درک نرخ بهره ، تورم و اوراق قرضه

در

 

مالکیت  اوراق قرضه مالکیت یک جریان پرداخت پول نقد در آینده است. این پرداخت پول نقدها معمولا در قالب پرداختهای بهره دوره ای و بازگشت اصل پول در زمانی که اوراق قرضه بالغ شوند بنا شده است. در صورت عدم وجود ریسک اعتباری (خطر پیش فرض)، ارزش آن جریان پرداخت پول نقد در آینده به سادگی یک تابع از بازگشت مورد نیاز بر اساس انتظارات تورمی تان است. در صورتی که این صحبتها کمی گیج کننده و فنی هستند، نگران نباشید، این مقاله قیمت گذاری اوراق قرضه را باز می کند اصطلاح "بازده اوراق قرضه" را تعریف می کند و نشان میدهد که چگونه انتظارات تورمی و نرخ بهره ارزش اوراق قرضه را تعیین می کند.

اندازه گیری ریسک

دو خطر اصلی که باید زمان سرمایه گذاری در اوراق قرضه مورد ارزیابی قرار گیرد وجود دارد: ریسک نرخ بهره و ریسک اعتباری. اگرچه تمرکز ما در مورد چگونگی تاثیر نرخ بهره بر قیمت گذاری اوراق قرضه است، که به عنوان ریسک نرخ بهره شناخته شده است، همچنین مهم است که سرمایه گذار اوراق قرضه از ریسک اعتباری نیز آگاه باشد. ریسک نرخ بهره خطر تغییرات قیمت اوراق قرضه به علت تغییرات در غالب نرخ بهره است. تغییرات نرخ بهره کوتاه مدت در مقابل بلند مدت می تواند اوراق قرضه مختلف را به روش های مختلف را تحت تاثیر قرار دهد، که ما به زودی آنرا بحث خواهیم کرد. ریسک اعتباری، در عین حال، خطری است که صادر کننده اوراق قرضه بهره های برنامه ریزی شده و / یا پرداخت های اصلی را انجام ندهد. احتمال یک رویداد بد اعتباری و یا شکست به طور پیش فرض قیمت یک اوارق قرضه را تحت تاثیر قرار می دهد – هرچه خطر رخداد یک رویداد اعتبار منفی بالاتر رود، سرمایه گذاران برای در نظر گرفتن این خطر نرخ بهره بالاتری را درخواست خواهند کرد.
اوراق قرضه صادر شده توسط وزارت خزانه داری یک کشور برای تامین اعتبار کارهای دولت  به عنوان اوراق قرضه وزارت خزانه داری آن کشور شناخته میشوند. بسته به مدت زمان تا زمان بلوغ، آنها را صورتحساب، چک و یا اوراق قرضه می نامند. سرمایه گذاران اوراق قرضه وزارت خزانه داری  هرکشوری را خالی از ریسک پیش فرض تلقی میکنند. به عبارت دیگر، سرمایه گذاران اعتقاد دارند هیچ شانسی که دولت بازپرداخت اصل و بهره در اوراق قرضه شکست بخورد وجود ندارد. برای ادامه این مقاله، ما در مثالهای خود از اوراق قرضه وزارت خزانه داری کشور استفاده میکنیم، در نتیجه ریسک اعتباری را از بحث خود حذف میکنیم.

محاسبه عملکرد اوراق قرضه و قیمت گذاری

برای درک چگونگی تاثیر نرخ بهره بر قیمت اوراق قرضه، شما باید مفهوم عملکرد را درک کنید. در حالی که چندین نوع مختلف از محاسبات عملکرد وجود دارد، برای اهداف این مقاله، ما از محاسبات عملکرد به بلوغ (YTM) استفاده میکنیم. YTM یک اوراق قرضه به سادگی نرخ تخفیفی است که می تواند برای ایجاد ارزش فعلی تمامی جریان پول نقد یک اوراق قرضه برابر با قیمت خودش مورد استفاده قرار گیرد. به عبارت دیگر، قیمت اوراق قرضه برابر است با مجموع ارزش فعلی هر جریان نقدی که در آن ارزش فعلی هر جریان نقدی با استفاده از عامل تخفیف یکسان محاسبه می شود. این عامل تخفیف عملکرد است. هنگامی که عملکرد یک اوراق قرضه افزایش می یابد، طبق تعریف، قیمت آن می افتد، و هنگامی که عملکرد یک اوراق قرضه می افتد، طبق تعریف، قیمت آن افزایش مییابد.

