آیا موسیقی یک زبان جهانی است

در
دانشمندان شواهدی را می یابند که موسیقی واقعاً یک زبان جهانی است.طبق یک مطالعه جدید بحث برانگیز ، ویژگی های مشترک برای موسیقی جهان ممکن است در گرامر موسیقی جهانی باشد.
 
خواه آهنگ های عاشقانه یا رقص ، که توسط بیانسه یا مردم گوارایی در پاراگوئه سروده شده است ، تقریباً در هر جامعه موسیقی به نوعی ساخته می شود. به نظر بسیاری از افراد ، موسیقی یک زبان جهانی است.
 
برای دیدن اینکه آیا واقعاً اینگونه است یا خیر ، تیمی از محققان آنچه را که می گویند، بصورت منظم ترین و جامع ترین تجزیه و تحلیل موسیقی جهان تا به امروز انجام داده اند.
 
Sam Mehr ، دانشمند از دانشگاه هاروارد ، مدیر این پروژه گفت: ما در حال حاضر می دانیم كه اساساً بلوك های ساختاری موسیقی چیست و موسیقی چگونه كار می كند  . این بلوک های ساختمان حاکی از یک گرامر موسیقی جهانی است - ساختاری اساسی که تمام موسیقی جهان بر روی آن قرار دارد.
 
Manvir Singh ، دانشجوی فارغ التحصیل از هاروارد که همکار این پروژه است ، گفت: "صحبت راجع به موسیقی آسان نیست. "نکته بسیار دشوار این است که بفهمیم آن بلوک های ساختمانی چیست."
 
مقاله جدید این پروژه  ، که امروز در مجله Science منتشر شده است ، با انتقادات مربوط به مردم شناسی ، انسان شناسان و سایر دانشمندان علوم اجتماعی جنجالی است. پاتریک ساویج ، اتنوموزولوژیست(متخصص موسیقی قومی) دانشگاه کیو در ژاپن، که جزو نویسندگان مقاله جدید نیست،  با استناد به تنوع گسترده موسیقی گفت: بسیاری از محققان شک می کنند که ویژگی های جهانی وجود دارد، اما با گوش دادن و طبقه بندی آهنگ ها در این مطالعه شرکت کرد. وی گفت: این تحقیق جدید تلاش می کند تا به طور قطعی به شکاکانی نشان دهد که در واقع ، بله ، تنوع وجود دارد. "اما اگر شما تنوع را کمی تجزیه و تحلیل کنید ، می بینید که چیزهای زیادی وجود دارد که سازگار هستند."
 
محققان دریافتند که یکی از این سازگاری ها ، رفتارهای مرتبط با آهنگ ها است. محققان تقریباً در هر جامعه ای ، آواز های خواندنی را در قالب 20 نوع رفتار ، از جمله رقص ، مراقبت از نوزادان ، شفابخشی ، فعالیتهای مذهبی ، سرگرمی و عزاداری مطالعه می کردند. محققان برای نشان دادن جهانی بودن این رفتارها ، توصیفات مکتوب از موسیقی را که در هنگام مطالعه 60 جامعه در مقیاس کوچک در سراسر جهان گردآوری شده بودند ، مورد تجزیه و تحلیل قرار دادند.
 
Savage گفت ، تعداد بسیار کمی از افراد سعی کرده اند که این قوم نگاری ها را به شکلی کاملاً فرهنگی تجزیه و تحلیل کنند. "و هیچ کس تاکنون این کار را به روش علمی و دقیق انجام نداده است."
 
Savage گفت ، این همان چیزی است که تجزیه و تحلیل جدید را منحصر به فرد می کند ، که جستجوی خود برای موسیقی جهانی  شامل تحلیل بانک اطلاعاتی ضبط های موسیقی جهانی است. او و تیمش چندین ویژگی آکوستیک را که در اکثر فرهنگ ها مشترک است ، از قبیل مقیاس های ساده و ریتم ، پیدا کردند.
 
این مطالعه جدید همچنین یک پایگاه داده حاوی 118 ضبط آهنگ از جوامع در مقیاس کوچک در 30 منطقه در سراسر جهان را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده است. این تجزیه و تحلیل یکی از یافته های قبلی منتشر شده این گروه را تأیید کرد  : شنوندگان که با فرهنگ یک آهنگ ناآشنا بودند هنوز می توانند یک آهنگ عشق ، شفابخشی یا رقص یا لالایی را تشخیص دهند و این نوع آهنگ ها - که به عملکردهای خاص خدمت می کنند - را در همه جا جهانی نشان می دهد. جوامع در حالی که اولین مطالعه شامل 750 شنونده بود ، گروه جدید نزدیک به 30،000 داوطلب آنلاین را برای طبقه بندی آهنگ ها استخدام کرد. محققان همچنین ویژگی های آکوستیک مانند لهجه های موسیقی و سرعت را پیدا کردند که پیش بینی کننده این است که آیا یک آهنگ یکی از چهار نوع است یا خیر.
 
Sam Mehr گفت ، یک کشف تکان دهنده این است که شنوندگان متخصص استخدام شده برای مطالعه دریافتند که تقریباً همه آهنگ ها متعلق به یک کلید موسیقی هستند. وی گفت: "حتی من از شنیدن این تعجب كردم."
 
اما مطالعه بدون مشکل نیست. به عنوان مثال ، شنوندگان داوطلب و متخصص از جوامعی که مورد مطالعه قرار می گیرند نبودند ، بنابراین ممکن است شیوه تفسیر آهنگ ها اینگونه نباشد که شخصی در آن فرهنگ خاص چگونه آنها را تفسیر کند. این که آیا یک شنونده - متخصص یا غیره - آهنگ را تنال می داند ، یا یکی از عشق یا شفابخشی است ، ممکن است بستگی به نوع موسیقی آنها در گذشته داشته باشد.
 
دیوید نواك ، متخصص اتنوموزولوژیست (متخصص موسیقی قومی) در دانشگاه كالیفرنیا ، سانتا باربارا گفت: این واقعیت كه این مطالعه از دیدگاه غربی به دست آمده است ، تنها یكی از بسیاری از نقص های اساسی در این مطالعه است.
 
وی گفت ، کاهش آهنگ به گروهی بر اساس عملکرد آن و تحلیل معنای آن بر اساس چند ویژگی آکوستیک ، تفاوت های ظریف و پیچیدگی را که شنوندگان از طریق آن موسیقی را درک و تفسیر می کنند ، نادیده می گیرد. ماهیت جامع متن ، که شامل اطلاعات خاصی است که برای گرفتن دقیق متن آهنگ مورد نیاز است، به سادگی استخراج اصطلاحات و داده ها نادیده گرفته می شود.
 
وی گفت: در حالی که این سؤال كه آیا موسیقی جهانی است یا خیر ، معتبر است یا خیر ، گفت: مشكل پروژه NHS این است كه نتوانسته است دهها سال بورس و تحقیق در قوم شناسی را در نظر بگیرد ، این نشان می دهد كه چگونگی فهم و تفسیر موسیقی به پیشینه و تجربیات آن موسیقی بستگی دارد.
 
وی گفت که روش ها و متن های بیشماری که در آن می توانید آهنگ بخوانید ، می تواند معنی و هدف آن را تغییر دهد. یک آهنگ عاشقانه که با طعنه و طعن آواز خوانده می شود ممکن است دیگر به عنوان یک آهنگ عاشقانه کار نکند. بنابراین چنین ترانه ای فقط از لحاظ تجربه و تمرین اجتماعی نمی تواند به درستی طبقه بندی شود.
 
تحقیقات اخلاق شناسی همچنین نشان داده است که انواع موسیقی مطابق ادعای محققان مطابقت با رفتارهای خاص ندارد. وی گفت: "این ایده ای نیست که اکثر افراد قوم شناس در آن سهیم هستند." این مسائل به این معنا نیست که شناسایی ویژگیهای جهانی در موسیقی غیرممکن است ، اما مسئولیت رسیدگی به آنها را برای پروژه NHS سنگین می کند.
 
Savage گفت ، در واقع ، محققان باید بیشتر با متخصصان قوم شناسی درگیر شوند ، با ذکر این که از 19 نویسنده روی این مقاله ، هیچ یک از افراد قوم شناس نیستند. وی گفت ، در حالی که او با نتیجه گیری های کلی مطالعه موافق است ، درگیری ناشی از آن ممکن است پیشرفت در این زمینه را تهدید کند. "من نگران هستم كه این پروژه به جای جمع كردن آنها ، این دو طرف را از هم دور كند."
 
محققان می گویند که این روشها براساس برخی از انتقادات قوم شناسان ، روشهای خود را بهبود بخشیده است. Manvir Singh گفت: "مقاله ما بر اساس بینش هایی که در گذشته داشته اند ساخته شده است." و ، Sam Mehr افزود ، این تحقیق به اتنوموزولوژیست متکی است و آنها را در مقاله تأیید می کند.
 
ساندرا ترهوب ، روانشناس دانشگاه تورنتو ، که بخشی از این مطالعه نبود ، گفت: با وجود محدودیت های این مطالعه ، هنوز هم می توان تحقیقات را به جلو سوق داد. وی گفت: "این به احتمال باعث به پیش رفتن تحقیقات خواهد شد." "و حتی اگر برخی انتقادات را مطرح کند ، خوب است . زیرا افراد دیگری را به سمت حل سوال مشابه از راه های دیگر سوق می دهد و این نیز خوب است.

نظرات

در ادامه بخوانید...

زن نوازنده و رقصنده در زمان قاجار+عکس

در
رقص

نوازندگی و رقص زنان ایرانی قدمتی طولانی دارد. زنان دوره گردی که در دسته‌های مختلف در خیابان‌های شهر ساز می‌زدند و می‌رقصیدند. گزارش تصویری از زنان نوازنده و رقصنده عصر قاجار را ببینید.

 

رقصنده درزمان قاجار

تار زن و رقصنده اهل شیراز در دوران قاجار

 

رقصنده درزمان قاجار

اکرم ملقب به "اکرم دندون طلا" از نوازندگان تار در دوران قاجار

 

رقصنده در زمان قاجار

نگار خیرآبادی ملقب به"نگار خانم" رقصنده مخصوص ولیعهد (محمد حسن میرزا) در زمان قاجار.

