حقایقی جالب درباره فیلم «پدرخوانده»

#پدرخوانده#فیلم سینمایی#خارجی#اسکار#مارلون براندو

 (سیارک)اکنون چهل و شش سال از زمانی که «پدرخوانده» در سینماهای امریکا و جهان به اکران درآمد می گذرد. بعد از گذر آن همه سال، هنوز می توان دوباره  و دوباره این فیلم را دید و از دیدنش لذت برد. فرانسیس فورد کاپولا این فیلم را با اقتباس و بر اساس رمانی با همین نام از ماریو پوزو کارگردانی کرد. فیلمنامه این فیلم مشترکا توسط این دو نوشته شده است. برای ساخت این فیلم زمان و هزینه زیادی گذاشته شد و به نتیجه نیز رسید. اما اتفاقاتی در طول ساخت فیلم افتاد که حالا بعد از گذر سالها گاه به گاه از زبان بازیگران و عوامل سازنده فیلم در برنامه های مستند، مقالات روزنامه ها، مصاحبه در مجله ها و... مطرح می شود. برخی از این نکات را که احتمالا اطلاعی از آنها ندارید و برای شما بسیار جالب خواهد بود در لیست زیر مشاهده می کنید:

 

1- فرانسیس فورد کاپولا در زمان ساخت و کارگردانی این فیلم با خطر اخراج شدن رو به رو بود

فرانسیس فورد کاپولا، که کارگردانی این فیلم را به یمن بازخورد خوبی که فیلم پیشینش، The Rain People، در میان مردم داشت، به دست آورده بود، اولین کارگردانی نبود که از سمت پارامونت برای این مهم انتخاب شده بود. الیا کازان، آرتور پن، ریچارد بروکس، از جمله کارگردانانی بودند که پیش از کاپولا، پیشنهاد کاربرروی این فیلم را دریافت کردند و قبول نکردند. جالب است بدانید، زمانی که فیلمبرداری فیلم به کارگردانی کاپولا آغاز شد، تهیه کنندگان، نظر مساعدی دررابطه درام غم انگیز و پر از دیالوگی که کاپولا در حال تدارک آن بود، نداشتند. استودیویی که سرمایه گذاری برروی این فیلم را به عهده داشت، می خواست فیلمی گانگستری پر از درگیری و صحنه های جذاب داشته باشد و به همین خاطر مرتب کاپولا را به خاطر رویه ای که در پیش گرفته بود، تهدید به اخراج می کردند. کار حتی تا جایی پیش رفت که کارگردانانی آورده و پشت در گذاشته بودند برای اینکه کاپولا بداند آنها با کسی شوخی ندارند. البته کمی بعد، اوضاع تغییر کرد و کاپولا از تهدیدهای آنها رهایی یافت؛ درست در زمانی که به فیلم برداری صحنه معروفی رسیدند که در آن مایکل (با بازی آل پاچینو) سولزو و مک کلاسکی را که در دسیسه ای اقدام به تیر اندازی به پدرش کرده بودند را به قتل می رساند.

2- کاپولا برای نگه داشتن لوگوی فیلم به زحمت افتاد

استودیوی فیلم سازی قصد داشت تا این لوگویی که امروزه همه به محض دیدنش به یاد پدرخوانده می افتیم را تغییر دهد و همان لوگویی را استفاده کند که در زمان انتشار رمان ماریو پوزو طراحی و از آن استفاده شده بود. اما کاپولا با اصرار فراوان بالاخره توانست آنهارا متقاعد کند که لوگو همان لوگوی قبلی باشد.

3- تلاش بسیاری از جانب کاپولا صورت گرفت تا بتواند روایت داستان فیلم را در برهه های متفاوت زمانی به عهده بگیرد

برای کم کردن هزینه ها، پارامونت تصمیم گرفته بود کاپولارا متقاعد کند فیلمنامه با زمان معاصر یعنی در همان سال 1972 که فیلم در حال طی کردن مراحل ساخت بود،  مطابق شود و داستان در این زمان رخ دهد. به جای فیلمبرداری در نیویورک نیز، قصد داشتند فیلمبرداری را به شهر کانزاس سیتی منتقل کنند. این تدبیر نیز برای کم کردن هزینه ها بود، چراکه قاعدتا فیلمبرداری در شهر بزرگی چون نیویورک هزینه های سنگین تری را متحمل تهیه کنندگان می کرد. اما بازهم کاپولا برای حفظ اصالت فیلم خود، آنهارا متقاعد کرد که زمانی که وقایع فیلمنامه در آن رخ می دهد مطابق با متن اصلی و در روزهای پس از جنگ جهانی دوم باشد.

