عادت های عجیب 5 دیکتاتور

در
دیکتاتور
کدام یک از دیکتاتور ها شیفته کاندولیزا رایس بود و دیگر اعتیاد های عجیب سیاستمداران نفرت انگیز .
 
مستبدانی که کل کشورها و مردم را به بردگی گرفته اند تقریباً می توانند همه چیز را بپردازند. آنها قدرت نامحدودی دارند که هیچ حد و مرزی ندارد. تاریخ متأسفانه نمونه های زیادی از استبداد، تمامیت خواهی و دیکتاتور های خونین می شناسد. با وجود تمام وحشتی که این افراد ایجاد کردند، زندگی دیکتاتور ها اغلب  پر از چیزهای عجیب بود. خیلی ها عادت های عجیبی داشتند و به چیزهایی علاقه داشتند که به هیچ وجه عادی نبود.
 

آدولف هیتلر و غرب وحشی

آدولف هیتلر
آدولف هیتلر در مدرسه از طرفداران وسترن بود و به عنوان رئیس رایش سوم، وینت، رهبر سرخپوستان را سرمشق سربازان آلمانی قرار داد.
 
هیچ کس استدلال نخواهد کرد که آدولف هیتلر مظهر شر مطلق بود. اما نمی توان انکار کرد که او فردی فوق العاده جالب است. او ترجیحات خاصی در غذا داشت، حیوانات را می پرستید، اما از بیشتر مردم متنفر بود. یکی از پیشرفت‌های فوق‌العاده آن کارل می، نویسنده ماجراجویی آلمانی است. او به عنوان رمان نویسی شناخته می شود که آثاری درباره غرب وحشی نوشته است. شخصیت های اصلی آنها شخصیتی به نام Old Shatterhand و رهبر قبیله سرخپوستان آپاچی وینت هستند.
 
هیتلر اولین بار این نویسنده را در کودکی ملاقات کرد. رمان «سفر در بیابان» نوشته "می " چنان در ذهن نابالغ یک پسر مدرسه ای تأثیر گذاشت که عملکرد تحصیلی او به میزان قابل توجهی کاهش یافت. رمان های این نویسنده به یک وسواس تبدیل شد و دیکتاتور دستور خواندن آنها را برای کودکان داد. هیتلر به افسران دستور داد که شخصیت شاترهند قدیم را مطالعه کنند تا شکارچیانی عالی باشند و همچنین در امور نظامی به خوبی آگاه شوند. جالب اینجاست که او با تمام اعتقادی که به انحصار نژاد آریایی داشت و نفرت از دیگران، وینتوی هندی را از رمان "می " سرمشق سربازان قرار داد و شجاعت او را تحسین کرد.
 

فیدل کاسترو و عشق بستنی

فیدل کاسترو
فیدل کاسترو نه تنها سیگار برگ، بلکه بستنی را نیز دوست داشت
 
تصور چریک افسانه ای که هنوز هم شخصیت و تصویرش افراد زیادی را مجذوب خود می کند، بدون سیگار سخت است. به راستی که این عادت بد او را در طول زندگی همراهی می کرد. اما تعداد کمی از مردم می دانستند که سیگار کشیدن  تنها اشتیاق او نیست. کاسترو بستنی را دوست داشت و از آن سیر نمی شد.
فیدل کاسترو بیش از هر کس دیگری برای بستنی کانادایی ارزش قائل بود، بنابراین به سفیر خود در کانادا دستور داد تا 28 مدل بستنی مورد علاقه اش را برای او بفرستد. کاسترو طعم های مختلف را در ظرف های مختلف می خواست. و رهبر کوبا به نام عشقش به این دسر، حتی یک بستنی فروشی بزرگ در پایتخت کوبا ساخت.
 

عیدی امین و وسواس اسکاتلند

عیدی امین
عیدی امین دادا اومه
 
خالق یکی از وحشتناک ترین و بی رحم ترین رژیم های دیکتاتوری در آفریقا، رهبر اوگاندا، ایدی امین، در حالی که در ارتش سلطنت بریتانیا خدمت می کرد، برای اولین بار با اسکاتلند آشنا شد و برای همیشه عاشق  این مکان شد. در آنجا برای اولین بار یک لیوان ویسکی نوشید، با رقص های ملی آشنا شد و با وجود رنگ پوستش توانست با ساکنان زبان مشترک پیدا کند. واقعیت این است که اسکاتلندی ها بر خلاف انگلیسی ها نژادپرست نبودند. بله، و ساکنان اوگاندا و اسکاتلندی ها یک چیز مشترک داشتند - نفرت از سلطه بریتانیا.
 
هنگامی که پس از کودتا، امین در سال 1974 در اوگاندا به قدرت رسید، شروع به ابراز عشق خود به کشور دامن‌های چهارخانه و گیوه‌ها کرد. ابتدا پیشنهادی برای تبدیل شدن به پادشاه جدید در اسکاتلند ارائه کرد. سپس "صندوق نجات بریتانیا" را ایجاد کرد که به کمک های غذایی برای این کشور مشغول بود. اما این برای امین کافی نبود و او قبلاً در سال 1976 تیمی از نوازندگان را استخدام کرد که با لباس های اسکاتلندی در خیابان های کشورش راهپیمایی می کردند و آهنگ های ملی سنتی را می نواختند.
 
اما مایه شرمساری است که اسکاتلند از انگیزه های دیکتاتور خونین قدردانی نکرد، همه اقدامات او به سادگی نادیده گرفته شد. در واقع، در سال 1977، امین به دلیل اقدامات غیر انسانی خود در کشورش، از شرکت در رویداد اتحادیه آفریقا تعلیق شد. و اگرچه چند سال بعد او به تانزانیا حمله کرد، با این وجود سرنگون شد و مجبور به فرار شد.
 

فرانسوا دووالیه، جادوگری و وودو

فرانسوا دووالیه
دیکتاتور دووالیه شیفته جادو و وودو بود و خود را جادوگر می دانست
 
دیکتاتور ظالم ، مردم خود را نابود می کند، تا زمان مرگ بر کشور حکومت می کند، فرانسوا دووالیه معروف به پاپادوک (بابا دکتر) در سال 1957 رئیس جمهور شد . علاوه بر تمام ویژگی های شخصیتی سخت، او به سادگی به وودو علاقه داشت. در هائیتی، این دین هر چقدر هم که عجیب و غریب و وحشی به نظر برسد، مذهب دولتی بود. دووالیه بسیار خرافاتی بود و از جادوی سیاه می ترسید. یکی از چیزهای عجیب او پرستش عدد 22 بود، روز 22 فقط برای او مناسب بود، زیرا در این روز تحت حمایت وودو بود. این سیاستمدار روزهای دیگر از خروج از خانه خودداری می کرد.
 
هنگامی که در 22 نوامبر 1963 جان اف کندی ترور شد . او آنقدر به توانایی های جادویی خود اعتقاد داشت که حتی فرستادگان خود را برای جمع آوری هوا به قبر کندی فرستاد. جادوگر-دیکتاتور قصد داشت در مراسم خود برای طلسم از آن استفاده کند. تعصب او حد و مرزی نداشت و روزی جنون دیگری مرتکب شد. دووالیه شنید که رقیب سیاسی او از وودو استفاده کرده و به یک سگ سیاه تبدیل شده است. فرانسوا دووالیه بدون تردید دستور کشتن تمام سگ های سیاه در سراسر هائیتی را صادر کرد.
 

نیکولای چائوشسکو و عشق ناسالم به لباس

چائوشسکو
چائوشسکو حتی زمانی که مردمش از گرسنگی رنج می‌کشیدند، خود را از داشتن لباس زیبا محروم نکرد.
 
چائوشسکو دیکتاتور رومانیایی دیکتاتور دیگری بود. ویژگی های انسانی در او با قدرت نامحدود و کنترل کامل بر زندگی شهروندان کشورش از بین رفت. به عنوان یک دیکتاتور رومانی، او بر اساس طرح کلاسیک عمل کرد: او مخالفان را نابود کرد، مردم را غارت کرد، سود برد و مردم بی گناه را به دردسر انداخت. چائوشسکو بی‌رحم و بدبین بود: در حالی که رومانیایی‌ها به سختی امرار معاش می‌کردند و به معنای واقعی کلمه گرسنگی می‌کشیدند، او همه چیز را نه فقط به وفور، بلکه حتی بیش از حد داشت.
 
