عکس پروفایل در شبکه های اجتماعی درباره چه چیزی صحبت می کند

در

 

آواتار ها در شبکه های اجتماعی درباره چه چیزی صحبت می کنند

به گفته روانشناسان ، شخصیت های کارتونی وضعیت عاطفی کاربر را منعکس می کنند و تصاویر حیوانات بر ویژگی های شخصیت او تأکید می کنند. 
در عصر توسعه اینترنت و شبکه های اجتماعی ، آواتار به چهره ای مجازی برای طرفداران چت در وب تبدیل شده است. کسی که می توانید در اینترنت ملاقات کنید! برخی ترجیح می دهند به جای تصویر خود یک نماد را در پروفایل خود بگذارند ، در حالی که برخی دیگر به شکل یک قهرمان کارتونی یا یکی از بسیاری از افراد مشهور ظاهر می شوند. یک آواتار می تواند در مورد ماهیت فردی که او را برای ارسال در صفحه خود در شبکه اجتماعی انتخاب کرده است ، چیزهای زیادی بگوید.
 
- نماد تصویری است که یک شخص به عموم مردم عرضه می کند. برای شبکه های اجتماعی ، مردم تصاویری را انتخاب می کنند که تا حد ممکن بسیاری از فضیلت هایشان را نشان می دهند ، در مورد خصوصیات شخصی صحبت می کنند. روانشناسان می گویند: "معمول است که شخص از نوعی تصاویر استفاده کند تا وضعیت و احساسات درونی خود را نشان دهد ."
 

 

آواتار عکس های شخصی چه می گویند

بسیاری از کاربران پنهان کردن چهره خود را در پشت تصاویر مختلف ضروری نمی دانند. البته شخصی که عکسی در آواتار دارد ، به حق می تواند صاحب چنین کیفیتی مانند باز بودن باشد. اما این تنها کیفیتی نیست که عکاسی می تواند درباره آن صحبت کند.
در نوار یک دوست ، اغلب می توانید عکس هایی را مشاهده کنید که کاربران را با همرزمان خود جذب می کند.
 
- از عکس هایی که دو نفر در آنها به تصویر کشیده شده است ، به عنوان نوعی گفته می شود که فرد تنها نیست ، او یک فرد دوست داشتنی و دارای یک خانواده است. با کمک چنین آواتارها همچنین توضیح داد که :عکس های زوج راهی برای به اشتراک گذاشتن شادی آنها است.  
 
علاوه بر یک دوست عزیز ، کودکان می توانند روی نماد نمایش داده شوندد. در چنین مواردی می توان گفت والدین شاد به دنبال به اشتراک گذاشتن شادی خود با دوستان هستند. هنگامی که شخصی عکس جدیدی را در صفحه خود قرار می دهد ، انتظار دارد که مردم دقیقاً در مورد آن طرف از زندگی او - خانواده ، فرزندان یا چیزهای جدیدی صحبت کنند.
همه کاربران دوست ندارند از عکسهای خود به عنوان آواتار استفاده کنند. خوشبختانه ، در چنین مواردی می توانید در اینترنت تصاویر بسیاری را پیدا کنید.
 
- تصاویر می توانند دو چیز را نشان دهند. اولاً ، صاحب چنین آواتار همان چیزی نیست که او ادعا می کند ، خصوصیاتی را نشان می دهد که دوست دارد از آن برخوردار باشد. دوم، با کمک تصاویر یک فرد می تواند یکی روی یکی از صفات شخصیتی خود، که شاید مردم متوجه نمیشوند تاکید کند.
 

 

آواتار شخصیت های کارتونی چه می گویند

حتی بزرگسالان نیز چند قهرمان کارتونی را فراموش نمی کنند و اغلب از تصاویرشان به عنوان آواتارهای خاص خود استفاده می کنند.
 
- شخصیت های کارتونی همیشه تصاویر چیزی آسان ، مثبت ، سرگرم کننده هستند. ارتباطات بسیار پایداری با قهرمانان وجود دارد. وقتی از یک شخصیت کارتونی به عنوان آواتار استفاده می کنیم ، بیشتر اوقات ما خود را با احساسی که این قهرمان منتقل می کند ، ارتباط می دهیم. چنین آواتارها شخصیت یک شخص را به خوبی منتقل نمی کنند ، اما حالتی که او اکنون در آن قرار دارد بسیار واضح است .
 

 

آواتار قهرمانان منفی چه می گویند

به هر حال ، کاربران نه تنها از تصاویر شخصیت های مثبت به عنوان آواتار بلکه افراد شرور را انتخاب می کنند. به گفته روانشناسان ، انتخاب چنین قهرمانی لزوماً نشانگر خصوصیات منفی شخصیت یک شخص نیست. چنین تصویری ممکن است به عنوان یک روش محافظت عمل کند.
 
- کاملاً ممکن است که فردی که نماد آوانار شرور را به در پروفایل خود می گذارد به خودی خود بسیار آرام باشد. اما مواقعی وجود دارد که فرد حوصله مثبت بودن در همه چیز را ندارد. با استفاده از تصویر یک شخصیت منفی ، می تواند بگویید که بهتر است اکنون از من دوری کنید. این تصویر به دیگران هشدار می دهد.
 

 

آواتار حیوانات چه می گویند

دوستداران حیوانات در صفحات شبکه های اجتماعی دوست دارند در مورد حیوانات خانگی خود لاف بزنند و غالباً تصویر حیوانات خانگی در آواتار قرار می دهند. علاوه بر گربه ها و سگ ها ، حیوانات وحشی نیز در بین کاربران محبوب است.
 
- هر حیوان دارای خصوصیات بارز خود و کاریزما ی خاص خودش است. حیوان موجود در آواتار می تواند بر ویژگیهای شخصیت یک شخص تأکید کند. افراد با این یا آن حیوان شناسایی می شوند.
 
جولیا رابرتز یا برد پیت را جعل می کنید ؟! روانشناسان می گویند شما فقط می خواهید مثل آنها باشید.

 

آواتار از شخصیت های مشهور

استفاده از عکس های افراد مشهور به عنوان آواتار در بین زنان و مردان محبوب است. برای دختران در چنین مواردی ، کل تصویر یک فرد مشهور مهم است - لباس ، آرایش ، صورت اما پسران اغلب عکس هایی را ترجیح می دهند که فقط چهره فرد را نشان می دهد.
 
- زنان ، به طور معمول ، با کمک یک نماد "سلبریتی" نشان می دهند که دوست دارند چه چیزی باشند. بیشتر اوقات ، اینگونه است که دختران تمایل خود را برای مطابقت با تصویر یک فرد مشهور درک می کنند.مردان اغلب عکس های پرتره از ستاره ها را انتخاب می کنند. به طور معمول ، مردانی با چنین آواتارها با یک فرد مشهور ارتباط می یابند و به دستاوردهای او احترام می گذارند.
 
نباید نسبت به افرادی که پشت تصاویر قهرمانان و افراد مشهور پنهان شده اند ، مغرضانه عمل کنید.
 

 

آواتار از خلاقیت فرد چه می گوید

و بدون کمک یک متخصص مشخص است که افرادی که خلاقیتهای خود را با کمک آواتارها نشان می دهند ، اهداف متفاوتی دارند. 
 
- مردان با کمک آواتارهای کپی رایت به نتایج فعالیت های خود می بالند و زنان به این امر احتیاج دارندکه بپرسید، چگونه او این یا آن چیز را انجام داده است.
 

 

آواتارهای متناقض چه می گویند

کاربران شبکه های اجتماعی را می توان طبق یک اصل دیگر تقسیم کرد - کسانی که تقریباً هر هفته آواتار خود را تغییر می دهند و کسانی که تقریبا هرگز آنها را جایگزین نمی کنند.
 
