چگونه مشتری به برندخاصی از گوشی هوشمند وفادار می ماند

در

با رشد و رقابت صنعت گوشی هوشمند، توسعه دادن یک درک بهتر از آنچه وفاداری مصرف کنندگان به برندهای گوشی هوشمند را تحریک میکند تبدیل به یک موضوع مهم برای دانشگاهیان و متخصصین شده است. این مطالعه چهار عامل تعیین‌کننده وفاداری به برند گوشی هوشمند را برپایه منظرهای ارزش مصرف کننده و شناسایی برند-مصرف‌کننده فرضیه سازی مینماید. بعلاوه این مطالعه همچنین اثرات واسطه‌ای اختلافات سن و جنس روی پروسه تعیین وفاداری به برند گوشی هوشمند را اکتشاف میکند

نتایج نشان میدهند که ارزش کاربردی، ارزش احساسی، ارزش اجتماعی، و شناسایی برند دارای یک اثر مثبت برروی وفاداری به برند گوشی هوشمند میباشند. نتایج نشان میدهد که از بین دو واسطه‌ گر، واسطه‌ گر سن پیوندهای وفاداری‌ به‌ برندارزش‌احساسی و پیوندهای وفاداری‌به‌برندارزش‌اجتماعی را ارتقا میدهد ولی رابطه وفاداری‌به‌برند-شناسایی‌ برند را کاهش میدهد. هرچند، جنس یک نقش واسطه‌ای در تعیین وفاداری به برند گوشی هوشمند بازی نمیکند. نتایج این مطالعه چندین اشاره تئوری و عملی مهم برای مدیریت برند گوشی هوشمند فراهم میسازد.با تکثیر برندهای رقیب در بازار، وفادار نگهداشتن مصرف کنندگان برای مدیران بازاریابی یک مورد ضروری میباشد.

پژوهشگران یک میزان قابل ملاحظه ای از تلاشها را به بررسی این موضوع اختصاص داده اند. آنها ادعاکرده اند که مفهوم وفاداری برند باید از رفتار پشتیبانی به تعهد روانشناسی گسترش یابد ، و هر دوی وفاداری نگرشی و وفاداری رفتاری بر نتایج بنفع برند تأثیر میگذارند. وفاداری نگرشی ممکن است بطور مثبت با هدف پشتیبانی، به اصطلاح پذیرش قیمت اضافه، و مقاومت دربرابر ضد-متقاعدسازی در ارتباط باشد، درحالیکه وفاداری رفتاری ممکن است منجر به سهم بازار بزرگتر و سوددهی بیشتری گردد.
باتوجه به زمینه های تئوری مختلف، پژوهشگران دلایل وفاداری به برند را بررسی کرده اند، ولی دو نقطه نظر میزان توجه بیشتری را دریافت کرده اند. اولی عبارتست از تئوری ارزش مصرف کننده، که ادعامیکند که درک ارزش، پیش بینی کننده اصلی وفاداری به برند میباشد . مصرف کنندگان وفادار باقی میمانند اگر آنها ارزش برتری از یک برند فرضی حس نمایند . نقطه نظر دوم عبارتست از روش شناسایی، که شناسایی برند مصرف‌کننده (از این پس باعنوان شناسایی برند ارجاع داده خواهدشد) را بعنوان مقدمه وفاداری به برند مشخص میکند.

