تکنولوژی در حال تغییر است ولی مردم تغییری نکرده اند آیا این حقیقت دارد

#تکنولوژی#تغییرات در تکنولوژی#تکنولوژی در حال تغییر#دستگاه های هوشمند#بهبود فعالیت مغزی


این قضیه که تکنولوژی تغییر می کند ولی مردم همان گونه باقی می مانند در بین پژوهشگران یک واقعیت به حساب می آمد. یک گونه بیولوژیکی با نام هومو ساپینز در مسیر این فرآیند تکامل طبیعی به آرامی در حال تغییر است. علاوه بر این، حتی افراد هم به آرامی در حال تغییر رفتارشان هستند و همین امر تاثیر تغییرات در تکنولوژی را کمتر می کند. هرچند علم و تکنولوزی هر سال یا حتی هر ماه تغییرات سریعی می کنند، دهه ها طول می کشد تا رفتار مردم و فرهنگ آنها تغییر کند و به عبارت دیگر تغییرات بیولوژیکی در طول هزاره ها انجام می پذیرد. (سیارک)
اما اگر تغییرات در تکنولوژی بر روی ما به عنوان جامعه بشری تاثیرگذار باشد چه اتفاقی می افتد؟ اگر از بهبودگرهای زیستی استفاده کنیم یا بهبودهایی در ژنتیک مان انجام دهیم چه؟ امروزه ما از لنزهای مصنوعی برای چشم استفاده می کنیم و از سمعک ها برای گوش استفاده می کنیم و به زودی وسایلی برای بهبود بینایی در نابینایان خواهد آمد. بعضی از جراحی ها قادر خواهند بود که چشم ها را از حالت دید نرمال هم بالاتر ببرند. بهبودهای بیولوژیکی و استفاده از قطعاتی در بدن حتی برای زندگی روزانه مردم عادی دیگر یک رویای علمی به نظر نمیرسد و به حقیقت پیوسته است.ورزشکاران قابلیت های طبیعی خود را از طریق دارو ها و جراحی بهبود داده اند. آیا امکان بهبود فعالیت مغزی هم خواهد آمد؟
اما حتی بدون طراحی ژنتیکی و علوم زیستی و جراحی، ذهن انسان با تجربه کردن تغییر می یابد. بنابر این رانندگان لندن که به دانستن همه جای لندن معروف اند توانسته اند ساختار و اندازه مغزشان را در طول سالها فعالیت برای افزایش اطلاعاتشان، بهبود ببخشند. این امر فقط محدود به رانندگان لندن نمی شود و بسیاری از متخصصان در حوزه کاری خود مغز را بهبود بخشیده اند. تجربه مغر را تغییر می دهد. شواهد نشان می دهد که افزایش ارتباط با تکنولوژی (چندین ساعت تمرین برای یادگیری یک ابزار موسیقی و یا تایپ کردن در تلفن ها و دیگر وسایل) در واقع نوعی از تمرین است که مغز انسان را تحت تاثیر قرار می دهد..

آیا کودکان به دلیل رو به رویی با تکنولوژی در حال رشد با ذهنی ، متفاوتند؟ سالهای سال این سوال را می پرسیدم و همیشه می گفتم که مغز به وسیله بیولوژی مشخص می شود و تغییر آن تحت تاثیر تجارب ما انجام نمی گیرد. در واقع از این جهت که بیولوژی مغز تغییری نمی کند حق با من بود: مغز کسانی که امروز متولد می شوند بسیار شبیه به مغز کسانی است که در هزاران سال پیش به دنیا آمده اند. اما من از یک جهت اشتباه می کردم، تجربه مغز را تغییر میدهد خصوصا تجارب اولیه و طولانی مدت برای کودکان.

