سیارک

پرده‌برداری از علت اصلی مرگ صلاح‌الدین، رهبر بزرگ مسلمین

  • #اخبار
  • #پزشکی
  • #تاریخ
  • #صلاح‌الدین
  • #روزولت
  • #داروین
  • #رهبران مسلمانان
  • #حصبه
  • #علت مرگ

(سیارک)چه چیزی سبب مرگ سلطان صلاح‌الدین که توانست در قرن دوازدهم میلادی با اقتدار، جهان اسلام را یکپارچه کرده و اورشلیم را که آن زمان تحت تسلط مسیحیان بود، به تصرف خود درآورد، شد؟ این رازی است که برای مدتی طولانی تاریخ‌نگاران را مشغول خود کرده است، اما اخیرا سرنخ‌هایی بدست آمده که مربوط به وضعیت سلامت صلاح‌الدین زمانی که زنده بوده است می‌شود. احتمالا با استناد به این سرنخ‌ها می‌توان پرده از راز مرگ صلاح‌الدین و بیماری‌ای که سبب مرگش شد برداشت.

این سرنخ‌ها به دست دکتری به نام استفان گلاکمن سپرده شد تا بررسی‌های لازم را صورت دهد. او که مشغول به تدریس در دانشکده پزشکی دانشگاه پنسیلوانیا است، طی نشستی عنوان کرده که به احتمال قریب به یقین، بیماری‌ای که سبب مرگ صلاح‌الدین شده است، حصبه بوده. نشستی که گلاکمن در آن حضور یافته بود، همه ساله به منظور بررسی چهره‌های مطرح تاریخی برگزار شده و تحقیقاتی جدید درباره آنها صورت می‌گیرد؛ کسانی چون داروین، روزولت و لینکولن از جمله این چهره‌ها بوده‌اند که تا کنون مورد بررسی و تحقیق قرار گرفته‌اند.

گلاکمن در ادامه توضیحات خود دراین باره عنوان کرد که صلاح‌الدین در زمانی می‌زیسته که هنوز امکان تشخیص بیماری‌ها با دقتی که امروزه و یا حتی تا چند قرن پیش وجود داشته، نبوده است و به همین سبب تشخیص دقیق علت مرگ وی کاری دشوار خواهد بود، با اینحال بررسی‌های انجام شده توسط دکتر گلاکمن اورا متقاعد کرده که صلاح‌الدین به خاطر ابتلا به بیماری حصبه فوت کرده است؛ بیماری‌ای که از طریق باکتری‌های موجود در غذا و سایر نوشیدنی‌ها امکان ورود به بدن را پیدا می‌کنند و فرد را مبتلا به حصبه می‌کنند.

همانگونه که می‌دانید صلاح‌الدین کسی است که هم در اروپا و هم در خاور میانه به خوبی شناخته می‌شود و تأثیرات زیادی بر شکل‌گیری تاریخ زمان خود داشت. تام آسبریج، استاد تاریخ قرون وسطی در دانشگاه کویین مریِ لندن، درباره او عنوان کرده: «به طور قطع او یکی از برجسته‌ترین رهبران مسلمانان در دوران قرون وسطی بوده است.» آسبریج در ادامه صحبت‌های خود نکات جالبی را عنوان کرد؛ او گفت که رئیس جمهور سابق مصر، جمال عبدالناصر (1918-1970 میلادی) به شدت شیفته این شخصیت تاریخی بوده است. همینطور صدام حسین (1937-2006) که کمی واضح‌تر علاقه خودرا به او نشان می‌داد. صدام همه‌جا پوسترهایی از تصویر صورت خود درکنار صلاح‌الدین نگه می‌داشت و تمبرهایی با این تصاویر نیز در سطح کشور منتشر می‌کرد. حتی کتاب‌هایی که نام صدام را درکنار صلاح‌الدین می‌آوردند به شدت مورد حمایت او قرار می‌گرفتند.

