چرا مردان خیانت می کنند

در

چرا مردان به همسران خود خیانت می کنند؟ علل زیادی هم برای زنان و هم مردان وجود دارد. اما ، امروز ما نگران خیانت مردانه هستیم ، بیایید در مورد آنها صحبت کنیم. از آنجا که مقاله طولانی است ، بیایید بدون مقدمه ادامه دهیم.

 

هرم مازلو

 

علت خیانت مردان

 علتی که باعث می شود مردان به همسرانشان خیانت کنند

هرم مازلو را به خاطر می آورید؟ که در مورد سطوح مختلف نیاز انسان است. بنابراین ، خیانت می تواند از این واقعیت اتفاق بیفتد که در یک سطح ، شخص رضایت نیازها را دریافت نکرده است. اکنون با جزئیات بیشتر.

علت های گروه اول

 

این همان چیزی است که طبیعت می خواهد

از نظر علمی به این صورت است. در زبان عامیانه می توان گفت: طبیعت در ذات انسان و هر موجود زنده نیاز به تولید مثل را نهاده است. طبیعت صورت هدفمند لذت را در رابطه جنسی را برای تولید مثل بوجود آورده و تا آنجا که ممکن است تولید مثل بیشتری به وجود آورد. این طبیعت است ، شما نمی توانید با آن بحث کنید.اگر لذتی در رابطه جنسی نبود تولید مثل هم متوقف می شد.  تنها عقل سلیم و اراده می تواند در برابر طبیعت مقاومت کند. اگر بخاطر بسپاریم که مردم از نظر عاطفی و سازگاری متفاوت هستند ، پس کاملاً واضح است: هرچه شخص بیشتر به منطق اعتماد کند و نه به احساسات ، مقاومت در برابر غرایز برای او آسان تر است.

 

 

فیزیولوژیکی

آیا تبلیغاتی در مورد فورمون مشاهده کرده اید؟ یک مقدار حقیقت در این وجود دارد. یک نفر به علت اینکه بوی خوبی دارد به سمت دیگری کشیده می شود. نه عطر ، نه پودر لباسشویی. دقیقاً بوی انسانی. یا جذابیت خارجی. من در جایی خواندم که چگونه یک مرد عاشق یک زن شد زیرا او کمر بسیار زیبایی داشت. همسرش نیز کمر داشت. اما نه چندان زیبا.

 

تفاوت در اشتهای جنسی

این همچنین شامل تفاوت در اشتهای جنسی بین زن و شوهر است. هنگامی که یک شریک جنسی اغلب زیاد ، و دیگری به ندرت و کم نیاز دارد.

شما می گویید ، اما ما حیوان نیستیم! چطور ، او نمی تواند خودش را مهار کند؟ " می توان کنترل کرد، شاید یک سال ، شاید دو سال. یا حتی پنج سال. یا بیشتر. به قدرت اراده بستگی دارد. اما شما فقط برای آزمایش اراده یکدیگر ازدواج نمی کنید . اگر بدانید که نقاط قوت نیازهای شما و همسرتان متفاوت است ، مدیریت شرایط برای شما راحت تر خواهد بود.

 

بیماری طولانی مدت زن

 اتفاق می افتد که زن مجبور می شود از رابطه جنسی با همسر خودداری کند ، زیرا  اغلب یا برای مدت طولانی بیمار هستید.بله ، این یک "علت خوب" است. اما شما برخلاف ندای طبیعت نخواهید رفت.

 

 

عدم ثبات و عدم احساس امنیت

اکنون توضیح خواهم داد. هر شخصی می خواهد مطمئن شود که شریک قابل اعتمادی دارد. معمولاً خانواده هایی وجود دارند که شوهر (یا زن) هر ثانیه می ترسد که رها شود ، دیگر عاشق نشود ، تحقیر شود یا به نوعی از احساس ثبات محروم شود. او می ترسد ، زیرا همسرش اغلب سعی در عدم ثبات دارد:

 

به محض این که موردی پیش بیاید تهدید به رفتن می کند "یا به خانه مادرم می روم یا تو برو!" ، یا "دوست داشتن را متوقف می کند" ، یا "من نمی توانم در چنین شرایطی زندگی کنم". با چنین زندگی ، در یک لحظه می خواهید به همه چیز تف کنید و تصمیم به خیانت بگیرید. حداقل جایی که از شما استقبال می شود ، احترام می گذارد و احساس ثبات می شود. زیرا در خانواده "فعلی" فرد احساس امنیت نمی کند.حسادت بیمارگونه به هیچ وجه وفاداری را تحریک نمی کند.

 

خیانت

علت های گروه دوم

 "آنها مرا درک نمی کنند"چرا مردان خیانت می کنند - آنها نمی فهمند.این گروه از علل با واقعیت متحقق می شوند که شوهر نمی فهمد. یا آنها قدر نمی دانند ، یا محبت کافی نشان نمی دهند ، یا چیز دیگری وجود دارد که او کم دارد.

 

 

نیاز به عشق برآورده نشده است

تأمین نیاز به عشق برای هر یک از ما بسیار مهم است. در لطافت ، در تجلی احساسات ، در نزدیکی معنوی. ازدواج های راحت محکوم به خیانت است. اگر در رابطه ، عشقی وجود نداشته باشد ، باید به دنبال آن باشید. شما حتی نمی توانید تصور کنید که چقدر مهم است! نیاز به عشق همچنین منابع طبیعی دارد.

شرایط را ارزیابی کنید: زن معتقد است که برای اطمینان باید شوهر خود را پا در هوا نگه دارد. : او شایسته عشق نیست. این واقعیت که من در کنار او هستم یک نعمت بزرگ است. و بعد ، فقط به این علت که او مهربان است و نه به این علت که او در واقع فوق العاده است.

بعضی از خانمها واقعاً اینطور فکر می کنند. آنها از "ستایش" شوهر خود می ترسند. این حقیقت است - لاف زدن غیرممکن است! اما هرچه عزیز خود را بیشتر تحسین کنید ، وفادارتر خواهد بود! هر چقدر نرم تر باشید ، نزدیک تر بهم می شوید.

 

 

نیاز به مقام و احترام برآورده نشده است

به نظر می رسد غفلت مداوم از نظر و لیاقت یک شخص در زندگی ، یک علت خیانت است. به عنوان مثال ، هنگامی که همسر دائماً در حال نق زدن به شوهر خود است: "شما به اندازه کافی درآمد کسب نمی کنید ، به اندازه کافی باهوش نیستید ، مدرک ندارید ، پدر من همیشه حق داشت - شما ارزش من را ندارید!"

 

این باور گسترده وجود دارد که مردان در سن 40 سالگی مرحله "موهای خاکستری ریش و شیطان درون" را آغاز می کنند . این "اهریمن" دقیقاً به علت عدم تأمین نیاز به وضعیت ظاهر می شود. یک مرد می خواهد مطمئن باشد که  همسرش در خانه منتظر اوست. و او را نبیند که صبح با درد ناحیه کمر غر می زند. او همچنین بداند که درآمد و پول حساب شوهرش برای یک قایق تفریحی و بریز بپاش کافی نخواهد بود. همسرش خیلی چیزها را بداند.  

 

 

نیاز زن به فرزندآوری

در اینجا نیز تفاوت های ظریف زیادی وجود دارد.طبیعی است که یک زن بخواهد بچه دار شود. اما همه بلافاصله موفق نمی شوند. و کودکان به خودی خود هدف می شوند. روند تصور از لذت متقابل به کار تبدیل می شود. کارهایی که باید به صورت ساعتی و تحت شرایط کاملاً مشخص انجام شوند.

حتی اگر در نهایت همه چیز موفقیت آمیز باشد ، کودک متولد می شود. اما ، متأسفانه ، اغلب این احساس از جایی شروع می شود که تخت محل استراحت می شود.

 

نیاز به خودآزمایی برآورده نمی شود

زندگی خانوادگی یک بازی دشوار است. هیچ وقت نمی دانید چه زمانی قوانین تغییر می کند. امروز شما به عنوان یک همسر باید انتقادات سالمی از همسر خود داشته باشید تا او رشد کرده و به جلو حرکت کند. و فردا - در یک سرگرمی جدید طرفدار پرشور او باشید. این امر متقابل بودن روند کار را آرام می کند. او نیز همین کار را برای شما انجام می دهد.باور اینکه شوهر می تواند تصمیم به خیانت بگیردبه این دلیل دشوار است ، زیرا به عنوان مثال ، همسرش قدر استعدادهای شاعرانه ناگهانی کشف شده او را نمی دانست. اما در قرار ملاقات روانشناس ، مردان اغلب می گویند: " من با معشوقه ام احساس دیگری می کنم! زیبا تر ، با استعداد تر! "

علت های گروه سوم

سومین گروه از علت اینکه مردان به همسران محبوب خود خیانت می کنند:


کار ما با هرم مازلو تمام نشده هر چه بالاتر می رویم علت خیانت مردان  پیچیده تر می شود.

 

مداخله مداوم همسر

"دخالت همسرم  در زندگی بسیار زیاد است."

در خانواده ای که حداقل مرزهای شخصی یکی از شرکا نقض شود ، هر مشکلی پیش می آید.

نظارت مداوم ، مداخله مداوم. شاید حتی حسادت هم نباشد. فقط این که زن همیشه آنجاست. او تصمیم می گیرد مرد چه بپوشد ، چه بخورد ، کجا استراحت کند.