- به احتمال زیاد ، کسی که غالباً آواتار را تغییر می دهد ، زمان زیادی را در وب می گذراند و دائماً در حال برقراری ارتباط است ، و هنگامی که ما در جریان ارتباط هستیم ، همیشه یکسان نیستیم. هر روز فرد متفاوت است و تصاویر به نمایش آن در وب کمک می کنند. برای کاربران ، تغییر آواتار تقریباً همانند تغییر لباس در زندگی روزمره است. علاوه بر این، تغییر اجازه می دهد تا آواتار برای جلب توجه باشد.
کسانی که عکس پروفایل را به ندرت تغییر می دهند ، به گفته روانشناس ، به سادگی از شبکه های اجتماعی به عنوان منبع اطلاعات استفاده می کنند. یک عکس برای چنین کاربران فقط شناسه ای است که با استفاده از آن می توان در اینترنت به راحتی تشخیص داده شوند.
 
اگر شخصی یک آواتار در شبکه های اجتماعی ندارد ، برچسب یک شخص مرموز را به او نچسبانید.
 

 

افراد بدون آواتار

در اینترنت کاربرانی وجود دارند که به هیچ وجه آواتارها را در حساب های خود در شبکه های اجتماعی بارگذاری نمی کنند. روانشناسان توصیه نمی کنند که فوراً برچسب شخص مرموز را بر روی چنین کاربرانی بچسبانید. شاید چنین کاربرانی فقط از طریق اینترنت اطلاعات دریافت می کنند و هیچ دلیلی برای به اشتراک گذاشتن عکس های شخصی خود با عموم نمی بینند. 

نظرات

در ادامه بخوانید...

تفاوت های رشدی در دختران و پسران / صورتی و آبی، عروسک ها و کامیون ها

در


(سیارک) دختران و پسران به اندازه قفسه های اسباب بازی برای دخترها و پسرها با هم تفاوت ندارند. نه همه دخترها به رقص باله و لاک ناخن علاقه دارند و نه همه پسرها می خواهند وقتی بزرگ شدند، آتش نشان و بازیکن فوتبال شوند. درحالیکه مطالعات نشان می دهد به هنگام تولد فکر آنها مانند یک لوح سفید، خالی از زمینه های جنسیتی نیست. برای مثال، دختر بچه ای که بی نظم و ترتیب و بی قاعده تربیت و بزرگ می شود، در نهایت ممکن است این دختر رفتارهای پسروار از خود نشان دهد، اما همچنان در او احتمال بروز مهارت های خاص دخترانه وجود دارد. والدین بایستی نسبت به ویژگی های منحصر بفرد و خاص فرزندانشان بسیار حساس باشند، ضمن بخاطر داشتن این امر که مسئله جنسیت حداقل منجر به تفاوت های اندکی در میان آنان خواهد شد.

توسعه و رشد فیزیکی

به گزارش سایت بی بی سنتر ، پسران و دختران تا اواخر سالهای ابتدایی خود با سرعت مشابهی به لحاظ فیزیکی رشد می یابند. دختران عموماً در اواخر دوران ابتدایی، سرعت رشد قدی بیشتری نسبت به پسران دارند، اما در طی چند سال پسران رشد جهشی داشتند که منجر به رشد قدی بیشتری نسبت به دختران شد. درحالیکه رشد قدی دختران در سال حدود سه اینچ است، رشد قدی پسران حدود 3 تا 4 اینچ در سال است.

مهارت های حرکتی

به گزارش سایت آنلاین بی بی سنتر، پسران عموماً سریعتر از دختران مهارت های حرکتی درشت از جمله دویدن و برقراری تعادل را در خود پرورش می دهند. در مقابل، دختران سریعتر از پسران مهارت های حرکتی ظریف از جمله نوشتن را در خود پرورش می دهند. با توجه به کتاب «رشد کودک؛ اصول و دیدگاه ها» نوشته جوآن لیتلفیلد کوک و گِرِگ کوک ؛ ویرایش سال 2009،

پسران از دوران نوزادی تا اواخر زندگی خود، تمایل دارند تا سطوح باالاتری از فعالیت های فیزیکی را نسبت به دختران از خود نشان دهند. از آنجا که دختران کمتر فعال هستند و مهارت های حرکتی ظریف را زودتر از پسران از خود نشان می دهند، آنها نسبت به پسران به هنگامی که وارد مدرسه می شوند، برتری دارند.

مهارت های فضایی

اگرچه تفاوت ها در اغلب این مهارتها، به طور کلی ناچیز است – و برخی از این تفاوت ها به دلیل نوع برخورد و رفتار جامعه با افراد بر اساس جنسیت آنها، به کلی تغییر کرده اند – اما بر اساس نظریه های کوک ، یک تفاوت عمده میان دختر و پسر آن است که پسران در آزمون های مهارت های فضایی عملکردی بهتری نسبت به دختران دارند. یک نمونه از مهارتهای فضایی، تواناییِ تصور ذهنی از اشیا به هنگامی است که از زوایه ای متفاوت به آن نگاه شود. این مهارت و توانایی در میان پسران از سنین 9 تا 13 سالگی و در دوران نوجوانی پرورش می یابد.

مهارت های زبانی

اگرچه پسران به هنگامی که سخن از مهارت های فضایی به میان می آید، دست بالاتری دارند، اما دختران در مهارت های زبانی و کلامی مقدم ترند. دکتر آنیتا سِتی در سایت آنلاین مهارت های فرزند پروی می نویسد که دختران در سنین پایین تر تمایل به صحبت کردن ، استفاده از لغات دارند، ونسبت به پسران در سالهالی ابتدایی خود، سطح بالاتری از فهم زبانی و پیچیدگی زبانی را از خود نشان می دهند. برای مثال، دختران می توانند تا سن 16 ماهگی، حدود 100 کلمه را تولید و بیان کنند، درحالیکه پسران در همان سن ممکن است 30 کلمه را تولید کنند. این مسئله تا دوران مدرسه ادامه دارد که نوشتن، هجی کردن، و به طورکلی زبان برای دختران راحتتر از پسران است. برخی تفاوت ها درمهارت های این چنینی در طول زمان تقلیل می یابد، اما با گذشت زمان مهارت های مانند نوشتن همچنالن در دختران نسبت به پسران برتری دارد.

بلوغ

به گزارش سایت بی بی سِنتر، دختران سریعتر از پسران به دوران وجوانی و بزرگسالی رشد می کنند. برخی از دختران در سنین هشت سالگی به بلوغ می رسند که پستان ها و موهای ناحیه تناسلی شان رشد می کند و در برخی دیگر ممکن است این امر تا سنین دوازده سالگی اتفاق نیافتد. سپس در دختران یک جهش رشدی اتفاق می افتد . در طول پنج سال از زمان رشد سینه ها، عادت ماهیانه می شوند. اما در پسران عموماً اولین نشانه های بلوغ (بزرگ شدن بیضه ها، و سپس بزرگ شدن آلت تناسلی و رشد مو در ناحیه تناسلی) تا سنین حدود نه سالگی دیده نمی شود. این مقاله ادامه دارد در قسمت بعدی به "تفاوت های جنسیتی به لحاظ ساختاری" پرداخته می شود.(سیارک)

نظرات

در ادامه بخوانید...

5 جنبه ی مثبت شبکه های اجتماعی

در

شبکه های اجتماعی از شما فرد بهتری می سازد. چگونه شبکه های اجتماعی مثل فیس بوک و توئیتر می توانند شخصیت شما را تغییرد هند. احتمالا راجع به جنبه های منفی شبکه های اجتماعی چیزهایی شنیده اید. پس به این سادگی ها هم نیست.
این موضوع بسیار جالب است و باید بیشتر مورد توجه قرار بگیرد. در اینجا دلایلی وجود دارد که نشان می دهد شبکه های اجتماعی فقط زیان آور نیست.


