نقد و بررسی بازی Far Cry 5
محمد رضا عاشوریدر۱۴۰۳/۲/۱۸(قسمتهایی که از فاعل اول شخص استفاده شده منظور کسی است که به نقد بازی پرداخته)
در دهکده هوپ، در مونتانا، ممکن است خود را درحالی بیابید که بایک موشک ، از راه دور قصد کشتن یک خرس را دارید. نه صرفا به این خاطر که موشک از راه دور بهترین اسلحه برای کشتن یک خرس باشد (مسلما تیر و کمان گزینه بهتری است)، به این خاطر که این اسلحه را همراه دارید و واضح است که باید از آن استفاده کنید. تنها لحظاتی پیش احتمالا از این موشک برای پایین آوردن هواپیمای دشمن و یا قایقی که در دریا بوده استفاده کرده اید و حال باید هرچه سریع تر از شر این خرس خلاص شوید تا به مأمورت اصلی برگردید؛ یعنی زیر و رو کردن دهکده برای پیدا کردن ماهی طلایی.
به Far Cry 5 خوش آمدید جایی که یک ماهیگیری ساده می تواند بدل به یک درگیری خون بار شود و همه جا پس از چند دقیقه پر از دود و خون و تکه های آهن شود. به نظر سندباکش بازی openworld خودرا بسیار خنده دار و خشن طراحی کرده است. درحال رانندگی هستید که دوباره همه چیز به هم می ریزد، ماشین های دشمنان شما از چپ و راست وارد معرکه می شوند، اما این تمام ماجرا نیست، حال از جنگلی که درست کنار جاده قرار گرفته، حیوانات وحشی شروع به حمله می کنند، آنها خودی و ناخودی نمی شناسند و همه را می درند، اما شما زنده می مانید. خب کمی صبر می کنید تا دود حاصل از انفجارهایی که در درگیری رخ داده محو شود، تقریبا فراموش کرده اید که در اصل به کجا می خواستید بروید و درحال فکر کردن به این هستید که ناگهان عقابی از آسمان بر سرتان فرود می آید و به شما حمله ور می شود.
خب البته اگر نسخه های قبلی Farcry را بازی کرده باشید، احتمالا از دیدن این صحنه ها تعجبی نخواهید کرد. گیم پلی بازی نسبت به نسخه های پیشین تغییر چندانی به خود ندیده است و همان روال همیشگی است، البته با تغییراتی جزئی. به نظر نمی رسد که این مسئله مشکلی پیش بیاورد، گیم پلی بازی به اندازه کافی خوب هست و تغییرات و نوآوری چندانی نیاز ندارد. در این نسخه شما در نقش یک کلانتر بازی می کنید که به دهکده هوپ فرستاده می شوید با این مأموریت که جوزف سید را دستگیر کنید. جوزف رهبر یک گروه افراطی در منطقه است و طرفدارانش با سلاح های پیشرفته از او محافظت می کنند و حسابی هوایش را دارند. مردم منطقه نیز مورد ظلم این گروه قرار می گیرند؛ قتلهای دسته جمعی، مغزشویی از کارهایی است که این گروه افراطی با مردم می کنند. درهمان پنج دقیقه اول بازی سید را دستگیر می کند، اما اوضاع انگونه که انتظار دارید پیش نمی رود و افراد سید به کمک او می آیند و پس از درگیری که شکل می گیرد اورا می برند وشما در این منطقه کوهستانی یکه و تنها باقی می مانید. اینجا جایی است که نیروی پشتیبانی خبری نیست و باید خودتان را نجات دهید.
