چگونه "مارتینز" معروف ترین برند چکمه در جهان شد

در

مارتینز

این نیم بوت ها ، مدت هاست که  به یک کلاسیک واقعی تبدیل شده اند. امروزه "مارتینز" با انواع لباس ها چه اسپرت و چه لباس های کلاسیک ترکیب شده است ، چکمه مارتینز  توسط بازیگران هالیوود و دختران مدرسه ای ، بازرگانان و دانش آموزان پوشیده شده اند. با این حال ، معروف ترین چکمه های تاریخ بشر تاریخ غنی و غیرمعمولی دارند ...

 

دکتر مارتینز در آلمان ظاهر شد

مارتینز

تولید چکمه  دکتر مارتینز. 

 

علی رغم این واقعیت که  برند"مارتینز" به نوعی نمادی از فرهنگ غیررسمی انگلیس محسوب می شود ، سازندگان چکمه  دکتر مارتینز شهروندان آلمان بودند. نمونه اولیه چکمه های مدرن این مارک نمادین یک هفته پس از پایان جنگ جهانی دوم ساخته شد. اینگونه بود: پای پزشک نظامی آلمانی ، کلاوس مرتنز (دکتر مرتنز!) در سال 1945  مجروح شد. کفش های معمول نظامی او را عذاب می داد. بنابراین او به تولید چکمه های راحت تر فکر کرد. مقداری چرم ، سوزن و نخ مناسب به دست آورد .... مرتنز می خواست موادی را پیدا کند که هم انعطاف پذیر باشد و هم محکم ، هنگام راه رفتن فنری باشد. و از لاستیک اتومبیل کفی درست کرد. دوست او ، هربرت فانک ، اهل سوئیس ، علاقه زیادی به اختراع مرتنز داشت. 

 

مارتینز

مدل مدرن چکمه.  با همکاری هنرمند Jean-Michel Basquiat طراحی شده است.

 

در سال 1947 ، دوستان کارخانه خود را در نزدیکی مونیخ افتتاح کردند. کفی ها از لاستیک های دور ریز ساخته می شدند و چرم نیز زمانی لباس نظامی بود. دوستان اعتقاد داشتند که چکمه ها مردانی را که از کفش های ناخوشایند نظامی خسته شده اند و آرزو دارند هر چه زودتر به زندگی آرام برگردند - و خرید چیزهایی که کار ، راه رفتن و زندگی فقط در آنها راحت است ، مورد توجه قرار می دهد.

 

مارتینز

پانک ها  در تبلیغات  مد و لباس و بوت دکتر مارتینز.

 

تعجب آنها را تصور کنید که معلوم شد 80٪ از مصرف کنندگان ... زنان بالای 40 سال هستند! البته آنها برای شوهرها ، پسران ، پدران پیرشان - بلکه برای خودشان کفش نیز خریداری کردند ، زیرا بوت دکتر مارتینز فوق العاده راحت بود.

 

 چگونه بوت دکتر مارتینز تبدیل به یک اختراع انگلیسی شد

مارتینز
جوانان با چکمه های دکتر مارتینز.

 

 اولین نمونه چکمه های وزنی نظامی توسط بنیامین گریگز در سال 1901 اختراع شد. در شهر کوچک ولاستون کفش هایی را برای سربازان و معدن کاران درست کرد. مدل چکمه های دارای یک عنصر فولادی که در قسمت جلو نصب شده بود ، "بولداگ" نامیده می شد و بسیار محبوب بود - آنها پایدار ، بادوام بودند و شکل خود را برای مدت طولانی حفظ می کردند. نسل و وارث بنجامین گریگز ، بیل گریگز ، پس از جنگ جهانی دوم ، به طور فعال به دنبال ایده های جدید برای توسعه تجارت بود. وی اختراع کلاوس مارتینز را در یکی از کاتالوگ های کفش مشاهده کرد ، با او تماس گرفت و پروانه تولید را خرید. گریگز از نام دکتر مارتینز استفاده کرد ، و آن را به عنوان ادای احترام به سبک انگلیسی تغییر داد . تغییرات قابل توجهی در طراحی ایجاد کرد. او فرم انگشت پا را تنظیم کرد و دوخت را به کف اضافه کرد.

 

در ابتدا ، چکمه های دکتر مارتینز مد روز محسوب نمی شد

مارتینز

گروه skinhead با چکمه های دکتر مارتینز


در دهه 1960 چکمه های دکتر مارتینز بخشی رسمی لباس خدمات پستی انگلیس شد ، مورد علاقه کارگران کارخانه قرار گرفت و بدین ترتیب به نمادی از پرولتاریای انگلیس تبدیل شد. شیک پوشان واقعی و نمایندگان   bohemians نمی خواستند از چکمه های دکتر مارتینز استفاده کنند ، اما این فقط به توزیع گسترده چکمه ها در بازار کمک کرد. برای اولین بار ، کارگران عادی کفش های متناسب با نیاز خود ، ارزان و زیبا به روش خاص خود دریافت کردند. اولین شخصی که مارتینز پوشید سیاستمدار انگلیسی تونی بن بود ، و بدین وسیله احترام به پرولتاریا را ابراز داشت.

 

چکمه های دکتر مارتینز سوءظن پلیس و گمرک انگلیس را برانگیخت

مارتینز

 

در اواسط دهه 60 ، اولین گروه skinhead چکمه های دکتر مارتینز را به یک سمبل برای گروه skinhead تبدیل کردند. در آن سال ها ، گروه skinhead را تهدید اصلی برای امنیت ملی می نامیدند ، اما ترس آنها به همان دلایلی که اکنون وجود دارد ، ایجاد نمی شد و تفاوت های قابل توجهی با "جانشینان" مدرن خود داشتند. اول از همه ، آنها به فکر منافع پرولتاریا بودند ، در میان صفوف آنها کارگران سیاه پوستی بودند که از جامائیکا مهاجرت کرده بودند.