دیکتاتور رومانی عاشق لباس بود، او انبارهای کاملی از لباس داشت. چائوشسکو ، مانند بسیاری از ستمگران، از پارانویا رنج می برد، به طور کاملا موجهی می ترسید که مردم مرعوب و رانده شده اش،رفتار  او را تلافی کنند. بنابراین، لباس های قدیمی به سادگی سوزانده می شدند، چائوشسکو معتقد بود که مخالفان می توانند او را در طول روز آلوده کنند، بنابراین امکان بازگرداندن آنها به انبار وجود نداشت. لباس‌های دیکتاتور توسط افراد خاصی نظارت می‌شد که وظایفشان شامل بررسی آن برای باکتری‌ها، سموم و تشعشعات بود.
 

معمر قذافی شیفته کاندولیزا رایس بود

معمر قذافی
معمر قذافی دیوانه کاندولیزا رایس وزیر امور خارجه آمریکا بود
 
در زمان رئیس جمهور ایالات متحده، جورج دبلیو بوش، یک زن بسیار باهوش، کاندولیزا رایس، کار می کرد. او یک پست مهم وزیر امور خارجه در سیاست بین‌الملل داشت. او به عنوان یک زن نسبتاً زیبا، مطمئناً طرفدارانی داشت. از جمله آنها معمر قذافی دیکتاتور منفور لیبی است. اما این فقط همدردی نبود، بلکه جنون واقعی بود.
 
پس از اولین ملاقات، رایس فقط سرش را چرخاند. دیکتاتور مجموعه‌ای از عکس‌ها با او داشت و در صفحات دفتر خاطراتش او را «آفریقایی سیاه‌پوست محبوب» خطاب می‌کرد. زمانی که رایس از پایتخت لیبی دیدن کرد، 200000 دلار به او هدیه داد. و مانند یک عاشق واقعی حتی آهنگی را به او تقدیم کرد و آن را "گل سیاه در کاخ سفید" نامید.
 

کیم جونگ اون و اشتیاق به پنیر سوئیسی

کیم جونگ اون
علاقه کیم جونگ اون به پنیر سوئیسی آسیب زیادی به او وارد کرد
 
یکی از آخرین دیکتاتور های قرن بیست و یکم، رهبر کره شمالی، کیم جونگ اون، مردی ولخرج است. به نوعی در سال 2014 کیم جونگ اون از مطبوعات ناپدید شد. از آنجایی که کشور او یکی از بسته ترین کشورهاست و مطبوعات آزاد به سادگی در آنجا وجود ندارند، فقط باید حدس زد که واقعاً چه اتفاقی افتاده است. اگرچه منبع رسمی اعلام کرد که کیم وضعیت جسمانی ناراحت کننده ای دارد. هیچ اطلاعات روشنی در مورد آنچه که در حال وقوع است گفته نمی شود. آنچه واقعا برای کیم اتفاق افتاد توسط مردی گفته شد که تقریباً بصورت غیرممکن - فرار از کره شمالی - را انجام داد.
 
معلوم شد که دیکتاتور یک اعتیاد دارد - پنیر سوئیسی. او که در جوانی در سوئیس بود، پنیر محلی را امتحان کرد و متوجه شد که این یک عشق برای زندگی است و اعتیاد او به پنیر سوئیسی شروع شد، زیرا او روزانه و به مقدار زیاد پنیر می خورد. شایعات حاکی از آن است که  به دلیل افزایش وزن، او دچار آسیب دیدگی مچ پا شد و سپس مشکلات معده و روده مشخص شد.

 

نظرات

در ادامه بخوانید...

چرا نباید فریب ظاهر سازی کره شمالی در المپیک زمستانی را بخورید؟

در

کره شمالی با استفاده‌ی ابزاری از گروههای تشویق دخترانه (چرلیدرها) و همچنین فرستادن خواهر دیکتاتور کره به مراسم افتتاحیه المپیک زمستانی  سعی دارد یک جذابیت دروغین ایجاد کند و دشمنان دور و نزدیکش را فریب دهد.

بسیاری از مردم کره جنوبی با  سیاستهای مسئولین ورزشی در مسابقات المپیک زمستانی در قبال کره شمالی  موافق نیستند آنها معتقدند کره جنوبی بهترین ویترین را در اختیار رهبر کره شمالی قرار داده اند تا هر تبلیغاتی که دوست دارد پخش کند و بدین صورت ذهن مردم دنیا را از سیاستهای جنگ طلبانه خودش دور کند، آن هم در این زمان که بیش از هر زمان دیگری در طول تاریخ احتمال فشردن یک دکمه توسط یک دیکتاتور دیوانه  و آغاز جنگ جهانی سوم وجود دارد . با این حال کره جنوبی این فرصت را غنیمت شمرده و از هیچ کوششی در راستای رضایت کیم جونگ اون فروگذار نمی کند

 

کره شمالی بیش از 200 تشویق کننده زن را به مسابقات المپیک زمستانی پیونگ چانگ فرستاد تا ورزشکاران این کشور را تشویق کنند.

سوکی کیم ، نویسنده و روزنامه نگاری که به صورت مخفیانه و تحت عنوان معلم زبان انگلیسی دبیرستان در سال 2011 به کره شمالی رفت معتقد است که واکنش رسانه های دنیا به این ظاهر سازی کره شمالی بسیار ناامید کننده بوده است.

خانم کیم معتقد است که تمام این حرکات برای عوامفریی و ظاهر سازی است. سوکی کیم گفت من هیچ جذابیتی در این کار نمی‌بینم . او که سه‌شنبه هفته گذشته به سئول برگشت در یک مصاحبه تلفنی گفت: رسانه های دنیا تا جایی که توانستند در هر چه جذاب نشان دادن تبلیغات دروغین کره شمالی مشارکت کردند در حالیکه این حرکات پروپاگاندا و تبلیغات دروغینی بیش نیستند.

کیم تجربیاتش را در کتابی تحت عنوان " بدون تو، مایی وجود ندارد" به چاپ رساند و این کتاب یکی از پرفروشترین کتابهای سال شد. او در این کتاب از خاطرات چندین سال زندگی در قلب کشور کره شمالی نوشته است، او می گوید که در مجموع 5 بار به آنجا رفت و چیزی را که خوب می داند  این است که آنها استاد تبلیغات هستند. زندگی در آنجا بسیار سخت است چرا که آنها در زیر خروارها دروغ دفن شده اند.  او معتقد است که بزرگترین اشتباه این است که کاری کنیم که بقیه دنیا هم دروغهای آنها را باور کنند. باور کنید بی دلیل نیست که حکومت کره شمالی نه اجازه میدهد کسی وارد کشورشان شود و نه اجازه میدهد کسی از آنجا خارج شود.

یک قسمت بسیار مهم از سیاستهای کره شمالی شامل برنامه هایشان برای زنان است، حکومت کره شمالی زنان زیبا را برای چر لیدر بودن آموزش میدهند تا برای زمانی که ورزشکاران کره شمالی بازی می کنند به ورزشگاه بیایند و تشویق کنند.

آنها جوان و پر انرژی هستند و باید  دائما یک لبخند روی لبانشان باشد برای کیم این صورتها  بهترین پوشش است

سوکی کیم عقیده دارد که این کار حکومت کره شمالی برده داری نوین است و وقتی با این سوال روبرو می شود که در آمریکا و دیگر کشورها هم گروههای تشویق وجود دارند پاسخ می‌دهد : هرگز این دختران را با چرلیدرهای دیگر کشورها مقایسه نکنید ، آنها هیچکدام به انتخاب خودشان اینجا نیامده‌اند بلکه مجبور شده اند.

خانم کیم در ادامه صحبتهایش به حضور خواهر کیم جونگ اون در مراسم افتتاحیه می پردازد:

دیکتاتور خواهرش را به مراسم افتتاحیه فرستاد و او هم با ژستهای عجیب و مرموز تمام عکاسان را متوجه خودش کرد و در تمام مدت افتتاحیه ستاره بی چون و چرای مراسم بود. هدف  "جونگ اون" از فرستادن خواهرش پاسخ به رفتارهای اخیر ترامپ و حضور ایوانکا دختر رییس جمهور در مراسم هاو سفرهای کاری کاخ سفید بوده است و کیم  جونگ به این شکل قصد دارد تصویر ملایم تری از خودش در اذهان دنیا بسازد.

بر طبق گزارش سایت دیده بان حقوق بشر و کمیسیون تحقیق کره شمالی اصلا شباهتی به کشورهای امروزی دنیا ندارد. 

 اعدام، قتل، تجاوز، برده داری، شکنجه و نگهداری مخالفان در زندانهای مخفی و فرستادن انسانها به اردوگاههای کار اجباری با جیره غذایی تنها بخشی از موارد ذکر شده در تحقیق انجام شده است .

