خشونت علیه زنان

وقتی پای خشونت علیه یک شریک زن صمیمی در میان است، اغلب پرسیده می شود که چرا مردان علیه زنی که با او زندگی می کنند از نیروی فیزیکی استفاده می کنند. برای شریک آسیب دیده، مثل این است که پرسیده شود چرا مردان اقدام به کشتن شریک زنشان می کنند به جای این که کمی به کارشان فکر کنند و این عمل را مرتکب نشوند.(سیارک)

برای هر دو سوال، باید در مورد چیزهایی که به مردان مربوط است، سوال شود مانند: بیولوژی اش، حالت روحی اش، وضعیتش در سال های کودکی یا حتی وضعیت روحی اش حین ارتکاب خشونت. یا بعضی از مسائل مربوط به زنان بررسی شود مانند: رفتارش با مرد همراه با احترام است؟ کارهای خانه با یاری همدیگر انجام می شود یا با جنگ و دعوا؟ باید وضعیت روحی طرفین یا وضعیت خاص آنها بررسی شود. مانند: فشار ناشی از مشکلات مالی، خواسته های فرزندان، خانه داری و وظایف خانه، تعهد یا امثال این مسائل.

تاکنون جست و جو برای یافتن پاسخ ادامه و تحت تاثیر موارد مختلف قرار دارد. با این وجود مطالعاتی وسیع نیز بر اساس گمانه زنی و استدلال های نظری نیز انجام شده است. فاکتورهای اجتماعی، روانشناختی و بیولوژیکی موردهای مناسبی هستند که دریچه ای به سوی آگاهی بیشتر ما در مورد، چه وقت و چرا در روابط صمیمی خشونت وجود دارد؟ را بگشاید. شاید باید بین خشونت کشنده و خشونت غیر کشنده تمایز قائل شد. با این وجود گرایش به توضیح در یک عرصه ی خاص مانند: اجتماعی یا روانشناختی شاید ترکیبی ثمربخش تر باشد نسبت به فاکتورهایی که پیچیدگی خاصی را در ارتباطات صمیمی، کشمکش ها و خشونت به وجود می آورند.

توجه اصلی این مقاله بر روی قتل یک شریک زن صمیمی است. در حقیقت کوششی برای فهمیدن این نوع خشونت نامتعارف است. همچنین درک فاکتورهایی که با خطراتش مرتبط است.

خشونت خانگی علیه زنان در روابط صمیمی

در ابتدا شاید منطقی باشد که با این فرضیه شروع کنیم که خشونت کشنده در ‍‍زمینه یک خشونت غیر کشنده اتفاق می افتد. با درنظر گرفتن همه ی احتمالات این که بعضی از این خشونت هادر سطح بالایی از خطر قرار دارند. با این وجود این همیشه مهم است که این فرضیه را با پرسیدن ( اگر خشونت غیرکشنده معمولا یا همیشه یک نشانه از خشونت کشنده است و اگر همان فاکتورها با هردو مرتبط باشند، تکلیف ما چیست؟ ) با جزئیات بررسی کنیم. بعدا به این موضوع اشاره خواهیم کرد، اما اول به ما اجازه دهید که بعضی از فاکتورهای خطرآفرین را که در ارتباط با خشونت غیر کشنده یافته ایم تشریح کنیم و مشخص کنیم که کدام فاکتور ممکن است با خشونت کشنده در ارتباط باشد.(سیارک)

بگذارید بر معلوماتمان درباره ی خشونت غیر کشنده علیه یک شریک زن صمیمی به عنوان نقطه حرکت به سوی مقایسه ی آن با خشونت کشنده بازنگری کوتاهی داشته باشیم.