 

به زودی پلیس شروع به ارتباط پوشیدن "مارتینز" با افراط گرایی کرد. چکمه ها اغلب در معرض ضبط قرار می گرفتند. در طول مسابقات قهرمانی فوتبال ، پلیس از ترس دعوا ، بند چکمه ها را از صاحبان مارتین ها مصادره کرد (این کمکی نکرد - بچه ها فقط شروع به حمل لوازم یدکی با خود کردند). یک داستان ناخوشایند دیگر مربوط به قاچاق مواد مخدربود. محموله های تقلبی مارتینز برای حمل مواد غیرقانونی استفاده می شد که به راحتی در کفی پنهان شده بودند. بنابراین ، اتفاق غیرمعمولی نیست که محموله هایی از کفش های مارک دار نیز برای بازرسی طولانی در گمرک نگه داشته می شدند.

 

مارتینز

کرت کوبین  موسیقی‌دان راک اهل آمریکا که مارتینز پوشیده است.

 

گفته شده که در دهه 90  والدین از این که دخترانشان می خواستند "مانند راهزنان" ظاهر شوند ، وحشت داشتند.

 

امروز دکتر مارتینز با مارک های لاکچری مد همکاری می کند

مارتینز
همکاری باآزی آزبورن.

 

در دهه 80 چکمه ها برای همه خرده فرهنگ ها نمادین شدند ، جایگاه خود را در کمد لباس افراد مشهور تثبیت کردند ، آنها توسط کرت کوبین ، التون جان و حتی پاپ پوشیده شدند ... و سپس آنها به کمد لباس مردم عادی بازگشتند ، حتی علاقه ای به موسیقی راک نداشتند.

 

مارتینز

کفشهایی که التون جان پوشیده.  این جفت سفید برای پاپ طراحی شده است.

 

با این حال ، در همان زمان ، جوانان شروع به درک طراحی "مارتینز" های کلاسیک خیلی خسته کننده کردند. آنها رنگ آمیزی شدند ، بندهای رنگی وارد شد ، برچسب ها اضافه شد ... و این مارک به نیازهای مخاطبان پاسخ داد و شروع به تولید کفش هایی با رنگ های روشن کرد.

 

مارتینز

همکاری با ری کاواکوبو طراح ژاپنی موسس برند کوم دگارسونز

 

مارتینز

همکاری چکمه دکتر مارتینز  با برند کیتی! 

 

امروزه مشهورترین طراحان - مارک جیکوبز ، ری کاواکوبو ، ویوین وست وود در طراحی برند مارتینز برای نسخه محدود مشغول به کار هستند.

 

نظرات

در ادامه بخوانید...

طراحان مشهور جهان که زندگی آنها به طرز مرموز و ناگهانی پایان یافت: جیانی ورساچه، گوچی و دیگران

در
طراحان مشهور جهان که زندگی آنها به طرز مرموز و ناگهانی کوتاه شد: جیانی ورساچه ، گوچی و دیگران
نام بسیاری از این افراد در سراسر جهان شناخته شده بود. آنها ثروتمند و موفق بودند ، در دنیای مد و لباس اقتدار داشتند و می توانستند زندگی طولانی داشته باشد. اما ، نه رفاه مالی و نه شهرت نمی تواند هیچ حسادت و تمایل به انتقام گرفتن از كسانی كه كمتر شانس دارند را تضمین كند. سهام بسیار زیاد بود یا ترس از دست دادن برخی کالاها قوی بود؟ زندگی بهترین نمایندگان دنیای مد به طرز غم انگیزی به پایان رسید ، و فقط خاطره کسانی که روزی پیشرو بودند ، باقی مانده است.

 

طراح مشهور جهان در دنیای مد جیانی ورساچه

جیانی ورساچه
 
22 سال از مرگ غم انگیز طراح مد و لباس، جیانی ورساچه  ایتالیایی می گذرد که در ژوئیه 1997 در پله های خانه خود در میامی به ضرب گلوله کشته شد. او یکی از تأثیرگذارترین و موفق ترین طراحان لباس بود ، او لباس بسیاری از ستارگان جهانی را طراحی کرد و نام او سمبل شیک پوش واقعی ایتالیایی بود. 
 
تیراندازی مهلک توسط اندرو کوننن شلیک شد. اگر قاتل زودتر خنثی شده بود ، طراح مد و لباس می توانست زنده بماند: قبل از تیراندازی به جیانی ورساچه ، آمریکایی 27 ساله موفق به شلیک به چندین نفر شد. در حین بازداشت ، متخلف کشته شد.
جیانی ورساچه  / عکس
 
براساس یادداشتی كه در وسایل كوننن یافت شد ، تحقیقات نتیجه گرفت كه این انتقام جویی انگیزه های شخصی داشته است. گفته می شود اندرو با ورساچه در ارتباط بوده و پس از فراق ، تصمیم به انتقام از وی گرفت. درست است ، در اواخر دهه 1990 ، بسیاری اعتقاد نداشتند که اندرو کونن به تنهایی عمل می کند. فرضیاتی درباره ماهیت قتل سفارشی ساخته شده است ، دلایل آن می تواند هم امتناع از همکاری با مافیای ایتالیایی و هم تمایل نزدیکان طراح برای انتخاب یک تجارت موفق باشد.
 

 

طراح مشهور جهان در دنیای مد مائوریزیو گوچی

مائوریزیو گوچی  / عکس
 
وارث امپراتوری گوچی در پله های جلوی دفتر خود به ضرب گلوله کشته شد. در ابتدا تحقیقات به روش اشتباه پیش رفت و سعی شد قتل را به عنوان دستور مافیا در نظر بگیرند. هنگامی که عدم موفقیت این نسخه آشکار شد ، دخالت همسر سابق مائوریزیو گوچی پاتریشیا رگیگی در قتل گوچی به تحقیقات پلیس راه یافت.
 
این زن و شوهر چند سال قبل از فاجعه جدا شده بودند ، اما پاتریشیا نتوانست خیانت شوهرش را تحمل کند و مطمئناً قصد نداشت که وقتی شوهرش قصد ازدواج با دیگری را داشته باشد ، بیکار بنشیند و او و فرزندانش را از ارث محروم کند. پاتریشیا رگیگی این جنایت را سامان داد و به قتل همسر خود پرداخت کرد. او دو سال پس از این فاجعه بازداشت شد ، در سال 2016 آزاد شد.
 

