مرگ موش چیست

#مرگ موش#اکسید آرسنیک#آرسنیک#دانستنی

نام دیگر مرگ موش  سم الفار است

 

مرگ موش یا آرسنیک چیست؟مزه مرگ موش

مرگ موش چیست

مرگ موش یا اکسید آرسنیک که در قدیم و بین کسانی که زیاد جدول حل می کنند  ،مرگ موش در جدول   سم الفار در جدول  ( سمّ الفار ) شناخته می شود نام یک عنصر شیمیایی بسیار خطرناک است. اکسید آرسنیک یا مرگ موش حتی برای کسانی که شیمی را مطالعه نکرده اند، به عنوان مترادف برای سمی قوی شناخته شده است.

کسانی که شیمی را مطالعه کرده و با جدول تناوبی آشنا هستند، می دانندکه "آرسنیک" نام عنصر شیمیایی است. آنها همچنین می دانند که در بیشتر موارد نام عنصر شیمیایی با نام ماده ساده این عنصر شیمیایی سازگار است.

 
برای مدت زمان طولانی، اکسید آرسنیک به عنوان یک سم استفاده شده است.آرسنیک "در زندگی روزمره، و در فن آوری -" آرسنیک سفید "نامیده می شود. ارسطو این ماده را از دوران باستان شناخته شده است و آن را در نوشته هایش ذکر می کند (IV c. BC. E.).
 
اجداد ما سمیت "معجون های موش" را می دانستند و از آن استفاده می کردند. در تاریخ موارد متعدد مسمومیت به دلایل سیاسی با  سم الفار و مرگ موش  زیاد است. یکی از قربانیان چنین جرمی، دیمیتری یوریویچ شیماکا، شاهزاده گالیسی بود که براساس شهادت نامه ی نووگورودا در سال 1453 با آرسنیک به قتل رسید.شاید بپرسید مرگ موش چه مزه ای دارد
در گذشته ، "محبوبیت" این سم در موذی بودن آن بود: طعم مرگ موش  و  مزه مرگ موش غذای سمی شده را تغییر نمی دهد زیرا هیچ بو و مزه ای ندارد و در گذشته مرگ به راحتی توسط بیماری های مختلف توضیح داده می شد .
 
از زمان های قدیم در طب چینی و همچنین (از قرن 19)در هومیوپاتی استفاده شده است. در داروهای مرسوم، آرسنیک تریوکسید برای درمان تومورهای بدخیم مانند لوسمی مورد استفاده قرار می گرفت ، اما به علت خطر بالای آن،از داروهای دیگر استفاده می شود. 
 
تغییرات در موضوع از لاتین « Arsenicum » (آرسنیک، آرسن ، آرسنیک ، Arsenik) این کلمه به یونانی "άρσενικς" - "مردانه" یا "قوی"، که از آن نام یونانی سولفید آرسنیک طبیعی (As2S3) - "άρσενικον" مشتق شده است. کانی شناسی از نام لاتین این معدنی استفاده می کند که می تواند به عنوان "رنگ طلایی" ترجمه شود. در واقع، رنگ زرد روشن، به ویژه در مجاورت سولفید آرسنیک، نارنجی بسیار چشمگیری است. در نمایشگاه های مواد معدنی، نمونه های حقیقی آن، همیشه توجه تماشاگران را جلب می کنند.
 

 

ریشه کلمه آرسنیک

بیایید برگردیم به کلمه آرسنیک. همه می دانند که ریشه این نام "موش" است، نام یک همسایه طولانی مدت انسان (و نه همسایه ی دوست). جالب توجه است، نام این حیوان تقریبا بین المللی است. نام لاتین موش ما Mus musculusف فنلاندی  Mäkelä ، اوکراین Mish (به عنوان ماوس خوانده می شود)، لهستانی mysz "، آلمانی -" ماوس "، انگلیسی -" موس "- و به ریشه مشترک هند و اروپایی، که معنای" غارت "را دارد.
 
