کاربرد های IFRS در شرکت های متوسط

در
IFRS در شرکت های کوچک و متوسط توسعه قابل توجهی  دارند و  میتواند  تاثیر واقعی بر  استانداردهای حسابداری و حسابرسی آینده  منتشره  توسط سازمان های شرکت کننده در فرایند-تنظیم استاندارد را داشته باشند.
 ۱- ابزارهای مالی :
الف-  طبقه بندی ابزار های مالی . فقط دو دسته از دارایی های مالی (هزینه یا هزینه مستهلک، و ارزش منصفانه از طریق سود و زیان)  غیر از  چهار مورد مندرج  در  IFRS   ارایه میگردند. چون طبقه بندی های  سر رسید فروش و دریافت  تحت IAS 39 وجود ندارند ،  لذا  نیازی  به مقابله  با  تمام قوانین  قصد محور دریافت  ، و یا با  نگرانی های "عجیب" مربوطه ، بدون نیاز به گزینه ای جهت شناسایی  تغییرات در ارزش موجود  اوراق بهادار فروشی در سود و یا زیان فعلی  به جای فقره ای از درآمد  جامع ندارند.
 
(1)- IFRS در  شرکتهای متوسط  مستلزم  مدلی  از هزینه استهلاک  ابزار های اوراق  بدهی، با استفاده از نرخ بهره واقعی  از  تاریخ شناخت اولیه میباشد. نرخ واقعی  باید همه شرایط قراردادی ، از جمله گزینه های پیش پرداخت را لحاظ نماید. سرمایه گذاری در  سهام اولویت غیر قابل تبدیل و سهام عادی nonputtable که  با آنها داد و ستد عمومی میشود  و یا ارزش منصفانه  آن را میتوان به  صورت  دیگری  با اطمینان  به ارزش منصفانه با تغییر در ارزش گزارش شده در درآمد فعلی مورد سنجش قرار داد. بسیاری از دیگر ابزارها مالی  با هزینه کمتراز هر اختلال شناخته شده گزارش می  شوند. اختلال یا عدم قابلیت وصول  میبایست همیشه مورد ارزیابی قرار گیرد، و اگر شناسایی گردید ، بلافاصله به  صورت سود و زیان شناسایی گردد و  تحصیل  به میزان زیانی که  قبلا گرفته شده نیز در سود و زیان شناسایی گردد.
 
(2)- در  ابزار های  پیچیده تر مالی (مانند مشتقه ها)، ارزش منصفانه از طریق سود و زیان به طور کلیَ روش اندازه گیری مناسب   با هزینه اختلال کمتر که  برای آن ابزار (مانند ابزار حقوق صاحبان سهام فاقد ارزش منصفانه عینی تعیین کننده ) که برای آن  ارزش منصفانه را نمی توان تجویز کرد  معین نمی شود.
 
 (۳) - دارایی هایی  که معمولا؛ معیارها را  به عنوان ابزارهای مالی درخور  نمی یابند  عبارتند از:
 (الف)- اوراق بهادار با حمایت  دارایی مانند تعهدات وام مسکن وثیقه ای  , توافقات باز  خرید  و بسته های مطالبات اوراق بهادار. 
 (ب)- گزینه ها, حقوق, احکام, قرارداد های  آتی, قرارداد های  سلف و سواپ های  نرخ بهره هستند  که می توان بطور   نقد و یا تبادل دیگری ابزار های مالی تسویه گردند.
 (ج) - ابزارهای مالی واجد شرایط که به عنوان ابزارهای  مصون سازی مطابق با الزامات استانداردها تعیین گردند . 
 
 (د) - تعهدات به  وام به نهاد  دیگر.
(ر) - تعهدات جهت دریافت وام چنانچه  بتدان  تعهد را بصورت  نقد تسویه نمود. این ابزار شامل :
(الف)- سرمایه گذاری در  ابزار های دیگر نهاد حقوق صاحبان سهام غیراز سهام  قابل تبدیل سهام اولویت و nonputtable عادی سهام 
(ب) مبادله نرخ بهره که جریان نقدی مثبت یا منفی و یا تعهد  خرید سلف  کالا یا ابزار مالی که بتوان بصورت  نقدی تسویه نمود
 (ج) گزینه ها و قراردادهای  سلف به دلیل بازگشت به دارنده ثابت نیستند
 (د) سرمایه گذاری در تبدیل بدهی به دلیل بازگشت به دارنده می تواند با قیمت صادر کننده سهام عدالت بجای  نرخ بهره بازار و 
(ر) وام دریافتی از شخص ثالث که به شخص ثالث حق یا تعهد را میدهد  چنانچه مالیات یا الزامات حسابداری قابل اجرا تغییر نمایند را پیش برداخت نماید.
ب -  - عدم شناسایی  به طور کلی، اصل به کار گرفته شده  این است که، اگر انتقال دهنده  هر گونه خطرات و یا پاداش مالکیت را حفظ نماید  ، عدم شناسایی  مجاز نمی گردد، هر چند اگر کنترل کامل بر دارایی منتقل شود ، حتی اگر برخی از خطرات و یا پاداش بسیار محدود باشند عدم شناسایی  معتبر خواهد ماند.  بنابر این مجموعه "تست عبوری" و " تست کنترل احتباس" IAS 39  را می توان حذف نمود ، مگر اینکه  IAS 39 به صورت  کاملا؛ اختیاری توسط نهاد  گزارشگر انتخاب گردد.  عدم شناسایی در بدهی های مالی،  تنها زمانی  مجاز است که تعهد  منفصل  ، لغو و یا منقضی شده  باشند.
ج. حسابداری ساده پرچین . حسابداری پرچین  بسیار ساده و الزامات کم سخت تر  در شناسایی  دوره ای  مطرح میگردند  تا با مجموعه  IAS 39  .
د. مشتقات تعبیه شده .  هیچ گونه حسابداری جداگانه ای برای مشتقات تعبیه شده مورد نیازنمی باشد.
 
1) اختلال در  سرقفلی : رویکرد شاخصی  جهت جایگزین اجباری محاسبات اختلال سالانه در IFRS 3 تحت عنوان ترکیبات  کسب و کاربه تصویب رسید ه است.
علاوه بر این، سرقفلی  و دیگر دارایی های   دارای عمر نا محدود در نظر گرفته میشوند، در نتیجه  دشواری اختلال ارزیابی   را کاهش میدهند .
(2) - کلیه هزینه های تحقیق و توسعه  وارده  هزینه میشوند  (IAS 38 به سرمایه پس ازارزیابی  زیست ‍‍‍‍ پذیری تجاری) نیاز دارد.
(3) روش هزینه و یا ارزش منصفانه میتوانند  از طریق سود و زیان حسابداری برای شرکا   و سرمایه گذاری های مشترک (به جای روش اوراق بهادار  یا تثبیت متناسب)  میتوانند مورد  استفاده قرار گیرند.
4) - حسابداری ساده در مالیات های  معوق : در "نگرش  تفاوت موقت" در  شناسایی  مالیات معوق تحت IAS 12، مالیات بر درآمد، با  اعمال  اصلاحی جزئی مجاز می باشد. مالیات های  کنونی و معوق لازم است   ابتدا با نرخ قابل اجرابه سود های  توزیع نشده  با تعدیلی  در دوره های بعدی درصورت  توزیع سود مورد سنجش قرار گیرند .
 
5) - استفاده کمتر از ارزش منصفانه در کشاورزی ( فقط در صورتیکه  ارزش منصفانه به آسانی بدون هزینه  و یا تقلا قابل تعیین باشد مورد نیاز باشد).
(6) پرداخت برمبنای  اشتراک :  پرداخت  های مبتنی بر سهم حقوق صاحبان سهام در صورت وجود  باید بر اساس قیمت های قابل مشاهده  بازار مورد  شناسایی واقع گردند. هنگامی که گزینه ای  برای تسویه  وجود داشته باشد ، نهاد باید  برای  معامله به عنوان تسویه معامله نقدی  ، مگر  در شرایط خاص حساب  کند.
(7) اجاره امور مالی:  سنجش  ساده ای  از حقوق و تعهدات موجر تعیین می شود.
(8) -  اولین تصویب .  داده های  دوره قبل تر میبایست  تحت IFRS 1  ، تحت  اولین تصویب استانداردهای گزارشگری مالی بین المللی  تصریح  شوند.  معافیت غیر عملی بودن نیز گنجانده شده است.
چون سنجش پیش فرض ابزارهای مالی  ارزش منصفانه از طریق سود و زیان تحت IFRS در شرکتهای کوچک و متوسط میباشد ، برخی از شرکتهای کوچک و متوسط در واقع ممکن است  به سنجش  های  ارزش منصفانه بیش از نهادها  که  تحت IFRS گزارش میگردند  الزامات افشا تحت IFRS در  شرکتهای کوچک و  متوسط  مورد نیاز می باشند.
در واقع کاهش های  خاصی در الزامات افشا تحت IFRS در شرکتهای متوسط در مقابل  IFRS کامل وجود دارد، اما این کاهش ها  نسبتا جزئی  بوده و به تنهایی برای     تصمیمی جهت اصلاح  این استاندارد را تحریک نمی نماید. علاوه بر این، ذینفعان اصلی، مانند بانک ها، اغلب  افشا های انعطاف ذهنی (به عنوان مثال، قراردادهای عمده، موافقت جبران خسارت ) که فراتر از آنچه تحت IFRS  میباشد مورد نیاز است، و این امر به احتمال زیاد  تحت  IFRSدر شرکتهای متوسط ادامه میابد.
 