مصرف کنندگان به یک برند فرضی می‌چسبند هنگامیکه خودشان را با مشخصه های برند شناسایی میکنند . بعضی از مطالعات ادعا کرده اند که هر دو نقطه نظر ممکن است بصورت مثبت، اعتماد به برند را نتیجه دهند ، که ادعاهایی را که بیان میکنند که اینها اصول وفاداری به برند میباشند را پشتیبانی میکند. (سیارک)
اگرچه پژوهشگران بطورکلی قدرت پیش‌بینی‌کننده ارزش مصرف کننده و شناسایی برند را تصدیق میکنند، مدیران ممکن است با یک وضع دشوار درباره اختصاص منبع مواجه شوند زیرا این دو نقطه نظر خطوط راهنمای متفاوتی برای تجربه تجاری پیشنهادمیدهند. استراتژیهای استخراج شده از تئوری ارزش مصرف کننده، مدیران را تشویق میکند تا بر توسعه محصول تأکید نمایند و بین مزایای مشخصه های محصول و مصرف کنندگان ارتباط برقرارکنند ، درحالیکه استراتژیهای استخراج شده از روش شناسایی ممکن است مدیران را تحریک کند تا یک هویت برند جذاب را ایجاد کنند و یک جامعه برای ارائه دادن تعاملات برند-مصرف‌کننده و مصرف‌کننده-مصرف‌کننده سازماندهی کنند. درحالیکه مدیران ممکن است این کمپین‌های بازاریابی را تطبیق دهند تا اقدامات مشترک و همکاری ایجاد نمایند، بحرانی میباشد که بین اثرات ارزش مصرف کننده و شناسایی برند-مصرف‌کننده بر وفاداری به برند تمایز قائل شد. لذا یک تحلیل جامع با عوامل تعیین‌کننده وفاداری میتواند در درک اولویت عامل تعیین‌کننده و اختصاص منابع بازاریابی کمک نماید.
بعلاوه، مطالعات درمورد وفاداری به برند درمورد ضرورت لحاظ کردن ناهمگنی فردی بحث کرده است. معتبرسازی مدل و/یا تست فرضیه ها با کل نمونه ها ممکن است از این تبعیض جمعی رنج ببرد، و اثربخشی کمپین های بازاریابی ممکن است طبق انتظار تحقق نیابند. درمقایسه با بازاریابی انبوه، بازاریابی هدفمند ممکن است بصورت پربازده تری عایدی ها و سودهایی تولید کند. همینطور ناهمگنی فردی لازم است تا در تحلیلهای وفاداری به برند لحاظ گردند. یک مشخصه واسطه‌ گری ناهمگنی فردی میتواند به مدیران کمک کند تا برنامه های وفاداری بهتری را متناسب سازی نمایند و آگاهی جاری را غنی سازی کنند. یک مرور بر مطالعات قبلی آشکار میسازد که سن و جنس دو متغیر معمول ناهمگنی میباشند ، و این مطالعه بررسی میکند که آیا و چگونه اثرات عوامل تعیین کننده وفاداری در بین کاتگوریهای سن و جنس فرق میکنند.
در مجموع، این مطالعه دارای دو هدف اصلی میباشد:
1. درک اثر نسبی عوامل تعیین‌کننده (بعبارت دیگر ارزش و شناسایی) برروی وفاداری به برند.
2. درک اثرات واسطه‌ای ناهمگنی فردی (سن و جنس) برروی روابط بین ارزش/شناسایی و وفاداری. (سیارک)
برای دستیابی به ایندو هدف، این مطالعه از صنعت گوشی هوشمند در تایوان بعنوان زمینه پژوهشی استفاده میکند. در تایوان، گوشی های هوشمند مورد استفاده میباشند و 71% بازار گوشی موبایل در قالب عرضه در ربع سوم سال 2012 را در اختیار داشته اند . یک مطالعه اخیر از گوگل در سال2013 گزارش داد که نرخ نفوذ گوشی های هوشمند در ربع اول سال 2013 برابر 51% بود که یک افزایش 19% درطی همان دوره در سال 2012 را نشان میدهد. باتوجه به اینکه گوشی های هوشمند دارای پتانسیل رشد در تایوان میباشند و برندها یک فاکتور بحرانی در بازاریابی گوشی های هوشمند هستند، این زمینه پژوهشی مناسب میباشد. نتایج این مطالعه میتواند پیشنهادات استراتژیکی برای بازاریابی گوشی هوشمند فراهم سازد.
ادامه این مقاله بصورت زیر پیش میرود. ابتدا، مرور سایر مطالب مرتبط، دو نقطه نظر تئوری را تشریح میکند و مفاهیم پایه آنها را روشن میسازد. مقاله ادامه دارد............ترجمه  itrans.ir 

نظرات

در ادامه بخوانید...