4-بازیگران در کنار یکدیگر به عنوان یک خانواده شام می خوردند و بدین وسیله توانستند ارتباط عمیق تری با نقشی که بازی میکنند برقرار کنند

کاپولا بازیگران اصلی را طی جلسه هایی که خود برنامه ریزی کرده بود، موقع صرف شام، ملزم می کرد کنار یکدیگر به عنوان یک خانواده بنشینند. برای بازیگران کمی دشوار بود تا بتوانند یک خانواده کاملا طبیعی تشکیل دهند و این تدبیر کاپولا بسیار کمک کرد تا آنها به یکدیگر به عنوان یک خانواده نگاه کنند و نه صرفا بازیگرانی که برای دستمزد کنارهم کار میکنند.

5- پارامونت مارلون براندو را برای نقش پدرخوانده مناسب نمی دانست

زمانی که کاپولا مارلون براندو را به عنوان انتخاب خود برای نقش ویتو کورلئونه (پدرخوانده) مطرح کرد با مخالفت رئیس پارامونت، چارلز بلودرن، مواجه شد. او به کاپولا گفت که به هیچ وجه با این پیشنهاد موافقت نخواهد کرد. پارامونت گزینه انتخابی خود برای این نقش را به کاپولا معرفی کرد که لورنس اولیور بود. در نهایت اما آنها با پیشنهاد کاپولا موافقت کردند، البته به این شروط: 1) مارلون براندو ابتدا باید تست بدهد 2) اگر از بازی او با بازخورد مناسبی مواجه نشد دستمزد وی پرداخت نخواهد شد 3) براندو باید ضمانتی بدهد که اگر استودیو به خاطر بعضی رفتارهای بد او جلوی دوربین متحمل ضرری شود، تمام خسارت آن را پرداخت کند.

ماجرا به آنجایی کشیده شد که کاپولا پیشنهاد اول را پذیرفت و مارلون براندو را برای تستی که از او خواسته بودند آماده کرد. تست براندو به قدری خوب بود که نظر تهیه کنندگان درمورد او کاملا تغییر کرد و از شروط دوم و سومی که برای پذیرفتن او گذاشته بودند صرف نظر کردند.

6-پاچینو نخستین انتخاب، برای بازی در نقش مایکل کورلئونه نبود

تهیه کنندگان برای نقش مایکل بازیگرانی چون رابرت ردفورد یا رایان او. نیل را پیشنهاد داده بودند، اما به سیاق همیشگی، کاپولا نظر خود را داشت، او به شدت علاقه مند به بازی آل پاچینو در این نقش بود. جالب است بدانید بازیگران دیگر فیلم نیز (کسانی چون جیمز کان که نقش سانی را ایفا کرد) برای بازی در نقش مایکل تست دادند.

7-تستی از رابرت دنیرو برای بازی در نقش سانی گرفته شد

رابرت دنیرو یکی از کسانی بود که برای بازی در نقش سونی تستی از او گرفته شد، اما کاپولا براین باور بود که او برای بازی در این نقش بیش از اندازه خشن بود. دنیرو پس از آن ماجرا برای بازی در نقش جوانی ویتو کورلئونه در قسمت دوم این فیلم در نظر گرفته شد؛ او به خاطر این نقش آفرینی توانست جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را از آنِ خود کند.

8-برای فیلمبرداری صحنه عروسی کاپولا بازیگران را به حال خود گذاشته بود که هرگونه که دوست دارند رفتار کنند و محدودیتی از نظر بازی نداشتند

برای اینکه صحنه عروسی واقعی تر و ملموس تر به نظر برسد، کاپولا به بازیگران اجازه داد در صحنه ای که به این منظور طراحی شده بود به جشن و پایکوبی بپردازند و با یکدیگر صحبت کنند و هرکاری که خودشان صلاح می دانند، به صورت کاملا طبیعی انجام دهند و سپس به فیلمبرداری از این صحنه ها پرداخت. البته ناگفته نماند که یکی از دلایلی که این کار را کرد  این بود که زمان زیادی برای فیلمبرداری و آماده کردن این صحنه نداشت؛ تنها دوروز فرصت داشت تا این صحنه را فیلمبرداری کند.

9-کاپولا از مشکلات و اشتباهات بازیگران خود استفاده می کرد

لنی مونتانا که در فیلم نقش لوکا براسی را ایفا می کرد، پیش از روی آوردن به بازیگری، حرفه کشتی گیری را دنبال می کرد. در سکانس عروسی فیلم، صحنه ای بود که لوکا باید به اتاق مطالعه پدرخوانده می رفت و به خاطر حمایتهایی که از او کرده بود، تشکر می کرد. لنی مونتانا به قدری از این دیدار با بازیگر بزرگی چون مارلون براندو اضطراب پیدا کرده بود که در تمام طول روز نتوانستند یک صحنه مناسب و خوب بگیرند. کاپولا که دیگر فرصتی برای تکرار این صحنه نداشت ایده جالبی به ذهنش رسید؛ او از لنی مونتانا که به شدت مضطرب بود و در حال تکرار کردن دیالوگهایی که باید در رویارویی با مارلون براندو ادا کند، بود، در همان لحظه فیلم گرفت و بعد از آن استفاده کرد. حال که به فیلم نگاه می کنید خواهید دید که در این صحنه تنها به نظر می رسد که لوکا به خاطر دیدار با پدرخوانده مضطرب است، درحالی که این اضطراب کاملا واقعی بود و او نقش بازی نمی کرد.

