احتمال اینکه سریال بازی تاج و تخت پیش از انتشار کتاب ششم از مجموعه هفت جلدی نغمه آتش و یخ پخش شود قوت پیدا کرد و این موضوع مطمئنا بحث و منازعات بین طرفداران کتاب و سریال را شدیدتر خواهد کرد.
به نظر می رسد که طرفداران سری کتابهای نغمه آتش و یخ که شبکه اچ بی او سریال معروف بازی تاج و تخت را بر اساس آن ساخته است برای خواندن کتاب ششم باید یک سال دیگر هم صبر کنند
جرج آر آر مارتین در آخرین اظهار نظرش گفت که کتاب ششم از سری نغمه آتش و یخ هنوز آماده نیست
مارتین می داند که طرفدارانش از انتظار خسته شده اید اما با این حال در آخرین اظهار نظرش از آنها خواست یک مقدار دیگر هم صبر کنند. او در شبکه اجتماعی خودش در پاسخ به سئوال یکی از طرفدارانش که از تاریخ انتشار کتاب ششم از مجموعه نغمه آتش و یخ پرسیده بود گفت : من مشغول کار روی کتاب آتش و خون بودم و امیدوارم جلد اول این مجموعه دو جلدی امسال به پایان برسد.
او در ادامه گفت : مطمئنا جلد دوم آتش و خون را شروع نمی کنم تا به کتاب بادهای زمستان پایان دهم .
جلد اول آتش و خون به زودی تمام می شود.
مارتین می گوید : او در کتاب آتش و خون که به خاندان تارگرین می پردازد بیشتر روی بخشها فرعی که در کتابهای نغمه فقط به آنها اشاره شد، کار کردم . نسخه های کوتاه بخشهایی از داستان این مجموعه که قبلا منتشر شده بودند عبارتند از : شاهزاده خانم و ملکه ، ملکه سرکش، و پسران اژدها اما این کتاب حاوی نسخه های کامل این داستانها به علاوه داستانهایی است که قبلا در هیچ کجا منتشر نشده اند.
مارتین کتاب بادهای زمستان را در زمان مورد نظر تموم نکرد اما گفت که امسال جلد اول آتش و خون را تمام خواهد کرد البته این بدین معنی است که طرفداران کتاب بادهای زمستان که از سال 2011 که کتاب رقض با اژدهایان منتشر شد منتظر هستند حداقل باید یکسال دیگه هم منتظر بمانند
پنج جلد کتاب نغمه آتش و یخ که تا کنون منتشر شده اند عبارتند از :
بازی تاج و تخت
نزاع پادشاهان
طوفان شمیشیرها
جشنی برای کلاغها
رقص با اژدهایان
این اولین بار نیست که مارتین از طرفدارانش می خواهد بیشتر صبر کنند. در ژانویه 2017 مارتین در یک مصاحبه گفت که فر می کند که کتاب بادهای زمستان به زودی تمام می شود اما اذعان کرد که قبلا هم چنین پیش بینی کرده است و عملی نشده است . ( سیارک)
او در آخرین اظهار نظرش گفت : هنوز تموم نشده ولی داره انجام میشه!
او درادامه گفت : البته اونجایی که پارسال امیدوار بودم باشم ، نیستم اما فکر می کنم که امسال انجام بشه ( البته او پارسال هم گفت فکر می کنم امسال تموم بشه)
طرفداران سرسخت سری کتابهای نغمه آتش و یخ باد از شنیدن این خبر خوشحال بشن : درست است که مارتین اشاره ای به زمان دقیق انتشار کتاب جدید نکرد اما ناشر رسمی مجموعه نغمه آتش و یخ اعلام کرد که اطلاعات دقیق و کامل در این ماه به اطلاع طرفداران خواهد رسید .
مجموعه پر طرفدار بازی تاج و تخت که از شبکه اچ بی او پخش می شود بر اساس رمان جرج آر آر مارتین ساخته شده است و فصل هشتم و پایانی این سریال در سال 2019 پخش خواهد شد این مجموعه تلوزیونی تاریخی (اسطورهای) از سال 2011 در حال پخش است.
آیا انتشار فصل پایانی سریال و کتاب بادهای زمستان در یک زمان خواهد بود؟ کسی چه می داند؟ اما اینکار برای کتاب و فیلم تبلیغ بسیار خوبی خواهد بود.
بر اساس گفته های تایید شده قرار بر ساخت چند اسپین آف از سریال بازی تاج و تخت وجود دارد که مسلما کتاب آتش و خون که به بررسی گذشته خاندان تارگرین می پردازد .
از منابع ای اسپین آف ها خواهد بود. سریال بازی تاج و تخت یکی از پر طرفدارترین سریالهای تلوزیونی است که از شبکه HBO پخش می شود و این شبکه از هم اکنون استارت ساخت سریالهای فرعی بر اساس این داستان جذاب را زده است. ترجمه itrans.ir
(سیارک) : پس از ماهها انتظار، دوستداران مجموعه تلویزیونی "بازی تاج و تخت" بالاخره مطلع شدند که پخش فصل هفتم این مجموعه محبوب از ماه ژوئیه آغاز خواهد شد.شبکه تلویزیونی اچ.بی.او، تهیهکننده مجموعه بازی تاج و تخت، در یک رویداد مطبوعاتی که به صورت زنده در صفحه فیسبوک این شرکت همرسانی گردید، اعلام نمود که اولین قسمت فصل جدید روز ۱۶ ژوئیه پخش می شود.
در این ویدئو تاریخ آغاز مجموعه جدید با آب شدن تدریجی یک قالب یخ بزرگ ، نمایان گردید. هنوز هیچ تیزر تبلیغاتیای که تصاویری از فصل هفتمرا نشان بدهد ، منتشرنگردیده. اما، پوستر رسمی که تصویر یخ و آتش در آن دیده می شود احتمالا حاکی از نبرد دنریس تارگرین با ارتش یخ می باشد.
این پست را چگونه میبینید؟ برای شما مفید بود؟ لطفا با نوشتن کامنت در زیر ما را مطلع کنید. (سیارک)
نظرات
ناشناس۱۴۰۳/۲/۳۰خاک بر سر هر کسی که این سایت رو طراحی کرده و رو این مقاله کار کرده!
مزخرفترین سایت و مطلبی بود که خوندم نصف مطالب اشتباه بودن
زندگی در دنیای امروز باعث شده است که اطلاعات با سرعتی باور نکردنی از این سر دنیا به آن سر دنیا در عرض چند ثانیه مخابره شود. همه ی ما این سرعت را مدیون پیشرفت تکنولوژی و زندگی در دهکده ی جهانی هستیم.
هر چند شاید برخی از افراد این مخابره های تند و سریع و بعضا عاری از احساس را نپسندند اما ما عضوی از این جامعه هستیم و گریزی از این واقعیت نیست که باید همرنگ جماعت بود. اما در این بازار داغ عرضه و تقاضای اطلاعات تنها افرادی موفق خواهند بود که بتوانند بگونه ای بنویسند که مخاطب را به خود جلب کنند. در واقع دنیای امروز باعث شده است که چه شما بخواهید برای مادرتان در یک شهر دیگر نامه بنویسید و چه یک درخواست رسمی داشته باشید و حتی یک کارمند عالی رتبه باشید که لازم است برای مقام مافوق خود گزارشی تهیه کند، لازم است با یک سری اصول نگارشی آشنا باشید که به موجب آن ، موفقیت کسب کنید. در این مقاله سعی می کنیم شما را با روش هایی آشنا کنیم که می توانید به کمک آن ها در همان حال که یک نوشته ی تمیز و مرتب دارید، خواننده را تا آخر با خود همراه کرده و نگارش خوب شما آن ها را مشتاق نگه دارد.
سبک خود را مشخص کنید و در انتخاب واژه ها دقت کنید. یک سبک خوب و روان باعث به وجود آمدن تصویر ذهنی مثبت می شود.
اگر قرار است ارتباط شما الکترونیکی باشد، از یک زبان ساده و قابل فهم و به دور از ابهام استفاده کنید.
