10 عادت مفید کارآفرین میلیونر

در

زندگی هر شخصی منحصر به فرد و متفاوت است. برخی ، مخترعان ، چهره های فرهنگی و کارآفرینان مشهور جهان می شوند ، در حالی که دیگران زندگی خود را بدون اینکه بتوانند خود را پیدا کنند ، می گذرانند. ممکن است به نظر برسد که دلیل این امر در شکست پیش پا افتاده است ، اما فقط ، این مسئله نیست. بسیاری از افراد ثروتمند به طور قطع می دانند که اگر می خواهید موفقیت کسب کنید ، قدرت مناسک روزانه را دست کم نگیرید.


منظم هستند

ریچارد برانسون


 بدون نظم و انضباط مناسب ، فقط ممکن است با برنده شدن در قرعه کشی یا ارث بردن از یکی از اقوام ثروتمند فردی میلیونر شوید. کسانی که مجبور می شوند زندگی خود را صرفاً با تلاش خود انجام دهند ، با یک شخصیت آهنین و اراده متمایز می شوند ، که آنها با پیروی از قوانین یک بار تعیین شده و غلبه روزانه بر خود شکل می گیرند.
به عنوان مثال ، کارآفرین میلیونر ریچارد برانسون ، بنیانگذار گروه ویرجین ، هر روز ساعت 5 صبح از خواب بیدار می شود تا قبل از شروع کار ورزش کند ، در حالی که جک دورسی ، بنیانگذار و صاحب توئیتر ، هر روز حمام یخ می گیرد.
این کارآفرین میلیونر دلیل شکل گیری این عادت را توضیح می دهد: "غوطه ور شدن صبح در آب سرد به من می فهماند که اگر بتوانم خودم را مجبور به انجام این مراسم ، هرچند کوچک ، اما فوق العاده دردناک کنم ، تقریباً از پس همه کارها برمی آیم."


آنها به موفقیت اعتقاد دارند

در مصاحبه ای ، جیم کری ، بازیگر مشهور آمریکایی با اصالت کانادایی ، گفت که حتی قبل از دوران شکوه خود برای خود چک 10 میلیون دلار می نوشت. علاوه بر این ، او  تصور می کرد که قبلاً به یک فرد مشهور تبدیل شده و مورد توجه قرار گرفته است گرچه در واقع کارگر یک کارخانه بود. اکنون جیم کری یکی از پردرآمدترین بازیگران هالیوود است و ثروت او حدود 180 میلیون دلار تخمین زده می شود.البته تفکر در مورد چیزهای خوب به تنهایی آینده درخشانی را به دنبال ندارد ، اما نباید از آنها غافل شد. به گفته دانشمندان ، تفکر مثبت می تواند به کاهش اضطراب و تقویت ایمنی کمک کند. علاوه بر این ، افراد خوش بین کنار آمدن با مشکلات پیش آمده و دستیابی به رفاه مالی بسیار راحت ترند.


آنها منابع چندگانه درآمد دارند

به مدت 5 سال ، توماس کورلی ، نویسنده آمریکایی ، عادات 177 میلیونر را مطالعه کرد که به تنهایی موفق به موفقیت مالی شدند. وی دریافت که چنین افرادی آیین های ویژه روزانه دارند. یکی اینکه آنها فقط به یک منبع درآمد اعتماد ندارند.
طبق نتایج یک نظرسنجی انجام شده توسط کورلی ، 65٪ میلیونر ها حداقل 3 منبع درآمد داشته اند . به عنوان نمونه ای از جریان های نقدی اضافی ، نویسنده اجاره املاک و مستغلات ، سرمایه گذاری در اوراق بهادار و مالکیت بخشی از مشاغل اضافی را ذکر کرده است.


مربی دارند

عادت مفید میلیونر ها

کریس هوگان ، نویسنده دیگری که کتابی در مورد عوامل اصلی موفقیت میلیونر ها نوشته است ، توضیح می دهد که تنها در صورت داشتن معلم شایسته ای در راه دستیابی به موفقیت بسیار زیاد خواهد بود. او به همراه تیمش در مورد الگوهای رفتاری که 10 هزار میلیونر آمریکایی را راهنمایی می کند تحقیق کرد. مشخص شد که 86٪ آنها به طور منظم از مشاوران ، مشاوره می گیرند.
هوگان با اشاره به لزوم مشاوره گرفتن از کسانی که در همان مسیر حرفه ای هستند ، می نویسد: "مربی شخصی است که قبلاً تمام کارهایی را که شما فقط قصد انجام آن را دارید به اتمام رسانده است. 


از متفاوت بودن نمی ترسند(گاو پیشانی سفید)

هنری فورد

 

افراد میلیونر می دانند که متفاوت بودن دستورالعمل موفقیت است. این افراد متفاوت هستند که به دلیل ایده های منحصر به فرد و شهامت اعلام آنها به دیگران ، دنیای ما را به سمت بهتر تغییر می دهند. هنری فورد ، یکی از مشهورترین تاجران قرن بیستم ، مدتهاست که یکی از موارد عجیب و غریب مورد توجه قرار گرفته است. تعداد کمی معتقد بودند که او قادر خواهد بود چیز ارزشمندی اختراع کند ، اما ایمان به رویای خود به او کمک کرد تا به نگاه های اطرافیان توجه نکند.


بعد از این  که اولین ماشین خود را خلق کرده بود ، مخترع ، آن را در خیابان های دیترویت راند. این دستگاه سر و صدای زیادی ایجاد کرد و همه اسب های منطقه را به وحشت انداخت و پلیس ، اگرچه در آن زمان هیچ قانونی برای سرعت وجود نداشت ، اما او اتهامات مختلفی را علیه وی مطرح کرد. علیرغم محکومیت ساکنان شهر ، فورد در ادامه آزمایش دستگاه خود و پی بردن به همه معایب و مزایای آن از تلاش دست نکشید. اکنون او به عنوان خالق اولین اتومبیل های ارزان قیمت شناخته می شود که مزایای آن برای مردم عادی بسیار زیاد بود.


به دنبال بازخورد هستند

 جیم یونگ کیم


افراد موفق در همه چیز غیرمعمول هستند: آنها نه تنها باید از بقیه کره زمین جلوتر باشند ، بلکه ویژگی های کاملا متفاوت را نیز ترکیب کنند. اعتماد به نفس تزلزل ناپذیر در ایده های خود به همان اندازه توانایی گوش دادن به نظرات دیگران مهم است. با کمک آن می توانید خود را از بیرون ببینید و از رفتارهای مضر برای تصویر یا تجارت خود خلاص شوید.


در مصاحبه ای ، جیم یونگ کیم ، رئیس سابق بانک جهانی گفت: "کشف اینکه افرادی که با آنها کار می کنید درباره شما چه فکر می کنند همیشه بسیار ناخوشایند است. هر چقدر هم که درباره خود خوب فکر کنید ، افراد اطراف شما هزاران فکر در مورد آنچه باید در خود تغییر دهید دارند. به عنوان یک مدیر ، برای من فوق العاده مهم است که خویشتنداری داشته باشم و مدام بازخورد بگیرم تا به بهترین نسخه از خودم تبدیل شوم. "


پایداری نشان می دهند

رولینگ

 

پایداری مولفه اتصال کلیه اقدامات انجام شده برای دستیابی به یک هدف است. توانایی رها نکردن از آنچه می خواهید ، علی رغم موانع و مشکلات ، یک فرد واقعاً موفق را در مقابل کسانی که سعی می کنند چنین به نظر برسند متمایز می کند.
اولین رمان درباره هری پاتر - پسری که برای بسیاری دوست واقعی شده است ، حتی اگر در صفحات کاغذی زندگی کند - شاید هرگز منتشر نمی شد. رولینگ J.K به مدت یک سال از ناشران جواب رد می گرفت. اگر صبر و ادعای نویسنده نبود ، آثار او ناشناخته می ماندند و خودش به یکی از ثروتمندترین نویسندگان کره زمین تبدیل نمی شد.

 

از مسئولیت های خانه غافل نمی شوند

زن

 

رندل بل 25 سال را صرف برقراری ارتباط با میلیونر های مختلف در سراسر کره خاکی کرد و خواست تا بفهمد دلیل رونق کار آنها چیست و بعداً در مورد آن در کتاب خود نوشت. یکی از عادت هایی که او در میان افراد موفق کشف کرد ، یادگیری آن برای همه افراد باعث لذت خواهد شد. همانطور که مشخص شد ، کسی که صبح رختخواب را جمع می کند به احتمال زیاد یک روز با یک کیسه پول بیدار می شود.
نویسنده به اشتراک می گذارد: "کسانی که از مسئولیت های خانه غافل نمی شوند و سعی در برقراری نظم دارند ، درآمد بیشتری کسب می کنند."


ریسک می کنند

جف بزوس

افراد ثروتمند چیزهای جدیدی را امتحان می کنند و از نتایج فاجعه بار نمی ترسند. ذاتاً خوش بین هستند ، آنها شانس موفقیت خود را در یک تجارت جدید بسیار بالا می دانند ، حتی اگر کسی در اطراف آنها موقعیت آنها را به اشتراک نگذارد.جف بزوس ، بنیانگذار شرکت اینترنتی آمازون ، در بالای لیست ثروتمندترین افراد جهان قرار دارد. این تاجر از کودکی عاشق ساخت وسایل مبتکرانه بود و در بزرگسالی از دانشگاه پرینستون فارغ التحصیل رشته های مهندسی برق و علوم کامپیوتر شد.

 

اکنون او فرصت ایجاد صنایع دستی خود را ندارد ، اما با کمال میل ابتکارات اولیه دیگران را تشویق می کند. بنابراین ، این کارآفرین 42 میلیون دلار بودجه شخصی در ساخت ساعت مکانیکی سرمایه گذاری کرد که باید حداقل 10 هزار سال کار کند. مشخص نیست که آیا دستگاه به این مدت دوام خواهد آورد یا خیر. تنها چیزی که می توانیم با اطمینان کامل بگوییم این است که بزوس قطعاً به خاطر ایده ای خارق العاده تشنه خطر سرمایه گذاری است.