 

طراح مشهور جهان در دنیای مد نیکولا و فرانچسکو تروساردی

Francesco و Nicola Trussardi.  / عکس
 
نیکولا تروساردی ، که یک شرکت تولید دستکش را از عموی خود به ارث برد ، موفق شد آن را به یک امپراطوری شیک تبدیل کند ، که شروع به تولید لباس ، لوازم جانبی و عطر کرد.متأسفانه برنامه های او به واقعیت تبدیل نشد: تاجر در سال 1999 با از دست دادن کنترل در اتومبیلش سقوط کرد. 
 
فرزند نیکولا Francesco Trussardi ، که پس از مرگ پدر ، رئیس خانه مد بود ، با دستیابی به رشد سود و توزیع گسترده این مارک در سراسر جهان ، موقعیت این شرکت را در بازار جهانی تقویت کرد. با این حال ، تنها چهار سال از مرگ غم انگیز نیکولا تروساردی ، پسرش ، دقیقاً همان گونه ، در راه برگشت به خانه ، کنترل ماشین را از دست داد و در اثر تصادف درگذشت.
 

 

طراح مشهور جهان در دنیای مد الکساندر مک کوئین

الکساندر مک کوئین.  / عکس

طراح انگلیسی برای مدت طولانی از افسردگی ناشی از مرگ دوست دختر  خود ایزابلا بلو رنج می برد. در تاریخ 2 فوریه 2010 ، مادر الكساندر مک کوئین درگذشت و یك هفته بعد خود طراح حلق آویز در آپارتمانش پیدا شد. با بررسی های انجام شده ، مک کوئین تصمیم گرفت به طور داوطلبانه حساب های خود را با زندگی خود تسویه کند و حتی یادداشت خودکشی نیز به جا گذاشت ، که محتوای آن به دلایلی فاش نشده است.

 

 

طراح مشهور جهان در دنیای مد اوسی کلارک

اوسی کلارک  / عکس
 
طراح مد انگلیسی یک چهره بسیار قابل توجه در دنیای مد دهه 1970بود. وی بر طراحان دیگر ، از جمله ایو سن لوران تأثیر گذاشت و مجموعه لباس های باورنکردنی را خلق کرد. با تشکر از اوسی کلارک ، کاپشن ها و کت های کوتاه موتور سیکلت ، لباس های بلند و کت ها مد روز شدند. او لباس های صحنه ای را برای میک جاگر ، بیتلز ، ماریانا فیث فول و لیزا مینولی تولید کرد. 
 
در 6 آگوست 1996 ، اوسی کلارک در آپارتمان خود با 37 زخم چاقو توسط دیگو کوگولاتو ، که در روابط نزدیک با طراح مد بود ، درگذشت. دادگاه قتل را غیر عمدی عنوان كرد و كوگولاتو را به 6 سال زندان محكوم كرد.
 

 

طراح مشهور جهان در دنیای مد جیانپولو تارابینی کاستلانی

Gianpaolo Tarabini Castellani.  / عکس
 
در سال 1977 ،  جیانپولو تارابینی کاستلانی و آنا مولیناری نام تجاری خود Blumarine را به ثبت رساندند. در ابتدا فقط لباسهای زنانه و کودکان تحت این برند تولید می شد ، بعداً این زن و شوهر چندین شرکت دیگر نیز افتتاح کردند. امروز بلومارین نه تنها لباس و کفش ، بلکه کالاهای خانگی ، عطرها ، لباس زیر ، لباس شنا و مبلمان است که همگی متعلق به بخش لوکس بازار است. 
 
در سال 2006 ، جیانپولو تارابینی کاستلانی به آفریقا سفر کرد و در آنجا زندگی اش به پایان رسید. بنیانگذار خانه مد توسط گله ای از فیل ها پایمال شد.

نظرات

در ادامه بخوانید...

چند راز ریز برای خوشتیپ شدن (قسمت اول)

در

امروزه داشتن ظاهر مناسب دارای اهمیت بسیاری می باشد.برای داشتن ظاهر مناسب باید فوت  و فن آن را دانست. (سیارک) چند راز ریز برای خوشتیپ بودن را به شما آموزش می دهد.

استفاده از کمربند در پالتو خانم ها را قد بلند نشان می دهد

معمولا خانم ها تمایلی به استفاده از کمربند در پالتو ندارند اما جالب است که بدانید استفاده از کمربند شما را لاغرتر و قدبلندتر نشان می دهد.

 (سیارک

 

آقایان در مراسم های رسمی کت تک دکمه بپوشید

در مراسم رسمی و یا کار در اداره از کت تک دکمه استفاده کنید، هرچه تعداد دکمه کت کمتر باشد حالت رسمی تری دارد.

لباس با رنگ های شاد بپوشید تا جوان تر دیده شوید

اکثر خانم ها دوست دارند جوان تر از سن واقعیشان دیده شوند، یکی از موثرترین راهکارها برای جوان تر دیده شدن استفاده از رنگ های مناسب می باشد. سبزآبی رنگی است که باعث درخشان دیده شدن اکثر تناژهای رنگی پوست می شود.ترکیب این رنگ با سرمه ای و کرم یا قهوه ای بسیار زیبا و خاص می باشد.(سیارک

 

 برای داشتن استایل جذاب اورکت های روشن را با شلوار مشکی یا تیره ست کنید.

 

 

(سیارک

 ترجمه  itrans.ir 

نظر و تجربیات خود را راجع به این پست با ما در میان بگذارید....

نظرات

در ادامه بخوانید...

پست مدرنیته

در

اگر چه کلمه «پست مدرنیسم» اغلب مبهم و نامشخص توصیف شده است، راه های قطعی وجود دارد که  می توان معنی  آن را مشخص نمود.به نظر ون دن برامبشه  باید یک تمایز بین(1- پست مدرن،2- فلسفه پست مدرن و 3-پست مدرنیسم) به عنوان یک جنبش در هنر و فرهنگ قائل شد.

 اول از همه، پست مدرنیته.

