آموزشی که به تودۀ عام مردم برای تجهیز خود برای نبرد زندگی کمک نکند، که قدرت کاراکتر، روحیۀ بشردوستی، و جرات یک شیر را بیرون نکشد-آیا لایق این نام است؟ آموزش واقعی آن است که به فرد امکان ایستادن بر روی پای خود را بدهد. آموزش باید "زندگی سازی ، انسان سازی، شخصیت سازی، و جذب ایده ها" را فراهم کند. ایده آل این نوع آموزش، ساختن انسانی یکپارچه است.
دانش در درون خود فرد ذاتی است. فرد با تجربه کردن آن در درون خود به این دانش پی می برد. کمال در همه ذاتی است. کارکرد آموزش هدایت فرد به سوی کمال است. بنابراین آموزش باید در دسترس همه باشد.
سوامی ویوکانادا می گوید این خطا است که فکر کنم ما رشد و تکامل کودک را پیش می بریم. در واقع، او خودش تکامل خود را افزایش می دهد. او می گوید، "هرکس بر مبنای ذات خود رشد می کند. وقتی زمان آن فرابرسد هر کس به این حقیقت پی می برد. آیا فکر می کنید می توانید کودک را آموزش دهید؟ کودک به خودش تعلیم می دهد، کار شما فراهم نمودن فرصتی برای او و برداشتن موانع بر سر راه او است. او به طور مستقل به خود آموزش خواهد داد. یک گیاه خودش می روید، آیا باغبان آن را می رویاند؟ او تنها محیط لازم را برای آن فراهم می کند، این خود گیاه است که رشد خود را انجام می دهد." در نتیجه سوامی ویوکانادا از اصل آموزش به نفس پشتبانی می کند.
برای آن که آموزش مفید باشد، باید بر اساس سرشت و نیاز کودک باشد. این معلم، یا والدین نیستند که احتیاجات و طبیعت را تعیین می کنند. الگوی آموزش او باید بر اساس خطوط این گرایشات باشد. معلم باید خداوند را در روح هر کودک مجسم کند. هر کودک باید به صورت تجلی پروردگار تلقی شود. در واقع، ما باید به خداوند خدمت کنیم. در نتیجه ما باید در خدمت هر کودک باشیم.
برای اکتساب دانش، تمرکز یا توجه بسیار ضروری است. همچنن برای موفقیت در زندگی، این قدرت بسیار مفید است. همۀ افراد از قدرت تمرکز یکسانی برخوردار نیستند. با کمک ان قدرت فرد می تواند دانش مفید را کسب کند و آن را برای به کارگیری در زمان لازم، در ذهن ترتیب دهد.ترجمه itrans.ir