مرد در این آغوش عاشقانه تنگ در حال خفقان است . ناخودآگاه ، در اعتراض ، شوهر شروع به جستجوی جزیره آزادی خود می کند. به یاد داشته باشید: "او همچنین یک گاراژ دارد و به آنجا می رود"؟

اما یک گاراژ بسیار بی ضرر است. بدتر یکی دیگر از گزینه های فرار است. آغوش زن دیگر به مرد ثابت می کند که او اصلاً برده همسرش نیست.نکته شگفت انگیز این است که شما نمی توانید همسر را درک کنید.  او فقط به توجه کمتری نیاز دارد. یک دور باطل ، هیچ کس مقصر نیست.

 

 

بازتاب منفی همسر

همسر فقط با نگرانی های  خانه ، زندگی روزمره ، خرج و مخارج درگیر است.چه نوع زندگی عاشقانه ای وجود دارد؟ شوهر به همسرش نگاه می کند و فقط خانم خانه دار را می بیند.

همیشه هر دو مقصر این امر هستند. چگونه و چرا به این مرحله می رسد. اما اکنون شوهر حتی نمی تواند همسر خود را در نقش معشوق تصور کند. او عشق می خواهد. علت آن بسیار رایج است.به نظر من اینجا چیزی برای اضافه کردن نیست. این کاملا فاجعه است. اگر این را در خانواده خود احساس می کنید ، لازم است بدون تردید مشورت کنید. 

 

 

کینه ، مشاجره ، درگیری

گاهی اوقات برای شوهر ، خوابیدن با همسرش بسیار دشوارتر از خوابیدن با معشوقه  است . اغلب اوقات در خانواده اختلافات وجود دارد ، مرحله بسیار دشوار در رابطه. شوهر می فهمد که قبل از اینکه به یک رابطه صمیمی و خوابیدن با همسرش برسد ، باید به نوعی با گلایه های انباشته همسرش کنار بیاید. تصمیم گیری در مورد خیانت راحت تر است.

 

احساس می کنم که چگونه این سطور را موشکافی می کنید. بله ، این بسیار ناامید کننده است. همه دوباره رنج می برند. بنابراین ، من از شما می خواهم که حل و فصل اوضاع درگیری را به تأخیر نیندازید. بهتر است فوراً آن را حل کنید ، تا بعداً بتوانید در عشق و هماهنگی در کنار هم باشید.

 

علت های گروه چهارم

در اینجا ما در مورد اینکه چرا مردان قبلاً در آسیب شناسی تغییر می کنند صحبت می کنیم. یعنی در مورد شرایط ناسالم. می توانید سالها با شوهرتان زندگی کنید و درک نکنید که او مشکلی دارد. حالا علتش را خواهید فهمید.

 

 

سندرم شخصیت اسکیزوئید

صمیمیت جسمی همیشه به معنای صمیمیت ذهنی نیست. مرد با شخصیت اسکیزوئید  می تواند در اتاق خواب شریک زندگی شود ، اما اجازه نمی دهد زن محبوب به خلوت او وارد شود. به محض اینکه احساس کند که او بیش از حد بهاو نزدیک شده است. دور خواهد شد دوست دختر دیگری پیدا می کند. نه به این علت که او بد بود. زیرا ... و هیچ کس نمی داند چرا. او خودش را نمی شناسد. اما همین که کسی به روح چنین مردی نفوذ می کند ، ترس بر او غلبه می کند . این ترس باعث می شود که زندگی را به عنوان یک منزوی بگذراند ، زنان را یکی پس از دیگری تغییر دهد و شاید حتی خودش نیز از این رنج ببرد.

 

 

سندرم شکارچی

هر زنی  را که دوست دارد باید زن او شود. به طوری که او همیشه به مقاومت ناپذیری ، جذابیت خود اطمینان دارد. به محض رسیدن به هدف ، یک هدف جدید را انتخاب می کند. و سپس دوباره یکی جدید. اگر توانسته اید با یک "شکارچی" ازدواج کنید - شجاع هستید! شخصیت او هرگز تغییر نخواهد کرد. حتی در سن 90 سالگی نیز با دانشجویان معاشقه خواهد کرد. او شرور نیست. فقط شخصیت او به این صورت شکل گرفته. چرا ؟ معلوم نیست.

البته می توانید چنین مردی را به سادگی صدا کنید - "چشم چران هیز" . اما من می خواهم به برخی از مبانی عمیق روانشناختی رفتار او تأمل کنم. نه فقط انگ زدن.

 

 

اختلال روانی-جنسی

اینجا همه چیز بسیار سخت و پیچیده است. این اتفاق می افتد که شوهر در حال خیانت است زیرا  نوعی اختلال روانی-جنسی . خودشیفتگی ، ابرجنسی ، هرزگی  دارد.. خیلی واژه های عجیب تر همه آنها در ICD 10 یا طبقه بندی کننده بین المللی بیماری های نسخه دهم قرار دارند.

 

چگونه می توان تشخیص داد که شوهر"چشم چران هیز"  است یا او بیش از حد جنسی است؟ سوال فلسفی است. اگر بازیگر دیوید دوچوونی را باور دارید ، مطمئناً ، این یک بیماری است! (و مردان هیچ گناهی ندارند! گرچه شاید همسرش چیز دیگری فکر می کرد. بنابراین ، فقط یک روانپزشک حرفه ای می تواند تعیین کند. توجه داشته باشید ، نه یک روانشناس ، بلکه یک روانپزشک.

 

با این وجود ، اگر مردی به پزشک مراجعه کند و بگوید: ”من نمی خواهم به همسرم خیانت کنم! من را درمان کن! " - عالیه! مشاوره روانشناختی یا سایر روش ها به او کمک می کنند.نکته اصلی این است که میل به تغییر وجود دارد.


معلوم شد که 15 علت برای خیانت مردان به همسرانشان وجود دارد. در حقیقت ، میلیون ها علت وجود دارد. زیرا هر مورد منفرد مجموعه ای از تفاوت های ظریف زندگی است.

اما به نظر من هر همسری باید از این 15 علت آگاهی داشته باشد. نه برای کنترل شوهرتان (آیا به خاطر دارید که کنترل بیش از حد نیز علت خیانت است؟) بلکه برای کمک به پیشرفت رابطه تا قادر به پیش بینی وقایع باشید. به موقع اقدام کنید. تشخیص خیانت در همسر باهوش هنوز دشوارتر از همسر ساده است.

نظرات

در ادامه بخوانید...

آیا ازدواج مهم است؟

در

سرمقاله شماره 13 جولای 2009 مجله تایم به بررسی دورنمای ازدواج پرداخت و نتایج کاهش و وخامت اوضاع ازدواج را در قالب واژه های ذیل خلاصه کرد: دشواری، بدبختی و تباهی زنان و کودکان، به خصوص در میان طبقه محروم و تنگذست جامعه.

نویسنده سرمقاله، خانم کایتلین فلانگن، سؤالی را مطرح کرده که اساس کتاب حاضر است: یعنی این سؤال که «آیا ازدواج مهم است؟». فلانگن سؤال خود را با جمله ای کوتاه پاسخ می دهد: «بیشتر از آن چیزی که بتوان با کلمات بیان کرد». وی پاسخ خود را با این عبارت ادامه می دهد که: «هیچ نیروی دیگری نمی تواند به اندازه فروپاشی پیوند ازدواج باعث دشواری و نگونبختی بشری شود».


سی ان ان در روز ولنتاین سال 2011 کمپینی به نام «آزادی ازدواج» به راه انداخت؛ هدف این برنامه آموزشی عمومی 10 میلیون دلاری پاسخ به این سؤال است که "چرا ازدواج مهم است؟" تبلیغات این برنامه بر مفاهیمی همچون عشق، تعهد و خانواده، تمرکز دارند، که به عمد در تاریکی و ابهام رها شده اند، اما در واقع این برنامه طیف وسیعی از مسائلی را پوشش می دهد که ممکن است برای زوجین مطرح باشد.

البته نتیجه نهائی این است که وقتی دامنه مقدمات مندرج در تعریف ازدواج برای دربرگرفتن همه چیز بیش از بیش گسترش می یابد، معنای آن به هیچ می گراید. دقیقاً به همین دلیل نگارش کتاب حاضر ضروری بود همان طور که بخش هائی از جامعه ازدواج را به عنوان امری غیرضروری طرد می کنند، بخش هائی دیگر از جامعه در تلاش اند تا تعریف ازدواج را گسترش دهند. در حالی که گروه های ذی نفوذ با گرایشات و منافع مشخص در تلاش اند تا ازدواج را به نحوی از نو تعریف کنند که دیگر از موضوعیَّت آنچنانی برخوردار نباشد، رسانه ها نیز سر مردم را با سلسله ای از رسوائی های اخلاقی و خیانت های پر سر و صدای مسئولان و شخصیت های مشهور گرم می کنند.
دانشمندان و محققین متعهد، خود را در برابر وظیفه ای دشوار می یابند، یعنی تلاش برای احیای چهره مخدوش شده ازدواج، و مشاورین تلاش می کنند تا زندگی های در هم شکسته زنان و کودکان بی پناه را ترمیم کنند، زیرا ازدواج و نهاد خانواده ویران شده است و به عنوان امری غیرضروری، بی معنا و پیش پا افتاده توصیف شده است. این امور گردابی از مجادلات بر سر نقش و اهمیتِ ازدواج را به وجود آورده است  تا به حدی که بسیاری از مردم انگشت به دهان مانده اند که از میان سیل عظیمی از اظهارنظرهای مطرح شده توسط هزاران صاحب نظر و متخصص کدام را برگزینند. مسأله ازدواج، چه در قالب بدنام کردن آن، چه تلاش برای ارائه تعریف نو از آن، و یا چالش برای تثبیت آن به عنوان یک نهاد مهم در جامعه مدنی، هنوز این توانائی را دارد که سرمقاله یک نشریه و یا سرخط روزنامه ها باشد.
تحقیقات علوم اجتماعی اکثر مردم را قانع کرده است که ازدواج مهم است؛ اطلاعات مردم شناختی این مسأله را اثبات می کند که ازدواج مهم است. عقل عرفی، خرد جمعی و تجربه همه تأئید می کنند که ازدواج بیش از آن چیزی که اکثر مردم فکر می کنند بر افراد بالغ تأثیر دارد. محققین اشاره می کنند که افراد متأهل در مقایسه با افراد غیرمتأهل، سالم ترند، زندگی طولانی تر و پربارتری دارند، خوشبخت تر هستند و از سلامت روانی بهتری برخوردارند. همچنین ایشان بر این باورند که ازدواج نقش مهمی را در جامعه ایفا میکند. هیچ چیزی به اندازه داشتنِ والدین مجرد نمی تواند به بچه ها ضربه بزند. خانم فلانگن حرف خود را به این نحو خلاصه می کند: «کودکانی که در یک خانواده منظم و در کنار والدین خود زندگی می کنند در مقایسه با کودکان خانواده های تک والدینی از تمام جهات در کوتاه مدت خوشبخت تر و در بلند مدت موفق ترند. چیزهای اندکی به اندازه نداشتن پدر در خانه، زندگی یک کودک را مختل می کند».

