگر در مورد طرف مقابلش واقعا جدی بود، می‌توانست از این کار دست‌ بردارد و فقط با همان زن حرف بزند و شوخی کند. درحالی‌که شوخی و سرزندگی ایرادی ندارد اما مردی که مرد زندگی باشد نباید به‌هیچ‌وجه با زنان دیگر رفتاری گرم و صمیمانه داشته باشد. این یک علامت هشدار بزرگ است.(سیارک)

مردی که اصلا بچه نمی‌خواهد

یکی از شیرینی های زندگی بی تردید فرزندآوری و بچه دار شدن است، لذت مادر شدن با هیچ چیزی قابل مقایسه نیست، مردی که بچه نمی خواهد اگرچه شاید به مفهوم این نباشد که قصد ازدواج ندارد اما نشانه‌ آن است که برای یک رابطه‌ جدی به‌هیچ‌وجه آماده نیست. شما باید در مورد برنامه‌ها و اهداف آینده او به‌طور جدی صحبت کنید و اگر متوجه شدید که تمایلی ندارد در مورد آینده صحبت کند، یعنی احتمالا به این زودی‌ها قصد ازدواج ندارد.

مردی که هنوز در مورد رابطه‌ی قبلی‌اش صحبت می‌کند

کاملا طبیعی است که یک مرد گاهی اوقات در لابه‌لای حرف‌هایش به رابطه‌ی قبلی‌اش اشاره کند اما اگر این کار را بیش‌از حد و به دفعات زیاد انجام می‌دهد، می‌تواند یک علامت هشدار باشد. اگر طرف مقابل شما دائما به رابطه‌ قبلی‌اش فکر می‌کند، نشانه آن است که برای تعهد به شما آمادگی لازم را ندارد.

مردی که دوستانش خیلی جوان‌تر از خودش هستند

همه ما دوستانی در سنین مختلف داریم، با این حال هنگامی‌که یک مرد فقط دوستان کوچک‌تر از خودش داشته باشد، نشانه‌ آن است که به بلوغ فکری کامل نرسیده است. همچنین اگر تمام دوستان او اهل مهمانی و خوشگذرانی باشند و در مورد شغل یا روابط‌شان جدی نباشند، او هم این‌گونه خواهد بود. واقعیت این است که شخصیت هر کس تا حد زیادی شبیه دوستانش خواهد شد. بنابراین اگر طرف مقابل‌تان به همراه چنین دوستانی به یک مهمانی دعوت باشد، به‌احتمال زیاد از رفتن به آن مهمانی صرف‌نظر نخواهد کرد تا در خانه بماند و با همسر یا نامزدش وقت بگذراند. منبع:جام جم

نظرات

در ادامه بخوانید...

توپهای شعبه بازی

در


زندگی را مانند یک مسابقه تصور کنید که در آن با پنج توپ در هوا شعبده بازی میکنید. برایشان نامی انتخاب کنید کار، خانواده، سلامتی، دوستان و روح . حال تصور کنید که تمام آنها را در هوا نگه داشته‌اید. خیلی زود میفهمید که کار، یک توپ پلاستیکی است. اگر آن را بیاندازید دوباره با جهش برمیگردد. اما چهار توپ دیگر خانواده، سلامتی، دوستان و روح شیشه‌ای هستند. اگر یکی از آنها را بیاندازید، به طرز جبران ناپذیری موجب کوبیدگی، ضرب، شکستگی، آسیب و حتی تفرقه در شما میشود. آنها هرگز مثل هم نیستند. شما باید بدانید که تعادل را در زندگی خود حفظ کنید. اما چگونه؟
با مقایسه کردن خودتان با دیگران ارزش خود را دست کم نگیرید. دلیلش این است که ما با هم تفاوت داریم و هر کداممان خاص هستیم.
اهدافتان را طبق آنچه که برای دیگران مهم است تعیین نکنید. فقط خودتان هستید که میدانید چه چیزی برای شما بهتر است.
قدر چیزهایی که از همه چیز بیشتر به قلبتان نزدیک هستند را بدانید. طوری به آنها چنگ بیاندازید که گویی زندگی شما بدون آنها یک زندگی بی‌معنا است.
اجازه ندهید که با زندگی کردن در گذشته یا آینده زندگی از دستتان برود. با زندگی کردن در روز و در لحظه ، گویی تمام عمرتان را زندگی کرده‌اید.
وقتی که هنوز چیزی برای بدست آوردن دارید تسلیم نشوید. هیچ چیز واقعا تمام نمیشود، جز در لحظه‌ای که دست از تلاش بردارید.
از پذیرفتن اینکه شما از حالت ایده‌آل کمترید نگران نباشید. این همان ریسمان شکننده‌ای است  که ما را به یکدیگر وصل میکند.
از مواجهه با خطرات نگران نباشید. اینکه یاد بگیریم چگونه شجاع باشیم یک امر کاملا تصادفی و شانسی است.
با گفتن اینکه به دست آوردن عشق ناممکن است آن را از زندگی خود بیرون نکنید. سریعترین راه برای رسیدن به عشق این است که عشق بدهید. سریع‌ترین راه از دست دادن عشق هم این است که آن را سفت بگیرید. و بهترین راه برای نگه‌داشتن عشق این است که به آن اجازه‌ی پرواز دهید.
آنقدر سریع در زندگی ندوید که فراموش کنید کجا هستید و فقط به جایی که میروید فکر نکنید.
فراموش نکنید که بزرگترین نیاز عاطفی هر فردی این است که قدر او را بدانند.
نگران آموختن نباشید. دانش سبک است، گنجی است که همیشه میتوانید آن را با خود همراه داشته باشید.
بی‌پروا از زمان و کلمات استفاده نکنید. نمیتوانید دوباره آنها را بدست آورید. زندگی مسابقه نیست، بلکه سفری است که باید از هر کدام از مراحل مسیر لذت ببرید.ترجمه  itrans.ir