نشان دادن سخت کوشی

مرد


برخی به دنبال بدست آوردن ثروت با یک زندگی بدون مشکلات هستند. از نظر آنها افراد ثروتمند توانایی خرید قایق های تفریحی ، اتومبیل های گران قیمت ، خانه های لوکس و سفرهای بی پایان را دارند. متأسفانه ، این دیدگاه بسیار دور از حقیقت است. در حقیقت ، موفقیت مالی چنین افرادی به دلیل کار سخت است: آنها بسیار بیشتر از آنچه معمولاً اعتقاد دارند کار می کنند.
طبق نظرسنجی میلیاردرهای فوربس ، بیشتر آنها حداقل 60 ساعت در هفته را به کار خود اختصاص می دهند. الون ماسک ، یک مهندس و کارآفرین برجسته ، متقاعد شده است که شما فقط با 40 ساعت کار در هفته نمی توانید دنیا را تغییر دهید. وی در مصاحبه ای حتی اعتراف كرد كه آرزو دارد تا تسلا را سرپا نگه دارد ، یك بار 120 ساعت را در كارخانه گذراند و هرگز آنجا را ترك نكرد.

نظرات

در ادامه بخوانید...

افرادی که با ایده هایی خلاقانه میلیونر شدند بخش دوم

در

به وسیله ایده ساخت عینک های مخصوص سگ ها و فروش آن ها

رونی دی لولوُ کسی بود که این ایده خلاقانه را پیاده کرد. روزی رونی در حال بازی با سگش بود و در این بازی اقدام به پرتاب کردن شیئی می کرد و سگش آن را می گرفت و پس از چند پرتاب، رونی مشاهده کرد که برای اولین بار سگش قادر به گرفتن یکی از این پرتاب ها نشد و این اتفاقی بود که تا آن زمان رونی تجربه نکرده بود. رونی پس از مدتی فکر کردن به این نتیجه رسید که سگش هنگامی که قصد گرفتن شیء را داشته است، نور خورشید به چشمش تابیده و او قادر به تشخیص دقیق محل حرکت آن شیء نشده است. پس از آن بود که رونی اقدام به طراحی و ساخت عنیکی به خصوص برای سگ ها کرد که اکنون با نام «Doggles» (عینک به انگلیسی می شود goggles و ترکیب آن با نام سگ به انگلیسی (dog) می شود doggles) شناخته می شود. پس از آن بود که متخصصان دام پزشک و نیز بسیاری دیگر از افرادی که حیوان خانگی شان سگ بود، به مرور شروع به استفاده از این عینک های به خصوص کردند. بنا به آخرین آماری که در این خصوص به دست رسیده است، در حال حاضر، سالانه چیزی به ارزش سه میلیون دلار از این عینک ها به فروش می رسد. فروشی که حق انحصاری آن به رونی لولوُ تعلق دارد.

افرادی که با ایده هایی خلاقانه میلیونر شدند بخش اول 

کارآفرینی کوچک

به وسیله ساخت تصادفی یک اسباب بازی

ریچارد جیمز که حرفه مهندسی کشتی های دریایی دارد، روزی در حال فنر هایی بود که برای حفظ تعادل کشتی ها مورد استفاده قرار می گیرند و به طور تصادفی یکی از این فنر های بزرگ از دست می افتد و او مشاهده می کند که این فنر بزرگ، به شکل قابل توجهی باز شده و بخشی از اتاقک کشتی را به خود اختصاص می دهد. این اتفاق باعث می شود که ایده خلاقانه ساخت یک اسباب بازی فنر مانند که کودکان قادر به باز و بسته کردن آن باشند، به ذهن ریچارد جیمز برسد و طولی نمی کشد که تقریباً در قفسه های تمامی اسباب فروشی ها، یکی از این فنر های ساخت جیمز مشاهده می شود. در حقیقت تنها هجده ماه پس از این اتفاق بود که اسباب بازی فنر مانند جیمز، میان همه از محبوبیت به خصوصی برخوردار شد و فروش بسیار خوب آن آغاز شد.

با پخش تبلیغ برای اسباب بازی ها

اِوان (Evan) نام شخصی است که بنا به اطلاعاتی که در خصوص او داریم، تا کنون بیش از یک میلیون دلار از کانالی که در یوتیوب دارد، کسب درآمد کرده است. البته در حال حاضر اشخاصی که در یوتیوب کانال داشته و تماشاگران زیادی دارند کم نیست؛ تماشای کلیپ های آن ها در یوتیوب، باعث می شود که شرکت های تجاری اقدام به تبلیغ محصولات خود در کانال های آن ها کرده و به این وسیله درآمدی نصیب این افرادی می شود که کلیپ های پر بازدیدی در یوتیوب دارند. دنیل میدلتون و جردن مارون برای نمونه دو نفر از این اشخاص هستند که میلیون ها دلار تا کنون از این طریق کسب درآمد کرده اند. البته جردن و دنیل، هر دو وارد دومین دهه از زندگی خود شده اند و نکته جالب توجه در خصوص اِوان این است که نه سال بیشتر ندارد.

کارآفرینی کوچک بخش دوم

کارآفرینی کوچک بخش سوم

به وسیله کمک کردن به افراد برای گفتن «یوُ» به دوستانشان

البته راه اندازی برنامه یا اپلیکیشنی که کاربرد جمعی داشته و به عنوان پلتفرمی در شبکه های اجتماعی شناخته شود، یکی از راه هایی است که اگر با موفقیت همراه شود، مطمئنا میلیون ها دلار سود برای سازنده یا سازندگان آن به همراه خواهد داشت. شاید حتی لازم به ذکر نباشد که سازندگان برنامه های مطرحی چون اینستاگرام، اسنپ چت، توئیتر و البته فیسبوک، در حال حاضر از ثروتمندترین افراد روی کره زمین هستند. اما یک اپلیکیشن دیگر هم در زمینه ارتباط جمعی وجود دارد که به احتمال بسیار زیاد، حتی نام آن را هم نشنیده اید؛ نام این اپلیکیشن، یوُ است. کارکرد این اپلیکیشن بسیار ساده است و به هیچ وجه امکانات سایر برنامه های و اپلیکیشن های مربوط به شبکه های اجتماعی را ندارد. در حقیقت زمانی که این اپلیکیشن را دانلود می کردید، این امکان وجود داشت که با لمس کردن دکمه ای روی صفحه موبال خود، پیامِ یوُ (Yo) را برای دوست خود ارسال کنید. البته این مسئله تنها در صورتی امکان داشت که دوست شما نیز این اپلیکیشن را روی دستگاه تلفن هوشمند خود نصب کرده بوده باشد. و این تمام کاری بود که به وسیله این اپلیکیشن می شد انجام داد. البته طولی نکشید که فروش این اپلیکیشن به طور کلی متوقف شد، با این حال، در همان مدت کوتاهی که توسط افراد قابل خریدن بود، توانست سودی بالغ بر یک میلیون دلار عاید سازنده اش، اُر آربل کند.

به وسیله مطرح کردن ایده ای خلاقانه در تهیه دسر

در این مسئله شکی نیست که تقریباً همه به خوردن بستنی علاقه دارند، اما نکته ای که وجود دارد این است که برخی به واسطه رژیم غذایی و یا بیماری هایی چون دیابت، قادر به این کار نیستند و باید کمی مراعات کنند. در سال 1980 بود که این مسئله توجه جوانی به نام دیوید مینتز را به خود جلب کرد. دیوید مینتز به این فکر افتاد که به جای استفاده از ترکیبات رایج در بستنی ها، به وسیله توفو (توفو یا پنیر لوبیا، غذایی است که از فرایند بستن شیر سویا به دست می‌آید) بستنی تهیه کند تا به این طریق افراد دیگری هم که تا آن زمان قادر به خوردن این دسر خوشمزه نبوده اند، بتوانند از آن بهره بگیرند. نکته ای که در خصوص این بستنی های دیوید وجود داشت، این بود که از نظر طعم و ظاهر، تقریباً هیچ تفاوتی با بستنی هایی که از شیر گاو درست می شدند نداشت و به همین خاطر بود که به سرعت از محبوبیت بالایی برخوردار شدند. البته این را هم نباید نادیده گرفت که در آن زمان (در سال 1980) تهیه و مصرف غذاهای رژیمی، به گونه ای که امروزه شاهد آن هستیم، وجود نداشت و ایده دیوید یک ایده کاملاً خلاقانه به شمار می رفت و شاید بتوان گفت که همین مسئله باعث شد تا مردم استقبال خوبی از این خوراکی دیوید داشته باشند.

به وسیله فروش رازها

«رازها بهایی هستند که برای افزایش صمیمیت باید پرداخت کنیم.»، این جمله ای است که سایتی به نام Post Secret را به طور مختصری تعریف می کند. در حقیقت این سایت به این منظور طراحی و ساخته شده است که افرادی که علاقه مند هستند، وارد آن شده و عمیق ترین و حتی بدترین رازهای خود را که شاید در گفتگو با دیگران به هیچ عنوان حاضر به فاش کردن آن ها نباشند، در معرض دید سایر بازدید کنندگان سایت بگذارند. فرانک وارن، شخصی است که این ایده خلاقانه را پیاده سازی کرد و در حال حاضر، بیشتر وقت خود را صرف مطالعه پست هایی می کند که افراد مختلف بر روی سایتش می گذارند و در نهایت در یک شنبه هر هفته، اقدام به قرار دادن ده رازی در سایت خود می کند که به نظرش بهترین های آن هفته به خصوص بوده اند. این فعالیتی است که فرانک از سال 2005 تا کنون مشغول به انجام دادن آن است. نکته جالب توجه این است که فرانک برای تبلیغاتی که در سایت خود انجام می دهد، هیچ هزینه ای دریافت نمی کند و درآمد اصلی او مربوط به یک سری کتاب می شود. در حقیقت فرانک، طی سالیان فعالیتش، مجموعه کاملی از این رازها تهیه کرد و در غالب کتاب آن ها را به فروش رساند. کتاب هایی که با فروش بسیار خوبی همراه بوده و میلیون ها دلار نصیب فرانک کردند.

