اکوسیستم و خدمات آن

در


(سیارک) کارکردهای اکوسیستم فرآیندهایی است که در آن اکوسیستم به وقوع می پیوندد مانند تولید بیوماس (زیست توده)، تعرق یا تجزیه مواد مرده. خدمات اکوسیستمی به مزایا یا منافعی اطلاق می شود که جمعیت های انسانی به صورت مستقیم یا غیر مستقسم از کارکرد اکوسیستم ها بدست می آورند. تولید غذا یا فیبر نمونه های اصلی خدمات اکوسیستمی محسوب می شود. برخی مثال های کمتر ملموس مواردی چون تنظیم دما، پالایش آب، محافظت از خاک و بازتولید را شامل می گردد. ارزش گذاری (یا قیمت گذاری) خدمات اکوسیستم ها خالی از مشکلات، عدم قطعیت یا حتی استدلال های اخلاقی نمی باشد. ولیکن در مورد ارزش خدمات اکوسیستم ها (از جمله هم جزء بازار و هم غیربازار) که می تواند بینهایت زیاد باشد اجماع نظر وسیعی وجود دارد حتی اگر محافظه کارانه ترین رویکرد اتخاذ شود. بعنوان نمونه بر اساس اظهار Costanza و همکاران در سالهای (1997) و (1994) ارزش یا قیمت جنگل های گرمسیری آمریکای لاتین، مراتع یا تالاب های غیرساحلی اگر همه با هم درنظر گرفته شوند حدود 8/1 تریلیون دلار آمریکا تخمین زده می شود یعنی مقداری بالاتر از ترکیب تولید ناخالص ملی منطقه. در مورد زمین های زراعی ارزش تخمینی به ازاء ارزش هر هکتار از خدمات اکوسیستم ها بهنگام مقایسه با قیمت بازار خیلی پائین است.

راجع به اکوسیستم های طبیعی و نیمه طبیعی عکس این مطلب صادق است مثلا قیمت خدمات اکوسیستمی جنگل های گرمسیری و تالاب ها می تواند یک یا دو رده بالاتر از مقدار ارزش بازار مربوطة آنها قرار بگیرد. با وجود این، ارزش اکوسیستم ها ندرتاً در پروژه های توسعه مورد ملاحظه قرار گرفته است. همچنین عدم تقارن در مزایا و هزینه های خدمات اکوسیستم ها به سختی مورد پذیرش می باشند. این عدم تقارن ناشی از این واقعیت نیست که تمام خدمات ارائه شده توسط یک اکوسیستم به یک اندازه برای همه ذینفعان مهم است و یا هزینه های ناشی از زیان خدمات اکوسیستمی به همان اندازه مشترک نیستند. برای نمونه ارزش خدمات اکوسیستمی تالاب های غیرساحلی بدلیل نقش کلیدی آنها در پالایش و تصفیه آب، سطح بافرینگ آب و محافظت از تنوع زیستی خیلی بالاست. تعدادی از این خدمات مستقیماً برای اجتماعات محلی سودی ندارند. این اجتماعات ممکن است به نوبه خود مجبور به رقابت با افزایش هزینه-های ناشی از خطر انتقال بیماری های عفونی باشند. راجع به جنگل ها سود برخی خدمات اکوسیستمی مانند تولید چوب، اغلب توسط بیگانه ها برداشت می شود. در حالیکه بسیاری از هزینه های زیان و ضرر خدمات اکوسیستمی مانند فرسودگی خاک، کاهش بافرینگ دما و کاهش دسترسی گونه های دارویی کلیدی بهایی است که توسط اغلب ساکنان محلی پرداخت می شود.
بر اساس استدلال فوق این امر پیوسته آشکار می شود که یک ارزیابی مناسب از ارزش خدمات اکوسیستمی و جستجو برای تساوی حقوق در به اشتراک گذاری هزینه ها و منافع این خدمات باید جزء جدایی ناپذیر هر نوع پروژه توسعه باشد. علاوه بر این، از دیدگاه اکوسیستم یک پروژه توسعه ساده از نظر اکولوژیکی بویژه برای اجتماعات محلی باید خدمات اکوسیستم را به حداکثر برساند. بنابراین توسعه پایدار میبایست هم شامل محافظت دراز مدت و هم تقویت یا بهبود خدمات اکوسیستمی و توزیع عادلانه هزینه-ها و منافع آنها گردد. در بخش های بعدی برخی موارد کلیدی که مستقیماً با حفظ و تغییر کارکرد و خدمات اکوسیستم ها درارتباطند مورد بحث قرار می گیرد.