10-خانه ویلایی ای که محل اقامت خانواده کورلئونه بود، برای فیلم ساخته نشده و از ابتدا در جزیره استاتن بوده است

جالب است بدانید که این خانه ویلایی در سال 2014 به قمیتی به ارزش 3میلیون دلار برای فروش گذاشته شد.

11-صاحب اصلی گربه پدرخوانده، آن را در خیابان رها کرده بود و کاپولا اتفاقی آن را پیدا کرد

کاپولا هر روز برای آمدن سر صحنه از خیابانی رد می شد که چندباری در آن گربه ای را دیده بود که گویا صاحبش آن را در خیابان رها کرده بود. روزی این گربه را با خود به سر صحنه برد و به مارلون براندو داد و از او خواست که ببیند می تواند با این گربه ارتباط برقرار کند یا نه. گربه به قدری از پدرخوانده خوشش آمد که تمام طول آن روز روی پایش نشست و اینگونه بود که گربه خیابانی به گربه ای تبدیل شد که در خاطر بسیاری خواهد ماند. (سیارک)

12-پاچینو در انتخاب روش بازیگری خود ایده آل گرا بود

صحنه ای در فیلم هست که مایکل با بازی آل پاچینو به خاطر حاضرجوابی خود، افسر پلیس را عصبانی می کند و نتیجه آن می شود که این افسر با مشت به صورت مایکل می زند. پس از آن صورت مایکل در فیلم دچار تغییری می شود که باید حاصل از آن ضربه بوده باشد. پاچینو برای واقع گرایانه بودن این تغییر، واقعا به خود آسیب رسانده بود.

13-کله جدا شده اسب واقعی بود

کله اسبی که در فیلم در تخت خواب بازیگر نقش کارگردان پسرخوانده ویتو، می بینید، کاملا واقعی است. عوامل فیلم آن را در یک کارخانه تولید غذای سگ پیدا کردند و از آنجا آوردند.

14-قرار بود فیلم در دو سانس مجزا پخش شود

با توجه به معیارها و استانداردهای هالیود، 175 دقیقه برای یک فیلم زمان زیادی محسوب می شد. به همین خاطر قرار بود پس از صحنه ای که در آن مایکل در رستوران اقدام به قتل سولوزو و مک کلاسکی می کند، وقفه ای در پخش فیلم لحاظ کنند و ادامه فیلم به زمان دیگری موکول شود. اما پس از همفکری میان عوامل سازنده، این نتیجه حاصل شد که این وقفه تماشاگران فیلم را از حال و هوای آن بیرون خواهد برد و بهتر آن است که تمام فیلم به طور کامل در یک سانس کامل پخش شود.

15- مارلون براندو، برای ادای دیالوگهایش از فلش کارت استفاده می کرد

او بر این باور بود که درصورت خواندن دیالوگهایش در زمان فیلمبرداری می تواند طبیعی تر آنهارا ادا کند و بگوید. او در برنامه مستندی که دررابطه با فیلم سوپرمن تهیه شده بود، گفت: «شما زمانی که تنها یک ایده کلی از دیالوگها در ذهنتان داشته باشید و سپس برای ادای دقیق هریک به دنبال فلش کارتی بگردید که دیالوگ روی آن نوشته شده است، آنگاه به تماشاچیان فیلم چنین احساسی منتقل می کنید که انگار واقعا دارید فکر می کنید که چه باید بگویید. یعنی همان اتفاقی می افتد که در حالت عادی، زمانی که کسی از شما سؤالی می پرسد، فکر می کنید و به دنبال جواب مناسب می گردید. براندو از سال 1966 به بعد از این فلش کارتها استفاده می کرد و عوامل فیلم، فلش کارتها را به تیرهای برق، درختان، و حتی بازیگران دیگر می چسباندند، البته به طوری که در کادر فیلمبرداری مشخص نباشد.