نام «آرسنیک» از رنگ خاکستری  آرسنیک اصلی آلوتروپیک به دست آمده است. اما اگر به یاد بیاوریم که نام "آرسنیک" به یک ماده ساده - "آرسنیک خاکستری" اطلاق نمی شود، بلکه به یک اکسید سمی - "آرسنیک سفید" داده می شود، سپس یک نسخه بی رحمانه قابل قبول تر پیچیده می شود:
 
 
"آرسنیک سم ماوس یا سم موش است".
 
در واقع، تا قرن بیستم، این دارو برای مبارزه با جوندگان داخلی را میتوانستیم از یک داروخانه خریداری کنیم.
بعضی از افراد از مرگ موش برای اهداف جنایی استفاده می کردند : گاهی اوقات برای خودکشی، به عنوان مثال  قهرمان رمان «مادام بوواری»  و اغلب برای قتل. برای چندین قرن و تا اواسط قرن نوزدهم، آرسنیک توسط جنایتکاران مورد استفاده قرار می گرفت زیرا :  تقریبا هر کسی به هر بهانه ی قابل قبولی می توانست آن را از داروخانه خریداری کند و تقریبا در دسترس بود.
ثانيا، طعم و بویی ندارد، محلول در آب است و می تواند با هر غذايی مخلوط شود.
سوم، علائم مسمومیت بسیار شبیه نشانه های وبا یا بیماری های گوارشی است که برای ساکنان اروپای قرون وسطی به عنوان مسمومیت غذایی شناخته شده بود.
مرگ موش همان چیزی است که نیکولای سمینویچ Leskov در داستانش، این علائم را توصیف می کند: "بوریس تیموفویچ در شب قارچ و گوشت خورد، و سوزش معده او شروع شد؛ ناگهان استفراغ بصورت وحشتناکی افزایش یافت و صبح او جان داد، درست همانطور که موشها در انبارهایش جان میدادند!

 

مرگ موش انسان را میکشد نشانه های مسمومیت با مرگ موش یا آرسنیک

به طور دقیق تر، نشانه های مسمومیت با آرسنیک توسط گوستاو فلوبر در رمان معروفش "مادام بوواری" نشان داده شده است.  خودکشی با مرگ موش  مادام بوواری : در کنار استفراغ با تکه های معده تجزیه شده
 
اما حتی اگر سوء ظن مسمومیت وجود داشته باشد، اثبات آن غیرممکن بود: روش های تشخیص مرگ موش در غذا و بافت قربانی وجود نداشت. به این ترتیب، مسمومین فلک زده، به طور قاطع به خاطر ارث، دشمنی و یا خودکشی محکوم به شکنجه طولانی مدت تا زمان رسیدن مرگ بودند .( زمان اثر مرگ موش گندمی ) حتی نام آرسنیک برای بعضی مترادف با "پودری برای وراث" بود.

 

تلاش شیمی دان ها برای تشخیص آرسنیک

تلاش برای ایجاد روش حساس و در عین حال انتخابی برای تشخیص آرسنیک یا سم موش از قرن هفدهم شروع شد. به ویژه، رابرت بویل، مشغول حل این مشکل شد. اولین روش مناسب برای تحقیقات قانونی توسط کارل ویلهلم Scheele شیمیدان معروف سوئدی، داروساز بود.
 
ماهیت روش به شرح زیر بود: تری اکسید آرسنیک در اسید هیدروکلریک حل شده است، روی در واکنش با اسید، هیدروژن اتمی آزاد می کند، آرسنیک را به هیدروژن آرسنیک گازدار یا AsH 3 arsine کاهش می دهد.. (همانطور که می بینیم، در حال حاضر این اقدامات شبیه به کارآگاه Calle است.) Scheele خود را به بدست آوردن arsin بدون انجام هر گونه manipulations با آن محدود کرد.
او بوی خاص سیر آرسین را به عنوان نشانه کافی از مسمومیت با آرسنیک در نظر گرفت.
(پژوهشگران مدرن دریافته اند که بوی سیر از آرسین نیست، اما سایر ترکیبات آرسنیک فرار همراه با بوی سیر است). با این حال، در اواخر قرن هجدهم، این کشف یک انقلاب در عدالت ایجاد نمی کرد: اعضای هیئت منصفه علم شیمی را نمی فهمیدند و بو را به عنوان مدرک قبول نمی کردند. به هر حال،  تنفس بوی سیر از قربانی یکی از علائم بالینی مسمومیت با آرسنیک بود.
 