رقصنده در زمان قاجار

رقصنده‌ای به نام "فاطی زنگی" در دوران قاجار.

 

رقصندگان اهل شهر سلماس

رقصندگان اهل شهر سلماس در دوران قاجار.(سیارک

رقصندگان اهل شهر سلماس

یک گروه از نوازندگان و هنرمندان زن عصر قاجار.

رقصندگان اهل شهر سلماس

گروه موسیقی زمان قاجار که زنان هنرمند نیز در آن حضور دارند.

زنان هنرمند و تار نواز در گروه موسیقی عصر قاجار

زنان هنرمند و تار نواز در گروه موسیقی عصر قاجار.

زن هنرمند اهل موسیقی

زن هنرمند اهل موسیقی در زمان قاجار.

 

زنان هنرمند و تار نواز در گروه موسیقی عصر قاجار.

زنان هنرمند و تار نواز در گروه موسیقی عصر قاجار.

 

زن هنرمند اهل موسیقی در زمان قاجار.

 

زنان هنرمند اهل موسیقی در زمان قاجار

زنان هنرمند اهل موسیقی در زمان قاجار.

 

زنان هنرمند اهل موسیقی در زمان قاجار

چند زن نوازنده و رقصنده در زمان قاجار.

زنان هنرمند اهل موسیقی در زمان قاجار

زن نوازنده تار در زمان قاجار.

زنان هنرمند اهل موسیقی در زمان قاجار

زن هنرمند اهل موسیقی در دوران قاجار.

زنان هنرمند اهل موسیقی در زمان قاجار

زن نوازنده تار در زمان قاجار.

نوازندگان و رقصندگان کرد در زمان قاجار

نوازندگان و رقصندگان کرد در زمان قاجار. 

 

نظرات

در ادامه بخوانید...

روش های هوشمندانه در موسیقی که سرعت یادگیری را بالا میبرند

در

روشن است که موسیقی دانان زمان زیادی را صرف عالی کردن مهارتهای خود میکنند. اجرا کنندگان برتر ، تمرین هوشمندانه ای دارند؛ آنها میتوانند به سرعت یادبگیرند که نقاط قوت خود را به حداکثر برسانند. قطعاتی از موسیقی وجود دارد که باعث پیشرفت میشود، چه برای شما یک سرگرمی باشد و چه برای پیشرفت مهارت کاری.


1. وسط جنگل جای پیک نیک نیست
اگر درگیر تمرین هستید، یک رشته از چیزی که میبینید را بگیرید، سپس شروع به بافتن کنید. یا کلید را تغییر دهید. اکتاو را تغییر دهید. وقتی خود را درگیر کنید، یعنی میخواهید جایی بروید، بنابراین عمدا تمرین کنید.
تمرین عمدی یعنی از کاری که میکنید آگاه باشید، و هرگز مانند یک خلبان خودکار کار نکنید، زیرا شما نمایانگر همان چیزی هستید که در لحظه هستید. این سریعترین راه برای بهبود یک مهارت است.
همچنین میتوانید بدون فکر عمل کنید. تمرین بدون فکر به معنای عمل مانند خلبانی خودکار است، که این شاید یک رویا باشد. تمرین بدون فکر یعنی شما نمیتوانید از مشکلی که پیش میاید شکایت کنید، زیرا شما جایی نمیروید.
2. با قطعات بازی کنید
موزیک میتواند چندین قطعه باشد. یک قطعه میتواند یک خط از آهنگ باشد. موسیقیدانان توانا بیشتر از کل قطعه، روی قطعات موسیقی تمرکز میکنند. این روش قدرتمند را میتوان روی هر مهارتی پیاده کرد، نقاط ضعف را نشانه گرفت و روی کارهای آسان کمتر تمرکز کرد. برای اینکه از این روش به طرز موثری استفاده کنید، قطعات را بشناسید و روی اهداف کوچک تمرکز کنید. شما یک بازی بسکتبال را با امتیاز 100 تور شروع نمیکنید. مربی به شما نشان میدهد که چگونه توپ را در موضع خوبی برای پرتاب نگه دارید. اما گاهی اوقات با قطعات به جایی نمیرسید. توپ ممکن است سر بخورد یا خط آهنگ به درستی جریان پیدا نکند. برای اجتناب از این امر، موسیقیدانان هوشمند دو قطعه موسیقی در زرادخانه خود دارند.
3. قطعه بندی کنید و پیش بروید
یکی از روشهای موثر موسیقی روش ذهنی است استفاده از تخیل برای جعل یک جلسه ی تمرین. در طول تفریح، ناهار، قبل از خواب این کار را انجام دهید. اجرا کنندگان حرفه ای در ذهن خود نیز تمرین میکنند.البته تمرین ذهنی نمیتواند جایگزین تمرین واقعی باشد، اما میتواند نیروی مضاعفی برای شما باشد.
4. وقفه بیاندازید
اگر در تمرین به مشکل برخوردید، به خود یک استراحت ده دقیقه‌ای بدهید. یک وقفه ی الگویی. از اتاق بیرون بروید و کاری کاملا غیر مرتبط انجام دهید. سپس با ایده هایی تازه باز خواهید گشت. این کار باعث صرفه جویی در زمان و سلامت ذهن شما میشود.
اگر برای تمرین زمان نداشته باشید این کار عالی است. شما نمیدانید که چه زمان به مشکل برمیخورید، بنابراین زمان بندی برای خلاقیت مانند گرفتن پروانه در تاریکی است. نیم ساعت در روز دوشنبه میتواند خلاقیت آور باشد، اما برای روز سه شنبه خسته کننده باشد.
5. شما به یک دوست و کتاب گرامر نیاز دارید
(نمیتوانید دقیقا یک چیز باشید).
شما نمیتوانید با پیش بینی ، اولین نت دل انگیز موسیقی خود را با لذت بشنوید، زیرا شما باید ابتکار عمل داشته باشید. شما در حال کشیدن تله های طناب هستید. شما چشم سوم ریچارد* را ندارید. بنابراین از یک دوست موسیقی دان کمک بگیرید تا قبل از اینکه موسیقی خود را با دنیا به اشتراک بگذارید، آن را گوش کنند. تعریف هر کس از عالی بودن متفاوت است. هنگام تمرین به یاد داشته باشید که هدف هیچ وقت عالی بودن نیست.
کمالگراها بدترین یادگیری را دارند. آنها وقتی با شکست احتمالی مواجه شوند تسلیم میشوند و ریسک پذیر نیستند، بنابراین کسی اشتباهات آنها را نمیبیند.
اجراکنندگان برتر اشتباهات زیادی را بیرون میکشند تا روشهای درست را پیدا کنند. آنها استادان دستور زبان هستند. آنها با دستکاری اصول اولیه و عقب و جلو کردن آنها جادو میکنند.
به مهارت رسیدن در چیزی واقعا به معنای مهارت داشتن در دستور آن است. در موسیقی، یکی از جنبه های گرامر، بازی با مجموعه ی نت ها، بدون تنش غیر ضروری است. وقتی پیانیستی در یک صحنه اجرا میکند، در اصل باید با نت های پایه به روشهای مختلف بازی کند. میتوانید شرط ببندید که او خارج از صحنه میلیونها اشتباه داشته است.
تا آنجا که ممکن است اشتباه کنید و دستور خود را بکاربگیرید. مطالعات نشان میدهند که شما یکی از پنج نفری هستید که به شما بسیار نزدیک هستند، و دوستانتان میتوانند موجب تحریک شما شوند. بنابراین یک کتاب دستور بگیرید و با یک دوست تمرین کنید.
6. ریسک کنید و خودتان را بترسانید
خلاقیت یعنی از کلیشه دور شوید و وقتی برنامه فعلی اشتباهی دارد به دنبال یک برنامه جدید باشید. مطالعات نشان دادند که بداهه نوازی، مخصوصا با یک آلت موسیقی، موجب درگیر کردن بخشهای خلاقیت تفکر در مغز میشود؛ پیانیست جاز بیشتر از همتایان کلاسیک خود خلاقیت دارد.
به خودتان فرصت دهید تا از کلیشه دور شوید و قلمرو جدیدی کشف کنید. بهترین عملکرد شما با ترس، هیجان و خامی همراه خواهد بود.

چشم سوم ریچارد*( براساس تعالیم ریچارد روهر، چشم سوم یک متافور یا استعاره می باشد تا انسان­ها از افکار ثنویت یا دوگرائی فاصله بگیرند و با سنت­های عارفانه  احساس نزدیکتری کنند. به باور و براساس ادراکات پدر روهر انسان قادر به  3نوع رویت یا دیدنمی باشد:

1- رویت حسی که با دیدن از طریق چشم­ها انجام می شود.

2- رویت منطقی و دلیل­ پردازانه که به کمک مدی­تیشن و با چشمان بسته انجا می شود.

3- درک درست از معارف و گیج نشدن در شرایط  ، باتوجه به اعماق دانش و حقایق والاتر و درست­تر و در صورت لزوم ایجاد تغییرات و تحولاتی در آن. در نتیجه نگاه عرفانی بر روی یافته­ های اول و دوم توجه و تعمق کرده و به مرزهائی گسترده­ تر هم نگاه می اندازد.)

آیا یکی از ابزارهای موسیقی را مینوازید؟  این پست را چگونه می‌بینید؟ برای شما مفید بود؟ لطفا با نوشتن کامنت در زیر ما را مطلع کنید.  (سیارک

ترجمه  itrans.ir

نظرات

در ادامه بخوانید...

رقص ایرانی

در

محتوای رقص عشق است .عشقی كه كل كائنات را به حركت وا می دارد.تاریخ هنر گواه است كه بشر از ابتدای خلقت به كمك رقص و ریتم موفق گردید به كارهای خود نظم بخشد . رقص و موسیقی به طبیعت آدمی جلوه انسانی می دهد.