سعی کنید همواره با یک دید مثبت دست به قلم شوید. دید مثبت شما در دیگران نیز اثر گذاشته و خواه ناخواه باعث می شود آن ها هم به موضوع مثبت نگاه کنند.
قطعا این ضرب المثل که می گوید: "کم گوی و گزیده گوی چون دُر تا از کم تو جهان شود پُر" را شنیده اید. این خود نشان دهنده ی اهمیت این موضوع است که کوتاه و گویا سخت گفتن تا چه اندازه می تواند موثر واقع شود . سعی کنید از کلمات و عباراتی استفاده کنید که درعین حال که ساده هستند گویای مطلبی باشند که قرار است بیان کنید.
اگر قرار است که با افراد مختلف در ارتباط باشید، سعی کنید انواع روش های ارتباطی روز دنیا را بیاموزید.
با این کار شما قادر خواهید بود با افراد مختلف که روش های ارتباطی متفاوتی را می پسندند ارتباط برقرار کنید.
قرار نیست همه ی ارتباط های شما یک ارتباط رسمی باشد. خود را برای زمان هایی آماده کنید که قرار است یک متن را به صورت غیر رسمی و برای یک دوست بنویسید.
فرقی نمی کند یادداشتی که می خواهید بنویسید برای چه کسی است، سعی کنید در یادداشت های خود از خلاصه نویسی استفاده کنید. متون خلاصه و ساده بیشتر به دل می نشیند و راحت تر و بهتر مخاطب را به خود جذب می کند.
زمانی که می خواهید یک مکاتبه ی تجاری داشته باشید، سعی کنید از ادبیاتی دوستانه اما ساده و خوشایند استفاده کنید.
مکاتباتی که حاوی اطلاعات ارائه شده هستند، بهتر است که بیشتر بر روی مواردی مترکز شده باشند که شما قصد ارائه آن را دارید.
نوشته های خود را بعد از اتمام کار با صدای بلند چند بار بخوانید. این کار به شما کمک می کند که اشکالات نگارشی خود را یافته و متن روان تری داشته باشید.
سعی کنید مطالب خود را قابل فهم بنویسید. متونی که قابل فهم هستند بیشتر توجه مخاطب را به خود جلب می کنند.
برای نوشتن ابتدا هدف از نوشتن خود را در ذهنتان مجسم کرده و برای بیان پله پله ی آن برنامه ریزی کنید و طبق برنامه و هدف تعین شده شروع به نوشتن کنید.
اگر در نوشته های خود از داده ها ی آماری استفاده می کنید و یا سعی می کنید از یک منبع استفاده کنید، تحقیق کرده و مطمئن شوید که داده های شما معتبر و درست هستند.
برای نوشتن مطالب تحقیقی، متون خود را منسجم نگه دارید و از از این شاخه به آن شاخه پریدن و بیان مطالب غیر ضروری خود داری کنید.
یک متن که دارای نگارش خوبی است، نقش موثری در شکل گیری ارتباط میان نویسنده و خواننده دارد.متنی که نگارش ضعیفی دارد، در ذهن خواننده تصویری منفی از نویسنده ایجاد می کند.
در نوشته های خود از اصطلاحات و کلمات قلنبه سلنبه خود داری کنید و تا جایی که امکان دارد نوشته هایتان ساده و کوتاه باشد.
برخی از لغات دارای معانی مختلف هستند و امکان دارد که برای خواننده ابهام ایجاد کنند. از بکار بردن این دسته از کلمات در نوشته های خود خود داری کنید.
سطح دانش و تخصص فردی یا افرادی که قرار است نوشته های شما را بخوانند را در نظر بگیرید.
برای این که بتوانید نوشته ای قوی داشته باشید، کتاب زیاد بخوانید. آشنایی با انواع جمله بندی های مختلف و نوشته ها و موضوعات متفاوت باعث تقویت ذهن و دامنه لغات و بهبود جمله بندی های شما می شود.
نوشته های دیگر افراد که در باره ی همان مطلب شما نوشته اند را بخوانید. تجربه ی دیگران برا ی شما می تواند الهام بخش بسیار خوبی باشد.
ساختار و جمله بندی های خود را از لحاظ دستوری بار ها و بار ها مورد بررسی قرار دهید. یک حمله بندی درست تاثیر بسزایی در خواننده و جلب اعتماد او دارد.
برای نوشته های خود چرک نویس داشته باشید. در چرک نویس می توانید هر چقدر که بخواهید جملات را کوتاه و بلند کنید، جای حرف ها را عوض کنید و حتی بند ها و پاراگراف هایی را حذف و اضافه کنید و بعد از چند بار باز خوانی آن را به پاک نویس خود انتقال دهید.
اگر نوشته ی شما روی کاغذ است، سعی کنید از یک کاغذ مرغوب و یک جوهر پرنگ و خوب استفاده کنید. این کار به خواننده نشان می دهد که شما برای وقتی که برای خواندن متن شما گذاشته است، احترام قائل هستید.
در متن خود از نوشتن کلمات عامیانه، فنی و بعضا کلیشه ای خود داری کنید.
یک نویسنده ی خوب می تواند به گونه ای نکات مثبت را بیان کند که نکات منفی بی تاثیر بنظر برسند.
از نوشتن جزئیات غیر ضروری در نوشته های خود خود داری کنید. این کار باعث گیجی و سردرگمی مخاطب شما می شود.
اگر یک گزارش کاری تهیه می کنید، از بیان عقاید شخصی خود و دخیل کردن آن در گزارش خود داری کنید. به جای قضاوت های شخصی به بیان واقعیاتی بپردازید که برای اثبات آن ها مدرک دارید.
سبک نگارشی دوستانه داشته باشید و از بیان مطالب منفی و پر حاشیه دوری کنید.
شاید مجبور شوید یک نامه ی انتقادی بنویسید. از ادبیاتی مودبانه و لحنی دوستانه استفاده کنید. انتقاد های تند و کوبنده نه تنها مفید واقع نمی شوند، جه بسا خواننده را دلسرد کرده و مضر هم واقع می شوند.