سندرم وضعیت سر به جلو

در


تعداد در حال افزایش کاربران که از انواع محتوای رسانه و اپلیکیشن ها لذت می‌برند، مدیون گوشی هوشمند است؛ اما بسیاری از کاربران از گوشی هوشمند خود با سر پایین و دستگاه نزدیک کمر و یا ران خود، در حال مسافرت در مثلاً با اتوبوس یا مترو استفاده می‌کنند. با توجه به پیامدهای استفاده از دستگاه‌های گوشی همراه در چنین وضعیت بدنی به مدت طولانی، عضلات اطراف گردن کاربران ممکن است خسته شوند. به طور خاص، ادامه وضعیت بدنی نادرست در استفاده از گوشی هوشمند می‌تواند منجر به اختلالات اسکلتی عضلانی مثل درد عضله گردن و سندرم «وضعیت سر به جلو» شود.
طبق گزارش اخیر جیمز ریند که یک فیزیوتراپیست اسکلتی عضلانی در بریتانیا است، استفاده مکرر و منظم از گوشی هوشمند می‌تواند منجر به آسیب تجمعی و اختلالات اسکلتی عضلانی به کاربر شود . او هشدار داد که وضعیت ثابت عادی گردن، شانه‌ها و ستون فقرات فوقانی ممکن است بعداً موجب مشکلات بدنی در زندگی شوند. برای جلوگیری از چنین خطرات سلامتی، کاربران باید گوشی هوشمند را هم‌سطح چشم‌ها نگه دارند و مرتباً وضعیت خود را تغییر دهند و زمان استفاده از گوشی هوشمند را کاهش دهند. اما ممکن است کاربران چنین خطراتی را تشخیص ندهند و حتی زمانی که برخی از کاربران این خطرات را تشخیص دهند، بسیاری از آن‌ها برای حفظ وضعیت صحیح به هنگامی که غرق در استفاده از گوشی هوشمند هستند، توجه کافی نمی‌کنند.
برای رفع این مشکل، ما سیستم جدیدی را برای بررسی وضعیت گوشی همراه، بر اساس تجزیه رفتار بدنی کاربران گوشی هوشمند پیشنهاد می‌کنیم. برای درک وضعیت کاربر، از طریق بررسی تصویر چهره کاربر و داده‌های شتاب سنج سه محوری دستگاه، سیستم پیشنهادی بررسی می‌کند که آیا کاربر صفحه نمایش گوشی هوشمند در دست خود را جلوی صورت گرفته است یا نه. سپس سیستم به شکل دوره‌ای زاویه انحراف گردن کاربر را از طریق اندازه‌گیری میانگین تجمعی زاویه انحراف دستگاه، هنگامی که کاربر دستگاه را در دست دارد و به صفحه نگاه می‌کند، اندازه‌گیری می‌کند. این بر اساس این یافته‌ها است که هنگامی که کاربر از گوشی هوشمند استفاده می‌کند، زاویه انحراف بین گردن کاربر و دستگاه، ارتباط مستقیم دارند؛ زیرا کاربر به شکل طبیعی تمایل دارد که زاویه دید را بهینه نگه دارد تا حروف و تصاویر صفحه را به وضوح و به راحتی ببیند. زاویه انحراف دستگاه به‌وسیله یک حسگر چرخش اندازه‌گیری می‌شود که چرخش دستگاه را در سه بعد محاسبه می‌کند. بر اساس سیستم پیشنهادی، اگر زاویه انحراف گردن کاربر از محدوده مجاز برای دوره زمانی خاص تجاوز کند، ما می‌توانیم به کاربر در مورد وضعیت نامناسب او با روش‌های مختلف مثل ویبره، پیغام متنی یا اخطار صوتی اطلاع دهیم.