 پست مدرنیته به عصری که ما در حال حاضر زندگی می کنیم اشاره دارد، به خصوص جامعه اطلاعاتی که از دهه شصت بوجود آمده است. سپس این یک مسئله است  از یک دوره تاریخی که در آن زندگی می کنیم. جامعه اطلاعاتی می تواند به عنوان "پسااستعماری" مشخص شود: پس از جنگ جهانی دوم، مستعمرات در جهان سوم بسرعت استقلال به دست آوردند. این جامعه نیز "فراصنعتی" است: صنایع سنگین توسط تبادل خدمات جایگزین شده است. از دهه شصت به بعد، این خدمات به طور فزاینده توسط فن آوری اطلاعات هماهنگ با ظهور کامپیوتر مشخص می شود. علم و فن آوری ضروری است و به جامعه ما شکل می دهد. در حالی که جامعه صنعتی هنوز تا حد زیادی پیرامون دارایی عمل می کند (چه کسی کنترل ابزار تولید را در دست دارد؟)، جامعه اطلاعاتی عمدتا در مورد راه دسترسی  به اطلاعات است.

پست مدرنیسم یعنی یک جامعه شبکه ای که در آن همه چیز و همه کس با یکدیگر از طریق رسانه های جمعی مانند تلویزیون و اینترنت متصل می شوند.   

ویژگی دیگر، جهانی شدن است. جهانی شدن با رسانه ، سرمایه و مد . شما می توانید سی ان ان و ام تی وی را در سراسر جهان تماشا کنید و یا می توانید از دستگاه های خودپرداز هر نقطه در جهان استفاده کنید. و با مد. مبارزات چند نژادی بنتون چهره خوش خیم تر از جهانی شدن نشان داد، اما، برای عادلانه بودن، آنها نیز به اثرات بسیار جهانی سازی توجه کرده اند.

با استفاده از ویژگی های پست مدرنیته برای مد، ما تصویر زیر را دریافت می کنیم. در گذشته، مد وابسته به پارچه هایی مانند ابریشم، پنبه و ترمه بود و همچنین الهام بخش، که غرب از مستعمرات خود وارد می نمود. در دهه هفتاد هیپی ها همراه با علاقه تجدید شده خود به لباس پوشیدن غیر غربی روی آوردند . با مد ساختارشکنانه طراحان ژاپنی مانند یاماموتو در دهه هشتاد، اولین طراحان غیر غربی دنیای مد بسته نخبه گرا را شکستند. در حال حاضر آنها توسط طراحان دیگر مانند حسین چالایان، ژولی بت و الکساندر هرچوویچ دنبال می شوند. با هفته مد در هند و آفریقا، مد جهانی شده است.(سیارک)

هنگامی که ما به صنعت مد نگاه می کنیم، تصویر حتی واضح تر است.  در حالی که صنعت مد هلندی در اصل اینجا در هلند خود را تاسیس نمود ،  در حال حاضر تا حد زیادی به کشورهایی با دستمزد پایین در آسیا و یا بلوک شرق سابق نقل مکان کرده است. به لیبل ژاکت یا شلوار خود نگاه کنید و به احتمال زیاد ساخته شده در تایوان و یا چیزی مشابه آن را پیدا خواهید کرد. جهانی شدن منجر به لباس پوشیدن ارزان و سود بسیار زیاد برای غرب شده است.

 فلسفه پست مدرن

مرحله دوم، فلسفه پست مدرن است. دو مفهوم در اینجا مهم است: «پایان روایات بزرگ » و «مرگ سوژه سنتی». این کلمات نشان می دهد که فرهنگ غربی از میان یک بحران می گذرد.

بر طبق نظر فیلسوف پسامدرن ژان فرانسوا لیوتار، فرهنگ غربی دیگر قادر به گفتن هیچ "روایات بزرگی" نیست، که در آن او اشاره به پایان ایدئولوژی دارد. این به معنی این است که ایدئولوژی دیگر نمی تواند انسان مدرن را با یک قاب معنی دار مرجع ارائه کند. ایدئولوژی خود را در یک بحران مشروعیت می یابد، دیگرقادر به اعلام حقیقت یا اعلام مدینه فاضله آینده نیست.

البته این بدان معنی نیست، که هر کس باورهای خود را ترک کند؛ برعکس، ما در واقع شاهد بازگشت به ایدئولوژی و دین هستیم. اما، لیوتار معتقد است، هیچ کس نمی تواند آن باور و یا آن ایدئولوژی را به دیگران به عنوان یک و تنها حقیقت تحمیل کند. افرادی که هنوز هم سعی به تحمیل هر نوع حقیقت بر دیگران را دارند بنیادگرایان امروزی نامیده می شوند.     

پایان روایات بزرگ تنها یک فرآیند منفی نیست. برای بسیاری از مردم رها شدن از یک حقیقت یک طرفه و اجرا شده آزاد است. چه چیزی بیشتر، به شکوفایی "روایت کوچک " در فرهنگ پست مدرن منجر شده است. در حال حاضر که هیچ حقیقت غالبی وجود ندارد، بسیاری از مردم حق و آزادی دارند تا داستان های خود را بگویند، از جمله کسانی که قبلا امکان زیادی برای انجام این کار نداشتند، مانند زنان، کارگران، سیاه پوستان، افراد جوان. شما همان توسعه را در هنر می بینید: دیگر یک جنبش غالب وجود ندارد بلکه بسیاری از جهات وجود دارند. و ما همان کثرت گرایی را در مد می بینیم. دیگر یک "روایت بزرگ " توسط یک پادشاه مد واحد یا حتی تنها با یک شهر دیکته نمی شود، بلکه بسیاری از دیدگاه ها از بسیاری از طراحان، در شهرها و نقاط مختلف جهان می آیند.

پایان روایت بزرگ همچنین دارای عواقبی برای نظریه ذهنیت انسان است. مفهوم سنتی از فرد این است که او (تقریبا همیشه یک مذکر بود) نشان دهنده یک نهاد منسجم و مستقل می باشد که با دلیل وقف شده است. در اصل روانکاوی بود که پایانی برای این مفهوم قرار داد. به گفته فروید، وجود انسان در همه حال تابع عقل او نیست، بلکه تابع ناخودآگاه او است. و مارکس بود که ادعا کرد که طبقه ما است که تعیین می کند ما که هستیم. ممکن است فکر کنیم که ما فرد هستیم، اما در واقع ما با طبقه، قومیت، سن، ترجیح جنسی، مذهب، ملیت و غیره خود ( فهرست بی پایان است) تعریف می  شویم. پس در واقع، ما واقعا یک نهاد مستقل و منسجم نیستیم. این دلیلی است که پست مدرنیسم دیگر نه به "فرد" بلکه به یک "موضوع" اشاره می کند. علاوه بر این یک موضوع که تقسیم، تکه تکه و انشقاق شده است.(سیارک)