ابقا  IFRS در شرکتهای متوسط 

شرکتهای کوچک  نه تنها بر پیچیدگی IFRS بلکه در مورد توالی  تغییرات استانداردها نیز ابراز اظهار نگرانی نموده اند. در پاسخ به این مسائل، IASB در نظر دارد   IFRS را در شرکتهای متوسط حدود هر سه سال یکبار از طریق یک «مجموعه آثار» استاندارد، با توقعی که هر گونه شرایط جدید تاریخ های کاربردی   زودتر از  یک سال از تاریخ  صدور را بروز رسانی نماید. بنابر این کاربران   بدین این ترتیب از داشتن الزامات  پلت فرم نسبتا پایدار تضمین میگردند.
 
گروه اجرایی SME
ماموریت  گروه اجرایی شرکت های کوچک و متوسط   (SMEIG) حمایت از تصویب بین المللی  از IFRS درشرکتهای متوسط و نظارت بر اجرای آن است. SMEIG دو مسئولیت های اصلی بشرح زیر دارد :
•  رسیدگی به سوالات اجرایی  مطرح شده توسط کاربران  IFRS در شرکتهای متوسط  و توسعه هدایت پیشنهادی در قالب پرسش و پاسخ (پرسش و پاسخ)  که در دسترس عموم قرار دارد . پرسش و پاسخ بصورت غیر اجباری در نظر گرفته میشود.
• بررسی و  اراپه پیشنهاد  به IASB بر اساس  نیاز جهت  اصلاح IFRSدر  شرکتهای متوسط. .پرسش و پاسخ های زیر انتشار داده  شده اند.
  • بررسی و اراپه پیشنهاد به IASB بر اساس  نیاز جهت  اصلاح IFRSدر  شرکتهای متوسط. .پرسش و پاسخ های زیر انتشار داده  شده اند.

شماره مرجع  No

                      سوال و پاسخ                     

تاریخ انتشار     

 

2011/01

استفاده از IFRS در شرکت های    متوسط SME ها در صورتهای مالی والدین

                                                                  

ژوپن۲۰۱۱23

2011/02

اشخاص که به طور معمول پاسخگوی افکار عمومی هستند

 

 ۷   دسامبر۲۰۱۲

2011/03

تفسیر "تجارت در یک بازار عمومی                                        

دسامبر۲۰۱۲7

2012/01

 "استفاده از "هزینه ناروا و یا تلاش

 

آوریل ۲۰۱۲ 10

2012/02

نیاز قلمرو قدرت مجدد کامل   IFRS           

           

آوریل ۲۰۱۲ 10

2012/03

                                                                                        ابزار مجدد مالی در استاندارد فوق                                                             

آوریل۲۰۱۲ 27

2012/04

   گردش  تفاوت ارز تجمعی در اختیار یک شرکت تابعه

 

آوریل   ۲۰۱۷27

 
کاربرد های IFRS در شرکتهای متوسط 
 
IFRS در شرکت های کوچک و متوسط توسعه قابل توجهی  دارند و  میتواند  تاثیر واقعی بر  استانداردهای حسابداری و حسابرسی آینده  منتشره  توسط سازمان های شرکت کننده در فرایند-تنظیم استاندارد را داشته باشند.
در 6 مارس سال 2007، FASB و AICPA اعلام نمودند  که کمیته  تازه تاسیس  شرکت های خصوصی  گزارشگری مالی (PCFRC) نیازهای گزارشگری مالی شرکت های خصوصی وکاربران از صورتهای مالی خود را  اداره خواهند کرد. هدف اصلی PCFRC کمک به FASB  جهت تعیین اینکه آیا و کجا  باید تفاوت های خاص در استانداردهای حسابداری و آینده نگر موجود در شرکت های خصوصی وجود داشته باشد میباشد .
در بسیاری از کشورها قاره اروپا  پیوند نزدیکی بین صورتهای مالی قانونی و نتایج گزارش مقاصد  مالیات بر درآمد وجود دارد. اجرای موفقیت آمیز استاندارد SME به  شکستن پیوند سنتی بین صورتهای مالی و اظهارنامه مالیات بر درآمدنیاز دارد  و ممکن است به اصلاح قوانین شرکت نیاز داشته باشد.
از آنجایی که همگرایی بین المللی استانداردهای حسابداری ضروری و با  همگرایی بین المللی استانداردهای حسابداری همراه است ، حسابداری دیفرانسیل در شرکتهای متوسط بر تعدیل کننده ها  از قبیل  نظارت عمومی هیئت مدیره حسابداری شرکت (PCAOB) و SEC تاثیر می گذارد. IFRS در شرکتهای متوسط ممکن است  آسودگی  خوشآیند ی برای حسابرسان باشد  چون ریسک ذاتی ناشی  از انتخاب های متعددد و قضاوت مورد نیاز مدیریت  هنگام استفاده از نسخه کامل IFRS را کاهش  می دهد. موفقیت IFRS در  شرکتهای متوسط تا  حدی  به کاربران ، تهیه کنندگان  ان بستگی دارد و حسابرسان بر این  باورند  که  استانداردها  نیاز آنان را رفع مینماید............این مقاله ادامه دارد............

نظرات

در ادامه بخوانید...

8 مهارت تغییر دهندۀ زندگی که می‌توانید در کمتر از 6 ماه یاد بگیرید

در

هر کسی توانایی دارد که یک مهارت تغییر دهندۀ زندگی را نه در این سال، بلکه در 6 ماه آینده یاد بگیرد.
در مورد تغییر زندگی، منظورم یک اثر مثبت در جلو بردن زندگی است، حتی اگر امروز نمی‌توانید در رؤیا ببینید.در این مقاله، ما 8 مهارت تغییر دهندۀ زندگی را به اشتراک می‌گذاریم که می‌توانید در مدت 6 ماه یاد بگیرید.



1. تندخوانی
بیل گیتس بیان کرده اگر او یک ابرنیرو داشته ، آن توانایی تندخوانی بوده است. آنچه بیل گیتس و سایر افراد موفق بزرگ درک می کنند این است که دانش ، قدرت است. توانایی پردازش سریع تر اطلاعات از کتاب ها، مقالات، و گزارشات به ما کمک خواهد کرد که سریع تر یاد بگیریم، و زندگیمان را نیز سریع تر ارتقا دهیم.


2. سخنرانی عمومی
پژوهش نشان می دهد که مردم از سخنرانی عمومی بیشتر از مرگ می ترسند.  اما یادگیری این که چگونه به طور عمومی صحبت کنید یک تغییر دهندۀ  مهم در زندگی است.مهارت شمارۀ یک که شما می توانید برای موفقیت داشته باشید مهارت های سخنرانی عمومی است. ارتباطات، اعتماد به نفس، و فروش  در صورتی توسط شما توسعه می یابد که ، مهارت سخنرانی عمومیخود را توسعه دهید.(سیارک)


3. اسپانیایی
زبان اسپانیایی به عنوان سومین زبانی که در جهان بیشتر صحبت می شود.مهم نیست کجا زندگی می کنید، توانایی اسپانیایی صحبت کردن به شما اجازه می دهد که به بیشتر از 500 میلیون نفر در اطراف جهان دسترسی پیدا کنید. زبان اسپانیایی یکی از ساده ترین زبان ها برای یادگیری است. مطمئن باشید، چینی یک زبان مهم برای یادگیری است، اما یک زبان به طور باورنکردنی سخت است. اگر ما سطح اهمیت و زمان یادگیری را برای تمام زبان های در دسترس اندازه گیری کنیم، اسپانیایی می تواند در بالای فهرست قرار بگیرد.

4. حسابداری
اگر دنبال ورود به دنیای کسب و کار هستید، حسابداری یکی از بنیان های هسته ای است که شما برای موفقیت  به آن نیاز خواهید داشت. در حالی که نیاز نیست یک حرفه ای باشید، شما قطعاً باید پایه ها را درک کنید.
این مهارت می تواند همچنین برای مدیریت مالی شخص شما استفاده شود، که به اهداف مالیتان برسید، و کنترل بیشتری روی زندگیتان داشته باشید.
 اگرتحصیلات دانشگاهی در ارتباط با حسابداری ندارید ، نگران نباشید. شما می توانید از طریق کتاب ، یا دوره های حسابداری رایگان ، به صورت آنلاین آموزش ببینید.