1. شبکه های اجتماعی می تواند زندگی شما را نجات دهد.
از شبکه های اجتماعی استفاده می کنیم تا کل سیاره ی زمین را در جیب خود بگذاریم. با میلیون ها منبع ارتباط پیدا کرده و ویدئوها را تماشا کرده و خود را به دیگران نشان می دهیم . در عرض چند ثانیه می توانید پاسخ فردی را که میلیون ها مایل آن طرف تر است بدهید. اخبار و پیام ها منتشر می کنیم که به جهان نشان می دهیم که ما یا فرد دیگری به کمک و مساعدتمان نیاز دارد. یافتن اهداکنندگان و اسپانسرها به راحتی صورت می گیرد. این کار باعث نجات زندگی افراد بسیاری می شود! همان طور که دیده می شود ،‌ شبکه های اجتماعی ابزار قدرتمندی است که به نجات ما در موقعیت های دشوار کمک می کند. (سیارک
2. شبکه های اجتماعی به عنوان ابزار عالی
شبکه های اجتماعی بیش از آن می تواند توسط شما برای کمک به افراد نیازمند به کار رود. محل هایی که افراد را تشویق به اهدای لباس و غذا به فقرا در کشورهای در حال توسعه یافته می کند، را بررسی کنید. اطلاعات زیادی در مورد افراد بحران زده در اوگاندا یا دیگر کشورهای افریقایی وجود دارد. با سازمانی در آن محل تماس گرفته و سوال کنید گه نوع کمکی از دست شما بر می آید. در کشور خود داوطلب شده یا به گروه داوطلبان خارج از کشور بپیوندید.
3. شبکه های اجتماعی مهارت های ارتباطاتی را ارتقاء می دهد
افراد درون گرا نیز می توانند با افراد اطراف خود در سراسر جهان ارتباط بر قرار کنند بدون اینکه احساس کنند مورد قضاوت قرار می گیرند. آنها می توانند یاد بگیرند که با دیگران بدون حس ناراحتی ارتباط برقرار کنند. در واقع، اینترنت ،‌چز عجیبی برای بیرون گراها نیز هست. اکنون پیدا کردن دوست و یادگرفتن از افرادی در کشورهای خارجی کار بسیار آسانی شده است. پیام را تایپ کرده یا از طریق چت زنده با دیگران صحبت می کنیم. تمام این ابزارها مهارت های ارتباطی ما در عرض چند روز بهبود می دهد. زبان های جدیدی فرا گرفته و سنت ها و فرهنگ های مختلفی را می شناسیم. (سیارک
4. رسانه های جمعی ما را اجتماعی می کند
از شبکه های اجتماعی استفاده کنید در صورتی که بدنبال افرادی هستید که علایقشان مثل شما است. در مجامع مختلفی شرکت کرده و راجع به موضوعاتی بحث کنید که شما را نگران کرده است. می توانید به راحتی افرادی را پیدا کنید که به شما مشاوره داده یا تجربه ی خود را با شما تقسیم کنند. می توانید همین کار را شما برای آنها انجام دهید. می توانید فردی باشید که مردم بدنبال آن هستند ! احساس راحتی می کنید زمانی که در رقابت های آنلاین مختلف شرکت می کنید. رفاقت و تمایل شما برای اجتماعی شدن را اثبات کنید. سپس وقتی که به حد کافی احساس آسودگی کردید ، خواهید توانست به طور آفلاین نیز با افراد ملاقات کنید. شما می دانید اکثر کسانی که به طور آنلاین ملاقات می کنید شاید یک روز شخصا با آنها دیدار کنید.
5. شبکه های اجتماعی افراد را دور هم جمع می کند
به خاطر شبکه های اجتماعی جهان کوچکتر شده است. شما وقتی بفهمید هزاران نفر به طور آفلاین با هم ملاقات می کنند ، تعجب کنید. افراد همدیگر را برای بدلایل مختلفی ملاقات می کنند. بسیاری از ما CV ها و درخواست نامه های کار ارسال می کنیم. سپس برای مصاحبه برای شغلی با ئیس آینده ی خود دعوت شده که برای اولین بار با او به طور آنلاین دیدار کرده ایم. برخی برای دوستی یا حتی عشقبازی با هم ملاقات می کند. داستان های جالب زوج های ازدواج کرده ای وجود دارد که زمانی در ملاقات آنلاین با هم دیدار کرده اند . می بینید که شبکه های اجتماعی می تواند افراد را دور هم جمع کند. عالی است که امروزه مردم همدیگر را سریعتر پیدا می کنند.

آیا ترک فیسبوک باعث شادی بیشتر ما می شود

این پست را چگونه می‌بینید؟ برای شما مفید بود؟ لطفا با نوشتن کامنت در زیر ما را مطلع کنید.  (سیارک

ترجمه  itrans.ir

نظرات

در ادامه بخوانید...

5 چیزی که معمولا دختران در روز قرار خود انجام می دهند

در

ما نمی توانیم همیشه مطمئن باشیم که از اولین قرار خود لذت برده یا نخواهیم برد. چیزی که ما می دانیم این است که می خواهیم ، آن روز ، کامل باشد. بیایید ببینیم چه چیزهایی توسط دختران در روز قرار انجام می شود.


1. می خواهند شیک به نظر برسند.
ما در خانه متفاوت به نظر رسیده و رفتار می کنیم. زمانی که بیرون می رویم خیلی تغییر می کنیم. یقینا نسبت به زمانی که در قرار حاضر شده ایم ، کاملا متفاوت هستیم ، مگر غیر از این است ؟ در خانه ، در میان خانواده و دوستان خود با پوشیدن تی شرت و جین و بدون آرایش حس خوبی داریم. آمادگی برای روز قرار به لوازم شیک ، آرایش کامل ، عطر و ادکلن و کفش پاشنه بلند نیاز دارد.
2. شکستن سکوت
سکوت برای ما کمی عجیب به نظر می رسد. بنابراین ، صحبت راجع به چیزهای نامناسب مثل دوست قبلی خود حتی کار را بدتر می کند. برای اینکه احمق یا عجیب به نظر نرسید ،‌ در مورد موضوعاتی فکر کنید که آمادگی صحبت را در مورد آنها دارید اگر دوستتان نمی داند راجع به چه چیزی صحبت کند. سعی کنید موضوع معمولی راجع به سرگرمی ها ، سفر و .. باشد و تلاش کنید از بحث های سیاسی، جنسی و مذهبی بپرهیزید. (سیارک
3. اضطراب و بی قراری
در روز قرار اضطراب نداشته باشید ، عصبی بودن اصلا جالب به نظر نمی رسد. آرام باشید و از گفتگو، هوای بیرون، رستورانی که قرار ملاقات را در آن گذاشته اید، لذت ببرید. طبیعی بوده و به یاد داشته باشید که شما کسی هستید که " انتخاب کننده" اید. مهم نیست آن فرد چقدر شما را دوست داشته باشد ، حتی اگر از او متنفر هستید ، یا با او در آینده نخواهید ماند. رئیس باشید و احساس رئیس بودن کنید.
4. لبخند بزنید
لبخند زدن چیز بدی نیست. در اینجا ایده ی اصلی این است که بدانید چه چیزی واقعا باعث خنده ی شما می شود. آیا دوست شماست که باعث می شود احساس استرس یا خجالت کنید و شما می خواهید فرار کنید؟ یا واقعا او را دوست دارید و خنده ی شما صادقانه است؟
5. پوشیدن لباس های آزار دهنده
از پوشیدن لباس های تنگ و کفش های نامناسب خودداری کنید. شما نباید خود را به محنت بیاندازید. روز قرار یک مصاحبه ی شغلی نیست. روز قرار دقیقا به خوبی پیش می رود اگر احساس شادی داشته باشید. شما نباید دیگران را تحت تاثیر قرار دهید. به یاد داشته باشید که شما ملکه اید و بگذارید دوستتان کسی باشد که قصد دارد شما را بفریبد.

 این پست را چگونه می‌بینید؟ برای شما مفید بود؟ لطفا با نوشتن کامنت در زیر ما را مطلع کنید.  (سیارک

ترجمه  itrans.ir

نظرات

در ادامه بخوانید...