ازدواج مهم است زیرا خانواده بافتی است که در درون آن، نسل آینده عادات ماندگار خود را تثبیت می کند و شخصیت خود را شکل می دهد.

بنابراین، ازدواج مهم است زیرا خانواده بافتی است که در درون آن، نسل آینده عادات ماندگار خود را تثبیت می کند و شخصیت خود را شکل می دهد. کودک به اندازه ی ویژگی های مطلوب خانواده و آمادگی هائی که در خانواده کسب کرده است، یاد خواهد گرفت که یک فرد بالغ سازگار و مبتکری شود که می تواند به عنوان شهروندی قانونمدار و درگیر به اجتماع و مردم خود کمک کند. جوزف استوری حقوقدان در این زمینه نوشت:

در تمام جوامع متمدن، ازدواج یک قرارداد خاص و مطلوب تلقی می شود. این قرارداد در اصل ریشه در حقوق طبیعی دارد

 

تاخیر در ازدواج

با وجود شواهد بسیار مستحکم مبنی بر این که ازدواج برای افراد و جامعه مهم است، پیامی که به صورت مداوم در گوش جوانان جامعه خوانده می شود، این است که ازدواج می تواند منتظر بماند؛ دهه دوم زندگی شما برای تثبیت شغل، لذت بردن، سفر کردن، خود را پیدا کردن، و جوانی کردن است، نه برای زن گرفتن و تشکیل خانواده بدون فکر و بلوغ لازم. در نتیجه متوسط سن ازدواج در ایالات متحده برای خانوم ها به 26 سال و برای آقایان به 28 سال افزایش یافته است این بالاترین سن ثبت شده از زمان تشکیل اداره آمار آمریکا است.


به تأخیر انداختن ازدواج توسط این جوانان به معنای آن نیست که آن ها رابطه جنسی ندارند. در واقع، بر اساس مطالعه بلند مدتی که در سطح ملی بر روی سلامت نوجوانان انجام گرفته است، بیش از 93 درصد افراد بالغ بین 18 تا 23 سال که دارای روابط عاشقانه هستند، با معشوقه هایشان رابطه جنسی دارند؛ حتی از میان کسانی که در کلیساهای محافظه کار مشغول به کار هستند، این آمار حدود 80 درصد است. بنابراین اصل مورد اعتقادِ جوانان امروزی این است که هیچ اشکالی ندارد که با معشوقه های متعددی روابط جنسی متنوع داشت و با همدیگر زیر یک سقف به صورت هم خانه ای زندگی کرد، اما برای ازدواج کردن هنوز بسیار زود است، نمی توان هزینه ازدواج را فراهم کرد و انتخاب فرد مناسب برای زندگی مشترک کار آسانی نیست.
حتی واژه یِ «ازدواج» امروز دارای معانی بی شماری است؛ تأکیدها بر جنبه های شخصی، فلسفی و سیاسیِ ازدواج است. مردم درباره نقش مناسب دولت در ترویج ازدواج و اینکه آیا دفاع از ازدواج سنتی و رسوم مربوط به آن به معنایِ تبعیض بر علیه مجردها، طلاق گرفته ها و همجنسگرایان هست یا نه، بحث می کنند. برخی دیگر نیز دل نگران این هستند که ازدواج با دیدگاه های اخلاقی و مذهبی درباره سکسوالیته (جنسینگی) به صورت تنگاتنگی در هم تنیده شده است برخی  بر این عقیده اند که ازدواج چیزی جز یک قرارداد حقوقی نیست که می تواند برای منطبق شدن با اوهام تفکر رایج تغییر داده شود.

کتاب حاضر، اصول ارائه شده توسط مؤسسه ویزراسپون (Witherspoon Institute) را تأئید می کند: ازدواج برای یک جامعه آزاد «که برای محدود کردن دامنه، اندازه و قدرت دولت و اداره زندگی شخصی شهروندان و پرورش مسئولانه یِ فرزندان آن ها به شهروندان تکیه دارد، از جهات بنیادینی اهمیت دارد. امتناع از ازدواج خصوصاً برای گروه های آسیب پذیر جامعه یِ ما بسیار پرهزینه بوده است؛ اقلیت ها و فقرا با گسستن پیوندهای ازدواج در اجتماعات شان مجبور به پرداخت هزینه بسیار گزافی می شوند.» در سرتاسر این کتاب، شواهدی وجود دارد که نشان می دهد که ازدواج «موجب ترقی منافع عمومی می شود» و نهادی است که «جامعه باید آن را تأئید و پشتیبانی کند». علاوه بر این، ما از حمایت و پشتیبانی از آن دسته از «قوانین و سیاست های عمومی» که به جای تخریب ازدواج آن را «تقویت و تأئید می کنند»، دفاع می کنیم و از رهبران ملت می خواهیم که از سیاست های عمومی ای که «ازدواج را به عنوان یک نهاد اجتماعی تحکیم می کنند»، حمایت کنند.


جامعه شناسان با این نکته موافق اند که جوانان عصر حاضر را که حتی در بیست سالگی شان هم حاضر به ترک علایق دوران نوجوانی خود نیستند، نمی توان به این آسانی وادار به قبول ازدواج سنتی کرد. در سال 1960 دو سوم بیست ساله ها متأهل بودند؛ در سال 2008 این رقم به 26 درصد کاهش یافت. انقلابی که در دهه ی 1960 در زمینه روابط جنسی رخ داد، بشارت دهنده ی ظهور تفکری نو درباره رابطه جنسی بود که رابطه جنسی را از بافت ازدواج و خانواده جدا می داند. مجلاتی مانند Play Boy، نمایش های برگزار شده در خیابان برادوی در نیویورک مانند Hair، و محوطه های دانشگاهی ای که سیاست های مربوط به نظارت مسئولان دانشگاهی بر روابط دانشجویان به نیابت از والدین (in loco parentis) کنار نهادند و فضائی «بی بند و بار» را به وجود آوردند که ازدواج را به عنوان امری قدیمی و از مد افتاده جلوه می داد و «ارزش های خانواده» را عفت فروشانه و شایسته ی تمسخر توصیف می کرد. با این حال، حقیقت این است که جار و جنجال به راه افتاده در رسانه ها درباره «لذت رابطه جنسی اتفاقی» که سبک های زندگی بی بند و بار و پر زرق و برق هنرمندان هالیوودی معرف آن بودند، در اصل یک تبلیغات احمقانه ی بزک شده بود؛ حتی نخستین مطالعات رسمی صورت گرفته در این باره آشکار کرد که تصاویر ارائه شده از رابطه جنسی در رسانه ها شباهت بسیار اندکی به واقعیت داشت. تحقیقات اولیه به مانند تحقیقات پیچیده تر بعدی، نشان داد که رابطه جنسی با همسر به بهترین شیوه فرد را به ارگاسم یا اوج لذت جنسی می رساند و رضایت بخش ترین و متداوم ترین نوع رابطه جنسی است.
متخصصین بر این باورند که ازدواج علاوه بر فراهم آوردن بهترین نوع رابطه میان زوجین  یعنی شوهر و همسر ، در مقایسه با دیگر فضاهای خانوادگی موجود بهترین فضا برای تربیت فرزندان است؛ همچنین چنین فضائی بهترین مکان برای خوشبختی و سلامت بزرگسالان است.

در واقع، اکثر جامعه شناسان بر این باورند که ازدواج نتایج اجتماعی مثبت بسیاری برای اقوام و ملت ها دارد. خانواده تشکیل شده بر اساس ازدواج سنتی، مؤثرترین فضا برای آموزش شهروندانی است که می توانند گام های مؤثری در راستای منافع عمومی، خصوصاً در میان اقلیَّت ها بردارند. ازدواج منافع اقتصادی، آموزشی، بهداشتی و امنیتی متعددی دارد، و رونق و شکوفائی اقوام و ملت ها را تضمین می کند. ازدواج به عنوان «چسب اجتماعی» توصیف شده است، زیرا این ازدواج است که پدران را به فرزندان خویش ملتزم می کند و زوجین را با هم یکدل می سازد و اتحاد میان مردم و ملت شان را استحکام می بخشد.
ازدواج در واقع یک نهاد اجتماعی جهانشمول است؛ فرهنگ های سراسر دنیا، ازدواج را به چشمِ رشته ای می نگرند که والدین را با فرزندانشان و خانواده ها را با اجتماع شان پیوند می دهد.

در حالی که ازدواج یک نهاد بسیار مهم در یک جامعه مدنی است، محققین بر سر این نکته اتفاق نظر دارند که این نهاد مهم مدنی در معرض خطر انقراض قرار دارد و در حال حاضر در وضعیت شکننده ای به سر می برد.

