ویروس کرونا می تواند سلولهای مغزی را آلوده کند

در

کرونا
محققان اظهار داشتند که ویروس کرونا در برخی موارد می تواند به طور مستقیم بر بافت مغز تأثیر بگذارد. با عوارض شدید ، این می تواند منجر به انسفالیت یا سندرم گیلن باره (نوعی نوروپاتی محیطی است که باعث نارسایی عصبی ـ عضلانی حاد می‌شود) شود.

 

بر اساس یک مطالعه جدید ، ویروس کرونا که باعث COVID-19 می شود می تواند بر سلولهای مغزی اثر مخربی داشته باشد. در بعضی موارد ،  ویروس کرونا با استفاده از قابلیت سلولهای مغزی برای کپی کردن خود استفاده می کند. در عین حال ، تعداد سیناپس ها را کاهش می دهد و با قطع ارتباط بین سلول های عصبی ، آسیب رساندن به توانایی های شناختی فرد می شود.

 

مطالعه انجام شده توسط شبکه ایمنی شناسی آکسفورد نشان می دهد که ویروس کرونا با اشکال مختلف آسیب مغزی ، از التهاب گرفته تا بیماری مغز ارتباط دارد. آنها می توانند باعث سردرگمی ، تغییرات حافظه و عواقب دیگر شوند. با این حال ، دانشمندان تصور نمی کردند که ویروس می تواند به بافت مغز حمله کند.

 

ویروس کرونا از طریق گیرنده ACE2 واقع در سطح غشای سلول وارد سلولهای مغزی می شود. این گیرنده در وهله اول در سلولهای ریوی دیده می شود ، و این توضیح می دهد که چرا ویروس کرونا اغلب باعث ذات الریه می شود. با این حال ، دانشمندان دریافته اند که مقدار کمی ACE2 در مغز هنوز به SARS-CoV-2 اجازه نفوذ در بافت های عصبی و ایجاد تغییرات پاتولوژیک را می دهد.

 

علاوه بر این ، دانشمندان ، به عنوان تظاهرات COVID-19 ، موارد مختلفی از انسفالیت (التهاب مغز) ، و همچنین واکنش های خود ایمنی را توصیف کردند - سلول های ایمنی به سلول های سالم حمله می کنند ، و آنها را خارجی می دانند. این امر منجر به ضعف عضلانی و در موارد شدید ، فلج می شود.

نظرات

در ادامه بخوانید...

زن انگلیسی به دلیل ویروس کرونا کاملاً فلج شد

در

کرونا

 

این زن قبل از عفونت با ویروس کرونا  سالم بود اما ویروس کرونا باعث از بین رفتن اعصاب محیطی وی شد.عایشه حسین ، ساکن کمبریج انگلیس ، از هیچ بیماری مزمن رنج نمی برد و در دسامبر سال گذشته به ویروس کرونا مبتلا شد. عایشه 55 ساله است و با آسیب شدید ریوی در بیمارستان بستری شد.

 

این زن تحت حمایت تنفسی و تهویه مکانیکی قرار گرفت. آزمایشات در ماه فوریه نشان داد که ویروس کرونا بر ساقه مغز تأثیر گذاشته و بسیاری از اعصاب محیطی از بین رفته اند. پزشکان به دختر عایشه حسین پیشنهاد کردند که در مورد قطع ارتباط مادرش با دستگاه های پشتیبانی کننده زندگی فکر کند.

 

با این حال ، دختر از این کار امتناع ورزید. بیمار بیش از سه ماه روی تهویه مکانیکی صرف کرد و سپس به هوش آمد. تمام بدنش فلج است. تنها چیزی که عایشه می تواند حرکت دهد چشم هایش است.

 

او به کلمات واکنش نشان می دهد و با چشمان خود ارتباط برقرار می کند. پزشکان نمی توانند بگویند که آیا فعالیت بدنی بهبود می یابد - امید چندانی نیست ، اما به احتمال زیاد عایشه تا پایان روزهای عمرخود فلج خواهد بود. او بدون دستگاه نمی تواند نفس بکشد ، صحبت کند و غذا بخورد.

 

همانطور که دختر بیمار به دیلی میل گفت ، او به بسیاری از افراد خانواده ، بستگان و بازماندگان که با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند سر زد و اطلاعات پزشکی آنها را پرسید ، اما هیچ کس چنین عوارضی را نداشته است. او می خواهد مادرش را از بیمارستان به خانه ببرد ، اگرچه مجبور خواهد شد هزینه زیادی را صرف تجهیزات پزشکی كند ، اما در آنجا مادر او می تواند در كنار فرزندان و نوه هایش باشد.

نظرات

در ادامه بخوانید...

مرد فرانسوی که ۹۰ درصد مغز خود را از دست داده

در

 (سیارک) : دانشمندان درباره مرد فرانسوی که ۹۰ درصد مغز خود را از دست داده و در عین حال زندگی عادی و نرمالی دارد، مات و مبهوت مانده اند.

زندگی نرمال بدون 90 درصد از مغز!


یک مرد فرانسوی با وجود اینکه ۹۰ درصد از مغز خود را از دست داده اما با این حال زندگی نرمال و سالمی را پشت سر می گذارد، دانشمندان را به فکر فرو برده تا دوباره درباره آنچه که از دیدگاه بیولوژیکی باعث هوشیاری و آگاهی انسان شده، فکر کنند.

علیرغم چندین دهه پژوهش و تحقیق، دانش ما نسبت به هوشیاری و آگاهی – آگاه بودن از موجودیت یک فرد – بسیار اندک است. ما می دانیم که بنیان این آگاهی به نحوی در مغز ماست اما چگونه می شود که افرادی با وجود از دست دادن قسمت اعظمی از نورون ها و رشته های مغزی می توانند نسبت به خود و اطرافیانشان آگاه باشند؟

این مورد که برای اولین بار در سال ۲۰۰۷ در The Lancet توصیف شده بود، درباره مردی است که حدودا ۱۰ سال دانشمندان را مات و مبهوت خود کرده است. (سیارک)

این مرد فرانسوی که در زمان انتشار این مقاله ۴۴ سال سن داشت، هویتش کاملا محرمانه باقی مانده و به همین واسطه، دانشمندان کاملا توضیح داده اند که این مرد چگونه بدون اطلاع از شرایط بسیار نادرش و بدون هیچ مشکلی به زندگی ادامه داده است.او به دلیل ضعف اندکی که در پای چپش حس می کرد به دکتر مراجعه کرد و پس از اینکه اسکن مغز بر روی انجام شد، تصاویر نشان می دادند که جمجمه او اکثر با مایعی پر شده است. اسکن مغز این شخص نشان می داد که تنها یک لایه نازک از بافت واقعی مغز باقی مانده و بخش داخلی مغز او تقریبا به طور کامل از بین رفته است. عکس زیر، اسکن مغزی این شخص را نشان می دهد:

تصویر اسکن مغز این مرد فرانسوی – تجمع مایعات ۹۰ درصد از مغز این فرد را از بین برده است.

پزشکان باور دارند که قسمت اعظم مغز این فرد به طور آهسته و در یک بازه زمانی ۳۰ ساله توسط تجمع مایعات از بین رفته است؛ پدیده شناخته شده ای که به آن هیدروسفالی می گویند. او از کودکی به این بیماری مبتلا بود که البته توسط یک استنت درمان شده بود؛ اما این استنت زمانی که او ۱۴ ساله بود برداشته شد و از آن پس، بخش اعظم مغز او از بین رفته است (شایان ذکر است که استنت در پزشکی به لوله توری مصنوعی از جنس فلز گفته می شود که در یک گذرگاه یا مجرایی طبیعی در بدن به منظور جلوگیری یا مقابله با انقباض موضعی جریان درون آن مجرا، قرار داده می شوند).

اما علیرغم باقی ماندن مقدار اندکی از بافت مغزی او، این شخص ناتوانی مغزی نداشت؛ او دارای یک ضریب هوشی پایین (۷۵) بود اما به عنوان یک کارمند دولت مشغول به کار بود. او همچنین ازدواج کرده، دارای دو فرزند و نسبتا هم سالم بود.

پرونده پزشکی پر رمز و راز این شخص، نه تنها در ذهن دانشمندان این سوال را به وجود آورد که او چگونه توانسته زنده بماند، بلکه دانش ما از هوشیاری و آگاهی را نیز زیر سوال برد.

