بهرام افشاری،بازیگری با همت بلند
این روزها سریال پایتخت 5 از شبکه یک سیما پخش میشود. کاراکترهای مختلف این سریال هر کدام جذابیتهای خاص خودشان را دارند ولی آنچه تبدیل به یک نکته منفی در این سریال شده است تکراری شدن شخصیتها و شوخیهای آنها است. شاید در اولین قسمت از این مجموعه کاراکتر بابا پنجعلی و تیکه کلام معروفش ( ناهار نخردمه) برای مخاطب جذابیت داشت و موجبات خنده بیننده تلوزیونی را فراهم میکرد ولی حالا در پنجمین فصل این سریال بعید میدانم این شوخی برای کسی جذابیت داشته باشد.
اولا به طور کلی با اینکه سریال نباید اینقدر طولانی شود و جذابیتش به همان یک یا دو فصل اول است مخالفم. در دنیا نمونه های موفق کمدی برای ده یا دوازده سال و حتی بیشتر هم پخش شدهاند و نه تنها از جذابیت آنها کاسته نشده است بلکه روز به روز و سال به سال بهتر شدهاند. سریال موفق"دوستان" برای ده سال مداوم از شبکه NBCپخش شد و میتوان آن را بهترین سریال کمدی دنیا نامید در همین راستا میشود "بیگ بنگ تئوری" و "چگونه با مادرتان آشنا شدم" و"مدرن فامیلی " و ... را مثال زد. اما خوب قیاس این سریالها با نمونه های داخلی اوج بی انصافی است نویسندگان سریالهای تلوزیونی در خارج از ایران تقریبا در انتخاب سوژه به تعداد نامحدود دسترسی دارند ولی شرایط ما در ایران با توجه به فرهنگ خاص خودمان و البته قوانین مربوطه بسیار متفاوت است و با در نظر گرفتن این محدودیتها باید سریال پایتخت را یک نمونه بسیار موفق نامید. سیروس مقدم و محسن تنابنده و خشایار الوند سه ضلع اصلی موفقیت سریال پایتخت بوده و هستند. در طول این سالها در انتخاب سوژه هوشمندانه عمل کردهاند و یک تیم بازیگری بسییار قوی هم در اختیار داشتهاند و لذا هنوز که هنوز است با همه کاستیها جزء موفقترین سریالهای طنز محسوب میشوند. آنها همیشه سعی کردهاند از ایجاد تمرکز کامل مجموعه روی یک شخصیت خاص جلوگیری کنند و هر بار با ایجاد توازن در میان شخصیتها یک یا دو کاراکتر محوری داشته باشند لذا در سری اول و دوم این بار طنز روی شخصیت نقی و ارسطو بود، در یک اقدام هوشمندانه در فصل سوم با پر و بال دادن به شخصیت بهبود و اضافه کردن شخصیت اوس موسی همچنان تازه و جذاب باقی ماندند، فصل چهارم هم با همه ضعفها و عجله ای که در ساخت آن بود ولی باز هم سعی شد با تقسیم بار طنز ماجرا روی شخصیتهای رحمت و بائو (محمدرضا علیمردانی) از گرفتار شدن در ورطه تکرار جلوگیری کنند.
اما امسال در همان لحظات شروع سریال شاهد ظهور شخصیتی بودیم که بسیار فراتر از حد انتظار ظاهر شد و حالا بعد از گذشت چند قسمت ابتدایی به جرات میتوان گفت این کاراکتر در حال تبدیل شدن به محبوبترین شخصیت سریال است.
او کسی نیست به جز بهرام افشاری بازیگر نقش بهتاش فریبا که با آن فیزیک خاصش چنان بازی قابل احترامی از خود ارائه داده است که موجبات تحسین همگان را فراهم آورده است.
در حالیکه مهران احمدی به دلایل به قول خودش شخصی بعد از پایتخت 3 از جمع عوامل این سریال کنار رفت و معتقد بود دوست ندارد از او به عنوان یک بازیگر صرفا کمدین و به طور خاص بهبود یاد شود که بازیگران مطرحی در دنیا بودهاند که برای چندین سال یک نقش را بازی کردهاند و هرگز هم این موضوع را کسر شانی برای کارنامه حرفهای خود تلقی نکردهاند ولی به هر حال سلیقه شخصی ایشان محترم و تصمیمشان برای عدم همکاری با مجموعه قابل احترام است.