کسب و کار های خانگی

5 منفعت آغاز یک کسب‌ و کار کوچک جانبی

به وسیله انجام دادن بازی های ویدئویی

شاید این یکی از بهترین شیوه های کسب درآمدی باشد که بتوان راجع به آن فکر کرد. البته کوروُ تاکاسومی، تنها راجع به آن فکر نمی کند و این ایده ای است که توسط او عملی شده است. کوروُ، در تیم بین المللی DOTA 2 (یک بازی استراتژیک بسیار شناخته شده که تنها قابلیت بازی در بخش چند نفره در آن وجود دارد) کشور آلمان بازی می کند و یکی از بهترین بازیکنان این تیم است و توانسته تا کنون چیزی حدود سه و نیم میلیون دلار از این طریق کسب درآمد کند. کوروُ در سال 2017 به تنهایی قادر به جمع آوری چیزی حدود 2.4 میلیون دلار از این طریق بوده است. علاوه بر شرکت در مسابقات گوناگون که در آن ها به طور معمول جایزه قابل توجهی برای تیم برنده در نظر گرفته می شود، افرادی چون کوروُ، در یوتیوب و دیگر کانال های اشتراک گذاری فایل های تصویری، صفحه بسیار پربازدیدی دارند و مردم نقاط مختلف دنیا، قادر خواهند بود انجام دادن بازی این گونه افراد را مشاهده کرده و از آن لذت ببرند. علاوه بر درآمدی که به طور معمول این افراد از تبلیغاتی که برای محصولات و شرکت های مختلف انجام می دهند، به دست می آورند، تماشاگران کلیپ هایشان نیز اگر تمایل داشته باشند، قادر به ارسال مبلغی برای آن ها خواند بود که معمولاً تعداد این افراد هم کم نیستند.

به وسیله انجام سفرهای اکتشافی به دنبال گنج

با خواندن این مطلب متوجه خواهید شد که سفرهای اکتشافی ای که در جستجوی گنج و وسایل گران قیمت انجام می شود، تنها روی پرده های سینما و در فیلم های گوناگون قابل مشاهده نخواهد بود و در دنیای واقعی نیز می توان چنین سفرهایی را تصور کرد. مِل فیشر، شخصی بود که ده ها سال از زندگی خود را صرف جستجو به دنبال گنج کرد. فیشر، برای این منظور تجهیزات قواصی تهیه کرده و در آب های نقاط مختلف فلوریدا، به آب می زد و تا جای ممکن همه جا را به خوبی جستجو می کرد. در نهایت این تلاش ها و جستجو های فیشر در روزی که توانست یک کشتیِ متعلق به دوران های گذشته را پیدا کند، نتیجه داد. این کشتی در حقیقت «سنورا دِ آتُچا» نام داشت و متعلق به اسپانیایی ها بوده است. فیشر توانست مقدار زیادی جواهرات و فلزات ارزشمند در آن پیدا کند که مجموعاً چیزی حدود چهارصد و پنجاه دلار ارزش داشتند. پس از آن البته فرمانداری فلوریدا، اقدام به دریافت این جواهرات و فلزات گران قیمت کرد و همین مسئله باعث شد که فیشر، مسئله را پیگرد قانونی کند. در نهایت هم فیشر توانست پرونده این مسئله را به دادگاه عالیِ ایالات متحده آمریکا برساند و قاضیان این دادگاه، رأی به تعلق گرفتن سه چهارم از کل ارزش این جواهرات و فلزات به خود فیشر دادند. سال ها بعد موزه ای احداث شد که نام آن موزه مِل فیشر است و در حال حاضر تمامی آن چه روزگاری فیشر پیدا کرد و در دادگاه به او تعلق گرفت، در آن قابل مشاهده است.

به وسیله بازیافت کردن

زانگ یینگ چهارمین زن ثروتمندی است که در چین زندگی می کند و سرمایه ای که در حال حاضر در اختیار دارد، به رقمی بالغ بر 1.1 میلیارد دلار می رسد. سرمایه ای که حتی در میان ثروتمندان جهان نیز او را شناخته شده کرده است. جالب است بدانید که زانگ تمامی این سرمایه هنگفت را با بازیافت کردن فراهم کرده است. همان گونه که می دانید، کشور چین در حال حاضر در عرصه صادرات محصولات خود به کشورهای مختلف جهان، در میان قدرت های صنعتی جهان، پیشتاز است. مطمئناً برای ارسال این محصولات به کشور های دیگر به تعداد بسیار زیادی جعبه ها و کارتون های مقوایی احتیاج خواهد شد. جنس کاغذ و یا مقوایی که برای بسته بندی این محصولات استفاده می شود خیلی خوب نیست و به واسطه تعداد زیاد محصولات، مجبور به استفاده از کاغذ و مقوایی هستند که کیفیت چندان بالایی نداشته باشد. این مسئله باعث شد که ایده ای به ذهن زانگ برسد؛ او  اقدام به خرید آن دسته از کاغذ و مقواهایی کرد که در فرایند بازیافت محصولات به دست آمده بودند و با فراهم کردن سرمایه ای کوچک، اقدام به ساخت جعبه های گوناگون کاغذی و مقوایی از آن ها کرد. فعالیتی که توانست به زودی برایش سودی میلیارد دلاری به همراه داشته باشد.

میلیونر شدن به وسیله پرتاب کردن تاس

جوآن گینثر شخصی است که تا کنون قادر به برنده شدن جایزه در چهار مسابقه لاتاری بوده است و مجموعاً سرمایه بالغ بر بیست و یک میلیون دلار از این بازی ها نصیبش شده است. ممکن است که جوآن نیز همانند شخصی که در بخش اول همین مقاله عنوان کردیم، برنامه ای به خصوص برای افزایش احتمال پیروزی هایش تدارک دیده بوده باشد، با این وجود به همان اندازه هم امکان دارد که این پیروزی ها کاملاً تصادفی و شانسی بوده باشند، چون زمانی که از او در خصوص استراتژی احتمالی اش برای برنده شدن جایزه لاتاری سؤال شد پاسخ قطعی و مشخصی به مصاحبه کنندگانش نداد و همین مسئله است که احتمال تصادفی بودن پیروزی های جوآن را افزایش می دهد.

به وسیله جمع آوری قوطی های فلزی

کارت دوگرمن شخصی بود که اقدام به جمع آوری قوطی های فلزی ای می کرد که دور ریز دیگر اشخاص بودند و با استفاده از آن ها توانست سرمایه کوچکی فراهم کرده و سپس در بازار سهام سرمایه گذاری کند. در حقیقت کار اصلی کارت دوگرمن این بود که این قوطی های دور ریخته شده توسط مردم را جمع آوری می کرد و سپس اقدام به فروختن آن ها به کارخانه های بازیافت محصولات مختلف می کرد. پس از مرگ وی مشخص شد که چیزی حدود یک و نیم میلیون دلار درآمدی بوده که از این کار نصیب کارت دوگرمن شده است و این سرمایه به افراد خانواده اش تعلق گرفت. البته بنا به اطلاعاتی که در خصوص کارت به دست رسیده است، این سرمایه تنها محدود به درآمد حاصل از فروش قوطی های فلزی نشده و کارت پس از این که سرمایه کوچکی برای خود فراهم کرده است، اقدام به سرمایه گذاری در بازار سهام نموده و به این طریق توانسته بوده درآمد بیشتری داشته باشد.ترجمه  itrans.ir

نظرات

در ادامه بخوانید...

15 کار کوچکی که می توانید هر روز برای رسیدن به موفقیت انجام دهید.

در

آیا تاکنون به رازی که در پس موفقیت قرار گرفته، فکر کرده اید؟ برای اکثر افراد، این مساله فقط یک چیز خاص نیست. بلکه، نتیجه ی بسیاری از عادت های روزانه  است که دائما تکرار می شوند. در اینجا 15 کار کوچک روزانه وجود دارد تا مطمئن شوید که عمدتا  زمان و صرف آن روی اولویت های خود را انجام میدهید. این نکات را در کارهای روتین روزانه ی خود قرار دهید و  مراقب اوج گرفتن موفقیت خود باشید !(سیارک)

  1. اولویت های خود را تعریف کنید.

سه اولویت برتر شما در زندگی کدام است ؟ سه چیزی که در بیشتر مواقع ، وقت خود را صرف آن می کنید کدام است ؟ آیا اولویت های شما با جایی که شما وقت خود را صرف می کنید ، تطابق دارد ؟ اگر این طور است ، ترسناک است. اگر نه ، باید سخت تلاش کرده تا زمان خود را صرف اولویت ها ارادی کنید و از شر این چیزهای بی ارزشی که شما را از انجام کارهای مهم باز می دارد ، خلاص شوید. واقعا به روشی که می خواهید زندگی خود را صرف کنید فکر کنید – شما احتمالی فقط زمانی احساس موفقیت می کنید که زمان خود را صرف چیزهایی کنید که برایتان بسیار اهمیت دارد.

  1. برای ادامه ی روز برنامه ای را تنظیم کنید.

زمان با ارزش ترین سرمایه ی ماست و دوباره بدست نمی آید. اگر واقعا می خواهید موفق باشید ، باید روش گذراندن زمان خود را برنامه ریزی کنید.