در گذشته پژوهشگران اظهار می کردند که هوشیاری و آگاهی احتمالا به نواحی مختلف و بخصوصی از مغز مرتبط است؛ از جمله کلاستروم (یک لایه نازک از سلول های عصبی مابینِ نواحی اصلی مغز) یا قشر بینایی (کرتکس بصری).

اما اگر این فرضیه ها درست بودند، این شخص فرانسوی که قسمت اعظمی از مغز خود را از دست داده نباید از آگاهی و هوشیاری بهره مند می بود.

Axel Cleeremans، یک روانشناس شناختی از دانشگاه آزاد بروکسل در بلژیک در این خصوص به کوارتز (Quartz) گفت: "هر تئوری درباره هوشیاری و آگاهی باید بتواند توضیح دهد چرا این فرد که ۹۰ درصد از بافت مغزی اش را از دست داده همچنان به صورت کاملا طبیعی به زندگی خود ادامه می دهد”.

به عبارت دیگر، به نظر نمی رسد که یک قسمت خاص از مغز به تنهایی مسئول هوشیاری و آگاهی انسان باشد.

به نظر نمی رسد که یک قسمت خاص از مغز به تنهایی مسئول هوشیاری و آگاهی انسان باشد.

Cleeremans بر فرضیه ای معتقد است؛ پایه و اساس این فرضیه این است که انسان با هوشیاری به دنیا نیامده، بلکه مغز آگاهی و هوشیاری را بارها و بارها یاد می گیرد. این بدان معناست که محل قرارگیری هوشیاری در مغز ثابت نبوده و بسیار انعطاف پذیر است و فراگیری آن می تواند توسط مناطق مختلف مغز صورت پذیرد.

او در ادامه بیان می کند: "آگاهی، نظریه غیر مفهومی مغز درباره خودش است و از طریق تجربه به دست می آید و این نیز از طریق یادگیری، تعامل با خود، جهان و افراد حاصل می شود.”

Axel Cleeremans این فرضیه را در ابتدا در سال ۲۰۱۱ منتشر کرد و حال در کنفرانس انجمن مطالعات علمی درباره آگاهی در مورد این موضوع سخنرانی کرد. این کنفرانس در ماه ژوئن امسال (سال ۲۰۱۶ میلادی) در بوئنوس آیرس برگزار شد.

او فرضیه خود را "تز شکل پذیری رادیکال” (radical plasticity thesis) نامیده است. این نظریه با پژوهش های اخیری که نشان می دهند مغز یک فرد بالغ نسبت به آن چیزی که در گذشته فکر می کردیم، سازگار تر است.

Olivia Goldhill برای کوارتز اینگونه می نویسد:

"Cleeremans بیان می کند که برای داشتن آگاهی، تنها دانستن اطلاعات کافی نیست، بلکه باید دانست که یک شخص، اطلاعاتی را می داند. به عبارت دیگر، برخلاف یک ترموستات که به سادگی دما را ثبت و ضبط می کند، انسان های آگاه، هم می داند و هم برایشان اهمیت دارد که می دانند. (سیارک)

کلیریمنس مدعی است که مغز به طور پیوسته و ناآگاهانه یاد می گیرد تا فعالیت خودش را دوباره تعریف کند و این حالت تعاریف، اساسِ تجربه آگاهانه است.”

اما تمامی این صحبت ها درباره فردی که با وجود باقی ماندن تنها ۱۰ درصد از مغزش زندگی می کند به چه صورت است؟

براساس گفته های کلیریمنس، با اینکه تنها قسمت کوچکی از مغز این شخص باقی مانده، همین بافت مغزی موجود قادر است نظریه ای درباره خودشان به وجود آورند و این بدین معناست که شخص هنوز آگاهی کامل نسبت به کارهایی که انجام می دهد، دارد.

این مفاهیم به نوبه خود چندان هم جدید نیستند و هر روزه ما چیزهای بیشتری درباره مغزمان یاد می گیریم و به این موضوع پی می بریم که مغزهای ما چقدر انعطاف پذیر و سازگارند. به عنوان مثال در هفته اخیر دانشمندان توانستند سلول های مغزی یک موش را برای رشد مجدد فعال کرده و در نتیجه بینایی را به یک موش نابینا باز گرداندند.

مغز ما بسیار انعطاف پذیر است

این های تنها نشانه های قابل توجهی است که به ما نشان دهد که چقدر مغز ما می تواند قدرتمند بوده و حتی می تواند در آسیب های فوق العاده زیاد هم به یادگیری خود ادامه دهد. این موارد نوری از امید را در دل های ما روشن کرده و نشان می دهد که شاید روزی انسان بتواند بیماری هایی که ناشی از تخریب نورون ها (بیماری های نورودژنراتیو) است را نیز درمان کند.

نظر شما در رابطه با آگاهی و هوشیاری انسان چیست؟ آیا شما با الکس کلیریمنس هم نظر بوده و یا فکر می کنید آگاهی متعلق به قسمت خاصی از مغز است؟ اگر اینگونه فکر می کنید، شما چگونه می توانید دلیل هوشیاری و آگاهی این شخص فرانسوی را توجیه کنید.منبع : عصر ایران

این پست را چگونه می‌بینید؟ برای شما مفید بود؟ لطفا با نوشتن کامنت در زیر ما را مطلع کنید.  (سیارک)

نظرات

در ادامه بخوانید...

تشخیص صورت توسط مغز

در

گامی بزرگ در چگونگی پردازش صورت توسط مغز توسط محققان موسسه فناوری کالیفرنیا  انجام گرفته است.

آنها به این نتیجه رسیدند که حدود ۲۰۰ نورون ، برای پردازش صورت افراد از یکدیگر، در مغز لازم است.

دانشمندان با نشان دادن  تصاویری از صورت افراد مختلف  به میمون‌هابه این نتیجه دست پیدا کردند بعد از نشان دادن تصاویر صورت افراد مختلف به میمون ها ،پاسخ‌های خاص سلول‌های عصبی به صورت را ثبت کرده و فهمیدند که کدام فعال و کدام غیر فعال مانده است.

محققان به این نتیجه رسیدند که هر کدام از این200 نورون  مخصوص کد گذاری یک ویژگی از صورت فردمی باشند.برای شناسایی هر صورت به 200 عدد ویژگی نیازداریم.به این صورت که یک نورون ممکن است فقط فاصله معینی بین چشم یک فردرا کد گذاری نماید.

زمانی که محققان به این نتیجه رسیدند که هر سلول مسئول کد گذاری کدام ویژگی از صورت است و پاسخ مغز را دریافت کردند، به میمون صورت فرد جدیدی را نشان دادندو فعالیت سلولی در پاسخ به آن چهره را ثبت نمودند تا در نهایت  موفق به بازسازی چهره آن فردگردیدند.این بازسازیبا دقت قابل توجهی انجام شد و این نکته کاملا قابل توجه هست.آنها همچنین بااین روش موفق به ایجاد صورتی کاملا متفاوت شدند.محققان بعد از کامل شدن این  پژوهش در تشخیص صورت و هوش مصنوعی استفاده خواهند کرد.به گفته یکی از محققان این پژوهش از این روش برای بازسازی چهره یک جنایتکار توسط فعالیت مغز شاهد عینی می توان استفاده نمود.(سیارک)

نظرات

در ادامه بخوانید...

مزایای شطرنج برای سلامتی

در

 

شطرنج که اغلب به عنوان یک بازی برای دانش فکری شناخته شده است، بهترین ورزش برای انجام مهم ترین عضو بدن ما است: مغز. در حالی که در سالهای دهه 1950 ودهه 1960 استاد بزرگ شطرنج بریتانیایی بابی فیشر محبوب شد، این بازی هنوز هم در بین شرکت کنندگان در تمام سنین، از جوانان تا سالمندان، در سراسر جهان رایج است. بازی شطرنج ممکن است به شما کمک نکند عضله دو سر خود یا ماهیچه های شکمی خود را قوی سازید اما در تمام عمر از سلامت روان لذت خواهید برد .(سیارک)

مزایا ی عالی شطرنج را در نظر بگیرید

3c32b4c2a9de4d494809d50ddf2c1bf5.jpg

 

رشد مغز را تحریک می کند: بازی هایی مانند شطرنج که مغز را به چالش میکشد درواقع باعث رشد شاخه های متعدد سلولهای عصبی میشود .با رشد بیشتر سلول های متعدد عصبی ، ارتباط عصبی در مغز بهبود می یابد و سریعتر می شود .مغز مانند یک پردازنده رایا نه ای است . شاخه های درخت مانند سلول های عصبی سیکنال های انگیزه را که با دیگر رشته های عصبی مرتبط است ،باعث می شود که پردازشگر کامپیوتر در حالت سریع و مطلوب عمل کند. تعامل با افراد در فعالیت های چالش انگیز نیز باعث رشد شاخه های سلول های مغزی میشود و شطرنج نمونه کاملی برای این تعامل است .