اینترنت و عواطف

در


عواطف، بطور فزاینده ای در زمان ما در تمامی حوزه های واقعی و اجتماعی، در حال رشد هستند. این بهاگذاری مجدد ابعاد عاطفی یک فرد، در حضور معمولی وی بعنوان موضوع تحقیق در بسیاری از زمینه های دانش و اطلاعات، آشکار شده است. همچنین در مطالعات پیرامون رسانه ها و ارتباطات و به ویژه در ارتباط با استفاده از فناوری دیجیتال، یک علاقه ی آکادمیک به عواطف وجود دارد. این مقاله، زمینه ی مطالعه پیرامون عواطف و همگرایی فناوری دیجیتال را به خصوص در استفاده از اینترنت، ترسیم می کند. به نظر می رسد یک زمینه ی مرتعش، گسترده و پیچیده ی مطالعاتی است که در آن، پیشنهادات در انواع مختلف گرد هم می آیند، هم طرح های تئوری و هم طرحهای اسلوبی(روش کار). این مقاله، مروری کلی از تحقیقات صورت گرفته در این حوزه را فراهم آورده است که شامل مطالعه ی رسانه های اجتماعی بعنوان فضاهایی که در آن ها، احساسات تقابل دارند، همه گیری عواطف بزرگ مقیاس یا تحلیل های مربوط به عواطف در صحنه های دیجیتال، در میان سایر موضوعات به چشم می خورند.

نتیجه می گیریم که نت، نه تنها احساسات را در کاربران بر می انگیزد و بعنوان کانالی برای بیان عواطف عمل می کند، بلکه مسیری را که در آن، این ویژگی، تعدیل و نمایش داده می شود، همچنین وضعیت هویت فردی کاربران اینترنت را نیز مشخص می کند.

بر خلاف دوران قبل، که در آن ابعاد عاطفی شخصی، معمولاً در پیش زمینه نگهداشته می شد و منحصر به حیطه ی زندگی شخصی بود، امروزه ما غرق در یک فرهنگ احساسی هستیم، حیطه ای که در آن پارامترها، همگی قلمروی زندگی اجتماعی هستند. اگر از طریق سنت غربی، انعکاس طبیعت عواطف بشر، همیشه حاضر بوده از نوشته های ارسطو گرفته و تا همین اواخر، در نوشته های رنه دکارت، اسپینوزا یا ویلیام جیمز و سایرین یک "چرخش عاطفی" نیز در دهه های اخیر در محیط های علمی و دانشگاهی رخ داده است. در مفهومی که احساسات، موضوع مطالعه ی رشته های علمی مختلف هستند(مانند مردم شناسی، اقتصاد، زبان شناسی، مهندسی کامپیوتر و غیره). علاوه بر این، پیشرفت های صورت گرفته پیرامون عصب شناسی، موجب کمک به برجسته سازی نقشی که احساسات در فرآیند ذهنی دارند و اهمیت آن ها در توسعه ی عملکردهای مغزی شده است.
بنابراین، پیشنهادهای تئوریک متعددی پیرامون احساسات صورت گرفته، که عقلانی هستند و از هر دو جنبه ی عصب شناسی زیستی و اجتماعی فرهنگی قابل توضیح اند. از این نظر، باید توجه شود که درک احساسات، تجربه ی آن ها، بیان و ارتباطات بدون به حساب آوردن شرایط اجتماعی که در آن آشکار شده اند، امکانپذیر به نظر نمی رسد؛ متعاقباً، یکی از پیشنهادهای نظری نتیجه بخش، پیشنهادی است که از "جامعه ی احساسات" نشأت گرفته و رشد و توسعه یافته است. بر خلاف آن، حقیقت پیچیده ی این واقعیت که طبیعت انسان، آن را به هدف مطالعه ی میان رشته ای تبدیل کرده، اگرچه درباره ی آن هنوز دید جامعی وجود ندارد، مستعد گردآوری کردن و تکمیل تمامی این زمینه های مختلف است. همچنین هیچ اتفاق نظر مفهومی و علمی و فنی درباره ی رخدادهای مطرح شده در اینجا مانند عواطف، احساسات، حالات و علایق وجود ندارد. (سیارک
به موازات رشد ابعاد عاطفی در زندگی اجتماعی و در جوامع علمی و دانشگاه ها در دو دهه ی اخیر، همچنین شاهد پذیرش اجتماعی در حال رشد اطلاعات و فناوری ارتباطی(ICT) هستیم. فناوری، کاملاً در زندگی روزمره ی ما تلفیق شده و انتخاب، فراگیری و حضور همیشگی دستگاه های دیجیتالی، یک مشکل صرفاً کمی نیست چراکه "توزیع گسترده ی آن ها، سفارشی ساخته شدن آن ها و احتمال اتصال(وابستگی) دائمی که آن ها ایجاد کرده اند، موجب شناسایی جنبه های متعدد زندگی هر روزه و پیشرفت همزمان فردیت و اجتماعی بودن گردیده است". هیچ شکی وجود ندارد که امروزه مردم در هر دو محیط آفلاین و آنلاین، به یکدیگر وابسته هستند؛ علاوه بر این، روابط اجتماعی در حال حاضر در هر دو زمینه، بصورت جفت شده و قرین حضور دارند. در همان زمان، حوزه ی دیجیتال دارای صفات منحصر به فرد خود است که ناشی از طبیعت الکترونیکی آن بوده، و در عوض، ابعاد احساسی فرد را تحت تأثیر قرار می دهد. زندگی اجتماعی سنتی، که آهسته تر و محلی تر بود، دارای همزیستی با زندگی اجتماعی دیجیتال(سریع تر و ریشه کن کننده) است.
بنابراین، این ها دو رژیم فضا زمانی هستند؛ و هر یک با رژیم احساسی متناظر، همراه شده اند. رژیم احساسی فنی، اساساً رژیمی است از هیجانات احساسی، که در آن، مقدار احساسات، مهم است در حالیکه رژیم سنتی، اساساً رژیم کیفیت احساسات است. اگرچه امکانپذیر نیست که رژیم فنی روزی رژیم سنتی را باطل و بی ارزش کند چراکه مورد آخر، شرایط احتمالی پیشین بوده و بی چون و چراست. به هر حال، "همراستا بودن هر دو رژیم احساسی، خللی را بین منطق احساسی هر سیستم، ایجاد می کند". علاوه بر این، چنین همزیستی، تحلیل های فناوری دیجیتال احساسات را گسترده و پیچیده می کند، چراکه باید معانی مشتق شده از هر دو را در دنیای دیجیتال و فیزیکی، مورد اشاره قرار دهد.

از یک چشم انداز تاریخی، می توانیم بگوییم که رابطه ی دنیای غرب با فناوری، همیشه به شدت احساسی بوده است. چراکه فناوری همیشه در حوزه ای نوظهور بوده است، پیدایش آن، این سوال را که چگونه جریانات جدید وارد دنیای قدیم و آنچه شناخته شده است، می شوند را مطرح می کند.

این فرآیند، همانطور که توسط Fortunati و Vincent مطرح شده، "بصورت دوگانه، از یک سو بین محور کنجکاوی، کمیابی، خطر جدید و عدم قطعیت ایفای نقش می کند و از سوی دیگر، شامل عادات قدیمی، قطعیت پایدار، امنیت و ایمنی است". علاوه بر این، مجموعه ای از معانی، سمبل ها و ارزش های مرتبط با فناوری وجود دارند. بنابراین، هر نوآوری فنی، بخصوص در آغاز، گفتمانی را بین متعصبان مذهبی و افراد شکاک یا طبق نظر Umberto Eco، بین "کاشفان یوحنایی و عموم مردم" ایجاد می کند.
امروزه، همزیستی و از یک سو، اهمیت رشد ابعاد عاطفی در زندگی اجتماعی و از سوی دیگر، نقش فناوری و بخصوص اینترنت در تمامی تقابلات، به حیطه ی جستجو اجازه داده تا نقطه ی تقاطع هر دو واقعیت و بسیار غنی و متنوع باشد. این،هم در چهارچوب تئوری و هم در اسلوب شناسی، همچنین در مسائل، احساسات، گروه های اجتماعی یا دستگاه های دارای فناوری خاص که امروزه، موضوع مطالعات و انتشارات متعددی هستند، درست است........ادامه دارد.ترجمه  itrans.ir 

نظرات

در ادامه بخوانید...