تمرین کردن عضله را قوی تر می کند و به همین ترتیب تمرینات ذهنی باعث بهبود در بخش هایی از مغز می شود.تغییراتی که در مغز در اثر یادگیری و تمرین ایجاد می شود ارثی نیست همان طور که افزایش حجمم ماهیچه از نسلی به نسل دیگر منتقل نمی شود. هرچه تکنولوژی بیشتر به سالهای اولیه یک کودک نفوذ کند بر روی چگونگی پاسخ دهی، تفکر و رفتارش تاثیر می گذارد. مغز آنها به منظور جمع آوری این مهارت های جدید بهبود می یابد.
بسیاری از تغییرات دیگر هم امکان دارد ایجاد شوند. تکنولوژی های بیولوژیکی ممکن است با قرار دادن وسایلی در بدن همراه شوند که باعث بهبود در ادراک، حافظه و حتی قدرت شوند این موارد هم هرچند به کندی ولی به ناچار به وجود می آیند. نسل های آینده ممکن است جزئی از یک بیولوژی طبیعی نباشند. جنگ بین کسانی که بهبود یافته اند و کسانی که مقاومت کرده اند در می گیرد. علوم تخیلی به علوم حقیقی تبدیل می شوند.
هرچه جلوتر می رویم، جامعه احتیاج خواهد داشت که تاثیر این تغییرات را به افراد و گروه ها بفهماند. طراحان در خط مقدم این دغدغه قرار می گیرند، به این خاطر که این طراحان هستند که ایده ها را عینیت می بخشند. امروزه، حتی بیشتر از قبل، طراحان باید تاثیر اجتماعی فعالیت های خود را درک کنند.