ازطریق شطرنج دوطرف مغز ورزش می کند

یک مطا لعه آلمانی نشان داده است وقتی از شطرنج بازان راجع به موقعیت های شطرنج وشکلهای هندسی سوال میشود ، نیمکره چپ و راست مغز شدیدا فعال میشود . زمان واکنش آنها به شکل های ساده یکسان بود، اما کارشناسان از هر دو طرف مغز خود برای پاسخگویی سریع به پرسش های موقعیت شطرنج استفاده می کردند.
IQ شما را افزایش می دهد: به نظر شما افراد با هوش خوب شطرنج بازی میکنند یا شطرنج باعث تقویت هوش افراد میشود ؟ یک تحقیق علمی نشان داده است که بازی کردن در واقع می تواند یک IQ شخص را افزایش دهد. مطالعه 4000 دانش آموز ونزوئل پس از چهار ماه آموزش شطرنج، افزایش قابل توجهی در نمرات IQ پسران و دختران داشت. بنابراین یک هیئت مدیره شطرنج را جذب کنید و IQ خود را بهبود ببخشید!

از ابتلا به آلزایمر جلو گیری می کند

b56559942006d7ae3ed2de308ba7c955.jpg

 

همانطور که سن ما زیاد میشود ،لازم است مغز را نیز مانند سایر اعضای بدن با ورزش تقویت کنیم .بهترین روش تقویت مغز به چالش کشیدن ان از طریق شطرنج میباشد . یک مطالعه اخیر در مجله پزشکی نیوانگلند نشان داد افرادی که بیش از 75 دارند ،ومرتب شطرنج بازی مکنند ،احتمال ابتلا به زوال عقل در انها نسبت به هوسالان خود کمتر توسعه میا بد ".ما این را گفتیم میتوانید شطرنج بازی کنید یا به زوال عقل مبتلا شوید" .چون عدم فعا لیت مغز قدرت واکنش مغز را کاهش میدهد. به همین دلیل لازم است شما قبل از 75 سالگی ورزش شطرنج را شروع کنید .(سیارک)

خلاقیت شما را نمایان می کند

5ade74e4cfac2af4a8ba8d206cae2e3b.jpg

 

از آنجائکه بازی کردن شطرنج سمت راست مغز را فعال میکند ،طرفی که مسعئول خلاقیت است ،باعث میشود خودتان را محدود در نظر نگیرید .یک مطا لعه از بازیکنان 7-9 ساله شطرنج ،کامپیوتر ،یا دیگر فعالیتها ،به مدت 32 هفته ،هفته ای یک بار انجام شد ،مشخص شد خلا قیت شطرنج بازان در تمام ابعاد از بقیه بالا تر بوده ، در اصل انها بهترین نتیجه را ارائه دادند .

مهارت های حل مسئله را افزایش می دهد

fb1c36206474fd1b8ddda34c52464eb4.jpg

یک بازیکن شطرنج باید باید سریع فکر کرده ومسائل راحل کند زیرا حریف مقابل دائما" مهره ها را تغییر میدهد .یک مطالعه در سال 1992 از بین 450 دانشجو درنیوبر انزویک نشان داد کسانی که شطرنج بازی میکنند در مقایسه با انهائی که شطرنج بازی نمی کردند ،درازمونهای استاندارد نمرات قابل توجهی را کسب کردند .

برنامه ریزی و پیش بینی را آموزش می دهد

یکی از بخشهای اخر مغز در طی نوجوانی ، قشر جلوئی مغز ،مسعولیت منطقه قضاوت ، برنامه ریزی وخود کنترلی را توسعه میدهد .ازانجائی که بازی شطرنج به تفکر استراتژیک و قطعی نیاز دارد به توسعه قشر پیشانی کمک کرده وان را بهبود می بخشد و در تصمیم گیریهای بهتر در تمام زمینه های زندگی به نوجوانان کمک میکند ، شاید آنها را از انتخاب غیر مسئولانه و مخاطره آمیز دور نگه دارد.(سیارک)

مهارت خواندن را افزایش می دهد

2cb02cab613ff719a79c546c2f73ee50.jpg

در یک مطالعه در سال 1991، دکتر استوارت مارگلیس عملکرد خواندن 53 نفر از دانش آموزان مقطع ابتدایی را که در یک برنامه شطرنج شرکت کرده بودند، مورد مطالعه قرار داد و آنها را در مقایسه با دانش آموزان غیر شطرنج در منطقه و در سراسر کشور مورد ارزیابی قرار داد . او نتیجه قطعی گرفت که بازی شطرنج باعث افزایش عملکرد در خواندن شد. نمره ارزیابی در مناطقی که دانش اموزان شطرنج بازی میکردند بالاتر از مناطق دیگر بود .

بهبود حافظه بهینه سازی

بازی شطرنج عمدتا"به دلیل قوانین پیچیده ای که باید بیاد داشته باشید و همچنین یاداوری حافظه مورد نیاز هنگام تلاش برای جلو گیری از اشتباهات قبلی یا بیاد اوردن سبک خاص بازی حریف ،حافظه شما را بهبود میبخشد . بازیکنان شطرنج خوب دارای عملکرد حافظه استثنایی و یادآوری هستند. مطالعات ششمین رده بندی پنسیلوانیا نشان داد دانش اموزانی که قبلا" شطرنج بازی نکرده بودند ،پس از بازی شطرنج خاطرات ومهارت های کلامی انها بهبود یافت .

ناتوانی حاصل از سکته مغزی را بهبود می بخشد

d044c22e9bc5672e91b07c8f2c863d3f.jpg

 

شطرنج مهارت های حرکتی خوب را در افرادی که دچار ناتوانی یا سکته یا سایر حوادث ناگوار فیزیکی شده اند، توسعه می دهد. این شکل توانبخشی نیاز به حرکت قطعه شطرنج در جهات مختلف (حرکت رو به جلو، عقب، حرکت رو به جلو، حرکت مورب به عقب)، که می تواند به ایجاد مهارت های حرکتی بیمار کمک کند و تلاش های ذهنی لازم برای بازی را بهبود بخشد مهارت های شناختی و ارتباطی بازی همچنین می تواند تمرکز عمیق و آرامش را تحریک کند و به بیماران مبتلا به سطوح مختلف اضطراب کمک کند.ترجمه  itrans.ir

نظرات

۱۴۰۰/۱۱/۱۹چگونه نتفلیکس مد را برای شطرنج بازگرداند و چرا بازی کردن آن برای کودکان به ویژه مفید است در پایان سال 2020، رونق شطرنج در جهان رخ داد: پرس و جوهای موضوعی در موتورهای جستجو ده برابر شد و خدمات مسابقات شطرنج آنلاین به معنای واقعی کلمه توسط بازیکنان جدید مورد حمله قرار گرفتند. دلیل این امر سریال فوق العاده موفق نتفلیکس The Queen's Move بود.

۱۴۰۰/۱۱/۱۹افراد ناآشنا با تاریخ شطرنج ممکن است این پیشرفت شطرنج را معمولی بدانند، زیرا به نظر می رسد که همیشه جایگاه یک بازی فکری محبوب و معتبر را داشته است. با این حال، همه چیز بسیار پیچیده‌تر است و شطرنج رویدادهای دراماتیک زیادی را پشت سر گذاشته است که بر اهمیت آن در جامعه تأثیر گذاشته است.

