خشونت خانگی: علل ، انواع ، راه های مقابله
طاهره مصطفویدر۱۴۰۳/۲/۱۸
روان درمانگر در مورد چگونگی تشخیص خشونت در خانواده و چگونگی کمک به دیگران و نجات خود می گوید.برای شخصی که با خشونت روبرو است ، مهمترین چیز حمایت دیگران است.
خشونت خانگی چگونه می تواند باشد؟ چرا خاص جنسیت است؟
اگر شریک زندگی برخورد فیزیکی نداشته باشد ، اما دائماً حسادت و توهین کند - آیا این خشونت خانگی محسوب می شود؟ اگر این اتفاق فقط یک بار بیفتد چه می شود؟چرا مردم دیگران را آزار می دهند؟چگونه بفهمیم شما یا عزیزانتان مورد آزار و اذیت قرار گرفته اید؟ و مهمتر از همه ، چگونه می توانید به خود یا دیگران کمک کنید تا از چنین شرایطی خارج شوند؟
خشونت به اشکال مختلف در جامعه ما ، از جمله در خانواده ، به گونه ای وجود دارد. ارزیابی مقیاس آن بسیار دشوار است: برخی از لگد زدن ها یا سیلی های صورت به هیچ وجه عنوان نمی شوند و حتی در برخی موارد فاحش ، ممکن است آمار کیفری غیرقابل اعتماد باشد. در فرهنگ ما رسم است که چشم بر خشونت خانگی بسته می شود.
خشونت در روابط اغلب ممکن است واضح نباشد. شاید شریک زندگی قدرت بدنی نشان نمی دهد ، اما توهین ها ، اظهارات کلامی پرخاشگری را می توان یک امر عادی دانست؟
زنان در معرض بیشترین خطر خشونت از جانب مردانی هستند که می شناسند: بستگان ، شرکای صمیمی.سازمان ملل متحد: ۵۰ هزار زن در ۲۰۱۷ توسط نزدیکان خود به قتل رسیده اند
زنانی که از خشونت یکی از عزیزان خود رنج برده اند ، اغلب گزارشی را به پلیس ارائه نمی کنند ، بنابراین بسیاری از کارشناسان معتقدند که این آمار دست کم گرفته می شود ، و در واقع بسیار بالاتر است.خشونت نه تنها بین زن و مرد ، بلکه در روابط همجنس نیز رخ می دهد.
آناتومی خشونت. آنچه باید بدانید تا در دام نیفتید
چرا این اتفاق می افتد؟ برای ما ، خانواده هنوز مرکز اصلی است ، جایی که ایده هایی درباره برخی نقش ها ، مسئولیت ها و قدرت ها شکل می گیرد و به نتیجه می رسد.
طبق نتایج این مطالعه ، بخش قابل توجهی از مردان انتظار دارند که یک زن در خانواده به طور انحصاری نقش سنتی خود را ایفا کند: مراقبت از اعضای خانواده ، تهیه غذا ، حفظ راحتی در خانه. وقتی انتظارات با واقعیت برخورد می کنند ، جایی که زنان نیز کار می کنند و حرفه خود را می سازند ، این می تواند منجر به درگیری و نزاع شود.
مشاجره و آشتی نمودهای عادی در هر رابطه است. اما اگر آنها خیلی زیاد اتفاق می افتند ، مطمئناً ، دلیلی برای تفکر وجود دارد. درک این نکته مهم است که خشونت همیشه جسمی نیست و همیشه با ضرب و شتم شروع نمی شود. همچنین می تواند تحقیر ، ارعاب ، کنترل ، امتناع از گوش دادن ، بی توجهی به احساسات شخص دیگر و آزار جنسی باشد.
این اغلب با کنترل مالی ، با تجلی حسادت بیمارگونه آغاز می شود. خشونت خانگی به تدریج توسعه می یابد ، نوعی قیف است که از تهدید به پرخاشگری جسمی تبدیل می شود و هر قدم بعدی خشونت بیشتری می یابد.
نکات کلیدی و مرجع و گفته هایی که باید در هنگام مواجهه با خشونت با خود تکرار کنید
هیچ کس نباید دست روی شما را بلند کند.
هر شخص مسئول اقدامات خاص خود است.
در یک رابطه هیچ فرمول واحدی وجود ندارد که بتواند جلوی همه اینها را بگیرد.
به عنوان مثال ، ما فکر می کنیم که اگر من الان اینجا نبودم ، همه چیز فرق می کرد. این درست نیست. افرادی که مرتکب خشونت می شوند بدون توجه به رفتار یا ظاهر واقعی شما این عمل را انجام می دهند و حتی اگر بخواهید تغییر کنید این کار را انجام می دهند.