در سال 1836، جیمز مارش شیمیدان انگلیسی، معاون مایکل فارادی معروف، روش Scheele را بهبود بخشید. او از بی ثباتی آرسین برای گرم کردن استفاده کرد: در 300-400 درجه سانتیگراد، این گاز تجزیه می شود و مواد ساده ای تشکیل می دهد. برای کسانی که قوانین دوره را مطالعه کرده اند، این تعجب آور نیست، زیرا قدرت آنها در ترکیبات هیدروژن غیر فلزات در زیر گروه اصلی با افزایش تعداد عنصر کاهش می یابد. از این رو، فسفین PH 3 کمتر از دوام آمونیاک NH 3 و Arsine حتی کمتر از فسفین است. این روش مارش بود. اولا، آرسنیک را برای آرسنیک ترمیم کرده است:
 
به عنوان As2O3 + 6Zn + 6H2SO4 = 2AsH3 + 6ZnSO4 + 3H2O,
 
سپس آن را خشک کرد، از طریق کلرید کلسیم خشک عبورداد، و سپس لوله را که از طریق آن آرسین عبور می کرد، حرارت داد و تجزیه رخ داد:
2AsH3 = 2As + 3H2,
و آرسنیک به شکل یک آینه فلز براق روی دیوارهای لوله قرار گرفته است.
مارش، آرسنیک رسوب کرده در یک صفحه در لوله قرار دارد. همان آینه، تنها آنتیموان، می تواند برای ترکیبات آنتیموان مشاهده شود. مارش این روش را تصحیح کرد تا آرسنیک را با آنتیموان اشتباه نگیرد. پلاک اکسید شده در هوا و به یک محلول در فرم اسید آرسنوس H 3 AsO 3 منتقل می شود که بر خلاف ترکیبات آنتیموت ، رسوب زرد را با نیترات نقره ای می دهد:
 
H 3 AsO 3 + 3AgNO 3 = Ag 3 AsO 3 + 3HNO 3 .
 
روش مارش برای مدت زمان بسیار حساس بود و اجازه می دهد آرسنیک در نمونه های حاوی 0.001 میلی گرم از این عنصر تشخیص داده شود.تکمیل روش او، جیمز مارش چهار سال به طول انجامید.
دادگاه برای اثبات یک قتل مشکوک با آرسنیک او را تحت فشار قرار داد تا آن مسئله قضایی را بررسی کند.

 

اولین تلاش ناموفق شیمی دانان در حل پرونده قتل با آرسنیک

شخصی به نام جان بولل در مرگ پدربزرگش مشکوک شناخته شد با قهوه ای که با آرسنیک مسموم شده بود و توسط دادگاه تبرئه شد، زیرا نتیجه تجزیه شیمیایی آرسنیک هیئت داوران را قانع نکرد. این تجزیه و تحلیل شامل انتقال سولفید هیدروژن از طریق محلول نمک آرسنیک و انجام تجزیه و تحلیل به روش Bodla James Marsh بود. شکست در دادگاه، که به موجب آن مجرم آزاد شد، مارش را برای تست آزمایشات با آرسنیک آماده کرد. بعد از مدتی جان بولل خودش به جرم قتل اعتراف کرد.