برخی حتی این وضعیت را یک بحران می دانند زیرا بحث بسیار داغی در میان عموم (بر اساسِ اظهارات بی اساسِ ایدئولوگ های خانواده ستیز) درباره این موضوع در جریان است که آیا یک خانواده تحت سرپرستی یک زوج متأهل  یعنی مادر و پدر باثبات ترین و مهرورزترین محیط برای والدین و فرزاندان هست یا نه.

پس از چهل سال اطلاعات تحریف شده و تفاسیر غلط درباره مسائل مربوط به ساختار خانواده، تقریباً هزاران مطالعه و تحقیق وجود دارد که همگی به اتفاق هم معترفند که بهترین ساختار خانوادگی برای سعادت کودکان، خانواده تحت سرپرستی یک زوج متأهل است.

همچنین آن ها نظرات واحدی درباره هزینه های اجتماعی متلاشی شدن خانواده دارند. مالیات دهندگان آمریکائی، هزینه گزافی را بابت از هم پاشیده شدن خانواده متحمل می شوند: طلاق، بچه آوری بدون ازدواج، جرم، استفاده از مواد مخدر، ترک تحصیل، خشونت خانگی، امراض حاد، فقر، نگهداری از کودکان بی سرپرست و از این دست مسائل. با این حال، این پیکره ی عظیم از تحقیقات، مخالفان سرسخت خانواد و ازدواج سنتی را که بسیار مایل اند این نهادهای اجتماعی تأثیرگذار کارکرد خود را از دست دهند، از مواضع خصمانه خود منصرف نمی کند.
روزگار Brady Bunch Families و خانواده های به سبک June Cleaver به سر آمده است، و جای آن ها را Modern Family گرفته است که به گفته منتقدین در پی ارائه تعریفی نو از خانواده است و مناسبات خانواده های شوخ و شنگ، چندفرهنگی، سنتی و خوشبخت امروزی و علایق آن ها را به تصویر می کشد. طبق نظر برایان پاول، استاد جامعه شناسی دانشگاه ایندیانا، 60 درصد آمریکائی ها در سال 2010 بر این باور بودند که «اگر شما خودتان را یک خانواده می دانید، پس شما یک خانواده هستید». طبق گزارش مرکز تحقیقاتی پیو Pew Research Center ، مردم آمریکا درباره تعاریف در حال تغییر خانواده و نیز تأثیر این تعاریف بر جامعه نظرات مختلفی دارند، ولی آن ها بر سر این نکته با هم توافق دارند که «تربیت فرزندان توسط زنان بدون داشتن یک شریک زندگی در کنار خود برای جامعه بسیار مضر است».

بدون ازدواج های مستحکم، دموکراسی مستحکم و پایا غیرممکن است، زیرا دموکراسی بر اراده شهروندان مطلع و بالغ دارای شخصیت خوب استوار است.

دوست من، رابرت دابلیو. پترسون، پیوند ناگسستنی میانِ ازدواج و بازارها را در رساله آدام اسمیت با عنوانِ ثروت ملت ها با دقت توضیح می دهد، و اشاره می کند که گری بِکِر در رساله درباره خانواده همین پیوند را مطرح می کند زیرا «تقسیم کار تولید را در بازار و منزل به حداکثر خود می رساند». حفظ و تقویت خانواده نه تنها برای خوشبختی و سعادت تک تک شهروندان، بلکه برای حفظ منزلت یگانه آمریکا حیاتی است. آینده یِ ما به عنوان ملتی آزاد، به توانائی ما برای تربیت شهروندان خلّاق و درستکار وابسته است، که قدرت و ثبات ملت را تداوم خواهند بخشید. فروپاشی ازدواج و خانواده، توانائی آمریکا را در تربیت شهروندانی با استعداد که قادر به حفظ استقلال کشور هستند، در معرض تهدید قرار داده است. باری، روند کنونی جامعه آمریکا به هیچ وجه رضایت بخش و امیدوارکننده نیست. پال آماتو، استاد برجسته جامعه شناسی و جمعیت شناسی در دانشگاه ایالتی پنسیلوانیا، می نویسد که «... تغییرات روی داده در ساختار ازدواج و خانواده در آمریکا از دهه یِ 1960 به این سو، موجب کاهش احساس خوشبختی در کودکان شده است، و خوشبختی بسیاری از بزرگسالان را نیز دچار افت و نقصان ساخته، و فقر را در کودکان افزایش داده، و بار مالی سنگینی را به جامعه تحمیل کرده است.»این مقاله علمی پژوهشیادامه دارد........... (سیارک)

"Brady Bunch Families"نام یک طنز تلویزیونی به کارگردانی شروود شوارتز که از 26 سپتامبر 1969 تا 8 مارس 1978 از شبکه ABC پخش شد. این طنز ماجراهای یک خانواده پرجمعیت با شش بچه است.
"June Cleaver"نقش اول طنز تلویزیونی ای به نام Leave It to Beaver است. جون و همسرش  نماینده والدین متعهد دهه 1950 در خانواده های آمریکائی هستند.
"Modern Family "نام یک مجموعه تلویزیونی است که در سال 2009 از طریق شبکه ABC بر روی آنتن رفت. این مجموعه اقتضائات خانواده های عصر جدید را به تصویر میکشد.

نظرات

در ادامه بخوانید...

10 چیزی که آدمها آرزو داشتند پیش از ازدواج بدانند

در

ازدواج  مسئله بزرگی است، اما اگر درست تحقیق کنید ، راه می تواند بسیار هموارتر باشد نسبت به یک راه پرسنگلاخ که همه راجع به ان هشدار می دهند. پس چطور می توانید آماده شوید؟ در اینجا 10 راه آماده شدن برای ازدواج شرح داده شده است.


1- شریک شما دوست دارد که تخم مرغ صبح هایش چگونه باشد؟
صبحانه جفتی در تختخواب، علی الخصوص اگر تخم مرغ ها خوب درست شده باشند می تواند نزدیکی عاطفی ایجاد کند. باید در قسم های عروسی و هر جایی که می توانید این مسئله را یادداشت کنید:"تخم مرغ هم زده با سس گوجه و فلفل". این مهمانی کوچک به همسرتان نشان می دهد که شما تا چه حد از ازدواج با او خوشحال هستید و بخود شما یادآوری می کند که چقدر اشتیاق دارید تا برایش کار انجام دهید. بنابراین، پیش از ازدواج بیابید که آنها چه جور تخم مرغی را دوست دارند.(سیارک)
2- آیا شما با یک هم خانه ای از جهنم ازدواج می کنید؟
آیا عشق شما یک ارباب خانگی هم هست؟ آیا شما مجبورید که هر روز صبح رختخواب را مرتب کنید؟ شما نه تنها شروع به زندگی جدید با عشقتان می کنید، بلکه یک هم اتاقی دائمی نیز می گیرید و مجبور خواهید شد که سازش کنید. آنجا را به خانه خودتان تبدیل کنید آن زمان  احساس خیلی بهتری راجع به نظم در زندگی خواهید داشت.
3- شما ایرادات آنها را کشف کرده اید اما اشکالات خودتان چه؟
خود را از این واقعیت مطلع کنید که شما بعضی اوقات با هم برخورد خواهید داشت چرا که هر دو انسان هستید. شما همیشه محق نیستید و یا جدال را نمی برید، بعضی اوقات شما کسی هستید که تحت سرزنش قرار می گیرید و بیاد بیاورید که این مسئله ممکن است به شما کمک کند تا برخی از بی مبالاتی ها را کنار بگذارید. خودتان را بشناسید، و بدانید چه وقتی خطایی مرتکب شدید و آماده عذر خواهی باشید.
4- چیزهای محبوب شریکتان چیست؟
چیزهای کوچکی وجود دارند، اما در عین حال مهم هم هستند. وقتی یکی از این طوفانها مستقیم به سمت زندگی شما در حال حرکت است که ممکن است پشم های گربه یا شکلات روی کیک باشد، چه چیزی خشم شما را آرام می کند؟ خودتان را برای آن روزهای بارانی آماده کنید و پیش از ازدواج این چیزها را بیابید.
5- آیا حس طنز آنها را یافته اید؟
خندیدن شاید مهمترین چیز باشد. دیر شده است و او نمی تواند کمربندش را بخاطر اینکه شما آنرا جایی انداخته اید و نمی توانید بیاد بیاورید که کجا. سر او بخاطر شلختگی اش غر نزنید و تلاش کنید مسئله را با خنده و شوخی حل کنید.
6- آیا آرزوی مشترکی دارید؟
هر دو می دانید که عاشق هم هستید، ولی ایا می دانید چه چیزی را هر دو دوست دارید؟ یک ورزش، سرگرمی، کلاس رقص و هر چیزی که می توانید پیدا کنید و یکبار در هفته آنرا انجام دهید و دوستانتان را هم شریک کنید و به ان نور و گرما ببخشید. کلیدی است که به خودتان شانس زیادی برای عاشق ماندن برای سالهای دور را بدهید.
7- بعضی وقتها شما مجبورید که چیزهای دیگر را انتخاب کنید.
مهم است که همدیگر را انتخاب کنید، اما بعضی وقتها مهم است که خودتان را انتخاب کنید. از همسرتان بخاطر اینکه مجبور شدید با او بمانید بجای آنکه به باشگاه بدنسازی بروید منزجر نشوید. خودتان را خوشحال نگهدارید و انرزی را به رابطه خودتان بازگردانید، بخاطر اینکه همسرتان تنها چیز خوبی نیست که شما دارید و شما نمی توانید هزینه خوشحال ماندنتان را تنها به دوش همسرتان بگذارید. در این قضیه پیش از ازدواج عمیق شوید و بدانید که نیمه خالی لیوان همیشه آماده است.(سیارک)
8- مراقب چشمان سبز حسادت باشید
اگر می دانید که آدم غیرتی ای هستید، مراقب باشید، چرا که شما به منشی بلوند با چشمهای بزرگ که برای شوهرتان کیک می اورد حسادت خواهید کرد و یا مرد عضلانی ای که همسرتان برای او قهوه درست می کند. با خودتان در این باره صحبت کنید و بدانید که اعتماد هر چقدر هم همترسناک باشد تنها راه حل است.
9- از "دام" و "استف" در گوگل باکس بیاموزید
اگر شما به اندازه من از نگاه کردن به این برنامه حس آسایش می گیرید، شاید شما هم عاشق این دونفر باشید. این دو می دانند که چطور با هم آرامش داشته باشند. شما دو تا چطور؟ از اینکه شبهایتان در داخل به اندازه شبهایتان در بیرون خفن است اطمینان حاصل کنید. شما کل زندگی خود را با هم سپری خواهید کرد، از این مطمئن باشید که  به اندازه ممکن با هم خوش می گذرانید.
10- تردیدهای خود را داشته باشید
ممکن است به نظر خطرناک بیاید قبل از روز بزرگ، اما خاطر جمع نرین روش این است که قبل از ازدواج تمام شکهایتان را جستجو و کشف کنید. و اگر دلیلی نیافتید که با شریکتان ازدواج نکنید، دیگر به نظرتان خیلی سخت نخواهد امد، بخاطر اینکه همه ما انتخابهای زیادی پیش رویمان داریم. از این مسئله آگاه باشید و بدانید که با این کار مطمئن خواهید بود که هر روز صبح از کنار شخص درستی بیدار می شوید و هر شب با یک رویای واقعی به خواب می روید. سپس به شما اثبات خواهد شد که چقدر هر روز و برای بقیه زندگیتان دوستشان خواهید داشت.(سیارک)