عملکرد نسبی یک اوراق قرضه

بلوغ و یا مدت یک اوراق قرضه تا حد زیادی بر عملکرد آن تاثیر می گذارد. برای درک این بیانیه، شما باید آنچه که به عنوان منحنی بازده شناخته شده است را درک کنید. منحنی بازدهی نشان دهنده YTM از یک کلاس از اوراق قرضه (در این مورد، اوراق قرضه کشور فرض شده ) است. در بسیاری از محیط های نرخ بهره، هرچه زمان سررسید(بلوغ) بالاتر باشد، عملکرد بالاتر خواهد بود. این باید ملموس باشد به این دلیل که هرچه زمان تا قبل از دریافت یک جریان نقدی بیشتر باشد، شانس بیشتری برای این است که نرخ تنخفیف مورد نیاز (یا عملکرد) بالاتر برود.انتظارات تورمی عملکرد مورد نیاز سرمایه گذاران را تعیین میکند

تورم بدترین دشمن یک اوراق قرضه است. تورم قدرت خرید جریان نقدی آینده یک اوراق قرضه را نابود میکند. به عبارت ساده، هرچه نرخ فعلی تورم بالاتر و (انتظار) نرخ آینده تورم بالاتر، عملکرد در مقابل منحنی عملکرد بالاتر می رود، آنگونه که سرمایه گذاران این عملکرد بالاتر را برای جبران خطر تورم تقاضا میکنند.

نرخ بهره کوتاه مدت، بلند مدت و انتظارات تورمی

تورم  و انتظارات تورم در آینده  یک تابع از پویایی بین نرخ بهره کوتاه مدت و بلند مدت هستند. در سراسر جهان، نرخ بهره کوتاه مدت توسط بانک های مرکزی کشورها کنترل میگردد. برای مثال در ایالات متحده، کمیته بازار آزاد هیئت مدیره ذخیره فدرال (FOMC) نرخ اعتبارات فدرال را تعیین میکند. از لحاظ تاریخی، دیگر تورم های کوتاه مدت وابسته به دلار، مانند LIBOR، به شدت با نرخ اعتبارات فدرال در ارتباط هستند. FOMC نرخ اعتبارات فدرال را با رویکرد دوگانه ارتقای رشد اقتصادی همراه با حفظ ثبات قیمت کنترل میکند. این کار برای FOMC آسان نیست؛ همیشه بحث های زیادی در مورد سطح مناسب ذخیره فدرال وجود دارد، و بازار نظرات خود را در مورد چگونگی عملکرد FOMC شکل میدهد. (سیارک)
بانک های مرکزی نرخ بهره بلند مدت را کنترل نمیکنند. نیروهای بازار (عرضه و تقاضا) تعادل قیمت گذاری برای اوراق قرضه بلند مدت را تعیین میکنند، که نرخ بهره های بلند مدت را تعیین می کنند. اگر بازار اوراق قرضه معتقد است که FOMC نرخ اعتبارات فدرال را بسیار پایین تعیین کرده است، انتظارات از افزایش تورم در آینده، که به معنی افزایش نرخ بهره بلند مدت نسبت به نرخ بهره کوتاه مدت است منحنی عملکرد تیز میشود. اگر بازار معتقد است که FOMC نرخ اعتبارات فدرال را بیش از حد بالا تعیین کرده است، مخالف بالا اتفاق می افتد و نرخ بهره بلند مدت نسبت به نرخ بهره کوتاه مدت کاهش میابد منحنی عملکرد مسطح می شود.

زمان بندی جریان های نقدی اوراق قرضه و نرخ بهره

زمان بندی جریان های نقدی یک اوراق قرضه مهم است. این شامل مدت زمان بلوغ اوراق قرضه است. اگر فعالان بازار اعتقاد دارند که تورم بالاتر در افق وجود دارد، نرخ بهره و بازده اوراق قرضه افزایش خواهد یافت (و قیمتها کاهش خواهند یافت) برای جبران از دست دادن قدرت خرید جریان نقدی آینده. اوراق قرضه با طولانی ترین جریان های نقدی بیشترین افزایش عملکرد و کاهش قیمت را خواهند داشت. این باید قابل لمس باشد اگر شما به یک محاسبه ارزش فعلی فکر کنید زمانی که شما نرخ تخفیف مورد استفاده در یک جریان نقدی آینده را تغییر دهید، هرچه زمان دریافت جریان نقدی بیشتر باشد، ارزش فعلی بیشتر تحت تاثیر قرار میگیرد. بازار اوراق قرضه دارای یک اندازه گیری از تغییر قیمت نسبت به تغییرات نرخ بهره دارد؛ این پارامتر مهم اوراق قرضه به عنوان طول مدت شناخته میشود.