حالا تصور کنید که کسی که در کشورش باعث و بانی همه این اتفاقهاست میخواهد با چهره جذاب چند دختر تشویق کننده و لبخندهای خواهرش در برابر دوربینها در مراسم افتتاحیه مردم دنیا را فریب دهد. به همه اینها، این موضوع را اضافه کنید که هزینه انجام این تبلیغات را هم  کشور دشمن پرداخت کند؟

آیا این موضوع کیم جونگ اون را در برابر دشمنان غربی و شرقی اش، یک برنده تمام عیار تبدیل نمی کند

نه به هیچ وجه خواهر دیکتاتور اصلا شباهتی به ایوانکا ترامپ ندارد او شبیه به شاهزاده دیانا هم نیست. او بخشی از رژیم خونخوار برادرش است. او یک دروغگو است. ما حتی نمیدانیم او با چه کسی ازدواج کرده است، نه اینکه برایمان مهم باشد و درگیر این قضیه باشیم ولی به هر حال کسیکه سعی دارد به عنوان سفیر صلح و دوستی یک کشور عمل کند باید زندگی شفاف تری داشته باشد. اما برادر او هیچ اعتقادی به حقوق زنان ندارد و این حجم از دروغ و ریاکاری در مقابل دیدگان دنیا برای چیست؟ می خواهند او را یک پرنسس معرفی کنند؟  چرا؟ به خاطر اینکه آدم بهتری به نظر بیاد؟ چرا اینهمه دروغ ؟

 

بخشی از مشکل این است که غرب و تا حدودی کره جنوبی منتظر هستند که کره شمالی جنگ را شروع کند، تا جاییکه چند ماه پیش کیم جونگ اون اعلام کرد برد موشکهایشان تا واشنگتن و نیویورک در  آمریکا می رسد.و ترامپ هم به خاطر همین او را مرد موشکی ( راکت من) نامید و پاسخ تهدیداش را داد. ولی خوب گویا غرب منتظر است که خطر دیکتاتور کره شمالی خود به خود رفع شود. اما متاسفانه چنین نمی شود و روز به روز هم این خطر بیشتر می شود.

 

شاید برای بعضی از مردم دنیا باورکردنی نباشد در کره شمالی کنترل همه چیز در اختیار حکومت است و مردم حق  نفس کشیدن ندارند و هیچ جایی برای آزادی در آنجا نیست. صحبت کردن از صلح بین کره شمالی و جنوبی همیشه وسوسه انگیز است و راستش را بخواهید هیچکس هم طرفذار جنگ نیست

جنگ در بهترین حالت مرگبار است و در بدترن حالت ویرانگر و نابود کننده

بنابراین ایده رساندن دو ملت به همدیگر از طریق ورزش در حال حاضر شاید بهترین پیشنهاد ممکن باشد اما این نباید به فرصتی برای دیکتاتور تبدیل شود تا با استفاده از ظاهر سازی و تبلیغات و پروپاگاندا بتواند چهره موجه و شیرین از خودش و حکومتش به دنیا نشان دهد، چهره ای که مرگ و اعدام و شکنجه را در پشت لبخندهای زیبا و حرکات موزون دختران جوان پنهان کند 

 آنچه مسلم است رخداد ورزشی عظیمی مثل المپیک زمستانی گامهای مثبتی در راستای رفع مشکلات دو کره برداشت  ولی کینه‌ها بسیار عمیق تر و سیاستها بسیار کثیف تر و دیکتاتور ها بسیار مکارتر هستند. 

نظرات

در ادامه بخوانید...

کره شمالی به روایت تصویر بخش اول

در

هم‌اکنون ما از آنچه در کره شمالی می‌گذرد بیش از پیش اطلاعات داریم. مرگ جوان بیست و دو ساله آمریکایی که به جرم سرقت بازداشت شده بود، جرقه‌ای برای فهمیدن رخدادهای شومی بود که در کره شمالی اتفاق می‌افتد. دراین مقاله قصد داریم شمارا با برخی از حقایق تلخی که در این کشور وجود دارد آشنا کنیم، چراکه به نظر می‌رسد با تمدیداتی که مسئولین این کشور اندیشیده‌اند، کسی خبر چندانی راجع به وضعیت زندگی مردم این کشور نمی‌داند. حال ممکن است این سؤال پیش بیاید که ما چگونه از این حقایق آگاه شده‌ایم. این حقایق را مدیون جوان دیگری اهل کشور آمریکا هستیم که کمی بعد از زمان رخداد آن حادثه برای جوان دیگر آمریکایی (در خطوط بالا به آن اشاره شد) وارد کره شمالی شده و عکس‌هایی گرفته که مطمئنا کسی از مسئولان این کشور دوست ندارد مردم دنیا آنها را ببینند. درنهایت این عکاس آمریکایی این هفتاد عکسی را که در زمان اقامتش در کره شمالی می‌گیرد، به صورت قاچاقی، از مرز خارج کرده و در اختیار عموم می‌گذارد. عکس‌هایی که مطمئنا کیم جونگ اون، رهبر کره شمالی، دلش نمی‌خواهد به کسی نشان داده شوند. آیا مشتاق دیدن این عکس‌ها هستید؟ با سیارک همراه باشید.

  1. تعظیم کردن

مردم کره شمالی، رعب و وحشتی مثال‌نزدنی از کیم جونگ اون و رهبران پیش از او دارند. این وحشت تاحدی است که باعث می‌شود این رهبران همانند خدایان قدیم پرستیده شوند و مردم در برابرشان سر تعظیم فرود آورند. این یکی از نکاتی است که مردم دنیارا بسیار متعجب می‌کند. شما هم ممکن است با دیدن این عکس کمی تعجب کنید، اما اگر جای مردم کره شمالی بودید، تعظیم در برابر مجسمه رهبران دیکتاتور این کشور، برای شماهم تبدیل به وظیفه می‌شد. درحقیقت این رفتار برای خود مردم هیچ تعجبی ندارد و در کره شمالی این کار مرسوم شده است. ناگفته نماند که سرپیچی از این وظیفه شهروندی، عواقبی به دنبال خواهد داشت. اگر در هنگام تعظیم دربرابر مجسمه به اندازه کافی احترام و خضوع در کسی مشاهده نشود، توسط مأمورین مجازات خواهد شد.

  1. خاموشی

یکی از مسائلی که کمتر کسی در مورد کره شمالی از آن اطلاع دارد، کمبود انرژی الکتریکی در این کشور است. خاموشی‌های سرتاسری برای مردم کره شمالی تبدیل به اتفاقی تکراری شده است. حتی پایتخت کره شمالی، پیونگ‌یانگ نیز از این قاعده مستثنا نیست. دیدن شهری که در خاموشی کامل و مطلق فرو می‌رود منظره خوشایندی نیست. البته همیشه چراغ کوچکی عکس رهبر کره شمالی را (همانگونه که در عکس نیز مشاهده می‌کنید) روشن نگه می‌دارد. مردم نباید فراموش کنند که رهبرشان از چه مقام و شأن بالایی برخوردار است.

  1. رسانه‌ها

تصور کنید در مکانی هستید که همیشه مجبور به روشن نگاه داشتن رادیو و تلوزیون خود باشید. این تمام ماجرا نیست و تلوزیون و رادیو در کره شمالی، همیشه درحال پخش برنامه‌هایی راجع به تاریخ این کشور، سخنرانی‌های رئیس جمهوری و موزیک ویدئوهایی میهن‌پرستانه است. بنابراین تفاوتی نمی‌کند که در یک رستوران باشید یا در منزل خود، همیشه باید چشم به صورت رهبر دیکتاتوری داشت که زندگی را به کام مردم تلخ کرده است. خاموش کردن تلوزیون و رادیو با مجازات زندان همراه است.

  1. خانه وحشت

زمانی که وارد پایتخت کره شمالی، شهر پیونگ یانگ، می‌شوید. با تعدادی ساختمان زیبا و خوش‌ساخت روبه‌رو می‌شوید که در مرکز این شهر قرار گرفته‌اند. این‌طور که به نظر می‌رسد معماران کره‌ای برای ساخت این ساختمان‌ها از آخرین طرح‌هایی که در چین، آمریکا و اروپا پیاده می‌شود الهام گرفته‌اند. اما باید بدانید که این ساختمان‌ها صرفا جهت نشان دادن نمای بیرون آنها بنا شده‌اند.

از دور که به این ساختمان‌ها نگاه می‌اندازید، اینطور به نظر می‌رسد که قسمتی ا ز آنها به کار تجاری اختصاص داده شده‌اند و قسمتی دیگر برای سکونت مردم طراحی شده است. اما حقیقت این است که در این ساختمان‌ها به جز سالن‌های بزرگ و خالی چیزی وجود ندارد. احتمالا به این می اندیشید که چرا باید چنین هزینه‌ای صرف کرد و از ساختمان استفاده نکرد. در پاسخ باید گفت که بنای این ساختمان‌ها تنها به این منظور بوده است که گردشگرانی که وارد این شهر می‌شوند با صحنه‌ای چشم‌نواز مواجه شده و از شهر مدرن و زیبای پیونگ یانگ تعریف و تمجید کنند. مدت‌ها است که این ساختمان‌ها خالی از هرگونه سکنه هستند و تنها نشان می‌دهند که کره شمالی چه کشور پیشرفته و مدرنی است!

