وقتی سناریو را تمام کردم دیدم فشارم صفر شده است!

پرویز نوری: همیشه گفته اند فیلم ها ابدی اند. اثر دلهره ای آدرین لین «جاذبه مرگبار» (Fatal Attraction) پس از گذشت ۳۰ سال از نمایش آن هنوز مطرح است و گویی هرگز کهنه نمی شود… داستان آن، ماجرای مردی متأهل به اسم دن گالاگر (با بازی مایکل داگلاس) است که پس از آشنایی و دیداری…

همیشه گفته اند فیلم ها ابدی اند. اثر دلهره ای آدرین لین «جاذبه مرگبار» (Fatal Attraction) پس از گذشت ۳۰ سال از نمایش آن هنوز مطرح است و گویی هرگز کهنه نمی شود… داستان آن، ماجرای مردی متأهل به اسم دن گالاگر (با بازی مایکل داگلاس) است که پس از آشنایی و دیداری کوتاه با یکی از همکارهای خود الکس فورست (با بازی گلن کلوز) به دردسر می افتد. «الکس» دلباخته اش می شود اما «دن» او را پس می زند و هنگامی می خواهد این رابطه را قطع کند با واکنش غریب زن مواجه می گردد. زن روی ماشین او اسید می پاشد و با تلفن تهدیدش می کند و سرانجام هم خرگوش مورد علاقه دختر «دن» را درون دیگ می پزد.
اینک با گلن کلوز درباره احساس رنج و درد بازی نقش یکی از خطرناک ترین زن های سینما، به گفت و گو می نشینیم:

چه شد که برای این نقش شگفت انگیز انتخاب شدید؟

– وقتی سناریو را به من دادند در یک نشست آن را خواندم. همین که تمام شد احساس کردم که فشارم صفر شده است! داستان در اصل زمانی به پایان می رسید که «الکس» خودش را می کشت و «دن» به خاطر اثر انگشت اش روی چاقو، به زندان می رفت. چیزی که مرا سخت اذیت کرد صحنه پختن خرگوش بود اما به هیچ وجه نمی توانستم سناریو را از ذهنم خارج کنم. بعد به وکیلم زنگ زدم و گفتم: «عجله کن و ببین کی من می توانم در امتحان برای بازی این نقش شرکت کنم». تهیه کننده شری لنسینگ حدود پنج سال قبل به من گفت آن ها مرا متقاعد کردند که در مورد انتخاب نقش «الکس» اشتباه کرده ام زیرا نمی خواستند من در اتاق امتحان باشم. آن ها گفته بودند «می تونه جذاب باشه؟» و من پیش خودم فکر می کردم «معلومه که هستم».


تماشاگران در مورد صحنه پایانی در اصل سناریو مخالف بودند و عقیده داشتند آن همه خون ریزی و بعد هم خودکشی نمی تواند جالب باشد. بنابراین سازندگان پایان دیگری در نظر گرفتند این که «الکس» با چاقو وحشیانه و بیرحمانه به «گالاگر» حمله کند. «گالاگر» هم بخواهد او را در وان خفه کند اما همسرش (آن آرچر) با شلیک گلوله «الکس» را بکشد. با این سرنوشت و شخصیت «الکس» موافقت داشتید؟


– برای تجسم شخصیت «الکس» می بایستی سعی کنم که موجودی کثیف و زشت از کار در نیاید. احساس خاصی شاید هم همدردی و دلسوزی نسبت به او داشتم. کسی بود که به نظرم کنترلش را از دست داده بود اما انسانی شر نبود. بنابراین هنگامی به من گفتند که می خواهند صحنه آخر را دوباره فیلم برداری کنند، فکر کردم شوخی می کنند. نفهمیدم برای چه باید این کار را بکنند. پایان جدید او را تبدیل به یک روانی می کرد. این جور آدم ها، مثل «الکس»، در حقیقت خود آزار بودند و نه این که تخریب کننده.

 

به هر رو، مخالف این تغییر بودم و گفتم «من نمی تونم این کارو بکنم، این دیگه اون شخصیتی نیست که من به عهده گرفتم». دو هفته ای پای این قضیه ایستادم. مدام جیغ و داد بود. می دانستم که اگر من این صحنه را بازی نکنم آن ها نمی توانند فیلم را آماده نمایش کنند. گذشته از آن واقعاً به این شخصیت اعتقاد داشتم. بالاخره یکی از دوستان آمد پیشم و گفت: «تو کار خودت را کردی و حالا باید جزو گروه سازنده باشی». این شد که پذیرفتم صحنه پایان جدید را بگیرند. شکسپیر و یونانی ها اشتباه نکرده اند. کاتا رسیس (روان پالایش) مهم است و آسان ترین راه برای خالی کردن عقده های روانی، ریختن خون است. ما هم به تماشاگران پاک سازی احساسات و عواطف را دادیم که نیاز بود.


پایان جدید فیلم موثر افتاد. فیلم به فروش فوق العاده ای رسید و هشت هفته روی اکران بود و بعد هم نامزد شش اسکار شد از جمله بهترین بازیگر (کلوز) و بهترین فیلم. روی شما چه تأثیری باقی گذارد؟
– آن چه باعث حیرت من شد این که شخصیت زن و نقش «الکس» نفرت همه زنان را برانگیخت. حقیقتاً نمی دانستم چه گونه می توانستم این شخصیت را عوض کنم، شاید باید بیش تر مقاومت می کردم و نمی گذاشتیم «الکس» بدین صورت معرفی شود. با این حال اکنون حس می کنم فیلم بسیار سرگرم کننده است و از لحاظ ترسیم یک درام روان شناسانه بسیار موفق عمل کرده است. حدس می زنم روزی خواهد آمد که مردم بگویند «گلن کلوز؟ کی بود؟» اما تأثیر «جاذبه مرگبار» به گمانم هرگز در طول زمان ها کم نخواهد شد.( سیارک)

نظرات

برای ارسال نظر باید وارد حساب کاربری شوید. ورود یا ثبت نام

بیشتر بخوانید