این نوشته بیش از اینکه به قصد نقد سریال پایتخت نوشته شده باشد به بررسی کارنامه حرفه ای بهرام افشاری میپردازد که حالا صاحب لقب بلندقدترین بازیگر سینمای ایران است اما به شخصه معتقدم باید او را بلند همت ترین بازیگر ایرانی هم نامید.
بهرام افشاری در مصاحبه با یک تلوزیون اینترنتی گفته بود : اگر دیگران برای اثبات هنرشان از صفر شروع کردهاند من به خاطر فیزیک خاص و قدم از منفی 200 شروع کردهام
بهرام افشاری در مجموعه پایتخت 2 هم نقش کوتاهی بر عهده داشت که شاید خیلیها او را به خاطر نیاورند. در پایتخت 2 افشاری در نقش "شیر" برادر معتاد بهبود بازی کرد و با اینکه نقش کوتاهی داشت به خوبی از عهده اجرای آن بر آمد. اما او برای رسیدن به اینجا و گرفتن یکی از نقشهای اصلی در پربینندهترین سریال تلوزیونی نوروزی که زمانی فقط چند دقیقه کوتاه در آن بازی کرده بود راه طولانی را طی کرده است.
بهرام افشاری در سال 1382 کار تئاتر را به صورت آماتور در زادگاهش همدان شروع کرد اما با توجه به فیزیک خاصش مسلما برای انتخاب نقش محدودیتهای بسیار زیادی داشته است. عشق و علاقه به بازیگری را در وجود چنین افرادی باید یافت چرا که آنها به هر موفقیتی برسند به واسطه هنرشان رسیدهاند. اصولا اگر یک بازیگر محدود به فیزیکش شود صرفا در نقشهایی که آن قالب خاص را میطلبد می تواند بازی کند به عنوان مثال افراد عضلانی که به طور خاص و صرف در نقش بادیگارد ظاهر میشوند و هیچگاه از این مرحله فراتر نمیروند. حالت دیگر این است که همین افراد به واسطه هیکل عضلانی خود وارد سینما میشوند و بعد با نشان دادن استعدادهای خود در سینما و تلوزیون ماندگار میشوند و نقشهایی متفاوت را با همان فیزیک منحصر به فرد بازی میکنند از نمونه های موفق در این زمینه میتوان "دوانی جانسون یا راک" را مثال زد که در حال حاضر عنوان پولساز ترین بازیگر هالیوود را یدک میکشد. اما مورد بهرام افشاری با همه اینها فرق دارد و پرونده منحصر به فردی در سینمای ایران و شاید جهان باشد.
اولا قد بلند 1.98 سانتی به صورت پیشفرض مثل هیکلهای عضلانی مورد دلخواهی برای نویسندگان و کارگردانان برای خلق یک شخصیت نیست و شاید به جز در ژانر ورزشی آن هم فیلم خاصی در مورد بسکتبال یا والیبال جایگاه دیگری نداشته باشد که البته این ژانر در کشور ما جز مهجورترین ژانرهاست.
دوما اینکه افشاری بر خلاف گفته خودش که قد خودش را یک امتیاز برشمرده است اصلا به واسطه قدش وارد سینما نشده است و حتی می توان آن را یک مورد منفی برایش برشمرد که مانع بروز استعدادهایش شده است.
بهرام افشاری از 1382 تا 1388 در همدان تئاتر کار کرد و احتمالا خودش فهمید که ظرفیتش بیشتر از اینهاست، او حالا باید یک تصمیم مهم بگیرد، آیا در این رشته برای او آیندهای هست؟ خودش میدانست که استعدادش را دارد ولی کم نیستند کسانی که استعداد دارند ولی وقتی زمان مبارزه فرا میرسد همه چیز را واگذار میکنند، مبارزهای که او پیش رو داشت بسیار سختتر از دیگران بود. او اول باید دیگران را مجاب میکرد که او را به عنوان یک استعداد بدون در نظر گرفتن قدش بپذیرند و بعد شروع به اثبات استعدادش میکرد.