یک راه مثبت تر برای تدوین این ایده ذهنیت تکه تکه شده توسط قیاس با جامعه شبکه است: موضوع، خود، همیشه در ارتباط به یک دیگر می ماند. به جای مختار بودن ما همه در یک ترکیب پیچیده و روابط متحرک داخل شده ایم. هویت ما گویی که یک گره در مدارهای مخابراتی یافت می شود. موضوع پست مدرن توسط یک پویایی و یک تنوع مشخص می شود که با فرد سنتی بیگانه است.این تغییر در موقعیت وجود انسان همان اثر پایان روایات بزرگ بوده است: بسیاری از مردم هم اکنون می توانند ذهنیتی که قبلا کنار گذاشته شده را مطالبه کنند، مانند سیاه پوستان، زنان و ..... شاهد این می تواند شناخت فرهنگ و هنر تولید شده توسط زنان، افراد رنگین پوست، و هنرمندانی از به اصطلاح "جهان سوم" باشد.

این توسعه به یک آزادی بسیار بیشتر در شکل گیری هویت انسانی منجر شده است. فقط در فرهنگ پاپ نگاه کنید، که در آن کسی مانند مدونا یک چهره متفاوت با نظم یک ساعت انگاشته می شود. به عنوان مثال امروزه شما می توانید توسط بکار بردن جنسیت با هویت خود بازی کنید. 
 مد یک جزء مهم از بازی با هویت است. در روزهای گذشته، جنس و طبقه خود بود که تعیین می کرد آنچه شما مجبور به پوشیدن  بودید، و قوانین سختگیرانه ای وجود داشت که سرپیچی از آن زیاد آسان نبود. این قوانین در حال حاضر تنها برای ملکه اعمال می شود. هر کس دیگری هر روز صبح در مقابل کمد لباس می ایستد برای تعیین اینکه کدام لباس با فاز او مطابقت دارد: باروک، گوتیک، اسپورت، و...

 

پست مدرنیسم

ثالثا، کلمه پست مدرنیسم به عنوان هنر و فرهنگ اعمال می شود. یک ویژگی بسیار مهم پست مدرنیسم محو شدن تمایز بین فرهنگ بالا و پایین است. در این دوره از قرن بیستم مفهوم سنتی فرهنگ از اتصال آن با هنر نخبه گرا رها شده است. دانشمندان امروزه یک مفهوم گسترده از فرهنگ اعمال می کنند، بر اساس عبارت معروف ریموند ویلیامز "فرهنگ به عنوان یک راه کلی از زندگی"تعریف شده است. در اینجا این مربوط به یک نظریه از فرهنگ می شود که به عنوان یک عمل در یک محیط اجتماعی و تاریخی است.

تمایز دقیق بین فرهنگ بالا و پایین دیگر قابل دفاع نیست. در هر صورت، این همیشه تا حد زیادی بر اساس اختلاف بین کلمه و تصویر در فرهنگ غربی بود، که در آن کلمه به عنوان بیان برتری از ذهن و تصویر به عنوان ابراز احساسات و خواسته های نفسانی بدن دیده شده است. این تغییر از یک فرهنگ متنی به فرهنگ بصری به معنای این است که تصویر دیگر در شرایط کاملا منفی مشاهده نمی شود بلکه برای همه قدرت های مثبت و تجاربی که آن را تداعی می کند ارزش دارد.

علاوه بر این، فرهنگ "بالا" و فرهنگ" پایین "را نمی توان به صراحت به رشته خاص مرتبط نمود ( ادبیات در مقابل تلویزیون) .  هر شکلی از هنر بیان فرهنگی اندک خود را دارد مانند پرتره های پسر کولی با اشک های در حال پایین آمدن از صورتش یا رمان عاشقانه پالپ. مد لباس زنانه توسط فرهنگ خیابانی تحت تاثیر قرار می گیرد. "کم" به روز رسانی می شود و توجه را در ضمیمه هنری روزنامه دریافت می کند و یا در موزه به نمایش گذاشته می شود. عکس های تبلیغاتی از بنتون، هنر کامپیوتر توسط میشا کلاین و عکس مد توسط اینز ون لامزوییرد همه در موزه هلندی نشان داده شده است.(سیارک)

دموکراسی سازی و تجاری سازی نیز برای بحث در مورد "بالا" و "پایین" بسیار مهم می باشد. تعداد زیادی از بازدید کنندگان از نمایشگاه های بزرگ به این شهادت داده اند که افزایش رفاه و انتشار از طریق اینکه رسانه ها تقریبا دسترسی همه به هنر و مد را به ارمغان آورده اند. همچنانکه فستیوال سازی شهرهای بزرگ این دسترسی را  انجام می دهد. علاوه بر این، تجاری بودن دیگر به طور انحصاری با فرهنگ پایین در ارتباط نیست;  این به فرهنگ بالا نفوذ کرده است، همچنانکه می توان از لیست های تاپ تن هفتگی برای ادبیات، انبوهی از سی دی های موسیقی باخ و موتزارت در سوپرمارکت های محلی، حمایت آئودی در موزه اسدلیجیک در آمستردام، و یا طرح های کارل لاگرفلد در H & M استنباط نمود. ادامه مقاله در پست بعدی...

ترجمه  itrans.ir

 

 

نظرات

در ادامه بخوانید...

تاثیر نام مناسب کالا در میزان فروش

در

یکی از مهمترین وظایف در بازاریابی یک کالای جدید، انتخاب نامی مناسب برای محصول است. در مورد تجارت، کیفیت نام کالا بیشتر از کیفیت ساخت خود کالا، در میزان فروش تاثیر گذار است. دلیل این موضوع این است که، بازاریابی در مورد کیفیت محصول نیست، بلکه در مورد فروش محصول است. بازاریاب ها از استراتژی هایی مانند: بسته بندی جذاب، شعار های جالب و دیگر ترفندها استفاده می کنند تا خریدار را برای خرید محصولشان متقاعد کنند. یکی از استراتژی های قدرتمند در بازار این است که برای محصول یک اسم قدرتمند انتخاب کنیم. برای این که یک اسم قدرتمند باشد، باید به خاطر سپردن آن راحت و آسان باشد. برای مثال، در سال های آغازین ورود کامپیوتر به بازار، برند های مختلف با نام های متفاوتی وارد بازار رقابت شدند.