چند نکته محوری دیگر اضافه می کنم:
مهم است که به یاد داشته باشید که وضعیت خشونت به خودی خود پایان نمی یابد ، بلکه اغلب فقط بدتر می شود.
پیروزی در این نبرد به تنهایی بسیار دشوار است.
چرا مردم شروع به سوء استفاده از عزیزان خود می کنند؟
یک رویکرد به ما می گوید که مردم وقتی متوجه نمی شوند ، نمی فهمند ، نمی دانند که الگوهای رفتاری انسانی تر وجود دارد ، به خشونت یا رفتاری متوسل می شوند که باعث رنج دیگران می شود. این امر اغلب توسط فرهنگ و محیطی که در آن قرار داریم به ذهن ما خطور می کند.
تولید مثل و خشونت فناوری اطلاعات: چهره های مختلف یک مشکل
چندین نوع خشونت اصلی وجود دارد که یکی از آنها روانی است. این نوعی ارتباط است که می تواند منجر به ضربه ، افسردگی ، اختلال اضطراب یا حتی اختلال استرس پس از سانحه شود. این نوع معمولاً برای روابطی وجود دارد که عدم تعادل خاصی در قدرت وجود دارد ، یا در یک موقعیت قلدری ، یا در محل کار و در ساختارهای مختلف.
تظاهرات خشونت روانشناختی همچنین شامل اعمالی است که در آن می توانند عزت نفس فرد را تضعیف کنند: به عنوان مثال ، وقتی مورد انتقاد قرار می گیرید ، مورد اهانت قرار می گیرید. همچنین شامل تهدیدات صدمه جسمی به شما ، خود و سایر افراد نزدیک است. تهدیدات انتقام جویی علیه حیوانات خانگی ، تخریب وسایل شخصی ، انزوای خشونت آمیز از خانواده و سایر عزیزان نیز در اینجا اعمال می شود.
همچنین جنون عمدی وجود دارد. فرد مثلاً واقعیت های خشونت را که در گذشته بوده انکار می کند. می گوید که به نظر شما رسیده است ، یا اینکه واقعی نبوده است.
بسیاری از مطالعات خاطر نشان می كنند كه برخلاف تظاهرات خشونت جنسی یا جسمی ، یك حادثه استفاده از خشونت روانی هنوز نمی تواند سوء استفاده عاطفی تلقی شود. این نوع خشونت با ایجاد یک فضای خاص مشخص می شود و ماهیت سیستماتیک و تکراری آن برای شناسایی آن مهم است. سوء استفاده عاطفی می تواند عمدی یا ناخودآگاه باشد ، اما همیشه یک رفتار مداوم است و یک اتفاق منفرد نیست.
خشونت خانگی مفهومی کلی است که جنبه های مختلف خشونت را در بر می گیرد. علاوه بر جسمی و روانی ، موارد دیگری نیز وجود دارد. به عنوان مثال ، داشتن فرزند یا نداشتن فرزند ، سقط جنین
یکی از این دسته ها سوء استفاده مالی است. این کنترل هزینه ، کاهش هزینه ها ، اختصاص پول فقط برای کمترین نیازها
در چند سال گذشته ، خشونت فناوری اطلاعات گسترش یافته است: کنترل انسان و غصب قدرت با استفاده از فناوری مدرن. این نقض مرزهای شخصی از طریق تلفن ، رایانه یا اینترنت است. به عنوان مثال ، اگر لازم است نشان دهید که با چه کسی تماس گرفته اید ، برای پیامک هایی که برای شما ارسال شده است بهانه بیاورید یا ارتباط با دنیای خارج را محدود کنید.
بی رحمی یا دستکاری در سوء استفاده روانی .دستکاری می تواند بسیار خاص ، فردی باشد و به طور معمول کار می کند.
جنبه خاصی از خشونت می تواند لزوم پنهان کردن این واقعیت باشد که به نوعی با شما بدرفتاری می شود. فرهنگ ما ترویج می کند که ما فقط باید جنبه درست و زیبایی از روابط خود را نشان دهیم ، و این به دام افتادن زمانی است که می ترسیم بگوییم مشکلی در روابط ما وجود دارد. بسیاری از ترس و شرم با موضوع خشونت مرتبط است.
تعدادی از افسانه های فرهنگی وجود دارد که به این امر کمک می کند. همه ما عباراتی مانند "ضرب و شتم - این بدان معنی است که او ما را دوست دارد" ، به نظر می رسد که آنها ادعا می کنند که خشونت مجاز و قابل قبول است. آنها مستقیماً ، بلکه غیرمستقیم ، تقصیر را متوجه شخص مبتلا به این خشونت نمی کنند.