 

حل اولین پرونده قتل با مرگ موش یا آرسنیک

در پرونده قضایی دیگری، روش مارش برای اولین بار در سال 1840 در مورد جرم یک زن جوان فرانسوی، ماری لافارژ استفاده و پیروز شد. یک دختر از خانواده فقیر با چارلز لافارژ، ثروتمند، ازدواج کرد. پس از عروسی، و مشکلاتی که منجر به اختلاف زن و شوهر شد و از آنجایی که طلاق در آن روزها عملی نبود، ماری تصمیم گرفت تا خود را به روشی همسر را از سر راه بردارد. او  برای مبارزه با موش  در چند نوبت آرسنیک خریداری کرد، و شوهرش را با غذا مسموم کرد. این در نهایت منجر به مرگ چارلز شد.
بستگان شوهرش، مشکوک به چیزی اشتباه بودند،ماری هیچ تصوری از این نداشت که علم روش تشخیص آرسنیک را می داند. نخستین معاینه که دو پزشک انجام دادند و با روش مارش آشنا نبودند، به نفع ماری شهادت دادند، اما دادستان نتایجش را مورد پرسش قرار داد و کارشناسان دیگر را مورد سوال قرار داد. آنها در مورد روش مارش شناخت داشتند، اما در استفاده از آن مهارت های عملی نداشتند. شکست دوباره و تنها متیو اورفیلا، متخصص سم شناسی پاریس، که در معاینه بعدی شرکت کرد، توانست گناه ماری لافارژ را با پیدا کردن محتوای آرسنیک بالا در باقی مانده های مواد غذایی و در بدن مرده، اثبات کند. از آن لحظه، روش مارش در تشخیص آرسنیک یا مرگ موش در علم پزشکی قانونی ثبت شد.
 

 

چرا آرسنیک یا مرگ موش سمی است؟

احتمالا خواننده ی علاقمند می خواهد علت سمیت بالای ترکیبات آرسنیک را بداند. در واقع، ترکیبات آرسنیک متعلق به کلاس خطر دوم (مواد بسیار خطرناک) هستند.  آرسنیک سفید، که بسیار سمی است، گسترده شده است. مسمومیت مرگبار، بر اساس برخی گزارش ها، یک دوز 60-70 میلی گرم کافی است. جالب توجه است که بدن انسان حاوی آرسنیک (به طور متوسط ​​18 میلی گرم) است - این یک تایید درخشان از کلمات Paracelsus است: "همه چیز سمی است، و هیچ چیز مسمومیت ندارد؛ تنها یک دوز باعث ایجاد مسمومیت می شود. " دوزهای کوچک ترکیبات آرسنیک برای اهداف مختلف پزشکی (به عنوان مثال در دندانپزشکی) مورد استفاده قرار می گیرند، اما این موضوع مقاله ما نیست.
 
به نظر می رسد که آرسنیک مانند سایر مواد سمی مانند ترکیبات جیوه، سرب، آنتیموان و غیره، به یک واکنش شیمیایی با گروه های سولفیدریل یا تیئول وارد می شود که بخشی از مولکول های پروتئین هستند. از آنجایی که آنزیم ها (کاتالیزورها برای فرایندهای بیوشیمیایی در بدن) مولکولهای پروتئینی هستند، روشن است که آرسنیک با مسدود کردن گروه های سولفیدریل از این مولکول ها، آنزیم ها را مختل می کند.
این روند پروسه های بیوشیمیایی را مختل می کند که برای مثال انتقال انگیزه های عصبی، تنفس بافت و غیره را فراهم می کنند. از این رو علائم بالینی مسمومیت با آرسنیک: کاهش فشار خون، علائم اختلال سیستم عصبی مرکزی و تشنج است.
 
به عنوان یک پادزهر برای سموم تیوول، که شامل آرسنیک است، از مواد حاوی گروه سولفیدریل استفاده می کنند و می تواند قوی تر از پروتئین ها، برای اتصال ترکیبات آرسنیک، جیوه و سایر فلزات سنگین باشد . یکی از این مواد، unithiol (dimercaptopropanesulfonate سدیم)، یک پادزهر جهانی (پادزهر) برای مسمومیت با آرسنیک و فلزات سنگین است. برای جلوگیری از مسمومیت مزمن با سموم تیئول در تولید، مواد مورد نیاز هستند که در طول مدت استفاده طولانی مدت به بدن آسیب نمی رسانند. یکی از این ابزارها یک گروه از پلی ساکارید های طبیعی - پکتین بود. پکتین قادر به اتصال کاتیون های سنگین و آرسنیک است. پکتین ها توسط میوه گیاهان مانند سیب تولید می شود. مارمالاد سیب در پکتین غنی است. 
 