از سال 1970 نوشته های بسیار زیادی در مورد خشونت غیرکشنده علیه زنان که به طور کلی به خشونت خانگی اشاره دارد نوشته شده اند. هزاران عنوان بررسی شده اند و یک سطح وسیع از شیوه های تحقیق استفاده شده اند که در این عرصه رشد تصاعدی داشته اند. بررسی های ملی و محلی، گستردگی خشونت در جمعیت های مختلف را نشان می دهد در حالی که مطالعات روزافزون معمولا شامل همه پرسی های گسترده از قربانیان و مجرمان است که باعث گسترش و توسعه ی توصیف خشونت، معضل های قربانیان و جهت گیری های رفتاری شریک های مرد شده است.

پایه اصلی و بخش مهم این تحقیق درون ساختمان گسترده ی آن، مطالعات مربوط به جمعیت شناسی اجتماعی وابسته به قربانی و جنایت کار، زمینه ها و موفعیت هایی که هر خشونت اتفاق افتاده، انگیزه ها و خصوصیت های روانشناختی خلافکار، خدمات پلیس، تاثیر های معمول و مختلف مداخله و دیگر موضوعات همگی آزمایش شدند. در این مندرجات گسترده، ما فقط به دنبال یک سری یافته های خاص مانند: عوامل وابسته به خشونت کشنده و غیر کشنده، زمینه های کودکی، وضعیت بزرگسالی و به خصوص خود واقعه ی خشونت هستیم.

بررسی های ملی کانادا، ایالت متحده ی آمریکا و بریتانیا نشان می دهد که از هر چهار زن بزرگسال یک زن در طول زندگی اش یک نوع خشونت از طرف شریک مرد را تجربه کرده است با این وجود خشونت می تواند در میان هر جامعه و هر قشری اتفاق بیافتد. تحقیقات در کشور های مختلف نشان می دهد که خشونت در میان افراد تهی دست،  جوانان و مستضعفان اتفاق می افتد. تحقیقات انجام شده در ایالات متحده معمولا سطح بالاتری از خشونت را در میان آفریقایی، آمریکایی ها نشان می دهد. با این وجود بخش عمده ی مطالعات در خصوص زنانی است که قربانی خشونت شده اند و بعضی دیگر از این مطالعات در مورد مردان مجرم انجام شده است.(سیارک)

رفتارهای مختلف شخصیتی مردان مجرم به عنوان فاکتورهای قدرتمند و خطرناک شناسایی شده اند مانند: خشونت قابل ملاحضه ی خانواده در زمان کودکی شخص یا جرم در کودکی، رفتارهای شخصیتی، اعتیاد به الکل، بیکاری طولانی مدت و تخلفات متعدد و گسترده

خشونت های فیزیکی انواع وسیعی دارند که در درگیری ها مورد استفاده قرار می گیرند. که اغلب شامل خفه کردن، سیلی زدن و مشت و لگد می شود. خشونت می تواند شامل تجاوز جنسی نیز باشد. مطالعات نشان می دهد که بین 10 الی 15 درصد زنان متاهل حداقل مورد تجاوز شریک صمیمی خود قرار گرفته اند دیگر رفتار ها مانند ترساندن و زور گویی نیز شامل خشونت می شوند. نتایج  اولیه تحقیقات دنباله دار و فشرده ی ما نشان دادند که ارتباط مهمی میان ترساندن و دیگر شکل های ترساندن وجود دارد.

در بعضی از مردان رفتارهای خشونت بار بعد از اتمام یک رابطه شدت یافته، به طوری که این دسته از مردان سعی کرده اند زنی که ترکشان کرده را کنترل  کنند یا اورا برای ترک رابطه موردآزار و اذیت قرار دهند.نمونه اسید پاشی در ایران

 یک بررسی دقیق که شامل 8000زن در ایلات متحده بود، نشان داد که 81درصد از پاسخ دهنده ها اعلام کرده اند که شریک سابقشان آن هارا اذیت کرده و آن هارا مورد حمله قرار داده است. 31 درصد نیز اظهار کرده اند که تسط شریک سابقشان مورد تجاوز قرار گرفته اند. این گونه رفتار های خشونت آمیز که ناشی از روابط صمیمانه گذشته است، می تواند بروی روابط آینده ی فردآسیب دیده تاثیر بگذاردو زندگی اورا دست خوش تغییراتی ناخوشایند گرداند.(سیارک)

خشونت می تواند باعث به وجود آمدن آسیب های جسمی و حتی روحی شود. تحقیقات بر روی آسیب ها نشان می دهد که بیشترین آمارآسیب ها شامل سوختن صورت و بدن می شود. به علاوه شکستگی، ضربه مغزی، سقط جنین و آسیب های داخلی از دیگرآسیب های محتمل است.