یک راه انجام این کار ، هر شب وقتی را به برنامه ریزی برای روز بعد اختصاص دهید. نوشتن برنامه ی زیری به سه دلیل به شما کمک می کند : باعث می شود ساعت های بیداری خود را به ماکزیمم زمان برسانید ؛ می توانید زمانی را هر روز به تمرکز روی اولویت های خود اختصاص دهید ؛ و می توان کشف کرد که آیا زمان زیادی را هدر داده اید یا نه. من اخیرا در جایی خواندم که متوسط آمریکایی ها 5 ساعت از روز خود را صرف تماشای تلویزیون می کنند. تنظیم برنامه  باعث می شود شما در دام کارهای کشنده ی زمان مثل تلویزیون نیفتید.

  1. قورباغه را قورت بده

در ابتدا یک قورباغه ی زنده را هر روز صبح قورت داده  و در بقیه ی روز هیچ چیز بدنی برایتان دیگر رخ نمی دهد. " مارک تواین

اگر شما نیز مثل بقیه ی مردم  هستید ، کاری هست که هر روز پشت گوش می اندازید چونکه شما از آن هراس داشته یا دستپاچه میشوید. این کار قورباغه ی شما است ، و طبق گفته ی مارک تواین ، باید هر روز صبح آن را بخورید. مساله ی به تعویق انداختن خوردن قورباغه این است که تمرکز روی انجام کارهای دیگر ، کار سختی است ؛ شما این قدر مشغول فکر کردن به این قورباغه هستید که نمی توانید آن را الان بخورید و به تعویق می افتد. همچنین ، طفره رفتن از آن باعث می شود حتی این مساله برایتان دشوارتر باشد چونکه زمان برای تصور چیزهای احتمالی دارید که این کاررا بدتر می کند.

خوردن این قورباغه در ابتدای روز به شما حس کمال می بخشد و آغاز روز برای حس موفقیت بسیار مناسب است. تمام کردن فوری این کار ترسناک به شما نیروی آنی را برای انجام کارهای دیگر در طول روز می دهد. همچنین ، در مقایسه با قورباغه ای که در ابتدا با آن روز خود را شروع کرده اید ، بسیار آسان به نظر می رسد.(سیارک)

  1. با فرد درون آینه صادق باشید

حالا که راجع به خوردن قورباغه صحبت می کنیم ، می خواهم شما را تشویق کنم که با خودتان روراست باشید و چونکه قورباغه ای هست که در ابتدای روز باید بخورید یعنی زودتر از  زمانی که همیشه بیدار می شوید ، از خواب بلند شده تا خوردن آن را شروع کنید.

برخی از افراد تمام سعی خود را قبل از طلوع خورشید  می کنند و بقیه به طور باور نکردنی در آخر شب ، پرحاصل هستند. اگر عاشق آغاز روز در ساعت 5 صبح هستید ، عالی است – جلو رفته و این قورباغه را در ساعات اولیه ی صبح بخورید. اگر ترجیح می دهید بخوابید ، بسیار خوب است – جلو رفته و آن را در ابتدای روز خود  بخورید.

افراد موفق با خود صادق هستند. آنها تنظیم هدف تمرین را هر روز صبح در ساعت 4:30 می دانند. آیا این بهترین ایده نیست که هرگز آدم صبح زود نیستند. آنها اهداف خود را بر مبنای پر حاصلترین زمان خود تنظیم میکنند.

  1. خط قرمزهای خود را مشخص کنید.

از کلنگ Hack حاصلخیز اصلی سود ببرید : قانون پارکینسون .

طبق قانون پارکینسون ، کار برای پر کردن زمان موجود برای تکمیل  آن توسعه یافته است. اگر زمان کمی برای تکمیل کار دارید ، احتمالا تلاش خود را باید افزایش دهید. راجع به روش تمیز کردن خانه ی خود فکر کنید زمانی که فردی تماس می گیرد و میگوید تا بیست دقیقه ی دیگر می آید و روش تمرکز شدید شما روی ماموریتی که فردا صبح دارید. تلاش تان به طور قابل توجهی افزایش می یابد زمانی که زمان کم باشد.

خط قرمزهایی را برای تکمیل کار ، مشخص کنید تا برای رسیدن به اهداف به شما کمک کند. چونکه برنامه ی روزانه ی خود را تنظیم کرده اید ، می توانید از قانون پارکینسون برای بهره بردن شما ، استفاده کنید. یک راه انجام این کار استفاده از بلوک های زمان است . 5 دقیقه به تکمیل هدف اختصاص داده و سپس یک استراحت 5 دقیقه ای در نظر بگیرید. دانستن اینکه زمان کمی دارید  به شما کمک می کند تا سودمندی خود را در عرض 55 دقیقه  جلسه ی کاری، به ماکزیمم زمان برسانید. همچنین ، وقفه های روانی کوتاه در حین کار سخت در هر ساعت ، باعث سازماندهی دوباره ی شما می گردد.

  1. حواس پرتی ها را به حداقل برسانید.

از بسیاری از حواس پرتی ها در حین کار تا حد ممکن خلاص شوید. اگر اینترنت حواستان را پرت می کند ، کامپیوتر خود را به گونه ای تنظیم کنید که برخی از سایت های خاص در زمان طول روز ، قفل باشد. گوشی خود را خاموش کنید. وقتی با فهرست کارهای روتین سر و کار دارید ، پیام هایتان در آنجا خواهند بود.

  1. مکث

زمان را هر روز برنامه ریزی  کنید تا مراقب خود باشید . زمان را در جدول زمانبندی خود برای تنظیم کنید تا ورزش کرده و زمان آرامش یا هر دو را  داشته باشید.

  1. برنامه ی معکوس

یک روش برای حرکت به سمت اهداف بزرگ ، برنامه ریزی وارونه در زمان تنظیم اهداف ، است .

مثلا ،‌می خواهید 26 پوند وزن کم کنید. بعد از اینکه یک هدف طولانی مدت کاهش وزن 26 پوندی از حالا تا سال دیگر تنظیم کردید ، برنامه ریزی معکوس را آغاز شکرده و هدف را به بخش های ممکن تقسیم کنید. اگر می خواهید 26 پوند در یک سال کم کنید ، باید نیم پوند (1750 کالری) هر هفته کم کنید یعنی 250 کالری در روز . بسیاری از افراد سه وعده ی غذایی و دو وعده ، اسنک در طول روز می خورند ، به این معنا که می توانید جذب مواد را تا 50 کالری در زمان خوردن کاهش می دهید. که این کار یک هدف شدنی است! شما اکنون مقدار زیادی جذب کرده و اشتیاق خود را زیر پا گذاشته و آن را به اجزاء کوچک تقسیم کردید، یعنی اهداف روزانه ی قابل دستیابی.

برنامه ریزی برعکس برای حرکت به سمت جلو ، برای همه ی اهداف بزرگ موثر است. من یک هدف مالی دارم که می خواهم امسال به آن برسم و دقیقا می دانم چند دلار و سنت روزانه بدست بیاورم تا به هدفم برسم.

  1. یادداشت کنید.

تحقیقات نشان می دهد که فقط با نوشتم اهداف خود روی شانس رسیدن شما به آنها تا حد زیادی افزایش می یابد! اهدافتان را روی کاغذ بنویسید ، آنها را در جایی روی دیوار که به راحتی قابل روئیت باشد ، بچسبانید ، مرتبا به آن رجوع کنید ، و شانس بیشتری برای موفقیت خواهید داشت.

  10. یک شریک ذیحساب پیدا کنید.

شرکای مالی بسیار مهم هستند؛ آنها ما را حمایت و تشویق کرده تا برای رسیدن به اهدافمان تلاش کنیم. شاید شما همیشه می خواستید کتابی بنویسید یا یک شغل خانگی را شروع کنید. به کسی می گویید که به حفظ مسئولیت حساب شما کمک کرده و به طور هفتگی بررسی پیشرفتتان را کنترل کند.  داشتن یک شریک ذی حساب که اهداف مشابهی با شما دارد ، اثر بیشتری دارد.

  1. فقط خودتان را با افرادی مقایسه کنید که عزم و اراده ی شما را بر می انگیزانند.

آیا واقعا می خواهید احساس خوبی درباره ی زندگی تان داشته باشید ؟ مقایسه خود را با افراد دیگر رها کنید اگر حس بدنی به شما دست می دهد. حسادت به دیگران ، به سرعت شادی شما را کاهش داده و حس موفق نبودن را به شما می دهد.

مقایسه همان طور که در عنوان گفته شد ، می تواند مفید باشد اگر آن را در ارتباط با تحسین به جای حسادت ، انجام دهید. اگر دوستانتان دائما در شغل ارتقا می گیرند ، عادت های آنان را در اداره بررسی کنید. آیا او همیشه زود می رسد و دیر می رود و درخواست پروژه های اضافی می کند ؟ رقابت با اخلاق کاری او به شما کمک کرده تا اشتیاقتان تحریک شود. آیا همکارتان ، نمای سلامت کامل است ؟ مقایسه ی عادتهایتان با او باعث می شود شما بفهمید او هر روز بعد از ناهار پیاده روی می کند در حالی که شما در حال خوردن اسنک پشت میز کار خود هستید. اگر میل دارید تناسب اندام  خود را بهتر کنید در پیاده روی به او ملحق شوید.

" وقتی خود را به گونه ی سالم مقایسه کنیم (آنها آن را دراند ، من آن را دوست دارم ، چگونه راه رسیدن به آن را از آنها یاد بگیرم) ، که می تواند عزو م اراده ی ما را برای موفقتر شدن ، تقویت کند.

  1. بدنبال یک مربی ( منتور ) باشید.

اگر حوطه ی خاصی در زندگی شما وجود دارد که اشتیاق زیادی نسبت به آن دارید ، یک منتور موفق انتخاب کرده تا به شما کمک کند تا در آن حوزه رشد کنید. شما شاید بفهمید که در حوزه های مختلف زندگی تان ، منتورهای مختلفی دارید- من می دانم که دارم. استخدام یک  مربی را در نظر بگیرید؛ مربی درست ،با دادن انگیزه و ابزارهای لازم برای رسیدن به سطوح بالای موفقیت ،  دنیایی از تفاوت را در زندگی تان ایجاد می کند .