 

 

در آن روز ها مردم چیز زیادی از کامپیوتر نمی دانستند و برای آن ها قابل تشخیص نبود که کدام برند با کیفیت تر و مناسب تر است. در نتیجه در این بازار رقابت، تنها برند هایی مورد توجه قرار گرفتند که نامی آشنا داشته و راحت به خاطر سپرده می شدند. اسم محصول باید ساده بوده و راحت تلفظ شود. اگر مشتری ها قادر به تلفظ اسم یک محصول نباشند تمایلی به خرید آن نیز نخواهند داشت.

 

 

با توجه به گفته ی گروه های تحقیقاتی در امر بازاریابی، محصولات جدیدی که می خواهند وارد بازار شوند، باید دارای اسمی آهنگین باشند به گونه ای که ادای آن حس خوبی به مشتری و خریدار ها القا کند. زمانی که یک محصول حس خوبی به خریدار القا کند، خریدار ناخوداگاه به سمت خرید محصول کشیده می شود.

اسم یک محصول باید منحصر به فرد باشد. منظور این است که محصولی که قرار است وارد بازار شود، باید اسمی داشته باشد که مشابه وزن آهنگ و کلمات آن در بازار وجود نداشته باشد.

به علاوه نام محصول باید با کارایی محصول همخوانی داشته و تاثیر گذار باشد.

برای مثال: محصولی مانند ساعت باید نامی داشته باشد که یادآور زمان و ساعت باشد. محصولات تمیز کننده دارای نامی باشند که حس تمیزی و پاکیزگی را به خریدار القا کنند. اسم محصولات غذایی باید خوشمزه بنظر برسند.

اسم محصول باید به گونه ای انتخاب شود که حس مثبت به خریدار القا کند.

در بازاریابی و تجارت از انتخاب نام هایی که احساس ضعف، خستگی، ترس و یا نا امیدی را به فرد القا می کنند به شدت خود داری می شود.(سیارک)

شیوه ی نوشتن نام محصول و حروفی که در ساختار آن به کار می رود بسیار مهم است. برای مثال برخی از حروف بسیار پر کاربرد هستند. استفاده از این حروف تکراری و خسته کننده است. یکی از ایده های بازار یابی برای کالایی جدید این است که در انتخاب نام محصول از کلماتی استفاده می شود که کم کاربرد تر و جدید تر هستند و این خود باعث می شود که خریدار را به سمت امتحان یک محصول جدید با نامی جدید هدایت کند. نامی جدید و آهنگین با حروف کمتر دیده شده، احساس خوشایندی به خریدار القا می کند.

یکی دیگر از مواردی که برای انتخاب یک نام جدید مهم است و بازاریاب ها بسیار به آن توجه می کنند، ترجمه اسم محصول در یک کشور خارجی است.

در انتخاب نام یک محصول که قرار است به یک کشور دیگر صادر شود، باید بسیار دقت شود. زیرا نحوه ی چیدمان کلمات و معنی آن ها ممکن است در کشور تولید کننده جالب باشد اما امکان دارد که در کشوری که وارد کننده محصول است جالب نبوده و این خود باعث گریز مشتری ها و خریدار ها خواهد شد. بازار یاب ها باید در هنگام انتخاب نام کالایی که قرار است به کشور دیگری صادر شود به فرهنگ و معنی لغات کشور میزبان نیز دقت کنند.

در آخر اسم یک کالا نباید حس منفی به مخاطب القا کند.

برای مثال تا به حال هیچ شرکت ماشین سازی را ندیده ایم که نام ماشین خود را فیل بگذار. فیل حیوانی قوی جسه و بزرگ است. شاید این ویژگی ها برای فیل خوب باشد اما فیل هم کند حرکت می کند و هم غذای بسیاری می خورد. اگر  ماشینی با این اسم ساخته شود ناخودآگاه مشتری فکر می کند که ماشین کند حرکت می کند و مصرف سوخت بالایی نیز دارد. همین امر باعث می شود که مشتری ها از خرید این چنین خودرویی خودداری کنند.

 

 

شرکت ها تمام تلاش خود را به کار می برند تا یک اسم مناسب برای محصولشان انتخاب کنند. اغلب آن ها برای انتخاب اسمی معین و مناسب برای محصول جدید خود، مشاورانی باتجربه در این زمینه را استخدام می کنند. قاعده ی کلی کار این مشاوران این گونه است که مجموعه ای از اسم های انتخابی را جمع آوری می کنند و سپس از بین آن ها اسم هایی که با کاربرد محصول همخوانی بیشتری دارد را انتخاب می کنند. مشاوران به چند گروه تقسیم می شوند و هرکدام از افراد گروه ها به بررسی اسمی که بنظرشان از همه مناسب تر است می پردازند و سپس برای آن یک لوگو طراحی می کنند. در آخر تمامی گروه ها با هم به تبادل اطلاعات می پردازند و آزادانه در مورد طرح ها صحبت می کنند و برای اسم و طرح نهایی تصمیم گیری می کنند. و در مرحله ی آخر نام نهایی محصول انتخاب می شود. البته در تمام مراحل به این نکته دقت دارند که نام محصول باید قدرتمند باشد.  ترجمه  itrans.ir 

نظرات

در ادامه بخوانید...

لباسی که می پوشید.

در

این مقاله در مورد این موضوع توضیح می دهد که لباس افراد جامعه اطلاعات زیادی در مورد آنها می دهد.مردم برای محافظت خود در برابر سرما، آفتاب سوختگی، نیش حشرات، صدمات  لباس می پوشند. با این وجود لباسی که مردم می پوشند پیغام مستقیمی به ما می دهد. این که آنها چه کسی هستند و چه نقشی در جامعه ایفا می کنند. برای مثال اگر به مردم کشور های اطرف خود نگاه و دقت کنید مشاهده می کنید که افراد جوان اغلب جین های آبی می پوشند. البته نه برای کار، بلکه برای مهمانی ها و کنسرت های موسیقی ازاین لباس ها استفاده می کنند. پوشش جین به صورت مستقیم خصوصیات فردی که آن را پوشیده است را توضیح می دهد و نشان می دهد که چه شخصیتی دارد.فردی که جین پوشیده است نشان می دهد که مدرن و خوش پوش است، راحت و با اعتماد به نفس و جذاب است. 