گزنفون در كوروش نامه به دوران ماد اشاره دارد و می نویسد كه شاه خود نیز گاه گاه به پایكوبی و دست افشانی برمی خواسته است .همچنین در تاریخ هخامنشی نوشته اولمستد آمده است : سالی یك بار در جشن مهرگان فرمانروای هخامنشی می بایست میگساری كرده و رقص پارسیانه كند .. كه این رقص بازمانده ای از رقص جنگی ادوار پیش از هخامنشی بوده است
رقص های فلکلوریك ایرانی

بابا كرم

در میان رقص های فولکلور ایرانی، رقص " باباکرم " از رقص های ایرانی است که ویژگیهای خاصی دارد ومنحصرا توسط مردان اجرا میشود. در " بابا کرم " از رقص شانه و کمر استفاده میشود و رقاص لباس سیاه و سفید جاهلی بر تن میکند و معمولا لنگی را بر گردن آویزان کرده و از آن در طول اجرای رقص استفاده میکند. رقص بابا کرم بازمانده از دهه 1320 شمسی و از رقصهای به اصطلاح " کوچه بازاری " و " تخته حوضی " است که بسیار مورد محبوبیت قرار گرفته. یکی از استادان رقص ایرانی داستان بابا کرم را اینطور تعریف می کند : « داستان بر می گردد به زمان رضا شاه و ماجرای کشف حجاب. یکی از این خانم های شازده، باغبان مسنی داشت به نام بابا کرم. هر وقت خانم به باغ می آمد باغبان را صدا می کرد: بابا کرم چطوری؟ این باغبان به تدریج عاشق این خانم می شود و بعد از مدتی که خانم به فرنگ سفر می رود ، بابا کرم از عشق اون می میرد. همین می شود که در اذهان مردم بابا کرم به عنوان یک مرد عاشق شكل می گیرد و آن رقص هم در آن زمان نشان دهنده حرکات یک مرد عاشق بوده

در واقع بابا کرم از نمادهای نشان دهنده عشق مرد ایرانی به معشوقه اش هست کسی که بخاطر دوری از دختر مورد علاقه اش جانش را از دست میدهد

این آهنگ برای اولین بار با صدای حسین همدانیان اجرا شد که از آهنگهای فولکلور ایرانی به حساب می آید

هرچقدرناز کنی ! ناز کنی

باز تو دلدار من

هرچقدر عشوه کنی! عشوه كنی

باز تو غمخوار منی

با با کرم دوست دارم

با با کرم دوست دارم

 رقص كردی (هه لپرکی )

واژه ؛هه لپه رکی ؛از کلمه هه لپر به معنی جنبش و تکان و در اصل به معنی حمله کردن است که نمادی ازحرکات جنگی است كه از گذشته های دور به یادگار مانده است و چیزی فراتر از رقص عادی می باشد . رقص های كردی یكی از سنتهای دیرینه و یادگارهای ارزشمند آریا یی ها ست كه همچنان محفوظ مانده وحتی دررقص های سنتی بعضی از اقوام همجوار همچون آشوری ها تا ثیر كرده است

حركا ت "هه لپه ركی" در چها ر نوع مراسم عرفانی مذهبی شادی و عروسی و عزا و غم اجرا می شود اما رقص های فولكلور كردی عبا رتند از : چه پی یا چوپی- سی پی - روینه - گه را نه وهكه مخصوص شكاك است .دووپی یی- داغه كه ویژه كردستان تركیه است .گه ریان - پشت پا - فه تاح - فه تا پاشایی- خانه میری -سی جار - شه لان -زه نگی - و چه مه ریواما فلسفه این حركا ت شكل بخصوصی كه این "هه لپه ركی"دارد. این رقص به صورت دسته جمعی انجام می شود و در دست نفر اول كه به عنوان رهبر و پیشوای گروه و نفر آ خر "چوپی "دستمالی است كه به جای شمشیر استفاده میشود .و نظم و انظباط گروه را هم بر عهده دارد .امروزه به علت پیشرفت و پیچیدگی در سبك زندگی از دستمال سفید به جای شمشیر و سپر استفاده می شود. دستمال سفید نشانه صلح و آشتی با اقوام دیگر است

كوبیدن پا بر زمین به این معنی است كه این خاك موطن من است.هورای هنگام مراسم در حین حركات به منظور ترساندن دشمن است . نشستن در هنگام رقص نشانه تسلیم برای جمع منفور است . یكسری مقام ها هم وجود دارند كه در این مراسم استفاده میشوند .هوره كه از نظر لغوی از واژه خور به معنای خورشید گرفته شده مورد استفاده گا توهای زرتشتی و در مراسم راز و نیاز با خداوند بوده است

رقص‌ كردی‌ را یك‌ رقص‌ رزمی ‌می‌دانند كه‌ دارای‌ صلابت‌ و متانتی‌ خاص‌ بوده‌ و یاد آور یكپارچگی‌ این‌ مردمان‌ غیور در تمامی‌ ادوار می‌باشد

رقصهای‌ محلی‌ با موسیقی‌ كردی‌ پیوندی‌ ابدی‌ داشته‌ و معمولاً زنان‌ و مردان‌ عشایر در مراسم‌ شادی‌ به‌ دور از ابتذال‌ دایره‌ وار دست‌ یكدیگر را گرفته‌ به‌ پایكوبی‌ می‌پردازند، در اصطلاح‌ محلی‌ این‌ حالت‌ را گندم‌ و جو(یعنی‌ گندم‌ و جو) می‌نامند( در منطقه‌ مهاباد به‌ آن‌ رَشبَلك‌ می‌گویند

در این‌ رقصها معمولاً یك‌ نفر كه‌ حركات‌ رقص‌ را بهتر از دیگران‌ می‌شناسد نقش‌ رهبری‌ گروه‌ رقصندگان‌ را به‌ عهده‌ گرفته‌ و در ابتدای‌ صف‌ رقصندگان‌ می‌ایستد و با تكان‌ دادن‌ دستمالی‌ كه‌ در دست‌ راست‌ دارد ریتمها را به‌ گروه‌ منتقل‌ كرده‌ و در ایجاد ایجاد هماهنگی‌ لازم‌ آنان‌ را یاری‌ می‌دهد. این‌ فرد كه‌ سر چوپی‌ كش‌ نامیده‌ می‌شود با تكان‌ دادن‌ ماهرانه‌ دستمال‌ و ایجاد صدا بر هیجان‌ رقصندگان‌ می‌افزاید

در این‌ هنگام‌ دیگر افراد بدون‌ دستمال‌ به‌ ردیف‌ در كنار سر چوپی‌ كش‌ به‌ گونه‌ای‌ قرار می‌گیرند كه‌ هر یكی‌ با دست‌ چپ‌ دست‌ راست‌ نفر بعد را می‌گیرد اصطلاحاً این‌ حالت‌ را گاوانی‌ نامیده‌ می‌شود

در رقصهای‌ كردی‌ تمامی‌ رقصندگان‌ به‌ سر گروه‌ چشم‌ دوخته‌ و با ایجاد هماهنگی‌ خاصی‌ وحدت‌ و یكپارچگی‌ یك‌ قوم‌ ریشه‌ دار را به‌ تصویر می‌كشند برخی‌ رقصهای‌ كردی‌ دارای‌ ملودیهای‌ خاصی‌ بوده‌ و توسط‌ گروهی‌ از زنان‌ ومردان‌ اجرا می‌شوند و در برخی‌ از رقصها یكی‌ از رقصندگان‌ از دیگران‌ اجرا شده‌ و در وسط‌ جمع‌ به‌ تنهایی‌ به‌ هنرنمایی‌ می‌پردازند و در این‌ حالت‌ معمولاً رقصنده‌ دو دستمال‌ رنگی‌ در دستها نگه‌ داشته‌ و با آنها بازی‌ می‌كند كه‌ اصطلاحاً به‌ این‌ نوع‌ رقص‌ دو دستماله‌ می‌گویند و بیشتر در كرمانشاه‌ مرسوم‌ است‌

نمایشها و رقصهای‌ كردی‌ را می‌توان‌ به‌ چند قسمت‌ اصلی‌ ذیل‌ تقسیم‌ كرد

۱- گه‌ ریان‌ ۲- پشت‌ پا ۳- هه‌ لگرتن‌ ۴- فه‌ تاح‌ پاشا ۵- لب‌ لان ‌۶- چه‌ پی‌ ۷- زه‌ زنگی‌ ۸- شه‌ لایی‌ ۹- سی‌ جار ۱۰- خان‌ امیری‌

گه‌ریان‌

گه‌ریان‌ در زبان‌ كردی‌ به‌ معنی‌ گشت‌ و گذار و راه‌ رفتن‌ بوده‌ و حركات‌ مختص‌ این‌ رقص‌ نیز معنای‌ گشت‌ و گذار در ذهن‌ تداعی‌ می‌كنند

گه‌ ریان‌ دارای‌ دو مقام‌ بوده‌ كه‌ یكی‌ متعلق‌ به‌ مناطق‌ روستایی‌ و دیگری‌ مناطق‌ شهری‌ می‌باشد این‌ رقص‌ نرم‌ و آهسته‌ و با لطافتی‌ خاص‌ شروع‌ شده‌ و به‌ تدریج‌ تندتر می‌شود. ملودی‌ مربوط‌ به‌ این‌ رقص‌ با تنوع‌ در ریتم‌ و نوساناتی‌ در اجرا تا پایان‌ ادامه‌ می‌یابد

در این‌ رقص‌ در واقع‌ تاثیر گشت‌ و گذار در زندگی‌ كردها به‌ نمایش‌ گذاشته‌ می‌شود و تنوع‌ ریتم‌ در این‌ رقص‌ گویای‌ تجربیاتی‌ است‌ كه‌ در گشت‌ و گذار به‌ دست‌ می‌آیند و می‌توان‌ گفت‌ این‌ رقص‌ زیبا تبلیغی‌ است‌ برای‌ خوب‌ نگریستن‌ در اشیاء و طبیعت‌

تقریباً در كل‌ مناطق‌ كردنشین‌ ملودی‌ این‌ رقص‌ به‌ شكلی‌ یكسان‌ نواخته‌ می‌شود و در این‌ رقص‌ نخستین‌ حركت‌ با پای‌ چپ‌ آغاز شد و حركت‌ پای‌ دیگر همواره‌ با سر ضربهای‌ دهل‌ كه‌ معمولاً باریتم‌ دو تایی‌ اجرا می‌شوند عوض‌ می‌شود