دوره های پیشگیرانه مارمالاد ویژه برای دو ماه باید به کارگران صنایع خطرناک که با سموم تیئول کار می کنند داده شود. اثر محافظتی پکتین ها به وسیله توانایی دو گروه کربوکسیل موجود در هر واحد ساختاری به وسیله شیمیایی اتصال کاتیون های بسیاری از فلزات و همچنین توانایی این مواد برای جذب، به عنوان مواد جذب، توضیح داده شده است. به عنوان اولین کمک به معنی، اگر آرسنیک و دیگر سموم تیئول به معده وارد شوند، یک تخم مرغ خام و حتی شیر مناسب است.
 

 

رمز و راز مرگ ناپلئون با آرسنیک یا مرگ موش

پروتئین مو و ناخن ها به ویژه در گروه های سولفیدریل غنی هستند، بنابراین آرسنیک در مو و ناخن (به عنوان مثال، آنتیگویید، جیوه، سرب و دیگر فلزات سنگین) تجمع می یابد. در مورد مو، اگر در برخی از دوره های زندگی در بدن بیش از حد معمول دریافت شود، مرگ مشکوک خواهد بود.اگر محققی نمونه ای از موی قربانی و یک روش قابل اعتماد برای تشخیص آرسنیک در آن داشته باشد این واقعیت ها به ما اجازه می دهد علت مرگ در رابطه با وجود آرسنیک را در بدن شخص قربانی بفهمیم.
 
این روش (حساس تر از روش مارش) از سال 1950 در علوم پزشکی قانونی مدرن استفاده شده است. این یک تجزیه و تحلیل فعال سازی نوترون است. ماهیت روش این است که وقتی نوترون ها  با ایزوتوپهای پایدار برخی از عناصر (به عنوان مثال آرسنیک) تابیده شوند، هسته های آنها نوترون ها را جذب می کنند و  ناپایدار می شوند، یعنی حساس به فرسایش رادیواکتیو هستند. با توجه به ماهیت اشعه رادیواکتیو، می توان تعیین کرد که کدام عنصر در نمونه قرار دارد و با شدت تابش، می توان غلظت این عنصر را مورد قضاوت قرار داد. برای چنین مطالعات، یک منبع نوترون آهسته (به عنوان مثال یک راکتور هسته ای) و یک وسیله برای تثبیت اشعه رادیواکتیو (طیف سنج) مورد نیاز است. نویسنده این روش، ژیروجی دی هوشی شیمی دان در مجارستان، در سال 1943 جایزه نوبل را دریافت کرد.
 
در سال 1961، نمونه ای از موی ناپلئون بناپارت که پس از مرگ امپراطور در سنت هلن در سال 1821 به عنوان یکی از حامیان وفادار خود به دست آمد، با استفاده از این روش مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حساس بودند: محتوای آرسنیک در نمونه ده برابر بیشتر از حد نرمال بود. از این گذشته به این نتیجه رسیدند که ناپلئون در آخرین ماههای زندگی خود به آرامی مسموم شده است ، هر چند علت مرگ او، سرطان معده بود. درست است، نسخه های دیگری نیز وجود دارد. در اتاق های محل سکونت ناپلئون، دیوارها با کاغذ دیواری هایی در زمینه سبز پوشانده شده و آرسنیت مس یا Sheela greens به عنوان یک رنگدانه سبز در آن زمان مورد استفاده قرار گرفت.
 