خط پایین

نرخ بهره، عملکرد اوراق قرضه (قیمت) و انتظارات تورمی به یکدیگر مرتبط هستند. حرکتهای نرخ بهره کوتاه مدت، که توسط بانک مرکزی یک کشور دیکته میشوند، بسته به انتظارات بازار از سطوح آینده تورم، اوراق قرضه مختلف با زمانهای بلوغ مختلف را به طور مختلف تحت تاثیر قرار میدهند.
به عنوان مثال، یک تغییر در نرخ بهره کوتاه مدت که نرخ بهره بلند مدت را تحت تاثیر نمی گذارد اثر چندانی بر روی قیمت و عملکرد یک اوراق قرضه در دراز مدت نخواهد داشت. با این حال، یک تغییر (یا بدون تغییر، زمانی که بازار درک کند یکی مورد نیاز است) در نرخ بهره کوتاه مدت که نرخ بهره بلند مدت را تحت تاثیر قرار میدهد تا حد زیادی می تواند قیمت و عملکرد یک اوراق قرضه را در دراز مدت تحت تاثیر قرار دهد. به عبارت ساده، تغییر در نرخ بهره کوتاه مدت اثر بیشتری در اوراق قرضه کوتاه مدت نسبت به اوراق قرضه بلند مدت دارد، و تغییر در نرخ بهره بلند مدت اثر بیشتری در اوراق قرضه بلند مدت دارد، اما نه اوراق قرضه کوتاه مدت. (سیارک)
کلید درک تاثیر چگونگی تغییر نرخ بهره بر قیمت و عملکرد یک اوراق قرضه خاص این است که تشخیص دهید آک اوراق قرضه در کجای منحنی بازده قرار دارد (پایان کوتاه یا پایان بلند)، و برای درک پویایی بین نرخ بهره کوتاه مدت و بلند مدت. با این دانش، شما می توانید از اندازه گیریهای مختلف طول مدت و تحدب برای تبدیل شدن به یک سرمایه گذار بازار اوراق قرضه استفاده کنید.ترجمه  itrans.ir

نظرات

در ادامه بخوانید...

سواد مالی

در


سواد مالی تصمیمات مالی آگاهانه را پیش بینی می کند، اما چه چیزی سواد مالی را توضیح می دهد؟ ما از مفهوم اجتماعی سازی مالی استفاده کرده و سعی می کنیم تا سه عامل عمده اجتماعی سازی مالی را نشان دهیم: خانواده، مدرسه و کار. بنابراین ما دوازده ویژگی دوران کودکی مرتبط را در یک مطالعه نظرسنجی جدید جمع آوری کرده و ارتباط آنها را با سواد مالی بررسی کردیم، در حالی که ویژگی های اجتماعی و جمعیت شناختی ایجاد شده را کنترل کردیم. ما در یک تجزیه و تحلیل واسطه ای متوجه شدیم که هر دو خانواده و مدرسه تأثیر مثبتی بر سواد مالی بزرگسالان می گذارند. علاوه بر این، سواد مالی و متغیرهای مربوط به مدرسه نیز تأثیر مستقیمی بر رفتار مالی دارند. این امر نشان می دهد که عوامل خانواده و به مدرسه رفتن از طریق کانال های مکمل عمل می کنند.
بسیاری از تصمیم گیری های اقتصادی نیاز به آگاهی و دانش پایه ای از مفاهیم مالی، مانند نرخ بهره و تورم دارند. با این حال، بسیاری از مردم فاقد این نوع دانش هستند. میزان این کمبود به صورت سیستماتیک با استفاده از آزمون هایی که نمرات «سواد مالی» را جمع آوری می کنند، مورد بررسی و تحقیق قرار می گیرد. شواهد زیادی وجود دارند که افرادی که دارای سواد مالی بالاتری هستند، نتایج اقتصادی بهتری را به دست خواهند آورد، زیرا داشتن سواد مالی، تصمیم گیری مالی را بهبود می بخشد . به طور همزمان، این مطالعات همچنین دریافتند که سطح سواد مالی در بسیاری از کشورها و بسیاری از جمعیت گروه ها کم است. در ایالات متحده آمریکا تنها 2/30 درصد می توانند به هر سه پرسش سواد مالی استاندارد پاسخ دهند. این تعداد با 8/44 درصد و 2/53 درصد به ترتیب در هلند و آلمان بسیار بالاتر نیست . برای نمونه طبقه متوسط مورد استفاده در این مطالعه، تنها 3/17 درصد از پاسخ دهندگان می توانند سه پرسش مشابه را به درستی پاسخ دهند. در نتیجه سواد مالی برای رفاه شخصی و به طور همزمان خیلی کم برای بسیاری از مردم دارای اهمیت است. با این حال، در حالی که اثرات سواد مالی بارها مورد بررسی قرار گرفته است، آنچه هنوز نامشخص باقی مانده است عبارت است از:

سواد مالی از کجا نشأت گرفته است؟

چند متغیر مشخص شده است که به سواد مالی یک شخص مرتبط است. این عوامل شامل متغیرهای اجتماعی و جمعیتی به شیوه ای است که آموزش بهتر، سن بالاتر یا درآمد بالاتر با سواد مالی بالاتر مرتبط هستند. بسیاری از این عوامل به نظر می رسد حداقل از تجربیات دوران کودکی بزرگسالان امروز شکل گرفته باشند . در واقع، مطالعات متعددی به تأثیر برخی از تجارب دوران کودکی بر رفتار مالی می نگرند  و یا از متغیر خاص دوران کودکی به عنوان ابزاری برای سواد مالی استفاده می کنند . بنابراین بسیاری از متغیرهای دوران کودکی در ارتباط با سواد مالی و رفتار مالی در نظر گرفته شده اند. آنچه کمتر مشخص شده است عبارت است از: کانال های اصلی که از طریق آن تجارب دوران کودکی سواد مالی و رفتار مالی را تحت تأثیر قرار می دهند، کدام هستند؟
ما تلاش می کنیم تا این خلاء موجود در تحقیقات را با ترکیب دو جریان عمده در تحقیقات پر کنیم. نخست، مطالعات «اجتماعی سازی مالی» نقش تجارب دوران کودکی در شکل گیری دانش و رفتار مالی را بررسی کرده اند . دوم، مطالعات «سواد مالی» به طور بسیار دقیق تأثیر سواد مالی بر رفتار مالی را نشان داده اند . در اینجا ما سعی می کنیم این شکاف را پوشش دهیم و تجزیه و تحلیل واسطه ای را با ارتباط متغیرهای دوران کودکی با رفتار مالی از طریق سواد مالی به عنوان یک میانجی یا واسطه اجرا کنیم. مجموعه ای از تجارب دوران کودکی ما توسط این تحقیقات برانگیخته می شود. به منظور آشکارسازی مهم ترین عوامل دوران کودکی، ما تحلیل عاملی را انجام دادیم و دوازده متغیر دوران کودکی را با هم در پنج مقیاس گروه بندی کردیم: آموزش والدین (به عنوان یک جنبه مهم از پیشینه خانواده)، اجتماعی سازی مالی توسط والدین، اقتصاد در مدرسه، کیفیت آموزشی و اجتماعی سازی مالی از طریق تجربه با پول و کار. این پنج مقیاس به خوبی نشان دهنده سه عامل اجتماعی سازی اصلی هستند که به عنوان مثال توسط شیم و همکاران مورد استفاده گرفتند که عبارتند از:

خانواده، مدرسه و محل کار.