پشت‌ پا

پشت‌ پا رقصی‌ است‌ كه‌ كمی‌ تندتر از گه‌ ریان‌ اجرا شده‌ و در بیشتر مناطق‌ كردنشین‌ مخصوص‌ مردها می‌باشد رقص‌ پشت‌ پا همانطور كه‌ از نامش‌ پیداست‌ انسان‌ را به‌ هوشیاری‌ و به‌ كارگیری‌ تجارب‌ می‌خواند تا مبادا شخص‌ در زندگی‌ از كسی‌ پشت‌ پا بخورد

هه‌لگرتن‌

هه‌ لگرتن‌ در لغت‌ به‌ معنای‌ بلند كردن‌ چیزی‌ می‌باشد. این‌ رقص‌ بسیار پر جنب‌ و جوش‌ و شاد اجرا می‌شود كه‌ با شور و جنب‌ و جوش‌ بسیار به‌ سوی‌ هدف‌ روانه‌ است‌. ریتم‌ تند ملودی‌ مخصوص‌ این‌ رقص‌ هر گونه‌ كسالت‌ و خمودی‌ را نفی‌ كرده‌ و بر اهمیت‌ نشاط‌ و هدفمندی‌ در زندگی‌ تاكید دارد

فتاح‌ پاشایی‌

فتاح‌ از نظر لغوی‌ به‌ معنی‌ جنبش‌ و پایكوبی‌ است‌

ملودی‌ این‌ رقص‌ در سر تاسر كردستان‌ به‌ شكلی‌ یكنواخت‌ و با ریتمی‌ تند اجرا می‌شود و لذا این‌ رقص‌ بسیار پر جنب‌ و جوش‌ می‌باشد بیشتر مردم‌ كردستان‌ از این‌ رقص‌ استقبال‌ می‌كنند. این‌ رقص‌ نشانگر انسانی‌ است‌ كه‌ به‌ شكرانه‌ كسب‌ موفقیت‌ها و استفاده‌ از نعمتهای‌ خداوندی‌ خوشحالی‌ خود را به‌ نمایش‌ گذاشته‌ است‌

لب‌ لان

این‌ رقص‌ با ریتمی‌ نرم‌ و آهسته‌ پس‌ از فتاح‌ پاشا اجرا می‌شود و می‌توان‌ در آن‌ لزوم‌ تنوع‌ در زندگی‌ را مشاهده‌ كرد. پس‌ از اجرای‌ پر جنب‌ و جوش‌ رقصها گه‌ ریان‌، پشت‌ پا، هه‌ لگرتن‌ و فتاح‌ پاشا به‌ ضرورت‌، رقصندگان‌ لب‌ لان‌ می‌رقصند تا كمی‌ استراحت‌ كرده‌ و تجدید قوا كنند رقص‌ لب‌ لان‌ در واقع‌ انسان‌ را از غلبه‌ احساسات‌ زودگذر نهی‌ كرده‌، وی‌ را پس‌ از طی‌ مرحله‌ ضروری‌ شور و مستی‌ به‌ قلمرو تفكر دور اندیشی‌ و باز نگری‌ رهنمون‌ می‌سازد در این‌ رقص‌، شركت‌ كنندگان‌ آرامش‌ خاصی‌ را احساس‌ می‌كنند

 رقص آذربایجانی

تاریخ از دو تا سه هزار سال قبل از میلاد، شاهد حضور رقص در سرزمین آذربایجان بوده است. رقص ابتدائی، با ایماء و اشاره (پانتومیمی) که در ارتباط متقابل با محیط کار، جان گرفت و هموار تحت سلطه شرایط معیشتی قرار داشت

قومی که با شکار حیوانات گذران زندگی می کردند، رقصی از خود به نمایش می نهادند که حرکات نرم و جذاب به کار رفته در آن رنگی از سحر و جادو داشت

 حرکات آروزمندانه کشاورزان برای وفور محصول، که همواره با نوای ساز همراه بوده، حالاتی مشابه برداشت گندم یا چیدن انگور را به نمایش می گذاشت و این دلیلی است روشن برای استمرار چند هزار ساله رقص در آذربایجان. رقصی که پیوندی عمیق با دگرگونی های مادی و معنوی مردم دارد و بازتاب قاطع خصوصیات ملی اوست

زندگی مردم آذربایجان از دیرباز با رقص عجین بوده است. تاریخ انواع حركات موزون در آذربایجان از نظر فرم و نحوه اجرا،‌ به صورت انفرادی یا دسته جمعی ، اعم از مردانه یا زنانه و تعداد ایفاكنندگان به قدری متنوع و مبسوط است كه در فرهنگهای تركی، كردی، ارمنی، گرجی و … با نامهای گوناگون تبلور یافته و در بسیاری از موارد حركات موزون فرهنگهای مختلف در پایه مشترك و در جزئیات باهم تفاوت دارند. با این حال می توان صدها نوع از حركات موزون را بنا به نام محل یا فرد شهیر، مفهوم زبانی، نحوه اجرا به صورت حركات موزون غنایی و لیریك پهلوانی و حماسی و … تقسیم بندی كرد اعم از رقص لیریك: یاللی، شالاخو، اوزون دره، تره كمه، واغزالی، سیندیرما، توراجی، گولوم آی،قیتقیلدا، آلما، لاله، دستمالی، یئری- یئری رقص پهلوانی و جنگی: قزاقی، قفقازی، لزگی، قایتاغی، كوراوغلونون قایتارماسی، كوراوغلونون باغیرتیسی، میصری، زوتی- زوتی، زنجیر توتماق، تار آباسی

رقص مراسمی: كوسا- كوسا، آذربایجان، میرزهیی، آسماكسمه، آغیرقاراداغی و

اشاره ای هر چند اندك در مورد هر كدام

یاللی:

از رقص ریشه دار و باستانی است كه در فرهنگهای آذربایجانی، كردی، ارمنی گرجی، و برخی دیگر از فرهنگهای آسیای مركزی بطور گستردهای رواج دارد . اشعار حكیم نظامی گنجوی در منظومه خسرو و شیرین، در توصیف حركتهای پای ایفاگر- به مانند گردش زخمه بر چنگ – به یاللی می باشد

یاللی با مشایعت نوازندگان سورنا و دهل در صفی طولانی، دست در دست، با دستمال یا چوبی در دست رهبر صف، بصورت جمعی اجرا میشده است

یاللی در دو نوع بصورت رقص مستقل و حركات موضوعی بصورت تاترونمایش – هك در حین رقص موتیفهای قهرمانی و روحیات ایلی، جوانی و چابكی خود را مییابد- اجرا می شود

از یاللی در قسمتی از اپرای كوراوغلو ساخته ئوزیر حاجی بیگوف در قسمتی از اپرای نرگس ساخته مسلم ماقامایف در قسمتی از باله گلشن ساخته سلطان حاجی بیگوف در اثری به نام یاللی ساخته جهانگیر جهانگیروف، در قسمتی از باله قوبوستان كولگهلری ساخته قاراقارایف و آهنگسازان روسی و بعضاً اروپایی استفاده شده است

لزگی:

رقصهای قفقاز و ماورا آن به شمار می رود كه به شكل گسترده ای در آذربایجان متداول است. لزگی، حماسی، باوقار، پرتحرك و ریتمیك است كه توسط مردان بصورت جمعی و با هنرنمایی تك تك ایفاگران با حركات پا، پنجه پا، بصورت سریع با تمثیلی از حالت تاخت و سوار بر اسب و غالباً با خنجری در دست یا دستهای مشت كرده، با حركاتی بدیع و گاه اكروباتیك، چرخش روی زانوها، پرشها اجرا می شود

قایتاغی:

نوع دیگری از رقص است كه در آذربایجان با عناوین اوج دوست، یئددی قارداش ، اوغلانلار رقصی اجرا می گردد

كور اوغلو: از رقصهای قدیمی است كه توسط سورنا و دهل اجرا می شود. كوراوغلو، پرصلابت،‌حماسی، رزمی و پهلوانی است كه در ابتدا با سرعتی آرام شروع شده و تدریجاً تند میشود كه به یادبود قهرمان افسانهای دوران فئودالی یعنی كوراوغلو نامیده می شود