۱۴۰۰/۱۱/۱۹شاید محبوبیت شطرنج اصلا اتفاق نیفتاده باشد. در آغاز سفر اروپایی خود، در بسیاری از کشورها مجبور شدند قوانین را تغییر دهند، زیرا حرکت چهره ها با نظم جهانی موجود در تضاد بود. به عنوان مثال، امکان تبدیل یک پیاده ساده به یک ملکه نه تنها برای خانواده سلطنتی، بلکه برای همه افراد طبقه بالا توهین آمیز بود.

۱۴۰۰/۱۱/۱۹ممنوعیت شطرنج سرانجام تنها در قرون 15-16 پایان یافت، زمانی که شطرنج در دربار سلطنتی انگلستان و فرانسه رایج شد. در قرن هجدهم، شطرنج به کافه ها رفت و سرانجام در قرن نوزدهم به یک ورزش بین المللی تبدیل شد. دوران اوج بازی تقریباً به مدت یک قرن و نیم آغاز شد.

۱۴۰۰/۱۱/۱۹محبوبیت شطرنج در اتحاد جماهیر شوروی باورنکردنی بود. این هم توسط چهره های جدی در زمینه شطرنج جهان، بومیان کشور ما - آلخین، بوتوینیک، اسمیسلوف، پتروسیان، اسپاسکی، کاسپاروف - و سیاست داخلی توضیح داده شد. یک شطرنج باز در اتحاد جماهیر شوروی، مانند یک ورزشکار، می تواند این بازی را شغل اصلی خود قرار دهد و از آن امرار معاش کند. برای خیلی ها این تنها فرصتی بود که با شرکت در مسابقات بین المللی دنیا را ببینند.

۱۴۰۰/۱۱/۱۹کاهش شدید علاقه به بازی شطرنج در سراسر جهان در پایان قرن بیستم اتفاق افتاد، زمانی که توسعه هوش مصنوعی جهشی بزرگ داشت و رایانه در بازی شطرنج از انسان پیشی گرفت. سال 1997 به عنوان یک نقطه عطف تاریخی در نظر گرفته می شود: در آن زمان بود که برنده هشت دوره المپیادهای جهانی شطرنج، استاد بزرگ بین المللی گری کاسپاروف، به کامپیوتر Deep Blue با نتیجه 2 1/2 :3 1/2 شکست خورد . در آغاز دهه 2000، پروفسور مونتی نیوبرن متوجه شد که به زودی بازی قهرمان جهان در برابر رایانه نتیجه مشخصی خواهد داشت، به این معنی که دیگر جالب نخواهد بود.

۱۴۰۰/۱۱/۱۹چگونه صنعت فیلم توانست محبوبیت بازی شطرنج را بازگرداند؟ اولین موج علاقه به شطرنج در چند دهه اخیر در آغاز همه گیری اتفاق افتاد. درست است، ما بیشتر در مورد بازی های آنلاین صحبت می کنیم: در قرن بیست و یکم، شطرنج تنها ورزش سنتی تبدیل شده است که تقریباً 100٪ به اینترنت منتقل شده است. در همان ابتدای شیوع بیماری همه گیر، بسیاری از مسابقات آنلاین بزرگ وجود داشت که تبلیغات گسترده ای در تلویزیون و شبکه های اجتماعی دریافت کردند.

۱۴۰۰/۱۱/۱۹و در اکتبر 2020، مجموعه 7 قسمتی "حرکت ملکه" در پلتفرم نتفلیکس در مورد شطرنج باز درخشان بث هارمون منتشر شد که بر همه موانع سر راه خود غلبه می کند - از رقبای جدی مرد تا اعتیاد به الکل. خود گری کاسپاروف به عنوان مشاور در بخش شطرنج فیلمنامه عمل کرد. یک ماه بعد، نتفلیکس فیلم The Queen's Move را موفق‌ترین مینی‌پروژه خود معرفی کرد: این پروژه رتبه‌بندی عالی و نقد های عالی هم از سوی منتقدان و هم از بینندگان عادی داشت. اما این همه ماجرا نیست! قبلاً در زمستان، پرس و جوهای جستجوی Google در مورد شطرنج برای اولین بار در 9 سال گذشته به حداکثر خود رسید و فروش تخته های شطرنج از 200٪ به 1000٪ افزایش یافت!

۱۴۰۰/۱۱/۱۹البته، افزایش علاقه هم شطرنج آنلاین و هم وبلاگ نویسان شطرنج را تحت تاثیر قرار داد، اما با این حال، قابل توجه ترین اثر حرکت ملکه را می توان تقاضای زیاد برای شطرنج واقعی نامید . احتمالاً با تحت تأثیر قرار گرفتن این سریال، مردم می خواستند نه تنها به دنیای شطرنج بپیوندند، بلکه می خواستند احساسات لمسی مهره ها و تنش های مبارزات کلاسیک و آفلاین را نیز تجربه کنند.

۱۴۰۰/۱۱/۱۹شطرنج همچنان در سینماتوگرافی مورد بهره برداری قرار می گیرد. در پایان سال 2021، درام الکسی سیدوروف "قهرمان جهان" منتشر شد. در مورد مسابقه شطرنج 1978 بین آناتولی کارپوف و ویکتور کورچنوی می گوید. این فیلم نتوانست موفقیت سریال های نتفلیکس را تکرار کند، اما ببینیم در آینده ای دور چه تاثیری بر محبوبیت شطرنج خواهد داشت.

۱۴۰۰/۱۱/۱۹زمان هایی که مردم در حیاط ها شطرنج بازی می کردند برای همیشه گذشته است. دنیای سرگرمی واقعا بی حد و حصر است و رقابت شطرنج با گجت ها، کنسول های بازی و حتی بازی های رومیزی سخت است. و با این حال این یک ابزار منحصر به فرد است که نه تنها می تواند سرگرم کند، بلکه تفکر منطقی و حافظه را توسعه دهد

۱۴۰۰/۱۱/۱۹ تفکر منطقی و حافظه. ماهیت بازی شطرنج این است که هنگام انجام همان اقدامات، بهترین راه حل را پیدا کنید، در حالی که تمام اطلاعات دریافت شده را به یک زنجیره مشترک متصل کنید. بدون اتصال منطق و یادآوری بازی های قبلی، این غیر ممکن است.

۱۴۰۰/۱۱/۱۹توانایی تجزیه و تحلیل. تنها پس از تجزیه و تحلیل کامل وضعیت روی تخته، بازیکن حرکت بعدی را انجام می دهد. تمرکز و توجه شطرنج یک بازی برای افراد متمرکز است. هدفمندی هر بازیکنی می خواهد برنده شود و برای این تلاش می کند. خیال پردازی. محاسبه یک بازی فقط بر اساس منطق و تحلیل غیرممکن است. این یک تخیل غنی است که ایده ای از روند بعدی رویدادها می دهد.

۱۴۰۰/۱۱/۱۹شطرنج تأثیر مثبتی بر کودکان دارد. لازم نیست از یک کودک یک استاد بزرگ بسازید، اما چند ساعت در هفته به بازی شطرنج به خوبی اختصاص داده شده است، همه مهارت های فوق را توسعه می دهد، که نه تنها در مدرسه، بلکه در زندگی آینده نیز مفید است. اما مهمتر از همه، شطرنج هنوز یکی از جالب ترین بازی های تاریخ بشریت است. به همین دلیل است که مردم با اشتیاق فراوان به بازی آنها ادامه می دهند. "زیرا همه ما بازی را چه جسمی و چه روحی دوست داریم و به گرمی از برنده استقبال می کنیم."

در ادامه بخوانید...

چگونگی فعالیت مغز انسان هنگام خواب

در

(سیارک) ذهن انسان کامل نیست، به این معنی که ما کنترل دقیقی برآنچه درخاطرمان می‌ماند و آنچیزی که فراموش می‌کنیم نداریم، درست شبیه به نوار کاستی که هنگام ضبط صدا مشکل داشته باشد. جالب است بدانید ما ]چیزهایی را در ذهن خود ثبت و حفظ می کنیم که حتی اتفاق نیفتاده و وجود خارجی نداشته‌اند. محققان به این پدیده عجیب «ذهنیات اشتباه» می‌گویند.

اما شاید این سؤال برایتان پیش بیاید که منشأ این ذهنیات غلط چه چیزی است و کجاست؟ تحقیقات انجام‌شده دراین خصوص نشان می‌دهد که مهمترین منشأ این ذهنیات در خوابیدن است. به طور جزئی‌تر پدیده‌ای که محققان به آن نام اسپیندل‌های خواب را داده‌اند، سبب شکل‌گیری این ذهنیات می‌شود. در ادامه توضیحاتی راجع به این اسپیندل‌ها برای رفع ابهام مطرح خواهد شد.