به دنبال این تحقیقات، ما انتظار داریم که تمام پنج مقیاس دوران کودکی به طور مثبتی با سواد مالی بزرگسالان مرتبط باشند. کار تجربی پیش تر توسط شیم و همکاران نشان داد که در میان کانال های اجتماعی سازی مالی اصلی (والدین، مدرسه و محل کار)، آموزش والدین تاکنون بیشترین تأثیر را بر دانش مالی داشته است. سهم نسبی ما این است که در حالی که شیم و همکاران  دانشجویان را مورد مطالعه قرار دادند و معیارهای (خود گزارشی) ذهنی دانش مالی را در نظر گرفتند، ما یک نمونه از بزرگسالان را مطالعه کردیم و ما از معیارهای دانش مالی ایجاد شده از تحقیقات سواد مالی استفاده کردیم. علاوه بر این، ما اثرات مهارت های ریاضی مقدماتی (حساب یا شمارفهمی) را کنترل کردیم. به ویژه، مدرسه رفتن ممکن است حساب را بهبود بخشد که به نؤبه خود یک مهارت مهم حامی و پشتیبان سواد مالی است. بنابراین ما آزمایش می کنیم که آیا حساب یا شمارفهمی واسطه ای در ارتباط بین عوامل دوران کودکی و سواد مالی است.
با توجه به رفتار مالی، ما تنوع دارایی های مالی را به عنوان متغیر اصلی نتیجه خود در نظر می گیریم که نشان دهنده تصمیم گیری های مالی خوب و مناسب است. اکثریت پاسخ دهندگان در نمونه ما تنها دارای حساب های پس انداز (48%) بودند که تمایل داشتند تا بازده واقعی منفی پس از در نظر گرفتن تورم در حساب را ارائه دهند. سرمایه گذاری در سایر دارایی های مالی، مانند سپرده ثابت، اوراق قرضه و سهام، می تواند بازده مورد انتظار بالاتری را ارائه دهد، در حالی که گسترش پس اندازها در انواع دارایی های متعدد می تواند به کاهش ریسک و خطر کمک کند. ما انتظار داریم که سواد مالی بالاتر با تنوع بهتر دارایی های مالی در ارتباط است. به علاوه، ما آزمایش می کنیم که آیا مقیاس های دوران کودکی دارای اثر مستقیمی بر این رفتار مالی، فراتر از اثر غیرمستقیم آنها از طریق سواد مالی هستند. در اینجا ما کار وبلی و نیهوس (2006، 2013) و باکیول و ورونسی (2014) که اثر مستقیم مثبت آموزش والدین در پس انداز را اثبات کردند، را بدون در نظر گرفتن نقش سواد مالی به عنوان یک میانجی بالقوه گسترش می دهیم.
در این پژوهش ما نیاز به یک منبع اطلاعات خاص در مورد تجارب دوران کودکی، سواد مالی و همچنین نتایج مالی که در دسترس نیست به بهترین دانش ما در هر مجموعه داده موجود داریم. بنابراین، ما باید یک پرسشنامه جدید را تدوین کنیم که به طور خاص برای هدف پژوهش ما طراحی شده باشد، اگر چه ما در هر زمان ممکن بر موارد استاندارد تکیه می کنیم. ما به بررسی بیش از 500 نفر از یک طبقه متوسط گسترده مشخص در بانکوک، تایلند می پردازیم.
انتخاب افراد طبقه متوسط در تایلند دارای برخی مزیت ها است: (1) این امر پاسخ دهندگانی را انتخاب می کند که تصمیم گیری های مالی آنها شامل مقدار زیادی از انواع بالقوه، مختلف برای تصمیمات ضعیف می باشد . (2) پاسخ دهندگان دارای آموزش های معنی دار به ما اجازه می دهند تا به مطالعه تأثیر بالقوه آن بر سواد مالی بپردازیم. (3) سنجش در یک اقتصاد نوظهور محیط در حال تغییر سریعی را به ارمغان می آورد که در آن سواد مالی به ویژه مهم است که توسط کمپل  مورد بحث قرار گرفته است . (4) تمرکز بر طبقه متوسط تضمین می کند که این بررسی را می توان با اکثر مطالعات حاصل از اقتصادهای پیشرفته مقایسه کرد که در آن طبقه متوسط جهانی، همان طور که توسط OECD تعریف شده است ، غالب جمعیت را تشکیل می دهد.
یافته اصلی ما این است که ما دو کانال را نشان می دهیم که توسط آنها تجارب دوران کودکی میزان سواد مالی بزرگسالان را توضیح می دهند: اجتماعی سازی مالی توسط والدین و کانال تحصیل. اجتماعی سازی مالی توسط والدین دارای تأثیر مثبت قابل توجه و معنی داری بر سواد مالی فرزندان بزرگسال آنها است. داشتن والدینی که آموخته اند که چگونه بودجه بندی کنند و پس انداز کردن را تشویق کنند، میزان سواد مالی را تا حدود 14 درصد بهبود می بخشد. سواد مالی بهتر به نؤبه خود به طور مثبتی در ارتباط با تصمیم گیری های مالی بهتر (تنوع دارایی) است.
دومین کانال که توسط آن تجارب دوران کودکی، سواد مالی را توضیح می دهد، مدرسه رفتن و تحصیل است. در اینجا تأثیر بر سواد مالی غیر مستقیم است به طوری که آموزش بهتر در مدرسه با حساب و شمارفهمی بهتر مرتبط است، که به نؤبه خود باعث بهبود سواد مالی می شود. به طور همزمان، دو عامل تحصیل که ما در مطالعه خود در نظر می گیریم نیز اثر مستقیمی بر تصمیم گیری های مالی خوب دارند. ممکن است اطمینان بخش باشد که مشاهده کنیم که به مدرسه رفتن در توانا شدن برای تصمیم گیری های مالی خوب کمک می کند، اگرچه اثرات آن بر سواد مالی غیر مستقیم است.این مقاله علمی پژوهشی ادامه دارد..........

نظرات

در ادامه بخوانید...