  1. وهم

سفر از شهری به شهر دیگر برای مردم کره شمالی یک امر پرهزینه و بی‌مصرف محسوب می‌شود. اگر کسی قصد داشته باشد چنین سفری را ترتیب دهد، باید پیش از آن با مسئولان ذی‌ربط هماهنگی‌های لازم را به عمل بیاورد و سپس اقدام به خروج از شهر کند. ناگفته نماند که تمام این پروسه باید روی کاغذ و با مهر و امضای مسئولین همراه باشد. پس قطار و ریل راه آهنی که درتصویر مشاهده می‌کنید، به چه منظوری طراحی شده‌اند؟ این امکانات در حقیقت مختص استفاده گردشگران است. البته این گردشگران هم  تحت نظارت شدید امنیتی هستند و تمام کارهای آنها زیر نظر گرفته می‌شود. ممکن است عکس‌هایی در گوشه و کنار اینترنت مشاهده کرده باشید که نشان‌دهنده واگن‌های پر قطارهای مسافربری در کره شمالی باشد (واگن‌هایی که از مردم کره پر شده‌اند) و تناقضی با این گفته ما پیدا کنید. باید بدانید که این عکس‌ها نیز همانند ساختمان‌هایی که در مورد قبلی به آن اشاره شد، تنها برای نمایش است و برای اینکه بگویند چه سیستم حمل و نقل عظیمی دارند. این عکس‌ها هم توسط مسئولین دولتی و با اجیر کردن مردم گرفته می‌شود.

  1. قفس

کره شمالی توسط دریایی احاطه شده است که به مرزهای این کشور قابلیت این را می‌دهد که به یکی از زیباترین مقاصد گردشگران نقاط مختلف دنیا بدل شود. متأسفانه اما، اقدامات مسئولین این کشور ظاهری ناخوشایند به این مرزهای دریایی داده است. در جای‌جای کره شمالی جاده‌هایی را خواهید دید که توسط سیم‌های خاردار الکتریکی حصارکشی شده‌اند. درحقیقت این اقدامات بدین سبب صورت گرفته تا از فرار احتمالی مردم از کره شمالی جلوگیری شود. دولت‌مردان کره قفسی طراحی کرده‌اند تا مردم خودرا در آن محبوس کنند.

  1. تله

زمانی که درحال رانندگی در جاده‌های کره شمالی هستید، در دو سمت این جاده‌ها تخته‌سنگ‌هایی به شکل مربع خواهید دید که برروی دیوارهایی با ارتفاع کم قرار گرفته‌اند. اگر فکر می‌کنید که این تخته‌سنگ‌ها به منظور جلوه دادن به جاده ها و زیبایی طراحی شده‌اند، سخت در اشتباهید. درحقیقت هدف و نقشه‌ای پشت این پروژه وجود دارد. این تخته‌سنگ‌ها به گونه‌ای قرار داده شده‌اند که در صورت بروز هرگونه خطر احتمالی (از قبیل حمله نظامی) این قابلیت را دارند که پایین افتاده و مسیر جاده را مسدود کنند. این انسداد سبب می‌شود هیچ وسیله‌ای قادر به عبور از جاده نباشد. در کنار این تخته‌سنگ‌های عظیم‌الجثه، در خود دیوار نیز سنگ‌های کوچکتری کار گذاشته شده‌اند که در صورت لزوم می‌توانند آنها را منفجر کرده و به پیاده نظامی که از جاده عبور می‌کند، تلفات وارد آورند. اگر گذرتان به این جاده‌ها خورد بهتر است از تله‌هایی که برای شما کار گذاشته‌اند، مطلع باشید.

  1. گرسنگی

فقر و گرسنگی از شایع‌ترین مشکلاتی هستند که مردم کره شمالی با آن دست و پنجه نرم می‌کنند. چیزی حدود نود درصد مردم کره شمالی توان مالی خرید از مغازه‌های اغذیه فروشی را ندارند. این مسئله مردم را به این وامی‌دارد که برای رفع گرسنگی خود هرچیزی که به دستشان می‌رسد را استفاده کنند؛ فرقی نمی‌کند این چیز پرنده باشد، موش و یا حتی چمن. البته دولت‌مردان کره شمالی کاملا به این مشکل وقوف دارند، اما به نظر می‌رسد برایشان اهمیت چندانی ندارد. شاید به این فکر کنید که چگونه به خود اجازه می‌دهیم اینگونه درباره دولت‌مردان کره شمالی قضاوت کنیم؛ باید بدانید که همه‌ساله کتاب‌هایی از سوی دولت میان مردم پخش می‌شود (کتاب‌های آشپزی) که درآن توضیحاتی کامل مبنی بر اینکه کدام انواع چمن قابلیت خوراکی دارند، وجود دارد. بخش‌هایی هم در این کتاب‌ها وجود دارد که توضیحاتی درباره فواید چمن داده و ضرر و زیان آن برای بدن را انکار می‌کند. کمی باور کردنش سخت است، اینطور نیست؟

  1. نان‌آور خانواده

بیشتر مردم کره‌ شمالی در فراهم کردن دو وعده غذای روزانه برای خود و خانواده‌شان، و سیر کردن شکم خود با مشکل مواجه‌اند. مرد کره‌ای که در عکس مشاهده می‌کنید، بوسیله تیوپ لاستیک یک تراکتور به آب زده و تلاش می‌کند برای غذای خانواده خود ماهی بگیرد. به نظر می‌رسد حتی توان مالی کرایه کردن یک قایق برای این کار را ندارد و مجبور است با خطرات احتمالی این کار مواجه شود تا شاید چیزی برای خوردن پیدا کند.

کره شمالی به روایت تصویر بخش دوم

نظرات

در ادامه بخوانید...

کره شمالی به روایت تصویر بخش دوم

در
  1. مشکلات کسب درآمد

کسی در کره شمالی اجازه راه‌اندازی و کسب درآمد از مکان‌های تجاری شخصی را ندارد. درحقیقت دولت این اجازه را به شهروندان نمی‌دهد. حال اگر این مشکل را در کنار بیکاری‌ای که در این کشور بیداد می‌کند بگذاریم، این سؤال پیش می آید که مردم کره شمالی برای کسب درآمد، چه کاری ازشان ساخته است؟ به نظر می‌رسد صحنه‌هایی شبیه به آنچه در تصویر می‌بینید این روزها در کره شمالی تبدیل به یک اپیدمی شده است. مردم کره شمالی دیگر چاره‌ای جز فروش محصولات قاچاق، از قبیل سیگار و شکلات چینی ندارند و تنها بدین وسیله است که می‌توانند کمی کسب درآمد داشته باشند.

  1. انجام کار نامرتبط با تخصص

کشاورزی در کره شمالی به گونه‌ای تبدیل به یک وظیفه ملی شده است. بخش اعظم جمعیت این کشور بیشتر وقت خودرا به کشاورزی اختصاص می‌دهند. درحقیقت بسیاری از آنها خودرا وقف این کار می‌کنند. نکته قابل توجه این است که افرادی که تخصص‌های دیگری هم دارند مجبور می‌شوند رو به این‌کار بیاورند (در کنار کار اصلی‌شان). چراکه تنها بدین گونه قادر خواهند بود از پس مخارج زندگی خود بربیایند.

حقوق سربازان هم به قدری کم است که مجبور می‌شوند اوقات بیکاری خود را در روز به کمک به کشاورزان بپردازند؛ کاری که در ازایش غذا و گاهی پول دریافت می‌کنند. دولت حتی به کسانی که به سرپا ماندن حکومتشان کمک می‌کنند هم گاهی بی‌اعتنا است.

  1. بیگاری کشیدن از کودکان

این یکی دیگر از مشکلاتی است که کودکان این کشور در معرض آن قرار گرفته‌اند. دیده شده که حتی کودکانی شش یا هفت ساله مشغول کار طاقت‌فرسا در مزارع کشاورزی هستند. به نظر می‌رسد بدون کار کشیدن از این کودکان، محصول جمع‌آوری شده از این مزارع بشدت کاهش پیدا خواهد کرد. این درحالی است که دولت سن کم این کودکان را هم درنظر می‌گیرد، البته نه از این بابت که شرایطی که یک کودک نیاز دارد را برایشان فراهم کند، بلکه به این خاطر که اینها آینده‌سازان کره شمالی هستند و باید کار در مزارع را به طور تخصصی فرا گیرند و آموزش‌های لازم را ببینند.

