تجربیاتی واقعی از استفاده از قانون جذب سری 1

سرفصل های پست داستان های راز و تجربه های واقعی از قانون جذب و داستان قانون جذب
- داستانهای جدید قانون جذب داستان اول
- تجربه های واقعی از قانون جذب داستان دوم
- کسانی که از قانون جذب نتیجه گرفته اند. داستان سوم
-
قانون جذب ، قانون مربوط به شما است -
نیازی نیست که با آن مانند نوعی تکنیک خارجی رفتار کنید - که می توان مدتی از آن استفاده کرد و سپس آن را کنار گذاشت. قانون جذب در اصل خود درونی شماست. قانون جذب درک این است که شما خالق زندگی خود هستید. و این شما هستید که مسئول آنچه دارید یا ندارید اکنون هستید. شما باید روی خود کار کنید ، "سطح" را بالا ببرید ، خود را توسعه دهید - و سپس جهان به ارتعاشات جدید شما پاسخ می دهد و آنچه را که در این سطح جدید سزاوار آن هستید به شما می دهد. باید همین امروز همانطور باشید که می خواهید خودتان را ببینید.
قانون جذب به هیچ تلاشی نیاز ندارد
-
در گروه های فیس بوکی که به این قانون اختصاص داده شده است ، می توانید شکایات زیادی مانند "من همه چیز را امتحان کرده ام - تابلوی تجسم آرزوها ، مانتراها ، تأییدهای مثبت - اما هیچ چیز کار نمی کند."
در اینجا گرفتار است. قانون جذب کاری نیست که شما انجام می دهید ، این همان چیزی است که شما هستید! ما در جامعه ای از شکارچیان ، اقدامات فعال برای دستیابی به اهداف زندگی می کنیم. اگر می خواهید چیزی بدست آورید ، باید تلاش کنید. و قانون جذب یک تلاش نیست ، بلکه این است که در سطح خودتان باشید. برای خود بودن نیازی به تلاش نیست. بنابراین ، "راز" تنها زمانی کار می کند که شما چیزها و رویدادهای مناسب را برای خود بخواهید. باور کنید ، ضمیر ناخودآگاه شما نمی فهمد که یک میلیون دلار چیست :) شما باید بر خواسته خود تمرکز کنید ، نه افراد تبلیغات یا مجلات براق.
-
اقدامات برای رسیدن به اهداف از الهام درونی گرفته می شود
-
البته ، اگر روی مبل دراز بکشید و لکسوس را برای خود تجسم کنید ، آن را نخواهید داشت. شما هنوز باید هر روز عمل کنید و به سمت رویای خود قدم بردارید. ولی. اقدامات شما نباید ناشی از غرور ، کار طاقت فرسا و "مسابقه " باشد ، بلکه باید از الهام درونی باشد. وقتی به درون خود گوش می دهید و روی رفاه خود تمرکز می کنید ، اتفاقات درستی رخ می دهد و افراد مناسب به تنهایی از راه می رسند. و شما می دانید چه باید بکنید ، زیرا شادی ، رضایت ، الهام را احساس می کنید. این حالت "ایجاد عمدی" است.
-
باورهای محدود کننده را کنار بگذارید
-
همه محدودیت ها در سر شماست. و یک راه سریع برای خلاص شدن از شر آنها این است که بفهمید همه آنها توسط دیگران (معمولاً در دوران کودکی) به شما تحمیل شده اند ، به عنوان یک حافظه ژنتیکی از خانواده یا به عنوان یک تجربه بد زندگی دیگران به شما منتقل شده اند. به عنوان مثال ، "پول بد است" ، "زدن به معنی عشق است" و غیره.
این باورهای محدودکننده از انرژی زندگی شما تغذیه می کنند و اجازه نمی دهند به راحتی به آنجا بروید. به حرف خود ، به روح خود گوش دهید و فقط آنچه را که فرزند درونی شما می خواهد انجام دهید. این چیزی است که شما را خوشحال می کند. هربار که صدای مادر ، مادربزرگ ، معلم یا یک دوست بازنده در سر شما بلند می شود ، به خود بگویید: "این باور دیگر برای من کار نمی کند ، امروز من راه دیگری را انتخاب می کنم!"
-
ذهن آگاه کلید موفقیت است
-
من از تکرار خود نمی ترسم که قانون جذب این است که خودت باشی. لایه به لایه ، همه آنچه جامعه تحمیل کرده است را از خود دور کنید ، همه خواسته های خود را. این فرآیند عمدی است که مهم است. بسیاری از مردم معتقدند که اگر احساس بدی داشته باشند ، به این معنی است که آنها نتوانسته اند قانون جذب را درک کنند و همه چیز تمام شده است. طبیعتاً اینطور نیست. همه ما روی زمین هستیم تا یاد بگیریم و رشد کنیم. و حذف باورهای محدودکننده از خود و شکستن طرز تفکر عادی دردناک است.
بنابراین ، شما باید به خود واقعی خود برگردید و خود را مانند گذشته درک کنید. هر دقیقه را آگاهانه سپری کنید ، اینجا و اکنون باشید. و سپس زندگی شما به سمت بهتر تغییر خواهد کرد.