دهکده هوپ به سه قسمت تقسیم می شود که هر قسمت از آن متعلق و تحت هدایت یکی از افراد گروه جوزف سید است. برای غلبه برآنها ابتدا باید نقاطی مثل انبار مهمات یا پستهای نگهبانی که در این مناطق به وجود آورده اند و در حین انجام مأموریت های اصلی بازی کم کم باز می شوند، را به تسخیر خود درآورید و به این منوال به سمت رهبر هر منطقه بروید. در حین انجام مأمورتها تنش بسیاری تجربه خواهید کرد چراکه درگیری در بازی امری کاملا عادی است؛ حال این درگیری می تواند به خاطر یک شورش باشد، یا سربازان دشمن به شما حمله کنند یا حتی درگیری با حیوانات وحشی. همه چیز دراین دهکده به هم ریخته است و دائما باید حواستان به افراد باشد و ببینید گلوله هایی که شلیک می شوند از کجا می آیند یا اینکه مردم دهکده برای چه داد و فریاد می کنند. هوش مصنوعی بازی به خوبی طراحی شده و از واکنش و چهره مردم می توان پی برد اوضاع چگونه است. خب برای آنهایی که این سری بازی را می پسندند احتمالا این خشونت بازی بسیار جذاب خواهد بود اما اگر از آن افرادی هستید که دوست دارید برای لحظه ای از منظره های زیبای بازی لذت ببرید یا برای خودتان لحظه ای در آرامش به ماهیگیری بپردازید، باید بگویم که کاملا مسیر را اشتباه آمده اید. (سیارک)
در حال بازی کردن بودم که به یک فرودگاه رسیدم و مشاهده کردم که دو هواپیما آنجا بدون سرنشین بودند و فکر کردم سوار یکی از آنها شوم. دو محافظ آنجا بودند که قصد داشتم پس از کشتن آنها به هواپیما بروم که دیدم یک گاو وحشی با یک شیر درگیر شده است. ناگاه دیدم وسط درگیری هستم و آن دو محافظ هم مرا دیدند و وارد درگیری شدند. کمی بعد سایر افراد گروه نیز به درگیری اضافه شدند (برخی از آنها با هلیکوپتر آمدند) و در همین حین که درگیر بودیم یک گرگ گرسنه هم به دنبال یک گاو گذاشته بود و مردم هم از این ور و آنور با تراکتور عبور می کردند و... صحنه عجیبی شده بود و در نهایت آن دو هواپیمایی که روی زمین بودند منفجر شدند و من ناکام ماندم. به همین خاطر مجبور شدم به یکی از تراکتورهای روستایی بدبخت بسنده کنم؛ اما این هم کار ساده ای نبود، یک خرس گرسنه از درگیری جان سالم به در برده بود.
البته برای شرکت در این درگیریها ادوات مختلفی در اختیار شما قرار می گیرد، از سلاحهای سرد برای مخفی کاری گرفته تا اسلحه های گرم و انواع کلت و تک تیر و اسلحه های اتوماتیک و البته اسلحه مورد علاقه من یعنی RAT4 موشک انداز که این قابلیت را دارد که پس از شلیک، موشک آنرا به سمت هدف خود (که می تواند حتی یک خرس باشد) هدایت کنید. وسیله های نقلیه متفاوتی در اختیار دارید که می توانید با استفاده از آنها به سمت اهداف خود بروید؛ هواپیما، هلی کوپتر، ماشین، قایق و البته مشکلی درهدایت هیچ یک نخواهید داشت. کنترل هواپیما و هلی کوپتر نیز به سادگی راندن ماشین است. بوسیله وسایل که خود در طول بازی درست خواهید کرد، می توانید غلابی برای صخره نوردی در اختیار بگیرید و چترهایی برای زمانی که می خواهید پایین بیایید. و سایر ادوات این چنینی.
پستهای نگهبانی دشمنان که از نسخه های قبلی بازی با آنها آشنایی داریم، بهترین نکته در بازی است. از فاصله دور به وسیله دوربین خود دشمنان را تگ می کنید. برجهایی که متعلق به زنگ خطر است (برای فراخواندن نیروی پشتیبانی استفاده می شود) را هم تگ می کنید و همینطور قفس حیوانات وحشی را (آزاد می شوند و در درگیری شرکت می کنند). سپس باید تصمیم بگیرید که چگونه می خواهید دشمنان خود را از پا درآورید. هم می توانید به صورت مخفیانه وارد منطقه نگهبانی شده و یکی یکی آنهارا بکشید و هم می توانید با استفاده از نارنجک و اسلحه به دل دشمن بزنید. همیشه لذتی بخصوص در کشتن بی سر و صدای دشمنان وجود دارد؛ به گونه ای که حتی یک تیر هم شلیک نشود، اما من از اینکه درگیری راه بیندازم و همه را به تیر ببندم و صدای انفجار بشنوم بسیار لذت می برم. البته می توانید با هلی کوپتر هم به درگیری وارد شوید و با استفاده از تیربار و موشک انداز آن به دشمنان خود حمله کنید (که البته کمی خطرناک است)و اینگونه دیگر زحمت بررسی و تگ کردن دشمنان و نقاط استراتژیک را به خود نخواهید داد. یکی دیگر از گزینه هایی که در اختیار شما خواهد بود این است که چند تکه گوشت روی دیوارهای پست نگهبانی بیندازید و منتظر بمانید تا گرگها و سایر حیوانات وحشی به دشمنانتان حمله ور شوند، یا اینکه همه جارا مین گذاری کنید و صبر کنید تا افراد دشمن روی مینها بروند. این آزادی عملی که در حمله به پستهای نگهبانی به شما داده می شود، در تمامی مراحل بازی نیز در اختیار شما خواهد بود و این یکی از کلیدی ترین و نقاط مثبت بازی است.