  1. ظاهرفریبی

به ندرت اتفاق می‌افتد که تورلیدرها، گردشگران را به سمت نقاط مسکونی برده و زندگی مردم این کشور را در معرض دید آنها قرار دهند. برای این منظور دولت تدابیری اندیشیده تا این گردشگران تنها به نقاطی برده شوند که توسط خود دولت تعیین می‌شود. نقاطی شبیه به ساختمان‌هایی که تنها برای زیبایی ساخته شده‌اند و در موردهای پیشین به آن اشاره شد. بدین گونه دولت قادر خواهد بود تا تصویر زیبایی از کره شمالی در نظر گردشگران مجسم کند. در این تصویر مشاهده می‌کنید که خانمی پای کامپیوتری نشسته است که خاموش می‌باشد، با اینحال او درحال تایپ کردن بوسیله کیبورد است. به نظر دیگر احتیاجی به دادن توضیح اضافه نیست. خودتان قضاوت کنید.

  1. اربابان دیکتاتور مآب

دولت‌مردان کره شمالی برنامه‌ای ترتیب داده‌اند تا از اینکه بیست و چهار ساعت روز توسط مردمشان ستایش بشوند، کسب اطمینان کنند. یکی از راه‌هایی که برای عملی کردن این برنامه اختصاص داده‌اند، اجباری کردن وجود عکس‌هایشان در تمام خانه‌های شهروندان کره شمالی است. سرپیچی از این قانون با عواقب سهمگینی همراه است. حتی در مکان‌های عمومی و اتوبوس‌ها هم این تصاویر نصب شده‌اند.

  1. مراقبت دائم

یکی از نکاتی که در تمام حکومت‌های دیکتاتوری مشترک است، زیر نظر گرفتن شدید مردم است. تمامی خیابان‌های شهرهای مختلف (بخصوص خیابان‌های پیونگ‌یانگ، پایتخت) پر از نظامی‌هایی هستند که حتی کوچکترین فعالیت‌های مردم را زیر نظر می‌گیرند تا مطمئن شوند «رفتار ناشایستی» از آنها سر نمی‌زند و کار مشکوکی انجام نمی‌دهند. البته رعب و وحشتی که ایجاد می‌کنند، کافی است تا مردم را وادار به اطاعت از آنها کند.

  1. صف‌های طولانی

سوار شدن در اتوبوس برای رسیدن به محل کار در کره شمالی می‌تواند به کابوسی شوم بدل شود. اول از همه اینکه تعداد اتوبوس‌هایی که در نظر گرفته می‌شود، گنجایش کافی برای سوار کردن بیشتر افراد را ندارند و در ثانی وقفه‌های طولانی مدتی بین رسیدن اتوبوس بعدی وجود دارد. بنابراین همانگونه که در تصویر مشاهده می‌کنید، شهروندان مجبور می‌شوند برای ساعت‌های طولانی در این صف‌ها بایستند تا نوبتشان فرا برسید و به محل کار خود بروند و یا اینکه از محل کار به خانه برگردند.

سیستم حمل و نقل شهری در کره شمالی با مشکلات عدیده‌ای مواجه است. شهروندان عادی توان مالی برای پرداخت کرابه تاکسی را ندارند و ماشین‌های شخصی به ندرت در خیابان‌ها مشاهده می‌شود.

  1. مشکلات حمل و نقل شهری

همانگونه که عنوان شد ماشین شخصی به ندرت در شهر دیده می‌شود و کسی توان پرداخت کرایه تاکسی را ندارد. به همین خاطر تنها گزینه‌ای که به منظور حمل و نقل در دسترس مردم کره شمالی است، اتوبوس است که به مشکلات آن هم در مورد قبلی نگاهی گذرا شد. قطار هم که تنها برای گردشگران استفاده می‌شود.

تمام این مسائل دست به دست هم داده تا همه روزه تعداد زیادی از مردم (حتی سربازان) کنار خیابان‌ها ایستاده و منتظر وسیله نقلیه‌ای باشند تا آنها را به مقصدشان برساند.

  1. لحظه‌های شادی

باوجود تمام کار طاقت فرسا و مشقّاتی که کودکان کره‌ای در معرض آن قرار گرفته‌اند، دیدن اینکه برای چندلحظه‌ای هم که شده، از کار خلاص می‌شوند و کمی خوش می‌گذرانند، خوشایند است. در این تصویر مشاهده می‌کنید که کودکان با استفاده از اسکیت‌هایی در خیابان تفریح می‌کنند که در سایر نقاط دنیا دیگر منسوخ شده است و حدود بیست سال پیش در این کشورها مورد استفاده بود. اما بهتر است همین یک ذره خوشی هم از آنها دریغ نشود، به نظر خیلی مهم نیست که این اسکیت‌ها متعلق به چه زمانی هستند.

  1. امید به رهایی

این عکس نشانی از امید و آرزوهای مردم کره شمالی در خود دارد. کره شمالی در سمت چپ این تصویر دیده می‌شود، چین در سمت راست و رودخانه تومن هم میان این دو کشور جاری است. در همین عکس هم به وضوح می‌توان از تفاوت‌های میان این دو ملت کسب آگاهی کرد. زمستان‌ها که آب رودخانه تومن یخ می‌بندد، مردم کره شمالی تلاش می‌کنند تا خود را به سمت دیگر رودخانه برسانند و از کشور بگریزند. تلاشی بی وقفه که با پایانی غم‌انگیز خاتمه می‌یابد. سربازان آنها را دستگیر می‌کنند و به کشور برمی‌گردانند. جاییکه مجازاتی شدید در انتظارشان خواهد بود. این تصویر ممکن است برای ما نشانگر چیزی جز دو کشور در دو سمت رودخانه نباشد، با اینحال تمامی امیدها و آرزوهای مردم کره شمالی در این عکس خلاصه می‌شود.

کره شمالی به روایت تصویر بخش اول

 

نظرات

در ادامه بخوانید...

آیا می دانستید؟ حقایق جالب و باور نکردنی بخش سوم

در

آب سرد از قدرت پاک کنندگی آب گرم بهره مند است

به واسطه ترکیبات و مواد به خصوصی که در پاک کننده های امروزی مورد استفاده قرار می گیرد، صرف نظر از این که برای شستن لباس های خود از آب گرم استفاده کنید یا آب سرد، قدرت پاک کنندگی هر دو برابر خواهد بود و تفاوت چندانی میان استفاده از این دو وجود ندارد. این در حالی است که با در نظر گرفتن جنبه دیگری می توان به این نتیجه رسیده که تفاوتی عمده میان استفاده از آب گرم با استفاده از آب سرد وجود دارد: در حقیقت به هنگامی که از آب گرم برای شستشوی لباس های خود بهره می گیریم از انرژی بسیار بیشتری در مقایسه با استفاده از آب سرد بهره می گیریم (انرژی مورد استفاده برای هر بار شستشوی لباس ها با آب گرم در ماشین لباسشویی تا هفتاد و پنج درصد بیشتر از انرژی مورد نیاز به هنگام شستن لباس ها با آب سرد است).

آیا می دانستید؟ حقایق جالب و باور نکردنی بخش دوم 

آیا می دانستید؟ حقایقی جالب و باور نکردنی بخش اول 

تاریخ مصرفی که بر روی قوطی های پلاستیکی حاوی آب معدنی مشاهده می شود، مربوط به خود بطری است و به آب موجود در آن ارتباطی ندارد

البته این نکته را نباید فراموش کرد که پس از گذشتن تاریخ انقضای پلاستیک مورد استفاده در ساخت بطری حاوی آب معدنی، ممکن است ترکیبات و مواد مضری که در آن شکل گرفته اند به مرور زمان به آب محتوی بطری نیز راه پیدا کند و به همین خاطر است که توصیه می شود از قوطی های تاریخ مصرف گذشته استفاده نشود.

ملکه الیزابت از نشستن بر روی تخت آهنین خود داری کرد

پس از آن که سریال «بازی تاج و تخت» سر و صدای زیادی به راه انداخت و هواداران بسیار زیادی در نقاط مختلف دنیا پیدا کرد، ملکه الیزابت تصمیم بر آن گرفت که از لوکیشن و محل فیلم برداری این سریال محبوب که در آن زمان در شمال ایرلند بود بازدید کند؛ نکته جالب توجه در خصوص بازدید ملکه الیزابت این بود که به هنگامی که از او در خواست شد بر روی تخت آهنین بنشیند، از انجام این کار امتناع ورزید و علت این کارش را دلایل و مرزهایی دانست که باید نگاه دارد. دیوید بنیوف در مصاحبه ای در این خصوص عنوان کرد: «این گونه به نظر می رسید که ملکه انگلستان اجازه نشستن بر تختی خارج از محدوده و مرز های کشور خود را نداشت... این یکی از قوانین محرمانه ای است که برای افرادی با سمت های به خصوص این چنینی وجود دارد و ما تا آن زمان در این خصوص اطلاعی نداشتیم و راستش را بخواهید پس از این اتفاق بسیاری از ما متعجب شده بودیم.».