افشاری سال 88 به تهران آمد و در کلاسهای بازیگری استاد سمندریان شرکت کرد و بصورت حرفهای به بازی در تئاتر پرداخت. علاقه او به تئاتر و نمایش از همان سالهای ابتدایی فعالیتش مشخص بود و اتفاقا این دغدغه حتی بعد از شهرت و حضور در سینما همراهش بود.
افشاری میگوید به خاطر همین دغدغه تمایل چندانی به کار در حوزه تلوزیون و سینما نداشته است. اما با تمام احترامی که برای او قائلم اجازه بدهید این عدم تمایل را به گونهای دیگر بیان کنیم. بین سالهای 88 تا 92 او مشغول ریاضت تمام بود ریاضت نه بدین معنا که مشغول به کاری باشد که سختی را بر او تحمیل کند اتفاقا افشاری از اجرای تئاتر و نمایش لذت هم میبرد ولی واقعیت این است که او علیرغم همه زحماتی که میکشید و تمام استعدادی که از خود بروز میداد هنوز به آنچه استحقاقش را داشت نرسیده بود. صحنه تئاتر ایران و حتی جهان با وجود عمق زیاد از حیث فنی و هنری گستره مخاطب عام چندانی ندارد و در قیاس با سینما و تلوزیون من باب مخاطب و بیننده حرفی برای گفتن ندارد و با وجود همه صحبتهای اهل این هنر مبنی بر عشق به کارشان و عرق به خاک صحنه، هنرمند برای عرضه هنرش به مخاطب نیاز دارد ! و هر چقدر تعداد مخاطبین بیشتر باشد هنرمند و هنرش بیشتر شکوفا می شود.
افشاری در بین سالهای 88 تا 92 در نمایشهای بسیاری مثل جنگیر، آدم کش، پیرمردی با بالهای بزرگ، ویران ، ترنج، رابینسون کروزوئه و شایعات بازی کرد از نقشهای کوتاه و فرعی شروع شد و تا جایی که تبدیل به ستاره روی صحنه شد. در ابتدا با لقب "قد بلنده" روی سن هنرنمایی میکرد ولی خیلی زود بهرام افشاری شد!
حالا دیگر در سالنهای تئاتر او را با نامش و نه با قدش میشناختند. دو سال پیاپی نامزد بهترین بازیگر تئاتر ایران شد، در سال 90 تندیس بهترین بازیگر مرد را در سی و یکمین جشنواره بین الملی تئاتر فجر از آن خود کرد و افتخارات بسیاری دیگر که افشاری یکی پس از دیگری کسب میکرد. او به معنای واقعی کلمه بازیگر بود. در همان سال 92 بود که به عنوان بازیگر مهمان در مجموعه پر طرفدار پایتخت 2 در نقش "شیر" که برادر بهبود بود و اعتیاد داشت ظاهر شد. نه تنها نقش تیپیکال معتاد را بازی نکرد بلکه بسیار هنرمندانه در قالب طنز توانست این نقش کوتاه را تبدیل به یک خاطره ماندگار کند، ولی متاسفانه زمان ایفای نقشش کم بود و البته در آن سریال آنقدر چهرههای طنز حضور داشتند که حتی نقش بهبود که مهران احمدی باتجربه آن را بازی میکرد جزو نقشهای درجه 2 و 3 شد و مهران احمدی در فصل بعدی سریال فرصت هنرنمایی با نقش بهبود را پیدا کرد. با این حال نقش"شیر یا همان شیرافکن" در خاطره مردم باقی ماند و شروع کار افشاری در تلوزیون با یک موفقیت همراه بود.