رقص در ایلات و عشایر ایران زمین


این درست فرصتی است که در عروسی‌ها مراسم ختنه سوران و دیگر آیینهای سرور و شادمانی و سرگرمیها فرصت بروز می‌یابند مهمترین سرگرمیهای ایلی را می‌توان...
یکی از مهم‌ترین آداب و رسوم در میان ایلات و عشایر ایران رقص یا حرکات موزون و ریتمیک می‌باشد. هرچند رقص در کنار موسیقی به عنوان یک سرگرمی ‌و عاملی روحیه بخش، نشاط آور و شادی آفرین مطرح است که به زندگی سخت و دشوار ایلیاتیِ سخت کوش، رنگ و جلایی خاص می‌بخشد، لکن رقص از جنبه‌های دیگری نیز قابل بررسی است. رقص به عنوان یک هنر در کنار موسیقی و شعر بیان کننده حالات روحی و وسیله ای برای بیان احساسات و عواطف فردِایلیاتی بوده و نیز ابزاری جهت ایجاد ارتباطِ نمادین می‌باشد. رقص درهمراهی با قصه گویی و نقالی نوعی نمایش گونه‌ی پرشور برای جذاب کردن کار قصه گوست و از این جهت قابل مقایسه با پانتومیم یا نمایش صامت در تئاتر می‌باشد که در آن فارغ از صحنه آرایی‌های مرسوم، تنها با حرکات صورت، دستها و بدن، معنایی خاص را به بیننده القا می‌کنند. رقص همچنین کارکردهای دیگری مانند برانگیختن حس تعاون و دوستی از یکسو و پرورش احساس رقابت سازنده میان افراد ایل دارد و سبب آمادگی جسمانی و روانی برای انجام کارهای سخت زندگی کوچ نشینی می‌شود. باید توجه داشت که در اکثر ایلها و عشایر ایران همچنانکه بخش عظیم، مهم و سختی از کارها بر دوش زنان است و زنان نیز دوش بدوش مردان و گاهی حتی بسیار فراتر از آنها به کار می‌پردازند و در تقسیم کار اجتماعی واجد نقشها و جایگاههای مهم و قابل توجهی هستند، در آیینها و رسوم نیز همه‌ی افراد ایل اعم از مردان و زنان همراهند و اصولا" در رقصها خصوصا" آنها که بازگوکننده‌ی مفاهیم خاصی هستند، هم زنان و هم مردان دارای نقش برابر می‌باشند و در رقصهای آیینی همه با هم می‌رقصند. این همراهی زنان با مردان در رقص، در گذشته و تاریخ تمامی‌ عشایر به چشم می‌خورد، لکن در معدودی از عشایر اکنون زنان و مردان در دستجات جداگانه ای می‌رقصند. در بررسی رقصهای مختلف در میان ایلات و عشایر ایرانی با توحه به خصلت‌های مشترک باید رقص و آداب آن را از جنبه‌های زیر مورد توجه قرارداده و به این نکات توجه کرد:
۱) جنبه‌های نمادین و مفهومی ‌رقص: رقصها دارای بار مفهومی ‌و نمادین می‌باشند بنابراین در بررسی رقصها باید به جنبه‌های نمادین رقصها که در حرکات دستها، پاها و کل بدن قابل استخراج است توجه گردد. معانی مختلفی در رقصها نهفته است. گاه شکر گزاری به درگاه خداوند گاه ترتیب خاص یکی از کارهای زندگی عشایری مانند پشم چینی گوسفندان یا کارهای کشاورزی، سوارکاری، جنگ با مهاجمان فرضی و تهدید آنان در قالب حرکات رقصنده بیان می‌گردند.
۲) جنبه‌ی تاریخی رقص: رقص مانند دیگر عناصر فرهنگی هر قوم، ریشه در گذشته‌ی تاریخی آن قوم دارد و با گذشت زمان مفاهیم و آداب آن به دلایل مختلف تغییر کرده یا تثبیت شده است. رقصهای ایلات و عشایر نیز از این قاعده مستثنا نبوده است و ریشه در تاریخ ایل دارد جنگها و تهاجم بیگانگان به ایل از مهم‌ترین عوامل تاریخی است که در رقص‌ها نمود یافته است. از سوی دیگر با تحمیل یکجانشینی یا تخته قاپو به ایلات از خشونت حرکات و سرعت ریتم موسیقی و رقص کاسته شده است. از سوی دیگر با تسلط اقوام دیگر یا نفوذهای فرهنگی که در پی مغلوب شدن و تحت سلطه در آمدن ایلها در طول تاریخ به وقوع پیوسته است، تغییراتی پیش آمده و رقصهای کنونی بیشتر آمیزه‌ای از رقصهای اصیل و عناصر تازه‌تر می‌باشند. مثلا" با تسلط اعراب بر ایران یا در طی سلطه‌ی مغولها تاثیراتی را می‌توان در رقص ایلات مشاهده کرد. مثلا" جنبه‌های آماده سازی بدنی و تمرینات دفاعی و جنبه‌های اسطوده ای تقویت شده است.
۳) جنبه‌ی تعاون و همراهی و هماهنگ کنندگی رقص: رقصها نوعی هماهنگی و روحیه‌ی تعاون و همکاری را در شخص ایجاد می‌کنند. نزدیکی گروه رقصنده با یکدیگر و حرکات یکنواخت و هماهنگ گروه با توجه به تلاشی که هرشخص در طی آن سعی می‌کند خود را با دیگران هماهنگ کند نوعی روحیه ی برادری و تعاون در میان افراد ایل پرورش می‌دهد.
۳) جنبه‌های عرفانی رقص: یکی دیگر از جنبه‌های قابل تامل در رقص ایلات و عشایر وجود عناصر عرفانی، رازورزی و گنوسیسم است همچنانکه در سماع سعی بر آن است که با برداشتن پرده ی عناصر مادی مانند زبان و جسم، بیواسطه و مستقیم به انوار حق واصل شد، گاه عناصر عرفانی و نزدیک به سماع یا رقص عارفانه در رقصها دیده می‌شود و گاه مانند رقص و آهنگ مرغ حق در عشایر شرق و جنوب خراسان رقص به تمامی‌در خدمت عرفان و خداجویی بیواسطه است. از سوی دیگر گاه رقص حالت نوعی ریاضت و تزکیه ی نفس به خود میگیرد.
۴) جنبه‌های اسطوره ای رقص ایلیاتی: این نیزاز مهمترین عناصر رقص ایلی است توجه به اسطوره‌ها و سعی در نمایش داستانها ی اساطیری و حماسی از عواملی است که باید مورد توجه قرار بگیرد.
۵ ) جنبه‌ی آماده سازی بدنی و ورزش برای کسب توانایی انجام کارهای سخت: رقصها خود نوعی ورزش سخت و آماده کننده‌ی بدن برای انجام کارهای سخت هستند و در طی آن همانند نوعی ورزش بدن پرورده می‌شود و به آمادگی لازم جهت انجام امور و کارها می‌رسد. در رقص چوب بازی که علاوه بر خراسان در بسیاری ایلهای دیگر مثل بختیاری‌ها و قشقایی‌ها انجام می‌شود ریشه و بنیاد رقص به زمان تسلط مغولها به ایران می‌رسد که افراد ایل در طی رقص با چوب توانایی دفاع و حمله را می‌آموزند و در آن تبحّر می‌یابند.
۶) جنبه‌ی رقابت رقص: در رقصهای عشایری نوعی حس رقابت برانگیخته می‌شود که سازنده است و به شخص انگیزه می‌دهد تا با جدیت کوشش و تمرین بیشتر مهارت خود را ارتقاء بخشیده خود را به موقعیت مرتبه‌ی اول و بهترین رقصنده نزدیک کند. رشد روحیه‌ی رقابت از رقص به کارهای دیگر کشیده می‌شود و به افراد انگیزه بری تلاش بیشتر و انجام بهتر کارهای ایل می‌دهد.
۷ ) جنبه شادی، سرگرمی ‌و آیینی در مراسم‌های خاص از آنجا که زندگی کوچ نشینی زندگی سخت همراه با انجام کارهای طاقت فرساست این نوع زندگی نیازمند کسب روحیه و استفاده از عناصر شادی بخش و سرگرم کننده است در زندگی ایلی هر لحظه می‌تواند حوادث سخت و جانفرسایی در بر داشته باشد از سوی دیگر در کنار روزهای سخت و پر کار زمانهایی نیز فرا می‌رسد که در ییلاق یا قشلاق ایل کار چندانی برای انجام ندارد این درست فرصتی است که در عروسی‌ها مراسم ختنه سوران و دیگر آیینهای سرور و شادمانی و سرگرمیها فرصت بروز می‌یابند مهمترین سرگرمیهای ایلی را می‌توان در رقصها و بازی‌ها دید. عناصر مشترک بسیاری مابین رقصها و بازیها وجود دارد در میان عشایر فارسی زبان خراسان به رقص، واژه‌ی بازی اطلاق می‌شود در عین اینکه بازی یا رقص بسیار جدی گرفته می‌شود و گاهی حتی نوعی عبادت، دعا یا طلب حاجتی از آفریدگار به حساب می‌آید.
۸ ) جنبه ی موسیقایی و ریتمیک: همراهی سازهای خاص در هر ایل که نشان از روحیات خاص با رقص و هماهنگی سازها و فراز و فرود آن در هماهنگی با موسیقی و سازهای خاص هر ایل
۹ ) جنبه‌ی منعکس کننده‌ی روحیات خاص هر ایل که علاوه بر رقص در اشعار خاص هر ایل نیز قابل دستیابی است.
۱۰ ) جنبه‌های دینی رقص: رقصهای ایلی گاه حالت عبادت یا طلب حاجتی به خود می‌گیرد مانند رقص طلب باران در عشایر جنوب خراسان. در برابر چنین رقصهایی معمولا" نه تنها رقصنده بلکه دیگر افراد حاضر در صحنه نوعی حالت احترام و اعتقاد قابل رویت است. این رقصها بسیار جدی گرفته می‌شود و همگان در انجان آن که نوعی عبادت به حساب می‌آید همکاری می‌کنند.
۱۱ ) جنبه‌ی بخاطر سپاری کارها یا آیینهای خاص: در رقصهایی که این جنبه در آن دیده می‌شود نوعی کار، فنّ یا مراسم خاص با دقت و وسواس کامل به اجرا در می‌آیند این رقصها همچنین نوعی کارکرد آموزشی برای جوانترها دارند و شخص را برای انجام یک کار یا آیین خاص آماده می‌سازند مثل رقص شالیکاری در مازندران و یا رقص قاسم آبادی در گیلان یا رقص خوشه چینی در فارس یا رقص گندمکاران در عشایر خراسان. دررقص قاسم آبادی مراحل کامل نشا کردن برنج و مراحل دیگر برنج کاری به ترتیب و بطور کامل اجرا می‌گردد.
اکنون می‌پردازیم به ذکر نمونه‌های از رقص‌های ایلات و عشایر ایران:
رقص در ایل بختیاری:
رقص در ایل نشانی از هم بستگی، اتحاد و عاطفه است، همه می‌رقصند دست در دست و دوشادوش یکدیگر. اگر رقص فردی هم باشد به منظور زورآزمایی است همانند چوب بازی که نوعی نشان قدرت واعتماد است، آن هم همراه با موسیقی پرتحرکی که یادآور جنگ و ستیز است. از رقصهای رایج و پرتحرک بختیاری رقص «سه پا» را باید نام برد، در این رقص زن و مرد با نوای توشمالان می‌رقصند، سه قدم برمی‌دارند بعد یک پا را جلو می‌گذارند و یک دست را پایین و دست دیگر را بالا نگه می‌دارند، این حرکت با نظم و ترتیب خاص تکرار می‌شود. از دیگر رقصهای مرسوم و معروف در ایل بختیاری رقص گروهی «جیران، جیران» است که گروهی است و مردان و زنان باهم در آن شرکت می‌کنند و می‌رقصند.
ازدیگر رقصهای گروهی بختیاری‌ها که درآن حرکات دست و پا بسیار سریع بوده و نیازمند قدرت و انعطاف بدنی بسیار است رقص «هی دته» می‌باشد که همراه آهنگی ریتمیک اجرا می‌شود.
از جمله رقصهای دیدنی بختیاری‌ها که کم و بیش با اشکال مشابه و اندک تفاوتی در اکثر عشایر ایران موجود است رقصی است با نام رقص آهنگ مجسمه - مشابه این رقص در نواحی لرستان با نام «خُوس» یا «خَسَه» و در خراسان و ایلات کرمانج که طایفه ای کرد هستند در شکلی مشابه انجام می‌گردد. در طی این رقص که با نوای سازهای نوازندگان (توشمالان در میان بختیاری‌ها) و همراه فراز و فرودهای موسیقی به تناوب اوج می‌گیرد و فروکش می‌کند زنان و مردان همراه هم، می‌رقصند. توشمالان در حین اجرای آهنگ به ناگاه نوای موسیقی را قطع می‌کنند و در این حال رقصندگان باید مانند مجسمه بایستند و تکان نخورند. در این حال عده ای با دادن انعام و شیرینی از توشمالها می‌خواهند تا مجددا" بنوازند به این ترتیب نوای موسیقی با ردیگروبه ناگاه آغاز شده و این فراز و فرودها ادامه می‌یابد. لازم به توضیح است که نوازندگان و خوانندگان که حافظان فرهنگ موسیقایی و اشعار محلی هستند و سینه به سینه این فرهنگ شفاهی را حفظ می‌کنند در هر ایل با اصطلاحی خاص خوانده می‌شوند و در ایل بختیاری به طور کلی به آنها توشمال می‌گویند. هفت لنگان به آنها «توشمال» یا «میشکال» و چهارلنگان به آنها «خطیر» می‌گویند.