همانند نسخه های پیشین برجهای بلندی در قسمتهای مختلف نقشه تعبیه شده اند که با بالا رفتن از آنها قادر خواهید بود نقاط جدیدی رو نقشه پیدا کنید؛ مأموریتهای فرعی و چیزهایی از این قبیل. سیستم بالا رفتن از برجها نیز نسبت به نسخه های پیشین تغییری نکرده است. علاوه بر این برجهای بلند، شما قادر خواهید بود با کسب اطلاعات از مردم منطقه نیز، جاهای جدیدی پیدا کنید که این نوآوری پیشرفتی خوبی برای بازی به حساب می آید. از منابعی که در نقشه با جستجو می توانید پیدا کنید می توان به انبارهای مهمات و منابعی که برای ساخت وسایل گوناگون نیاز دارید اشاره کرد. برخی مهمات و منابع نیز در کانال های زیرزمینی هستند که ممکن است درب آن قفل باشد و برای پیدا کردن کلید آن مجبور شوید به چند جای مختلف در نقشه سرک بکشید و چیزهای متفاوتی پیدا کنید. در مسیر پیدا کردن این منابع با حالات گوناگونی مواجه می شوید؛ ممکن است کاری هیجان انگیز باشد، ممکن است خسته کننده باشد و شاید هم مجبور به کارهایی چون صخره نوردی برای پیدا کردن چیزی بخصوص شوید. شما نمی توانید حدس بزنید در یک کانال زیرزمینی و یا یک غار چه چیزی انتظار شمارا خواهد کشید. فکر می کنم Farcry 5 به یک شخصیت شرور بهتر و جذاب تر احتیاج داشت. اعضای گروه سید و رهبران خانواده خیلی خسته کننده هستند و پرچانگی می کنند بدون اینکه مطلب بخصوصی دستگیرتان شود. هرکدام از آنها بارها شمارا می ربایند (یکی از آنها حتی قادر است شمارا وارد دنیایی توهمی کند) و لذت بازی openworld را برای چند دقیقه ای از شما دریغ می کنند و مجبورید به دیالوگهای طولانی آنها گوش دهید. کشتن آنها (که در برخی مواقع با پیدا کردن قدرتهایی خارق العاده تبدیل به ابرانسان می شوند) احساس اینکه درحال کشتن یک انسان شرور و نجات مردم بیچاره دهکده هستید را به شما منتقل نمی کند و صرفا دلتان می خواهد آنها را سربه نیست کنید تا دیگر مجبور به گوش دادن صحبتهای طولانی آنها نباشید. (سیارک)
«به تیتر روزنامه ها نگاه کن. ببین چه کسانی مسئولیتهارا به عهده گرفته اند.» این دیالوگ یکی از رهبران خانواده سید است و قصد دارد با بیان این عرایض شمارا متقاعد کند که فرارسیدن پایان دنیا کاملا منطقی است، چراکه دیر یازود این اتفاق خواهد افتاد. در نظر داشته باشید که این شخصی که اینگونه صحبت می کند کسی است که قتل و غارت می کند و آدم ربایی می کند. سپس گناهان مردم را با چاقو روی پوستشان حکاکی می کند و بعد پوستشان را جدا می کند و به دیوار می آویزد. واقعا قابل درک نیست که اینگونه رفتارها چگونه توانسته دیگران را متقاعد کند که پیروش باشند. البته خیلی هم نمی توان یک طرفه قضاوت کرد. تیترهای روزنامه ها این روزها واقعا ترسناک هستند.