برای این که توجه خواننده را به خود جلب کنید (شما) خطابش کنید تا در طول خواندن نوشته حواسش به نوشته ی شما باشد.اگر نوشته های شما حاوی عکس و یا داده های آماری است آن را برای آگاهی بیشتر خواننده به نوشته ی خود پیوست کنید و در نوشته ی خود خواننده را به پیوست های مربوطه ارجاع دهید. ترجمه itrans.ir
سال گذشته من مدتى را در «ت» گذراندم، در گراند هتل که در انتهاى دوردست ساحل، رو به دریا قرار داشت. به دلیل دود و بخارى که از آشپزخانهها و آبهاى مانده برمیخاست و ابتذال مجلل پردههاى نقش دارى که تنها شىء متفاوت روى دیوارهاى لخت خاکسترى بود و تزئینات این تبعید را کامل میکرد، سخت دلتنگ بودم؛ آنگاه روزى همراه با تندبادى که خبر از توفان میداد، در راهرویى به سوى اتاقم قدم برمیداشتم که بوى نادر دلاویزى درجا میخکوبم کرد. دریافتم که نمیشود از ماجرا سردرآورد، اما بو، آن چنان پرمایه و آن چنان به نحوى پیچیده گلستانى بود که به گمانم تمامى باغهاى گل وگلزارها را لخت کرده بودند تا چند قطره از آن عطر تولید کنند. این برکت نفسانى آن چنان نیرومند بود که زمانى دراز پابه پا کردم بىآن که پیش بروم؛ آنسوى شکاف درى نیمه باز که تنها راه خروج آن بوى مست کننده بود اتاقى یافتم که به رغم یک نگاه آنى، حضور شخصیتى بس متعالى در آن احساس میشد. چگونه مهمانى میتوانست در دل چنین هتل تهوع آورى، محرابى چنین پاک به خود اختصاص دهد، به خلوتگاهى چنین مهذب تکامل بخشد و برج عاجى منزوى از رایحه دلاویز برپا کند؟ صداى پاهایى، ناپیدا از سرسرا و پیشتر از آن، حرمتى تقریبا مذهبى مانعم شد که با آرنج در را بازتر کنم. به یکباره، باد خشمگین، پنجره فکسنى راهرو را درهم شکست، بادى شور با موجى گسترده و تند به درون وزید و آن عطر گلستانى غلیظ را بى آن که به کلى در خود غرق کند، در هوا پراکنده کرد. من هیچگاه مقاومت ظریف آن عطر اصیل را از یاد نخواهم برد که با جان مایه خود بربوى آن باد گسترده فائق آمد. وزش باد، در اتاق را بسته بود و به ناگزیر به طبقه پائین رفتم. اما حاصل بخت و اقبال بد و آشفته این بود: وقتى درباره ساکنان اتاق ۴۷ (چون آن موجودات گزیده نیز مثل دیگران شماره داشتند) پرس و جو کردم، تنها اطلاعى که مدیر هتل توانست پیدا کند، مشتى اسم آشکارا مستعار بود. تنها یکبار صداى متین و لرزان وموقر و آرام مردانهاى را شنیدم که گفت: «ویولت»، و صداى آهنگین فوق طبیعى زمانهاى را که پاسخ داد: «کلارنس». به رغم این دو نام انگلیسى، بنا به گفته کارکنان بومى هتل به نظر میرسید که غالبا به زبان فرانسوى حرف میزنند- و بىهیچ لهجه خارجى. چون غذایشان را در اتاقى خصوصى میخوردند، نمیتوانستم ببینمشان. تنها یکبار، در طرح و خطوطى محو، آنچنان به نحوى روحانى نمایان، آن چنان به نحوى یگانه مشخص که در ذهنم به صورت یکى از متعالیترین مظاهر زیبایى باقى مانده است، زنى بالا بلند را دیدم که از نظر دور مى شد، چهرهاش گریزنده، اندامش لغزان در روپوشى دراز و پشمین به رنگ قهوهاى و صورتى. چند روز بعد، همانطور که از پلکانى کاملا دور از آن راهروى اسرارآمیز بالا میرفتم، بوى خوش خفیفى، به طور قطع همانند همان بوى بار اول را حس کردم. به سمت راهرو پیش تاختم و همین که به آستانه در رسیدم، هجوم همان عطرهاى وحشى که مثل موجودات زنده میغریدند و مردم پرمایهتر میشدند، کرختم کرد. از میان در کاملا گشوده، آن اتاق بیمبلمان انگار دل و رودهاى بیرون ریخته بود. چیزى حدود بیست شیشه کوچک شکسته روى پارکت کف اتاق، آلوده به لکههاى خیس، پخش و پلا بود. مستخدم بومى که داشت کف اتاق را کهنه میکشید گفت «امروز صبح رفتند. عطردانها را شکستند تا کسى از عطرشان استفاده نکند، نمیتوانستند همه را درچمدانهایشان که انباشته از اجناسى بود که از این جا خریده بودند جا دهند. چه وضع بلبشویى!» من یکى از عطردانها را که هنوز چند قطره اى در آن مانده بود قاپیدم. این قطرهها که از چشم آن مسافران مرموز دور مانده بود، هنوز اتاقم را عطرآگین میکنند. من در زندگى ملال آور خود، روزى از عطرهاى تراویده از دنیایى که آن قدر دلاویز بود مست شدم. اینها منادیان زحمت افزاى عشق بودند. ناگهان خود عشق آمده بود، باگلهاى سرخش و فلوتهایش، تندیسگر، کاغذین جامه، دربسته که هر چیز پیرامون خود را معطر میکرد. عشق با تندترین نفس اندیشهها درهم آمیخته بود، نفسى که بیآنکه عشق را تضعیف کند، لایتناهاش کرده بود. اما من از خود عشق چه میدانستم؟ آیا من، به نوعى به رازش پى برده بودم؟ دربارهاش آیا چیز دیگرى میدانستم جز آن عطر اندوهش و بوى عطرهایش؟ آنگاه، عشق رفت و عطرها از عطردانهاى خرد شده، باغلظت نابترى بیرون تراویدند. رایحه یک قطره تضعیف شده، هنوز که هنوز است زندگیام را بارور میکند.
مارسل پروست نویسنده کتاب در جستجوی زمان از دست رفته
به واسطه ترکیبات و مواد به خصوصی که در پاک کننده های امروزی مورد استفاده قرار می گیرد، صرف نظر از این که برای شستن لباس های خود از آب گرم استفاده کنید یا آب سرد، قدرت پاک کنندگی هر دو برابر خواهد بود و تفاوت چندانی میان استفاده از این دو وجود ندارد. این در حالی است که با در نظر گرفتن جنبه دیگری می توان به این نتیجه رسیده که تفاوتی عمده میان استفاده از آب گرم با استفاده از آب سرد وجود دارد: در حقیقت به هنگامی که از آب گرم برای شستشوی لباس های خود بهره می گیریم از انرژی بسیار بیشتری در مقایسه با استفاده از آب سرد بهره می گیریم (انرژی مورد استفاده برای هر بار شستشوی لباس ها با آب گرم در ماشین لباسشویی تا هفتاد و پنج درصد بیشتر از انرژی مورد نیاز به هنگام شستن لباس ها با آب سرد است).
تاریخ مصرفی که بر روی قوطی های پلاستیکی حاوی آب معدنی مشاهده می شود، مربوط به خود بطری است و به آب موجود در آن ارتباطی ندارد
البته این نکته را نباید فراموش کرد که پس از گذشتن تاریخ انقضای پلاستیک مورد استفاده در ساخت بطری حاوی آب معدنی، ممکن است ترکیبات و مواد مضری که در آن شکل گرفته اند به مرور زمان به آب محتوی بطری نیز راه پیدا کند و به همین خاطر است که توصیه می شود از قوطی های تاریخ مصرف گذشته استفاده نشود.
ملکه الیزابت از نشستن بر روی تخت آهنین خود داری کرد
پس از آن که سریال «بازی تاج و تخت» سر و صدای زیادی به راه انداخت و هواداران بسیار زیادی در نقاط مختلف دنیا پیدا کرد، ملکه الیزابت تصمیم بر آن گرفت که از لوکیشن و محل فیلم برداری این سریال محبوب که در آن زمان در شمال ایرلند بود بازدید کند؛ نکته جالب توجه در خصوص بازدید ملکه الیزابت این بود که به هنگامی که از او در خواست شد بر روی تخت آهنین بنشیند، از انجام این کار امتناع ورزید و علت این کارش را دلایل و مرزهایی دانست که باید نگاه دارد. دیوید بنیوف در مصاحبه ای در این خصوص عنوان کرد: «این گونه به نظر می رسید که ملکه انگلستان اجازه نشستن بر تختی خارج از محدوده و مرز های کشور خود را نداشت... این یکی از قوانین محرمانه ای است که برای افرادی با سمت های به خصوص این چنینی وجود دارد و ما تا آن زمان در این خصوص اطلاعی نداشتیم و راستش را بخواهید پس از این اتفاق بسیاری از ما متعجب شده بودیم.».
کوهنوردی یک کیف پول بسیار قدیمی پیدا کرده و آن را به صاحب اش باز گرداند
ریکاردو پینا، نام کوهنوردی است که در حال بالا رفتن از کوه یخی در منطقه آندس کیف پولی پیدا کرد. پس از بررسی های اولیه مشخص شد که کیف پول متعلق به یک بازیکن راگبی بوده است که در سال 1972، جزئی از مسافران پرواز 571 بوده است (پروازی که با سقوط هواپیما همراه شد و از تمامی سرنشینان حاضر در هواپیما تنها شانزده نفر جان سالم به در بردند). نکته جالب توجه در خصوص این اتفاق این بود که کیف پول پیدا شده متعلق به یکی از آن شانزده تنی بود که از حادثه سقوط هواپیما جان سالم به در برده بودند. ریکاردو پینا نیز با انجام تحقیقاتی محل زندگی این فرد را پیدا کرده و در حالی که نزدیک به سه دهه از گم شدن کیف پول اش می گذشت، آن را به صاحب اصلی اش باز گرداند.