اینستاگرام فضایی برای به اشتراک گذاشتن بی هنری! فرصتی که ما در اختیار احمقها میگذاریم

در

مثل اکثر خبرها و اتفاقات حوزه فضای مجازی داستان حمله نسیم اقدم نجفی به مقر یوتیوب در آمریکا و کشته شدنش(خودکشی) عمری دو، سه روزه داشت. و امروز در اکثر شبکه های اجتماعی و پیام رسانها به ندرت صحبتی از این اتفاق بود و بیشترین خبر در این مورد مربوط به تصمیم یوتیوب برای افزایش امنیت در دفاتر بین‌المللی‌اش بود. واقعیتش این است که فضای مجازی برای اکثر مردم کشورمان و حتی جهان جنبه سرگرمی دارد. لذا حتی وقتی که  خاستگاه اتفاقی به این مهمی مربوط به این شبکه ها باشد چندان جدی گرفته نمیشود. در این سالها اینستاگرام به عنوان یک شبکه مجازی مبتنی بر تصویر و ویدئو فرصتی مناسب برای کسانی بود که به نوعی قابلیت تولید محتواهای جذاب تصویری داشتند تا صفحات پر فالوور و بزرگی را راه‌اندازی کنند و از این طریق با طرفداران خود ارتباط برقرار کنند.

 

داخل و خارج ندارد، اوضاع خراب است

اجازه بدهید در همین ابتدای کار عرض کنم که تقریبا در تمام دنیا هستند افرادی که بدون هیچ هنر خاصی و صرفا با یک سری حرکات احمقانه صاحب فالوور های میلیونی شده‌اند و این قضیه صرفا مختص ایران نیست. جالب اینجاست که پیجهایی که ویدئوهای این افراد بی هنر را به عنوان حرکات احمقانه و دیوانه‌های مجازی منتشر میکنند تقریبا به همان تعداد دنبال‌کننده دارند. اکثر این افراد معتقدند که زندگی خصوصی خودشان است و هر طور که دوست داشته باشند آن را به نمایش میگذارند.

البته در سایر نقاط دنیا بسیاری از صفحات بزرگ شخصی مربوط به افرادی هستند که به نوعی هنر تولید ویدئو و کلیپ های جذاب را دارند و اصولا با کمترین هزینه ویدئوهای کمدی تولید میکنند که انصافا جذاب هستند و بازیگران آنها هم اکثرا خصوصیات حداقلی یک بازیگر را دارند و اتفاقا با همین ویدئوها سعی در فرهنگ سازی هم دارند. لذا به هیچ وجه کلیات زندگی خصوصی خودشان را به نمایش نمیگذارند و اصولا آنچه را به اشتراک میگذارند که برای ساختنش زحمت کشیده‌اند و به نوعی پشت ساخت آن ویدئو یک هدف وجود دارد  هر چند در میان آنها هم به وفور افراد بی هنر یافت میشود که با حرکات ژانگولر و یا بی معنی سعی در جذب فالوور دارند.

در بحث ما به هیچ عنوان صحبت از افراد معروف و مشهور که در جامعه حقیقی شناخته شده هستند نیست. در هر صورت این افراد که موسوم به سلبریتی هستند برای مردم شناخته شده‌اند و مطمئنا صفحاتشان در شبکه های اجتماعی برای مردم جذاب است. در همین مورد میتوان به صفحه مهراب قاسم خانی که با زبان طنز  و کپشنهای نسبتا طولانی  به موضوعات روز می پردازد اشاره کرد،  آقای امیر مهدی ژوله و بعضی دیگر از طنزنویسان کشورمان توانسته اند با عموم مردم ارتباط بگیرند که البته اگر افراد شناخته شده ای نبودند،  شاید،  کسی برای طنزشان تره هم خرد نمیکرد.

 ولی به هر حال اینکه این افراد تصمیم گرفته‌اند که با  استفاده از شهرت و هنرشان و در غالب طنز به موضوعات روز اجتماعی بپردازند قابل تقدیر است چرا که هستند هنرمندانی که به جز تصاویر آتلیه‌ای و پرتره‌هایی رنگارنگ از خودشان، عموما با یک کپشن کاملا بی ربط، هیچ چیز مفیدی برای ارائه در صفحاتشان ندارند و صد البته این موضوع هم به خود هنرمند ارتباط دارد و صرفا در مقام مقایسه معتقدیم مورد اول استفاده بهتر و مفیدتری است چراکه همین افراد گروه دوم با انتشار اخبار کارها و آثار خود یک ارتباط بسیار مفید و بدون واسطه با طرفداران خود برقرار میکنند که همین روش از موارد مفید استفاده از این شبکه‌ها است.

بر خلاف بسیاری از موارد فرهنگی که نمونه های خارجی  بهتر از موارد داخلی هستند کلیت آنچه در خارج از ایران در شبکه های اجتماعی میگذرد هم اصلا قابل قبول نیست و تفاوت چندانی با داخل ایران ندارد هر چند در بحث تعداد کامنتهای حاوی کلمات توهین آمیز و فحاشی به افراد، ما در ایران با اختلاف صاحب رتبه اول هستیم. ولی حتی کشورهای پیشرفته دنیا هم از فرهنگ کلی که بر شبکه های اجتماعی حاکم است راضی نیستند ولی خوب در بسیاری موارد آنها از ما جلوتر هستند و استفاده‌های بهتری از شبکه‌های اجتماعی می کنند

در اینجا صفحات موفق که یک هنر خاص را به مخاطب معرفی کنند بسیار کم است. البته هستند نمونه هایی که حتی از طریق همین صفحاتشان توانسته اند به سالنهای نمایش و تلویزیون راه پیدا کنند.

بدون ذکر نام چند جوان خوش ذوق و با استعداد در همین سالها با ساخت دابسمش شروع کردند و انصافا کارهای جذابی هم خلق کردند و حتی این اواخر موفق با ساخت کلیپهای بسیار جالبی با سطح جلوه‌های ویژه قابل قبول و بالاتری از اکثر نمونه‌های خارجی  مثل کلیپ بازی جی تی آی و یا مورتال کمبات شدند که اتفاقا با استقبال فوق العاده عظیمی هم مواجه شدند  او حالا در بعضی سالنها با دوستانش نمایش کمدی موزیکال اجرا میکند و مردم بلیط میخرند و به تماشای کارهایشان میروند. حتی جدیدا به تلویزیون هم راه پیدا کرده‌اند و در ایام عید در چند آیتم نوروزی حاضر بود. هرچند معتقدم که آنها فعلا بازیگر خوبی نیستند و از چند آیتم نمایشی که در صفحه‌هایشان منتشر کردند به وضوح میتوان فهمید که توانایی کار اصولی بازیگری را ندارند ولی مسلما با استعدادی که دارند شاید در آینده بتوانند.حالا به هرجهت این افراد را می‌توان به عنوان موفق‌ترین افراد در اینستاگرام فارسی برشمرد که با تولید محتوای مناسب و جذاب و متناسب با فرهنگ ایرانی به موفقیت دست پیدا کرد‌ه‌اند ولی متاسفانه از این نمونه‌ها بسیار کم است و اکثر ایرانیهایی که از صفحات اجتماعی برای معروف شدن و یا بهره اقتصادی استفاده میکنند یک صفحه پابلیک دارند که شروع به انتشار هر چیزی در آن میکنند. از عکس و ویدئوی خودشان تا پارتی و مهمانی و قلیان کشیدن و هیکل عضلانی و بینی عملی و اصرار بر طبیعی بودنش و دندان لمینیت و  روابط عاشقانه و مزخرفات فلسفی در حالیکه بدون لباس به دوربین زل زده‌اند.

در مقابل همان نمونه موفقی که به آن اشاره کردم یکی از خزترین و بی هنرترین  و به نوعی بدنام ترین افراد از حیث اخلاقی در اینستاگرام به رقمی نزدیک یک میلیون فالوور رسیده‌ است، در واقع این فرد که یکبار با انتشار یک ویدئو موسوم به پلیس فتا و دستگیری به واسطه انتشار عکس چندین دختر دستگیر شده بود و ابراز ندامت توام با اشک تمساح هم کرده بود در ورژن بازگشتی خودش در اینستاگرام نه تنها خبری از پشیمانی در اخلاق و کردارش دیده نمیشود بلکه با انتشار ویدئوهایی از رقصیدن، مشروب خوردن، مزخرف گفتن، فحاشی به دیگران، دعو‌ا و بیان  کلمات زشت و غیراخلاقی  و حتی دستمایه قرار دادن فوتبالیستها، تحت هر شرایطی  فالوور جمع میکند. این افراد به واسطه تعداد فالوور های چندصد هزارتایی دچار توهم سلبریتی بودن میشوند و شروع به تز دادن درباره هر چیزی میکنند. به واقع هر کسی که صفحات این افراد را فالو میکند در به وجود آمدن این توهم مقصر است.در مجموعه این رفتارها و عکس العملهای ما در قبال چنین افرادی است که میتواند در بعضی موارد حتی منجر به وقوع فاجعه شود.