  1. وکیل یا نماینده

" اگر می خواهید الان کارهای بسیار کوچکی انجام دهید ، آن را خودتان انجام دهید. اگر می خواهید کارهای بزرگ انجام دهید و تاثیر زیادی داشته باشید ، نماینده بودن را یاد بگیرید" – جان سی ماکسول

ترک کنترل برخی کارها و نمایندگی کارهای خاص ، به همان اندازه که مشکل است ، نیز اهمیت دارد. رویهم رفته ، فقط 24 ساعت در یک روز وجود دارد ، و اگر واقعا می خواهید روی اولویت های خود تمرکز کرده و موفقیت زیادی داشته باشید ، باید به دیگران اعتماد کرده تا مسئول چیزهایی باشند که برای شما کمتر اهمیت دارد.

سال های پیش ، من کارهای هفتگی خود را روی کاغذ نوشتم و دریافتم که 56 کار وجود دارد که هر هفته آنها را تکمیل کرده ام. تعجبی ندارد که در آن لحظه احساس تاثیر بر انگیزی داشتم! ارزیابی اهمیت هر کدام از آن کارها را آغاز کرده و تصمیم گرفتم کارهایی را که انجامشان برایم اجباری نبود ، به وکیل واگذار کنم ، هنوز هم باید برای آن کارها را انجام مید ادم. حالا من زمان بیشتری برای تمرکز روی اولویت های خود دارم. زمانی که برخی از کارهای خود را به دیگران وکالت می دهیم ، می توانیم روی چیزهای مهم تمرکز کنیم – یک عامل مهم برا موفقیت.

  1. شرکت خود را عاقلانه انتخاب کنید.

علیرغم داشتن شریک ذی حساب مخصوص ، کل گروه خود را با دقت انتخاب کنید.

طبق نظر تاجر چیم ران ، " شما متوسط 5 نفر هستید که اکثر وقت خود را با او می گذرانید".

آیا شما وقت خود را با افرادی می گذرانید که مشوق ، مثبت و حامی شما هستند ؟ یا بیشتر زمان تان صرف افرادی می شود که برای شما مثل سم هستند ؟ انتخاب کنید که زمان خود را با فرادی بگذرانید که تلاش می کنند شما بهترین ها باشید.

  1. مطالعه کنید.

آیا می خواهید موفقیت بالایی داشته باشید؟ مطالعه کنیدو دائما  مطالعه کنید. مطالعه به ما انرژی داده و زهنمان را باز می کند. متونی را بخوانید که به شما انگیزه داده و در ذهنتان جرقه ایجاد می کنند. در توسعه ی نفس خود کاوش بسیار کنید. تا حد امکان اطلاعات بدست بیاورید. همیشه چیزی باری یادگیری بیشتر وجود دارد.

همه ی این کارها را روزانه انجام داده تا سریعا در مسیری قرار بگیرید که به موفقیت بسیار ختم می شود!(سیارک)

ترجمه توسط itrans.ir

نظرات

۱۳۹۵/۱۰/۲۸ما هیچ وقت با خورمان صادق نیستیم

در ادامه بخوانید...

6 خصوصیت معمولی افراد خیلی موفق

در

افراد خیلی‌موفق اگر چه دارای خصوصیات معمولی مشترکی هستند، ولی آنها افرادی غیرمعمولی هستند.
آنها بر روی همان جاده‌هایی که شما قدم می‌زنید، گام برمی‌دارند؛ زیرِ همان آفتاب می‌ایستند، ولی جهان را از پشت یک لنزی می‌نگرند که باعث می‌شود آنها از افراد عادی متمایز شوند.
در سطور آتی، من آن لنز را به شما امانت خواهم داد.

 

6 نکته‌ای که ملاحظه خواهید فرمود، ممکن است چیزی نباشد که شما انتظار آن را دارید، ولی جذابیت و فریبندگی آنها مربوط به این قابلیت آنهاست که یک چیزی به نظر می‌رسند، ولی چیز دیگری هستند. و آنجا، من یک خصوصیت را به شما ارائه می‌کنم که لب شما را تر کند:
افراد خیلی موفق، در هر موقعیتی، خوبی می‌بینند.

اما آنها چه خصوصیت مشترک دیگری دارند؟
ترتیب ارائه نکات، اهمیتی ندارد:

1- آنها هرگز تلاش نمی‌کنند
آنهاهرگز تلاش نمی‌کنند، زیرا تلاش کردن به معنی انجام دادن کار نیست. در عوض، آنها کاری را می‌کنند که هدف‌گذاری کرده‌اند به آن برسند. چگونه؟
• از طریق شفافیتی همچون بلور در خصوص اهدافشان
• از طریق قربانی کردن هر چیزی که منابع (مثلاً وقت) را از آن اهداف می‌دزدد.
• از طریق جشن گرفتن هر برد کوچکی در طول راه

2- آنها هر کاری را با اهرم انجام می دهند
انجام کار با اهرم، یعنی استفاده از یک ورودی کوچک برای درو کردن حداکثر نتایج. به همین سادگی.
افراد خیلی موفق دارای قابلیت منحصر به فردی برای استفاده از ذره ذره تجربه‌های انسانی خود هستند. آنها راهبردهای بَرنده خود را در کتاب ها به فروش می‌رسانند، تجارب خود را در نمایش‌های تلویزیونی به بازار عرضه می‌کنند، نقاط آسیب‌پذیر خود را به کار می‌گیرند تا به افراد غریبه وصل شوند و از دوستی با آنها، اهرمی را برای دستیابی به هدف‌های دوردست بسازند. به زندگی و امتیازات خود با دقت نگاه کنید. چیزهای زیادی در بین آنها وجود دارند که می‌توانید از آنها به عنوان اهرم استفاده کنید.

3- آنها بیشتر از آنچه که می‌گیرند، می‌دهند
یک ارتباطی بین تعداد افرادی که شما به آنها خدمت می کنید و مقدار سودی که می‌برید، وجود دارد. به همین دلیل است که میلیاردرها می‌خواهند به بیشترین تعداد مردم خدمات بدهند. آیا شرکت آمازون از این لحاظ برایتان آشنا نیست؟ یک نیاز و درد جامعه را پیدا کنید ، برای رفع آن تمرکز نمایید و سود این کار در موعد مناسب به سراغتان خواهد آمد.
تو نیکی می‌کن و در دجله انداز که ایزد ددر بیابانت دهد باز

4- آنها قلب‌ها را تسخیر می‌کنند
اکثر منابع و چیزهای باارزش، در ورای دیوار روابط پنهان شده‌اند. افراد خیلی موفق، بسته به اینکه درون‌گرا یا برون‌گرا باشند، راهی را برای ایجاد ارتباط با افرادی که ملاقات می‌کنند پیدا می‌نمایند. آنها درک می‌کنند که جاه‌طلبی‌ها و حاشیه‌هایمان ما را ول نمی‌کنند، و ایضاً کاستی‌ها و نقص‌هایمان. بنابراین آنها بلافاصله از شرایط استفاده کرده و به فلب شما دست می‌یابند.
به عنوان مثال:
• آنها با شما به زبان محلی‌تان سلام و احوال‌پرسی می‌کنند
• تا جایی که بتوانند شما را به اسم صدا می‌زنند
• اگر اطلاع نداشته باشند که شما در مورد چه ورزشی صحبت می‌کنید، آیینه زبانِ بدنِ شما می‌شوند (به عبارت دیگر، اگر از علاقمندی‌های شما خبر نداشته باشند، رفتار شما را تقلید می‌کنند)
• ولی اگر هیچکدام از این کارها جواب نداد، انها با تعریف کردن سرگذشتشان، خودشان را ضعیف و بی‌پناه نشان می‌دهند. این مثل طلسم خوش‌شانسی جواب می‌دهد.

5- آنها تسلیم می‌شوند
فقط یک احمق است که یک کاری را تکرار می‌کند و انتظار نتایج متفاوت دارد. افراد موفق این را می‌دانند.
در نتیجه، آنها وقت خود را صرف افسوس خوردن نمی‌کنند یا به ایده‌ها و روش‌هایی که جواب نمی‌دهند، وفادار نمی‌مانند. آنها عاشق هدف نهایی خود هستند و نه مسیر رسیدن به آن؛ و لذا به چیزی می‌چسبند که جواب می‌دهد.
چیزی را که جواب نمی‌دهد دور بریز! زود باش! و چیز دیگری را امتحان کن.

6- آنها دانش‌آموزان بیست‌بگیر هستند
ریچارد برانسون از این دسته است. اگر چه خیلی از افراد خیلی موفق، جزو ترک تحصیل کرده‌ها هستند، ولی یک چیزی که آنها هرگز از آن ترک‌تحصیل نمی‌کنند، مدرسه زندگی است.
برای مثال:
• آنها شاگرد فوق‌العاده اشتباهات خود هستند (و از اشتباهات خود به خوبی درس می‌گیرند). به همین دلیل است که اکثر آنها یک دفترچه خاطرات دارند.
• آنها شاگرد بزرگ موفقیتهای دیگران هستند (و از موفقیت های دیگران الگو می‌گیرند). به همین دلیل است که آنها نسبت به یک فرد متوسط، کتاب‌های بیشتری را مطالعه می‌کنند.
• آنها شاگرد چیزهایی هستند که مردم را ترغیب به انجام کاری می‌کند. مثال این مورد، همان چیزی است که شما این هفته آن را خریداری کردید ولی واقعاً نیازی به آن نداشتید.
• آنها شاگردان تیزهوش مسائل مردم هستند. دلیل؟ میزان فروش محصولات (راه‌حل‌های) آنها.
اگر شما بپذیرید که یک دانش‌آموز زیرک زندگی باشید، جهش بزرگی را در سفر به سوی موفقیت انجام داده‌اید.
من ایمان دارم که شما این کار را خواهید کرد، بنابراین بهترین ها را در این مجاهدت برایتان آرزو دارم.