به جرات میتوان گفت که بهرام افشاری با استعداد خودش و با همان بازیهای درخشانش در تئاتر مجوز حضور در سینما را پیدا کرد رضا درمیشیان بازی او را در نمایش رابینسون کروزوئه دید و از او برای فیلم عصبانی نیستم دعوت کرد هر چند او در آن فیلم هم به واسطه مسائل ومشکلاتی که به خاطر ممیزی و اکران فیلم پیش آمد فرصت چندانی برای دیده شدن پیدا نکرد ولی اعتماد مجدد درمیشیان به افشاری باعث شد تا برای بهرام در فیلم لانتوری یک نقش خاص در نظر بگیردبگ نقشی که از لحاظ مدت حضور جلوی دوربین کم بود ولی از حیث اهمیت جای کار زیادی داشت، همین ریسک باعث شد که نقش آن خلافکار قدبلند شکل بگیرد، نقشی که بهرام افشاری به خوبی از عهده اجرای آن برآمد. قد بلند افشاری در اینجا امتیازی شد تا درمیشیان این نقش را برای او در نظر بگیرد و میشود گفت تنها جایی که فیزیک افشاری به کمک او آمده است همینجا بود.به هر حال او در این فیلم به حدی خوب ظاهر شد که سیل پشنهادات کاری به سمتش جاری شد ولی خوشبختانه به واسطه سالها حضور در تئاتر او خوب صبر کردن را آموخته است و در جو حضور در سینما غرق نشد لذا در انتخاب نقش بسیار با تجربه عمل کرد. در ضمن او از حیث شخصیت اجتماعی هم با مسئله شهرت فوق العاده منطقی کنار آمد.هر چند مجبور شد که در یک ویدئو آدرس صفحه خودش در شبکههای اجتماعی برای طرفدارانش بیان کند تا از فعالیت صفحههای فیک به نام خودش جلوگیری کند ولی خوشبختانه دچار غرور و خود بزرگ بینی نشد. او معتقد است سالها تلاش و حضور در عرصه بازیگری و نمایش باعث شده است که به جای خودبزرگبینی به نوعی خودشناسی برسد که در زندگی کمک شایانی به او کرده است.
به هر حال اولین اثرات حضور در تلوزیون شهرت است و فارغ از دردسرهای این حس شیرین، چه بخواهیم و چه نخواهیم انسان ذاتا شهرتطلب است. تمام سلبریتیهایی که اکنون از سختیها و گرفتاریهای شهرت مینالند و به نوعی از جمع گریزانند زمانی در رویاهایشان این وضعیت را تصور میکردهاند و لذت میبردهاند. افشاری برخلاف بسیاری از کسانی که مشغول فعالیت در سینما هستند ، به واسطه هنرش دیده شد، برای بهرام افشاری آرام آرام شهرت پدیدار میشود و او در شرایطی این حس را تجربه میکند که کاملا لیاقتش را دارد، او تمام موفقیتها را در عرصه تئاتر کسب کرده بود و حالا نیاز به سِن بزرگتری داشت تا هر آنچه در چنته دارد به منصه ظهور برساند. . با وجود دوران پر افتخاری که در تئاتر طی کرده بود باز هم میزان شهرت سینما و تلوزیون با تئاتر قابل قیاس نبود،برای درک بهتر این تفاوت کافیست به تعداد مصاحبههای کاری که با بهرام افشاری در زمانی که صرفا بازیگر تئاتر بوده است و زمانی که دومین کار تلوزیونیاش را انجام داده است بیاندازید. هر چند درطول تمام این سالها هم عموما در تیتر این مصاحبه ها عباراتی مانند : "گفتگو با بلندقدترین بازیگر " به چشم میخورد و قطعا این چیزی نیست که بهرام افشاری دوست داشته باشد. با وجود همه این جذابیتهای عالم شهرت بهرام افشاری در انتخاب نقشهایش بسیار با وسواس عمل می کند و هرگز به صرف حضور در سینما و تلوزیون هر نقشی را نمیپذید. نقش جذابی که در سریال علی البدل با لهجه همدانی ایفا کرد احتمالا ادای دینی به زادگاهش بود ولی در همان سریال که کارگردانش سیروس مقدم بود نشان داد که او توانایی اجرای تیپهای با 180 درجه اختلاف شخصیتی را