میانگین قد مردم کره جنوبی چهار سانتیمتر بلند تر از میانگین قد مردم کره شمالی است
محققی از دانشگاه سونگ کیونک وان واقع در سئول تحقیقات جامعی در این خصوص انجام داد و نتایج تحقیقات اش حاکی از آن بود که به طور میانگین، مردم کره شمالی از لحاظ قدی چهار سانتیمتر کوتاه تر از مردم کره جنوبی هستند؛ این محقق بر این باور است که تغذیه نا مناسب، شرایط بد اقتصادی، رکود بازار و کمبود قابل ملاحظه مهاجرت به کره شمالی، از جمله دلایلی هستند که سبب شده اند مردم کره شمالی به مرور قد شان کوتاه تر شود.
در روز پنجم جولای، مکان هایی که محل نگه داری حیوانات هستند، تدابیر ویژه ای در نظر گرفته و همه حیوانات را در قفس می کنند
در این روز مردم برای شادی و پایکوبی به طور معمول آتش بازی بسیار وسیعی راه می اندازند که می تواند حیوانات را بسیار هراسان کرده و سبب فرار شان از محل نگه داری شود، به همین خاطر است که در این روز مسئولان نگه داری از حیوانات تدابیر این چنینی ای در نظر می گیرند.
نوعی مورچه منحصر به فرد وجود دارد که تنها در منهتن یافت می شود
در شهر منهتن و میان خیابان های شصت و سه تا هفتاد و ششم این شهر، زیست شناسان گونه ای جدید از مورچه ها را پیدا کردند که پیش از آن در هیچ کجای کره زمین مشاهده نشده بود؛ طبیعی است که نام این گونه جدید از مورچه ها را «منهت انت (ManhattAnt)» گذاشتند.
موفق ترین دزد دریایی ای که تاریخ بشر به خود دیده است یک زن بوده
نام این دزد دریایی چینگ شیه بود و در قرن نوزدهم میلادی و در چین زندگی می کرده است؛ او همسر یکی از مخوف ترین دزدان دریایی زمان خود، چنگ ال بود و برای گذران زندگی شان در دورانی مجبور بود در اغذیه فروشی های آن زمان و سایر مکان های این چنینی در بازار کار کند. پس از مرگ همسرش، چینگ ادامه دهنده راه او شد و بدل به موفق ترین دزد دریایی ای شد که تاریخ بشر به خود دیده است؛ چند سالی از فعالیت چینگ نگذشته بود که چیزی حدود هزار و هشتصد کشتی متعلق به دزدان دریایی را تحت کنترل خود در آورده و بیش از هشتاد هزار مرد جنگی را تحت کنترل و رهبری داشت (سال های فعالیت اش در بازار و اغذیه فروشی ها نیز اطلاعات ارزشمندی در خصوص رقیبان اش در اختیار اش گذاشته بود که در طول دوران فعالیت خود از آن ها بهره گرفت).
ویرجینیا، مکانی است که احتمال وجود گنجی قدیمی در آن هست
یک سری متن رمزی در دست است که با نام «حروف رمزی بیل» شناخته می شوند (در اوایل قرن نوزدهم میلادی بود که مکتشفی با نام توماس جفرسون بیل این متن های رمزی را به دست آورد و به همین خاطر است که نام بیل برای آن ها انتخاب شده است) و اطلاعات به دست رسیده در خصوص این متون حاکی از آن است که مکان گنجی بسیار ارزشمند را مشخص می کنند: بنا به این اطلاعات گنج ذکر شده حاوی مقادیر زیادی طلا، نقره و جواهرات می شود که ارزش آن ها مجموعا به چیزی حدود چهل و سه میلیون دلار می رسد. از سه متن رمزی موجود، یکی از آن ها رمز نگاری شده و بنا به اطلاعات به دست آمده از آن مکان گنج در شهرستان بدفورد واقع در ویرجینیا است. البته دو متن رمزی دیگر هم چنان نا مفهوم باقی مانده و به همین خاطر است که نمی توان عنوان کرد دقیقا این گنج در کدام قسمت از این شهرستان جای گرفته است.
زمانی یک شیر دریایی جان مردی را نجات داد
مردی به نام کوین هاینس، از روی پل «دروازه طلایی» واقع در سن فرانسیسکو به قصد خود کشی کردن به پایین و در آب پرید؛ پرشی که به قیمت جان اش تمام نشد و تنها از ناحیه کمر دچار شکستگی شد: پس از مدتی که از حادثه گذشته بود دیگر کسی امیدی به زنده یافتن این مرد نداشت، اما اتفاقی که افتاد برای بسیاری باور کردنی نبود؛ یک شیر دریایی برای نجات جان این مرد وارد عمل شده بود و با شنا کردن زیر این مرد، او را روی آب نگه داشت تا قایق های مأمورین امنیتی به محل حادثه رسیده و این مرد را به همراه خود ببرند.
ثروتمندان روسی از آمبولانس های قلابی برای رسیدن به مقصد خود بهره می گیرند
در بسیاری از کشور های دنیا (از جمله ایالات متحده آمریکا) بعضا رانندگانی را می بینیم که در ساعات شلوغی و ترافیک شهری بعضا از عبور آمبولانس ها سوء استفاده کرده و پشت سر آن ها حرکت می کنند تا از شلوغی بگریزند، با این وجود، ثروتمندان روسی این سوء استفاده را به مرحله دیگری برده اند و پدیده ای را خلق کرده اند که از آن با نام «تاکسی های آمبولانسی» یاد می شود: در حقیقت این پدیده متعلق به فعالیتی است که طی آن ثروتمندان روسی با دستمزد قابل توجهی که در اختیار رانندگان این تاکسی ها می گذارند (چیزی حدود دویست دلار در ساعت دستمزد این رانندگان است) از آژیر منحصر به فرد آمبولانس شان بهره گرفته و از نقاط شلوغ و پر ترافیک شهر با سرعت بالا تری عبور می کنند.
واگن های حمل شیر علت اصلی پیدایش خطوطی هستند که بر روی جاده ها به منظور افزایش ایمنی رانندگان و جدا کردن لاین های خیابان استفاده می شوند
این خطوط ترسیم شده بر روی سطح آسفالت جاده ها، به عنوان مهمترین وسیله ای شناخته می شوند که به واسطه آن می توان ایمنی رانندگان و خودرو ها را تا حدود زیادی تضمین کرد. نکته جالب توجه در خصوص چگونگی پیدایش این خطوط، چگونگی رسیدن ایده آن به ذهن فردی است که برای نخستین بار استفاده از این خطوط را مطرح کرد؛ در سال 1911 بود که ادوارد هاینس با مشاهده قطرات شیری که از واگن های حمل شیر بر سطح جاده چکیده بود، به این فکر افتاد که به وسیله رنگی با دوام چنین خطوطی را بر سطح جاده ها رسم کند.
خرس های پاندا حالت بدنی خود را به گونه ای تغییر می دهند که همگان فکر می کنند بار دار شده اند و رسیدگی بیشتری به این خرس ها می شود
خرس پاندایی به نام آی هین، در مکانی در باغ وحشی در چین نگه داری می شود و مسئولان این باغ وحش، برای مدتی فکر می کردند که این خرس پاندا باردار شده است (رفتار ها و نشانه هایی در این خرس پاندا مشاهده می شود که همگان فکر کردند باردار شده است؛ افزایش اشتها و کاهش فعالیت بدنی از جلمه این موارد بود). این مسئله سبب شده بود تا مسئولان باغ وحش رسیدگی بیشتری به آی هین کنند و غذای بیشتری در مقایسه با سایرین در اختیار اش قرار می گرفت، اتاق جداگانه ای برای اش در نظر گرفته بودند (اتاقی که تهویه هوای مطبوعی نیز داشت) و رسیدگی های این چنینی. اما پس از مدتی مسئولان متوجه شدند که آی هین هیچ گاه باردار نبوده است و در حقیقت آن ها فریب خورده بودند. محققان چینی بر این باور اند که این خرس پاندا به عمد نشانه های مربوط به بارداری را نشان داده بوده تا از رسیدگی بیشتری به نسبت سایرین برخوردار شود.