5. مایکروسافت اکسل
بسیاری از مردم که این مقاله را می خوانند احتمالاً درک پایه ای از صفحه گسترده ی اکسل مایکروسافت دارند.این یک آغاز خوب است، خیلی از کارکردهای قدرتمند وجود دارند که پنهان هستند، و می توانند زندگیتان را خیلی ساده تر کنند. تبحر در اکسل  برای زمانی که دنبال یک شغل هستید،  بسیار مفید است زیرا سازمان دهی و مدیریت  تعداد زیادی  از شرکت ها بر پایه اکسل می باشد.(سیارک)
کجا یادگیری را آغاز کنیم: با محبوبیت اکسل، شما می توانید هزاران منبع و ویدیو رایگان را به صورت آنلاین برای یادگیری پیدا کنید. Excel Exposure، Lynda و Excel with Business را بررسی کنید.

6. وبلاگ نویسی
وبلاگ یک ابزار قدرتمند است اگر شما می خواهید ایده هایتان را منتشر کنید، برندتان را بسازید، یا کسب و کارتان را رشد دهید. از این طریق است. در حال حاضر 2 میلیون پست وبلاگ در یک روز نوشته می شود.
کجا یادگیری را آغاز کنیم: هر کسی می تواند نوشتن  در وبلاگ را  از امروز آغاز کند. تمام چیزی که نیاز دارید یک سیستم مدیریت محتوا مانند وردپرس است، که کاملاً رایگان است. شخصاً، فکر می کنم که بهترین راه برای آغاز یادگیری این که چگونه وبلاگ نویسی کنیم فقط شروع به نوشتن است. روش هایی وجود دارند که می توانید در مورد این که چگونه بلاگتان را ارتقا دهید یاد بگیرید، اما بهترین راه برای ارتقای وبلاگتان نوشتن  با محتوای عالی است.

 

7. تمرین وزنه
بله، تمرین وزنه یک مهارت است. این به سختی چگونگی کدنویسی نیست، به اندازۀ یاد گرفتن یک زبان جدید هم طول نخواهد کشید، البته قول نمی دهیم که بدنی شبیه آرنولد شوارتزنگر خواهید داشت، اما به نتایج قابل قبولی دست خواهید یافت.
کجا یادگیری را شروع کنیم: بدن سازان شگفت انگیزی وجود دارند که  تمام رموز کار را رایگان روی یوتیوب به اشتراک می گذارند. شما می توانید کانال یوتیوب BodyBuilding.com را برای شروع بررسی کنید.


8. ویرایش عکس و ویدیو
در جهان دیجیتالی که ما در آن زندگی می‌کنیم، یوتیوب، اینستاگرام، و فیسبوک، و تمام رسانه های اجتماعی به طور فزاینده از اشتراک گذاری متن به سراغ ویرایش عکس و ویدیو رفته اند.
کجا شروع به یادگیری کنیم: برای ویرایش عکس، می توانید از فتوشاپ استفاده کنید. برای ویرایش ویدیو، می توانید از iMovie یا Final Cut Pro استفاده کنید. به ذهن بسپارید، یک دو جین از ابزارهای نرم افزاری ویرایش برای ویرایش ویدیو و عکس وجود دارند، اما آنچه مهم تر است مهارت های ویرایش شما است، نه خود ابزار.
وب سایت های آموزشی مانند CreativeLIVE یا SkillShare را بررسی کنید، جایی که می توانید از خود افراد ماهر طرز استفاده از ابزارهای طراحی و نرم افزاری را یاد بگیرید.

(سیارک)

ترجمه توسط itrans.ir

نظرات

۱۳۹۵/۱۰/۲۸می تونین نرم افزار های دیگه رو هم مثل ورد و اکسل و.... یا بگیرید

در ادامه بخوانید...

محاسبه ریسک و بازده در سرمایه گذاری

در

آیا شما فرد ریسک پذیری هستید؟ زمانی که شما در بازار سهام معامله میکنید، یکی از معدود ابزار اطمینان بخش شما محاسبه ریسک و بازده است.

جدال ریسک و بازده!

متاسفانه، سرمایه گذاران خرد زمانی که قصد سرمایه گذاری پول خود را دارند ممکن است با زیان، کار خود را به پایان ببرند. دلایل زیادی برای این اتفاق وجود دارد، اما یکی از آنها عدم توانایی سرمایه گذاران در مدیریت ریسک است. ریسک/ بازده یک اصطلاح رایج در ادبیات مالی است، اما این اصطلاح به چه معناست؟ به بیان ساده، سرمایه گذاری در بازارهای سرمایه، دارای ریسک بالایی است و اگر شما بخواهید این ریسک را بپذیرید بایستی میزان بازده مورد انتطار قابل توجه باشد. اگر فردی که شما اعتماد کمی به او دارید تقاضای دریافت وام 50 دلاری بکند با وعده بازپرداخت 60 دلار در موعد دوهفته ای، ممکن است این پیشنهاد ارزش ریسک را نداشته باشد، اما اگر این فرد بازپرداخت 100 دلار را به شما پیشنهاد دهد چه میکنید؟ ریسک از دست دادن 50 دلار در مقابل شانس کسب 100 دلار میتواند جذاب باشد!
نسبت ریسک و بازده در این مورد به 2 به 1 است که برای سرمایه گذاران حرفه ای نسبت قابل توجهی است. این نسبت به آنها اجازه میدهد که پول خود را دو برابر کنند. اگر فرد وام گیرنده به شما 150 دلار پیشنهاد داده بود آنگاه این نسبت 3 به 1 میبود.
حالا بیایید از منظرگاه بازار سهام این موضوع را بررسی کنیم. فرض کنید شما تحقیقات خود را انجام داده اید و سهم مورد نظر خود را انتخاب کردید. شما میدانید که قیمت سهم XYZ در حال حاظر در قیمت 25 دلار معامله میشود که حاصل یک نزول از قیمت 29 دلار در روزهای اخیر است. شما باور دارید که اگر در قیمت 25 دلار این سهم را بخرید در آینده ای نه چندان دور قیمت آن به قیمت قبلی 29 دلار خواهد رسید و شما میتوانید سود کسب کنید. شما 500 دلار برای خرید در نطر گرفته اید، بنابراین میتوانید 20 سهم خریداری کنید. حال سوال این است، شما تحقیقات خود را انجام داده اید، اما آیا نسبت ریسک و بازده این سرمایه گذاری را میدانید؟ اگر شما مانند بیشتر سرمایه گذاران هستید پس احتمالا نمیدانید!(سیارک)
اما قبل از اینکه به چگونگی ریسک و بازده این سرمایه گذاری بپردازیم به چه اطلاعات دیگری در مورد نسبت ریسک و بازده نیاز داریم؟ نخست اینکه، هرچند کمی حرص و طمع در اکثر تصمیمات سرمایه گذاری دخیل است، اما نسبت ریسک و بازده کاملا یک مفهوم عینی است. این نسبت حاصل محاسبات است و اعداد هیچ گاه دروغ نمیگویند. دوم اینکه، هر فردی میزان ریسک پذیری مخصوص به خود را دارد. ممکن است شما از طرفداران بانجی جامپینک باشید و در مقابل فردی دیگر حتی با فکر کردن به آن دچار وحشت شود. نکته بعد اینکه محاسبات ریسک و بازده هیچ شاخصی از احتمال ارائه نمیدهد. اگر شما 500 دلار خود را به لاتاری تخصیص دهید چه اتفاقی خواهد افتاد؟ از دیدگاه ریسک و بازده، ریسک 500 دلار در ازای کسب 1 میلیون دلار بسیار بهتر از سرمایه گذاری در بازار سهام است، اما از منظرگاه احتمال انتخاب بسیار بدی است.

محاسبه ریسک و بازده

محاسبه ریسک و بازده بسیار ساده است. شما میتوانید به سادگی با تقسیم سود خالص (بازده) بر بهای بیشینه ریسک خود این نسبت را به دست آورید. سهم XYZ را در نظر بگیرید، اگر بهای هر سهم شما تا 29 دلار بالا رود، سود شما به ازای هر سهم بر 4 دلار خواهد بود که در مجموع 20 سهم، 80 دلار حاصل میشود. بنابراین با تقسیم 80 بر 500 دلاری که برای خرید سهام هزینه کردید نسبت ریسک و بازده 0.16 حاصل میشود. این بدین معناست که نسبت ریسک به بازده در این سرمایه گذاری 0.16 به 1 است. بیشتر سرمایه گذاران با یک نگاه به این نسبت، از این سرمایه گذاری منصرف میشوند، زیرا نسبت ریسک و بازده آن افتضاح است!(سیارک)

بیایید واقع بین باشیم!