بله، فاجعه! آنهم در حد اندازه‌های بین المللی هر چند به شخصه معتقدم که شهروند هر کشوری تحت تاثیر فرهنگ و قوانین آن کشور قرار دارد و اصولا هر رفتاری که از این اشخاص سر میزند چه منفی و چه مثبت به هیچ عنوان قابل اتصال به مردم کشور زاذگاه آن شخص نیست چرا که هر آنچه رخ داده است به واسطه سالها حضور و تاسی آن افراد از فرهنگ و قانون کشوری است که در آن رشد کرد‌هاند لذا نه از مدال افتخار آوردن این افراد احساس غرور میکنم و نه از حرکات احمقانه آنها خجالت زده میشوم ولی متاسفانه در شرایط کنونی دنیا چنین دیدی ندارد، خصوصا وقتی پای ایران در میان باشد هر عمل غیر اخلاقی و غیر قانونی از جانب هرکسی که به نوعی به ایران مرتبط باشد تبعات رسانه‌ای سنگینی برای نام ایران خواهد داشت.

 خوب به موضوعی که در ابتدای بحث مطرح کردیم برگردیم : نسیم اقدم نجفی

این خانم صاحب یک صفحه در اینستاگرام و البته یک کانال در یوتیوب بود، یوتیوب به واسطه فیلتر بودن در ایران چندان مورد توجه کاربران اینترنت نیست و صرفا از این فضا برای دیدن ویدئو استفاده میکنند نه اشتراک و قراردادن ویدئوهای شخصی و ترجیحشان استفاده از اینستاگرام است. خانم نجفی یک صفحه در اینستاگرام داشت به نام نسیم سبز که البته چند ساعت پس از آن اتفاق توسط اینستاگرام بسته شد

او در صفحه خودش ویدئوهایی را با مضمون حفاظت از محیط زیست مبارزه با گوشت خواری، مخالفت با تجمل گرایی و  ویدئوهایی با تم طنز به اشتراک میگذاشت. همانطور که میبینید موضوعاتی که در مرکز توجه این خانم قرار داشتند مسائل کاملا مهم و از معضلات زندگی بشر امروزی بودند اما  واقعیتش این بود که خانم نجفی فاقد کوچکترین استعدادی در بحث ساخت کلیپهای سرگرم کننده بود. لحن صدا و حرکات این خانم به شدت نچسب بود و تمام ویدئوهایی که منتشر میکرد از یک تکنیک ساده تعویض بکگراند بهره می بردند. طبیعی ترین عکس العملی که سایر افراد جامعه به این کلیپها میتوانند داشته باشند نادیده گرفتن آنها وعدم توجه و فالو نکردن صفحه شخصی این فرد است. چراکه صفحات بسیار بهتر و آموزنده تر و جذاب تری در رابطه با حفاظت محیط زیست در همین شبکه اجتماعی اینستاگرام وجود دارد که اگر کسی دغدغه محیط زیست دارد میتواند آن صفحات را دنبال کند اما متاسفانه واکنش جامعه ما کاملا برعکس است. صفحه خانم نجفی روز به روز بر تعداد فالوور هایش افزوده میشود ویدئو های این خانم در صفحاتی که به تمسخر افراد اینچنینی میپردازد منتشر شود و طبق عادت دیرین کاربران اینستاگرام به دنبال  صفحه اصلی خودش باشند تا آنجا را فالو کنند و هم چند فحش آبدار نثارش کنند و هم ویدئوهایی منتشر شده اش را به صورت داغ و تازه از صفحه خودش تماشا کنند.

خوب تا اینجا همه چیز جنبه فان و شوخی دارد. کسی پیدا شده که مدعی دفاع از حقوق حیوانات و محیط زیست است ولی ویدئوهای مسخره‌ای به اشتراک میگذارد پس برویم فالو کنیم تا بخندیم.

ولی متاسفانه خانم نجفی و امثال ایشان  خیلی زود دچار این توهم میشوند که  انسانهای محبوب و شناخته شده ای در بین مردم هستند و به اصطلاح سلبریتی شده‌اند. به تز دادنهای بی سر و ته شان ادامه میدهند. ویدئوهایشان نه به واسطه جذابیت و فرهنگ سازی بلکه به خاطر تمسخر سازنده کلیپ چند صد هزار لایک و ویوو میخورند ولی  آنها بی خبر از اصل ماجرا، بعد از مدتی تحمل کوچکترین مخالفتی با صحبتها و رفتارشان در فضای واقعی را از دست میدهند. رفتارشان در واقعیت همان میشود که در مجازی توهمش بر آنها مستولی شده است. این فرد اعمال محدودیت سنی بر ویدئوهایش را در یوتیوب تاب نیاورده است. چند ویدئوی مشابه و حتی غیراخلاقی تر در یوتیوب را میبیند که محدودیت سنی ندارند (نامناسب برای کودکان) به این توهم که او آدم مهمی است از این برخورد به جوش می آید و اسلحه دست میگیرد و به مقر یوتیوب میرود و چند نفر را زخمی می کند و بعد خودش را میکشد.

نمی دانم این خانم بیماری روحی خاصی داشته یا نداشته است(خودش در یکی از ویدئوهایش میگوید ندارد) ولی قطع به یقین تعداد فالوور ش در شبکه اجتماعی در به جود آمدن و یا تشدید بیماری روحی‌اش بی تاثیر نبوده است.

البته واضح است که نمیشود ویدئوهایی که در یوتیوب به اشتراک گذاشته میشود ندید، یعنی تا نبینیم از محتوایش  خبر نداریم ولی میشود بعد از دیدن چندین و چند ویدئوی بی سر و ته و بی مزه از یک شخص بار دیگر به ویدئوهای منتشر شده از جانب همان شخص بی اعتنایی کرد. هر چند روی سخنم در اینجا بیشتر با کسانی است که این افراد را در صفحات مجازی دنبال می کنند. تعداد بسیار زیادی جوان با استعداد در کشورمان وجود دارد که به یک یا چند هنر در سطح عالی تسلط دارند، ساز می زنند، نقاشی میکشند، داستان مینویسند و در همین صفحات اجتماعی آثارشان را به اشتراک می گذارند ولی دریغ از 50 فالوور ! نوع نگاه ما به فضای مجازی غلط است. مسلم است که سرگرمی یک هدف اصلی در استفاده از این فضاها است، به جنبه های اقتصادی و علمی و گردشگری و سایر موارد هم هر کدام در مقاله ای جداگانه میشود پرداخت ولی اینکه به واسطه سرگرم شدن هر کسی را دنبال کنیم و موجبات ایجاد توهم سلبریتی در این افراد شویم در هیچ منطقی نمیگنجد. اصلا درک اینکه افراد عادی چرا باید صفحات پابلیک داشته باشند و خصوصی‌ترین صحنه‌های زندگیشان را به اشتراک بگذارند برای شخص نگارنده سخت است. صفحاتی که مطالب علمی مفید  به اشتراک میگذارند به زحمت پنج هزار دنبال کننده دارند ولی صفحه فردی که چندش‌ترین رفتارهای اجتماعی را به جلوی دوربین به صورت زنده به اشتراک میگذارد نزدیک به هشتصد هزار نفر فالوور دارد. بی شک این شخص در یک جامعه ایده‌آل باید در یک بیمارستان روح و روان بستری شود. هر چند درآمد این افراد بابت تبلیغات در صفحاتشان ماهانه بیش ازدهها برابر یک کارمند است و مسلما آنها برای حفظ این جایگاه و درآمد از هیچ کاری در صفحه اجتماعیشان دریغ نمیکنند حتی اگر اینکار  تمسخر صدها هزار نفر را در پی داشته باشد ولی یک نفر را به فالوور های میلیونی آنها اضافه کند.