بیش از 30 سال پیش، شیمی دان انگلیسی، دیوید جونز، یک تکه کاغذ دیواری از اتاق خواب ناپلئون را تجزیه و تحلیل کرد و نشان داد که در هر 1 متر مربع از منطقه این دیوارها به میزان 0/12 گرم آرسنیک دارد. در اواخر قرن نوزدهم، مطالعات ثابت کرد که پس از تغییر کاغذ دیواری ها در اتاق بیمارانی که به ویژه از بیماریهای دستگاه گوارش رنج می برند ، بیماری متوقف می شود. کاغذ دیواری های  سنت هلن حاوی آرسنیک بسیار زیادی بود! که می توانست به هوا، از آنجا به ریه ها جریان یابد ...  جای تعجب نیست که ناپلئون پیوسته از بیماری های معده، لرز و تورم اندام ها - نشانه های مسمومیت با آرسنیک مزمن شکایت می کرد.
 
بر اساس یک نسخه دیگر از مرگ ناپلئون،آنتیموان با داروهایی که ناپلئون به طور منظم مصرف می کند وارد بدن او شده است. آنتیموان نیز مسموم کننده است، اما به میزان بسیار کم، زیرا در اثر آب معدنی، ترکیبات آن به محصولات نامحلول تبدیل می شوند که نمی توانند توسط دیواره روده جذب شوند.

 

آرسنیک فقط برای موش ها نیست

یک دیدگاه دیگر درباره رمز و راز مرگ ناپلئون توسط بیوگرافی معروف آمریکایی اندرو بنسون در مصاحبه منتشر شده در مجله شیمی و زندگی (1980، شماره 3) بیان شده است. او معتقد است که ناپلئون برای مدت زمان طولانی به تقویت کننده های حاوی آرسنیک نیاز داشت. بنابراین، شگفت آور نیست که آرسنیک در موها انباشته شده است. چیز دیگری تعجب آور است: چرا مواد سمی تجویز شده، همانطور که می گویند اکنون بد است؟
 
به نظر می رسد که مدت ها پیش مشخص شده است که آماده سازی آرسنیک (البته در دوزهای متوسط) باعث بهبود وضعیت پوست و افزایش استقامت بدن می شود. از قرن هجدهم، یک راه حل یک درصد از آرسنیت پتاسیم در انگلستان به عنوان درمان برای مالاریا فروخته میشد؛ در سال 1880 در لندن Pharmacopoeia تحت نام "راه حل دکتر فاولر" قرار گرفت. زنان شروع به استفاده از آن کردند تا پوست را بهبود ببخشند: پوست بیشتر الاستیسیته می شد و رنگ پوست بهبود می یافت. برای مثال، داروهای آرسنیک مورد استفاده توسط الیزابت سیدال همسر دانته گابریل روزته به الیزابت "چهره یک فرشته و چشم Medusa Gorgon داده بود  که هر کسی که به او نگاه میکرد به سنگ تبدیل می شد.
 

آرسنیک در آب آشامیدنی

در نیمه دوم قرن بیستم ، معلوم شد که میلیون ها نفر بدون آگاهی از مسمومیت با آرسنیک مسموم شده اند. و آنها نه از افراد حسود یا وارثان بی حوصله ، بلکه از چاه خود سم دریافت می کنند! آرسنیک موجود در آب آشامیدنی به یک مشکل زیست محیطی واقعی تبدیل شده است.

 

دانشمندان دریافته اند که دوزهای بسیار اندک آرسنیک نیز در صورت ورود طولانی مدت به بدن ، به عنوان مثال ، همراه با آب یا غذا ، می تواند تأثیر مخربی داشته باشد. در سال 1942 ، سرویس بهداشتی ایالات متحده حداکثر غلظت مجاز (MPC) آرسنیک را در آب آشامیدنی معادل 50 میکروگرم (0.05 میلی گرم) در یک لیتر تعیین کرد. همین استاندارد در سال 1963 توسط سازمان بهداشت جهانی تصویب شد. با این حال ، مطالعات اپیدمیولوژیک نشان داده است که حتی با چنین غلظت کمی ، خطر ابتلا به سرطان به میزان قابل توجهی افزایش می یابد ، بنابراین در سال 2002 هنجار سختگیرانه تری در ایالات متحده تصویب شد: دیگر هیچ بیش از 10 میکروگرم در لیتر