کوهنوردی یک کیف پول بسیار قدیمی پیدا کرده و آن را به صاحب اش باز گرداند

ریکاردو پینا، نام کوهنوردی است که در حال بالا رفتن از کوه یخی در منطقه آندس کیف پولی پیدا کرد. پس از بررسی های اولیه مشخص شد که کیف پول متعلق به یک بازیکن راگبی بوده است که در سال 1972، جزئی از مسافران پرواز 571 بوده است (پروازی که با سقوط هواپیما همراه شد و از تمامی سرنشینان حاضر در هواپیما تنها شانزده نفر جان سالم به در بردند). نکته جالب توجه در خصوص این اتفاق این بود که کیف پول پیدا شده متعلق به یکی از آن شانزده تنی بود که از حادثه سقوط هواپیما جان سالم به در برده بودند. ریکاردو پینا نیز با انجام تحقیقاتی محل زندگی این فرد را پیدا کرده و در حالی که نزدیک به سه دهه از گم شدن کیف پول اش می گذشت، آن را به صاحب اصلی اش باز گرداند.

میانگین قد مردم کره جنوبی چهار سانتیمتر بلند تر از میانگین قد مردم کره شمالی است

محققی از دانشگاه سونگ کیونک وان واقع در سئول تحقیقات جامعی در این خصوص انجام داد و نتایج تحقیقات اش حاکی از آن بود که به طور میانگین، مردم کره شمالی از لحاظ قدی چهار سانتیمتر کوتاه تر از مردم کره جنوبی هستند؛ این محقق بر این باور است که تغذیه نا مناسب، شرایط بد اقتصادی، رکود بازار و کمبود قابل ملاحظه مهاجرت به کره شمالی، از جمله دلایلی هستند که سبب شده اند مردم کره شمالی به مرور قد شان کوتاه تر شود.

در روز پنجم جولای، مکان هایی که محل نگه داری حیوانات هستند، تدابیر ویژه ای در نظر گرفته و همه حیوانات را در قفس می کنند

در این روز مردم برای شادی و پایکوبی به طور معمول آتش بازی بسیار وسیعی راه می اندازند که می تواند حیوانات را بسیار هراسان کرده و سبب فرار شان از محل نگه داری شود، به همین خاطر است که در این روز مسئولان نگه داری از حیوانات تدابیر این چنینی ای در نظر می گیرند.

نوعی مورچه منحصر به فرد وجود دارد که تنها در منهتن یافت می شود

در شهر منهتن و میان خیابان های شصت و سه تا هفتاد و ششم این شهر، زیست شناسان گونه ای جدید از مورچه ها را پیدا کردند که پیش از آن در هیچ کجای کره زمین مشاهده نشده بود؛ طبیعی است که نام این گونه جدید از مورچه ها را «منهت انت (ManhattAnt)» گذاشتند.

موفق ترین دزد دریایی ای که تاریخ بشر به خود دیده است یک زن بوده

نام این دزد دریایی چینگ شیه بود و در قرن نوزدهم میلادی و در چین زندگی می کرده است؛ او همسر یکی از مخوف ترین دزدان دریایی زمان خود، چنگ ال بود و برای گذران زندگی شان در دورانی مجبور بود در اغذیه فروشی های آن زمان و سایر مکان های این چنینی در بازار کار کند. پس از مرگ همسرش، چینگ ادامه دهنده راه او شد و بدل به موفق ترین دزد دریایی ای شد که تاریخ بشر به خود دیده است؛ چند سالی از فعالیت چینگ نگذشته بود که چیزی حدود هزار و هشتصد کشتی متعلق به دزدان دریایی را تحت کنترل خود در آورده و بیش از هشتاد هزار مرد جنگی را تحت کنترل و رهبری داشت (سال های فعالیت اش در بازار و اغذیه فروشی ها نیز اطلاعات ارزشمندی در خصوص رقیبان اش در اختیار اش گذاشته بود که در طول دوران فعالیت خود از آن ها بهره گرفت).

ویرجینیا، مکانی است که احتمال وجود گنجی قدیمی در آن هست

یک سری متن رمزی در دست است که با نام «حروف رمزی بیل» شناخته می شوند (در اوایل قرن نوزدهم میلادی بود که مکتشفی با نام توماس جفرسون بیل این متن های رمزی را به دست آورد و به همین خاطر است که نام بیل برای آن ها انتخاب شده است) و اطلاعات به دست رسیده در خصوص این متون حاکی از آن است که مکان گنجی بسیار ارزشمند را مشخص می کنند: بنا به این اطلاعات گنج ذکر شده حاوی مقادیر زیادی طلا، نقره و جواهرات می شود که ارزش آن ها مجموعا به چیزی حدود چهل و سه میلیون دلار می رسد. از سه متن رمزی موجود، یکی از آن ها رمز نگاری شده و بنا به اطلاعات به دست آمده از آن مکان گنج در شهرستان بدفورد واقع در ویرجینیا است. البته دو متن رمزی دیگر هم چنان نا مفهوم باقی مانده و به همین خاطر است که نمی توان عنوان کرد دقیقا این گنج در کدام قسمت از این شهرستان جای گرفته است.

زمانی یک شیر دریایی جان مردی را نجات داد

مردی به نام کوین هاینس، از روی پل «دروازه طلایی» واقع در سن فرانسیسکو به قصد خود کشی کردن به پایین و در آب پرید؛ پرشی که به قیمت جان اش تمام نشد و تنها از ناحیه کمر دچار شکستگی شد: پس از مدتی که از حادثه گذشته بود دیگر کسی امیدی به زنده یافتن این مرد نداشت، اما اتفاقی که افتاد برای بسیاری باور کردنی نبود؛ یک شیر دریایی برای نجات جان این مرد وارد عمل شده بود و با شنا کردن زیر این مرد، او را روی آب نگه داشت تا قایق های مأمورین امنیتی به محل حادثه رسیده و این مرد را به همراه خود ببرند.

ثروتمندان روسی از آمبولانس های قلابی برای رسیدن به مقصد خود بهره می گیرند

در بسیاری از کشور های دنیا (از جمله ایالات متحده آمریکا) بعضا رانندگانی را می بینیم که در ساعات شلوغی و ترافیک شهری بعضا از عبور آمبولانس ها سوء استفاده کرده و پشت سر آن ها حرکت می کنند تا از شلوغی بگریزند، با این وجود، ثروتمندان روسی این سوء استفاده را به مرحله دیگری برده اند و پدیده ای را خلق کرده اند که از آن با نام «تاکسی های آمبولانسی» یاد می شود: در حقیقت این پدیده متعلق به فعالیتی است که طی آن ثروتمندان روسی با دستمزد قابل توجهی که در اختیار رانندگان این تاکسی ها می گذارند (چیزی حدود دویست دلار در ساعت دستمزد این رانندگان است) از آژیر منحصر به فرد آمبولانس شان بهره گرفته و از نقاط شلوغ و پر ترافیک شهر با سرعت بالا تری عبور می کنند.

واگن های حمل شیر علت اصلی پیدایش خطوطی هستند که بر روی جاده ها به منظور افزایش ایمنی رانندگان و جدا کردن لاین های خیابان استفاده می شوند

این خطوط ترسیم شده بر روی سطح آسفالت جاده ها، به عنوان مهمترین وسیله ای شناخته می شوند که به واسطه آن می توان ایمنی رانندگان و خودرو ها را تا حدود زیادی تضمین کرد. نکته جالب توجه در خصوص چگونگی پیدایش این خطوط، چگونگی رسیدن ایده آن به ذهن فردی است که برای نخستین بار استفاده از این خطوط را مطرح کرد؛ در سال 1911 بود که ادوارد هاینس با مشاهده قطرات شیری که از واگن های حمل شیر بر سطح جاده چکیده بود، به این فکر افتاد که به وسیله رنگی با دوام چنین خطوطی را بر سطح جاده ها رسم کند.