تنها در صورتی که شما یک سرمایه گذار ناشی باشید ممکن است اندوخته 500 دلاری خود را به صفر برسانید. بنابراین میزان ریسک واقعی شما 500 دلار نخواهد بود. هر سرمایه گذار خبره ای یک آستانه زیان یا یک قیمت کمینه در سیر نزولی برای خود تعیین میکند. اگر شما قیمت بیشینه 29 دلار را برای فروش تعیین کردید ممکن است قیمت 20 را نیز برای کمینه فروش در نظر بگیرید. زمانی که قیمت سهم شما به آستانه 20 دلار برسد شما سهام خود را خواهید فروخت و در انتظار فرصت بعدی مینشینید. حال که ما یک آستانه سود و زیان برای خود تعیین کردیم بنابراین اعداد ما کمی دچار تغییر میشود. سود جدید شما به میزان قبلی 80 دلار باقی میماند اما ریسک شما حالا تنها 100 دلار است. نسبت ریسک و بازده ما اکنون 0.8 به 1 خواهد بود.
حال اگر آستانه خود را به 23 دلار برسانیم چه میشود؟ 2 دلار به ازای هر سهم که میشود 40 دلار زیان در مجموع.، یعنی 80 به 40 یا نسبت 2 به 1 که قابل قبول است. برخی از سرمایه گذاران دارایی خود را با نسبت کمتر از 4 به 1 سرمایه گذاری نمیکنند، اما نسبت 2 به 1 نیز نظر بیشتر آنها را جلب میکند. طبیعتا شما نیز باید نسبت ریسک و بازده قابل قبول خود را مشخص کنید.
توجه داشته باشید که جهت رسیدن به نسبت 2 به 1 ما عدد واقع در صورت کسر را تغییر نمیدهیم. زمانی که شما آستانه قیمت 29 دلار را در بررسی های خود تعیین میکنید، این قیمت بر اساس نجزیه و تحلیل های تکنیکال و بنیادی بوده است. حال اگر ما برای دست یافتن به نسبت قابل قبول صورت کسر را تغییر دهیم، خود را به جای تحقیقات، دلخوش به امید کرده ایم. هر سرمایه گذار خوبی میداند که اتکا به امید زمانی اتفاق می افتدکه وی در وضعیت زیان باشد. جهت گیری محتاطانه در رابطه با ریسک همواره بهتر از رویکرد تهاجمی در کسب بازده است.نسبت ریسک و بازده همیشه واقع گرایانه و بیشتر محتاطانه محاسبه میشود.

اقدامات و گام های لازم برای محاسبات ریسک و بازده:
1. انتخاب یک سهم با به کارگیری تحقیقات جامع.
2. تعیین سقف و کف قیمت برای سهم انتخاب شده بر اساس قیمت فعلی آن.
3. محاسبه نسبت ریسک و بازده.
4. اگر نسبت حاصل شده کمتر از آستانه قابل قبول شماست، چارچوب کمینه قیمت را جهت رسیدن به نسبت قابل قبول افزایش دهید.
5. اگر نتوانستید به نسبت قابل قبول دست یابید آنگاه ایده سرمایه گذاری دیگری را دنبال کنید.

سخن پایانی

در پایان، به یاد داشته باشید زمانی که شما سهمی را نگه داری میکنید، احتمالا اعداد قبلی تعیین شده با ادامه دادن تجزیه و تحلیل اطلاعات جدید تغییر میکند. در این صورت اگر نسبت ریسک و بازده شما، وارد محدوده نامطلوب شد، ترسی از خارج شدن از این سرمایه گذاری نداشته باشید. هیچ گاه خود را در شرایطی که نسبت ریسک و بازده در بازه نامطلوب است قرار ندهید.

ترجمه  itrans.ir

 

نظرات

در ادامه بخوانید...

اهمیت سرمایه گذاری در روابط

در


سرمایه اجتماعی یک ساختار مرتبط با سلامت است که راهی برای پرستاران اطفال (PNPها) جهت تصور و تجسم ارتباط متقابل بین روابط اجتماعی و بهداشت می باشد. استفاده از مفهوم "سرمایه اجتماعی" برای کودکان و سلامت خانواده، دارای ظرفیت کمک به PNPها جهت قاب بندی مجدد سوالات مداوم و کشف مسائل مربوط به سلامت در راه های جدید و خلاق است.

 

محیط های فعال بهداشتی باید با استفاده از یک رویکرد پایین به بالا، و با برنامه های ارتقاء سلامت مشارکتی و پروژه های سلامت و بهداشت جامعه با محرک داخلی، ایجاد شود. PNPها باید فرصت برای شبکه بندی و انتشار دانش در مورد مسائل سلامت مربوط به جامعه را ایجاد نمایند. PNPها همچنین باید سرمایه اجتماعی و رویه خاص "بینش درمانی" خود را برای توسعه مداخلات جدید به منظور افزایش بهداشت کودک و خانواده ایجاد نمایند.

"بیماری و بلایا مانند باران می آیند و می روند، اما سلامت مانند خورشیدی است که روشنگر تمام روستا می باشد." - ضرب المثل

سوال مهمی که پرستاران اطفال (PNPها) ممکن است به هر ارزیابی سلامت بیماری اضافه نمایند این است که، "رابطه شما با همسایگان خود چگونه است؟" این که طبابت به صورت مراقبت اولیه، حاد، و یا تخصصی باشد، PNPها نیاز به دانستن این موضوع دارند که در چه موقعیتی خانواده ها به زندگی خود اهمیت می دهند. نمی خواهیم بگوییم که PNPها باید در مسائل خصوصی خانواده کنجکاوی نمایند، بلکه پیشنهاد می دهد که PNPها باید همیشه به یاد داشته باشند که بهداشت و درمان کودک و خانواده و خوب بودن، مفهومی می باشند. این مهم است که خانواده در چه موقعیتی زندگی می کند. مهمتر از آن، این مهم است که همسایگان آنها چه کسانی هستند و چه نوع روابطی جهان اجتماعی آنها را تعریف می کند. این کنجکاوی نیست؛ بلکه ارزش دادن به جدایی ناپذیری روابط اجتماعی و سلامت می باشد. درک سرمایه اجتماعی به عنوان یک مفهوم مرتبط با ارتقاء سلامت، یک راه برای پرستاران برای مفهوم سازی این ارتباط متقابل است.
سرمایه اجتماعی، مانند سرمایه انسانی و مالی، یک دارایی است که منجر به منافع در آینده مطابق با سطح سرمایه گذاری های انجام شده در حال حاضر می شود. همانطور که توسط دانشمندان علوم اجتماعی به کار برده می شود، سرمایه اجتماعی به شبکه های اجتماعی، هنجارهای رابطه متقابل، کمک متقابل، و قابلیت اعتماد اشاره دارد .( سیارک)

سرمایه اجتماعی به قراردادی بین افراد اشاره دارد که امکان دستیابی به تنوعی از اهداف، شامل سلامتی را برای افراد و گروه ها فراهم می آورد. سرمایه اجتماعی مکانیزمی است که منابع موجود ممکن است توسط افراد و از سوی آنها، و نه برای آنها، بسیج شود.

این یک راه برای پرستاران جهت اضافه کردن یک بستر اجتماعی به ارزیابی سلامت است. سرمایه اجتماعی به پرستاران یاد آوری می شود که افراد صرفاً به واسطه خودخواهی و یا منفعت عمل نمی کنند، بلکه در چارچوب تعاملات و روابط میان فردی خود اقدام می نمایند. سرمایه اجتماعی دارای ظرفیت کمک به پرستاران برای قاب بندی مجدد سوالاتی ماندگار و بررسی سلامت به صورتی واقعا متنی نظیر نابرابری بهداشتی می باشد. مانند خورشید که روشنگر تمام روستا، سرمایه اجتماعی افراد را به روش هایی متصل می کند که تبدیل به روابطی به سوی منابع می شود.
("او که شما را تغذیه می کند یک چشم برای مراقبت شما نگه می دارد" ضرب المثل آفریقایی )
افراد در یک جامعه برای رفاه کسانی منصوب می شوند که در اطراف آنها می باشند، به دلیل آن که با یکدیگر مرتبط می باشند. بر خلاف کمک مستقیم (شناخته شده به عنوان حمایت اجتماعی)، سرمایه اجتماعی بر تعاملات، به جای حمایت و یا برنامه های خاص تمرکز می کند. به عنوان مثال، محله ها، یک بافت اجتماعی هستند که در آن سرمایه اجتماعی دارای مزایای ماندگار می باشد. به همین دلیل است که نرخ جرم و جنایت در جایی که همسایگان به خوبی یکدیگر را می شناسند پایین تر است . برنامه محله ای دیده بان نشان می دهد که چگونه شبکه های ارتباطی می توانند همسایگان را پیوسته و یک پیام به مزاحمان بالقوه ارائه دهند که می گوید: "ما هرکدام در اینجا مراقب دیگری هستیم." این برنامه نشان دهنده سرمایه گذاری یک جامعه در ایمنی کل محله است. سرمایه اجتماعی سرمایه گذاری در روابط است.
در کتاب "هدف مشترک: تقویت خانواده ها و محله"، نوشته لیسبت اسکور (1997) برنامه محله هایی توصیف شده است که در بهبود زندگی کودکان و خانواده در سطح جامعه موفق بوده اند. به عنوان مثال، "اسکور" داستان سندتون، یک جامعه در بالتیمور را ارائه داد که به عنوان یک محله "پایین" توصیف شد؛ در اواخر دهه 1980، سندتون در میان بدترین مناطق شهرستان از نظر فقر، بیکاری، عملکرد تحصیلی، بارداری نوجوانان، بیماری های مزمن، جرم و جنایت خشونت آمیز، و فراوانی HIV- ایدز رتبه بندی شد" . در اوایل دهه 1990، شهردار این شهرستان تشکیل یک نیروی ضربتی برای دگرگون کردن سندتون را داد. هدف پرورش رهبری محله و ایجاد ظرفیت در ارائه دهندگان خدمات موجود و سازمان ها برای پیاده سازی یک تغییر و تحول پایدار در جامعه بود. تا سال 1996، صدها نفر از ساکنان و کارکنان سازمان های دولتی و خصوصی برنامه های آگاهی و برنامه های مداخله ای را به منظور بهبود سلامت خانواده در جامعه توسعه دادند. ساکنان برای نظارت بر سلامت همسایگان خود آموزش دیده بودند، و حامیان خانواده، به خانواده ها در به دست آوردن خدمات بهداشتی کمک می کردند. تاسال 1996، کلینیک های مدرسه و کلیسا محور افتتاح شد و ارائه دهندگان مراقبت های بهداشتی محلی، مراقبت های اولیه با کیفیت بالا به همه ساکنان محله، بدون در نظر گرفتن توانایی پرداخت، ارائه می دادند. مرگ و میر نوزادان کاهش یافته و نرخ HIV-AIDS کم گردید. ارائه خدمات بهبود یافت. جامعه در سرمایه اجتماعی غنی و بزرگ شده و رفاه خانواده ها و کودکان توسط "مراقب یکدیگر بودن" بهبود بخشیده شد.( سیارک)
ما شواهد رو به افزایشی از ارتباط مثبت سرمایه اجتماعی با خروجی سلامت داریم . خیر عمومی انگیزه ای برای رفتارهای ارتقاءدهنده سلامت است. در حالی که عدم ارتباطات در محله منجر به رفتارهایی می شود که در خدمت اهداف فردی می باشند، ارتباطات در محله منجر به رفتارهایی می شود که به نفع "کل" می باشند. در جوامع پیوسته احتمال بیشتری برای حمایت از محیط تسهیل کننده مشارکت افراد در رفتارهای ارتقاء دهنده سلامت وجود دارد. پرستاران باید حال و هوای یک محله در هنگام برنامه ریزی و ارزیابی تلاش های ارتقای بهداشت و درمان را در نظر بگیرند.