بنا به آنچه از آن روزگار می‌دانیم، صلاح‌الدین در سال 1137 یا 1138 میلادی در شهر تکریت به دنیا آمد. شهری که بنا به مختصات جغرافیایی امروزی در عراق قرار می‌گیرد. او در یک خانواده کرد به دنیا آمد و برای گذران زندگی به عنوان سرباز اجیرشده خدمت می‌کرد. او درکنار عموی خود که آن زمان از سرلشکران برجسته به حساب می‌آمد، در جنگهای زیادی علیه خلفای فاطمی شرکت کرد. فاطمیانی که از سال 909 تا 1171 میلادی قدرت را در درست داشتند. بنا به آنچه می‌دانیم در سال 1169 میلادی و بود که صلاح‌الدین پس از مرگ عمویش رهبری طایفه خودرا در دست گرفت. درآن زمان او سی و یک یا سی و دوسال سن داشت. پس از اثبات لیاقت‌ها و شایستگی‌های خود در این مقام توانست اعتماد بزرگان را به خود جلب کند و به زودی تبدیل به فرماندار اصلی نیروهای سوری که در خدمت مصر بودند شد و درکنار آن وزارت خلیفه فاطمیان نیز به او رسید. در سال 1187 میلادی بود که صلاح‌الدین به یکی از بزرگترین موفقیت‌های دوران زندگی خود دست یافت؛ او در این سال توانست شهر اورشلیم را به تصرف مسلمین درآورد. اورشلیمی که در آن زمان توسط فرانک‌ها (افراد قبیله ی فرانک ها که آلمانی نژاد بوده و در آغاز سده ی نهم میلادی امپراطوری فرانک ها را در آلمان و فرانسه و شمال ایتالیا به وجود آوردند) کنترل می‌شد و به مدت هشتاد و هشت سال توانسته بودند به خوبی از این شهر در برابر دشمنان خود دفاع کنند. در واقع هشتاد و هشت سال از تاریخ اولین دوره جنگ‌های صلیبی که فرانک‌ها قادر به تصرف اورشلیم شده بودند می‌گذشت. این صلاح‌الدین بود که مسبب آغاز سومین دوره از جنگ‌های صلیبی شد که میان سال‌های 1189 تا 1192 و برای مدت سه سال ادامه داشت. این جنگها در نهایت به نتیجه‌ای نرسید و صلاح‌الدین با رقبای آن روز خود، که شناخته‌شده‌ترینشان ریچار اول (ریچارد شیردل) بود، نتوانست مصالحه کند. تنها مدتی پس از پایان دوره سوم این نبرد تاریخی بود که صلاح‌الدین در بستر بیماری افتاد و به مدت دو هفته با مرگ دست و پنجه نرم کرد و درنهایت نیز توان غلبه بر بیماری را نداشت و فوت کرد. بنا به آنچه ما می‌دانیم این اتفاق در سال 1193 میلادی افتاد، زمانی که صلاح‌الدین پنجاه و پنج یا شش سال از عمرش می‌گذشت. پزشکان سعی در بهبود او به روشهای مرسوم آن زمان داشتند که در نهایت به نتیجه‌ای نرسیدند. آن‌ها ابتدا سعی در خروج خون عفونی از بدن وی کردند و سپس از تنقیه استفاده کردند و هردو بی‌نتیجه بود.

حالا بیایید کمی دقیق‌تر به روند فعالیت دکتر گلاکمن و تجزیه و تحلیل‌های او نگاه کنیم. گلاکمن در توضیح به اینکه چگونه به این نتیجه رسیده است عنوان کرده که بنا به مدارکی که از آن زمان باقی مانده است، می‌تواند به طور قطع احتمال مبتلا بودن صلاح‌الدین به برخی بیماری‌ها را رد کند. اول از همه او اطمینان دارد که سبب مرگ صلاح‌الدین طاعون و بیماری‌های اینچنینی نبوده است، چراکه این بیماری‌ها فرصت چندانی به قربانی خود نداده و سریع‌تر منجر به مرگ می‌شوند. بیماری بعدی که گلاکمن باور دارد سبب مرگ صلاح‌الدین نشده است، سل است. همانگونه که می‌دانید این بیماری با مشکلات تنفسی همراه است و چنین علائمی در صلاح‌الدین دیده نشده است. در نهایت بیماری مالاریا نیز رد شده است، چراکه این بیماری با علائمی همچون لرز شدید همراه است و شواهدی که از زمان بیماری صلاح‌الدین در دست داریم، چنینی حالاتی را تأیید نمی‌کنند. در نهایت گلاکمن به این نتیجه رسیده است که سبب مرگ صلاح‌الدین به احتمال قریب به یقین حصبه بوده است؛ بیماری‌ای که در قرن دوازدهم میلادی بسیاری شایع بوده است. از علائم این بیماری می‌توان به تب شدید، ضعف، درد در ناحیه شکم، سردرد و کم شدن اشتها اشاره کرد. این بیماری در صورت ورود باکتری‌های حامل حصبه به بدن قربانی شروع می‌شود و هنوز هم همه ساله انسان‌های زیادی با آن دست و پنجه نرم می‌کنند. جالب است بدانید که بنا به آمار مراکز پزشکی، همه ساله پنج هزار و هفتصد آمریکایی (بیش از هفتاد و پنج درصد این تعداد، خارج از آمریکا به بیماری مبتلا می‌شوند) جان خودرا بر اثر ابتلا به بیماری حصبه از دست می‌دهند. این آمار در سطح جهانی به چیزی حدود بیست و یک میلیون نفر افزایش پیدا می‌کند.

گلاکمن در ادامه صحبت‌های خود عنوان کرده که امروزه با مصرف آنتی بیوتیک‌ها می‌توان از پیشرفت این بیماری جلوگیری کرد. البته واضح است که در آن دوران، یعنی در قرن دوازدهم میلادی، دسترسی به چنین داروهایی امکان پذیر نبوده است. گلاکمن همچنان از نگرانی‌های خود در رابطه با این بیماری صحبت کرد و از اینکه روزبه‌روز در مقابل آنتی‌بیوتیک‌ها مقاومت بیشتری از خود نشان می‌دهد و در آینده‌ای نزدیک ممکن است بدل به تهدید بزرگی شود. او در این باره گفت: «در اکثر موارد مربوط به این بیماری، مقاومت در برابر آنتی‌بیوتیک‌ها مشاهده می‌شود. آن دسته از آنتی‌بیوتیک‌هایی که تأیید مارا به همراه دارند و برای مدت‌ها برای درمان و کنترل این بیماری مورد استفاده قرار گرفته‌اند، درحال از دست دادن کارایی خود هستند.» البته ناگفته نماند که هنوز هم جای امیدی هست و برخی از این آنتی‌بیوتیک‌ها به طور می‌توانند نتیجه‌بخش باشند.ترجمه  itrans.ir