 

نظرات

۱۳۹۵/۱۰/۲۸ما ایرانی ها روز می گذرونیم هدف خاصی نداریم

در ادامه بخوانید...

10 نکته ای که اگر والدین انجام دهند مسیر موفقیت فرزندان را هموار می کنند

در

خواستن بهترین ها برای بچه ها خصوصیت مشترک همه والدین می باشد. بهترین منزل، بهترین موقعیت، بهترین مدرسه، بهترین زندگی ... . والدین می خواهند که مطلوب ترین موقعیت ها را پیش روی فرزندان خود قرار دهند. بدون در نظر گرفتن تاثیرات بیرونی، همه والدین تمام توانایی های خود را برای داشتن فرزندانی با رشد سالم، مسئول، و موفق به کار می گیرند.


1. احترام را به آنها یاد بدهید
والدین باید حس احترام را به فرزندان القا کنند. نه فقط احترام به انسان ها و جانداران بلکه احترام به هر چیزی که در جهان وجود دارد (و این موضوع حائز اهمیت زیادی می باشد). والدین باید ارزش احترام را هم به بچه ها نشان دهند؛ و به انها بگویند که کسی احترام دریافت می کند که احترام بگذارد. یاد دادن احترام گذاری به همه جنبه های زندگی به آنها یاد می دهد که قدر داشته های خود را بدانند، و ارززش کار برای در آمد بیشتر را بفهمند.


2. به آنها تحمل و بردباری را یاد بدهید.
بچه ها باید یاد بگیرند که چگونه بردبار تر از همه موجودات کره زمین باشند. نگاه کردن از بالا به دیگران خوب نیست؛ بچه ها باید یاد بگیرند که در صورت نیاز به هم نوعان خود کمک کنند، تا اینکه در زمان نیاز دیگران هم به کمک انها بیایند. هم چنین، بچه ها باید در مقابل افرادی که در حق
انها بدی کرده اند نیز بردبار باشند، و بدانند که چرا این بردباری را به خرج می دهند (مانند قلدری که پول ناهار خود را از دیگران می گرفت چرا که مادرش به او پول ناهار نمی داد). در جهان چیزهایی وجود دارند که تغییر نمی کنند، و بچه هایی که با این موقعیت آشنا باشند بهتر می توانند با آنها مقابله کنند.


3. مسئولیت پذیری را به آنها آموزش دهید.
والدین باید به بچه ها یاد بدهند که چگونه مسئولیت اعمال خود را بپذیرند. برای آنها مهم است که بدانند که کارهایی انجام می دهند و یا حرف هایی که می زنند دارای عواقبی می باشد، و مسئولیت مثبت بودن و یا منفی بودن این عواقب بر عهده خود آنها می باشد. با ساده گیری اشتباهات بچه ها، به آنها بد می کنید. نظم دهی به کارهای آنها دشوارتر می شود، و این ساده انگاری تاثیر بدی بر ذهن انها می گذارد. به عنوان یک فرد بالغ، عملکردهای منفی آنها دارای عواقب وخیم تری خواهد بود. از سوی دیگر، به بچه ها آموزش دهید که اعمال مثبت پاداش های مثبتی دارند و مسیر موفقیت را هموار می کنند.(سیارک)


4. خود کنترلی را به آنها یاد بدهید.
بچه هایی که می تواند خود را کنترل کنند سریع تر بالغ های مستقل می شوند. بچه هایی که همواره به آنها یادآوری می شود که تکالیف خود را انجام دهند و خودشان این کارها را به خود انجام نمی دهند در هنگام زندگی فردی بیشتر دچار مشکل می شوند. بچه ها باید مدریت هزینه را زود یاد بگیرند، و بدانند که چگونه منابع خود را اولویت بندی کنند (و همین طور زمان خود را)، تا اینکه در عدم وجود والدین خود سرگردان نشوند. خود کنترلی در زمان های دشوار بسیار مهم می باشد، با خود کنترلی آنها خود را از یک دشواری کوچک وارد یک دشواری بزرگتر با تاثیرات منفی تر نخواهند کرد.


5. صداقت را به آنها یاد بدهید.
بچه ها باید یاد بگیرند که با دیگران و با خودشان صادق باشند. یک بچه صادق تبدیل به یک بالغ قابل اعتماد با آینده ای درخشان خواهد شد. بسیار مهم است که به بچه ها یاد بدهیم که حتی اگر منافع فردی شان در خطر باشد فقط و فقط حقیقت را بگویند، بهتر است که راستگو بوده و تنبیه شوند تا اینکه حرف دروغ بزنند. بچه ها اشتباه می کنند، اما دروغ گفتن اشتباه نیست – دروغ گفتن یک تلاش آگاهانه و هوشیارانه است که در هر سطح و هر سنب ممکن است که اتفاق بیافتد. بچه ها باید با خودشان هم صادق باشند تا بتوانند کارهای روزانه خود را به نحو احسن انجام دهند. با مستقل شدن، باید بتوانند با صداقت جنبه های مختلف زندگی خود را ببینند و گزینه های پیش روی خود را مورد ارزیابی قرار دهند. با صادق بودن با خود، بچه ها پس از کنار رفتن والدین بیشتر و بیشتر به رشد خود ادامه خواهند داد.


6. به آنها یکپارچگی را یاد بدهید.
داشتن شغل پر درآمد، موقعیت بالا، و ماشین های اسپورت زیبا اگر از راه غیر قانونی و خلاف به دست آمنده باشند هیچ ارزشی ندارند. از سوی دیگر، داشتن یک خانه مدرن، اتومبیلی که شما را به مقصد می رساند، و کسب درآمدی که با آن بتوانید هزینه های زندگی را پرداخت کنید بیشتر به موفقیت نزدیک می باشد. بچه ها باید تفاوت بین سخت کوشی و کاهلی را بدانند. همان طور که باید بدانند که حتی اگر با راستگویی از بین می روند باز هم صداقت خود را از دست ندهند، بچه ها باید یکپارچگی را هم یاد بگیرند؛ حتی اگر کسی در اطرافشان مجود ندارد باید بدانند که بهتر است که درست عمل نمود. چه بخواهید و چه نخواهید برخی عقاید مذهبی را به آنها تحمیل می کنید، ارزش فرشته های بالای سر به آنها بگویید، و به آنها یاد بدهید که از شیطان دوری کنند.


7. پشتکاری را به آنها آموزش دهید.
بسیاری از بچه ها از انجام دادن کاری که قبلا نکرده بوده اند می ترسند. این موضوع شامل انجام تکلیف، آزمون، سرگرمی های جدید، تقاضای دوستی، و درخواست اولین شغل می شود، بچه ها خیلی بیشتر از چیزی که شما فکر می کنید از دنیا می ترسند. به آنها یاد بدهید شکست مشکلی ندارد. مشکل این است که زندگی از روی شما بدون هیچ تلاشی گذر کند. هنگام شکست و سقوط بچنه های خود را بگیرید. به آنها کمک کنید که بلند شوند، و دوباره اقدام کنند. آنها باید یاد بگیرند که شکست پایان نیست، بلکه یکی از راه های رسیدن به موفقیت می باشد. رویاهای آنها به سادگی به حقیقت تبدیل نمی شوند بلکه با سختی و پشتکار به دست می ایند.(سیارک)


8. به آنها یاد بدهید که متشکر باشند.
به بچه ها یاد بدهید که بابت چیزهایی که دارند و افرادی که در خدمت آنها هستند قدر دان باشند. تشکر کردن را به آنها نشان دهید، مانند انجام کارهایی بدون این که کسی از شما آنها را خواسته باشد، گذراندن زمان با اقوام، و یا نوشتن یادداشت تشکر برای معلم بدون هیچ دلیلی. تشکر کردن از همدیگر به بچه ها نشان می دهد که هر یک از ما مسئولیت هایی را در قبال هم داریم. بچه ای که با این طمینه بزرگ می شود بهتر وارد اجتماع شده و مورد تقدیر جامعه قرار می گیرد چرا که تمام تلاش خود را برای کمک رسانی از خود نشان می دهد.


9. مهارت های زندگی را به آنها یاد بدهید.
والدین باید در میان درس ها و ارزش های زندگی، مهارت هایی را هم به بچه ها آموزش بدهند. به آنها یاد بدهید که چگونه ظرف ها را بشویند، دستشویی و حمام را تمیز کنند، چمن ها را کوتاه نمایند، یک لاستیک پنچر را معاوضه کنند، و یا برف ها را پارو نمایند. از آنها این مسئولیت ها را بخواهید تا اینکه در آینده در هنگام مواجهه با این مسئولیت ها دچار سر در گمی نشوند. به آنها بگویید که لیستی از ناتوانی های خود تهیه کنند و در هنگام فراغت سعی در یاد گیری انها داشته باشند و از این طریق کیفیت زندگی خود را افزایش دهند. آنها باید بتوانند در هنگامی که دوستانشان در بیرون از خانه در حا بازی هستند به شما در انجام کارها کمک کنند، البته هر زمان که در آینده از اموخته هایشان استفاده کردن ارزش این کارها را خواهند فهمید.


10. همواره یک الگو برای آنها باشید.
اگر شما الگویی مناسبی برای فرزندان نباشید هیچ یک از موارد بالا مقدور نیست . "آن طور که می گویم انجام بده نه آن طور که عمل می کنم" این حرف کاملا بی فایده است (چرا که در این صورت در هر لحظه که شما حضور نداشته باشید کار خودشان را ادامه خواهند داد). همان فردی باشید که می خواهید بچه هایتان باشند. در حقیقت، فردی بهتر از آن چیزی باشید که تا به حال در زندگی خود بوده اید، و این کاررا به خاطر فرزندان خود انجام دهید. البته که این کار دشوار می باشد، اما بزرگ کردن یک فرد مسئول و خوب برای جامعه الگو می خواهد. بزرگ کردن فرزندی که بتواند در بیرون از منزل مستقل باشد یک موفقیت بزرگ می باشد.  (سیارک)

 این پست را چگونه می‌بینید؟ برای شما مفید بود؟ لطفا با نوشتن کامنت در زیر ما را مطلع کنید. 