ایستگاه های تعویض پوشک در ابتدای شروع فعالیت های مربوط به فروش و نصب شان با استقبال چندان خوبی مواجه نشدند
در حال حاضر تقریبا غیر ممکن است که وارد یک رستوران و یا یکی از شعبه های کافی شاپ های برندی چون استار باکس شده و این ایستگاه های تعویض پوشک را در سرویس های بهداشتی آن ها مشاهده نکنیم، اما شرایط همیشه این گونه نبوده است. نخستین کسی که ایده استفاده و کارگزاری این ایستگاه های تعویض پوشک را مطرح کرده بود، در ابتدای چندان با استقبال خوبی از سوی صاحبان رستوران ها و مکان های عمومی این چنینی رو به رو نشد و ایده او را چندان کار آمد نمی دانستند، اما ایده جالبی برای بازاریابی این فعالیت به ذهن راه اندازان آن رسید که روند کاری را به سود آن ها تغییر داد: آن ها برای تبلیغ تصویر زنی را در نظر گرفته بودند که در حال عوض کردن پوشک کودک خود بر روی سطح آلوده سرویس بهداشتی یکی از این مکان های عمومی بود. جف هیلگر از ایده پردازان و راه اندازان اصلی و نخستین این کار به شمار می آید، او در خصوص استفاده از این تصویر برای تبلیغات در مصاحبه ای عنوان کرد: «باید کاری می کردیم که از رد کردن پیشنهاد ما احساس گناه پیدا می کردند.». در کمال تعجب استراتژی هوشمندانه این افراد عملی شد و نتایج خوبی برای شان به ارمغان آورد؛ به زودی تمامی برند های بزرگ (مک دونالد، تارگت و سایر برند های فعال) خواستار نصب این دستگاه ها در سرویس های بهداشتی خود شدند.
روئالد داهل، نویسنده مشهور و محبوب کتاب های کودک و نوجوان، زمانی به عنوان یک جاسوس فعالیت می کرده است
روئالد داهل شخصی است که در عرصه هنری فعالیت های بسیار ارزشمندی داشته است و خلق داستان های بزرگ و محبوبی چون «چارلی و کارخانه شکلات سازی» و «جیمز و هلوی غول پیکر» را در کارنامه خود دارد؛ جالب است بدانید که این نویسنده محبوب کتاب های کودک و نوجوان در دوران جنگ جهانی دوم، برای مدتی در یکی از مراکز امنیتی بریتانیا به عنوان جاسوس فعالیت کرده و اقدام به جمع آوری اطلاعات برای مقامات عالی رتبه اش می کرده است. یکی از کار هایی که روئالد به خاطر آن شهرت یافته بود و مهارت ویژه ای در آن داشت این بود که به وسیله جذابیت خود خانم های جوان را فریب داده و از آن ها کسب اطلاع کند؛ این گونه علاوه بر آن که اوقات فراغت خود را برای خود به لحظاتی مفرح بدل می کرد، در کنار این خوش گذرانی، اطلاعاتی حیاتی هم به دست می آورد.
تیزر جدید فصل پایانی سریال بازی تاج و تخت منتشر شد، فصل هشت آخرین فصل این مجموعه تلویزیونی HBO خواهد بود. فصل 8 سریال بازی تاج و تخت از 23 فروردین 98 منتشر خواهد شد.
در این تریلر جان اسنو، سانسا و آریا با مجسمه هایی از خود در قلعه وینترفل مواجه می شوند که آینده آن ها را پیشبینی کرده است. در خانواده آنها رسم است مجسمه بعد از مرگ هرشخصی در این سرداب قرار داده شود.
فصل آخر Game of Thrones شامل 6 اپیزود یکی کمتر از فصل قبلی است. بازی تاج و تخت از سال 2011 به نمایش در آمده و تاکنون 38 جایزه امی را برده است.
استادان، دانش آموختگان هفت پادشاهی(Seven Kingdoms) هستند. Maesters شوالیه های ذهن هستند. آنها توانایی های درمانگری و اطلاعات زیادی درباره دنیای شناخته شده دارند.
تقریبا هر خانواده ای در وستروس یک Maester دارد که به رئیس مشاوره می دهد و به کودکان آموزش های لازم را می دهد. درصورتی بیماری نیز توسط این شخص درمان می شوند.
Aemon
آیمون یکی از استادان در قلعه سیاه (Castle Black) است. Aemon یکی از لرد فرمانده (Lord Commander) و مشاوران نگهبان شب (Night's Watch) است.
دنیای شناخته شده
سرزمین های شناخته شده که به نام "the world" یا جهان معرفی می شود شامل مناطق وستروس Westeros، اسوس Essos و سوتوریوس Sothoryos است. در این دنیا مجمع الجزایر و جزایر کوچک مانند Stepstones، جزایر تابستانی و lb نیز وجود دارند.
مسیر اشتباهی میری... وستروس غرب است.
- تیریون لنیستر به جوره مورمون
وستروس Westeros
وستروس به منطقه غربی جهان (دنیای شناخته شده) گفته می شود. این منطقه توسط دریای باریک از اسوس جدا شده است. بیشتر داستان های بازی تاج و تخت در وستروس می گذرد.
مقدمه سیارک
قبل از شروع داستان بازی تاج و تخت توجه داشته باشید که داستان کتاب با سریال متفاوت است، کتاب توسط George R.R. Martin جورج ار ار مارتین به نام ترانه یخ و آتش نوشته شده است. داستان کتاب هنوز ادامه دارد ولی داستان سریال احتمالا در فصل 8 تمام شود. نکته دوم اینکه ناگفته های زیادی در سریال وجود دارد، محتمل است مانند سریال های دیگر اسپین-آفی بر بازی تاج و تخت ساخته شود تا به این پرسش ها پاسخ دهد.
نکته خیلی مهم مانند تمامی فیلم های سینمایی که برپایه رمان ساخته می شوند دقت کنید که کتاب هرچقدر هم زیبا نوشته شده باشد در محدوده تخیل خواننده پر و بال میگیرد ولی دست کارگردان در استفاده از جلوه های ویژه باز است. فیلم باید کشش کافی برای بیننده را داشته باشد پس کارگردان باتوجه به شرایط داستان را پیش می برد. نکته مهم دیگر اینکه روند ساخت فیلم و سریال به صورت خطی نیست و مثلا در یک لوکیشن تمامی صحنه های مربوط به یک فصل گرفته می شود و در ویرایش نهایی داستان شکل می گیرد. معمولا کارگردان از تمامی صحنه های گرفته شده هم استفاده نمی کند. اگر در تیزرها صحنه ای را میبینید که بعدا در سریال وجود ندارد به این دلیل است.
اگر قبلا کتاب را خواندید نباید انتظار داشته باشید داستان سریال مانند کتاب پیش برود، بازی تاج و تخت همانطور که اسمش شبیه کتاب نیست آخرشم هم مانند کتاب نیست، کاملا واضح است که کارگردان برای ایجاد کشش در همه بینندگان مجبور به ایجاد تغییرات زیادی در داستان شده است.
سریال بازی تاج و تخت و کتاب ترانه یخ و آتش دارای شخصیت های بسیار زیادی است که حتی به خاطر سپردن اسامی آنها کار بس دشواری است. داستان زندگی هر فرد پیچیدگی های زیادی دارد، هر شخص پیشینه ای دارد و در از جایی به داستان اضافه می شود. یکی دیگر از نکاتی که شاید بیننده سریال را دچار اشتباه یا سردرگمی کند این است که حضور هر کاراکتر دلیلی دارد. یا این کاراکتر تاثیری در روند داستان دارد. سریال به اندازه کتاب به جزئیات نپرداخته است و بعضی شخصیت ها در داستان گم می شوند. حتی وضعیت زنده ماندن یا مردن آن ها نیز مشخص نمی شود.