این پست را چگونه می‌بینید؟ برای شما مفید بود؟ لطفا با نوشتن کامنت در زیر ما را مطلع کنید. 

ترجمه توسط itrans.ir

نظرات

در ادامه بخوانید...

5 گام ساه برای داشتن موی مناسب در روز ازدواج شما

در

1- آماده سازی ذهنی:

(سیارک): به لحاظ ذهنی خودتان را برای درمان خانگی مو ی سر آماده نمایید. از پیش، ترجیحا شش ماه قبل آغاز کنید. وقتی که تاریخ ازدواج خودتان را تنظیم کردید، زمانتان را هدر ندهید. همیشه به خاطر داشته باشید که درمان خانگی نمی تواند یک شبه معجزه ساز باشد. از مواد طبیعی و گیاهی استفاده می شود تا موی شما را از اثار مخرب مواد شیمیایی محافظت نماید. بر خلاف درمان های خانگی که طولانی مدت می باشند، درمان های مبتنی بر مواد شیمیایی نتایج سریعی نشان می دهند. اما در درازمدت روی موهای شما آثار مخربی دارند! بنابراین برای درمان طولانی مدت خودتان را آماده کنید!

2- کاندیشن عمیق

برای درمان کاندیشن عمیق، یک عدد تخم مرغ را با ماست ساده ترکیب نمایید. هم بزنید تا ترکیب صافی بدست آورید و آن را به موهایتان بمالید. این کار را حداقل یکبار در طول دو هفته انجام دهید تا موهای خود را تقویت نموده و به جذب خوب پروتئین کاندیشن عمیق کمک نمایید. در هفته یک بار موهایتان را با ترکیبی از روغن بادام، روغ نارگیل، و روغن زیتون درمان کنید. توربان تراپی کنید و موهای خودتان را به روشی طبیعی دوباره جوان نمائید!

3-موهای خود را درمان کنید:

اگر از پیش به درمان موهایتان آغاز کرده اید، درمان مشکلات مربوط به موها و مقابله با آنها آسان خواهد بود. برای مثال اگر شوره مو دارید، به طور منظم از ترکیب روغن نارگیل و لیمو استفاده کنید تا این مشکل را رفع نمایید. اگر ریزش مو دارید، از آب پیاز برای جلوگیری از آن استفاده کنید. اما به طور منظم از آنها استفاده کنید تا اطمینان یابید که این مشکلات از موهایتان زدوده شده است.(سیارک)

4- از مواد شیمیایی اجتناب نمایید:

به تمامی محصولات شیمیایی مراقبت از مو و حالت دهنده آن «نه» بگویید. در عوض از مواد طبیعی خانگی «ریتا» یا شامپوهای soap-nut استفاده کنید. می توانید از شیوه شستشوی no-poo نیز استفاده کنید و از ترکیب جوش شیرین و اب بعنوان شامپو استفاده کنید. این کار را با بکارگیری سرکه سیب بعنوان کاندیشنر طبیعی انجام دهید. واکنش موهای شما به این ماده طبیعی زمان بر خواهد بود.  

5- رنگ مو را کنار بگذارید:

رنگ آمیزی و فرکردن موهایتان را فراموش کنید. بجای آن از ترکیب حنا برای رنگ کردن موهای خود استفاده کنید.  سه بار در هفته موهای خودتان را با شامپو soap nut بشویید. اگر موهای چرب دارید از سرکه سیب برای شستن موهای خود استفاده کنید و در صورتی که موهایتان خشک است آنها را با عسل بشویید. حنا را با مشروب چای و پودر قهوه خیس کنید. به طور منظم از این دستورالعمل استفاده کنید، به این ترتیب موهای خاکستری شما در اسرع وقت از بین خواهد رفت! در ابتدای شروع به این کار، اطمینان حاصل نمایید که به موهای تان دوز متعادلی از درمان های خانگی طبیعی می رسد. نیازی به صرف پول زیاد ندارید. از درمان های خانگی مقرون به صرف استفاده کنید، آب زیاد بنوشید و آجیل، میوه و سبزی را در رژیم غذایی خود زیاد مصرف کنید. اما از همه مهمتر آرامش داشته باشید!

می دانیم که شما زیبا هستید! هیچ آرایش و مراقبت از مویی جذابیتی به اندازه ی جذابیتی که از شادی درونی تان بدست می آید، فراهم نخواهد کرد! نگاه های خیره کننده در روز عروسی تان! و داشتن یک زندگی زناشویی عالی! خوش شانس بودن! حال گام هایی ساده برای داشتن مویی بی نقص برای روز عروسی تان دارید. در صورتی که از این روش هااستفاده می کنید آن را با ما در میان بگذارید. برای چنین روز بزرگی چه برنامه ای دارید؟ دستورالعمل های مراقبت از موی خودتان را برای قبل از عروسی با ما در قسمت نظرات درمیان بگذارید!

این پست را چگونه می‌بینید؟ برای شما مفید بود؟ لطفا با نوشتن کامنت در زیر ما را مطلع کنید.  (سیارک)  

مترجم  itrans.ir

نظرات

در ادامه بخوانید...

11 نکته ای که پسران باید قبل از ازدواج بدانند

در

11 نکته ای که باید قبل از شروع رابطه با دختری که با پدرش صمیمی است، بدانید:
(سیارک)  : 1.او کوتاه نمی‌آید.
شما باید درک کنید که با او در تمام طول زندگی اش مانند یک جواهر رفتار شده است و پرتوقعی های او غیرواقع بینانه نیستند زیرا مردی( پدرش) در زندگی آن توقعات را برایش برآورده کرده است. لوس کردن و با محبت و احترام برخورد کردن، فقط توقع او نیست بلکه نیاز او هم هست. پدر او همه ی خواسته هایش را برآورده کرده است. پس اگر شما اینکار را نکنید، او خیلی زود رابطه اش را با شما پایان می دهد.