خانواده ها ممکن است در محله هایی زندگی کنند که در آن به امانت گرفتن یک فنجان شکر معمول نباشد، تا چه رسد به این که یک نفر همسایگان خود را بشناسد؛ این موضوع با بهداشت و درمان خانواده، ارتباط دارد. "کسی که از شما بازدید می کند بهتر از کسی است که به شما سلام می فرستد." - ضرب المثل آفریقایی.

جامعه ای که سلامت را قادر می سازد، رفتارهای بهداشتی را از طریق هویت و هنجارهای اجتماعی به طور جمعی مذاکره شده، افزایش می دهد. برنامه های بالا به پایین و مبتنی بر متخصص که حقایقی در مورد خطرات بهداشتی ارائه می دهند، ممکن است اهداف مبتنی بر نتیجه را انتقال ندهند، چرا که آنها موفق به اذعان به اهمیت سرمایه اجتماعی نشده اند. از سوی دیگر، برنامه های ارتقاء سلامت جامعه محور، یک رویکرد پایین به بالا دارند که در آن کسانی که می خواهند تا از برنامه بهره مند شوند، افراد و خانواده هایی هستند که در آن جامعه اقامت دارند و دستور کارها را تنظیم و راه حل ها را شکل می دهند.
راهبردهای ارتقای سلامت جامعه محور به اهمیت شبکه های اجتماعی، هنجارهای سود متقابل، کمک متقابل، و قابلیت اعتماد، اذعان می نمایند. هر جامعه دارای مجموعه خود از هنجارها و باورهای مشترک است که می تواند در خدمت ایجاد و پرورش برنامه باشد. برنامه های ارتقاء بهداشت و درمان، ایجاد شده در چارچوبی مشارکتی، خودکارآمدی و یا اعتماد به نفس افراد در توانایی خود برای انجام اقدامات را افزایش می دهد . آنها افراد را قادر به تصمیم گیری با هم و مذاکره با همسالان می سازند. افراد به احتمال زیاد سلامت خود را کنترل می کنند، اگر آنها کنترل جنبه های دیگری را بر زندگی خود احساس نمایند.
برای کمک به افزایش سرمایه اجتماعی یک جامعه، پرستاران و سایرمتخصصان مراقبت های بهداشتی آن باید به وضوح محیط اجتماعی موجود را درک نمایند. تنها راه برای جمع آوری اطلاعات در مورد سرمایه اجتماعی، پرسیدن از افرادی است که در آنجا زندگی می کنند. مهمتر از آن، مردم در جوامع باید برای دسترسی به نیازهای خود توانمند شوند. اطلاعات تولید شده توسط مردم محلی می تواند قوی تر از اطلاعات تولید شده توسط کارشناسان باشد، تنها به این دلیل که مردم محلی بهره مند از سابقه اقامت در آنجا می باشند. ترجمه  itrans.ir

نظرات

در ادامه بخوانید...

چگونه تجمع سرمایه توسط افراد فقیر به کاهش وجود الگوهای نابرابر ، کمک می کند؟

در

(سیارک) پروژه ها و برنامه هایی که مالکیت دارایی را در میان افراد ، خانواده ، جوامع و حتی کل جامعه ، ارتقا می دهد ، نقش مهمی را در توسعه ی اجتماعی ایفا می کند. آنها ابعاد اقتصادی و اجتماعی فرایند توسعه را هماهنگ کرده و به اصول توسعه ی اجتماعی مهم ، معنا می بخشند . با تجمع دارایی ها ؛ افراد ، خانواده ها و جوامع در توسعه شرکت می کنند و به سهامداران اقتصادی (سرمایه گذار) تبدیل می گردند. در واقع عبارت "STAKE-HOLDING " (سرمایه گذاری) نیز برای ارجاع به دارایی ها به کار می رود. دارایی ها نیز ، کارکرد سرمایه ای اجتماعی قوی دارند چونکه فکر مصرف کردنشان مقدم است و روی رفاه اجتماعی، اثر طولانی مدت می گذارند. به غیر از دارایی های انباشته شده به طریق نرمال یعنی بازارها ، ایجاد دارایی ، توسط دولت و عاملین دیگر برای ارتقای رفاه اجتماعی در میان افرادی که از نظر دارایی فقیر هستند ، فعالانه پیشرفت کرده است.
در شرایط اقتصادی سنتی ، دارایی ها ، بخشی از منابعی هستند که دارای ارزش بازار و شامل مال یا ثروت مالکین خود هستند. به غیر از درآمدی که ، از گردش منابع برای برآوردن خواسته های کنونی و نیازها است،

دارایی ها منبع یا سهم منابعی است که می توان در آینده از آن بهره برداری کرد و در این خصوص است که دارایی ها را به عنوان شکل مهم سرمایه اجتماعی بررسی می کنند. بنابراین، دارایی فقط در میان بخش کوچکی از جمعیت ، متمرکز شده و تجمع سرمایه توسط افراد فقیر به کاهش وجود الگوهای نابرابر ، کمک می کند.

همچنین، چونکه بسیاری از دولت ها ، سیاست هایی را پذیرفته اند که تجمع سرمایه را در میان افراد پردرآمدتر ارتقاء می بخشد ، ایجاد سرمایه برای افراد نیازمند ، نه تنها برابر نیست بلکه بخش ضروری فرایند توسعه ی اجتماعی است.
برنامه های ایجاد سرمایه ، از فرایندهای نرمال متفاوت است که ثروت در بازار اقتصادی به گونه ای جمع شده که هدفمندانه برای ارتقای کسب دارایی ، طراحی شده است، خصوصا در میان افرادی که دارای سرمایه ی کمی هستند. انواع مختلف برنامه های ایجاد سرمایه به همین منظور به کار می روند. حساب های توسعه ی انفرادی (IDAs) حقوق بازنشستگی سهامداران و پس انداز کودکان ، نمونه هایی از ایجاد دارایی هستند که تجمع ثروت مالی را توسط افراد و خانواده ها ، ارتقاء می بخشند. ساخت مدارس با مالکیت محلی ، کلینیک ها و تسهیلات دیگر از طریق برنامه های توسعه ی اجتماعی و مدیریت منابع طبیعی مشترک مثل جنگل ها و دریاچه ها، نمونه هایی از برنامه های ایجاد دارایی هستند که مالکیت جمعی ثروت را ارتقاء می بخشند.
در این مقاله راجع به ایجاد دارایی در سطوح متعدد مثل افراد، خانه دارها ، جوامع و کل جامعه بحث می شود. با پیگیری سیر تکامل تاریخی رویکرد دارایی ، این کار ممکن می شود که نشان دهنده ی انظباق سیاست ها برای ارتقای ایجاد دارایی ، خصوصا در بین افراد بی بهره و جوامع ، نسبتا جدید است. انواع مختلف سیاست ها و برنامه های ایجاد دارایی بررسی شده است. که شامل تجمع دارایی مالی برنامه های ایجاد دارایی ، در میان افراد، خانه دارها ، جامعه و نظارت بر خرج دارایی های ملی با مالکیت دسته جمعی است. که نشان می دهد نارضایتی هایی درباره ی شمولیت مفاد رویکرد دارایی ، چگونگی ارتقای بهتر ایجاد دارایی و اثربخشی آن وجود دارد. در این مقاله بر ایجاد دارایی و روش هایی مرور می شود که نقش آن را می توان به عنوان راهبرد توسعه ی اجتماعی تقویت کرد.