در حالی که در راه رسیدن به خود واقعی هستید ، اتفاقات جادویی در زندگی شما رخ خواهد داد. هدایای جهان را بپذیرید ، به خودتان گوش دهید و هر بار از خود بپرسید: "آیا این به من لذت و شادی می بخشد؟"
- قانون جذب را در مقاله قانون جذب توضیح دادیم حال، میخواهم بپردازم به تجربیاتی واقعی که افراد مختلف با استفاده آگاهانه از قانون جذب گرفته اند. این داستان ها به شما کمک میکنند تا در اول کار امید و انگیزه و انرژی برای شروع و پیگیری کارتان بگیرید.از آنجا که لحن اکثر این نوشته ها دوستانه بوده و تجربه شخصی از قانون جذب افراد است سعی کرده ام با ترجمه ای محاوره ای چنان داستان ها را برایتان ارائه دهم که حس کنید با دوست صمیمی تان صحبت می کنید.

داستانهای جدید قانون جذب داستان اول
من از قانون جذب استفاده کردم و کلی پول برنده شدم!
کسانی که از قانون نتیجه گرفته اند اند
خیلی خوشحالم که دارم داستانمو اینجا مینویسم! اولین بار من فیلم راز رو دو سال پیش خیلی اتفاقی دیدم. داشتم تو گوگل چیز دیگه ای سرچ میکردم که «اشتباهی» روی یه لینک کلیک کردم. این بهترین اشتباهی بود که تاحالا توی زندگیم مرتکب شدم. حسابی از دیدن فیلم متحیر شدم و خیلی سریع قوانین اون رو توی زندگیم پیاده کردم و بعضا نتیجه گرفتم. اگرچه بعد مدتی دیگه داستان های قانون جذب و راز رو فراموش کردم و باورم بهش کم شد.
- داستان قانون جذب // نتایج واقعی جذب
من پارسال باردار بودم و باید مرخصی میگرفتم. بعد چند ماه قبل شوهرم کارش رو از دست داد. قبض ها زیادتر میشدند و من خیلی افسرده بودم. بعد شنیدم که روندا بایرن کتاب دیگه ای به نام «قدرت» نوشته. من سریعا کتاب رو خریدم و خوندم و وقتی به فصل «قدرت و پول» رسیدم فهمیدم که رفتار و نگرشم نسبت به پول و قبض هایی که برام میومد خیلی منفیه. همونجا دست به کار شدم و طرز فکرمو عوض کردم...هروقت قبضی برام میومد توی دلم از کسانی که به من اون خدمت رو ارائه داده بودن تشکر میکردم و با خوشحالی قبض رو پرداخت میکردم. علاوه بر اون بجای اینکه پول رو دودستی بچسبم شروع کردم به خرج کردن پول و لبخند میزدم و میدونستم که پول بیشتری به سمتم سرازیر میشه. دائما به خودم میگفتم که پول عاشق منه و به راحتی و مکرر به سمتم میاد.
کسانی که با قانون جذب پولدار شدند
کسانی که با قانون نتیجه گرفته اند اند
داستان های راز
اوایل آگوست، نشنال لاتاری قرعه کشی داشت و یک زوج دوست داشتنی برنده 10 میلیون پوند شدند. یادم میاد که داستانشون رو میخوندم و خیلی براشون خوشحال بودم. بعد از اینکه داستانشون رو خوندم بلند به خودم اعلام کردم که برنده قرعه کشی بعدی من خواهم بود.از همون لحظه جوری زندگی میکردم که انگار همین الان پول رو دارم. لیستی از تمام کارایی که میخواستم با اون پول انجام بدم تهیه کردم و همینطور یک تخته آرزوها ساختم و عکسی از شماره های لاتاریم رو روی اون گذاشتم. من هرروز سپاسگزار این پول بودم و ایمان داشتم که این پول از آن منه.
دوشنبه گذشته داشتم تلویزیون نگاه میکردم و تبلیغی پخش شد که قرعه کشی لاتاری انجام شده. من خیلی هیجان زده بودم، و قلبم تند تند میزد. با تمام وجودم میدونستم که بالاخره زمانش رسیده و به سختی هیجانم رو کنترل میکردم. من وقتی بلیط لاتاریم رو میخریدم میدونستم که این فقط یه فرمالیته است و اون پول همون موقع ماله من بوده. من از چک راز پرینت گرفتم و مبلغ تخمینی لاتاری رو نوشتم و اونرو به تخته آرزوهام زدم. تاریخ امروز یعنی یک روز بعد از قرعه کشی رو روی چک زده بودم.
امروز صبح با شادترین و بزرگترین خنده روی صورتم از خواب بیدار شدم! حتی قبل از اینکه شماره ی کارت لاتاریم رو چک کنم میدونستم که برنده شدم. تا جایی که من میدونستم من یک مولتی میلیونر بودم!!