اسپیندل‌های خواب به فعالیت‌های سریع و مکرر مغز انسان درخواب اطلاق می‌شود و بنا به تحقیقات انجام شده، این اسپیندل‌ها در مراحل اولیه خواب (که به آن مرحله دوم فرایند خوابیدن نیز می‌گویند) رخ می‌دهد؛ زمانی که هنوز خوابتان سنگین نشده و حالتی بین خواب و بیداری دارید. از علائم این حالت می‌توان به کم شدن سرعت ضربان قلب ونیز کاهش (یا توقف) حرکت چشم اشاره کرد. برای تحقیق و بررسی چگونگی شکل‌گیری ذهنیات اشتباه توسط اسپیندل‌های خواب، محققان یک گروه سی و دو نفره از دانشجویانی را برگزیدند که برنامه استراحت کامل و صحیحی داشته و از خوراکی‌های کافئین‌دار نیز استفاده نکرده بودند. مراحل تحقیق از آنجایی آغاز شد که به این دانشجویان کلماتی نشان داده شد. این کلمات همه به یک موضوع مربوط بودند و به هم مرتبط. پس از نشان دادن این کلمات آنهارا به دستگاهی متصل کردند که قادر است فعالیت مغزی انسان را در حین خواب تجزیه و تحلیل کند. سپس این گروه سی و دو نفره را به دوگروه کوچکتر تقسیم کردند؛ گروه اول کسانی که قرار بود خواب کوتاهی (یکی دو ساعته) داشته باشند و گروه دیگر کسانی که قرار بود بیدار بمانند. دانشجویان گروه اول به اتاقی فرستاده شدند که از پیش به منظور خوابیدن آنها طراحی شده بود؛ اتاقی تاریک با تخت. افراد گروه دوم هم که باید بیدار می‌ماندند، می‌توانستند یک برنامه مستند یا کارتون مستر بین تماشا کنند. ناگفته نماند که افراد گروه اول همه به دستگاهی که در خطوط بالاتر متن ذکر شد، وصل شده بودند، تا از خوابیدنشان کسب اطمینان کنند؛ صرفا دراز کشیدن روی تخت برای این تحقیق کافی نبود.

در مرحله بعدی تحقیق و زمانی که افراد گروه اول از خواب بیدار شدند، کلماتی به آنها نشان داده شده و از آنها سؤال کردند که آیا این کلمات برایشان آشناست و قبلا آنهارا دیده‌اند یا نه. برخی از این کلمات از همان‌هایی انتخاب شده بود که پیش از شروع فرایند خوابیدن به دانشجویان نشان داده بودند، برخی دیگر اما کاملا جدید بودند. در بین این کلمات البته کلماتی هم بودند که با موضوع ارتباط داشتند اما به دانشجویان آنهارا نشان نداده بودند. نتایجی که از این تحقیقات به دست آمد از این قرار بود: دانشجویانی که استراحت کوتاهی کرده بودند کلمات گروه سوم را، یعنی آنهایی که مرتبط با موضوع بوده اما ندیده بودند، به عنوان کلماتی انتخاب کردند که پیش از استراحت به آنها نشان داده شده بود. بنابراین و همچنین سایر تحقیقاتی که در این رابطه پیش از آن صورت گرفته بود، محققان به این نتیجه رسیدند که امکان شکل‌گیری ذهنیات اشتباه در ذهن افرادی که استراحتی کوتاه داشتند، بیشتر از سایرینی است که بیدار می‌مانند.

اما این محققان به این نتیجه بسنده نکرده و می‌خواستند بدانند که آیا این شکل‌گیری ذهنیات اشتباه مربوط به کل مغز انسان می‌شود یا فقط نیمکره‌ای خاص را دربر می‌گیرد. به همین منظور صفحه نمایشگری طراحی کردند که در آن کلمات یا در منتهی الیه سمت چپ به نمایش درمی‌آمد و یا در منتهی الیه سمت راست. بدین صورت این کلمات تنها قابل دریافت و بررسی توسط یک نیمکره از مغز دانشجویان می‌شدند. جان شاو که مسئول این تحقیقات بود عنوان کرد که این صفحه نمایشگر به گونه‌ای طراحی شده بود که حتی اگر پلک می‌زدند قادر به خواندن کلمه نمی‌شدند اما در عین حال این مسئله زیاد برای دانشجویان آزاردهنده نمی‌شد، چون زمانی که برای مدتی کلمات روی صفحه نمایشگر باقی می‌ماندند، به مرور چشمشان به آن عادت می‌کرد و پس از مدتی هردو نیمکره چپ و راست مغزی قادر به تشخیص و دریافت کلمه‌ای که نمایش داده شده بود، می‌شدند.

نتایجی که از این مرحله تحقیق بدست آمد، نشان می‌داد که نیمکره راست مغز دانشجویانی که استراحت کرده بودند، به این خاطر که اسپیندل‌های بیشتری تولید کرده بود، بیشتر دچار اشتباه می‌شد و گروه سوم کلمات نمایش داده شده به دانشجویان را که پیش از این توضیح درباره آن داده شد، به عنوان کلمات نشان داده شده پیش از استراحت تشخیص می‌داد. بنابراین امکان شکل‌گیری ذهنیات اشتباه در توسط نیمکره راست مغز، از نیمکره چپ بیشتر است. حال با بیان یک مثال کمی فهم این مسئله را آسانتر می‌کنیم؛ کلماتی مانند «تخت خواب»، «رویا»، «چرت زدن» و... را به عنوان کلماتی در نظر بگیرید که پیش از شروع آزمایش به دانشجویان نشان داده شده است. خب حالا ممکن است که فعالیت اسپیندل‌ها در مغز دانشجویانی که استراحت کرده‌اند کلمه «خواب» را به این لیست اضافه کنند؛ تنها به این خاطر که با سایر کلمات همخوانی دارد؛ بنابراین چیزی را در ذهن آنها به وجود می‌آورد که وجود خارجی نداشته است؛ به این پدیده که توسط فعالیت اسپیندل‌ها رخ می‌دهد «ذهنیات غلط» می‌گوییم.

جان شاو در مصاحبه‌ای در یک برنامه تلوزیونی عنوان کرده بود که تحقیقاتی که پیش از این صورت داده بودند، آنهارا از تأثیراتی که فعالیت این اسپیندل‌ها برروی شکل‌گیری «ذهنیات صحیح یا واقعی» داشته، آگاه کرده بوده است. اما نتایج جدید برای آنها دستاوردی جالب‌توجه به حساب می‌آید، چراکه آنها پیش از این از تأثیر فعالیت اسپیندل‌ها برروی شکل‌گیری ذهنیات اشتباه آگاهی نداشته‌اند. بدون شک این اسپیندل‌ها در تبدیل خاطرات کوتاه‌مدت به خاطرات بلند‌مدت و ثبت آنها در حافظه انسان نقش مهمی ایفا می‌کنند و همچنین به بست و گسترش لایه غشایی مغز نیز کمک بسزایی می‌کنند و این فواید بسیار مهم فعالیت اسپیندل‌هارا نمی‌توان نادیده گرفت. تنها مشکلی که تاکنون در نتیجه‌ فعالیت این اسپیندل‌ها مشخص شده، براساس آخرین تحقیقاتی که صورت گرفته است، همان شکل‌گیری ذهنیات اشتباه است.