ایجاد دارایی (سرمایه سازی ) در فضای تاریخی

افراد از زمان های قبل از تاریخ در حال جمع کردن سرمایه بوده اند. گروه های شکارچیان اولیه ، ابزار و سلاح هایی داشتند و چوپان ها ، ثروت خود را بر حسب اندازه ی گله های خود شمارش می کردند. با ظهور زراعت جمعیت ساکن ، زمین به دارایی اولیه ی خانواده تبدیل شد و جوامع ، دارایی های همگانی خود را مثل چراگاه ها ، جنگل ها و رودخانه هایی که برای شکار و ماهیگری به کار می رفتند، حفظ می کردند. در برخی از قسمت های جهان، همه ی زمین ها به طور مشترک نگه داشته می شد و این روش تا به امروز ادامه یافته است. بنابراین ، در تمدن های باستانی ، مالکیت دارایی ، میان قشر برتر حاکم، متمرکز بود که مالیات می گرفتند و اغلب از زمین هایی در تملک خانواده ، بهره برداری می کردند. زمین های مصادره شده نیز به افسران نظامی و ملازمین به عنوان پاداش خدمت آنها، تقسیم می شد. حاکمان و اشراف زاده ها نیز از قدرت خود برای غلبه بر کشورهای همسایه ، غارت دارایی هایشان و برده داری ، استفاده می کردند. در بیشتر تاریخچه ی انسانی ، برده داری ، دارایی همه جایی ، خصوصا در میان نجیب زاده ها و خانواده های ثرتمند بود. در اروپای فئودال ، مالکیت دارایی ، نشان دهنده ی همین امر در تمدن های باستانی بود و برده داری نیز هنوز اعمال می شد ، برده هایی که روی زمین ها کار می کردند ، حالا به دارایی های مهمی تبدیل شده بودند. در اواخر سال های میانی ، مالکیت دارایی تا حدی با ظهور طبقه ی جدید تاجران شهری با افزایش ثروت گسترش یافت و آنها خانه های بزرگی برای خود ساختند و راحت طلبی هایی داشتند که مخصوص تعداد کمی از افراد جامعه بود. در این زمان، چون زمین های مشترک از طریق فرایند قانونی ضمیمه(جوف) ، استثمار می شدند، فقر نواحی شهری افزایش یافت. این مساله نیز در مهاجرت به شهر و اقامت در نواحی مستعمره نشین اروپایی جدید ، سهیم بود.
با امپریالیسم اروپایی ، زمین های افراد بومی پیروز به مهاجرین تازه وارد تعلق گرفت که حاصلش ، انتقال عظیم دارایی ها بود. در آمریکا، مهاجرین تازه ، زمین های اجاره ای وسیعی را بدست آوردند که افراد بومی تحت اختیار ، حالا در شرایط دهقان کار می کردند که نظم فئودالی نوینی را ایجاد می کرد. علاوه بر داد و ستد ادویه ، پارچه و محصولات کشاورزی و مواد معدنی گران قیمت ، تاجران اروپایی به کار خرید و فروش برده نیز می پرداختند. برده ها ، منبع مهم ثروت در جهان نوین بودند، که مزرعه های وسیع بر مبنای کار برده ایجاد شد ، و درآمد و ثروت مالکین زمین های مهاجرین تازه وارد را بی نهایت افزایش داد. علاوه بر این ، چون زمین های افراد بومی به طور اجباری مورد استثمار قرار می گرفت، طبقه ی مهاجرین تازه ی اروپایی با زمین اجاره ای خصوصا در ایالات متحده ، پدیدار شد. اگرچه بیشتر آنها از نظر گروه اجتماعی و سواد فقیر و بی بهره بودند ، ولی در میان اولین افرادی بودند که از سیاست ایجاد دارایی دولت بهره می بردند چون زمین هایی با مالکیت عمومی را برای مستعمره نشین های اروپایی ، تقسیم کرده بود.
طبق گزارش شانک در سال 2005 در دهه های بعدی بدنبال استقلال ، دولت فدرال ایالات متحده 3500 قانون را تصویب کرد که بر تقسیم اراضی با مالکیت عمومی ، حاکم بود. در ابتدا، زمین های استیجاری کوچک به مزایده ی مهاجرین تازه قرار گفتند که اثبات می کرد، آنها توانایی کار پربازده را در زمین ها دارند، ولی با اکتساب اثرات عظیم و جدید زمین در غرب ، پرپوزال هایی برای اختصاص زمین بدون هزینه های بدست آمده ، حمایت شد. این ایده رسما با تصویب لایحه ی Homestead در سال 1862 پذیرفته شد که اختصاص رایگان زمین را به سران خانوار، شهروندان با سن بالاتر از 21 سال فراهم کرد. زمین بعد از 5 سال استفاده ی سود ده ، از نظر قانونی به مهاجر تازه باید منتقل می شد. در عرض 76 سال ، این قانون به قوت خود باقی ماند، تقریبا به 1/5 میلیون خانواده ، مالکیت 246 میلیون قطعه زمین اهدا شد. این جریب زمین ها تقریبا برابر با قلمرو مشترک تگزاس و کالیفرنیا ، دو ایالت بزرگ کشور بود. طبق نظر شانک، برنامه صرفا بذل و بخشش زمین نبود، بلکه سیاست عمدی برای ارتقای مالکیت دارایی در میان جمعیت مهاجرین تازه ی سفید پوست بود.
تصویب این قانون ، به ایده های قبلی راجع به مزیت مالکیت دارایی، معنا بخشید و استدلال لاک، به نفع حقوق دارایی فردی با موسسین آمریکایی شدیدتر شد ، همانطور که در کتاب یوتوپیای(مدینه ی فاضله) هرینگتون یعنی ثروت عمومی Oceana با سال انتشار 1956 آمده است ، مزیت های مالکیت دارایی ملکی را تمجید کرده و مطرح کرده که زمینداری باید اساس دموکراسی جمهوری خواهان را تشکیل دهد. طبق نظر زاندل در سال2000 ، جفرسون و پیروانش معتقد بودند که موفقیت آینده ی ایالات متحده به تقویت شهروندی زمیندار بستگی دارد که توسط هملیتون و فدرالیست به چالش کشیده شد که ادعا می کرد آینده ی آن در صنعت و تجارت قرار دارد ، ایده های جفرسون و توده گرایان ملکی بعدی ، سیاست اراضی دولتی را تشکیل داد که در تصویب لایحه ی Homestead‌ به اوج خود رسید.
رویکرد بسیار متفاوت سیاست دارایی نیز در ایالات متحده در زمان استقلال توسط تام پاین ،  تنظیم شد. در این کتاب ، Ararian Justice‌ ، با تاریخ انتشار 1797، او مطرح کرد که دولت فدرال مجموعا 15 پوند به هر مرد و زن بالای 21 سال ، اهدا می کند تا تشکیل خانواده دهند که به تعبیر او ، " آغاز شدن جهانی " ، است. همچنین معرفی حقوق بازنشستگی 10 پوندی سالیانه به افراد بالاتر از 50 سال پیشنهاد کرد. در هر دو مورد ، هیچ ابزار آزمایشی به کار نرفته. اگرچه پرپوزال های پاین اجرا نشد، طبق استدلال اولین متفکر اجتماعی مطرح کننده ی معرفی برنامه ی دارایی مالی است که به طرق مختلف مشابه با نوع سیاست ایجاد دارایی بعدی مثل پس انداز کودکان و حساب های سهامداری است.
در قرن نوزدهم ، دولت فدرال دارایی های جمعی حفظ شده ی ملت را با اختصاص جنگل ها و پارک های ملی ارتقاء داد که از آن زمان به بعد شهروندان و بازدیدکنندگان را دلشاد کرد. اول از همه ، یاسمیت ، در واقع از ایالت کالیفرنیا در اواخر قرن نوزدهم ایجاد شد ولی در نهایت به دولت فدرال منتقل شد. در زمان رکود عظیم اقتصادی در دهه ی 1930 ، حکومت روزولت با ارتقای مالکیت خانه ، به شدت مشغول ایجاد دارایی برای قشر متوسط شد. نوع بسیار موفق و مهم ، معافیت مالیات بهره ی رهن بود.