در ادامه تاریخ از گذشته به زمان حال نقل شده است. هرجایی که نیاز به توضیح درباره شخصیت خاصی بوده اورده شده است، بدلیل طولانی شدن مقاله توضیحات بیشتر درباره شخصیت های داستان در صفحات جداگانه مربوط به هر شخصیت آورده شده است.
تاریخ نوشته شده
اولین دست نوشته های موجود مربوط به 6000 سال پیش است. وقتی Andals از دریای باریک عبور کرده و وارد وستروس شدند. First Men یا انسان های اولیه ساکنان آن زمان وستروس بودند، آنها روشی برای نوشتن تاریخ نداشتند.
سیستم تاریخ در داستان برمبنای تاریخ فتح تارگرین است. این تاریخ به صورت BC یا Before Conquest یا قبل از فتح و AC یا After Conquest یا بعد از فتح تقسیم شده است.
عصر طلوع یا The Dawn Age
ماقبل تاریخ: وستروس محل زندگی غیر انسان هایی از نژادهای مختلف بود. کودکان جنگل Children of the Forest، غول ها Giants و wood-dancers ها.
کودکان جنگل
کودکان جنگل یا Children of the Forest یکی از ساکنان قدیمی وستروس بودند. کودکان جنگل انسان نبودند، کودکان جنگل در 12 هزار سال پیش حتی قبل از ورود انسان های اولیه ساکن وستروس بودند.
غول ها
غول ها یکی دیگر از ساکنان غیر انسان هفت پادشاهی در جنوب دیوار هستند. البته تعدادی از غول ها در شمال و پشت دیوار نیز وجود دارند که با وحشی ها زندگی می کنند. (دیوار و قبیله وحشی ها در ادامه شرح داده خواهد شد.)
12 هزار سال قبل از تهاجم - 12000 BC
اولین نژاد انسان، انسان های اولیه از اسوس وارد وستروس شدند. با ورود انسان های اولیه جنگی میان آنها با کودکان جنگل شکل گرفت. کودکان جنگل قدرت جادویی داشتند ولی قدرت کافی دربرابر انسان های اولیه را نداشتند. انسان های اولیه مجهز به سلاح های برنزی بودند.
در این جنگ ها کودکان جنگل از جادوی چکش آبی استفاده کردند و Dorne را تخریب کرد و جزیره Stepstones شکل گرفت. کودکان جنگل قصد داشتن وستروس را به دو قسمت تقسیم کنند تا انسان های اولیه نتوانند به سرزمین ها برسند. یکبار دیگر از جادوی چکش آبی استفاده کردند ولی موفق به این کار نشدند و the Neck شناور شد.
10 هزار سال قبل از تهاجم - 10000 BC امضای پیمان
بعد از سال ها جنگ و درگیری، کودکان جنگل نتوانستند پیروز شوند و انسان های اولیه تلفات زیادی دادند. هر دو طرف جنگ پیمانی در جزیره چهره ها بستند. طبق این پیمان کنترل زیادی از زمین ها به دست انسان های اولیه افتاد. کودکان جنگل نیز کنترل بخش های جنگل را در اختیار گرفتند. این شروع عصر قهرمانان بود
برخی از انسان های اولیه در جزایر آهنین ساکن شدند، این افراد مشغول تجارت دریایی شدند و به نام زاده آهن Ironborn شناخته می شوند. برخی دیگر در The Neck یا گردن ساکن شدند.
در زمان نامشخصی وقتی کودکان جنگل دربرابر انسان های اولیه شکست خوردند، کودکان جنگل به صورت مخفیانه اقدام به ساخت اولین وایت واکر کردند. آنها می دانستند نمی توانند انسان ها را به سمت خود بکشانند پس با این روش از انسان ها بر علیه خودشان استفاده کردند.
کودکان اولین وایت واکر را از یک اسیر ساختند. این وایت واکر قدرت زنده کردن مردگان را داشت. البته کودکان جنگل هیچ وقت از وایت-واکر ها بر علیه انسان های اولیه استفاده نکردند. آنها به پیمانی که بسته بودند متعهد شده بودند.
عصر قهرمانان
8 هزار سال قبل از تهاجم - 8000 BC شب طولانی The Long Night
در زمستانی که شب های آن چندین سال به طول می کشید، در تاریکی مطلق، وایت واکر ها به وستروس مسلط شدند. در جنگ بین انسان های اولیه که با کودکان جنگل متحد شده بودند بر علیه وایت-واکر ها، انها را شکست داده و به شمال فراری دادند.
در همین زمان در شرق قهرمانی با نام آزور آهای Azor Ahai ظهور کرد. او شمشیری به نام آورنده نور یا Lightbringer داشت. البته در وستروس کسی به او اهمیت نمی داد.
بعد از عقب نشینی وایت واکر ها به شمال رهبری به نام برندون استارک دیواری در شمال کشید تا از بازگشت وایت واکر ها جلوگیری کند.
برندون استارک در پشت دیور قلعه ای به نام وینترفل ساخت و خانه استارک شد. به گفته ای او اولین شاه شمال است. کودکان جنگل بعد از دادن تلفات زیاد در جنگ ناپدید شدند.
برندون استارک
برندون استارک یا برن سازنده یا برندون سازنده یکی از انسان های اولیه در عصر قهرمانان است. او سازنده خاندان استارک، اولین شاه شمال و اولین لرد وینترفل است.
شبح یا Nightfort اولین قلعه ساخته شده روی دیوار بود، Nightfort مقر فرماندهی نگهبان شب برای نزدیک به 6000 سال بود. 18 قلعه دیگر بعد روی دیوار ساخته شد.
برخی از انسان های اولیه از بدشانسی در شمال گیر کرده بودند و با جنوب دیوار ارتباطی نداشتند این افراد برای خود زندگی تشکیل داده و نام Free Folk را برگزیدند.به این افراد در مابقی دنیا وحشی ها گفته می شود. آنها به خدایان باستان ایمان دارند.
در زمانی در این قرن یکی از شاهان جنوب از دیوار بازدید می کند. او غذای قلعه شبح را مسخره می کند. آشپز قلعه پسر شاه را می کشد و از گوشت او پای تهیه می کند و خورد پادشاه می دهد. در افسانه آمده است که آشپز مورد نفرین خدایان واقع می شود. او تبدیل به موش غول آسایی می شود و فرزند خود را می خورد. از او به عنوان موش آشپز یاد می شود. نسل های بعدی از این داستان به عنوان تنبیه خدایان یاد می کنند که هیچ گناهی بدون عداب نخواهد ماند.
بین 6 تا 8 هزار سال قبل از تهاجم - 6000 تا 80000 BC
انسان های اولیه که در جنوب دیوار بودند برای خود خاندان هایی تشکیل دادند، این خاندان ها بعدا هفت پادشاهی را تشکیل دادند.
برن سازنده در شمال حکم رانی میکرد.
گارت باغبان Highgarden را ساخت.
لن ملقب به لن باهوش از خاندان کسترلی کلاهبرداری کرد. لن باهوش بعدا خاندان لنستر را تاسیس کرد.
Grey King جزایر آهنین را متحد کرد، طبق افسانه ها ناگا اژدهای دریا را کشت.
Highgarden
قلعه خاندان House Tyrell بود.
شهر قدیمی یا Oldtown
شهر قدیمی اولین و بزرگترین شهر وستروس است که توسط خاندان Hightower فرمانروایی می شد. استادان Maesters در این شهر به آموزش می دیدند و سپس به گوشه و کنار وستروس فرستاده می شدند. Citadel مرکز فرماندهی استادان Maesters در شهر قدیمی است.
آهن زادگان اولین گسترش تاریخی خود را در زمان خاندان Hoare داشتند. آنها زمین های زیادی را در اختیار داشتند.
حمله آندال
6 هزار سال قبل از تهاجم - 6000 BC
نژادی از اسوس به نام آندال از دریای باریک عبور کرده و به وستروس و Neck رسیدند. آندال آخرین کودکان جنگل را کشتند ولی تعداد محدودی از آنها فرار کردند. آندال ها اولین سیستم نوشتن در وستروس را پایه گذاری کردند. تاریخ مکتوب از این زمان وجود دارد.