با تمام این تفاسیر بهتر است به از دست مغز و فعالیتش به خاطر شکل‌گیری این ذهنیات اشتباه عصبانی نباشید. مغز شما تنها می‌خواهد برایتان مفید و تأثیرگذار باشد. زمانی که به خواب فرو می‌روید مغز شما سعی می‌کند آنچه را که در طول روز یاد گرفته‌اید بررسی کرده و مهمترین جنبه های آنرا برای شما نگهداری کند. برای این فعالیت انرژی زیادی مصرف می‌کند و شکل‌گیری ذهنیات اشتباه اجتناب‌ناپذیر است. جان شاو نیز در ادامه صحبت‌های خود گفت که هرچند با طراحی صفحه نمایشگر بخصوصی تقریبا به نقش پررنگ‌تر نیمکره راست مغز در این فرایند پی برده‌اند، با اینحال هنوز به طور قطعی نمی توان عنوان کرد که نیمکره راست تأثیر بیشتری دارد و برای رسیدن به نتیجه صد در صدی باید تحقیقات بیشتری صورت بگیرد. البته به نظر جان شاو هماهنگی بیشتر نیمکره راست مغز (نسبت به نیمکره چپ) با این اسپیندل‌ها تقریبا قطعی است. حال این تیم تحقیقاتی در پی فراهم کردن گروه‌های بزرگتر و نیز فرایندهای دیگری هستند تا نتایج قطعی‌تری در اختیار ما بگذارند. یکی دیگر از برنامه‌های این تیم تحقیقاتی این است که روی کسانی هم که یک شب کامل را می‌خوابند این آزمایش‌ها صورت گرفته و نتایجش بررسی شود.

یکی دیگر از بررسی‌های جالب این تیم تحقیقاتی مربوط به تأثیراتی می‌شود که خوابیدن روی انسان دارد و اینکه چگونه باید خوابید تا بدن انسان کارکرد بهتری داشته باشد؛ در ادامه متن قصد داریم به پنج مورد از این تأثیرات اشاره کنیم:

خواب نامنظم در طول روز می‌تواند نتایج بدتری از بی‌خوابی داشته باشد

کم‌خوابی می‌تواند باعث بدخلقی شما شود و در طول روز نتوانید به مانند همیشه رفتار کنید. اما جالب است بدانید که در مقایسه با زمانی که به طور مرتب از خواب بیدار می‌شوید و در طول شب خواب یکپارچه و منظمی ندارید، از ضرر کمتری برخوردار است. نتایج تحقیقات صورت گرفته نشان داد که کسانی که خواب منظمی در طول شب نداشته‌اند در مقایسه با کسانی که کمتر، اما به طور پیوسته خوابیده‌اند، انرژی کمتری داشته و بدخلق‌تر بوده‌اند. این کاملا با آنچه که ما از فرایند خوابیدن می‌دانیم سازگاری دارد؛ خوابیدن شامل چند مرحله می‌شود و برای ورود به مرحله اصلی خواب عمیق که به بازسازی سلولهای مرده بدن و سایر فعالیتهای اینچنینی می‌پردازد، به کمی زمان نیاز داریم. کسانی که به طور مرتب از خواب بیدار می‌شوند به مرحله خواب عمیق نمی‌رسند و در نتیجه دچار اختلالات بیشتری نسبت به دسته اول می‌شوند.

 بسیاری فکر می‌کنند دستگاه‌های تلفن هوشمند و لپ‌تاپ و سایر دستگاه‌های اینچنینی که حاصل تکنولوژی‌های یک قرن اخیر هستند، یکی از دلائل اصلی کم‌خوابی انسان عصر جدید می‌باشد و اینها هستند که انسان را تا نیمه‌های شب بیدار نگاه می‌دارند، اما مطالعاتی که در سال 2015 برروی این نظریه صورت گرفته کاملا آن را رد می‌کند. در حقیقت ما اگر از نیاکان خود بیشتر نخوابیم، خواب کمتری هم در طول روز نداریم.

زندگی مدرن امروزی اختلالی درخوابیدن انسان ایجاد نمی‌کند

برای انجام این مطالعات، محققان به سراغ مردم بومی آفریقا و آمریکای جنوبی رفتند که هنوز عاداتی شبیه به نیاکان ما دارند و برای گذران زندگی خود به کارهایی همچون شکار دست می‌زنند. این مردم به نیابت از نیاکان ما مورد بررسی و مطالعه قرار گرفتند و جالب است بدانید که آنها به طور میانگین، بیشتر از شش و نیم ساعت در شب را صرف خوابیدن نمی‌کنند. این درحالی است که یک انسان امروزی در شبانه روز خود چیزی حدود هفت تا هشت ساعت را به خوابیدن اختصاص می‌دهد. در نهایت مسئول این مطالعات، جرومی سیگل برای روشنتر شدن موضع تحقیقاتشان گفت: «حقیقت کاملا برخلاف آنچه عموم مردم تصور می‌کنند است و من باور دارم که ما کمتر از نیاکان خود نمی‌خوابیم.»

زمانی که خواب هستیم، یکی از نیمکره‌های مغز فعالیت بیشتری نسبت به نیمکره دیگر دارد

امروزه از این مطلع هستیم که موجودات آبزی، همانند دلفین‌ها، زمانی که می‌خوابند تنها یکی از نیمکره‌های مغز آنها کاملا در حالت استراحت قرارگرفته و نیمکره دیگر، به فعالیت خود ادامه می‌دهد. جالب است بدانیدکه در انسان نیز همین روند (البته نه اینکه یک نیمکره کاملا فعال باشد) تقریبا صادق است. برای این منظور گروهی را به آزمایشگاه آوردند تا تحقیقاتی روی آنها صورت دهند. پس از شبی که در آزمایشگاه گذراندند، مشخص شد که فعالیت نیمکره راست مغز آنها بیشتر از فعالیت نیمکره دیگر بوده است. حال ممکن است به نظر شما این روند فعالیت مغز انسان در زمان خوابیدن منطقی به نظر نرسد، اما محققان نظر دیگری دارند. برای مثال کسی را درنظر بگیرید که در محیطی خطرناک شب را سپری می‌کند که تاکنون آنجا نبوده است، زمانی که یکی از نیمکره‌های مغز این شخص فعالیت بیشتری داشته باشد، در صورت بروز هرگونه خطر احتمالی شخصی که خوابیده را مطلع کرده و بدین صورت واکنش سریع‌تری نشان خواهد داد.

روزهایی که برف می‌بارد، بیشتر می خوابید

انسان همانند برخی موجودات دیگر، خواب زمستانی ندارد، اما ما نیز در زمستانهای برفی کمی علاقه بیشتری به خوابیدن نشان می‌دهیم. بررسی‌های انجام‌شده نشان می‌دهد کسانی که در اقلیم‌های سرد و برفی زندگی می‌کنند به نسبت کسانی که در اقلیم‌های گرم و معتدل‌تر زندگی می‌کنند، کمی وقت بیشتری به خواب خود اختصاص می‌دهند. نتایج دقیقتر این بررسی‌ها از این قرار بود: در ماه ژانویه سال 2015، کسانی که در نقاط سردسیر همانند ایالتهای شمال غربی آمریکا، مونتانا، داکوتای شمالی و جنوبی و... زندگی می‌کردند، به طور متوسط هفت ساعت و بیست دقیقه را برای خواب خود در نظر می‌گرفتند و این درحالی است که به نسبت سایرین که در نقاط گرمسیر زندگی می‌کردند چیزی حدود سیزده دقیقه خواب بیشتری داشتند.

به نظر می‌رسد دلیل این تفاوت جزئی کوتاه‌تر شدن طول روز در زمستان باشد.

مردم بیشتری رو به خواب طولانی‌مدت‌تر آورده‌اند

از گوشه و کنار به طور مرتب به ما می‌گویند که مردم آمریکا ساعات کافی برای خواب خود اختصاص نمی‌دهند. این درحالی است که مطالعات اخیر نشان می‌دهد که کسانی که بیش از نه ساعت از شب را صرف خوابیدن می‌کنند روبه افزایش است. تحقیقات نشان داده است که این میزان که در سال 1985 میلادی چیزی حدود بیست و چهار درصد از جمعیت آمریکا را در بر می‌گرفت، با افزایشی سیزده درصدی تا سال 2007 به سی و هفت درصد رسیده است.

دایانا لودردیل، استاد دانشگاه شیکاگو، در مصاحبه‌ای عنوان کرده است: «مرتب این گفته را تکرار می‌کنند... که مردم کمتر از گذشته می‌خوابند، اما هیچ‌وقت بر اساس آمار و مدارک دقیق نتوانسته‌اند این را ثابت کنند. این تنها یک فرضیه است. اینکه مردم نسبت به گذشته مشغله بیشتری دارند و یا تکنولوژی و... اینها دلیل کم‌خوابی نیستند. مردم به اندازه کافی استراحت می‌کنند.»