لباسی که پوشیده اید در مورد شما توضیح می دهد.

تعریف مد 

مد نمی تواند بدون رسانه زنده بماند

راهنمای کامل برای هماهنگی رنگ لباس

 نوعی دیگر از لباس ها که افراد جامعه می پوشند، تی شرت ها هستند. بر روی تی شرت ها کلمات، شعارها و عکس ها نقاشی می شوند. مثلا عکس افراد یا مکان های مشهور و دیدنی، شعار تیم های ورزشی و گفته های افراد بزرگ بر روی این تی شرت ها دیده می شوند.

این ها همگی نشان می دهند که افرادی که این لباس ها را می پوشند یک هدف دارند. این که به دیگران بگویند: این چیزی است که من می خواهم شما در مورد من بدانید.

تنها جین و تی شرت در مورد افرادی که آن را پوشیده اند می تواند اطلاعات بسیار مفیدی به دیگران ارائه دهد. پس در انتخاب آنها محتاط باشید؛ زیرا افراد با پوشیدن لباس وضعیت خود را به دیگران نشان می دهند. یک تی شرت متناسب و یک شلوار تیپی مردانه را تشکیل می دهد. یک پیراهن و یک دامن تیپی زنانه را تشکیل می دهد. یک پیراهن یقه دار و یک کراوات جزء جدایی ناپذیر یک تیپ رسمی مردانه است. در صورتی که جوراب های زنانه ساق بلند و کفش های پاشنه دار تیپ یک خانم را کامل می کنند. برخی اوقات افراد مجبور اند لباسی را بپوشند که آن را دوست ندارند. برای مثال برخی از شرکت ها کارمندان عالی رتبه خود را مجبور می کنند که یک پوشش همسان بپوشند هر چند که خود آنها این پوشش را دوست نداشته باشند.(سیارک)

یونیفرم یک فرد شغل او را نشان می دهد. برای مثال پزشکان پوشش مخصوص به خود را دارند. یا مأموران کارهای اضطراری مانند: پلیس ها و آتش نشان ها به راحتی از روی لباس هایشان قابل تشخیص هستند. خلبان ها و افراد مذهبی دیگر مثال هایی هستند که نشان می دهند فرد به چه کاری در اجتماع مشغول است. مواردی نیز وجود دارد که نمی توان شغل افراد را از روی لباس هایشان تشخیص داد. زیرا این افراد تنها در محل کارشان لباس فرم می پوشند. برای مثال یک قاضی تنها در دادگاه لباس قضات را می پوشد و در بین مردم لباس های ساده و مرتب دارد بنا بر این شغلش قابل تشخیص نیست. یا یک سر آشپز در محیط کارش با کلاه بلند و لباس سفیدش قابل شناسایی است اما در بیرون از محل کار نمی توان بدون این لباس ها شغل او را حدس زد. بعضی از افراد جامعه در یک گروه یا یک اجتماع عضو هستند و برای نشان دادن عضویت خود لباس های مخصوص به گروهی که عضوش هستند را می پوشند.مثلا خانم های مجرد آمیش روسری سیاه و خانم های متأهل روسری سفید بر روی سر خود می گذارند.

لباس پوشیدن چیزی فراتر و بیشتر  از محافظت خود در برابر عوامل خارجی است. لباس پوشیدن می تواند اطلاعات زیادی در مورد مردمی که لباس را پوشیده اند به دیگران که آنها را می بینند بدهد. ترجمه  itrans.ir 

نظرات

در ادامه بخوانید...

قدرت برند و علائم تجاری

در

به این سؤالات خوب فکر کنید.

به برخی از اساسی ترین محصولاتی که خریداری می کنید، مانند: (خمیر دندان، مشروبات غیر الکلی و ...) خوب فکر کنید. آنها از چه برندی هستند؟ سعی کنید 5 مورد از آخرین محصولاتی را که معمولا از برند های مشابهی انتخاب می کنید و خریداری کرده اید را لیست کنید.

چرا مردم اغلب از برند های مشخص و مشابهی خرید می کنند؟

به نظر شما با کیفیت ترین برند ماشین در جهان کدام برند است؟ به چه دلیلی شما این گونه فکر می کنید؟

بیایید فرض کنیم شرکت شما به مدت 50 تا 60 سال مشغول به ساخت کفش های ورزشی بوده است. این کفش ها، کفش های خوبی هستند. با این وجود از زمان گذشته دور شرکت های دیگر برای مشهور شدن و همراه با آن برای کسب سود و منفعت بیشتر با شما در رقابت هستند.

اولین برچسب خصوصی لباس

محصولات شرکت های دیگر که دارای لوگو هستند به صورت یک نماد برای آن شرکت ها تبدیل شده اند. محصولاتی که دارای لوگوی شما هستند موجب می شود تا مردم به ستاره های بسکتبال سال های 1970 فکر کنند. برای تغییر این طرز تفکر شما مجبور هستید محصولاتتان را از شکل ظاهری مدل های قدیمی به یک چیز جدید تغییر دهید و مطمئن شوید که مشتری ها و مصرف کنندگان پیام شما را دریافت می کنند. آنها باید محصولات شما را با ایده های بزرگتری در نظر بگیرند که ربطی به زیبایی کفش، رفاه اجتماعی یا حتی قسمتی از جهان نداشته باشد. یعنی افراد مختلف از قشر های اجتماعی مختلف با سلیقه ها و از مناطق مختلف جهان خواهان محصولات شما باشند. به عبارت دیگر شما مجبور هستید یک برند بسازید.

از رنچ(مزرعه پرورش دام) به رولز رویس

تاریخچه ی کلمه ی برند به زمانی بر می گردد که انسان ها تلاش می کردند با استفاده از یک آهن داغ مارک مشخصی را بر روی پوست حیواناتی مانند: گاو یا اسب با سوزانده پوست قرار بدهند.

