به نظر می رسد که با بیش از 20-30 سال زندگی مشترک ، افراد یکی شده اند و ازدواج آنها تخریب ناپذیر است. با این حال ، این اتفاق می افتد که حتی پس از سالها زندگی مشترک ، یک زن و شوهر تصمیم به طلاق می گیرند. ما موضوع را به همراه یک متخصص درک خواهیم کرد.
در دنیا هر 13 دقیقه یک زن و شوهر طلاق می گیرند. به طور کلی در جامعه پذیرفته شده است که ازدواج همیشه خوب و طلاق همیشه بد است و اولین سوالی که از یک زوج مطلقه می شود این است: چه اتفاقی افتاده است؟ و هر یک از زوجین دلیل خود را نام می برند.
طبق آمار ، اغلب زوجین در 6-9 سال اول ازدواج طلاق می گیرند . در 5 سال اول ، حدود 40٪ از طلاق ها اتفاق می افتد و پس از 20 سال ازدواج ، تنها 12٪ از زوجین طلاق می گیرند. اما اگر می توان دلیل طلاق بعد از پنج سال اول ازدواج را "درک نکردن همدیگر" نامید ، پس با چه چیزی نمی توانید کنار بیایید و چه چیزهایی را باید از دست بدهید که بعد از 25-30 سال با هم زندگی کردن ، اعتراف کنید که همه چیز تمام شده است؟ ما به همراه روانشناس ، هفت دلیل اصلی طلاق گرفتن افراد پس از سالها ازدواج را تحلیل خواهیم کرد.
چشمگیرترین بحران شخصیت ، بحران میانسالی است. این در زنان و مردان رخ می دهد. در حدود 40 سالگی بحران وجود دارد. در این زمان ، ما شروع به پرسیدن سوالاتی از خود می کنیم: من کیستم؟ آیا اینگونه زندگی می کنم؟ من کجا میروم؟ آ یا شریک زندگی من مناسب است؟ بحران ، ایده آل ها را تغییر می دهد. کسی شروع به "تنظیم" همسرانی موجود با استانداردهای جدید خود می کند ، کسی شریک زندگی جدیدی را پیدا می کند که برای وضعیت جدید آنها مناسب تر است ، کسی تا پیری رسیده ، ایده آل های اختراع شده را برای محاکمه مرور می کند و هرگز راحتی نمی یابد.
افرادی که دچار بحران هستند اغلب از خود سوالات فلسفی می پرسند و به نظر می رسد فکر طلاق (به عنوان شروع زندگی جدید) راه حلی برای این مشکل است و به شما فرصتی می دهد که همه چیز را از نو شروع کنید.
خیانت ، ازدواج ها را در هر سنی نابود می کند ، اما در این مرحله ما دقیقاً خیانت رخ داده در بزرگسالی را تجزیه و تحلیل خواهیم کرد. گاهی اوقات افراد با ثبات مالی ، دارایی و روابط خوب برقرار شده فکر می کنند که آنها ، که در رفاه خانواده تلاش کرده اند ، از طرف شرکای خود به اندازه کافی قدردانی نشده اند ، و آنها سعی می کنند تا اهمیت خود را "در کنار دیگری" پیدا کنند. از طرف دیگر ، خیانت در بزرگسالی غالباً جبران کننده است. به عنوان یک قاعده ، دوری از احساسات بین همسران مدت ها پیش اتفاق افتاده است و خیانت اتفاق افتاده در نتیجه یک رابطه قطع شده است.
تقریباً همه افراد در طول زندگی خود تغییر می کنند. دلیل طلاق ممکن است این واقعیت باشد که آنها با نرخ های مختلف تغییر می کنند. به عنوان مثال ، اگر یک شریک در زندگی بسیار بیشتر پیشرفت کرده باشد و شریک دیگر در همان سطح باقی بماند ، جدا شدن در چنین شرایطی تقریباً اجتناب ناپذیر است.
در طی 30-20 سال ، همسران یک بار منفی خاص از نارضایتی ها ، اشتباهات ، ناامیدی ها و سرزنش های متقابل جمع کرده اند. گاهی اوقات این بار به سادگی نادیده گرفته می شود ، و گاهی اوقات اتفاق می افتد که کشتی غرق می شود ، و به نظر می رسد تصمیم برای طلاق تنها گزینه قابل قبول است.
اغلب اوقات ، همسران ازدواج را فقط به خاطر تربیت فرزندان حفظ می کنند ، به عنوان مثال. بچه ها بزرگ شوند ، و آشکار می شود که این دو نفر را دیگر "پروژه" به اتمام رسیده به هم پیوند نمی زند. فاکتورهای دیگر نیز می تواند یک "پروژه" باشد: پرداخت وام ، مراقبت از بستگان بیمار ، تحصیلات و موارد دیگر. علاوه بر این ، رفاه اقتصادی خانواده می تواند باعث در کنار هم ماندن باشد. معمولاً در بزرگسالی افراد از قبل آپارتمان ، خانه ، ماشین و تمایل به زندگی برای خود دارند.
در سن 40-50 سالگی ، بسیاری از افراد تمایل به آرامش و لذت بردن از زندگی خود دارند. در عین حال ، فرصتی برای خود واقعی بودن ، تسلیم شدن در برابر کار یا سرگرمی مورد علاقه خود وجود دارد . این اتفاق می افتد که لحظه ای فرا می رسد که فرد می فهمد سال ها می گذرد و هنوز استعداد او آشکار نشده است ، آرزوهایش برآورده نشده است. به نظر وی ، خانواده اجازه تغییرات اساسی را نمی دهد و نیاز به خلاص شدن از شر تعهدات است.
همانطور که می دانید ، همه سنین مطیع عشق هستند و اغلب اتفاق می افتد که یکی از همسران در بزرگسالی عاشق شود. آخرین عشق می تواند قویتر از عشق اول باشد ، و ، به عنوان یک قاعده ، انتخاب به نفع احساسات تازه بوجود آمده انجام می شود.
مهم است که به یاد داشته باشید طلاق نه خوب است و نه بد. این فقط اتفاق می افتد هر زوج ، به ویژه زوجین که سالها ازدواج "در معرض خطر" دارند ، باید تصمیم بگیرند که آیا طلاق تنها راه برون رفت از شرایط است ، زیرا بسیاری از مشکلات شرح داده شده در بالا می توانند از بین بروند . برای یافتن دلایل معمول در رابطه را بخاطر بسپارید ، لحظات خوبی را که به خاطر آن عاشق یکدیگر شده اید ، به خاطر بیاورید ، احساسات خود را دوباره به خاطر بیاورید ، روابط عاطفی و سنت های خانوادگی را تجدید کنید یا تشکیل دهید و فقط بخواهید با هم خوشبخت باشید.