ناگفته نماند که باید به تعریف دقیق و درستی از کلمه «خواب» برسیم. ممکن است در روند انجام تحقیقات، کسانی که مورد آزمایش قرار گرفته‌اند در تخت‌خواب دراز کشیده باشند اما در حقیقت خواب نباشند. این دو، کاملا متفاوت از هم هستند و باید میزان خواب مفید افراد در طول شب در نظر گرفته شود. خوابی که مرحله مهم و اصلی خود برسد و عمیق شود تا قابلیت بازسازی و تجدید قوای بدن انسان را داشته باشد.ترجمه  itrans.ir

نظرات

در ادامه بخوانید...

راهکارهایی برای افزایش قدرت ذهنی و هوشیاری هفت مورد

در

زمانی که سن افراد بالا تر می رود، توجه بیشتری به سلامتی وضعیت قلبی و عروقی خود می کنند، چرا که به مرور زمان کارکرد ارگان های مربوط به قلب رو به افول می نهند. علاوه بر این انجام فعالیت های ورزشی از دیگر نکاتی است که معمولاً مورد توجه افراد قرار می گیرد، چرا که افزایش قدرت بدنی و حجم ماهیچه ها از نتایج مستقیم این گونه فعالیت های ورزشی هستند. اما نکته ای که حائز اهمیت است، این است که علاوه بر این دو موردی که ذکر شد که باید مورد توجه قرار بگیرند، مسئله دیگری نیز وجود دارد که هر چه سن افراد بالا تر می رود، رسیدگی و توجه به آن اهمیت بیشتری پیدا می کند و بعضاً هستند افرادی که آن را نادیده می گیرند. این مسئله ای که باید مورد توجه قرار بگیرد، وضعیت ذهنی و مغز انسان است که هر چه سن بالا تر می رود، کارکرد اولیه خود را از دست می دهد. اگر بخواهیم به طور دقیق تر این مسئله را مد نظر قرار داده و در خصوص آن صحبت کنیم، باید عنوان کنیم که کاهش فعالیت مغزی و ذهن انسان، به طور معمول از سن سی سالگی آغاز می شود. از مسائل مربوط به مغز و ذهن انسان که پس از سی سالگی تحت تأثیر قرار گرفته و در کارکردشان به گونه ای اختلال ایجاد می شود، می توان به «مهارت های شناختی اجتماعی» اشاره کرد. دهه پنجم زندگی فرد و بعد از پنجاه سالگی، اوج این کاهش کارکرد در فعالیت های مغزی و ذهن را مشاهده می کنیم. با این وجود اگر کسی قصد داشته باشد به این روند رو به افول خاتمه داده و یا حداقل روند آن را کند تر کرده و تا سنین بالا از کارکرد بهتر ذهنی برخوردار باشد، چندان جای نگرانی نیست و اقداماتی در این خصوص وجود دارد که می تواند برای فرد از لحاظ ذهنی نتیجه بخش باشد. به همین خاطر است که با افراد متخصص در این خصوص گفتگو هایی انجام شده و تحقیقات جامعی نیز صورت گرفته که نتایج این گفتگو ها و تحقیقات، راهکارهای مؤثری را در اختیار افراد قرار می دهد تا قادر باشند به این مهم دست یابند و حتی در سنین بالا، از کارکرد مؤثر ذهنی برخوردار باشند. با سیارک همراه باشید تا جزئیات بیشتر و دقیق تری در این خصوص در اختیارتان قرار دهیم.

یافتن آن چه که در فکر و ذهن خود تمایل بیشتری به آن دارید

هر فرد، بسته به شرایطی که در آن بزرگ شده و امکاناتی که در اختیارش قرار گرفته است، در یک زمینه به خصوص استعداد بیشتری از خود نشان داده و اگر کاری در آن زمینه به خصوص به او محول شود، قادر خواهد بود تا به بهترین نحو ممکن از پس انجام دادن آن بر آید. نکته ای که در این خصوص وجود دارد این است که هر فرد، بسته به شرایط منحصر به فرد خود، تمایل ذهنی و فکری خود را یافته و تا جای ممکن آن را توسعه دهد. برای نمونه شخصی که به طراحی داخلی منازل و دکوراسیون علاقه مند است، مدام باید در خصوص کار خود فکر کند و ایده های جدیدی برای بهبود کار خود بیابد. تونی دُتینو، یک مرکز مشاوره تجاری در منهتن آمریکا دارد و مدت ها است به عنوان مشاور خدمات تجاری فعالیت کرده و به آن ها توصیه می کند که با چه ایده هایی قادر خواهند بود در کسب و کار خود عملکرد بهتری داشته و نتیجه دلخواه را دریافت کنند. او در این خصوص عنوان کرد: «برای نمونه من به علم شناخت اجسام و پدیده ها علاقه دارم، اما بسته به شرایط منحصر به فرد هر شخصی، این علاقه ها ممکن است متفاوت باشند، برای نمونه شخصی به طراحی مدل های جدید دوچرخه علاقه داشته و تمامی هدف اش این است که خلاقیتی در این حوزه از خود نشان دهد. یا شخصی را در نظر بگیرید که به ادبیات علاقه مند بوده و امکان گسترش خلاقیت اش در این زمینه بیش از سایر موارد وجود دارد. بنا بر این صرف نظر از این که فرد در چه حوزه ای تمایل به بروز خلاقیت خود دارد و شرایط او چگونه است، نکته مهم این است که همان زمینه و حوزه ای را پیدا کند که ذهن اش را بیش از هر چیز دیگری درگیر کرده و به آن علاقه مند است، تنها در این صورت است که حتی در سنین بالا تر هم افراد از هوشی قابل توجه برخوردار خواهند بود و افول وضعیت ذهنی، سبب از کار افتادگی آن ها نخواهد شد.».

صرف کردن زمان برای مطالعه تا جایی که برای فرد مقدور است

نکته مهم دیگری که باید مد نظر داشت، این است که پا به سن گذاشتی، مانعی برای مطالعه روزانه افراد نشود و داشتن یک برنامه روزانه برای مطالعه در زمینه ای که فرد به آن علاقه مند است، از اهیمت به خصوصی برخوردار است. تنها در این صورت است که ذهن فرد مدام درگیر مطالب جدید شده و نیز به مسائل تازه ای در خصوص حوزه مورد علاقه خود پی خواهد برد. نکته جالب توجه در خصوص مطالعه این است که افول وضعیت و شرایط ذهنی به واسطه پا به سن گذاشتن را به طور قابل ملاحظه ای کاهش می دهد و محدود می کند. دُتینو در این خصوص عنوان کرد: «همان گونه که پیش از این نیز عنوان کردم، من به علم شناخت اشیاء و پدیده ها علاقه به خصوصی دارم و تمامی تلاش ام را به کار می گیرم تا از تمامی تحقیقات جدید و مقاله هایی که در این زمنیه در درسترس ام قرار می گیرند استفاده کرده و آن ها را به خوبی مطالعه کنم. نکته ای که در خصوص این مطالعه وجود دارد این است که هر چه بیشتر در حوزه ای که به آن علاقه مند هستیم و به گونه ای هیجان ما را بر می انگیزد، مطالعه داشته باشیم، قدرت ذهنی مان به طور قابل توجهی افزایش پیدا خواهد کرد و نه تنها در حوزه مورد علاقه خود مطالب بیشتری خواهیم آموخت، بلکه به طور کلی شرایط ذهنی مان توسعه و بهبود خواهد یافت و به اصطلاح تیز هوش تر خواهیم بود.».

حفظ ارتباط مؤثر با افرادی که در حوزه کاری شما فعالیت کرده و طرز فکری مشابه با شما دارند

از دیگر نکات مهمی که باید مد نظر قرار بگیرد این است که تا جایی که برای هر فردی مقدور است، سعی بر آن داشته باشد تا از نتیجه مطالعات و دانش دیگران نیز بهره مند شود. حال اگر این افرادی که برای کسب اطلاعات بیشتر با آن ها رابطه برقرار می کنیم، در زمینه کاری خودمان فعالیت داشته باشند، ایده آل خواهد بود. این گونه قادر خواهیم بود در مدت زمانی بسیار کوتاه، اطلاعات جدیدی به دست آوریم و نیز به زاویه دید منحصر به فردی که هر شخصی در مورد موضوعی به خصوص دارد آشنایی پیدا کنیم که خود به توسعه دادن شرایط ذهنی مان کمک شایانی خواهد کرد. دُتینو در این خصوص عنوان کرد: «من به هیچ عنوان تنها کار نمی کنم. در واقع ما گروهی از افراد هستیم که به طور مرتب به وسیله ایمیل و راه ها ارتباطی دیگر با یکدیگر در خصوص مسائل و مطالب مختلف گفتگو می کنیم و به محض این که تئوری و ایده جدیدی در زمینه کاری مان مطرح شود، یکدیگر را از آن مطلع می کنیم و این گونه قادر خواهیم بود تا جایی که برای مان مقدر است به روز باشیم. این نکته را باید به خاطر داشته باشیم که هر چه بیشتر با افراد متخصص در زمینه و حوزه کاری خود ارتباط برقرار کنیم، قادر خواهیم بود دانش و اطلاعات بیشتری در این خصوص پیدا کنیم.».