گذشته از این دیالوگهای ناپیوسته و خسته کننده، داستان بازی پیام بخصوص درباره سیاست یا فاشیسم یا هیچ چیز دیگری ندارد. به طور کلی انگیزه این گروه قابل درک نیست و به نظر می رسد جز قتل و غارت و ارعاب هرکسی که مخالفشان باشد هدف دیگری ندارند. Far Cry 5 قصد داشته تا همانند GTA 5 قصه معمایی و جذابی داشته باشد اما متأسفانه اصلا اینگونه نیست و برای رسیدن به این مهم باید کمی بیشتر روی شخصیتهای شرورشان کار می کردند و کمی جذاب تر طراحی می شدند. البته این جای تعجبی ندارد. Ubisoft در بازی Watchdogs نیز با این مسئله روبه رو بود و داستان آن بازی هم پیام بخصوصی منتقل نمی کرد. اما با این حال زمانی که شما اقدام به مطرح کردن فرقه ای افراطی می کنید مطمئنا باید چیزی پشت این داستان باشد و این نبودن پیام در داستان بازی Far Cry 5 به چشم می آید. ظاهرا Ubisoft ، از ترس این احتمال که کسانی پیدا شوند که بازی را نپسندند از کند و کاو در داستان بازی خودداری کرده است و قصد داشته کمی عامه پسند تر باشد.
در Far Cry 5 تنها نخواهید بود، البته اگر دوست داشته باشید. یک سری اسلحه دوربرد وجود دارد که می توانید متصدیان آنها را به استخدام خود درآورید و در بازی از آنها کمک بگیرید. همچنین 9 نفر در بازی هستند که توسط هوش مصنوعی هدایت شده و می توانید با انجام مأموریتهای فرعی از آنها برای کمک استفاده کنید. از این 9 نفر سه تای آنها حیوان هستند؛ یک سگ، یک خرس و یک شیر کوهستان. شش نفر دیگر انسان اند و از درد و دل کردن با شما خسته نمی شوند و بارها و بارها داستان زندگی خودرا برای شما تعریف می کنند؛ در پایان بازی داستان زندگی آنهارا از بر خواهید بود. هرکدام از این نه نفر قابلیتهای بخصوصی دارند که می توانید با توجه به مأموریتی که مد نظر دارید از آنها و قابلیتهایشان استفاده کنید؛ تک تیرانداز از دور شمارا در درگیریهای نزدیکتان کمک خواهد کرد، سگ شما قادر است دشمنانی را که نمی توانید ببینید تگ کند، خلبان، برای شما پشتیبانی هوایی فراهم می کند و خرس هم که قاعدتا خرس است و کاری را می کند که یک خرس باید بکند.
من خیلی از این نیروهای کمکی استفاده نکردم (شش نفری که انسان هستند بیش از اندازه صحبت می کنند)، با این حال از اینکه خرسی کنارم حرکت کند واقعا لذت می بردم و احساس امنیت می کردم. یکی از فوایدی که این نیروهای کمکی برای شما دارد این است که می توانند شما را نجات دهند و اگر کشته شوید به کمک شما خواهند آمد. حالا که صحبت از مرگ شد این را نیز اضافه کنم که متأسفانه سیستم پر کردن جذاب جانی که در نسخه های پیشین بازی بود، عوض شده و دیگر از جا انداختن استخوان و یا خارج کردن گلوله از بدنتان لذت نخواهید برد.
یک سیستم بسیار خوب دیگر نیز در بازی هست؛ می توانید به جای تحمل پرچانگی های نیروهای کمکی خود به صورت دو نفره و با هرکه دوست دارید داستان اصلی بازی را پیش ببرید. اینکه دوشادوش یکی ازدوستانتان به گشت و گذار در محیطهای مختلف بازی بپردازید و با همکاری هم به پستهای نگهبانی و سایر نقاط تحت تسلط دشمن حمله کنید بسیار لذت بخش خواهد بود.
یک دنیای بزرگ، زیبا، برآشفته و آزاد چیزی است که در محیط بازی طبق سنت گذشته Far Cry تجربه خواهید کرد. قوی ترین نقاط بازی در زمانی است که چالشی پیش رو دارید و با آزادی عمل به این فکر می کنید که چگونه از پس آن بربیایید و به نظر تنها مشکل بازی همان است که در بندهای پیشین نیز به آن اشاره کردم؛ تحمل صحبتهای رهبرانی که قدرتهای ابرانسانی پیدا کرده اند کمی آزاردهنده است. اگر بتوانید این را تحمل کنید به زودی می توانید به شکار هیجان انگیز خرسها و منفجر کردن آنها بپردازید. ترجمه itrans.ir