خرس های پاندا حالت بدنی خود را به گونه ای تغییر می دهند که همگان فکر می کنند بار دار شده اند و رسیدگی بیشتری به این خرس ها می شود

خرس پاندایی به نام آی هین، در مکانی در باغ وحشی در چین نگه داری می شود و مسئولان این باغ وحش، برای مدتی فکر می کردند که این خرس پاندا باردار شده است (رفتار ها و نشانه هایی در این خرس پاندا مشاهده می شود که همگان فکر کردند باردار شده است؛ افزایش اشتها و کاهش فعالیت بدنی از جلمه این موارد بود). این مسئله سبب شده بود تا مسئولان باغ وحش رسیدگی بیشتری به آی هین کنند و غذای بیشتری در مقایسه با سایرین در اختیار اش قرار می گرفت، اتاق جداگانه ای برای اش در نظر گرفته بودند (اتاقی که تهویه هوای مطبوعی نیز داشت) و رسیدگی های این چنینی. اما پس از مدتی مسئولان متوجه شدند که آی هین هیچ گاه باردار نبوده است و در حقیقت آن ها فریب خورده بودند. محققان چینی بر این باور اند که این خرس پاندا به عمد نشانه های مربوط به بارداری را نشان داده بوده تا از رسیدگی بیشتری به نسبت سایرین برخوردار شود.

ایستگاه های تعویض پوشک در ابتدای شروع فعالیت های مربوط به فروش و نصب شان با استقبال چندان خوبی مواجه نشدند

در حال حاضر تقریبا غیر ممکن است که وارد یک رستوران و یا یکی از شعبه های کافی شاپ های برندی چون استار باکس شده و این ایستگاه های تعویض پوشک را در سرویس های بهداشتی آن ها مشاهده نکنیم، اما شرایط همیشه این گونه نبوده است. نخستین کسی که ایده استفاده و کارگزاری این ایستگاه های تعویض پوشک را مطرح کرده بود، در ابتدای چندان با استقبال خوبی از سوی صاحبان رستوران ها و مکان های عمومی این چنینی رو به رو نشد و ایده او را چندان کار آمد نمی دانستند، اما ایده جالبی برای بازاریابی این فعالیت به ذهن راه اندازان آن رسید که روند کاری را به سود آن ها تغییر داد: آن ها برای تبلیغ تصویر زنی را در نظر گرفته بودند که در حال عوض کردن پوشک کودک خود  بر روی سطح آلوده سرویس بهداشتی یکی از این مکان های عمومی بود. جف هیلگر از ایده پردازان و راه اندازان اصلی و نخستین این کار به شمار می آید، او در خصوص استفاده از این تصویر برای تبلیغات در مصاحبه ای عنوان کرد: «باید کاری می کردیم که از رد کردن پیشنهاد ما احساس گناه پیدا می کردند.». در کمال تعجب استراتژی هوشمندانه این افراد عملی شد و نتایج خوبی برای شان به ارمغان آورد؛ به زودی تمامی برند های بزرگ (مک دونالد، تارگت و سایر برند های فعال) خواستار نصب این دستگاه ها در سرویس های بهداشتی خود شدند.

روئالد داهل، نویسنده مشهور و محبوب کتاب های کودک و نوجوان، زمانی به عنوان یک جاسوس فعالیت می کرده است

روئالد داهل شخصی است که در عرصه هنری فعالیت های بسیار ارزشمندی داشته است و خلق داستان های بزرگ و محبوبی چون «چارلی و کارخانه شکلات سازی» و  «جیمز و هلوی غول پیکر» را در کارنامه خود دارد؛ جالب است بدانید که این نویسنده محبوب کتاب های کودک و نوجوان در دوران جنگ جهانی دوم، برای مدتی در یکی از مراکز امنیتی بریتانیا به عنوان جاسوس فعالیت کرده و اقدام به جمع آوری اطلاعات برای مقامات عالی رتبه اش می کرده است. یکی از کار هایی که روئالد به خاطر آن شهرت یافته بود و مهارت ویژه ای در آن داشت این بود که به وسیله جذابیت خود خانم های جوان را فریب داده و از آن ها کسب اطلاع کند؛ این گونه علاوه بر آن که اوقات فراغت خود را برای خود به لحظاتی مفرح بدل می کرد، در کنار این خوش گذرانی، اطلاعاتی حیاتی هم به دست می آورد.

در سیارک بخوانیم:

آیا می دانستید؟ حقایق جالب و باور نکردنی بخش دوم 

آیا می دانستید؟ حقایقی جالب و باور نکردنی بخش اول 

نظرات

در ادامه بخوانید...

از دو جنگ، دو زن و هیتلر جان سالم به در بردم

در

انیشتین دربارۀ خود گفت که از دو جنگ، دو زن و هیتلر جان سالم به در بردم
14 مارس 1879 فیزیکدان بزرگ آلبرت اینشتین متولد شد. در 23 سالگی، او به عنوان ارزیاب کارشناس در اداره ثبت اختراعات استخدام شد و در43 سالگی جایزه نوبل را دریافت کرد. این شخص دوست داشتنی و با استعداد گفت: "من از دو جنگ، دو زن و هیتلر جان سالم به در بردم .
آلبرت انیشتین در زندگی روزمره طبعی بسیار دشوار داشت و زندگی همراه با او بسیار دشوار بود. او دو بار ازدواج کرد و هر دو همسرش مجبور بودند با بی دقتی، ناتوانی، فقدان اصول اخلاقی و نگرش عجیب و غریب او نسبت به ازدواج مواجه شوند.

میلوا ماریک و آلبرت انیشتین | عکس

با اولین همسرش، انیشتین هنگام تحصیل دردانشگاه پلی تکنیک آشنا شد.پدر و مادر انیشتین به طور جدی مخالف این ازدواج بودند، اما آن دو به هیچ کس گوش ندادند.انیشتین به Mileva در سال 1901 نوشت. "ذهنم را از دست داده ام، من میمیرم، با عشق و میلم میمیرم. بالشی که سر بر آن می خوابید صد برابر شادتر از قلب من است!
اما دوره عشق و عاشقی شدید بسیار سریع گذشت. حتی قبل از ازدواج، در سال 1902، میلوا دختری را به دنیا آورد، و شوهرش اصرار داشت که "به علت مشکلات مادی" کودک را به بستگان بی فرزندش بسپارد. این واقعیت که انیشتین یک دختر به نام Lieserl دارد تنها در سال 1997 معلوم شد.

 

میلوا ماریک و آلبرت انیشتین | عکس

پس از آن، میلوا، علی رغم اعتراضات والدینش، موافقت کرد که با او ازدواج کند. اما وقتی که انیشتین به طور ناگهانی خواسته هایش را مطرح کرد او شوکه شد: "اگر می خواهی با من ازدواج کنی، باید شرایط من را بپذیری اول، مراقبت از لباس ها و تخت مرا را بر عهده بگیری؛ ثانیا، شما سه بار در روز به اتاق کار من غذا می آورید؛ سوم اینکه شما از تمام تماس های شخصی با من، به استثنای موارد لازم برای حفظ حضور در جامعه، خودداری می کنید؛ چهارم: هر زمان که از شما سوالی میپرسم،جواب می دهید در غیر این صورت باید با اشاره من ساکت باشید و اتاق را ترک کنید؛ پنجم، بدون هیچ اعتراضی،محاسبات علمی را برای من انجام خواهید داد؛ ششم، شما انتظار هیچ احساس مهربانی و محبتی از من نخواهید داشت. " شگفت آور، Mileva این شرایط را پذیرفت.

عکس عروسی با میلوا، 1903 | عکس

آلبرت انیشتین با اولین خانواده اش | عکس

هانس آلبرت، تنها جانشین خانواده انیشتین بود که در سال 1910 متولد شد، پسرش ادوارد مبتلا به اسکیزوفرنی بود و روزهای آخر عمرش را در یک بیمارستان روانی به پایان رساند. با این حال، نه رضایت همسر برای شرایط این قرارداد ازدواج، نه تولد فرزندان، و نه کمک ثابت میلوا به انیشتین در فعالیت های علمی او، هیچکدام این ازدواج را از فروپاشی نجات نداد. در سال 1919 آنها طلاق گرفتند، اگر چه در واقع ازدواج آنها در سال 1914 شکست خورده بود و به بن بست رسیده بود.

دانشمند بزرگ و شوهر غیرقابل تحمل | عکس

میلوا شرط طلاق را در صورتی پذیرفت که در عوض برای رضایت داوطلبانه اوبرای طلاق ، انیشتین در صورت دریافت جایزه نوبل آن را به میلوا بدهد.اینشتین این شرط را پذیرفت زیرا هیچ شک و تردیدی نداشت که او هرگز جایزه نوبل را دریافت نمی کند. میلوا در باره طلاق بسیار نگران بود، او حتی مجبور بود ازکمک های روانکاوی استفاده کند، او نمیتوانست با افسردگی طولانی مدت خود را کنار بیاید. اما میلوا اعتبارخود را به عنوان یک دانشمند حفظ کرد.