از قابلیت های ذهنی و هوش خود، تا جایی که امکان دارد شناختی دقیق پیدا کنید

از دیگر نکاتی که باید مد نظر قرار بگیرد، شناختی جامع و دقیق از شرایط ذهنی است و این که برای نمونه در چه ساعاتی از روز، فرد بهترین و بیشترین بازده را از لحاظ ذهنی دارد. البته کمی زمان می برد تا فرد قادر باشد به چنین شناختی دست پیدا کند، با این وجود، چیزی نیست که قابلیت عملی شدن نداشته باشد و تنها به این نیاز است که فرد کمی بیشتر به خود توجه داشته باشد. نمونه ای در این خصوص برای تان نقل می کنیم تا ایده بهتری در خصوص موضوع مورد بحث داشته باشید. استفان وُلفرام، دارای مدرک دکترا است و نیز چند کتاب شناخته شده نوشته است که یکی از آن ها «نوعی جدید از علم (A New Kind of Science)» است. او چند جایزه مطرح نیز در به خاطر قدر دانی از فعالیت هایش دریافت کرده که یکی از آن ها جایزه مک آرتور است. او در این خصوص عنوان کرد: «برای این که قادر به عملی کردن این ایده باشم و به هدف خود برسم، در تک تک لحظات روزی که بیدار هستم و فعالیت می کنم، تصمیم می گیرم که چه کاری را بهتر است انجام دهم. برای نمونه صبح اول وقت که از خواب بیدار می شوم و کمی کسل هستم (و البته فکر می کنم این مسئله برای اکثریت غریب به اتفاق مردم همین گونه باشد)، بیشتر سعی می کنم کارهای ساده ای چون پاسخ دادن به ایمیل هایم را انجام دهم. پس از آن سعی می کنم با هم کاران و دوستانم صحبت کنم؛ البته نه در خصوص مسائل خیلی مهم و یا این که برای پیدا کردن راهکاری برای مشکلی که در کار پیش آمد کرده است، بلکه تنها در این خصوص که برای نمونه اوضاع و شرایط کلی کار چگونه است و صحبت های معمولی این چنینی. این گونه که تا کنون به آن پی برده ام، شب ها معمولاً زمانی است که از لحاظ ذهنی آماده تر و خلاق تر از هر موقع دیگری هستم و هوشیاری ام در شب هنگام، بیشتر از سایر مواقع روز است، به همین خاطر بیشتر سعی می کنم کار های مهم تر را در این هنگام انجام دهم. برای نمونه پروژه هایی که به خلاقیت بیشتری احتیاج دارند را به شب اختصاص می دهم. برای این که از لحاظ ذهنی همیشه آماده باشم و قادر باشم کارهای خود را به بهترین نحو ممکن انجام دهم، سعی می کرده ام این روند مشخص ذهنی خود را پیدا کرده و تا جایی که برایم مقدور است به آن پایبند باشم.».

اختصاص دادن زمانی به خصوص برای فعالیت های تفریحی در کنار کار

از دیگر نکات مهمی که باید مد نظر داشته باشیم و متأسفانه کمتر افراد به آن توجه می کنند این است که ذهن و مغز انسان نیز، همانند ماهیچه ها و اعضای بدن، پس از فعالیتی طولانی مدت، کارکرد همیشگی خود را از دسته داده و به اصطلاح خسته می شوند. به همین خاطر است که باید توجه ویژه ای به این مسئله معطوف کرد و با کار گرفتن بیش از اندازه از مغز، در کارایی مؤثر آن اختلال ایجاد نکرد. در این خصوص گفتگویی با گرِت لیزی که فیزیک دانی شناخته شده است و مقالات متعدد و قابل توجهی در زمینه تحصیلی و کاری خود دارد انجام دادیم که می تواند برای تان جالب توجه باشد. او در این خصوص عنوان کرد: «فعالیتی که برای تفریح به سراغ آن می روم، موج سواری و اسکی روی برف است. نکته ای که در این خصوص وجود دارد این است که زمانی که فرد در انجام کارهای خود عجله کرده و زمان زیادی را صرف کار خود می کند، به مرور کارکرد قبلی و مؤثر ذهن خود را از دست می دهد و فردی که تمامی زمان خود را صرف کار کردن می کند، قدرت تفکر خلاقانه و عمیق را به مرور زمان از دست می دهد. خوشبختانه من دوستان زیادی در نقاط مختلف ایالت دارم و هر گاه که احساس می کنم دیگر قادر به تحمل فشاری که کار ام متوجه ام می کند نیستم، به آن ها پناه می برم و برای مدتی کوتاه از فعالیت های مورد علاقه خود لذت می برم تا انرژی و خلاقیت لازم برای ادامه کار ام را پیدا کنم. من بر این باور هستم که هر شخصی، صرف نظر از این که به چه کاری مشغول باشد، از این گونه فعالیت های تفریحی مورد علاقه دارد و حتماً باید زمانی را به این گونه فعالیت ها اختصاص دهد.».

ده دقیقه ابتدایی و انتهایی روز خود را به تفکر خلاقانه اختصاص دهید

اسکات هاگوود، یکی از کسانی است که در فعالیت های مربوط به مهارت های ذهنی بسیار شناخته شده است و کتابی معروف به نام «قدرت ذهن» دارد، او در این خصوص عنوان کرد: «همانگونه که روی صندلی خود نشسته ام، چشمان ام را می بندم و سعی می کنم یکی از این دو صحنه را در ذهن خود به وجود آورده و خود را در آن ها احساس کنم: ساحل مورد علاقه ام در آروبا و یا مزرعه ای که پای کوهی به نام اِسموکی وجود دارد و دوران کودکی خود را در آن سپری کردم. البته تنها تصویر مکانی که به آن علاقه دارم را در ذهن خود تصور نمی کنم، بلکه سعی می کنم تمامی صدا ها و بو هایی که در آن دوران احساس می کردم را نیز احساس کنم. کمی زمان برد تا بتوانم این گونه خود را غرق در رؤیا کنم، اما حالا می توانم از ثمرات این مهارت ام استفاده کنم، چرا که ذهن ام متمکز تر شده است و تمرکز بیشتری پیدا کرده ام و هر چیزی به سادگی قادر نخواهد بود این تمرکز مرا به هم بزند. تصور خلاقانه و تصویر سازی در ذهن به من کمک کرده است که تمامی تمرکز خود را بر هدفی که در سر دارم متمرکز کنم.».

پروتئین غذای مغز است

فرانک لاولیس، دارای مدرک دکترای رواشناسی است و در کالیفرنیای آمریکا مشغول به کار مشاوره و درمان بیماران خود است و نیز کتاب های مطرحی در زمینه کارکرد ذهن و مغز انسان دارد. او در این خصوص عنوان کرد: «من عادت دارم که روز خود را با  وعده صبحانه ای آغاز کنم که سرشار از پروتئین باشد. دو تخم مرغ آب پز و یک کاسه جوی پخته شده، معمولاً چیزی است که به عنوان صبحانه مصرف می کنم. پروتئین این صبحانه مغذی کمک شایانی به من برای ادامه فعالیت های روزانه ام می کند.». تحقیقاتی در این خصوص صورت گرفته است و نتایج حاکی از آن است که دانش آموزانی که پیش از شرکت در آزمون های خود، یک یا دو عدد تخم مرغ می خورند، قادر هستند تا بیست درصد نتیجه بهتری نسبت به سایر دانش آموزان داشته باشند.

ترجمه  itrans.ir

نظرات

در ادامه بخوانید...