ظهور و سقوط والریا
8 هزار سال قبل از تهاجم - 8000 BC
در شرق قاره اسوس امپراطوری Ghiscari یکی از قدیمی ترین امپراطوری های شناخته شده ولی نه قدیمی ترین تمدن های دنیا وجود داشت.
6 هزار سال قبل از تهاجم - 6000 BC
در بخش غربی ساحل Slaver چوپانان اژدها هایی را در آتشفشان ها پیدا می کنند. والرین ها با استفاده از اژدها می توانند قدرت و نفوذ خود را افزایش دهند.
وستروس: عصر صد پادشاهی
6 هزار تا 700 قبل از تهاجم - 6000 - 700 BC
بعد از تاخ و تاز آندال ها، صدها پادشاه در اطراف وستروس ظهور کردند. برخی از این پادشاهان قدرتمند استارک ها و لنیسترها بودند.
تهاجم تارگرین
2 سال قبل از تهاجم تا 1 سال بعد از تهاجم - 2 BC 1 AC
بدون تمایل به مداخله در Free Cities، آئگون فاتح پادشاه خاندان تارگرین با تعداد محدودی سرباز و 3 اژدهایی که داشت به وستروس حمله کرد.
آئگون اول 2 فرزند داشت، پسر بزرگ آینیس از خواهر زنش آیئیس و دختر جوانترش مایگور از وانیسا
سلطنت شاه دیوانه
259 سال بعد از تهاجم - 259 AC
بعد از به سلطنت رسیدن ایریس تارگرین او صاحب یه فرزند به نام راجر تارگرین می شود.
ایریس تارگرین - شاه دیوانه
شاه دیوانه آخرین پادشاه خاندان تارگرین بود. دو فرزند نجات یافته او دنریس و ویسریس از دریای باریک گذشتند و به Free City و اسوس رسیدند. ایریس تارگرین یا شاه دیوانه به دست جیمی لنیستر کشته شد. جیمی به پادشاه خیانت کرد و از پشت به او شمشیر زد.
همه را بسوزانید.
-شاه دیوانه
راجر تارگرین
فرزند ارشد شاه دیوانه و برادر بزرگ دنریس که به صورت مخفیانه پدر جان اسنو است.
262 سال بعد از تهاجم - 262 AC
تایوین لنیستر تز همسر خود جوانا لنیستر صاحب یک دوقولو به نام های سرسی و جیمی شد.
سرسی لنیستر
خواهر دوقولو جیمی که سه فرزند دارد. آرزوی پادشاهی هر سه فرزند او بر باد می رود. او همسر رابرت است و نقشه قتل پادشاه را در سر دارد.
جیمی لنیستر
او پدر هر سه فرزند سرسی است، جیمی تا اواسط داستان فرمانبردار سرسی است و بخاطر عشق او هرکاری می کند.
هرکسی از ما نیست دشمن است.
-سرسی به جیمی
266 سال بعد از تهاجم - 266 AC
همسر تایوین لنیستر، جوانا در هنگام تولد سومین فرزند آنها تیریون از دنیا رفت. تیریون لنیستر کوتوله است.
تیریون لنیستر
فرزند سوم تایوین و برادر کوچک سرسی و جیمی، سلاح او فکر اوست.
از چشم پدر، همه کوتوله ها حرامزاده هستند.
- تیریون به جان اسنو
قیام رابرت - Robert's Rebellion
سال 280 تا 281 بعد از تهاجم - 280-281 AC
در پاسخ به اعدام ریکارد و برندون استارک، پادشاه جدید وینترفل ند استارک پرچم شما را بلند می کند. رابرت براتیون لرد استورم اند به قیام می پیوندد. پرنس راجر با ارتش سلطنتی به مقابله با قیام بر می خیزد و در مبارزه تن به تن در برابر رابرت شرکت می خورد.
بعد از کشته شدن راجر، لردها هنوز تصمیمی برای پیوستن به شاه دیوانه ندارند، از یک سو ارتش تیوین به سرزمین پادشاهی می رسد، آریس توسط جیمی لنیستر کشته می شود.
رابرت براتیون با داشتن پیوند خونی با خاندان تارگرین پادشاه هفت اقلیم می شود. با کشته شدن لیانا رابرت با سرسی لنستر ازدواج می کند.
رابرت براتیون
رابرت براتیون به کمک ند استارک راجر تارگرین را شکست می دهد و پادشاه هفت اقلیم می شود. این جنگ به قیام رابرت معروف است.
سال 281 بعد از تهاجم - 281 AC
تیون گریجوی، راب استارک و جان اسنو متولد می شوند.
جان اسنو
حرامزاده ند استارک است، هنوز کسی نمی داند که او فرزند لیانا و راجر است.
سلطنت شاه رابرت
سال 282 بعد از تهاجم
کاتلین راب استارک را بدنیا می آورد. در جریان اتفاقات فصل یک سریال راب 16 ساله است. در همین زمان ملکه سرسی، جفری براتیون را به دنیا می آورد. پدر واقعی جفری رابرت نیست. البته در این زمان کسی از این موضوع اطلاع ندارد که پدر جفری جیمی برادر سرسی است.
وقتی ند استارک به شمال برمیگردد، راب را برای اولین بار می بینید، ند پسری را به همراه خود به خانه می برد که مدعی است او پسر حرام زاده خودش است. ند درباره مادر پسر توضیحی نمی دهد و نام او را جان می گذارد. در آن زمان بجای استفاده از پسوند حرام زاده به او لقب اسنو می دهد و نام این پسر جان اسنو می شود. در حقیقت جان اسنو پسر راجر(برادر بزرگ دنریس) و لیانا (خواهر ند استارک) است.
تفاوت های زیادی درباره سن شخصیت ها در کتاب و سریال وجود دارد. برای مثال وقتی جفری در کتاب 12 ساله است در سریال 16 ساله نشان داده می شود.
سال 283 بعد از تهاجم
مریسلا براتیون متولد می شود.
سال 285 بعد از تهاجم
سانسا استارک متولد می شود.
سال 287 بعد از تهاجم
آریا استارک متولد می شود.
تومن براتیون متولد می شود.
آریا استارک
دختر کوچک ند و کاتلین استارک است. او از کودکی مبارز بوده و به دنبال تاج و تخت نیست.
سال 288 بعد از تهاجم
برن استارک به دنیا می آید.
برن استارک
براندون استارک که در 10 سالگی شاهد صحنه ای از خیانت سرسی به رابرت بود به دست جیمی از بالای برج به پایین پرتاب شد و برای همیشه فلج شد. برن به محدودیت فیزیکی غلبه کرد و حالا توانایی کنترل حیوانات را دارد. او با قدرت ذهن می تواند به گذشته سفر کند و حتی برخلاف تاریخ نوشته شده تاریخ را تغییر دهد!
سال 292 بعد از تهاجم
ریکن استارک به دنیا می آید.
ریکن استارک
ریکن جوانترین فرزند و سومین پسر ند و کاتلین استارک است. رمزی از ریکن به عنوان طعمه استفاده می کند و او به قتل میرسد.
سال 297 بعد از تهاجم
مدرس الیریو موتاسیس از پنتوس به ویسریس و دنریس تارگرین پناه می دهد و به آنها کمک می کند بعدا ادعای تخت و پادشاهی کنند.
داستان سریال بازی تاج و تخت در سال های 298 تا 305 بعد از تهاجم می گذرد. در سریال فلاش بک هایی به سال های گذشته و خیلی گذشته نیز زده شده است.
خطر لو رفتن داستان در ادامه وجود دارد. اگر قصد دیدن سریال را دارید پیشنهاد می کنم ادامه را مطالعه نکنید.