سیاست های مشابهی در بریتانیا و جاهای دیگر ، معرفی شدند. اگرچه دولت بریتانیا ، برنامه ی مسکن کرایه ای عمومی وسیعی را برای خانواده های کم درآمد بعد از جنگ جهانی دوم ، آغاز کرد ولی موازی با افزایش مالکیت خانه و امتناع از مسکن کرایه ای تجاری بود. بنابراین ، سیاست توسعه ی مسکن عمومی در دهه ی 1980 ، برعکس شد زمانی که نخست وزیر دولت تاچر ، انگیزه هایی را برای مستاجرین تهیه کرد تا خانه های خود را خریداری کنند. این سیاست ، به اعتقاد دولت ، نه تنها مالکیت خانه را افزایش می داد بلکه در ارتباط با فروش صنایع ملی از طریق هدایای سهام مشهور ، ظهور گروه جدیدی از دارندگان دارایی را تقویت کرد که از مزایای خود اتکایی ، استقلال و مالیکت دارایی استقبال می کرد. 

ایده های مشابهی توسط دولت ژنرال پینوکت در شیلی اظهار شد، کسی که در بخش های بعدی این کتاب بررسی می شود ، نظامی از حساب های بازنشستگی را با مدیریت تجاری در سال 1981 معرفی کرد (بورزوتزکی ، 1991). اگرچه این نوع بر پایه ی سرمایه های صرفه جویانه ایجاد شد که در برخی از نواحی مستعمره نشین بریتانیا بعد از جنگ جهانی دوم ، برپا شد ، این برنامه توسط شرکت های سرمایه گذاری به جای نمایندگی های دولتی عملیاتی شد. تقریبا در این زمان ، برنامه های پس انداز در جاهایی بدون پرداخت مالیات ، با مدیریت شرکت های تجاری در دولت ریگان در ایالات متحده ، ارتقاء یافت و نهایتا جایگزین برنامه های مستمری شغلی سنتی تعریف شده گشت که توسط کارفرماها برای کارگران ، سالیان سال ارائه شده بود. تا اواخر قرن بیستم، ، بخش اعظم کارگران آمریکایی به این برنامه های " سهم تعریف شده " یا " مستمری سهامداری " تعلق داشتند که مشخص است. اگرچه باعث تحریک تجمع دارایی مالی شدند
در این زمان است که پرپوزال های گسترش مالکیت دارایی در میان افراد فقیر ، معرفی شده است. شریدن در ابتدا پیشنهاد کرد که پس اندازهای افراد فقیر در سال 1988 ، باید تطبیق داده شود و در همان سال ، هافمن از ایجاد چیزی به نام " حساب های سرمایه ی انسانی " 10000 دلاری طرفداری کرد که از افراد جوان برای رفتن به دانشگاه حمایت می کرد در نتیجه ، شریدن در سال 1991استدلال جامعی را برای تجمع دارایی مالی میان افراد ضعیف برشمرد که طبق منطق او دارایی ها جایگزین بادوام خدمات سنتی رفاه جامعه با مبنای مصرف گرایی هستند. همچنین طبق نظر او ، یارانه های دارایی دولتی برای قشر متوسط باید با سیاست هایی برای ارتقای اکتساب دارایی در میان افراد فقیر ، همراه باشد. پرپوزال های شریدن برای ایجاد دارایی روی حساب توسعه ی فردی (IDA) متمرکز بود که پس انداز افراد فقیر را با تسهیل تجمع دارایی مالی سریع، تطابق می داد. این مقاله ادامه دارد....... ترجمه  itrans.ir 

نظرات

در ادامه بخوانید...

جنسیت مدیر ارشد امور مالی و کیفیت اقلام تعهدی

در

 (سیارک)در این پست قصد داریم ارتباط بین جنسیت مدیر ارشد امور مالی ( CFO) و کیفیت اقلام تعهد شده را بررسی  کنیم. بر اساس یافته های تحقیقات قبلی در مورد تفاوت های جنسیت در انواع تنظیمات تصمیم گیری ، مانند نگرش های ریسک پذیری، قضاوت های مالی و پیروی از مقررات آنها این فرضیه را مطرح می کنند که شرکت هایی با CFO های خانم، دارای کیفیت اقلام تعهدی بالاتری خواهد بود. این یافته های تجربی که بر اساس نمونه ای از 1559 شرکت در سال 2005 می باشد، این نظریه را حمایت می کند. این مطالعه نشان می دهد، پس از کنترل عوامل دیگر که در مطالعات قبل نشان داده که با اقلام تعهدی ارتباط دارند، شرکت هایی با CFO های خانم مقدار مطلق کمتری برای عملکرد تطابقی اقلام تعهدی اختیاری و مقدار مطلق کمتر برای خطاهای برآورد اقلام تعهدی دارند.
انگیزه های این مطالعه این موارد است: 1- اقدامات اخیر کنگره مربوط به نقش فردی مدیران اجرایی در حصول اطمینان از کیفیت گزارش های مالی 2- تحقیق در حوزه های مختلف که تفاوت های جنسیتی در کار و احکام حسابداری را پیشنهاد می دهد.
پس از شکست Enron، قانونگذاران و تنظیم کنندگان به نقش CFO در حصول اطمینان از کیفیت گزارش مالی علاقه نشان دادند. این ابراز علاقه به خاطر آن بود که CFO کنترل قابل ملاحظه ای بر نتایج مالی گزارش شده شرکت دارد .
بعضی از مطالعات اخیر ارتباط بین منصب های CFO و کیفیت اقلام تعهدی را بررسی کرده اند. محققاناقلام تعهدی انتخابی را برای 172 شرکت، که یکی از کارکنان سابق قسمت بازرسی را برای سمت CFO گماشتند و همچنین نمونه هایی از شرکت هایی که نفر جدیدی برای سمت CFO قرار دادند که با قسمت بازرسی شرکت آشنایی نداشت، مقایسه کردند. آن ها دریافتند که شرکت هایی با CFO های آشنا با سیستم بازرسی در مقایسه با شرکت هایی که CFO های آنها ناآشنا بودند، مدیریت درآمد بهتری دارند. Geiger و North در2006 تغییرات در اقلام تعهدی انتخابی را که با قراردادن CFO های جدید برای 172 شرکتی که CFO های جدیدی از سال 1994 تا 2000 قرار دادند ، بررسی کردند; آنها کاهش قابل ملاحظه ای در اقلام تعهدی انتخابی پس از انتصابات نشان می دهد و مقدار این کاهش از گروه کنترلی شرکت های بدون CFO های جدید بیشتر بود. Geiger و همکاران، دریافتند که واکنش بازار به شرکت هایی که حسابدار و مدیران مالی را مستقیما از شرکت های بازرسی خارجی شان استخدام می کنند در طول سال های 1985 تا 2002 به صورت قابل ملاحظه ای مثبت بود و چنین انتصاباتی با کیفیت پایین تر گزارش مالی ارتباطی ندارد، چه وقتی که اندازه گیری کیفیت با اقلام تعهدی اختیاری و یا حسابداری و حسابرسی اجرایی (AAER) علیه شرکت باشد. بنابراین، تحقیقات اخیر ارتباط بین تصدی سمت توسط CFO ها و کیفیت اقلام تعهدی را بررسی می کند. در این پست، ما یک ویژگی دیگر ، جنسیت مدیر ارشد مالی و کیفیت اقلام تعهدی را بررسی می کنیم.
همانگونه که قبلا به صورت جزئی بحث شد، تحقیق در حوزه های مختلف نشان داد که خانم ها در تصمیم گیری های مختلف اقتصادی تمایل کمتری به پرخاشگری داشته و هوشیارتر هستند.

برای مثال خانم ها عموما تمایل بیشتری برای مخالفت با ریسک دارند و در زمینه انتخاب های سرمایه گذاری، خانم ها بیشتر دوست دارند گزینه ای با پرخاشگری کمتر را برای بازنشستگی انتخاب کنندو در سهام موجود رایج ،خانم ها بیشتر دوست دارند قوانین و مقررات را بپذیرند; و تفاوت های جنسیتی به طور خاص در موقعیت های مبهم بیان می شود-همانطور که در زمینه اقلام تعهدی بود . محققان شواهدی یافتند و نشانگر این بود که خانم ها در ارزیابی کسب سود و صدور بدهی هوشیارتر هستند. وزن کلی این شواهد نشان می دهد که تفاضل احتیاط و ریسک پذیری خانم ها در کار و سرمایه گذاری به نظریه ما می انجامد که شرکت هایی با CFO های خانم کیفیت اقلام تعهدی بالاتری دارند.
نظریه مان را با استفاده از دو رویکرد مختلف امتحان کردیم. اول، از مقدار مطلق عملکرد تطابقی کل اقلام تعهدی غیرعادی و اقلام غیرعادی جاری با روش پیشنهاد شده توسط Kothari و همکاران در 2005 استفاده کردیم. دوم، از مدل سطح مقطعی Dechow و Dichev (از این به بعدDD نامیده می شود) 2002، معیار کیفیت اقلام تعهدی و مدل توسعه داده شده که در مقاله Francis و همکاران 2005 و Jones و همکاران 2008 اجرا شد، استفاده کردیم. نظریه خودمان را با استفاده از نمونه ای شامل 1559 شرکت که سال مالی آنها در سال 2005  تمام می شود، آزمایش کردیم. نتایج تحقیقات نشان داد که شرکت هایی با CFO های خانم، دارای مقدار مطلق کمتر اقلام تعهدی غیر عادی و خطاهای برآورد اقلام تعهدی کم تری بودند.
قسمت بعدی زمینه ای فراهم می کند و نظریه را توسعه می دهد. این قسمت در ادامه با بحث در مورد روش و داده می آید. پی از مهیا کردن جزئیات در مورد نتایج از آنالیزهایمان، با یک خلاصه و بحث نتیجه گیری می کنیم.