به عنوان مثال: صاحب دامداری دو جی ممکن است علامت (JJ) را به عنوان برند خود بر روی دام های خود قرار دهد. این برند به دامدار یا گله دار کمک می کند تا دام های خود را از سایر دام ها و حیوانات دیگران تشخیص دهد. می توان گفت: که یک برند نوعی برچسب است، وسیله ای برای بازشناسی کردن است. همه چیز در مورد بازشناسی کردن محصولات به ایجاد برند برای آنها بستگی دارد.

به عنوان مثال مردم نام رولز رویس را با خوش گذرانی و زندگی اشرافی کلاسیک تداعی می کنند و مساوی می دانند.

به این صورت که هنگامی که نام برند رولز رویس را می شنوند، خوش گذرانی های کلاسیک و اشرافی در ذهن آنها تداعی می شود و ناخود آگاه دهن آنها به سوی این مسئله کشیده می شود. میزان بازشناسی مربوط به این برند بسیار عظیم و بزرگ است. این برند حتی به وسیله ی مردمی که در طول زندگی خود حتی یک مورد از ماشین های این شرکت را ندیده اند، شناسایی می شود و در ذهن آنها ثبت شده است. در سال 1998 هنگامی که شرکت آلمانی BMW شرکت رولز را خریداری کرد، آنها مواظب بودند که چیزی را تغییر ندهند. آنها به ساخت ماشین ها در گرین وود، انگلیس ادامه دادند زیرا رولز رویس به عنوان ماشین بریتانیایی در خاطره ذهن ها ثبت شده بود. BMW به اندازه ای برند قوی نبود که خودش تصور اشرافی مشابهی را ایجاد کند. رولز رویس در سال 2004، 100 ساله شد و برند به استفاده کردن از تم ها ی یکپارچه و بی نقص، قابلیت اعتماد و بریتانیایی بودن در آگهی های تبلیغاتش ادامه داد.

رانندگان رولز رویس و NASCAR (انجمن ملی مسابقات اتوموبیل رانی)

یکی از روایات از جلوه های زولز رویس این است که یک برند به شدت موفق است که ممکن است یک قسمت ماندگار از یک فرهنگ باشد.

وقتی که این اتفاق برای یک برند در سطح جهانی رخ دهد، شرکت ممکن است نتیجه های ضد و نقیض بگیرد. در فرهنگ خانه و کشور خودش، برند ممکن است به دلیل این که بخشی از دارایی و گنجینه ملی باشد سود ببرد؛ برند ممکن است به این دلیل که نمادی برای کشور های خارجی و بیگانه است زیان ببیند. حق امتیاز شرکت مک دونالد تنها به یک مورد برجسته از شرکت های رقابت طلب عرضه می شود تا این برند را از طریق مسیر های دشوار هدایت کند و به موفقیت برساند. ( سیارک)

خرده فرهنگ ها می توانند در حوالی یک برند مشخص جمع شوند. NASCAR (انجمن ملی مسابقات اتوموبیل رانی) یک تجارت است که مسابقات اتومبیل رانی را سازمان دهی می کند و محصولات وابسته به آن را به فروش می رساند، اما برند آن ها بسیار بزرگتر و بیشتر از این است. NASCAR در اواخر 1940 پدیدار شد و در اصل تصوراتی را درباره ی خودش در مورد مسابقات ساحلی در دایتونا در فلوریدا ساخت. این برند در سال های 1980 و 1990 تجدید نظر شد تا سطح وسیع تری از شنوندگان آن را تحت تأثیر قرار دهد. به زودی 75 میلیون نفر از آمریکایی ها خودشان را قسمتی از خرده فرهنگ NASCAR می دانستند.

چونکه NASCAR ارتباط خوبی با این چنین بخشی از جمعیت دارد، این به خودی خود یک وسیله است. این می تواند بسیاری از عملکرد ها را به وسیله ی مواردی مانند: اجازه دادن برای استفاده از نام برند برای ظاهر شدن در کنار محصولات و فروش در فضاها ی تبلیغاتی در طول مسیر های مسابقه، تأمین مالی کند.

برند من، خود من

در بین بسیاری از قوی ترین برند ها خط بین تصورات شخصی و تبلیغاتی نامعلوم است. برخی از مشتری ها ممکن است که تصوری که یک برند ایجاد می کند را به عنوان تصورات شخصی خود قبول کنند.

تبلیغات برای کفش های نایک ورزشکاران و قهرمان های واقعی را نشان می دهد. یک مشتری ممکن است کفش نایک را بخرد زیرا فکر می کند با پوشیدن این کفش ها مانند یک ورزشکار واقعی می شود و دوست دارد دیگران هم در مورد او انیگونه فکر کنند.

گروه های کوچک موتور سواری در ایالات متحده مدیون معامله مهم در موفقیت برند شرکت موتورسیکلت سازی هارلی دیویدسون هستند. این موتور سیکت های ساخت آمریکا به عنوان نمادی از میهن پرستی رواج پیدا کردند. هارلی همچنین قصد داشت تا موتور سیکلت هایش را به نماد هایی از مخالفت با روش های تفکر و باورهای معمول و رایج در یک فرهنگ و جامعه تبدیل کند.جیم زیمر، مدیر عامل هارلی دیویدسون، در یک مصاحبه رادیویی، به لوگوی نارنجی و سیاه برندشان اشاره کرد که قرار بود بسیار شخصی باشد.

مصاحبه کننده: وقتی که دانشجویان دانشکده های بازرگانی دروس مربوط به علائم تجاری را بخوانند، یکی از نام هایی که همیشه در بالای لیست برندهای برتر خواهد بود نام هارلی دیویدسون است.

من دوست دارم قبل از هر چیزی شما بگویید چگونه در ذهن شما یک برند ساخته می شود؟

زیمر: یک برند زمانی ساخته می شود که شخصی واقعاً احساس کند با آن برند ارتباط برقرار کرده است. منظور من این است که ما در نهایت به این نتیجه رسیدیم که جاهایی وجود دارد که تعداد بسیار زیادی از مشتری های ما تتوی هارلی دیویدسون را بر روی بدنشان دارد بنابراین آنها در واقع ارتباط بسیار خاصی را با برند برقرار کرده اند.

پایه و اساس برند و علائم تجاری، آهن های داغ و علامت دابل جی (JJ) به زمان نزدیکی از گذشته باز می گردد.ترجمه  itrans.ir 

نظرات

در ادامه بخوانید...