تحقیقات پزشکی نشان می دهد که مشکلاتی مانند نقص عضو دائمی، آسیب های فیزیکی و آسیب های وارده به بینایی و شنوایی بعضی اوقات میان زن هایی که مورد حمله خشونت‌آمیز قرار گرفته اند اتفاق می افتد. رنانی که مورد خشونت قرار گرفته اند شش الی هشت برابر بیشتر نسبت به سایر زنان از خدمات درمانی و سلامت استفاده می کنند. به علاوه خشونت در دوران بارداری هم برای مادر و هم برای جنینش تهدید جدی به حساب می آید. با این وجود تمرکز اصلی ما بر روی خشونت غیر کشنده نیست و درست است که آسیب های غیر کشنده بعضی اوقات آنقدر جدی هستند که قابل چشم‌پوشی نیستند اما نمی توان از خشونت کشنده گذشت کرد. بیشتر اوقات توجه های عمده به سوی عامل ایجاد بحث معطوف می شود و به خشونت می انجامد. همچنین موقعیت و شرایطی که خشونت در آن اتفاق می افتد نیز مورد توجه قرار می گیرد.

در بعضی از موارد کشمکش مهمتر از خشونت است. کشمکش در روابط صمیمی حول محورهای مختلفی در گردش است. بعضی از آنها شامل مسائل زندگی روزانه مانند: پول، فرزندان، مسئولیت های خانه داری، روابط جنسی، وظیفه شناسی، غیرت، انحصارطلبی و صلاحیت است.  این چنین کشمکش ها می تواند در ارتباط میان زوجین زمینه های خشونت و فشار های روانی را ایجاد کند.

اصل خود ارتباط بسیار مهم و قابل ملاحظه است.  وضعیت یک ارتباط مانند ازدواج، هم خانه بودن و روابط عاشقانه و موقعیت  ارتباط با یکدیگر یا جدا هر دو برای ایجاد خشونت غیر کشنده درخور اهمیت هستند. مشخص است که هم خانه بودن و جدایی دارای ریسک بالایی برای خشونت هستند. در بعضی ارتباطات جدایی نقطه ای برای افزایش شدت یا تکرار خشونت است. در صورتی که در بعضی دیگر ممکن است خشونت بعد از جدایی شروع شود به طوری که قبلا اصلا سابقه نداشته است. برای مردانی که حاضر نیستند به زنانشان اجازه جدایی یا ترک رابطه را بدهند، تعقیب کردن و فرم های مختلف از اذیت کردن ممکن است با جدایی آغاز شود. برای بقیه ممکن است این اتفاق ها قبل از جدایی و همراه با آن بیفتد.(سیارک)

به طور خلاصه، خشونت غیرکشنده در سطح های مختلف فاکتورهای متفاوتی را در بر می گیرد. در انفرادی، شامل شخصیت جمعیت شناسی اجتماعی ( جوانی، فقر، آسیب های جسمانی و بیکاری ) شخصیت شخصی یا عمومی ( شخصیت، جرم های وابسته به مصرف الکل و زمینه های تخلف )، زمینه های خانگی ( خشونت در میان خانواده، مجرمیت در کودکی)می شود. فاکتورها در سطح های موقعیتی و وضعیتی شامل اصل ارتباط، جدایی، حسادت، انحصارطلبی و ... می شود. فاکتورهای دیگر وابسته به اصل خود خشونت هستند و سرچشمه ی کشمکش ها به آن باز می گردد.

نظرات

برای ارسال نظر باید وارد حساب کاربری شوید. ورود یا ثبت نام

بیشتر بخوانید