تحقیقات مرتبط

محققان زیادی روش‌ها و سیستم‌های مختلفی را برای بررسی وضعیت بدنی پیشنهاد کرده‌اند. ارتگا اس؛ و همکاران یک سیستم بررسی وضعیت بدنی مبتنی بر شتاب سنج را برای نجات‌یافتگان از سکته مغزی پیشنهاد کردند. آن‌ها یک سخت‌افزار متشکل از شتاب سنج سه محوری، بوق، لامپ LED و ویبراتور ایجاد کردند و سپس 10 دستگاه بررسی را روی بخش‌های مختلف بدن مثل زانو، شانه و کمر شرکت‌کنندگان قرار دادند. زمانی که وضعیت بد تشخیص داده می‌شود، سیستم پیشنهادی به کاربر هشدار می‌دهد و داده‌های وضعیت نامناسب را به شکل لگاریتم ذخیره می‌کند. فارا، ان، و همکاران سیستمی را برای بررسی سلامتی ستون فقرات از طریق اندازه‌گیری انحراف قسمت فوقانی پشت کاربر و نیروی اعمال شده روی ستون فقرات ابداع کردند . برای این کار، آن‌ها حسگرهای خاصی مثل شیب‌سنج و سل لود (load cells) را به ترتیب به گردن و کفش‌های کاربر متصل کردند. همه روش‌های ذکر شده در بالا، جدید هستند و برای هدف خود به خوبی طراحی شده‌اند؛ اما کاربران باید به حسگرهای اضافی، روی خود مجهز شوند و این محدودیت، مانع کاربرد گسترده و همه‌گیر می‌شود.
همچنین هونگ، دی، و همکاران یک سخت‌افزار به نام SEPTIMU را در داخل گوشی‌های قدیمی (earphones) برای بررسی وضعیت کاربران نصب کردند. با تلفیق خروجی شتاب سنج سه محوری و ژیروسکوپ روی SEPTIMU، آن‌ها تشخیص دادند که کاربر چه مدت در یک وضعیت، بدون حرکت باقی می‌ماند. این سیستم با تجزیه داده‌های حاصل از حسگر، فقط بررسی می‌کند که آیا کاربران وضعیت خود را تغییر می‌دهند. شرمپ، ای، و همکاران چارچوبی را برای رده‌بندی وضعیت‌های نشستن ایجاد کردند. آن‌ها ترانسدیوسر چهار نیرو را به یک صندلی معمولی اضافه کردند و تابع هزینه وضعیت را بر اساس مدل بیومکانیکی محاسبه کردند. با استفاده از تابع هزینه وضعیت، آن‌ها توانستند وضعیتی را که می‌تواند منجر به درد کمتر پشت کاربر شود، تشخیص دهند. این روش برای موقعیت‌های داخلی مثل ادارات بسیار مناسب است؛ اما نمی‌توان آن را در مورد استفاده از گوشی همراه به کار برد.
متقابلا، بائک، جی، و همکاران روشی را برای بررسی وضعیت کاربر در طول استفاده از یک گوشی همراه در سه فعالیت نشسته، ایستاده و راه رفتن پیشنهاد کردند. برای رده‌بندی وضعیت کاربر در یکی از این سه دسته، آن‌ها زاویه انحراف بین دستگاه و سطح زمین را از مقادیر شتاب سنج دو محوری متصل به دستگاه محاسبه کردند. به این معنی که آن‌ها به جای بررسی وضعیت برای فواید سلامتی، زاویه انحراف دستگاه کاربر را برای تشخیص و هشدار شرایط، اندازه‌گیری کردند؛ زیرا آن‌ها در مورد جزئیات شرایط قسمت‌های بدن کاربر نگران نبودند.

سیستم هشدار وضعیت

هنگامی که کاربر شروع به استفاده از گوشی هوشمند می‌کند، سیستم بررسی می‌کند که آیا کاربر از دستگاه در دست خود استفاده می‌کند. برای تشخیص این‌که آیا کاربر در حالت استفاده از دستگاه است، سیستم به شکل دوره‌ای صورت کاربر را از روی تصویر گرفته شده توسط دوربین جلویی گوشی هوشمند، با استفاده از مخزن تشخیص Android APIs بررسی می‌کند و تعداد دفعاتی را که دست کاربر دستگاه را در یک چرخه هشدار می‌لرزاند، می‌شمارد. این شمارش را از طریق بررسی این‌که آیا مقادیر x، y یا z شتاب سنج از آستانه از قبل تعیین شده تجاوز می‌کند، انجام می‌دهد. اگر صورت کاربر تشخیص داده شود و دستگاه چند بار لرزانده شود، احتمالاً کاربر در حال نگاه به صفحه دستگاه در دست خود است. ما این نوع فعالیت فیزیکی را وضعیت استفاده (operation posture) می‌نامیم.
کاربر شروع به استفاده از گوشی هوشمند می‌کند.
دوره بررسی
(مثلاً 5 ثانیه)
نقطه بررسی# 1
نقطه بررسی# 2
نقطه بررسی# 12
(اخطار وضعیت ناسالم)
کاربر در حالی که دستگاه در دستش است، به صفحه نگاه می‌کند.
1. کاربر شروع به استفاده از گوشی هوشمند می‌کند.
2. وضعیت استفاده کاربر را در طول یک دوره بررسی، چک کن.
الف. چک کن که آیا صورت کاربر تشخیص داده می‌شود.
ب. تعداد لرزش گوشی هوشمند را بشمار.
پ. اگر تعداد تشخیص صورت از آستانه بالاتر رفت، زاویه انحراف گوشی هوشمند را ثبت کن.
پیچ حسگر چرخش (روش ایستاده طولی)
رول حسگر چرخش (روش خوابیده عرضی)
3. فرایند ذکر شده در بالا را تکرار کن
1. وضعیت استفاده کاربر را در طول یک چرخه هشدار (60 ثانیه) چک کن.
الف. اگر تعداد کل لرزش گوشی هوشمند از آستانه بالاتر رفت، میانگین زاویه‌های ثبت شده انحراف را محاسبه کن.
2. اگر میانگین زاویه انحراف گوشی هوشمند خارج از محدود مجاز باشد، به کاربر اطلاع بده.
الف. ویبراسیون
ب. پیام متنی
پ. هشدار صوتی
3. فرایند بالا را تکرار کن.