در کتاب "مواردی که ما را باهوش می کنند" من این بحث را مطرح کردم که تکنولوژی باید از ما پیروی کند، و نه شعاری که نمایشگاه جهانی شیکاگو در سال 1933 بیان می کرد و میگفت ما باید از تکنولوژی پیروی کنیم. من آن کتاب را در سال 1993 نوشتم و از آن به بعد من نظرم را تغییر داده ام. البته من ترجیح می دهم که ماشین ها از مردم پیروی کنند. ولی در انتها این ماشین ها هستند که در ظرفیت بسیارمحدودند و ما انسان ها انطباق پذیر و منعطف تر هستیم. آنها سخت و بی تغییرند و ما ظرفیت بیشتری برای تغییر داریم. ما یا تکنولوژی را به همان صورتی که هست می پذیریم و یا بدون آن پیش می رویم. (سیارک)
این که بگوییم مردم باید با ماشین ها منطبق شوند این خطر را خواهد داشت که بعضی از طراحان و مهندسان پیشنهاداتی خارج از چارچوب بدهند، با این اعتقاد که این مسئله این آزادی را به آنها خواهد داد که هرچه می خواهند طراحی کنند و کارهای خود را با هدف بازدهی بهتر و طراحی، مهندسی و ساخت راحت تر ماشین ها بهتر کنند. ولی این جمله بهانه ای برای طراحی نامناسب نخواهد بود. ما قطعا مجبور نخواهیم بود با چنین چیزی مطابقت پیدا کنیم.
ما به بهترین طراحی ممکن احتیاج داریم، چیزی که نسبت به مردم حساس باشد، از بهترین قوانین انسان محور و فعالیت محور پیروی کند، طراحی هایی که از قوانینی که در این کتاب آورده شده است پیروی کند . حتی در بهترین حالت که طراح بهترین کار ممکن را انجام داده باشد، ماشین ها همچنان محدودند. آنها همچنان غیر قابل انعطاف، سخت و محتاج اند. سنسورهای آنها محدودیت دارند و ظرفیت آنها با ما متفاوت است و این همان دریای عظیم مربوط به زمینه های مشترک است.
چه کسی فکرش را میکند که روزی مجبور باشیم خودمان را برای ماشین ها شرح دهیم؟ ما چنین تصوری داریم. ما مجبوریم به اتومبیل بگوییم که میخواهیم به چپ بپیچیم. روزی خواهد آمد که ما مجبور خواهیم بود به جارو برقی بگوییم که الان نمیخواهم که اتاق پذیرایی را جارو بزنی، ممنون. ممکن است مجبور باشیم به آشپزخانه بگوییم، من الانن گرسنه ام و دوست دارم غذا بخورم و به پخش کننده موسیقی بگوییم که می خواهیم مقداری بدویم پس چند موسیقی مناسب آن محل را برایم فراهم کن.
اگر ماشین ها بدانند که ما می خواهیم چکار بکنیم بسیار مفید خواهد بود همانطور که اگر ما بدانیم که ماشین چکار خواهد کرد این امر به ما کمک می کند. البته از آنجا که ماشین ها محدودند یک بار دیگر بیشتر امور بر عهده خودمان است. این منطبق شدن سرانحام با منافعی برای ما همراه خواهد شد مثل حالتی که خانه یا مکان تجارت را برای معلولین آماده کنیم که باعث منفعت برای همه خواهد شد. (سیارک)
اینکه به خاطر داشته باشیم که مطابقت یافتن با تکنولوژی یک پدیده جدید است مسئله مهمی است. از وقتی که اولین ابزارها وارد شدند معرفی هر کدام از آنها مسیر رفتار ما را تغییر داده اند. در سال 1800 ما جاده ها را برای ماشین و دیگر وسایل نقلیه آسفالت کردیم. در سال 1900 ما خانه ها را برق کشی کردیم تا برق جای لوله های گاز را بگیرد،لوله های آب رسانی اضافه شدند و دستشویی ها به داخل منازل راه یافتند و سیم کشی برای تلفن ها، تلویزیون ها و اینترنت انجام گرفت. در سال 2000 منازل را برای بهره گیری از وسایل جدید دوباره طراحی کردیم.
به صورت تصادفی در سال 2000 بسیاری از ملت ها با پیر شدن جمعیت شان مواجه شدند. مردم فهمیدند که باید خانه ها وساختمان ها را برای نزدیکان مسن یا خودشان باز طراحی کنند. آنها مجبورند که آسانسور داشته باشند، سطوح شیبدار بسازند، دستگیره های گوی شکل را با انواع اهرم مانند جایگزین کنند و به منظور عبور اشخاص با ویلچر در ها را بزرگ تر طراجی کنند. لامپ ها تغییر کردند و پریزها برای دسترسی بهتر جابجا شدند. ارتفاع پیشخوان آشپزخانه ، سینک ظرف شویی و میزها باید با هم هماهنگ می شد. می توان به طعنه گفت ، اینها مواردی اند که زندگی را برای ماشین ها آسان تر می کنند ، هرچند که ما آنها را برای آسان ساختن زندگی خودمان اوردیم. چرا؟ چون ماشین ها هم محدودیت هایی مانند سالمندان دارند، محدودیت در حرکت، چابکی و بینایی.

آیا به روزی خواهیم رسید که دستگاه های هوشمند در مقابل هم قرار بگیرند: یخچال فریزرتان شما را به خوردن چیزی دعوت می کند در حالی که ترازو شما را از آن باز می دارد. فروشگاه شما را برای خریدن وسوسه می کند اما همکار شخصی شما در گوشیتان شما را از این کار باز می دارد. حتی ممکن است تلویزیون و گوشی تان بر سر شما دعوا کنند. اما ما می توانیم این جلوی این مبارزه را بگیریم. راهنمی شخصی شما مراقب شما خواهد بود، ممکن است تلویزیون یا تلفن شما اصرار داشته باشند که شما یک جفت کفش دیگر بخرید و ماشین سودمند شما بگوید: "نه، این معامله رد می شود شما به اندازه کافی کفش دارید"  و یک ماشین دیگر بگوید :"بله، شما یک کفش برای ناهار رسمی هفته بعد لازم دارید."ترجمه  itrans.ir

شما نظری نداری؟

برای ثبت نظر لطفا وارد شوید