در ایل بختیاری هر طایفه و تیره‌ای توشمال و خواننده‌ی خاص خود را دارد تا همواره همراهشان اشند و در مراسم سوگواری و شادی کوچ نشینان را همراهی کنند. توشمالان در ایل بختیاری، زنان و مردانی عاشق پیشه و شاعر مسلک هستند که بیشتر اوقات زندگی شان صرف ساختن ابیات، لطیفه‌ها، متلها و ضرب المثلها می‌شود و در واقع یکی از مهمترین اقشار پدیدآورنده و نگاهدارنده‌ی آثار و ادبیات عامیانه و فولکلور این سرزمینند. در مجالس رقص بختیاری؛ زنانِ توشمال با صدای گرم و گیرای خود اشعار و ترانه‌هایی را در متن آهنگ نوازندگان، می‌خوانند و مردان نیز با ابیات دلپذیر و شورانگیزی به آنها پاسخ می‌دهند و بسته به نوع مراسم در حاضران شور و حال پدید می‌آورند.
در بررسی اجمالی رقص و مراسم آن و رفتارشناسی متقابل نوازندگان ایلی و سایر اعضای ایل و ریشه‌های تاریخی رقص در ایل بختیاری به اختصار می‌توان این نکات را مطرح کرد:
رقص نمادی از وابستگی‌های عاطفی اعضای ایل، اتحاد، همدلی و هماهنگی اعضای طایفه وایل است. رقص دسته جمعی اعضای ایل در کنار یکدیگر نشانگر آن است که تمامی ‌اعضا در برابر هر عامل خارجی متحد و یکپارچه اند و در حفظ داشته‌های فرهنگی یکدل و مصمم. حضور مردان و زنان در رقص همراه و همپا، کارکرد زنان در انجام امور ایل و احترام متقابل مردان ایل به آنان را می‌رساند. مردان ایل در همراهی زنان در رقصهای نمادین نشان می‌دهند که از نقش موثر زنان در فعالیتهای اجتماعی و فنی ایل آگاهند و برای آن ارزش قائلند. حضور زنان این مطلب را می‌رساند که مردان و در مجموع تمامی ‌آحاد عضو ایل، ضمن برخورداری از زحمات زنان، آن را برای هر بیننده‌ی خارجی مطرح می‌کنند و تمایل دارند تا این موضوع به خوبی روشن شود که زن و مرد ایلیاتی در کنار هم امور ایل را به انجام می‌رسانند و به یک اندازه در آینده‌ی ایل موثرند. حضور زنان در جمع توشمالها یا خوانندگان ایل نشان از اجازه‌ی ابراز وجود و بیان احساسات، عواطف و عقاید زنان در ایل دارد.
چوب بازی که معمولا" مردان در آن شرکت می‌کنند، نشانه‌ی وجود مردان دلیری است که در حفاظت از قلمرو ایل،مصمم و توانایند. این مسئله از یکسو به اعضای ایل امنیت خاطر می‌دهد و شبهه‌ی امکان تجاوز به حدود ایل را، از هر بدخواه خارجی می‌گیرد. موسیقی و رقص در ایل بویراحمد:
ایل بویر احمد همانند بیشتر ایلها وکوچ نشینان ایرانی برای موسیقی و رقص اهمیت بسیاری قائلند. کارکرد موسیقی و رقص در ایجاد یکدلی و اتحاد در بین اعضای ایل و حفظ سنتها و آداب و آیینهای ویژه ایل که سبب تثبیت و تمایز هویت فرهنگی ایل می‌گردد، از مهمترین دلایل ماندگاری موسیقی، اشعار و ترانه‌ها و رقصهای ویژه ی بویراحمدی ‌هاست. سختی زندگی معیشتی ایلیاتی و تهاجم‌های گسترده به قصد یکجانشین کردن (تخت قاپو ) و کنترل عشایر در یکصد سال اخیر و نیز ایجاد اختلاف در میان عشایر که در تاریخ عشایر ایران مهمترین راه کنترل عشایر از سوی حاکمیت مرکزی بوده و جنگهای خونین بین عشایر را سبب گردیده است، موسیقی و رقص‌ها را در عشایر ایران خصوصا" بویر احمدی‌ها به شکلی حماسی درآورده است. همانند بختیاری‌ها موسیقی حماسی و ریتمیک همراه با ترانه‌ها یی که در وصف شجاعت و دلاوری و جنگ برای حفظ شرافت و هویت ایلیاتی سروده شده است و رقصهایی که در بسیاری از موارد حاکی از وجود قدرت بدنی نفرات و توان جنگاوری ایل است ریشه در این دوره‌های خاص جنگ و نبرد دارد.
بویر احمدی‌ها برای بخشی از ابیات شعرهای خاص ومعروفشان، آهنگهای ویژه ای دارند، این آهنگها را «قس» می‌نامند. از مهمترین و مشهورترین قسها می‌توان به قس برنو و قس یاریار اشاره کرد.

نظرات

در ادامه بخوانید...

تاثیر موسیقی بر روح و روان

در

موسیقی و حالت روحی

تاثیر بسزای موسیقی بر سلامت ذهنی، هزاران سال است که برای بشر شناخته شده می باشد. فیلسوفان باستانی همچون پلاتو موسیقی را التیامی بر دردهای روحی و اضطراب می دانستند. گروه های موسیقی ارتش از موسیقی برای ایجاد اعتماد به نفس و شجاعت در سربازان استفاده می کنند. رویدادهای ورزشی از موسیقی برای ایجاد هیجان بهره می برند. در مدرسه دانش آموزان برای به خاطر سپردن الفبا از موسیقی استفاده می کنند. در فروشگاه ها از موسیقی برای جلب مشتری استفاده می شود.(سیارک)

به علت تجربه های گوناگونی که در زمینه های مختلف کسب میکنیم، سلیقه موسیقیایی ما هم بر اساس همین تجربه ها رشد میکنند. با وجود چنین اختلافاتی، هنوز هم در برخی موارد پاسخ افراد مختلف به یک نوع موسیقی یکسان است. برای مثال کودکان لالایی را دوست دارند. صدای مادر فارغ از اینکه استعداد خواندن داشته باشد یا نه، آرامش بخش است. برخی موسیقی ها هم تقریبا تمام شنوندگان را اذیت میکنند، حتی اگر شخص اظهار کند که از آن لذت میبرد. در یک مطالعه که بر روی 144 بزرگسال و نوجوان انجام شد، آزمایش شوندگان به 4 نوع موسیقی متفاوت گوش دادند، موسیقی گرانج (Grunge) سبب افزایش حس خشم و غم در تمام گروه های تحت آزمایش شد، حتی در گروه نوجوانان که میگفتند از شنیدن این سبک موسیقی لذت میبرند. در مطالعه ای دیگر، دانش آموزان کالج گزارش دادند که موسیقی پاپ، راک و کلاسیک به آنها کمک می کند که بیشتر مثبت گرا باشند و رفتارهای دوستانه را در آنها تقویت میکنند. همچنین سبب شاد و آرام شدن آنها می شوند.

موسیقی و یادگیری

هر کس که الفبا را یاد گرفته باشد می داند که با استفاده از موسیقی، یادگیری آن بسیار راحت تر و لذت بخش تر خواهد شد. تحقیقات علمی هم این ادعا را اثبات می کنند. موسیقی به کودکان و بزرگسالان در درمان مشکلات تمرکزی به روش های مختلفی کمک می کند.

اول، از آن می توان به عنوان یک آیتم تشویقی برای یک رفتار خاص استفاده کرد. برای مثال، اگر کودکی برای 10 دقیقه به مشق هایش بپردازد، می تواند 5 دقیقه به موسیقی گوش دهد.

دوم، از موسیقی می توان برای افزایش جذابیت کارهای خسته کننده مانند به خاطر سپردن دروس مدرسه استفاده کرد. موسیقی باروک برای بهبود تمرکز بسیار مفید است. برای دانش آموزان، پخش موسیقی پس زمینه ای سبب به هم خوردن تمرکزشان نمی شود.

سوم، از انواع مختلف موسیقی می توان برای دسته بندی فعالیت ها استفاده کرد. برای مثال از یک نوع موسیقی به هنگام مطالعه، از نوعی دیگر در زمان خوردن و از دیگری به هنگام خوابیدن استفاده کرد.(سیارک)

چهارم، مطالعات نشان می دهند که موسیقی آرامش بخش به بهبود رفتارهای اجتماعی کمک میکند.