یکی از صحبتهای بسیار جالبی که در بعضی صفحات مجازی در مطرح شده است و اتفاقا می تواند بسیار مفید هم باشد تحریم کسب و کارهایی است که تبلیغات اجناس و خدماتشان را به صفحات این افراد واگذار میشوند یک پیج که از طرفداران کمپین محبوب احمقها را معروف نکنیم است در یک پست جالب نوشته بود تعداد فالوور های این افراد هر چقدر هم که باشد در مقابل تعداد کلی کاربران فضاهای مجازی بسیار کم است لذا هر کدام از کاربران فضای مجازی به محض مشاهده تبلیغ یک محصول توسط این افراد آن بیزنس و محصول را تحریم کنند. هر چند این موضوع تا حدودی بیرحمانه است و صاحب یک تجارت صرفا به دنبال دیده شدن محصولش است اما از این جهت که رعایت مباحث اخلاقی در تبلیغات یک موضوع مهم و قابل تامل است، شاید بد هم نباشد که ما  هم با پیوستن به این کمپین تلنگری به تمام کسانی که به هر طریقی باعث ادامه روند بی اخلاقی این افراد در شبکه‌های مجازی می‌شوند بزنیم

پس آیا وقت آن نرسیده که همین الان به صفحه اینستاگرام خودمان سر بزنیم و ببینیم که چه تعداد از افراد اینچنینی را فالو داریم و چقدر در اتفاقات ناگواری که این مجانین در آینده میتوانند رقم بزنند شریکیم؟

لطفا احمقها را معروف نکنیم، همین حالا یک گام مثبت بردارید و چند نفر از این افراد را برای همیشه فراموش کنید.

در سیارک بخوانیم:

چگونه از سلامت روان خود مراقبت کنیم؟

روشهائی برای سم زدائی دیجیتالی

تاثیر شغل بر سلامت روان

اهداف درمان روانکاوی بخش دوم

تفاوت حسادت و حسرت چیست؟

راهکارهای عملی مقابله با افسردگی

نظرات

در ادامه بخوانید...

بهترین فیلم‌های دنیای سینما سی مورد بخش اول

در

(سیارک)چه چیزهایی دست به دست هم می‌دهند تا یک فیلم، بدل به اثری مانده‌گار و خاطره‌انگیز شود؟ چگونه است که برخی فیلم‌ها برای مدتی طولانی در خاطره‌ها می‌مانند و برخی دیگر به سرعت (یا به مرور زمان) به فراموشی سپرده می‌شوند؟ دادن جواب قطعی به این سؤال‌ها کمی دشوار است، بااینحال می‌توان به نکاتی دراین خصوص اشاره کرد؛ برخی فیلم‌ها به خاطر داستان تأثیرگذارشان به یاد می‌مانند، گاهی نیز بازی بازیگر یک فیلم به قدری خوب و کارشده است که مدت‌ها زمان نیاز است تا از خاطرمان پاک شود، برخی اوقات  یک فیلم به قدری از نظر بصری، خوب و زیبا طراحی شده است که فراموش کردن آن غیرممکن می‌شود. نکته دیگر اینکه تنها از نام فارسی فیلم‌هایی استفاده شده است که در ایران با آن نام مطرح شده‌اند و برای همه آشنا است.

در این مقاله قصد داریم به بررسی فیلم‌هایی بپردازیم که در گذر زمان دستخوش فراموشی نشده‌اند و هنوز که هنوزه، می‌توان با دیدن آنها لذت برد. ناگفته نماند که در لیستی که تهیه شده، جایی برای فیلم‌های سیاه و سفید و کلاسیک سینمایی، برای به رخ کشیدن دانشمان از سینمای کلاسیک نداریم. درحقیقت ما تلاش کرده‌ایم فیلم‌هایی را در این لیست لحاظ کنیم که از دیدنش لذت خواهید برد، نه آن دسته از فیلم‌هایی که مدام توسط دیگران توصیه می‌شود. با سیارک همراه باشید.

خوانندگان عزیز در نظرداشته باشید که در پایان هرمورد قسمتی تحت عنوان نقل قول وجود دارد که درآن دیالوگی ماندگار از فیلم نقل می‌شود. نکته دیگر اینکه تنها از نام فارسی فیلم‌هایی استفاده شده است که در ایران با آن نام مطرح شده‌اند و برای همه آشنا است.

آواتار 2009 (Avatar)

این فیلم، یکی از آن مواردی است که از لحاظ بصری، طراحی فوق‌العاده‌ای دارد. حتی کسانی که منتقد استفاده از امکانات مربوط به تکنولوژی در فیلم‌ها هستند، با دیدن جلوه‌های بصری آواتار، زبان به تحسین آن گشوده‌اند. جالب است بدانید با امکانات سه بعدی که در این فیلم مورد استفاده قرار گرفته‌ شد، تکنولوژی در دنیای سینما به مرحله تازه‌ای وارد شد. در زیر این ظاهر و طراحی زیبا اما، می‌توان از روایت یک داستان عاشقانه فوق‌العاده لذت برد و در ضمن داستان فیلمنامه حرفی برای گفتن و پیامی اجتماعی دارد. آواتار فیلمی است که دیدن آن به علاقه‌مندان به دنیای سینما توصیه می‌شود.

نقل قول: جیک سالی (با بازی سم ورثینگتون): «من برای تحمل سختی، تبدیل به سرباز نیروی دریایی شدم. با خود گفتم که قادر به فائق آمدن بر هر سختی‌ای خواهم بود. تمام آن چیزی که همیشه خواستارش بودم، چیزی بود که ارزش جنگیدن داشته باشد.»

صورت زخمی 1983 (Scarface)

بخش بزرگی از فیلم‌های سینمای آمریکا، به روایت داستان گروه‌ها و باندهای خلافکاری و گانگستری می‌پردازد، اما «صورت‌زخمی» فیلمی در این ژانر است که بیش از سایر رقیبان توجهات را به خود جلب کرده و هنوز که هنوزه درباره آن اظهارنظر می‌شود. داستان مهاجر کوبایی که با تصاحب قدرت تبدیل به یک دیوانه تمام‌عیار می‌شود، بسیار تأثیرگذار است. صحنه‌ای که در اوایل فیلم دیده می‌شود (صحنه اره‌برقی) همچنان به خوبی و بی‌پرده نشان از خشونت موجود در میان گروه‌های خلافکاری مواد مخدر دارد. تونی مونتانا، هرچه بیشتر قدرت پیدا می‌کند، طمع‌کارتر می‌شود. تصمیماتی که در طول داستان می‌گیرد، درنهایت منجر به مرگ او می‌شود، مرگی که به گونه‌ای به تصویر کشیده شده، که هرگز فراموش نخواهد شد.

نقل قول: تونی مونتانا (با بازی آل پاچینو): «شما به کسانی همچون من احتیاج دارید تا انگشت اتهام خودرا به سویم دراز کنید و بگویید `او آدم بدی است`. خب حالا که چی؟ شما بدل به چه می‌شوید؟ انسانی خوب؟ نه. شما خوب نیستید. شما فقط به خوبی بلدید نقاب به صورتتان بزنید و مخفی شوید. شما خوب بلدید دروغ بگویید. من، من این مشکل را با خودم ندارم. من، من همیشه حقیقت را به زبان می‌آورم. حتی زمانی که درحال دروغ گفتن هستم. خب، حالا وقتش رسیده که به آدم بد شب بخیر بگویید!»

The Notebook 2004

درحقیقت نویسنده این مقاله خود این فیلم را مشاهده نکرده است و ممکن است برایتان این سؤال پیش بیاید که چگونه فیلمی را که ندیده است، به دیگران پیشنهاد می‌کند. البته این کار دلیلی دارد. هرزمان که نویسنده این مقاله با خانمی هم‌کلام شده و می‌گوید که این فیلم را ندیده است، به او اصرار می‌کنند که حتما باید این فیلم را مشاهده کند. خلاصه‌ای از داستان این فیلم از این قرار است که زن و مردی وارد رابطه‌ای عاشقانه با یکدیگر شده و مشکلاتی در مسیر رسیدن به یکدیگر برایشان حادث می‌شود، اما درنهایت و زمانی که کمی سنشان بالاتر می‌رود، به یکدیگر می‌رسند. درحقیقت این فیلم بدل به دستگاه سنجش‌گری شده است که خانم‌ها برای سنجش وفاداری یک مرد، از آن استفاده می‌کنند و مرد خودرا با نقش اصلی مرد این فیلم مقایسه می‌کنند.