دارد. فقط کافیست آن نقش را با نقشش در لانتوری مقایسه کنید! او در تمام نقشهایی که بازی کرده است آنچنان متفاوت و با ابهت ظاهر شده است که کسی به فیزیک مشابه این نقشها توجهی ندارد. جوان عاشق پیشهای(قَدم) که افشاری در فیلم " کارگر ساده نیازمندیم" نقشش را بازی کرد اگرچه مورد توجه هیئت داوران در جشنواره فیلم فجر قرار نگرفت ولی به شدت مورد توجه مخاطبین واقع شد و بسیاری از منتقدین بازی او را حداقل لایق کاندید شدن در بخش نقش اصلی دانستند. او در فیلمهای ایرانبرگر و نیوکاسل هم بازی کرده است . افشاری این روزها با سریال پایتخت 5 در نقش بهتاش فریبا مهمان خانههای مردم ایران است، همانقدر که در فیلم کارگر ساده نیازمندیم به زبان ترکی با تمرین و ممارست برای ایفای نقشش مسلط شد حالا در اینجا به گونه ای دیالوگهای مازنی را با لهجه مناسب بیان میکند که از بازیگرانی که چندین سال است در این سریال بازی میکنند پیشی گرفته است. و این از خصوصیات بارز بازیگران تئاتر است. در عین حال او دغدغههای یک جوان بیکار و البته راحتطلب را به بهترین شکل ممکن به نمایش میگذارد و توانسته است استعدادهای خودش در زمینه طنز را بار دیگر به به نحو احسن نمایش دهد. او نتیجه سالها زحمتش را میگیرد.
نوید محمد زاده که در چند نمایش و همچنین در فیلمهای لانتوری و عصبانی نیستم با افشاری همبازی بوده است در پستی در اینستاگرام درباره افشاری نوشت :
بهرام افشاری رفیقِ همچون برادر من،بهتاش فریباِ پایتخت ۵
من می دونم چی کشیدی به اینجا برسی.من می دونم قراره به کجاها برسی.
مبارک باشه درخشش تو در پایتخت۵ به ما رفقات
کسانی که با افشاری کار کردهاند میدانند که او چه توانایی بالایی دارد. هر چند در سالهای اخیر ورود افراد به سینما به صرف داشتن چهره جذاب مثل گذشته نیست و این استعداد افراد است که موجبات موفقیتشان را فراهم میآورد اما هنوز هم زد و بندهای پشت پرده وجود دارند و در این میان کسی مثل بهرام افشاری یک تنه در مقابل بسیاری از این بی عدالتیها ایستاد، خودش و تواناییهایش را ثابت کرد و بازی در این فیلمها فقط و فقط گوشهای از هنر این جوان با استعداد همدانی را به نمایش گذاشته است. او برای رسیدن به اینجا با خیلی چیزها مبارزه کرد با دیدگاهی که فقط بلندقدترین بازیگر ایران را فارغ از هنرش میدیدند. بر خلاف آنچه خودش میگوید و شاید به خاطر ماخوذ به حیا بودنش میگوید: این فیزیک و قد بلند برای او هیچ امتیازی نداشت، بزرگترین امتیازی که بهرام افشاری داشت همت بلندش بود، او به بسیاری از جوانان و علاقمندان به سینما ثابت کرد خواستن توانستن است، میشود اگر تلاش کرد و تلاش کرد و تلاش کرد. همه آن موفقیتهای بی نظیرش در عرصه نمایش و تئاتر به اندازه بازی در نقش بهتاش فریبا در سریال پایتخت برای افشاری دیدهشدن را به ارمغان نیاورد، دیدهشدنی که حقش بود و حالا منتظر میمانیم تا موفقیتهای بزرگتر او را شاهد باشیم، چرا که او نماینده انسانهای تلاشگر است و موفقیتش را میتوان موفقیت استعدادهای ناب تفسیر کرد. با ذوق و قریحهای که افشاری دارد سیمرغ بهترین بازیگر دور از دسترس نیست، او باید بر نفس خویش برای حضور در سینما و تلوزیون فائق آید و جذب شهرت نشود و همینطور در انتخاب نقشهایش دقت کند آنگاه تیترها به جای بلندقدترین، بلندهمتترین خواهند شد ! آری موفقیت شایسته انسانهای با همت بلند است.