نظرات

در ادامه بخوانید...

خلاقیت و روش های پرورش آن

در

نو آوری و خلاقیت و روش های ایجاد و پرورش آن در کودکان

در این مقاله می خواهیم به تعریف خلاقیت بپردازیم و روش های ایجاد یا پرورش آن در کودکان را مرور و بررسی کنیم. همچنین علل و عوامل مؤثر بر آن را به صورت مختصر بیان کنیم.

آیا تا به حال به معنی لغوی و اصطلاحی خلاقیت فکر کرده اید؟

آیا در اطرافیان خود کسی را دیده اید که به نظر اکثر اطرافیان دارای خلاقیت باشد؟

نظر شما در مورد خلاقیت چیست؟

آیا خلاقیت به نحوه ی تربیت بستگی دارد؟ آیا خلاقیت ارثی است؟ یا تأثیر محیط و ارث است؟

نقش خانواده در پرورش خلاقیت چیست؟

همه این ها و هزاران مورد دیگر سؤال هایی هستند که هر روز ممکن است برای هر کدام از ما پیش بیاید.

در تعریف خلاقیت می توان گفت: خلاقیت توانایی بالقوه است که در همه ی افراد وجود دارد و با پرورش و تقویت بالفعل می شود تا به حد نهایی خود برسد و در نهایت منجر به ابتکار و ابداع شود.

پس می توان گفت: خلاقیت توانایی است که باید آن را پرورش داد تا شکوفا شود. این افراد معمولا افرادی کنجکاو هستند و در زمینه ای خاص یا در زمینه های مختلف به ابتکار و نوآوری دست می زنند. این نکته برای والدین بسیار مهم است. خانواده ها تمام توان خود را به کار می برند تا فرزندی را پرورش دهند که دارای هوش بالا باشد و در زمینه های مختلف مانند: موسیقی، ریاضی و سایر علوم استعداد های خود را به نمایش بگذارد. هر گاه کلمه خلاقیت به گوش ما می رسد با خود فکر می کنیم فردی که دارای خلاقیت است احتمالا باید هوش سرشاری داشته باشد یا افرادی که همه ی درس های خود را با نمره های خوب پاس می کنند احتمالا افراد خلاقی هستند. ولی در بعضی مواقع می بینیم که این قضیه در همه جا صدق نمی کند. یعنی هر چند که هوش و خلاقیت با هم در ارتباط هستند ولی خلاقیت علاوه بر هوش به پرورش محیط اطراف نیاز دارد. بنا براین اگر می خواهید فرزندی خلاق داشته باشید لازم است محیطی مناسب را برای او فراهم کنید. شاید بتوان گفت خلاقیت رابطه مستقیم با میزان تفکر و دقت دارد. افراد خلاق به مسائل با دید دیگری می نگرند. افراد خلاق با استفاده از ساده ترین وسایل می توانند وسیله ای ابداع کنند تا مشکلات خود را با آن برطرف کنند. افراد عادی در همین شرایط اگر هم توانایی حل مسئله را داشته باشند مدت زمان بیشتری طول می کشد و به تمرین و تکرار بیشتری نیاز خواهند داشت.

رشد و شکوفایی کودک علاوه بر استعداد به محیط او باز می گردد.

اولین محیطی که کودک در آن قرار می گیرد، مهم ترین سال های زندگی خود را در آن می گذراند و شخصیتش در آن دوران شکل می گیرد محیط خانه است.

پس خانواده در رشد و شکوفایی خلاقیت کودک نقش مهمی دارد.