ایده پایه

اگر کاربر در وضعیت استفاده باشد، زاویه انحراف گردن کاربر و دستگاه ممکن است با هم ارتباط داشته باشند؛ زیرا کاربر می‌خواهد که زاویه دید مناسب را بین صفحه نمایش و چشم‌ها را حفظ کند تا در داخل محدوده‌ای که کیفیت تصویری قابل‌قبول را بدهد، باقی بماند؛ بنابراین، می‌توانیم زاویه انحراف گردن کاربر را از طریق بررسی زاویه انحراف دستگاه نسبت به محور عمودی، با استفاده از زاویه چرخش محاسبه شده به‌وسیله حسگر چرخش، برآورد کنیم. حسگر چرخش، شیب دستگاه را با استفاده از اندازه‌گیری‌های شتاب سنج سه محوری و حسگر مغناطیسی نسبت به ماتریکس چرخش محاسبه می‌کنند.این مقاله ادامه دارد.....

در سیارک بخوانیم:

پوسچر چیست

روش بهبود پوسچر 

کیفوز سینه 

لباس‌های هوشمند برای بهبود پوسچر 

 

نظرات

در ادامه بخوانید...

کاربرد آموزشی گوشی همراه

در

در حال حاضر گوشی اینترنت همراه و گوشی های هوشمند پتانسیل قابل توجهی بعنوان ابزارهای یادگیری و توسعه برنامه های آموزشی مبتنی بر گوشی های هوشمند داشته و توجه رو به افزایشی را بخود جلب می کنند.
هدف از این مطالعه کسب دیدگاه عمیق تری از ماهیت استفاده دانشجویان از گوشی هوشمند همچنین نگرش آنها به کاربرد آموزشی گوشی همراه بود تا مداخلات موفقیت آمیز آموزشی طراحی گردد.
روش های آموزشی باید دینامیک باشند و برای یک محیط دائماً در حال تحول و تغییر پیوسته اتخاذ گردند. طی چند دهه گذشته فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT) یک مولفه کلیدی تدریس و یادگیری در آمـوزش عالی بوده است. یک روند به ویژه مهم که به تازگی با توجه به استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات متوجه شدیم، افزایش وابستگی به گوشی تلفن همراه نه تنها در انجام کارهای روزانه، بلکه در محیط های آموزشی و حرفه ای نیز است. بی شک تأثیربخشی کاربرد گوشی تلفن همراه امروزه یک پارامتر مهم از سواد کامپیوتری گشته است. درنتیجه مدارس ابتدایی و دبیرستان پیوسته در حال معرفی تکنولوژی تلفن همراه هستند تا آموزش و یادگیری را بهتر کنند. طبیعتاً تعجب آور نیست که دانشجویان یا دانش آموزان انتظار داشته باشند که از این تکنولوژی بهنگام گذارندن واحدهای دانشگاهی استفاده کنند. مدارک و شواهد حاکی از استفاده گسترده کنونی از گوشی های هوشمند در آموزش پزشکی است. در مطالعه ای در کانادا گزارش شده که تنها 85 درصد دانشجویان و دانشکده پزشکی روزانه از گوشی های هوشمند استفاده می کنند، اما انتظار استفاده از این تکنولوژی را جهت افزایش آموزش و حرفه پزشکی دارند. درحالیکه دانشجویان پزشکی در انگلستان نیز گزارش کردند که استفاده از گوشی های هوشمند می تواند سودمند باشد و به احتمال زیاد به در آینده افزایش پیدا کند. نسل جدید دانشجویان مراقبت سلامت رشد یافته مجموعه فن آوری اطلاعات را فراگرفتند. افراد 18- 33 ساله یا آن افرادی که طی سال های 1981-1996 بدنیا آمدند فن آوری تلفن همراه و رسانه اجتماعی را پذیرفته اند. گزارش شده که رسانه های اجتماعی می توانند مشارکت را بهبود بخشیده و گروه های مختلف و از لحاظ جغرافیایی پراکنده دانشجویان و پیشه داران را از طریق امکان ارتباط خارج از کلاس درس، اصلاح همکاری، خلاقیت و ایجاد ارتباط بین دانشجویان و کارشناسان بهم متصل کنند.
