به چشم کرده ام ابروی ماه سیمایی
به چشم کرده ام ابروی ماه سیمایی | خیال سبزخطی نقش بسته ام جایی |
امید هست که منشور عشقبازی من | از آن کمانچه ابرو رسد به طغرایی |
سرم ز دست بشد چشم از انتظار بسوخت | در آرزوی سر و چشم مجلس آرایی |
مکدر است دل آتش به خرقه خواهم زد | بیا ببین که که را می کند تماشایی |
به روز واقعه تابوت ما ز سرو کنید | که می رویم به داغ بلندبالایی |
زمام دل به کسی داده ام من درویش | که نیستش به کس از تاج و تخت پروایی |
در آن مقام که خوبان ز غمزه تیغ زنند | عجب مدار سری اوفتاده در پایی |
مرا که از رخ او ماه در شبستان است | کجا بود به فروغ ستاره پروایی |
فراق و وصل چه باشد رضای دوست طلب | که حیف باشد از او غیر او تمنایی |
درر ز شوق برآرند ماهیان به نثار | اگر سفینه حافظ رسد به دریایی |
تعبیر فال حافظ
با خیال روی یار زندگی می کنید و امیدتان به جوابی است که او می دهد. دیگر از انتظار خسته شده اید و دلتان محزون شده و از آتش عشق می سوزید. ناامید شده اید و حاضرید برای رسیدن به یار هر کاری انجام دهید. امیدوار باشید رضایتان به رضای خدا باشد زیرا به آنچه که طلب کرده اید می رسید.