2.ناز‌نازی بار آمدن او، به معنی ننر بودنش نیست.
او ممکن است بتواند به راحتی خواسته ی خودش را پیش ببرد. او همینطور، ممکن است بتواند به نحو زیرکانه ای متقاعدتان کند کاری را که او می‌خواهد انجام دهید. اما بین بچه ننر و کسی که ناز نازی با آمده است، تفاوت وجود دارد. ناز نازی بودن به این معنی است که او متوجه مزیت هایی که دارد، می باشد، قدر آنها را می‌داند و همینطور می‌داند که چقدر کمیاب هستند. ناز نازی بودن یعنی اینکه او می داند لیاقتش چیست. اما او این را هم می‌داند که اگر رفتار خاصی از شما انتظار دارد، این دوطرفه است و خودش هم باید همان رفتار را نسبت به شما داشته باشد. دختر های اصطلاحاً بابایی، در زندگی‌ با مرد ها بخ خوبی رفتار می کنند زیرا می‌خواهند که رفتار خوب هم ببینند.
3.او هدفگرا است.
اگرچه گاهی لذت بخش است که دیگران چیز هایی را که می‌خواهد، در اختیار او بگذارند، او می داند که هیچ کسی قادر نخواهد بود همه ی چیز های مورد نیاز او را تأمین کند( هرچند پدرش گاهی این کار را انجام می‌دهد). او مسئولیت زندگی اش را بر عهده می گیرد و می داند که اگر چیزی می خواهد باید برای رسیدن به آن تلاش کند. و به دلیل اینکه پدرش همیشه مشوق اصلی او بوده و به او انگیزه می داده است، او به دنبال مردی است که او را همراهی، و به بهتر شدن تشویق کند. او با مردان بی انگیزه، رابطه عاشقانه برقرار نمیکند. او به دنبال مردی است که از نظر عاطفی بتواند به او تکیه کند؛ شخصی که او را طوری حمایت کندکه گویی قرار است با هم زندگی بسازند.
4.او به برخورد شما با زنان دیگر توجه خواهد کرد.
چه آن زن، مادر شما باشد و چه خواهرتان، او به رفتار شما با آنها دقت خواهد کرد. او به نحوه ی صحبت کردن شما درباره ی آنها توجه خواهد کرد. او میداند که رفتار شما با آنها، نشان دهنده ی رفتار آینده‌تان با خودِ او است. وقتی شرایط سختی پیش میاید، او به شما توجه می کند تا بفهمد چطور پدری(حامی) خواهید شد، چون رابطه ی او با پدرش خیلی عمیق است. اگر شما رابطه ی خوبی با زنان نداشته باشید، او به شما سخت خواهد گرفت. (سیارک
5.او درباره پدرش زیاد صحبت خواهد کرد.
او از پدرش و تمام کارهایی که در طول عمر برایش انجام داده، تعریف خواهد کرد. پدر او، علاوه بر اینکه الگوی او است، دوست او هم هست. او با غرور درباره ی پدرش صحبت خواهد کرد. و به احتمال زیاد، همانقدری که شما درباره ی پدر او می دانید، پدرش هم درباره ی شما می داند. اما او برای هر مسئله ی کوچکی از پدرش کمک نمیگیرد. مهم ترین چیزی که پدرش به او یاد داده، این است که بتواند روی پای خود بایستد. به همین علت هم گاهی اینطور به نظر خواهد آمد که او هیچ نیازی به شما ندارد. اما به یاد داشته باشید که او شما را انتخاب کرده و خواسته تا حضور داشته باشید.
6.از پدرش انتقاد نکنید.
حتی اگر او درباره ی بحث یا اختلافی که بین او و پدرش پیش آمده با شما صحبت کند، و حتی اگر از پدرش خوشتان نمی‌آید، هرگز نظری منفی درباره ی پدرش ندهید( حتی اگر خودش اینکار را بکند). او می‌تواند درباره ی پدرش قضاوت کند اما شما باید فقط در سکوت این کار را بکنید.
7.ملاقات شما با پدرش،مرحله ی بسیار مهمی برای او است.
اگر از او بپرسید که چند تا از خواستگار های او با پدرش ملاقات کرده اند، پاسخ خواهد داد که تعداد خیلی کمی از آنها. و این را بدانید که زمانی که او اجازه می دهد که با پدرش ملاقات کنید، این قدم خیلی مهمی برای او است و احتمالاً به این خاطر است که او شما را پسندیده است. و هیچ چیز به اندازه ی اینکه شما و پدرش رابطه ی خوبی با هم برقرار کنید، او را خوشحال نمی کند.(سیارک
8.پدرش نسبت به شما بسیار شکاک خواهد بود.
او با ادب و احترام با شما برخورد خواهد کرد اما در نظر هر پدری، هیچ کس برای دخترش به انداره ی کافی خوب نخواهد بود. او میخواهد دخترش را از دل‌شکستگی حفظ کند. او میخواهد مطمئن شود که دخترش انتخاب درستی می‌کند. اما بیش از همه، او به این موضوع فکر می‌کند که آیا شما خواهید توانست تمام چیز هایی را که دخترش لایق آنهاست و به آنها نیاز دارد را تأمین کنید یا نه. و تا زمانی که شما این ها را ثابت نکنید، او نسبت به قصد شما مشکوک خواهد بود.
9.نظر پدرش بر او تأثیر می‌گذارد.
فرقی نمی‌کند که او چند ساله است، به هر حال نظر پدرش بر تصمیم او تأثیر می گذارد. این به دلیل ضعف او نیست بلکه به خطر عزت و احترامی است که برای پدرش قائل است. خواهید دانست که او در صحبت ها و در عقایدش از پدرش تقلید می کند.
10.او در عقاید خود راسخ است.
اگر شما اشتباهی مرتکب شوید، او ترسی ندارد که آن را به شما گوشزد کند. درست همانگونه که او نمی ترسد با پدرش درباره مسائل مختلف بحث کند. او از چیزی که به آن اعتقاد دارد، دفاع می کند. اگر اختلافی بین شما پیش بیاید، او به شما گوش می دهد و سعی می کند منظورتان را بفهمد و به اشتباهات خودش هم اقرار می‌کند اما به همان اندازه که قوی است، لجباز می‌شود. مهم ترین چیزی که پدرش به او یاد داده این است که برای چیز هایی که در زندگی میخواهد، بجنگد و او هم همینکار را می‌کند.
11.او همیشه دختر کوچولوی پدرش خواهد بود.
اگرچه ممکن است او قوی و مستقل به نظر بیاید، پدرش یکی از معدود افرادی است که او نمی تواند بدون آنها زندگی کند. فرقی نمی کند که او چند سال دارد؛ ارتباط بین او و پدرش ورای سن و زمان است. او ممکن است به شما تعلق داشته باشد یا حتی عاشقتان باشد اما به خاطر داشته باشید که او در درجه ی اول، پدرش را دوست دارد.
" اما من اول او را دوست داشته ام و او را جایی در قلبم که همیشه به او تعلق خواهد داشت، حفظ کرده ام. و دعا کرده ام که روزی تو را بیابم اما باز هم سخت است که او را از خود دور کنم."

 این پست را چگونه می‌بینید؟ برای شما مفید بود؟ لطفا با نوشتن کامنت در زیر ما را مطلع کنید.  (سیارک

ترجمه  itrans.ir

 

نظرات

در ادامه بخوانید...

نتایج سیاست تک فرزندی در چین

در

 در چین به مردان مجرد بالای سی سال شنگنان می گویند آنها مردانی می باشند که هنوز  همسری برای خود پیدا نکرده اند و در کشوری که با عدم توازن جنسیتی فزاینده‌ای روبرواست ، این یک مشکل بزرگ می باشد.
در اثر اجرای سیاست تک فرزندی، تعداد مردان چینی میلیون‌ها نفر بیشتر از زنان می باشد و اگر چه این سیاست در سال ۲۰۱۵ کنار گذاشته شد، نتایج آن تا دهه‌ ها  بعد ادامه دار است. به دلیل عدم توازن جنسیتی، برای مردان پیدانمودن شریک زندگی مشکل شده است و احتمالا این فاصله همچنان بیشترمی شود.
بر اساس آمار تا سال ۲۰۲۰، تعداد مردان چینی جویای همسر حدود ۳۰ میلیون نفر بیشتر از زنان مجرد خواهدشد.

نیکلاس ابرستاد، کارشناس اقتصاد سیاسی، در کتاب خود به نام آینده ترکیب جمعیت، محاسبهنموده که تا سال ۲۰۳۰، بیش از یک چهارم مردان چینی سی و چند ساله هنوز در جستجوی همسر می باشند.
با توجه به کمتر بودن تعداد زنان از مردان، مسابقه برای انتخابیک همسر مناسب- و به دست آوردن دل او قبل از یک شخص دیگر- باعث شده است تا  مردان چینی برای پیدا کردن شریک زندگی حد اکثر تلاش خود را بنمایند. آنها برخی مواقع برای جلب توجه یک زن پول زیادی را با راه‌های ابتکاری و بعضی مواقع ناموفق از خرج می کنند.
در سال ۲۰۱۵ یک تاجر چینی چهل و چند ساله، یک آژانس همسریابی مستقر در شانگهای را که نتوانسته بود زنی برای او پیدا کند به دادگاه کشاند. این مرد چینی به منظور تلاش گسترده جهت یافتن شریک زندگی، حدود یک میلیون دلار خرج کرده نمود.
در مورد دیگری، یک برنامه ریز کامپیوتر در شهر گوآنگژو، در جنوب چین برای باشکوه و استثنایی بودن لحظه تقاضای ازدواج از دوست دخترش، ۹۹ آیفون خرید. متاسفانه دوست دخترش تقاضایش را رد نمود و سرافکندگی او وقتی بیشتر شد که عکس‌های این ماجرا در سراسر رسانه‌های اجتماعی به طور گسترده منتشر شدند.
بخشی از مشکل این می باشد که روش‌های قدیم و جدید ملاقات افراد همیشه نتیجه بخش نبوده و نیست. برای مدت‌های طولانی سال نوی چینی، موقعیت مناسبی برای این بود که افراد مجرد با شریک آینده زندگی شان آشنا گردند. در طول جشن سال نو چینی، که مقارن اواخر ژانویه تا اواسط فوریه می باشد مردم به خانه دوستان و خویشاوندانشان می‌روند. از این رو افراد مجرد شانس زیادی برای ملاقات همسر آینده شان دارند.
ولی این سنت دیرینه همسریابی در دنیای مدرن اهمیت خود را از دست می‌دهد. در چین مانند هر جای دیگری آشنایی از طریق آنلاین به سرعت طرفدار پیدا می‌کند و از اپلیکیشن‌های ارسال کننده پیام مانند وی‌‎چت، به طور فزاینده‌ای برای آشنا شدن با مردم استفاده می‌شود. جون لی، می‌گوید: "در سال‌های اخیر در چین قرار ملاقات ( دختران و پسران) روز به روز علنی‌تر صورت می‌گیرد و به شیوه کشورهای غربی نزدیک‌تر می‌شود. نسل جوان حق انتخاب بیشتری دارند و به جای حرف والدینشان به دنبال حرف قلبشان می‌روند."