بازی تاج و تخت
فصل اول - سال 298 بعد از تهاجم
رویدادهای فصل یک بازی تاج و تخت 17 سال بعد از قیام رابرت میگذرد. جان آرین مسوم شده و میمیرد. ند استارک دست پادشاه می شود. ند متوجه می شود هیچکدام از سه فرزند سرسی برای رابرت نیستند و همه حرام زاده هستند که حاصل رابطه سرسی با برادرش جیمی است. شاه رابرت در یک شکار گراز کشته می شود. این برنامه توسط سرسی چیده شده است. جفری براتیون پسر بزرگ سرسی تاج گذاری می کند و پادشاه می شود.
ند استارک تلاش می کند که کودتایی بر علیه حکومت انجام دهد و برادر رابرت، استانیس را به پادشاهی برساند ولی توسط لرد بیلیش (لیتل فینگر) و جانوس سلینت به او خیانت می شود. لنیستر ها قصد دارن ند استارک را به نگهبانان شب تبعید کنند ولی جفری دیوانه دستور گردن زدن ند را می دهد.
هفت اقلیم وارد جنگ می شود. این جنگ بین پنچ پادشاه است. راب استارک ادعای پادشاهی شمال را دارد. راب به دنبال قاتل پدرش است.
دنریس که در پنتوس با کال دروگو ازداج کرده است، ویسریس تارگرین که خیال پادشاهی هفت اقلیم را دارد توسط کال دروگو اعدام می شود. دنریس در مراسم تدفین کال دروگو با خون و آتش موفق به به دنیا آوردن سه اژدها می شود.
شایعه دیده شدن وایت واکرها بین نگهبانان شب پیچیده است.
فصل دوم - سال 299 بعد از تهاجم
در جلسه استادان میسترها، خطر زمستان طولانی بعد از تابستان ده ساله را بررسی می کنند. جنگ پنج پادشاه شروع شده و پادشاه راب استارک به قصد کشتن لنیسترها عازم غرب شده است.
در زمان کشته شدن رینلی براتیون دقیقا 18 سال از قیام رابرت و یک سال از شروع سریال گذشته است.
دنریس به Qarth رسیده است. کنترل اژدهای جوان را برعهده گرفته و مادر اژدها شده است.
رمزی بولتون
رمزی حرامزاده رز بولتون است. او به پادشاه شمال وفادار است و وینترفل را از تیون گریجوی پس میگیرد.
فصل سوم - سال 300 بعد از تهاجم
دنریس به ساحل سلیور رسیده و ادعای پادشاهی هفت اقلیم را دارد. او به دنبال سربازان جدید است. نگهبانان شب با وایت واکرها بعد از 8 هزار سال برخورد می کنند.
فصل چهارم - سال 301 بعد از تهاجم
شاه جفری براتیون در مراسم عروسی خودش مسموم و کشته می شود. تریون لنیستر به جرم مسموم کردن جفری دستگیر شده است. سانسا بالاخره از دست پیتر بیلیش فرار کرد.
خاندان گریجوی و جزایر آهنین کنترل لنیستر ها را قبول نمی کنند. لیزا آرین با لرد بیلیش ازدواج کرد و توسط او کشته شد. لیتل فینگر نماینده پسر لیزا و پادشاه شد. مشخص شد جنگ بین پنج پادشاه زیر سر لیتل فینگر است. کلک زدن به استارک ها و درگیر کردن آنها با لنیستر ها و حتی مسموم کردن جفری توسط اولنا از نقشه های لیتل فینگر بود.
ساندور کلیگان در نبرد با برین به شدت مجروح شده است، آریا او را رها می کند تا بمیرد. با سکه ای که از Jaqen گرفته است از Free City و دریای باریک عبور می کند.
تریون لنیستر پدرش تویین لنیستر را با تیر کمان می کشد. تریون و واریس به شهر Free فرار می کنند. سرسی قدرت خاندان لنیستر را بر عهده می گیرد.
در پشت دیوار، بران استارک و هم پیمانانش وارد غار کلاغ سه چشم می شوند.
فصل پنج - سال 302 بعد از تهاجم
شاه تومن با مارگری تریل ازدواج می کند. اسپارو به سرزمین پادشاهی آمده است. او عقاید افراطی مذهبی دارد و مردم را همراه خود می کند.
پیتر بیلیش برنامه ازدواج سانسا استارک را با رمزی بولتون را برای محافظت از شمال فراهم می کند. آریا استارک به Free City آمده و درحال آموزش نبرد توسط مرد بدون چهره است. او توانایی تغییر چهره را فرا گرفته است.
در قلعه سیاه شورشی برپا می شود و جان اسنو توسط رهبر شورشیان کشته می شود.
فصل شش - سال 303 بعد از تهاجم
جان اسنو از مرگ احیا می شود. فرمانده شورشیان قلعه سیاه اعدام می شود. سانسا خود را به قلعه سیاه رسانده است. آنها در شمال بر علیه بولتون قیام می کنند.
آیرون گریجوی به جزایر آهنین برگشته و برادر خود بالون را می کشد.
آریا استارک به تمرینات خود زیر نظر مرد بدون چهره ادامه می دهد. او اهدافی دارد که یک به یک آن ها را می کشد.
در نبردی که در غار کلاغ سه چشم رخ می دهد، آخرین کودکان جنگل کشته می شود. برن استارک با کمک میرا رد به دیوار می رسد. بنجن که برای سالیان زیاد در پشت دیوار گم شده بود پیدا می شود. برن در ارتباطی که با درخت دارد از رازی شوکه کننده خبر می دهد: جان اسنو حرامزاده ند استارک نیست. او پس لیانا و راجر تارگرین است. هر دو در قیام رابرت کشته شده اند.
دنریس تاگرین توسط دوتراکی ها اسیر شده است. او مجبور به آتش زدن کل چادر ها می شود و خودش بدون سوختن از میان شعله ها بیرون می آید.
فصل هفت - سال 304 بعد از تهاجم
جان اسنو پادشاه شمال شده است. او به کمک دنریس و سه اژدها در برابر وایت واکر ها می جنگد. برن استارک به زادگاهش وینترفل برگشته است. آریا، برن و سانسا از دروغ های لیتل فینگر پرده بر می دارند.
بعد از گذشت 8 هزار سال وایت واکر ها با ارتش 100 هزار نفری و یک اژدها به دیوار حمله می کنند. بعد از ریختن دیوار نبرد بزرگ شروع می شود.
جان اسنو عاشق دنریس شده با اینکه از رابطه خونی خود با او خبر دارد.
فصل هشت - سال 305 بعد از تهاجم
شاه شب به وینترفل حمله می کند و به دست آریا استارک کشته می شود. با کشته شدن شاه شب تمامی لشکر مردگان از هم میپاشد. استارک ها و دنریس یک جنگ را برنده شده اند حالا نوبت جنگ اصلی است.
جان اسنو حقیقتی که از دنریس مخفی کرده را به او میگوید ولی ادعایی برای تخت و تاج ندارد. دنریس شدیدا با این موضوع مخالف است.
شاه شب
او رهبر ارتش مردگان است، در زمان انسان های اولیه توسط کودکان جنگل به وجود آمده است. صحبت نمی کند و به نظر احساسی ندارد، نماینده مرگ است و کاری جز کشتن انسان ها ندارد.
دنریس از پخش شدن هویت واقعی جان اسنو خشمگین است، او لرد واریس را توسط آتش اژدها اعدام می کند و بلافاصله به سرزمین پادشاهی حمله می کند. در این حمله ارتش سرسی تسلیم می شوند ولی دنریس به دنبال انتقام است و تمام شهر را با همه مردم بیگناه میسوزاند. حرکت دنریس مارا یاد حرف پدرش می اندازد که می گویند "همه را بسوزانید"
در گیر و دار نبرد، جیمی برای کمک به سرسی وارد شهر می شود. او با یورون گریجوی میجنگد و او را می کشد. در نهایت سرسی را در میان خرابه ها پیدا می کند ولی راهی برای فرار ندارند، هردو در زیر آوارهای قصر زنده دفن می شوند.
جان که از قتل عام دنریس سخت در عذاب است سعی می کند ارتش را به خارج از شهر هدایت کند.