آلبرت انیشتین و همسر دومش السا عکس

سه ماه پس از طلاق، دانشمند با دختر خاله بیوه‌اش ازدواج کرد دختر خاله او، السا، مدت کوتاهی از مادرش در طول بیماری مراقبت از او رابرعهده داشت. اینشتین موافقت کرد که دو دختر از ازدواج قبلی السا را ​​بپذیرد. چارلی چاپلین که با آنهادیدار کرده بود، از همسر دوم دانشمند اینگونه سخن گفت: " او رک و پوست کنده از عظمت شوهرش لذت می برد و آن را پنهان نمی کند، حتی شور و شوق خود رانشان میدهد. "

آلبرت انیشتین و همسر دومش السا عکس

انیشتین با همسر دومش السا، 1922 | عکس

با این حال، حفظ ارزش ها و خانواده سنتی برای دانشمند بزرگ کاملا بیگانه بود.بعدها، انیشتین در مورد یکی از دوستانش نوشت: "بیشترین چیزی که من را جذب می کرد توانایی او برای سالها زندگی نه تنها در جهان، بلکه در توافق واقعی با یک زن بود. من سعی کردم این مشکل را دو بار حل کنم و هر دو بار شکست خوردم.

دانشمند بزرگ و شوهر غیرقابل تحمل | عکس


انیشتین، همسر دوم او السا و یکی از دختران السا مارگوت


انیشتین بسیار دوست داشتنی بود و در بسیاری از سرگرمی ها او هیچگونه محدودیت اخلاقی را جایز نمی دانست. السا به شکایات شوهرش گوش میداد که زنان دیگر به او این اجازه را نمی دادند. السا مجبور شد با ارتباطات ثابت انیشتین کنار بیاید، اولین آنها تنها چند ماه پس از ازدواج بود. او حتی زنان را به خانه خود با السا می برد. با این وجود، این ازدواج تا زمان مرگ السا در سال 1936 ادامه یافت.

دانشمند بزرگ و شوهر غیرقابل تحمل | عکس

آلبرت انیشتین | عکس

داستان عشق فیزیکدان نابغه آلبرت انیشتین و افسر اطلاعات شوروی

مارگاریتا کننکوا و آلبرت انیشتین

 

بسیاری از اکتشافات علمی بزرگ آلبرت انیشتین بسیار مشهور هستند ، اما جزئیات زندگی شخصی او مدتها بصورت مخفی و مهر و موم شده باقی مانده بود. نابغه دربارۀ خود گفت که از دو جنگ، دو زن و هیتلر جان سالم به در برد. با این حال، یک صفحه دیگر در زندگی او وجود دارد که او ترجیح داد سکوت کند - یک رابطه ی مخفی با افسر اطلاعاتی شوروی، مارگاریا کوننکووا .

پرتره مارگاریتا کننکووا


مارگاریتا کننکووا دارای یک زندگی روشن و فوق العاده ای بود. در جوانی او به خانه ایوان بونین رفت و آمد می کرد و با بسیاری از چهره های برجسته فرهنگی آشنا بود - ویوولد مایرولد، فدور شلیاپین، ایسادورا دانکن، سرگئی یوزنین و دیگران. معروف ترین مجسمه ساز سرگئی کوننکوف همسرش بود که کارش اغلب با رودین برابری دارد. درست است که تصمیم به ازدواج برای مارگاریتا آسان نبود، کوننکوف 21 ساله بزرگتر از او بود.


مارگاریتا کننکوا و آلبرت انیشتین

پس از عروسی، او در اتحاد جماهیر شوروی زندگی نکرد، به نمایشگاه هنر روسی در نیویورک رفت. برنامه ریزی شده بود که این سفر یک ماه طول بکشد، اما بعدا معلوم شد که این زن 22 ساله در آمریکا ماندگار و قصد عزیمت ندارد. کوننکوف همچنان کار می کرد، مارگاریتا اغلب برای مجسمه های کوننکوف که برهنه بودند مدل می شد. همه آثار یک پاسخ پر جنب و جوش از مردم آمریکا پیدا کردند.
مارگاریتا موز شوهر سرگئی کالنکوف بود.

سال 1935 برای مارگاریتا کننکووا بسیار مهم بود. در این زمان، دانشگاه پرینستون ابتکار عمل را برای تهیه یک مجسمه ی یک دانشمند برجسته آغاز کرد و قرعه به نام مجسمه ساز روسی، کوننکوف افتاد و به زودی در کارگاه کوننکوف مارگاریتا با البرت اینشتین ملاقات کرد.زیبایی مارگاریتای 39 ساله در نگاه اول این نابغه 56 ساله را مجذوب خود کرد، در دفتر خاطرات مارگاریتا با یادداشتی مواجه می شوید که با انیشتین مشتاقانه درباره نظریه نسبیت صحبت می کند و کاملا مشخص بود که توجه مارگاریتا به کسب اطلاعات از انیشتین است.

برای مدت طولانی هیچ چیز در مورد رابطه عاشقانه کوننکووا و انیشتین شنیده نشده بود. بعد از سالهای زیادی در سال 1998، در حراج Sotheby این قضیه بر ملا شد.
این زن و شوهر زمان زیادی را در کلبه آلبرت انیشتین در پورتسون استراحت می کرده اند.انیشتن حتی برای اینکه کننکوف را از مارگاریتا دور کند ، به ترفندهایی دست می زده است او به مارگاریتا توصیه میکرد که توصیه پزشکی برای صرف زمان در دریاچه ساراناک بگیرد.

ما هرگز نمی دانیم که سرگی کوننکوف در مورد خیانت همسرش باخبر بوده یا نه؟

کاری بس دشوار بر روی شانه های مارگاریتا قرار گرفته بود، اطلاع رسانی از مراحل پیشرفت بمب هسته ای. در آن سالها، آمریکا در حال درست کردن یک بمب اتمی بود و البته فیزیکدان برجسته اطلاعات خاصی را در اختیار داشت. با تلاش کوننکووا، اینشتین با معاون کنسولگری شوروی، پائول میخائیلوف درایالات متحده ملاقات کرد. البته او این کار را ازروی عشق به همسر خود انجام داد زیرا متوجه شد که او مورد تهدید قرار می گیرد. به هر حال، انیشتین هنگامی که توسط اف بی آی دستگیر شد، به بازگشت مارگاریتا کمک کرد. در سال 1945، زن و شوهر دستوربازگشت به اتحاد جماهیر شوروی را دریافت کردند و داستان عشق افسر اطلاعات و فیزیکدان درخشان پایان یافت.


پرتره سرگئی کوننکوف

مارگاریتا و سرگئی کوننکووی

مقاومت در برابر جذابیت انیشتین سخت بود، زیرا او نه تنها فیزیکدان بود، بلکه فیلسوف، شاعر و موزیسین بود. شما می توانید این را با خواندن توصیه های فیزیکدان نابغه آلبرت انیشتین که برای نسل های آینده از خود بجا گذاشت ببینید.

چند نقل قول از انیشتین را جمع آوری کرده ایم که اکنون می تواند به عنوان مشاوره خوب مورد استفاده قرار گیرد.

هرگز آنچه را که می توانید در یک کتاب پیدا کنید، حفظ نکنید.

برای تبدیل شدن به یک عضو نجیب گله گوسفند، ابتدا باید یک گوسفند باشید.

شما باید قوانین بازی را یاد بگیرید. و سپس شما بهتر از هر کس دیگری بازی خواهید کرد.

سادگی را در میان سردرگمی، هماهنگی در میان اختلافات پیدا کنید و یک فرصت را در دشواری ...

اگر می خواهید زندگی شاد داشته باشید، باید به یک هدف گره بخورید، نه به افراد و چیزها.

از دیروز یاد بگیرید و به امید فردا، امروزرا زندگی کنید، هرگز کنجکاوی را از دست ندهید.

زندگی مثل راندن یک دوچرخه است. برای حفظ تعادل، باید حرکت کنید.

نظرات

در ادامه بخوانید...

10 عکس از کره شمالی

در
گردشگران در کره شمالی، شعار همه چیز را نمی توان در بیشتر کشورهای بسته شده در جهان عکس برداری کرد را کاملا با موفقیت شکسته اند.
 
چه sayarak.com انجام داد؟ بیایید نگاهی به سبک زندگی روزمره پیونگ یانگ از طریق چشم های  گردشگران بیندازیم که عکس های شگفت انگیزی دراینستاگرام خود آپلود کردند.
 

نظرات

در ادامه بخوانید...