اتصال ضعیف اکوسیستم ها

گام اول در ارزیابی کارکردهای اکوسیستم اغلب اوقات آنالیز اجزای اصلی (زیرسیستم ها) و جریانات اتصال آنها است. مفهوم اتصال یا رابطة ضعیف دلالت بر این دارد که در داخل یک سیستم، همه زیرسیستم ها به یک اندازه به هم پیوند نیستند. برخی زیرسیستم ها بین خودشان خیلی بیشتر از بقیه با هم مرتبطند و همه ارتباط ها بین زیرسیستم ها هم متوازن نمی باشند. این ایده ها غالباً در داخل چارچوب نظریه سلسله مراتب ایجاد و توسعه یافته اند که نمایانگر یک دیدگاه جایگزین نسبت به ایده هایی است که همچنان در برخی بخش هایی از جامعه حفظ منابع طبیعی غالبیت دارند. مفهوم رابطة ضعیف مستقیماً در نقطه مقابل این ایده قرار می گیرد: هر چیزی بطور جدایی ناپذیری با چیز دیگری در پیوند است. یک نتیجه فرعی از این بحث اینست که همه اجزاء متساویاً برای حفظ یکپارچگی یا تمامیت یک سیستم اهمیت ندارند. مثلاً در بیشه های نیمه طبیعی از بین رفتن برخی گونه های واقع در زیر کانوپی اصلی جنگل ممکن است بعضی اثرات منفی بیولوژیکی و فرهنگی اعمال کند، ولی نابودی گونه های درختی عمده قطعاً به معنای تغییر بنیادی در دینامیک های آب و مواد غذایی، تسریع فرسودگی خاک و افزایش چشمگیر دما و به بیانی دیگر فروپاشی کل سیستم می باشد. این گونه های کلیدی گونه های غالب نامیده می شوند (وقتیکه این گونه ها هم فراوانی و هم اهمیت زیادی دارند مانند گونه های درختی در مثال فوق) یا گونه های کلیدی یا سنگ سرطاق که به صورت نامتناسبی نسبت به فراوانی شان بیشتر هستند. مثل جمعیتی از پشه های ناقل بیماری در یک ناحیه تالابی) که دلالت مهمی بر توسعه پروژه های مبتنی بر مبانی اکولوژیکی دارد. این بدان معناست که تشخیص میزان و مسیر ارتباطات بین زیرسیستم ها ضروری بوده، بنابراین همه اجزاء شایسته همان میزان توجه نمی باشند. با توجه به اینکه منابع و زمان تقریباً همیشه محدود است اجزای مهم بصورت اجتناب ناپذیری توجه و ملاحظه کمتری را می طلبند اگر اولویت ها مشخص نشده باشند.

انعطاف پذیری اکوسیستم

پایداری اکوسیستم بر وجود تسلسل یا تداومی مشخص در ساختار اکوسیستم طی زمان دلالت می کند. پایداری اکوسیستم و پایایی آن قویاً با هم رابطه دارند. پایداری اکوسیستم دو جزء دارد: مقاومت و توانایی در اجتناب از جایگرینی به هنگام مواجهه با بهم ریختگی و جزء دیگر انعطاف پذیری است که به مفهوم توانایی یک سیستم برای بازگشت به شرایط طبیعی به دنبال یک بهم ریختگی است. با اینکه هر دو جزء گفته شده مربوط به پروژه های توسعه بر پایه اکولوژیکی مبتنی هستند ولی اغلب به بحث در مورد انعطاف پذیری متمرکز خواهیم شد.(سیارک)

نظرات

در ادامه بخوانید...