ترجمه توسط itrans.ir

نظرات

در ادامه بخوانید...

عادت‌ های جدیدی که بدون جراحی زیبایی، جذابترتان می‌کند

در

(سیارک) :جراحی‌های زیبایی چهره شما را تغییر می‌دهد. گاهی نتیجه کار خوب از آب درمی‌آید و گاهی چندان رضایت بخش نیست. گاهی تعدد جراحی‌ها قیافه‌ها را کاملا دگرگون می‌کند.

خوب یا بد اما این دگرگونی اتفاق می‌افتد. با این هر کدام از ما چقدر درباره جذابیت به گونه‌ای غیر از آنچه که در چشم و ابرو نمایان می‌شود فکر کرده‌ایم. هرگز در این باره تامل کرده‌ایم که یک شخصیت جذاب گیرایی مطلق و همیشگی دارد؟ چیزی که درباره جذابیت چهره صدق نمی‌کند. با بالا رفتن سن چه بخواهیم و چه نخواهیم رد عبور زمان روی صورت و اندام‌مان جا می‌اندازد اما یک شخصیت غنی ،‌اصیل و جذاب به بخش لاینفک وجود ما تبدیل خواهد شد.

با این وصف چرا طوری زندگی نکنیم که آدم‌ها جذب شخصیت‌مان شوند. رابطه‌ای که بر اساس جذابیت‌های شخصیتی آدم‌ها اتفاق بیفتد قطعا از ضمانت پایداری بیشتری هم برخوردار است. با این وصف چرا در سبک زندگی‌ عادت‌ هایی را جا نیاندازیم که سیرت‌ ما را زیبا کنند.در پست پیش رو با برخی از عادت‌ ها برای کسب موفقیت بیشتر آشنا شوید؛

اطرافیانتان را غافلگیر کنید

آخرین باری را که یک هدیه یا یک دسته گل دریافت کردید بدون اینکه توقعش را داشته باشید یادتان هست؟ مهم هدیه‌ای که گرفته‌اید نیست ، مهم این است که کسی جایی در بین این همه شلوغی زندگی برای خوشحال کردن شما چنین اقدام جالبی کرده است. این فرد قطعا همیشه در ذهن شما باقی می‌ماند.

خب حالا نکته اینجاست که چطور با غافلگیر کردن آدم‌ها به شکل مثبت می‌توانید شخصیت جالب و ماندگاری از خود خلق کنید. گاه به گاه وقتی می‌خواهید برای کسی کاری انجام بدهید او را از قبل خبر نکنید که منتظر باشد. بلکه با غافلگیر کردنش خوشحالی او را دو چندان کنید و شخصیت جذابتان را در ذهنش حک کنید.

وقتی چیزی را واقعا نمی‌خواهید بگویید: "نه"

این را مطمئن باشید که مردم به آن فردی را که همان چیزی را که در ذهنش است به زبان می‌آورند خیلی بیشتر احترام می‌گذارند تا آن کسی که تحت هر شرایطی با همه اعلام موافقت می‌کند حتی اگر واقعا موافق نباشد.

زمانیکه شما "نه" می‌گویید ، اطرافیانتان می‌توانند خود واقعی‌تان را بشناسند.اینکه شما چه اولویت‌هایی در زندگی‌تان دارید و چطور درباره احساسات خود صادق هستید.باید قبول کرد که گاهی "نه" گفتن واقعا سخت می‌شود و احساس اضطرابی به شما می‌دهد اما اگر شما بتوانید این حس را پشت سر بگذارید بعد از آن است که نسبت به خودتان احساس بهتری پیدا می‌کنید.

با غریبه‌ها معاشرت دوستانه کنید

همه چیز خیلی ساده است. شما می‌توانید شخصیت جذابتان را حتی در ذهن رهگذرانی که شاید دیگر هرگز شما را نبینند ماندگار کنید. در را برای آنها نگه دارید تا رد شوند ، قبل از نشستن روی صندلی به آنها بگویید که صندلی خیس است ، در حمل وسایل سنگین به آنها کمک کنید و خیلی دیگر از کارهای اینچنینی که شاید همه انجامشان ندهند اما شما می‌توانید با معاشرت دوستانه حتی با غریبه‌ها برای خودتان یک شخصیت جذاب بسازید.

خودخواهی خود را پشت سر بگذارید و از آنهایی که از شما بهترند یاد بگیرید

شما می‌توانید تمام مدت از زندگی خود گله کنید. مثلا دائم بگویید چرا من به اندازه کافی باهوش ، دوست داشتنی ، موفق و یا تاثرگذار نیستم؟ با این حال آنچه که در پایان روز اتفاق می‌افتد این است: شما هرگز به خودتان کمک نکرده‌اید که رشد کنید ، شما هرگز تلاش نکرده‌اید که بهتر باشید.

در این مواقع بهتر است زمان بیشتری بگذارید تا دریابید افراد دیگر چه می‌کنند که می‌درخشند ، شما هم این مهارت‌ها را بارها بارها تمرین کنید ، اگر در این مسیر به کمک احتیاج دارید این کمک را درخواست کنید. اگر می‌خواهید بهترین باشید باید از بهترین‌ها یاد بگیرید.

درباره همه چیز کنجکاو باشید

گفتگو با دیگران یک اتفاق جالب است. یک معاشرت دلنشین و یک نوع برقراری روابط اجتماعی مطلوب. اما در همین گاه‌ها، پیش می‌آید که این مکالمه به یک سکوت تبدیل می‌شود. چون دیگر موضوعی برای حرف زدن وجود ندارد. دقیقا به همین دلیل است که شما باید در تمام طول زندگی خود برای بالا بردن سطح آگاهی‌تان درباره موضوعات جالب توجه و مختلف جستجو کنید.

با این تفاسیر اگر می‌خواهید در چنین شرایطی قرار نگیرید همیشه درباره اینکه در دنیا چه خبر است کنجکاو باشید، بخوانید و ببینید و بشنوید. در این صورت است که شما همیشه حرفی برای گفتن دارید و وقتی در چنین شرایطی قرار می‌گیرید، آنچه که بقیه درباره‌تان فکر می‌کنند این است که انسانی باهوش و جالب توجه هستید.

وقتی کسی از دست شما عصبانی است سکوت کنید

این صحنه اصلا خوشایند نیست. یک نفر با عصبانیت سر شما فریاد می‌زند و هر چه می‌خواهد بارتان می‌کند!

شاید فکر می‌کنید در چنین مواقعی باید مقابله به مثل کنید اما در واقع این راه اصلا درست نیست.

قبل از اینکه شما بخواهید ضربه را به طرف مقابلتان وارد کنید، لحظه‌ای وقت بگذارید و به کل موقعیتی که در آن قرار گرفته‌اید فکر کنید و دریابید که چرا تا این حد عصبانی هستید. شاید مقابله به مثل شما فرجام خوبی برای ارتباط‌تان نداشته باشد. شاید بهتر باشد در آن لحظه سکوت کنید و بعدا درباره دلخوری‌تان حرف بزنید.این بهترین راه برای کنترل موقعیت و فهمیدن دیگران و برقراری ارتباط بهتر حتی با وجود دلخوری‌های موجود است.

با آدم‌های جدید گفتگو کنید

خیلی از ما بابت دور شدن از معاشران زندگی خود که همواره با آنها در ارتباط هستیم وحشت داریم، هر چند در چنین شرایطی خیلی خوب می‌توان متوجه شد چه کسی به اندازه کافی اعتماد به نفس دارد و چه کسی ندارد.

این تابوی وحشت از برقراری ارتباط‌های جدید را بشکنید و از نقطه امن معاشرت‌های معمول خود بیرون بیایید و با افراد جدید همکلام شوید. آنها را با رفتار و گفتار دوستانه غافلگیر کنید و بعد از آن قدم‌هایتان را با اعتماد به نفس بیشتری بردارید.

از همه آنچه که می‌خواهید یاد بگیرید یک لیست تهیه کنید

"حوصله‌ام سر رفته و نمی‌دانم باید چکار کنم. زندگی کسل کننده است." این جمله از طرف هر فردی که مطرح شود نمی‌تواند قابل قبول باشد. یا حتی افرادی که تمام زمان خود را به خوابیدن یا تماشا کردن تلویزیون می‌گذرانند. این یکی هم رفتاری غیر قابل پذیرش است.

حتما این جمله را شنیده اید که می‌گویند در لحظه زندگی کنید و خوش باشید؛ البته که جمله درستی است اما برای ساختن یک شخصیت موجه و تاثیر گذار صرفا در لحظه زندگی کردن کفایت نمی‌کند.

شما باید در مرحله اول یک لیست از تمام کارهایی که دوست دارید یاد بگیرید یا انجام بدهید تهیه کنید. هر زمان که موضوع تازه‌ای به ذهنتان رسید لیست خود را به روز کنید. بعد یکی یکی سراغ برنامه‌هایتان بروید. بعضی مهارت‌ها حتما به کلاس رفتن احتیاج ندارند بلکه با مطالعه و تمرین می‌توانید در آنها خبره شوید. از اینترنت جستجو کنید و با فعالیت‌های جدید آشنا شوید. هر فعالیت جدیدی دری است به دنیای تازه‌ای که به روی شما گشوده می‌شود.

بگویید متشکرم

این یک لغت بسیار ساده است که بارها و بارها در طول روز مورد استفاده قرار می‌گیرد اما همچنان می‌تواند روز یک نفر را به شکل مثبتی تغییر دهد.

فقط چند ثانیه زمان لازم است که به آنچه به دست آورده‌اید حتی اگر یک لبخند دلگرم کننده بوده باشد فکر کنید و بابتش از دیگران متشکر باشید و این تشکر را ابراز کنید.