تغییر سنت‌ها

راه‌های متعدد برای تماس به اضافه در اقلیت بودن زنان سبب شده رویه‌های معمول مردم برای آشنایی و ازدواج تغییر یابد.
جون لی، از شهر سوژو در ایالت جیانگ‌‎سو در ساحل شرق چین، یک دختر بیست و چند ساله است. او می‌گوید متوجه شده که عده فزاینده‌ای از مردان مجرد به صورت یک تیم جمع می‌شوند و یک محل تفریح عمومی را برای آشنا شدن با دختران اجاره می‌کنند.
مردان دیگری به روانکاو یا افرادی که آنها را برای زنان جذاب تر کنند متوسل می‌شوند. حتی برخی برای خلاصی از کنجکاوی والدینشان با استفاده از اپلیکیشن‌های مخصوص، یک دوست دختر قلابی کرایه می‌کنند تا او را به پدر و مادرشان معرفی کنند. گفته می‌شود ممکن است کرایه یک چنین دوست دختری حدود هزار و ۴۵۰ دلار در روز باشد.
پیدا کردن همسر برای مردان مجرد در مناطق فقیر روستایی مشکل‌تر است چون بنا بر یک سنت قدیمی، شوهر باید بتواند قبل از موافقت زن با ازدواج در حد منطقی او را از نظر مالی تامین کند.
هانگ ینگ، زنی که سی و چند سال دارد و اکنون ازدواج کرده در شرح سنتی که در چین "اقتصاد مادر زن" خوانده می‌شود می‌گوید: "اگر مردی می‌خواهد ازدواج کند، مادر زن آینده‌اش از او خواهد خواست که قبل از هر گونه ادامه مذاکره، ابتدا یک خانه بخرد. و این خود یکی از دلایل گران‌تر شدن قیمت خانه در سال‌های اخیر است."
ولی همین مشکل مالی، برای بسیاری از زنان هم پیدا کردن دوست پسر را دشوارتر می‌کند. به خصوص که عده زیادی از مردان چینی هم به دلیل هزینه مالی ازدواج تصمیم می‌گیرند دیرتر ازدواج کنند. و هنگامی هم که قصد ازدواج دارند، غالبا به دنبال زنان جوان‌تر می‌روند. اختلاف سنی ده تا بیست سال و حتی بیشتر زن و شوهر در چین امری عادی است.
هانگ ینگ می‌گوید: "وقتی زنها به ۳۲ سالگی می‌رسند، پیدا کردن مرد مناسب برایشان دشوار می‌شود. بسیاری از مردان چینی می‌خواهند با دختران جوان‌تر و زیبا‌تر ازدواج کنند." به عقیده کارشناسان، زنان هم به نوبه خود در جستجوی ثبات مالی هستند و در نتیجه به طرف مردهای مسن‌تر کشیده می‌شوند."
هدر ما، سی و چند ساله است، شوهر کرده و در شانگهای زندگی می‌کند. او می‌گوید: البته بالعکس این سناریو هم می‌تواند درست باشد. "دختران بدون خواستگار" اصطلاحی است که در مورد زنان تحصیلکرده و مستقل از نظر مالی که ازدواج نکرده‌اند، به کار برده می‌شود.

تله والدین

والدین یک عامل بزرگ فشار روی فرزندان برای پیدا کردن شریک زندگی هستند و به گفته راجر ژو، ساکن سوژو، که ۳۹ سال دارد و ازدواج کرده، آنها همیشه حضور دارند: "والدین فکر می‌کنند که مسئولیت دارند به فرزند بالغشان برای تشکیل خانواده کمک کنند. به همین جهت به فرزندشان فشار وارد می‌کنند تا شریک زندگی‌اش را پیدا کند، با او بیرون برود و خودش را برای عروسی آماده کند."
ملیندا هو، ۳۲ ساله و مجرد می‌گوید: "آشنایی‌هایی که والدین ترتیب آن را می‌دهند هنوز بسیار مرسوم است. در صورتی که دختر یا پسری ازدواج نکرده باشد، والدینش با انتقاد اجتماعی بزرگی مواجه می‌شوند از این رو معمولا والدین یک دختر علاقمندند تا قبل از این که دخترشان پا به سی سالگی بگذارد با شخصی که تا آن موقع نمی‌شناخته ملاقات و ازدواج کند."
گذشته از این گونه تلاش‌ها، بازارهای همسریابی هم وجود دارد. یکی از بزرگ‌ترین این بازارها در شانگهای است که اشباع است از آگهی‌های با دست نوشته شده والدین که شامل جزئیات اطلاعات فرزندان مجردشان مانند میزان درآمد، تحصیلات و شخصیت آنهاست. برخی از این والدین سال‌هاست که هر هفته به این بازار سر می‌زنند بدون این که به هدفشان رسیده باشند.
دلیل عمده تغییر در روش آشنا شدن مردم و این که مردها چطور زن دلخواه را به سوی خود می‌کشانند، این است که به جای ملاحظاتی مانند تامین مالی اکنون به عشق اهمیت بیشتری داده می‌شود.به طور مثال جون لی، می‌گوید عجله‌ای برای ازدواج کردن ندارد و ترجیح می‌دهد صبر کند تا مردی را که ارزش "قلب و روح" او را داشته باشد پیدا کند.
درست مثل هر جای دیگر دنیا، در چین هم قواعد جهانی عشق رؤیایی، هنوز ارزش خود را حفظ کرده است.
نتایج سیاست "تک فرزندی": مشکلات فزاینده مجرد ماندن مردان در چین، عمدتا ناشی از سیاست تک فرزندی است که در سال ۲۰۱۵ کنار گذاشته شد. برای دهه ها دولت چین زوج‌ها را محدود به داشتن تنها یک فرزند کرده بود. تاریخچه طولانی ترجیح دادن فرزند پسر سبب شد که شمار قابل توجهی از نوزادان دختر را رها کرده یا در پرورشگاه بگذارند، وسقط جنین به دلیل جنسیت جنین یا حتی در موارد قتل نوزاد دختر به کرات اتفاق افتد.

نظرات

۱۴۰۰/۱۱/۱۱در چین مدرن، آیین خانواده بسیار توسعه یافته است. به شهروندان عادی و مقامات عالی رتبه دستور داده می شود که شیوه زندگی «صحیح» داشته باشند درست است، افرادی که در موقعیت بالایی قرار دارند، همیشه آماده نیستند که به طور مقدس به بنیادهای خانواده احترام بگذارند. و سپس ژیاوسان xiaosan، همسر دوم یا صیغه، در زندگی آنها ظاهر می شوند. اما جایگاه xiaosang هم برای دخترانی که این نقش را بر عهده گرفته اند و هم برای مردانی که مسئولیت نگهداری از آن را بر عهده گرفته اند می تواند خطرناک باشد.

۱۴۰۰/۱۱/۱۱یک چینی موفق به سادگی می تواند علاوه بر یک همسر قانونی، یک زن ژیاوسان، یک همسر دوم یا صیغه یا، همانطور که بیشتر با آن آشنا هستند ، یک معشوقه نیز داشته باشد. این به دلیل ویژگی های فرهنگ تجاری کشور است. نه تنها این، هر چه یک فرد موفق تر باشد، باید زنان ثانویه بیشتری داشته باشد. به عنوان مثال، رئیس سابق یکی از بزرگترین شرکت های ساختمانی در چین دارای ۱۴۶ xiaosang بود، اما این، البته، یک استثنا است، نه یک قاعده. اگرچه "رکورددار" Xuya Qiyao واقعاً به موفقیت خود افتخار می کرد.

۱۴۰۰/۱۱/۱۱شیائوسانگ یا همسر دوم یا صیغه در زمانی ظاهر شد که کشور رشد اقتصادی سریعی را تجربه می کرد. این با سنت های دوران باستان تسهیل شد، زمانی که مردانی که قدرت و پول داشتند به سادگی آماده داشتن صیغه بودند. به گفته دانشمندان، این حتی می تواند یک ویژگی ملی خاص چینی ها در نظر گرفته شود و علاوه بر این، با مفهوم کنفوسیوسیسم مطابقت دارد. اما این پدیده جنبه دیگری هم دارد. مهاجرت جمعیت از روستاها به شهرها باعث شد تا نگاهی "به روز" به نمایندگان قدیمی ترین حرفه شکل بگیرد.

۱۴۰۰/۱۱/۱۱مد برای داشتن همسر دوم یا صیغه از جنوب چین سرچشمه گرفت، زمانی که بازرگانانی از هنگ کنگ، تایوان و سنگاپور شروع به ورود دسته جمعی به اینجا کردند. تقریباً هر یک از آنها همسرانی در سرزمین خود داشتند، اما در محل زندگی جدید، زیبایی های جوان زیادی وجود داشتند که از روستاهای دور آمده بودند و آرزو داشتند جای پای خود را در شهر به دست آورند. طبیعتاً در بین آنها کسانی بودند که در ازای هدیه، پول و اجاره آپارتمان از فرصت خوشحال کردن یک مرد ثروتمند غافل نشدند.

۱۴۰۰/۱۱/۱۱ آشنایی با مردی ثروتمند که دارای پول و قدرت است، به دختر نوید انواع مزایایی را می دهد. اولاً،  مطمئناً آپارتمانی را برای یک همسر جوان و کم سن و سال معمولاً در یک منطقه خوب اجاره می کند . ثانیاً، او ماهانه 10000 تا 20000 یوان دریافت خواهد کرد. و ثالثاً مبلغ پرداختی ماهانه شامل هدایایی که از مشتری دریافت می کند (اعم از پوشاک و لوازم و جواهرات ) نمی باشد. 

