هارولد گافینکل (جامعه شناس) بیان می کند که متداول ترین جنبه های (مسلم) اصالت اجتماعی یک اجرای ماهرانه است. شکستن هنجارها اصالت اجتماعی منظم را درهم می شکند. به یک معنا، ماهیت فرهنگ در رسوم و هنجارهای اجتماعی یافت می شود و اگر یک نفربه این قوانین وفادار باشد، پس آنها در ساخت یک اصالت اجتماعی مناسب موفق خواهند بود. هرچند در اینجا منظور فرهنگ است تا تبعیت از آن قانون. هنجارها و قوانین بایستی در پرتو درک ما از زمینه تعریف شوند. کارل ویک فرایند چگونگی شکل دهی و ساخت اصالتهای ما را به عنوان فرایندی از پذیرش توصیف می کند. همچون منظور گارفینکل از اجرا، ویک نیز بر نقشی که ما به طور ناآگاهانه در خلق دنیای اطرافمان بازی می کنیم تاکید می نماید.
سازمانها به مثابه ساخت های اجتماعی تاکید می کنند که ما بایستی درکمان از سازمان را در فرایندهایی که سیستمهای مفهوم مشترک را ایجاد می کنند ریشه دار نماییم. مفاهیم مشترک، به طور سازمانی، از طریق رویکردها و قوانین درونی گزینه هایی را برای کنترل تهیه می کنند. همانطور که که ارزشها، اعتقادات، و سنتهای جامعه ی قبیله ای ممکن است در خویشاوندی و دیگر ساختارهای اجتماعی قرار بگیرند، همانطور هم فرهنگ سازمانی در جنبه های جاری اعمال روزمره جاگرفته است. امور جاری در درک اینکه چرا سازمانها کار می کنند وقتی که هیچ کس به واقع نظارت نمی کند و نیز چرا سازمانها در برابر تغییر مقاومت می کنند، مهم هستند.
بینش های جدید در مورد عملکرد گروه عبارتند از:
1. تکوین فرایند تبدیل شدن به بازوهای رهبری بر اساس توانایی خلق حس مشترکی از اصالت در یک گروه.
2. ما گروههای منسجمی را یافتیم که از درک مشترک برخاستند، در حالیکه گروههای از هم پاشیده تمایل دارند با اصالتهای چندگانه شناخته شوند.
نقاط قوت و ضعف استعاره ی فرهنگ
نقاط قوت:
1. این استعاره بر معنی نمادین تقریبا هرکاری که به عنوان انسان انجام می دهیم تاکید می نماید.
2. ما می آموزیم که سازمان و مفهوم مشترک یکی و مشابه هم هستند.
3. رهبران و مدیران می بینند که چطور بازوهای رهبری موفق به خلق مفاهیم مشترک می شوند
4. رهبران و مدیران به درک جدیدی از تاثیر و نقششان می رسند
5. ما سازمانها و محیط اطراف آنها را به عنوان حوزه های پذیرفته شده می بینیم
6. مدیریت استراتژیک به عنوان یک فرایند مصوب درک می شود
7. این استعاره چشم اندازی تازه از تغییر سازمانی را پیشنهاد می نماید
نقاط ضعف:
1. این استعاره می تواند برای پشتیبانی از کنترل و دغلکاری ایدئولوژیکی مورد استفاده قرار گیرد
2. فرهنگ، هولوگرافی (دست نویس) است و نمی تواند به واقع مدیریت شود
3. همچون یک کوه در یخ شناور، ابعاد مهم فرهنگ همیشه ناپیدا است و آنچه دیده می شود تقریبا بی اهمیت است
4. فرهنگ معمولا بعد سیاسی عمیقی دارد که چنگ انداختن به تمام معنی فرهنگ را از طریق استعاره ی فرهنگ غیر ممکن می سازد
در اینجا بر اساس استعاره های ارگانیک و مکانیکی، با درنظر گرفتن اینکه استعاره ی فرهنگ به ابزار خلق و شکل دهی فعالیت سازمانی به وسیله ی ایدئولوژی ها، باورها، زبان، هنجارها، آداب و رسوم، و دیگر فعالیتهای اجتماعی تاثیرگذار اشاره دارد که در نهایت فعالیت سازمانی را رهبری کرده و شکل می دهند، تاکیدی بر طراحی سازمانی وجود دارد. از دهه ی 1980 در اینجا یک مفاهمه ی رو به رشدی وجود داشته است مبنی بر این که وظیفه ی بنیادینی که رهبران با آن روبرو هستند این است که سیستمهای مناسب مفهوم مشترک که می تواند تلاشهای مردم در پیگیری اهداف و مقاصد دلخواه را بسیج نماید، خلق نمایند. این مقاله ادامه دارد ترجمه itrans.ir