تفاوت های جنسیتی در تصمیم گیری

Byrnes و همکاران در1999 ، 150 مطالعه مربوط به تفاوت های جنسیتی در ریسک پذیری را مرور کردند و تاییدی بر این نظریه پیدا کردند که:

خانم ها به طور متوسط در تصمیم گیری در انواع زمینه ها، نسبت به آقایان، هوشیار تر و کمتر پرخاشگر هستند.

همچنین تحقیقات قبلی نشان می دهد چنین هوشیاری و مخالفت با درآمد زیاد در خانم ها در انواع قضاوت های کاری و زمینه های تصمیم گیری رایج است. برای مثال، Sexton و Bowman-Upton در 1990، موسس شرکت ها را بررسی کردند و برای خانم ها در چهار نوع از اقدامات ریسک پذیری، نمره های کمتری پیدا کردند; Hansemark در 2003، نشان داد که تفاوت های قابل ملاحظه ای بین آقایان و خانم های موسس شرکت در پیش نیازهای لازم برای شروع کار جدید وجود دارد. Powell و Ansic در 1997، دریافتند که خانم ها نسبت به آقایان که آشنایی ها، هزینه ها، ابهامات رادرنظر نمی گیرند، هوشیارتر بوده و کمتر دنبال ریسک هستند و بنابراین آقایان و خانم ها استراتژی های مختلفی را در میحط های تصمیم گیری اقتصادی اتخاذ می کنند.
خیلی از مطالعات به بررسی این پرداختند که آیا تفاوت های جنسیتی در هوشیاری و پرهیز کردن از ریسک که در روانشناسی عمومی و ادبیات کار دیده می شوند، به تفاوت در قضاوت های کاری و تنظیمات تصمیم تبدیل می شود. Cohn و همکاران در1975 و Riley و Chow در1992، دریافتند که خانم ها هنگام تصمیم گیری مربوط به سرمایه گذاری بیشتر از آقایان از ریسک کردن دوری می کنند. تحقیقات دیگر نشان می دهد بعد از کنترل عوامل جمعیت شناسی مانند درآمد، سن و وضعیت تاهل، خانم ها بیشتر دوست دارند گزینه های محتاط تر را برای دوران بازنشستگی انتخاب کنند  و همچنین برای سهام موجودی رایج (Barber و Odean Olsen و Coxدر 2001 دریافتند که خانم ها: 1- مشخصه هایی مانند ابهام را با وزن بیشتری در مقایسه با همکاران آقا می سنجند و 2- بر کاهش ریسک در تصمیمات مالی بیشتر از آقایان تاکید می ورزند. مطالعات همچنین نشان می دهد خانم ها در محیط هایی که آقایان اکثریت هستند مانند امور مالی، اعتماد به نفس کمتری دارند و کمتر مستعد اطمینان بیش از حد در قضاوت های مالی هستند (Barber و Odean 2001; Fehr-Duda و همکاران Estes و Hosseini در  1988 دریافتند که حتی در میان سرمایه گذاران خبره، بعد از کنترل عواملی سن، تجربه، تحصیلات، دانش و سرمایه، جنسیت یک عامل مهم بیانگر اثرگذاری اعتماد به نفس در تصمیمات سرمایه گذاری است.
همچنین تحقیقات قبلی از تفاوت های جنسیتی در پذیرش مقررات در حسابداری و موقعیت های مربوط به مالیات پشتیبانی می کند. در یک محیط تجربی، Baldry در1987 نشان داد که خانم ها در تصمیمات مربوط به گزارش مالیاتی از آقایان سازگارترند، در حالی که Fallan در1999 دریافت که جنسیت درتوجیه تغییر گرایش در رفتار مالیاتی قابل توجه است. Cullis و همکاران در2006 دریافتند که آقایان در مقایسه با خانم ها دوست دارند، در مواقعی که مقدار مالیات به عنوان از دست دادن اطلاق می شود، درآمد را به طور قابل ملاحظه ای کمتر گزارش دهند. Lenney در 1977 پیشنهاد کرد که این تفاوت های جنسیتی به طور خاص در موقعیت های مبهم رایج هستند- مانند مورد قضاوت های مربوط به اقلام تعهدی.
در یک مطالعه همزمان، Haung و Kisgenدر   2008دریافتند CFO های خانم در مورد تصمیمات مربوط به کسب و صدور بدهی هایشان هوشیارتر هستند. مولفان دریافتند شرکت هایی با CFO های خانم کسب های کمتری دارند، اما مقدار کسب ها در شرکت هایی با CFO های خانم از طریق آگهی ها برگشت بالاتری دارد. علاوه براین، Huang و Kisgen در 2008 دریافتند صدور بدهی در شرکت هایی با CFO های خانم نسبت به شرکت هایی که CFO های آقا دارند، خیلی کمتر است. در مجموع، این مولفان پیشنهاد می دهند که نتایج، دقت بیشتر معامله گری توسط CFO های خانم رانشان می دهد.
به طور خلاصه، تحقیقات قبلی نشان می دهد که خانم ها هوشیارتر و سازگارتر با مقررات حسابداری هستند. این امر منجر به این استدلال می شود که CFO های خانم در قضاوت های مربوط به اقلام تعهدی انتخابی پرخاشگری کمتری دارند. این نظریه نشان می دهد شرکت هایی با CFO های خانم احتمالا کیفیت اقلام تعهدی بالاتری دارند. این به نظریه ما می انجامد.
نظریه ما به طور رسمی اینگونه بیان می شود: شرکت هایی با CFO های خانم نسبت به شرکت ها با CFO های آقا، کیفیت اقلام تعهدی بالاتری دارند.ترجمه  itrans.ir 

نظرات

در ادامه بخوانید...

چه خدماتی توسط شرکت های حسابداری ارائه می شوند

در

استخدام یک حسابدار برای کارآفرینان و صاحبان کسب و کار کوچک  می تواند برخی از بارهای کاری را سهولت بخشیده و اجازه دهد تا زمان بیشتری بر روی استراتژی کسب و کار اصلی متمرکز شوند. این شرکت ها ارائه دهنده طیف گسترده ای از خدمات، از جمله حسابداری عمومی تا مسائل پیچیده‌تر و اظهارنامه مالیاتی و حسابرسی هستند. یک مزیت استفاده از یک شرکت حسابداری این است که هزینه خدمات اغلب کمتر از استخدام کارمندان است.
ساماندهی
بسیاری از شرکت های حسابداری به کار دفتردارهای تمام وقت و یا حسابداران مبتدی برای دسته بندی خدمات حسابداری اولیه برای مشتریان رسیدگی می کنند. این موارد شامل حساب های قابل پرداخت و دریافتی، صدور صورت حساب، حقوق و دستمزد، مالیات ماهانه و سه ماه و صورت مغایرت بانکی، نوشته های عمومی و ترازهای آزمایشی ماهانه است. دفتردارها همچنین ممکن است به تولید صورتهای مالی بپردازند، اما این اظهارات به طور معمول توسط CPA در این شرکت قبل از اینکه به یک مشتری ارائه شود بررسی می شود.

حسابداری

خدمات حسابداری در سطح بالا به طور معمول توسط حسابداران رسمی انجام می شود که در شرکت های حسابداری مشغول به کار هستند. این خدمات اغلب شامل کمک به مشتریان برای بودجه بندی ، صورتهای کامل مالی و تهیه اظهارنامه مالیاتی محلی، ایالتی و فدرال است. شرکت های حسابداری به ممیزی و ارزیابی کسب و کار خدمات و نظارت بر کمبود دارایی می پردازد و به مشتریان برای تعیین نیازهای جریان نقدی کمک می کند. برخی از شرکت های ارائه دهنده خدمات حسابداری قانونی در برابر شرکت هایی که رو به مسائل مربوط به تقلب رفته اند قرار گرفته اند. تخصص های دیگر شامل راه اندازی سیستم های حسابداری کامپیوتری و سیستم های اطلاعاتی حسابرسی است.

مشاوره

علاوه بر وظایف معمول، شرکت های حسابداری در مورد استراتژی های مالی به مشتریان مشاوره می دهند. آنها ممکن است در مورد یک روش برای کاهش بار مالیاتی یک مشتری مشاوره دهند و یا بررسی و پیشنهادات خود را برای به روز رسانی یک طرح کسب و کار ارائه دهند. برخی از تخصص های شرکت در مدیریت ریسک است در حالی که دیگر شرکت ها بر روی مدیریت سرمایه گذاری های مالی تمرکز می کنند. آنها همچنین اطمینان دارند که مشتریان از تغییرات نظارتی آگاه هستند.ترجمه  itrans.ir

نظرات

در ادامه بخوانید...