۱۴۰۰/۱۱/۱۱اولین و اصلی ترین خطر برای Xiaosang البته در وضعیت معشوقه نهفته است. اگر زوجه رسمی از وجود یک معشوقه مطلع شود، عواقب آن غیرقابل پیش بینی است. در همان زمان، انتقام، به عنوان یک قاعده، نه یک شوهر خائن، بلکه معشوقه جوان او را فرا می گیرد. شیائوسانگ (معشوقه یا صیغه ) اغلب از سوی همسران مقامات مورد ضرب و شتم قرار می گیرد و گاهی اوقات به سلامتی آنها آسیب جبران ناپذیری وارد می شود. اما استثناهایی نیز وجود دارد. یک مورد شناخته شده است که زن و معشوقه یکی از مقامات نه تنها همدیگر را می شناختند، بلکه با هم دوست بودند و حتی در مورد بچه ها به هم کمک می کردند. به طور طبیعی، حتی رقبای جوان‌تر نیز رویای بیرون راندن زن مسن‌تر را  دارند، بنابراین می‌توانید از آنها انتظار حقه‌ای کثیف را نیز داشته باشید.

۱۴۰۰/۱۱/۱۱رقابت زیاد در بازار به مردان این امکان را می دهد که از بین زنان جوان و زیبای زیادی انتخاب کنند و xiaosan که به سن 24 تا 28 سالگی رسیده است، بی رحمانه با زیبا های جوان تر و هنوز دست نخورده تر مبادله می شود. به هر حال، موارد انتقام از خود حامیان با همسر دوم یا صیغه آنها غیر معمول نیست. به محض اینکه آنها شروع به ترتیب دادن درگیری های غیرمنتظره می کنند، عصبانی می شوند یا شروع به شکایت بی پایان می کنند، مجازات فوراً فرا می رسد. و بی ضررترین نتیجه به سادگی "اخراج" خواهد بود. اما تاریخ موارد بسیاری را می‌داند که حامی دیروز به زیردستان خود دستور می‌دهد که به سادگی او را از شر همسر دوم یا صیغه خلاص کنند.

۱۴۰۰/۱۱/۱۱به نوبه خود، همسر دوم یا صیغه، با علم به اینکه رابطه با یک مرد نمی تواند برای همیشه ادامه یابد، سعی می کنند با دقت بسیار رفتار کنند و زمینه مالی را برای عقب نشینی از قبل آماده کنند . و رسانه های چینی ادعا می کنند که هر یک از مقامات فاسدی که افشا شده بودند، به طور معمول حداقل یک معشوقه داشتند، اما اغلب چندین نفر بودند. حتی ترس از قرار گرفتن در معرض و ممنوعیت در سطح قانونگذاری، مردان چینی را از تمایل به صیغه داشتن باز نمی دارد.

در ادامه بخوانید...

ازدواج با این تیپ مرد‌ها اشتباه است

در


ازدواج و تشکیل خانواده موضوعی است که همه دختران و پسران مجرد درباره آن فکر می کنند.موضوع ازدواج اما برای دختران دم بخت و انتخاب همسر قدری پیچیده تر است ، شریک زندگی مناسب چه ویژگی هایی نباید داشته باشد؟ سوالی که شاید کمتر به آن فکر کرده باشیم و همیشه دنبال این هستیم که مرد رویاهای من چگونه باید باشد.

ما در این گزارش درباره مردانی می نویسیم که ازدواج با آنها شما را به دردسر می اندازد.

مردی که پیش از شما با دخترهای بسیار زیادی در ارتباط بوده است

می‌دانم که دارید چه فکری می‌کنید؛ حتما می‌گویید که بالاخره همه ما در این زمینه گذشته‌ای داریم. اما آیا به‌نظر شما می‌توان به مردی که روابط بسیار زیادی در گذشته داشته است، اعتماد کرد؟ هنگامی‌که روابط گذشته‌ یک مرد آن‌قدر زیاد هستند که نمی‌توانید از آنها سر دربیاورید، می‌تواند یک علامت هشدار باشد که او فرد متعهدی نیست. شما باید کنجکاو شوید که چرا همه روابط قبلی او که کم هم نیستند، به شکست منجر شده‌اند. آیا او به طرف مقابلش خیانت کرد؟ آیا پس از یک مدت طولانی همچنان تعهدی به آن رابطه نداشت؟ آیا به دخترهای قبل از شما گفته است که قصدش ازدواج نیست؟ به‌علاوه با وجود دخترهای بسیار زیادی که قبلا در زندگی او بوده‌اند، قطعا این احتمال وجود دارد که بخواهد به یکی از روابط گذشته‌اش برگردد. بنابراین یادتان باشد که اگر به‌دنبال فرد مناسب برای ازدواج هستید، از مردانی که روابط قبلی متعددی داشته‌اند، دوری کنید.(سیارک)

مردی که در مورد آینده رابطه‌تان هیچ صحبتی نمی‌کند

این مورد کاملا واضح است. اگر مردی به‌هیچ‌وجه در مورد آینده و برنامه‌هایی که در ذهنش دارد با شما صحبت نمی‌کند، یعنی تمایلی به ازدواج با شما ندارد. چنین مردی چون به هیچ‌چیز متعهد نیست، می‌تواند به زندگی باب‌ میلش ادامه دهد، بدون آنکه هیچ‌گونه احساس مسئولیتی در قبال شما داشته باشد. برای زنی که در آینده‌ نزدیک به‌دنبال ازدواج است، این یک علامت هشدار جدی به‌حساب می‌آید. یک رابطه‌ی سالم باید شامل گفت‌وگوهای مستقیم و صادقانه در مورد اهداف و برنامه‌های آینده‌ی دو طرف باشد.

مردی که در اغلب اوقات بدون شما بیرون می‌رود

برای یک زوج بسیار عادی است که زمان‌های مخصوص به خودشان را داشته باشند و در تمامی اوقات با هم نباشند، با این حال اگر طرف مقابل شما در اکثر مواقع به‌تنهایی بیرون می‌رود و از شما نمی خواهد که همراهی‌اش کنید، این می‌تواند یک علامت هشدار باشد. به‌علاوه یک مرد باید بخواهد شما را به دوستان و آشنایانش نشان دهد و با دوستان و اطرافیان شما نیز آشنا شود تا ببیند که آیا زوج مناسبی هستید یا خیر. اگر احساس می‌کنید که شما را پنهان می‌کند و دوست ندارد در جمع‌های دوستانه‌اش حاضر شوید، در اغلب موارد به این معناست که شما و این رابطه برای او چندان جدی نیستید.

مردی که بیش‌ازحد به کارش علاقه دارد

یک مرد پُرکار و سخت‌کوش قطعا جذاب است اما بعضی اوقات این ویژگی مثبت می‌تواند به یک مانع در مسیر رابطه شما تبدیل می شود. یک مرد بسیار پرکار ممکن است آن‌قدر به شغل و آینده‌اش در آن حرفه متعهد باشد که نتواند به این زودی‌ها به ازدواج و تشکیل خانواده فکر کند. به‌احتمال زیاد دلیلش این است که آن‌قدر سرگرم انجام کارهای لازم برای پیشرفت در شغلش است که وقت یا ظرفیت ذهنی کافی را برای تمرکز روی خود یا رابطه‌اش ندارد.

مردی که با زن‌های دیگر بیش‌ازحد گرم می‌گیرد

مردی که با زن‌های اطرافش بیش‌ازحد گرم می‌گیرد، به این زودی‌ها قصد ازدواج ندارد. دلیلش این است که اگر در مورد طرف مقابلش واقعا جدی بود، می‌توانست از این کار دست‌ بردارد و فقط با همان زن حرف بزند و شوخی کند. درحالی‌که شوخی و سرزندگی ایرادی ندارد اما مردی که مرد زندگی باشد نباید به‌هیچ‌وجه با زنان دیگر رفتاری گرم و صمیمانه داشته باشد. این یک علامت هشدار بزرگ است.(سیارک)

مردی که اصلا بچه نمی‌خواهد

یکی از شیرینی های زندگی بی تردید فرزندآوری و بچه دار شدن است، لذت مادر شدن با هیچ چیزی قابل مقایسه نیست، مردی که بچه نمی خواهد اگرچه شاید به مفهوم این نباشد که قصد ازدواج ندارد اما نشانه‌ آن است که برای یک رابطه‌ جدی به‌هیچ‌وجه آماده نیست. شما باید در مورد برنامه‌ها و اهداف آینده او به‌طور جدی صحبت کنید و اگر متوجه شدید که تمایلی ندارد در مورد آینده صحبت کند، یعنی احتمالا به این زودی‌ها قصد ازدواج ندارد.

مردی که هنوز در مورد رابطه‌ی قبلی‌اش صحبت می‌کند

کاملا طبیعی است که یک مرد گاهی اوقات در لابه‌لای حرف‌هایش به رابطه‌ی قبلی‌اش اشاره کند اما اگر این کار را بیش‌از حد و به دفعات زیاد انجام می‌دهد، می‌تواند یک علامت هشدار باشد. اگر طرف مقابل شما دائما به رابطه‌ قبلی‌اش فکر می‌کند، نشانه آن است که برای تعهد به شما آمادگی لازم را ندارد.

مردی که دوستانش خیلی جوان‌تر از خودش هستند

همه ما دوستانی در سنین مختلف داریم، با این حال هنگامی‌که یک مرد فقط دوستان کوچک‌تر از خودش داشته باشد، نشانه‌ آن است که به بلوغ فکری کامل نرسیده است. همچنین اگر تمام دوستان او اهل مهمانی و خوشگذرانی باشند و در مورد شغل یا روابط‌شان جدی نباشند، او هم این‌گونه خواهد بود. واقعیت این است که شخصیت هر کس تا حد زیادی شبیه دوستانش خواهد شد. بنابراین اگر طرف مقابل‌تان به همراه چنین دوستانی به یک مهمانی دعوت باشد، به‌احتمال زیاد از رفتن به آن مهمانی صرف‌نظر نخواهد کرد تا در خانه بماند و با همسر یا نامزدش وقت بگذراند. منبع:جام جم

نظرات

در ادامه بخوانید...