نکته: تشکر را با معنای واقعی این کلمه انجام بدهید و از تکرار غیر ضروری آن بپرهیزید چون در اینصورت مفهوم واقعی‌اش از بین می‌رود.

برای خودتان وقت بگذارید

تنها چیزی که شما نمی‌توانید آن را در زندگی بازپس گردانید "زمان" است. شاید به همین دلیل است که برخی افراد خیلی شلوغ تمام وقت خود را با کارهایی که دوست دارند پر می‌کنند و خب در نتیجه طبیعی است که آنها موفق‌تر خواهند بود در حالیکه هستند آدم‌هایی که این "زمان" را چندان ارزش نمی‌دهند و خیلی راحت آن را به بطالت می‌گذرانند.

ما می‌توانیم زمان‌مان را تلف کنیم اما بهتر است به این نکته فکر کنیم زمانی که ما خیلی راحت از دستش می‌دهیم همان لحظه‌هاییست که آدم‌ها از آن استفاده می‌کنند تا زندگی‌شان را بسازند.یادتان باشد آنچه که بیشتر از زیبایی صورت و اندام شما حائز اهمیت است زیبایی قلب و عادت‌ های زندگی‌تان است... منبع: لایف هک/ خبرآنلاین

 این پست را چگونه می‌بینید؟ برای شما مفید بود؟ لطفا با نوشتن کامنت در زیر ما را مطلع کنید.  (سیارک

نظرات

۱۳۹۵/۱۱/۱فقط زیبایی ظاهری مهمه

۱۳۹۵/۱۰/۲۹تازه با سایت خوبتون آشنا شدم واقعا مطالب سایتتون عالی و مفید هستش

در ادامه بخوانید...

پنج اشتباه مدیریتی زنان درکسب‌وکار

در

(سیارک) :بدون شک، زنان در مشاغل و مدیریت به اندازه مردان مهارت، هوش و قابلیت دارند. اما مدیریت کارکنان زن، به‌ویژه وقتی خود مالک کسب‌وکار زن باشد، گاهی اوقات نیازمند اتخاذ رویکردی متفاوت از کارمندان مرد است.

 برای من، موفقیت در ایجاد فضایی سرشار از احترام متقابل، دلواپسی، انطعاف‌پذیری و فرصت‌ها هیچ‌گاه کار آسانی نبوده است. در طول سال‌هایی که کارمندان زن را در تیمم مدیریت کرده‌ام، همواره مجبور بوده‌ام سبک مدیریتی خود را با آنها سازگار کنم. اعتراف می‌کنم در این مسیر اشتباهاتی داشته‌ام. همچنین شاهد بوده‌ام که دیگر صاحبان کسب‌وکار زن نیز خطاهایی مرتکب شده‌اند. با بررسی همه این مسائل، نتیجه‌ای که می‌گیرم این است که به عنوان یک مدیر زن، هنگام مدیریت کارمندان هم‌جنس خود، سعی کنید از این پنج اشتباه اجتناب کنید:

1) تلاش بیش از حد برای برقراری روابط دوستانه نزدیک
این اغواکننده است که به عنوان یک مدیر زن بخواهید با همکاران هم‌جنس خود صمیمی شوید، اما مرزبندی‌ها را فراموش نکنید تا در اختیاری که برای تصمیم‌گیری و واگذاری وظایف دارید، دچار مشکل نشوید. این به معنای آن نیست که نباید رفتار دوستانه داشته باشید یا به آنها اهمیت ندهید، بلکه باید نقش‌ها و مسوولیت‌ها را فارغ از روابط دوستانه معین کنید. البته برخی کارمندان زن وقتی مدیر هم‌جنس‌شان به آنها نزدیک می‌شود و می‌خواهد با آنها روابط صمیمانه داشته باشد، خودشان احساس معذب بودن می‌کنند. مطمئنا هیچ مدیری دوست ندارد با کارمندانش به رستوران یا خرید برود. برخی افراد دوست دارند کار را از دیگر ابعاد زندگی خود جدا کنند. بنابراین باید مطمئن شوید که به فضای خصوصی کارمندان خود ورود نمی‌کنید.

2) تصور اینکه پول بیشترین اهمیت را دارد
بدون شک، بیشتر زنانی که به صورت حرفه‌ای در عرصه کسب‌وکار فعالیت می‌کنند، در تامین نیازهای مالی خانواده خود نقشی جدی دارند اما در ضمن، آنها به نقش پرورشی خود و نیز حمایت اخلاقی از رویاها و اهداف اعضای خانواده تعهد دارند. بنابراین با اینکه یک حقوق خوب می‌تواند به برخی زنان انگیزه بدهد و رضایت شغلی آنها را جلب کند، برخی دیگر از زنان بیشتر از انعطاف‌پذیری محیط کارشان و کنار آمدن آن با برنامه‌های زندگی‌شان احساس رضایت می‌کنند. برای این دسته از زنان، پاداش اضافه‌کاری یا کارانه‌ای که در ازای شب‌کاری و غافل شدن از برنامه‌های اجتماعی فرزندان‌شان دریافت می‌کنند، اهمیت چندانی ندارد.

پول نمی‌تواند خاطره همراه بودن با فرزندان در مهم‌ترین لحظات زندگی را بخرد. درک بالای شرکت‌هایی که فضای منعطف دارند و این گونه نیازهای کارمندان خود را درک می‌کنند و امکان بودن در کنار خانواده را برای آنها فراهم می‌آورند، برای کارکنان زن از طلای ناب بیشتر ارزش دارد. همچنین انجام کارهای معنادار و اثربخش، بیش از دریافت مبالغ بالا برای وظایف مادی ارزش دارد. البته کارهای تکراری و کسل‌کننده هم بالاخره باید انجام شوند، اما این به آن معنا نیست که یک کارمند باید تمام وقت درگیر این گونه وظایف شود. مدیران باید هر زمان که امکان داشت، کارهای خشک و خسته‌کننده را بین اعضای تیم تقسیم کنند و روش‌هایی بیابند که همه کارمندان این شانس را داشته باشند که در کنار انجام این گونه کارها فرصت‌‌هایی برای تمرین خلاقیت و مهارت‌های تحلیلی داشته باشند.

3) تلاش برای مربی بودن
صرفا چون شما یک مدیر زن هستید و کارمندتان هم یک زن است، دلیل بر آن نیست که می‌خواهد برای چیزهای بهتر و بزرگ‌تر همواره راهنمایش باشید و آماده‌اش کنید. مطمئنا احترام متقابل باید وجود داشته باشد، اما می‌توانید یک رابطه کاری کاملا موفق ایجاد کنید، بدون اینکه نقش مربیگری داشته باشید. حتی اگر کارمند زنی دارید که می‌خواهد شما برای او مربیگری کنید، باید در نظر داشته باشید که این موضوع چقدر بر طرز فکر کارمندان دیگر اثر می‌گذارد. این کار ممکن است تعادل روابط شخصی در فضای شرکت را به هم بریزد، چون تیم‌تان فکر می‌کند هوای یک نفر را بیشتر دارید.

4) نقش مادری ایفا کردن
از آنجا که مادر چهار فرزند هستم، همیشه این تمایل در من وجود دارد که چنین نقشی را در محل کار هم پیاده کنم. اینکه به عنوان یک مدیر زن اجازه دهیم غریزه‌های مادری در روابط کاری با همکاران اثر بگذارد، از یک طرف می‌تواند به نفع دینامیک‌های محل کار شما باشد و از طرف دیگر، می‌تواند کاملا نتیجه معکوس داشته باشد. نشان دادن درک و صبوری می‌تواند روحیه و وفاداری اعضای تیم را تقویت کند، اما نصیحت‌های مداوم و نابجا هم می‌تواند اعتماد به نفس آنها را بگیرد. سعی نکنید در محل کار «مادر» باشید. این نقش شما به عنوان صاحب یک کسب‌وکار نیست.

5) افراط در تحسین و اعتباربخشی
تحسین کردن کارمندان مزایای بسیار زیادی دارد اما بسیار مهم است که از درست انجام شدن آن کار اطمینان حاصل کنید (هم در مورد کارمندان زن و هم کارمندان مرد). ستایش بیش از حد افراد می‌تواند به دورویی تعبیر شود و آزاردهنده باشد. همچنین وقتی شخصی واقعا کاری را عالی انجام می‌دهد، چنین فضایی می‌تواند اثر معنابخش عبارات تحسین‌برانگیز شما را کم کند. همیشه مطمئن شوید تعریفی که از کارکنانتان می‌کنید، با اهمیت دستاوردهای آنها مطابقت داشته باشد. در نهایت، به عنوان یک مدیر زن، موفقیت شما مستلزم صیقل دادن مهارت‌های مدیریتی‌تان است تا بتوانید تعادلی اثربخش میان اختیار، درک، صبوری، قدرت و انصاف نسبت به افرادی که در تیم شما کار می‌کنند، ایجاد کنید. یاد بگیرید توانمندی‌های زنانه خود را برای قدرت بخشیدن به کارمندان زن و مدیریت هماهنگ آنها به‌کار ببرید، بدون اینکه نیاز باشد از حدود مشخص و خطوط قرمز عبور کنید.

 این پست را چگونه می‌بینید؟ برای شما مفید بود؟ لطفا با نوشتن کامنت در زیر ما را مطلع کنید.  (سیارک

نظرات

۱۳۹۵/۱۱/۴من خودم مدیر هستم سعی می کنم عادلانه رفتار کنم

۱۳۹۵/۱۰/۲۹آره منم موافقم . کار کردن باهاشون سخته

۱۳۹۵/۱۰/۲۸من خودم با مدیر زن کار کردم با آقایون بهتر هستن، ظاهرا با خانما خوبن

۱۳۹۵/۱۰/۲۸با مدیر زن کار کردم اصلا کار کردن باهاشون تعریفی نداره

در ادامه بخوانید...