چگونه خود را در برابر خشونت خانگی حفظ کنیم اولین قدم ها در مواجهه با خشونت
برای شخصی که با خشونت روبرو است ، مهمترین چیز حمایت دیگران است. در اینجا مهم است که نه تنها آنچه باید انجام شود ، بلکه همچنین آنچه که نباید انجام شود را درک کنیم. به عنوان مثال ، سعی نکنید توضیحی پیدا کنید یا علل خشونت را درک کنید. به شخصی که چنین موردی به شما گفته است باید ایمان اولیه داشته باشد ، نه اینکه سخنان او را زیر سوال ببرید.
اگر متوجه شدید که یکی از نزدیکان شما خشونت را تجربه کرده است ، کمک خود را ارائه دهید ، اما اصرار نکنید که فرد بلافاصله تصمیم بگیرد ، زیرا در چنین شرایطی طرف آسیب دیده احساس ناتوانی بیشتری می کند. سعی کنید از شخص حمایت کنید ، به داستان او گوش دهید و آن را برای آنچه که هست بپذیرید ، از اتهامات و انتقادات خودداری کنید. در صورت لزوم ، پناهگاهی را ارائه دهید یا به او توصیه كنید با یك روانشناس یا خط تلفن تماس بگیرید.
نیازی به اثبات قربانی بودن وی نیست. اگر اصرار کنید ، فقط می توانید باعث واکنش و بی اعتمادی او شوید. سعی کنید به آرامی سوالات اصلی را بپرسید ، بیشتر گوش دهید و کمتر نظر دهید.
در این شرایط حمایت از فرد و احیای مجدد احترام به خود برای ما بسیار مهم است. به او یادآوری کنیم که زندگی بدون ضرب و شتم و تحقیر - حق هر فردی است.
اگر در چنین شرایطی قرار بگیرید چه می کنید؟
اول از همه ، شما باید به افرادی که شما را می پذیرند و به شما گوش می دهند مراجعه کنید. اگر شک دارید ، ارزیابی وضعیت به طور عینی و قرار گرفتن در آن بسیار دشوار است. بنابراین ، لازم است با اقوام یا متخصصان تماس بگیرید ، به عنوان مثال ، روانشناسان و وکلا. آنها می توانند به شما کمک کنند بفهمید که چه چیز طبیعی است و چه چیزی سوء استفاده.
دومین قدم برای این کار این است که سعی کنید خود را مقصر همه اتفاقات ندانید. احساس گناه می تواند چشم و هوشیاری ما را پنهان کند ، مانع از این می شود که به طور عینی به وضعیت نگاه کنیم این مسئولیت را به عهده ما می گذارد ، اگرچه در شرایط خشونت طرف مقابل مسئولیت دارد.
همچنین باید صبور باشید ، زیرا برای کنار آمدن با شرایط ، تلاش و زمان زیادی لازم است.
قبل از تصمیم گیری باید آمادگی دقیق داشته باشید. ما یک برنامه امنیتی به اصطلاح - یک استراتژی گام به گام خاص در مورد چگونگی کنار آمدن با حداقل عواقب منفی را تحلیل و آماده می کنیم.
سطح پایین آگاهی از خود در بین مردم و سطح تحصیلات نیز با احتمال خشونت در ارتباط است. ما می توانیم مهارت های ارتباطی خود را توسعه دهیم تا از بروز این اتفاق جلوگیری کنیم. در این رابطه ، من نظریه ارتباطات بدون خشونت را دوست دارم ، مارشال روزنبرگ که در دهه 60 شروع به توسعه آن کرد. این واقعیت مبتنی بر این است که هر فرد توانایی همدلی ، قادر به یادگیری درک دیگران و تعامل با آنها بدون استفاده از خشونت است.
برای مقابله با خشونت ، قربانی نشدن و خود مرتکب خشونت نشدن و همدلی مهم است - توانایی درک عمیق و آگاهانه احساسات ، تجربه ، تأمل در آن و بیان همه اینها به شکل همدلی به عنوان درک قلبی از نیازهای شخص دیگر و انتقال این درک به او از طریق احساس خوب و زیبا ؛
ابراز وجود صادقانه بیان طبیعی و اصیل خودمان به طوری که احساسات مثبت را در شخص دیگری بیدار کنیم.
توسعه چنین توانایی هایی کاملاً در دسترس همه است. این به ما کمک می کند تا با خشونت مبارزه کنیم.