بکارگیری فن آوری تلفن همراه می تواند به میزان معنی داری یادگیری تلفیقی را افزایش دهد اما نقش برجسته ای هم در پشتیبانی از تدریس داخل دانشگاه هم می تواند داشته باشد. گوشی های همراه در فعالیت های آموزشی بکار گرفته شده اند تا به محتوای واحد درسی دسترسی پیدا کنند، اطلاعات مرتبط با عملکرد دانشجویان را کسب کنند و به بحث و اشتراک گذاری بین دانشجویان و معلمان تشویق کنند. بنابراین از آنجایی که این دستگاه ها ممکن است فرصت هایی را به منظور افزایش آموزش و یادگیری ارائه دهند، واضح است که گوشی تلفن همراه بمانند گوشی های هوشمند می توانند سهم قابل توجهی در آموزش مدرن مراقبت سلامت داشته باشند. اما بهمراه هر تکنولوژی درک مهارت های کاربران اصلی و نگرش آنها به ابزار جدید به منظور سوق دادن توسعه نوآوری های مناسب آموزشی دارای اهمیت بنیادی است. در آن زمان، دانشجویان تمایل به کاربرد گوشی های هوشمند برای یادگیری داشته و ترجیح می دهند از گوشی های هوشمند خود برای فعالیت های اجتماعی و خصوصی استفاده کنند. چند گزارش در حال حاضر درخصوص نوآوری های آموزشی با کاربرد گوشی های هوشمند موجود است. در حالیکه اغلب استفاده از برنامه های کاربردی خاص و یا برنامه های عامل در گوشی های هوشمند آزمایش می شود. در مورد چگونگی درک دانشجویان از گوشی های هوشمند بعنوان یک ابزار آموزشی در فعالیت های شخصی و فراتر از چارچوب کاربردهای ویژه اطلاعات کم است. هدف از این مطالعه بررسی عینی این بود که آیا و تا چه حد در شرایط عدم حضور یک کاربرد یا نیاز خاص ارائه شده توسط دانشگاه، دانشجویان دندانپزشکی از گوشی های هوشمند خود بعنوان ابزار آموزشی در 3 سال اول آموزش دندانپزشکی خود استفاده می کنند یا نه.

بعلاوه نگرش ذهنی دانشجویان نسبت به گوشی های هوشمند بعنوان ابزار یادگیری در این پژوهش مورد بررسی قرار گرفت.
با تهیه یک پرسشنامه توصیفی هدف نه تنها ارزیابی نگرش ذهنی دانشجویان بود بلکه یک درک عینی از اندازه و پیچیدگی که در آن دانشجویان از گوشی های هوشمند استفاده کرده اند نیز فراهم کرد. پرسشنامه به منظور اعتبار صوری (یا نظری) با یک گروه از دانشجویان مقطع کارشناسی مورد آزمون قرار گرفت . بخاطر هدف این مطالعه، استفاده از تلفن همراه "برای اهداف یادگیری" به شمول هر گونه کاربرد تسهیل کننده و یا مرتبط با فرایند یادگیری و فعالیت های آموزشی توسعه یافت. به این معنا که به جدول زمانبندی و یا اعلان های واحد درسی نگاه می کردند، اگرچه چنین کاربردی یک فعالیت یادگیری مستقیم تلقی نمی شود، با این حال فرایند یادگیری را تسهیل ننموده و بخشی از فرایند هر روز آموزشی است.

پرسشنامه در سه بخش ساختار یافته بود: A) جمعیت شناسی.

B) ارزیابی استفاده.

و C) سنجش نگرش.

اولین قسمت، قسمت A، ویژگی های جمعیت شناسی و اجتماعی، همچنین نوع گوشی همراه و ارتباط مورد استفاده توسط دانشجویان را دربرمی گرفت.