کودک مهم ترین و حساس ترین مراحل رشد خلاقیت را در خانه سپری می کند. محیط خانواده و شرایط خانواده، روش های فرزند پروری و نگرش والدین به اصول فرزند پروری در رشد و شکوفایی خلاقیت سهمی مهم ایفا می کند. روش های فرزند پروری مانند روش های مقتدرانه یا سهل انگارانه در پرورش خلاقیت کودکان بسیار حیاتی است. علاوه بر پرورش محیط خانواده می تواند خلاقیت کودکان را سرکوب کند. کودکی که در حال رشد است لازم است مورد توجه والدین قرار بگیرد و ابزار های مناسب برای ارضای کنجکاوی او در اختیارش باشد. باید در خانواده ای اهل مطالعه پرورش یابد تا با الگو برداری از اعضای خانواده به مطالعه مشغول شود و با علم بیشتر بتواند به بهترین شکل ممکن استعداد های خود را شکوفا کند و به ابتکار دست بزند.

پرورش خلاقیت اساساً باید در محیط خانواده شکل بگیرد

زیرا کودک و نوجوان بیشتر اوقات فراغت خود را در خانه هستند بنا بر این طبیعی است که بیشترین تأثیر را از آن بپذیرند. علاوه بر خانواده دیگر سازمان های اجتماعی مانند مدرسه و ... در پرورش خلاقیت کودک نقش دارند ولی نقش خانواده در این میان پر رنگ تر است. خانواده می تواند فرصت های لازم برای سؤال کردن، کنجکاوی و کشف محیط را به کودکان بدهد و یا این که این فرصت ها را از آن ها بگیرد. اغلب والدین در دوران کودکی فرزندانشان، دوست دارند آرام در گوشه ای بنشینند تا بتوانند به کارهای خود بپردازند غافل از این که در حال از دست دادن بهترین فرصت ها برای تربیت کودک خود هستند. علاوه بر تمام مواردی که گفته شد برای پرورش خلاقیت محیط خانواده باید سرشار از فعالیت بازی و شادی باشد. باید به کودک فرصت داده شود تا با دست ورزی فعالیت هایی را انجام دهد و حتی گاهی اوقات برخی از وسایل را برای فهمیدن طرز کار آن ها خراب کند. قدرت تخیل کودکان در خلاقیت آن ها تأثیر دارد. همه ی کودکان با درجه ای از تفاوت خلاق هستند و بهترین زمان برای کشف این خلاقیت ها زمان بازی کردن آنان است. در دوران کودکی هر خصوصیتی در کودک تقویت شود همان خصوصیت در او نهادینه می شود و در بزرگسالی همراه او خواهد بود. پس اگر بزرگسالی خلاق می خواهید باید از دوران کودکی او را پرورش دهید.

حال به این می پردازیم که چگونه خلاقیت را در کودکان خود پیدا کنیم.

یعنی کودکان خلاق دارای ویژگی هایی هستند که می توان باتوجه به این ویژگی ها آن ها را شناسایی کرد.

این کودکان در گوش دادن، مشاهده کردن و انجام دادن کارها دقت فراوانی دارند. شور و نشاط و مشغولیت های شدید جسمانی دارند. اغلب توانایی سخن گفتن خوبی دارند و جزئیات یک ماجرا را به تفصیل بیان می کنند. در صحبت های خود از قیاس، استدلال و نتیجه گیری استفاده می کنند. به مطالعه منابع مختلف علمی علاقه مند هستند. در محیط اطراف خود دقت زیادی می کنند. در مورد کشفیات خود با دیگران با علاقه بسیار صحبت می کنند. توانایی ابداع و تغییر در بازی ها را دارند. برای فهمیدن امور مختلف کنجکاوی زیادی دارند. در گفتار جسارت زیادی دارند و سؤالات عجیب مطرح می کنند.

برای افزایش خلاقیت در کودکان لازم است کار های زیر را انجام دهیم.

هرگز در هیچ شرایطی کودک را تحقیر نکنیم. محیط مناسب برای انجام کارهای خلاق آن ها فراهم کنیم. کارهای خلاق کودک را تشویق کنیم و آن ها را در معرض نمایش و ارزیابی قرار دهیم. به عنوان بزرگسال کارهای خلاقانه انجام دهیم و اجازه بدهیم کودکمان شاهد کارهای خلاق ما باشد. به شیوه های آموزش در خانواده ی خود توجه داشته باشیم. برای کارهای خلاق دیگران ارزش قائل باشیم. اجازه آزمایش و خطا را به فرزندان خود بدهیم، زیرا باعث پرورش روحیه ی شجاعت در آن ها می شود و از تجربه های نو نمی ترسند. آن چه بیشترین اهمیت را در پرورش خلاقیت کودکان دارد این است که اجازه بدهیم کودک با همه ی رفتارهای عجیب و غریبش خودش باشد، همیشه توجه داشته باشیم که استعداد تنها بخش کوچکی از خلاقیت است و تمرین و نظم بخشیدن به آن بیشتر اهمیت دارد.ترجمه  itrans.ir 

نظرات

در ادامه بخوانید...