نکته ای که باید به یاد داشته باشین اینه که هرچیزی که توی زندگی میخواین همین الان ماله شماست. فقط طوری زندگی کنین که انگار همین الان اون رو دارین و دنیا هم اونرو براتون میاره. شما یک قدرت محشر دارین که میتونین هر چیزی رو بهش اعتقاد دارین ظاهر کنین. من با تمام سلول های بدنم میدونستم که برنده لاتاری میشم و شدم؛ این چقدر توپه!! برای همتون آرزوی سلامتی، ثروت، خوشبختی و وفور در همه ی جنبه های زندگیتون رو دارم. و بی صبرانه منتظرم تا داستان های عالی تون رو بخونم.میدونم که دنیا زندگیتون رو پر از چیزایی میکنه که میخواین.
درباره اس جی ال از واتفورد انگلستان: من یک زن متاهل خوشحال و 28ساله و مادر یک بچه که دارم به لطف دانشی که از راز دارم و قدرت استفاده از اون دارم به بهترین نحو زندگی میکنم.
تجربه های واقعی از قانون جذب داستان دوم

قدرت تمرکز
داستانهای واقعی از راز در مورد تحصیل
توی یک خیابون کوچیک غرب اوگاندا بود که دوست پدرم داشت به من ساختمان سازی یاد میداد. این واقعا کار عالی ای بود ولی من دلم چیز دیگه ای میخواست. من آرزوی 3تا چیز رو توی زندگیم داشتم: یک فرد موفقی در بیزینس بشم اونم در سن کم. دو موسیقی دان موفقی بشم.سه فیلم نامه نویس معروفی بشم. اما هیچوقت نمیدونستم چطوری شروع کنم چونکه وضعیت مالی خانواده ام در سطح پایینی بود.
یکی از دوستام به من نوعی کاریابی رو معرفی کرد که شروع کار من در حیطه بیزینس شد کاری که هنوزم دارم انجامش میدم. اون این حرفها رو به من گفت: «هروقت داری کاری رو شروع میکنی باید به خودت ایمان داشته باشی و روش تمرکز کنی.»
همینطور که من به کارم میپرداختم وارد مرحله ای از کارم شدم که نیازمند مهارت های ارتباطی و رشد شخصیتی بود. ولی چون فقط روی هدفم متمرکز شده بودم زندگی کاریم رو به کلی عوض کرد. گروهی که من باهاشون کار میکردم رفته رفته تعدادشون بیشتر شد.
علاوه بر مبحث اندیشه مثبت بخشی از زندگیم شده به چیزایی که میخوام توی زندگیم داشته باشم هم فکر میکردم که داره کم کم توی زندگیم پدیدار میشه.
من توسط دوستم با راز آشنا شدم و موفقیت های زیادی رو بوسیله اون توی زندگیم جذب کردم که یکی شون پیشنهاد فیلم نامه نویسی از طرف چندتا از شرکت های فیلم سازی بود که بهم شده.
کسانی که از قانون جذب نتیجه گرفته اند . داستان سوم:
تجربه شخصی از قانون جذب

تجربیات قانون جذب
من برای یه شرکت بزرگ کار میکردم ولی اصلا از کارم راضی نبودم. من به عنوان تکنسین آزمایشگاه کار میکردم که محصولاتی که شرکتمون میساخت رو تست میکردم. من درباره راز از دور و بر چیزی شنیدم و کتابشو از دوستم قرض گرفتم تا بخونم. و واقعا راز رو باور کردم.هدف من همیشه این بوده که توی بخش فروش باشم. سالها تلاش کرده بودم تا وارد این حرفه بشم ولی هیچ موفقیتی حاصل نشد. ولی وقتی نیمه کتاب راز رسیده بودم تصمیم گرفتم تا خواسته ام رو بخشی از زندگیم کنم.
یک روز صبح وقتی داشتم سر کارم میرفتم بارها با خودم تکرار کردم که توی این 5 سال دیگه به عنوان نماینده فروش توی شرکت کار میکنم. وقتی رسیدم به محل کارم اخبار شرکت رو چک کردم و دنبال نیازمندی های بخش های دیگه گشتم. یکیشون درباره ی مصاحبه برای استخدام نماینده ی فروش بود. من نشستم و ایمیل زدم و با پیوست رزومه ام براشون فرستادم. درباره اش به همسرم هم گفتم و باور داشتم که واقعا این شغل ماله منه. میدونستم که من برای این شغل استخدام میشم.
میتونم بگم که تقریبا 3 هفته بعد شرکت من رو برای مصاحبه به شهر میلواکی فرستاد (من در توپکا زندگی میکردم) .در پایان مصاحبه اونها به من یک معرفی نامه دادند.این بیشتر از چیزی بود که من توقع داشتم. سوار ماشینم شدم و راه افتادم و مثه بچه ها گریه میکردم. این چیزی بود که من همیشه با تمام وجودم میخواستم و حالا بهش رسیدم.
من واقعا باور دارم که این موفقیت و داستان های واقعی از راز پیش آمده چونکه من راز رو شناخته بودم. من یک مسیحی هستم و یاد گرفتم که هماهنگ با دینم از راز هم استفاده کنم تا به بهترین زندگی که میخوام برسم.
آیا تا به حال متوجه شده اید که افکارتان تحقق می یابد؟ در نظرات به اشتراک بگذارید!