نقل قول: نوح (با بازی رایان گوسلینگ): «من آدمی معمولی هستم و چیز بخصوصی ندارم، مردی با افکار انسان‌های عادی و معمولی، زندگی‌ام هم همانند دیگران بوده و کار آن چنانی‌ای نکرده‌ام. مجسمه و یادبودی برای من برپا نشده است و به زودی به فراموشی سپرده خواهم شد. تنها از یک جنبه در زندگی خود به موفقیتی باشکوه رسیدم؛ من کس دیگری را با تمام وجود، با روح و قلبم، عاشقانه دوست داشته‌ام و برای من همین کافی است تا خودرا انسانی خوشبخت بدانم.

Audition 1999

برای اینکه تصمیم بگیرم که فیلم ترسناکی تا چه حد بروی من تأثیر گذار بوده است، به این فکر می‌کنم که پیش از اینکه به خواب فرو بروم، چند صحنه از آن فیلم را به طور کامل، در پیش چشم خواهم داشت. بر این اساس «Audition» یکی از ترسناک‌ترین فیلم‌هایی است که تاکنون دیده‌ام. داستان فیلم درمورد مردی است که همسر خودرا از دست داده و زنانی را دعوت کرده، با آنها مصاحبه می‌کند تا ازمیانشان یکی را به عنوان همسر جدید خود برگزیند. او زنی جوان و زیبا را برای این منظور انتخاب می‌کند که نامش آسامی یامازاکی است (با بازی ایهی شینا)... نقشی که بدل به یکی از روان‌پریشان ماندگار دنیای سینما و ژانر وحشت می‌شود. این فیلم‌های صحنه‌های بسیار خشنی دارد که دیدنشان برای هرکسی آسان نیست. نکته آزاردهنده‌تر، لذتی است که این زن جوان از این لحظه‌ها می‌برد و این دیگر به هیچ‌وجه چیزی نیست که به سادگی بتوان با آن کنار آمد.

نقل قول: آسامی یامازاکی: «درد درد درد درد درد درد!»

فرانکشتاین جوان Yong Frankenstein 1974

مل بروکس، استعداد عجیبی در ساخت فیلم‌های کمدی دارد و این فیلم دقیقا آنچیزی است که در سری فیلم‌های «Scary Movie» سعی می‌شود چیزی شبیه به آن تولید شود. دیالوگ‌های بازیگران در فیلم با مهارت مثال‌زدنی‌ای نوشته شده‌اند و زمانی که هر بازیگر دیالوگش را ادا می‌کند، دقیقا بهترین زمانی است که آن دیالوگ باید ادا شود. پاسخ‌های طعنه‌آمیز ایگور (با بازی مارتی فلمن) به دکتر فرانکشتاین (با بازی جین وایلدر) همیشه خنده را به روی لب تماشاگران فیلم خواهد آورد. اگر از آن دسته کسانی هستید که فیلم‌های قدیمی‌تر خیلی برایتان خوشایند نیست، با دیدن این فیلم ممکن است نظرتان عوض شود.

نقل قول:

ایگور: «دکتر فرانکشتاین...»

فرانکشتاین: «فرونکشتین.»

ایگور: «توداری منو مسخره می‌کنی.»

فرانکشتاین: «نه، تلفظ درستش فرونکشتین است. ... تو باید ایگور باشی.»

ایگور: «نه، اسم من هم آی گور (Eye-gor) تلفظ می‌شه.»

The One Percent 2006

The One Percentدومین فیلم مستند جانسون و پسرش (جیمی جانسون) است و روایت زندگی خانواده‌هایی است که نود و نه درصد ما به احتمال قریب به یقین در خواب هم، تصور چنین زندگی‌ای را نخواهیم کرد. جیمی که خود در خانواده‌ای ثروتمند به دنیا آمده است، با ورود به دنیای خانواده‌های ثروتمند آمریکایی و تصویربرداری از زندگی آنها، به ما نیز این شانس را می‌دهد تا آشنایی هرچند مختصری با زندگی این خانواده‌ها پیدا کنیم. از دیگر نکات جالب این مستند رفتار پدر جیمی در طول فیلمبرداری است که معمولا به مخالفت با فرزند خود می‌پردازد. البته با اتفاق‌هایی که تنها چند سال پس از اکران این مستند می‌افتد، می‌توان درک کرد که چرا پدر جیمی با این کار فرزندش مخالفت می‌کرده است؛ بنگاه‌های معاملات مسکن دچار ورشکستگی شده و بسیاری از مردم قادر به خرید منازل این افراد شدند.

نقل قول: جیمی جانسون: «یک درصد آمریکایی مرفح و ثروتمندی که در این کشور زندگی می‌کنند (ازجمله من و خانواده‌ام) چیزی حدود چهل درصد از درآمد و منابع کشور را در اختیار دارند و میانگین درآمد سالیانه ما از مجموع درآمد خانواده‌هایی که نود درصد پایین جدول را تشکیل می‌دهند، بیشتر است.»

Cinderella Man 2005

جیمز برادوک (با بازی راسل کرو) یک مبارز بوکس است و شرط‌های عجیب و غریبی می‌بندد و در مسابقاتی شرکت می‌کند که احتمال بردش به نظر خیلی کم می‌رسد، اما همه این کارها را او به این خاطر می‌کند که می‌خواهد در مسابقات سنگین‌وزن برای خود جایی دست و پا کند. نقش جیمز یکی از ماندگارترین‌های دنیای سینما است. کارگردان این فیلم، رون هوارد، با مهارتی مثال‌زدنی، فضای فیلم را بگونه‌ای از آب درآورده که تماشاگر فیلم کاملا احساس می‌کند در دهه سی میلادی آمریکا به سر می‌برد و می‌تواند هرچه تمام‌تر با داستان این فیلم (که براساس داستانی واقعی نوشته شده است) ارتباط برقرار کند. بسیاری از بازیگرانی که در این فیلم به ایفای نقش پرداخته‌اند، قادر به دریافت جایزه‌های بسیاری شدند. Cinderella Man فیلمی است که در ژانر فیلم‌های ورزشی اگر بهترین نباشد، جزء بهترین‌ها است و دیدن آن حتما توصیه می‌شود.

نقل قول: جیمز برادوک: «من باید به این اعتقاد پیدا کنم که وقتی شرایطم خوب نیست، قادر به تغییر دادن آن هستم.»

پسران بد Bad Boys 1995

می‌توانید تا هرجایی که دلتان می‌خواهد از مایکل بی بیزار باشید، اما این چیزی از ارزش‌های او در ساخت فیلمی سرگرم‌کننده نمی‌کاهد. پسران بد، داستان دو همکار پلیسی است که بخاطر بازی و شخصیت بی‌نظیر ویل اسمیت و مارتین لورنس، اثر زیبایی از آب درآمده و ارزش چندباره دیدن را دارد. تعقیب و گریزهای بی‌نظیر و صحنه‌های تیراندازی، این فیلم را بگونه‌ای کرده که هربار هم که از تلوزیون پخش می‌شود می‌توانید پای آن نشسته و از دیدنش لذت ببرید، حتی مهم نیست اگر به وسط‌های فیلم رسیده باشد و ابتدای آن را از دست داده باشید، بازهم می‌توان از دیدن قسمت باقی مانده فیلم لذت برد.

نقل قول:

مارکوس برنت (با بازی مارتین لورنس): «تو یه جوری رفتار کردی که برای چند لحظه فکر کردم قصد داری به من شلیک کنی.»

مایک لوری (با بازی ویل اسمیت): «درست فکر کردی.»

این مقاله ادامه دارد...ترجمه  itrans.ir

نظرات

در ادامه بخوانید...