موسیقی و اضطراب

موسیقی در کاهش اضطراب بسیار موثر است. گاهی اوقات از آن در دندان پزشکی، رادیولوژی و قبل از عمل جراحی برای کاهش استرس بیماران استفاده می شود. موسیقی سبب کاهش اضطراب در سالمندان، مادران باردار، و کودکان نیز می شود. می توان از ترکیب موسیقی آرام در مطب روانشناسی برای افزایش کارکرد درمان استفاده کرد.

پس موسیقی ای که گوش می دهید را همانند غذایی که می خورید و دوستانتان، با دقت انتخاب کنید. ترجمه  itrans.ir

نظرات

در ادامه بخوانید...

سیستم نوشتاری در زبان فارسی

در

(سیارک) نوشتار در زبان چگونه به وجود آمده است؟ اولین نوشته ها مربوط به چه زمانی و با چه خطی است؟ به طور کلی تاریخچه خط چیست؟ همه ی این موارد و موارد مشابه را در این مقاله بررسی می کنیم.

در ابتدا انسان ها برای برقراری ارتباط از مهارت های گفتن و شنیدن استفاده می کردند. در حدود ده هزار سال پیش اولین خطوط ساده نوشتاری ابداع شد.

با ابداع اولین خط ها توانایی انسان در برقراری ارتباط زیادتر شد. گفتن و شنیدن به عنوان اولین وسیله برای نشان دادن آواهای زبان به کار می رفتند ولی از وقتی که خط به وجود آمد، از خط به عنوان وسیله ی دوم نشان دادن آواهای زبان استفاده شد. پس به طور کلی می توان گفت: زبان دو جنبه گفتار و نوشتار دارد. سخن گفتن مربوط به جنبه ی گفتار و خط مربوط به جنبه ی نوشتار است. شاید فکر کنید، گفتار مهم تر از نوشتار است، چون وسیله ی ارتباط روزانه انسان است و همیشه از آن استفاده می کنیم ولی از آن جهت که نوشتار سنجیده تر از گفتار است و همچنین در هنگام نوشتن امکان تفکر، سنجش و تجدید نظر وجود دارد و از طرف دیگر آثار معتبر ادبی و متون مذهبی و میراث فرهنگی از  طریق نوشتار در دسترس جامعه قرار می گیرد می توان گفت، نوشتار مهم تر از گفتار است. اما زبان شناسان باور دیگری دارند.

زبان شناسان اعتقاد دارند، گفتار زبان، اصل و جنبه ی نوشتار، به عنوان فرع در نظر گرفته می شود. دلایل آن ها به شرح زیر است.

  • هیچ جامعه انسانی را نمی توان یافت که زبان نداشته باشد اما جوامعی وجود دارد که زبان دارند اما خط نوشتاری ندارند.
  • در برخی از جوامع انسانی که خط نوشتار هم دارند افرادی و جود دارند که در حین این که بر گفتار عامیانه جامعه تسلط کامل دارند اما ممکن است به دلیل بی سوادی بر جنبه نوشتار آگاهی و تسلط نداشته باشند.
  • از نظر قرمت می توان گفت: گفتار زبان همراه با پیدایش حیات انسان وجود داشته است ولی خط در حدود ده هزار سال پیش به وجود آمده است.
  • هر کودکی که متولد می شود در ابتدا جنبه گفتاری زبان را فرا می گیرد. پس از یادگیری جنبه گفتاری و تسلط بر آن، به یادگیری جنبه ی نوشتاری زبان می پردازند.
  • در برخی از جوامع خط نوشتاری تغییر می کند ولی گفتار به نسبت خط نوشتاری کم تر دست خوش تغییر و تحول می شود.

بر اساس این نکات زبان شناسان می گویند جنبه ی گفتاری زبان را باید به عنوان اصل در نظر گرفت و جنبه نوشتاری فرعی است و وابسته به جنبه ی گفتاری زبان است.

البته در این میان استثناهایی هم وجود دارد. به عنوان مثال فرد لالی را در نظر بگیرید که توانایی سخن گفتن ندارد یا حتی شاید توانایی شنیدن را نداشته باشد اما می تواند با نوشتار ارتباط بر قرار کند. در این مورد تجزیه و تحلیل سخت تر می شود. ولی می توان گفت این فرد هر چند که توانایی نمود زبان را ندارد ولی توانایی یادگیری زبان در او از بین نرفته است. این فرد شاید نتواند سخن بگوید ولی نمی توان گفت در ذهن او یادگیری زبان صورت نگرفته است و همین قدرت ذهنی می تواند به یادگیری نوشتار او نیز کمک کند.

ابداع و اختراع خط بسیار مهم است. به گونه ای که زمان ابداع خط را به عنوان مبدأ تاریخ در نظر گرفته اند و به دوران بعد از ابداع خط دوران بعد از تاریخ و به دوران قبل از ابداع خط ما قبل تاریخ گفته می شود. شاید دلیل این نامگذاری این باشد که با ابداع خط، تاریخ نیز به وسیله ی خط ثبت شده است و در اختیار آیندگان قرار گرفته است.

سیر تحولی خط را می توان به صورت زیر در نظر گرفت:

  • تصویر نگاری 2- خط اندیشه نگار(خط ترکیبی) 3- خط تحلیلی(انتقالی) 4- خط الفبایی

 

انسان ها بیان افکار خود را با خط تصویری آغاز کردند که به آن خط تصویر نگار گفته می شود.

برخی از آثاری که با این خط ثبت شده است در غارهایی در قسمت های مختلفی از جهان از جمله: آسیا، اسپانیا، فرانسه و آمریکا کشف شده است. در تصویر نگاری، تصاویری از اشیاء و جانداران مختلف رسم می شود. این تصاویر می تواند از گیاهان، جانوران، انسان و یا هر چیز دیگری باشد. انسان های اولیه با استفاده از خط تصویر نگار افکار خود را بیان می کردند و با هم ارتباط برقرار می کردند. البته خط تصویر نگار فقط مربوط به زمان گذشته و انسان های اولیه نیست. امروزه هم از خط تصویر نگار استفاده می شود. به عنوان مثال: در کنار جاده تابلویی می بینید که عکس قاشق و چنگال بر روی آن قرار دارد، اولین چیزی که به ذهن شما می رسد این است که دارید به یک مرکز رفاهی یا غذا خوری نزدیک می شوید.

 بیشتر تابلوهای راهنمایی و رانندگی با این خط است و اکثرا تصاویری بدون نوشته ی الفبایی هستند که مفهوم خود را واضح می رسانند.

 

با پیشرفت بشر خط نیز پیشرفت کرد و با تحول در خط تصویر نگار خط جدیدی به نام خط اندیشه نگار به وجود آمد.

مصری های باستان از خط هیروگلیف استفاده می کردند اما آن ها پیش از استفاده از خط هیروگلیف از خط اندیشه نگار استفاده می کردند. در این خط هر علامت در مقابل شیئ، پدیده یا یک تصویر ذهنی به کار می رفت. تفاوت خط اندیشه نگار با خط تصویر نگار در این بود که تصاویر در خط اندیشه نگار در یک زنجیره ی مرتبط به هم رسم می شد و به جای دلالت بر یک کلمه بر یک متن مثلا یک داستان یا شعر دلالت می کرد. در این خط بر خلاف خط تصویری هیچ ارتباطی بین شیئ نقاشی شده و نام آن وجود نداشت. به این معنی که بین نشانه های خطی و نمایش آوایی آن ارتباط دو سویه وجود نداشت.

همه ی سیستم های خطی دنیای قدیم از خط تحلیلی (انتقالی) سرچشمه گرفته است و این خط آغازگر نوشتار نظم یافته بوده است.

در خط تحلیلی تصاویر خط تصویر نگار ساده شده اند و به صورت نشانه ای برای نام یک شیئ یا جاندار به کار رفته اند. این نشانه ها به صورت قرار دادی در بین گروه های مختلف مردم پذیرفته شده بود و به این وسیله ارتباط ساده ای بین مردم برقرار شد. خط های زیر همگی به این صورت پدید آمده اند:

خط میخی، خط های هیروگلیف مصری، خط های چینی، خط مایایی و خط ازتک.

مهم ترین خطوط تحلیلی، خطوط میخی، سومری، اکدی، بابلی، هیتی و فارسی باستان هستند.

خط میخی تا حدود ششصد سال قبل از میلاد یعنی دو هزار و ششصد سال پیش هم رونق داشته است. نکته جالب این است که قدمت خط مصری (هیروگلیف) به حدود سه هزار سال پیش باز می گردد.

مصریان اولین انسان هایی بودند که از پاپیروس کاغذ ساختند و برای نوشتن از آن استفاده کردند.

خط میخی جزو نظام های هجایی به شمار می رود. در نظام هجایی هر نشانه ی الفبایی(هر حرف) نماینده ی یک هجا است. در دنیای امروز تنها زبان ژاپنی است که هنوز از نظام الفبایی مبتنی بر هجا استفاده می کند. تمام هجاهای زبان ژاپنی از یک صامت و مصوت ساخته شده است.

مثال: هی رو شی ما

در بین خطوط میخی مشهور ترین آن ها خط فارسی باستان است.

در خط الفبایی، نشانه های حروف الفبایی نماینده ی صدا های زبان (صامت ها و مصوت ها) هستند. در بیشتر نظام های خط الفبایی تناظر یک به یک بین حروف الفبا و آواهای زبان گفتاری وجود ندارد.

مشهور ترین و پر کاربرد ترین خطوط آوایی خط لاتین، فارسی و عربی هستند و نخستین خط الفبایی خط فینیقی است.

خط عربی امروزی، صورت متحول شده ی خط فینیقی است همچنین خط فارسی تحول یافته خط فینیقی است. خط فینیقی در سه شاخه زیر تقسیم بندی می شود.

نظام الفبایی عربی و عبری.

نظام براهمی، که هنوز در هندوستان و قسمت بزرگی از آسیا به کار می رود.

نظام الفبایی یونانی، که همه ی خط های جدید اروپایی و آمریکایی از آن به وجود آمده اند.

ترجمه  itrans.ir

نظرات

در ادامه بخوانید...