بخش B پرسشنامه از پرسش هایی تشکیل می شد که ماهیت و پیچیدگی کارهای انجام شده توسط دانش آموزان با گوشی های هوشمندشان و بویژه استفاده از آن برای اهداف یادگیری از جمله کاربرد رسانه های اجتماعی را بررسی می کرد. همانطور که استفاده از یک گوشی هوشمند امروزه به عنوان پارامتر مهمی از سواد کامپیوتری گشته، پرسشنامه پس از یک طراحی پرکاربرد ارزیابی عینی سواد کامپیوتری را مورد هدف قرار دارد. در این مدل، از دانشجویان خواسته شد که پاسخ دهند آیا آنها تا بحال یک سری کارهای افزایش دهنده پیچیدگی را انجام دادند یا ندادند. این کارها ارتباطات، دسترسی و به تشتریک اطلاعات، معاملات تجاری، و ایجاد محتوایی مانند گرفتن عکس و ساخت فیلم دربرمی گرفت. بخشی هم برای دانشجویان درنظر گرفت شد که اگر احتمالاً کارهای دیگری با گوشی های هوشمندشان انجام می دهند به آنها اضافه کنند. بر اساس مدل قبلی اینجا هم به مجموع هر پاسخ مثبت یک امتیاز با حداکثر نمره ممکن از 16 داده شد. بر اساس کارهای انجام شده، دامنه امتیازات بدین شکل طبقه بندی شد0 تا 5 بعنوان پایه، 6-10 بعنوان متوسط 11-16 بعنوان پیشرفته.

در بخش C، بخش سوم، هدف سنجش برخی نگرش های ذهنی عمومی به استفاده از گوشی های هوشمند به عنوان ابزارهای آموزشی بود. این هدف با بیان میزان توافق / مخالفت با سه عبارت در مقیاس آنالوگ بصری (VAS) جرا گردید.

این ارزیابی برای جمع آوری داده از 232 دانشجو مورد کاربرد قرار گرفت.
از 232 دانشجوی پاسخگو، 204 فرد (9/87 درصد) خودشان به یک گوشی هوشمند خصوصی و 191 نفر (3/82 درصد) به نسل سوم حامل های تلفن همراه (G3) دسترسی داشتند. محبوبترین و عامه پسندترین دستگاه ها آیفون و اندروئید بودند. بسیاری از پاسخ دهند ها مهارت های متوسطی از گوشی های هوشمند داشته و از آنها برای تعدادی فعالیت یادگیری استفاده می-کردند. تنها 232/75 (3/32 درصد) دانشجویان برنامه های آموزشی خاص نصب شده داشتند در حالی که 232/148 (7/63 درصد) از گوشی های هوشمند برای دسترسی به رسانه های اجتماعی استفاده نموده و آن را برای آموزششان (P<.05) با ارزش تلقی کردند. دانشجویانی که با گوشی هایشان به رسانه های اجتماعی دسترسی داشتند مهارت های پیشرفته تر و قابل توجه تری (P<.05) را از خود نسبت به سایرین نشان دادند. ارتباط معنی داری بین گروه سنی، جنسیت و مهارت های گوشی های هوشمند وجود نداشت. بین مهارت های گوشی های هوشمند و گرایش دانشجویان به بهبود یا پیشرفت دسترسی به مواد یادگیری همبستگی مثبتی (r=.43, P<.05) مشاهده شد که به یادگیری مستقل تر (r=.44, P<.05) و کاربرد گوشی هوشمند توسط کارکنان آموزش (r=.45, P<.05) کمک کرد.
نتایج این مطالعه حاکی از آنست که دانشجویان گوشی های هوشمند و رسانه های اجتماعی را در راستای اهداف آموزشی استفاده می کنند، گرچه این تکنولوژی هنوز بشکل رسمی در برنامه های درسی گنجانده نشده که ممکن است نمایانگر فرصتی برای مربیان جهت طراحی روش ها، فعالیت ها و مواد آموزشی مناسب برای گوشی های هوشمند است و به دانش اموزان اجازه کاربرد این تکنولوژی را داده و بدان وسیله زمینه انطباق روش های متنوع یادگیری فعلی دانشجویان را فراهم می آورد.

آیا این پست برای شما مفید بود؟ لطفا نظرات خود را با کاربران سیارک به اشتراک بگذارید.

نظرات

در ادامه بخوانید...