 

چه دلایلی به نفع چنین قانونی بود؟ در اواسط قرن بیستم. در تایوان ، زنگ خطر به صدا درآمد: مشخص شد که آب آشامیدنی از چاه های عمیق (چاه های آرتزیان) سواحل جنوب شرقی حاوی مقدار زیادی آرسنیک است. استفاده از "آب آرسنیک" در این مکان ها با سندرم موسوم به "پای سیاه" ، که در این منطقه رایج است ، همراه بود. با این بیماری ، لکه های سفید روی اندام ها به ویژه در پاها ظاهر می شود که سپس قهوه ای و در نهایت سیاه می شوند.

پوست در این محل خشن می شود ، ترک می خورد و با زخم پوشانده می شود. اگر بیماری بسیار مزمن شود ، برای نجات زندگی ، باید به قطع عضو متوسل شوید. شیوع بیماری در دهه 1950 همزمان با رونق حفاری چاه آرتزیان در روستاهای تایوان به سرعت افزایش یافت. همانطور که تجزیه و تحلیل نشان داد ، آب موجود در چنین چاههایی حاوی 100 تا 1800 میکروگرم بر لیتر آرسنیک است ، به عنوان مثال در تعدادی از موارد 180 برابر بیش از "هنجار آمریکایی" بود. اقدامات فوری برای تأمین آب تصفیه شده مردم انجام شد و از سال 1956 تعداد قربانیان این بیماری وحشتناک شروع به کاهش کرد.


در سال 1977 ، نظرسنجی از 40،000 نفر از ساکنان همان مناطق تایوان یک شگفتی ناخوشایند جدید را ارائه داد: بروز سرطان پوست با محتوای آرسنیک موجود در آب چاه متناسب است. در همان زمان ، سندرم "پاهای سیاه" در 379 مورد و سرطان پوست - در 438 مورد ثبت شد. این اعداد وحشتناک بود: 10.6 مورد سرطان پوست در هر هزار نفر وجود داشت (مورد دوم در میان مردان شایع تر از مردان بود. زنان). همبستگی واضحی بین میزان و محتوای آرسنیک در آب آشامیدنی در سایر کشورها از جمله چین ، هند ، بنگلادش ، ویتنام و ایالات متحده یافت شد. در همان زمان ، ترکیبات آرسنیک معدنی در آب غالب بود ، که در میان آنها بیشتر خطرناک سه ظرفیتی وجود داشت. بیشترین غلظت (14000 میکروگرم بر لیتر) در تعدادی از منابع در بنگلادش ثبت شد ، جایی که میزان MPC از 280 بار بیشتر شد. نوشیدن فقط یک لیتر چنین آبی ،


به طور طبیعی ، این سوال مطرح شد که چگونه می توان آب را از آرسنیک تصفیه کرد. این کار با توجه به حجم زیاد آب مصرفی و غلظت ناچیز آرسنیک در آن کار آسانی نیست. ساده ترین راه این است که As (III) را به As (V) اکسید کرده و در نتیجه سمیت را ده برابر کاهش دهید. اکسیداسیون تحت تأثیر کلر ، ازن یا دی اکسید منگنز بسیار سریع پیش می رود. سپس As (V) تشکیل شده را می توان با روش انعقاد و بارش مجدد ، که معمولاً در کارخانه های آب برای تصفیه آب آشامیدنی استفاده می شود ، حذف کرد. برای این منظور ، به عنوان مثال ، نمک های آلومینیوم و آهن (III) مناسب هستند. هنگامی که به سختی معمولی به آب اضافه می شود ، واکنشی رخ می دهد.

000.jpg

رسوب هیدروکسید فلز و آرسنیک را با آن جذب می کند. بنابراین ، هیچ مشکل اساسی ، به جز هزینه های مربوطه ، برای تصفیه آب از آرسنیک وجود ندارد.

شما نظری نداری؟

برای ثبت نظر لطفا وارد شوید