دشواری فراگرفتن زبان جدید در سنین بالاتر

در

(سیارک) زمانی که پا به سن می گذارید، فراگیری یک زبان جدید به نظرتان بسیار دشوارتر خواهد آمد. ممکن است انگیزه کمتری برای یادگیری زبان جدید داشته باشید و احساس کنید که تمام تلاشهای شما در جهت یادگیری بیهوده خواهد بود. در بهترین حالت، به دنبال وقت آزادی برای تمرین کردن خواهید گشت و قادر نخواهید بود برنامه مرتب روزانه ای برای یادگیری خود اختصاص دهید که در نهایت موجب می شود، نتوانید به خوبی از پس این کار برآیید.

حتی ممکن است نا امیدی شما با خواندن مقاله هایی از این هم بیشتر شود. مقاله هایی با این مضامین که در آنها ادعا می شود که از ده سالگی به بعد هیچکس قادر نخواهد بود با فراگرفتن یک زبان جدید، روان و خوب آن را صحبت کند و اگر سن از هفده یا هجده سال بگذرد قابلیتهای اساسی در یادگیری زبان دیگر کارایی نخواهند داشت.

اما نویسنده این مطالب ادعا می کند تمام این حرفها تاثیری بر او نخواهد داشت و می خواهد به فراگرفتن زبان جدید اقدام کند. او به مدت هشت ماه هر روز صبح با استفاده از اپلیکیشنی به نام Duolingo چهل دقیقه وقت خودرا صرف یادگیری دو زبان فرانسه و ژاپنی کرده است. این اپلیکیشن بدین صورت کار می کند که با هر بار استفاده از آن شما را موظف می کند یک جمله نسبتا ساده را از لحاظ دستوری تکمیل کنید و نیز دارای تمرینهایی برای یادگیری معانی لغات نیز هست. نویسنده این مطلب، هر روز صبح به مدت هشت ماه با استفاده از این اپلیکیشن اقدام به تمرین و فراگیری زبان کرده است.

تحقیقاتی پیش از ساخت این اپلیکیشن صورت گرفته و در نتیجه آن، طراحی Duolingo براین اساس صورت گرفته که شما را موظف کند در طول روز با استفاده از قواعد و لغات زبانی که می خواهید یاد بگیرید کمی تمرین کنید؛ یعنی جمله ای بسازید یا جمله ناقصی را تکمیل کنید و... آنها اعتقاد دارند این رویکرد به شما در یادگیری زبان کمک خواهد کرد. ناگفته نماند که برنامه ای که آنها در نظر دارند، بلند مدت است. پس باید کمی صبر و تحمل داشته باشید. در نهایت آنها بر این باورند که به جای کلاسهای یک ساعته که یک یا دوبار در هفته قادر به شرکت در آنها خواهید بود، اگر به طور روزانه 10 الی 20 دقیقه وقت بگذارید تا لغت جدیدی یاد بگیرید یا ایرادی که مربوط به روزهای قبل است را برطرف کنید، نتیجه بهتری خواهید گرفت. اینگونه روند یادگیری آهسته تر خواهد بود، اما به مرور پیشرفت خواهید کرد و با افزایش مهارت، تسلطتان بر زبانی که قصد یادگیری اش را دارید بیشتر خواهد شد.

استفاده از این اپلیکیشن به این صورت است که شما با توجه به زمانی که می توانید اختصاص دهید (10، 20 یا 50 دقیقه یا بیشتر حتی) به این اپلیکیشن دستور می دهید که برنامه ای متناسب با وقتتان برای شما تنظیم کند. سپس از شما سوالاتی پرسیده می شود، تمرینهایی حل خواهید کرد و در نهایت آزمونی از شما گرفته می شود که اگر پاسخ درست بدهید، با لبخندی از شما تمجید می کند و در غیر این صورت روز بعد باید دوباره همین درس را تکرار کنید.

برای مثال نویسنده این مطلب از تجربه شخصی خود می گوید؛ از اینکه با عادت کردن به هرکاری می تواند از پس یادگیری آن بربیاید. او ادعا می کند که هر روز ساعت شش وسی دقیقه صبح از خواب بیدار شده و هنگام صرف صبحانه بیست دقیقه زمان خودرا صرف یادگیری زبان فرانسه و بیست دقیقه دیگر را صرف یادگیری زبان ژاپنی می کند. سپس به محل کارش می رود. او تجربه استفاده از این اپلیکیشن را اینگونه توصیف می کند: این اپلیکیشن، از روشهایی استفاده می کند که در بازیهای مجانی و دیگر خدمات فضای مجازی استفاده می شود تا شمارا خسته نکند و پای بازی یا برنامه نگه دارد. شمارا تشویق می کند که هرروز سر ساعتی که مشخص کرده اید، سراغ یادگیری بروید و اگر روزی به هر دلیلی نتوانید به برنامه خود عمل کنید، مرتبا به شما یادآوری خواهد کرد. در ضمن پاداشی برای هر دوره ای که با موفقیت بگذرانید می گذارد و این شمارا تشویق می کند و به شما در روند پیشرفت و یادگیری کمک می کند.(سیارک)

این اپلیکیشن در سال 2011 توسط لوئیز ون  طراحی و ساخته شده است و از آن زمان تاکنون درآمدی 100 میلیون دلاری عایدش شده. این اولین موفقیت لوئیز نیست و او سازنده reCaptcha نیز هست؛ سرویسی که حق انحصاری استفاده از آن توسط گوگل از لوئیز خریداری شد. کسب درآمد در این برنامه از طریق تبلیغات است و نیز برخی خدمات که کاربران برای استفاده از آنها ملزم به پرداخت هزینه هستند. البته دوره های تخصصی تری نیز در این برنامه در نظر گرفته شده است. برای مثال با پرداخت 49 دلار می توانید یک دوره زبان انگلیسی (زبان در حدی که برای شروع به تحصیل در دانشگاه نیاز است) بگذرانید و با دریافت مدرک قبولی اقدام به ثبت نام در دانشگاه کنید.

اما آیا این برنامه واقعا به شما در یادگیری زبان کمک می کند؟ چقدر شمارا بر زبانی که قصد یادگیری اش را دارید مسلط می کند؟ با توجه به صحبتهای نویسنده این مطلب، او تاکنون 56 تاج در زبان فرانسه و 49 تاج در (تاج در هر دوره ای که با موفقیت پشت سر گذاشته شود به کاربر اهدا می شود) در زبان ژاپنی دریافت کرده است. اما متوجه نشده این تاجهایی که دریافت کرده دقیقا به چه معنایی هستند و براین باور است که خود برنامه هم نمی داند معنی این تاجها چیست. آنچه او می داند این است که هنوز  فیلمهایی که به زبان فرانسه می بیند را متوجه نمی شود. درسوی دیگر اما در خواندن و صحبت کردن فرانسه اعتماد به نفس بالاتری پیدا کرده است و در مورد زبان ژاپنی تنها پیشرفتی که نصیبش شده کمی بهتر از نمره صفر است. در واقع این زبان به نظر دشوارتر می آید.

در نهایت نویسنده اذعان کرده که حق با همان محقق اولی است که می گوید سن که بالاتر می رود یادگیری زبان دشوارتر می شود و فکر می کند حالا که بیست و اندی سال از سنش می گذرد دیگر قادر به یادگیری یک زبان جدید، به طوری که کاملا مسلط و روان بتواند آنرا صحبت کند، نخواهد بود. حتی با استفاده از اپلیکیشنهای جدید و تکنولوژی. اما بازهم نا امید نمی شود و می گوید، صرفا نباید هدف از یادگیری زبان این باشد که بتوانید روان و مانند مردم بومی صحبت کنید، همین که علائمی را بتوانید بخوانید هم خود پیشرفتی است و در خاتمه صحبتهای خود می گوید که هل دادن دری که روی آن به زبانی که بلند نیستید، نوشته شده باشد بکشید، در هرزبانی احمقانه به نظر می رسد.

بیایید نگاهی بیندازیم به مقاله ای که در ابتدای متن عنوان شد، 

در این شکی نیست که انسان در سنین پایین تر و درکودکی قابلیت یادگیری بیشتری دارد و راحت تر می تواند زبان جدیدی را آموزش ببیند اما دقیقا نمی توان مشخص کرد که چه زمانی این قابلیت رو به افول می نهد، هم به دلایل تجربی (تحقیقات به تنهایی چیزی را مشخص نمی کند) و هم به دلایل مفهومی (اینکه چند گروه انسانی در نظر گرفته و مشخص کنیم هرکدام در چه سنی شروع به یادگیری زبان کرده اند بازهم قابل استناد نخواهد بود). با این حال ما گروه های 669 و 498 نفره در نظر گرفته و اطلاعاتی دقیق را جع به اینکه در چه سنی آغاز به یادگیری زبان کرده اند و اینکه چه نتایجی عایدشان شد، بدست آوردیم.

با استناد به نتایج حاصل شده از این اطلاعات می توانیم به طور تقریبی بگوییم که یادگیری قواعد و ساختار دستوری زبان تا میانه سال هفدهم از از سن انسان بهترین قابلیت یادگیری را دارد اما پس از آن رو به افول می نهد. لازم به ذکر است که این افول تدریجی است. جالب است بدانید که سخت یا آسان بودن مفاهیمی که تدریس می شوند تفاوتی ندارد و این افول به طور کلی است. یعنی ساده ترین مطالب وقواعد دستوری نیز برای جوانان دشوارفهم تر می شود. حال اگر زبان جدید را به طور کلی (معنی، صحبت کردن، گوش دادن و...) در نظر بگیریم، باید بگوییم که این افول در سنین بالاتر رخ می دهد و بازهم جا برای یادگیری زبان وجود خواهد داشت. با انجام این آزمایش ها سؤالات دیگری نیز در ذهن ما شکل گرفت که متأسفانه هنوز قادر به یافتن پاسخی برای آنها نشده ایم، چراکه آزمایش دشواری است و یافتن نتایج قطعی کار ساده ای نیست. اما نمی توان منکر این افول شد. در سنین بالاتر یادگیری زبان دشوارتر خواهد شد.(سیارک)

نظرات

در ادامه بخوانید...