16- واژه های «مافیا» و «گروه خلافکاری» در فیلمنامه استفاده نشده اند

پس از نشستی که عوامل سازنده فیلم با مؤسسه ای که در زمینه حقوق ملیتهای آمریکایی-ایتالیایی، داشتند، تصمیم گرفته شد که از کاربرد این دو واژه به خاطر کلیشه ای بودنشان پرهیز شود (البته در متن اصلی فیلمنامه هم خیلی از این واژه ها استفاده نشده بود). تنها یک صحنه در فیلم وجود دارد که تیتر روزنامه این است: «سردسته گروه خلافکاری، بارزینی مورد بازجویی قرار گرفت» درست پس از صحنه ای که درآن مایکل کورلئونه اقدام به قتل عوامل حمله به پدرش می کند.

17- سوفیا کاپولا، دختر فرانسیس فورد کاپولا، در هر سه قسمت فیلم حضور دارد

اگر فکر می کنید که سوفیا تنها در قسمت سوم این فیلم حضور دارد (در نقش دختر مایکل کورلئونه) بهتر است دوباره نگاهی دقیق تر به دو نسخه قبلی بیندازید. در قسمت اول پدرخوانده او یکی از کودکانی است که در مراسی عشای ربانی در کلیسا حضور دارد. در قسمت دوم نیز دختربچه ایست که به ویتو کورلئونه در زمان کودکی اش کمک می کند تا از کشتی که حامل مهاجران سیسیلی است پایین بیاید و به جزیره الیس برود.

18-مارلون براندو جایزه اسکار بهترین بازیگر مرد را نپذیرفت

پنجم مارچ سال 1973 بود که در مراسم اسکار آن سال نام مارلون براندو به عنوان بهترین بازیگر مرد توسط مجری برنامه اعلام شد؛ در کمال تعجب زنی به روی صحنه رفت، متنی را که در دست داشت باز کرد و شروع به خواندن از روی آن کرد. آنچه او از روی متن خواند این بود: «من امروز به نیابت از مارلون براندو و به درخواست او به روی صحنه آمده ام. او قصد پذیرفتن این جایزه سخاوتمندانه را ندارد... او این کاررا به خاطر اعتراض به رفتاری که در حوزه فیلم سازی با سرخ پوستان بومی آمریکا می شود، می کند.» البته این اولین باری نبود که مارلون براندو از اینگونه اعتراضها می کرد. او پیش از آن قصد حمایت از تشکیل یک سازمان یهودی در آمریکا، و نیز سازمانی دیگر برای حمایت از حقوق کسانی که دو رگه آمریکایی آفریقایی بودند، داشت در این رابطه فعالیتهایی نیز انجام داد. مارلون براندو دومین شخصی است که در تاریخ اهدای جوایز اسکار، جایزه خود را نپذیرفته است. پیش از آن جورج سی. اسکات این جایزه را که برای بازی در فیلم Patton نصیبش شده بود را رد کرد)

19- براندو برای تغییر حالت دهانش به آن صورتی که در فیلم  مشاهده کردید، در دهانش پارچه نگذاشته بود

ایده این گریم خلاقانه در زمانی که از براندو تست بازیگری برای نقش ویتو کورلئونه گرفته می شد، به ذهنش رسید. اما برخلاف آنچه که شایع شده است و همه فکر می کنند، براندو در دهانش پارچه قرار نداده است و زمانی که بازی او در این نقش قطعی شد با یک دندانپزشک صحبت کرد تا برایش ایمپلنت مخصوص درست کند.

20- معنای «دون» با آنچیزی که فکر می کنید تفاوت دارد

اگر فیلم را دیده باشید، سران اصلی خانواده ها با لقب «دون» همراه می شود؛ مانند دون کورلئونه، دون بارزینی و... . جالب است بدانید که معنای اصلی «دون» در زبان ایتالیایی، عموی مورد احترام است، و معنای دورتر آن رئیس باند خلافکاری است. با توجه به صحبتهای نویسنده داستان اصلی و رمان این فیلم، ماریو پوزو، بیشتر همان معنای اول مد نظر شخصیتهای داستان است.

21-بازیگران مشهور زیادی مشتاق بازی در این فیلم بودند

ورن بیتی، داستین هافمن، جک نیکلسون، و رابرت دنیرو، از جمله کسانی بودند که برای بازی در نقش مایکل کورلئونه داوطلب شده بودند و هیچ یک در تست بازیگری مرتبط پذیرفته نشدند. نکته جالب توجه آن است که آل پاچینو، که به خاطر بازی در نقش مایکل، کاندید دریافت جایزه بهتری بازیگر نقش مکمل مرد شد، خیلی رغبتی به بازی در این نقش نداشت. او در مصاحبه ای که با مجله لودد در این باره داشت، گفت: «من با خودم فکر می کردم که چگونه قرار است از پس بازی در این نقش بربیایم؟ اضافه براین کسی دوست نداشت من به عنوان مایکل کورلئونه بازی کنم. فقط کاپولا بود که هوای مرا داشت و به من اعتماد می کرد.»  (سیارک)

شما نظری نداری؟

برای ثبت نظر لطفا وارد شوید