علائم داشتن نگرش منفی به زندگی بخش اول

در

همه ما در زندگی خود تجربه روزهایی را داریم که از همان هنگام صبح و زمانی که از خواب بیدار می شویم، احساس آزردگی و کلافگی می کنیم و حال چندان خوبی نداریم، احتمالا زمانی که از خانه بیرون می رویم، با غریبه ها چندان رفتار خوبی نشان نمی دهیم و در نهایت مسائلی چون ترافیک و شلوغی بیش از اندازه، به سادگی خشم ما را بر می انگیزد (و سایر مسائل این چنینی). البته این مسئله کاملا عادی است و هر انسانی در طول زندگی خود تجربه چنین روزهایی را دارد، اما اگر از آن دسته افرادی هستید که چنین احساساتی برای هفته ها و ماه های متوالی در شما بروز پیدا می کند، دارای نگرشی منفی نسبت به زندگی هستید.

در بیشتر مواقع، زمانی که این نگرش منفی به زندگی فرد راه پیدا می کند، خود فرد به هیچ وجه متوجه شکل گیری و علل آن نمی شود و به مرور زمان اتفاق می افتد و زندگی او را تحت تأثیر قرار می دهد. این گونه نگرش منفی به زندگی، شاید نشانه ای باشد بر آن که باید تغییری بزرگ تر در زندگی خود به وجود آورید. حال می خواهد این تغییر، پیدا کردن شغلی جدید، وارد شدن به رابطه ای با کسی که دوست اش دارید و یا پیدا کردن یک سرگرمی جدید باشد، تفاوتی نمی کند. اما صرف نظر از مسئله ای که عنوان شد، تقریبا تمامی افرادی که این گونه نگرش منفی ای نسبت به زندگی خود دارند، به طور معمول متوجه این رفتار و نگرش در خود نمی شوند و به همین خاطر است که در این مقاله قصد داریم شما را با آن دسته از نشانه ها و علائمی آشنا کنیم که معمولا در این گونه افراد مشاهده می شود. اگر هر کدام از این نشانه ها برای تان آشنا به نظر آمد، شاید زمان آن فرا رسیده باشد که تغییری در زندگی خود به وجود آورید. با سیارک همراه باشید.

گشت زنی در شبکه های اجتماعی شما را مضطرب می کند

اگر فرد به گونه ای باشد که گشت زنی در شبکه های اجتماعی (فیسبوک، توئیتر، اینستاگرام و ...) و مشاهده عکس ها و مطالبی که حاکی از اوقات خوشی باشد که برای نمونه دوستان اش تجربه کرده اند، او را آزرده خاطر و نگران می کند، به احتمال زیاد، نگرشی منفی به زندگی دارد. این گونه افراد معمولا با مشاهده تصاویر این چنینی از اوقات خوشی که دیگران تجربه کرده اند، خشمگین می شوند. در حقیقت شبکه های اجتماعی از جمله عواملی است که می تواند فردی با نگرش منفی را از کوره به در کند: فردی که بیش از اندازه معمول بر روی مسائل متمرکز می شود. این گونه افراد معمولا فکر می کنند که دیگران بیشتر از آن ها از زندگی خود لذت می برند.

ارین واتن، متخصص سلامت روان و مشاور خانواده در این باره عنوان کرد: «افرادی که نگرشی منفی به زندگی خود دارند، به طور معمول زمانی که با تصاویر اوقات فراغت دوستان و آشنایان خود در شبکه های اجتماعی رو به رو می شوند، احساس ناخوشایندی پیدا کرده و زندگی به نظر شان کلافه کننده تر از قبل می شود. این گونه افراد از خود می پرسند چرا خود شان نمی توانند همانند سایرین برای مثال تعطیلات را در جنوب فرانسه بگذرانند، و سایر سؤالات چنینی که تا زمانی که به آن ها اجازه بروز ندهیم، در ذهنمان شکل نخواهند گرفت. نکته ای که این گونه افراد به طور معمول از آن غافل می شوند این است که ما به عنوان کسانی که این گونه تصاویر را مشاهده می کنیم، هیچ ایده ای درباره اتفاقاتی که قبل و بعد از گرفته شدن عکس در زندگی آن افراد می افتد و افتاده است نداریم و به هیچ عنوان نمی توان با مشاهده یک عکس این گونه قضاوت کرد که فرد زندگی خوبی دارد و خوشبخت است و هر کس مشکلات مربوط به خود را دارد. به همین خاطر است که نباید این گونه مسائل ما را از کوره به در کند. البته بیش از هر چیز دیگری این احساس آزردگی و اضطراب، نشانگر نارضایتی فرد از زندگی شخصی اش است.».

کار های خود را به انجام نمی رسانید

ممکن است پروژه جدیدی در حوزه کاری خود آغاز کنید و یا اینکه فعالیت جدیدی را به عنوان سرگرمی خود انتخاب کرده و اقدام به یادگیری آن کنید و با وجود این که در ابتدای امر شروع پروژه و یا فعالیت مربوط به سرگرمی، انرژی فوق العاده ای احساس می کرده اید، به مرور زمان و هنگامی که کار دشوار تر می شود، ادامه دادن آن را رها کنید (یا برای نمونه زمانی که آن کار به خصوص، به انرژی و توان بیشتری از آن چه می اندیشید نیاز پیدا کند). داشتن نگرش منفی نسبت به زندگی، سبب می شود افراد تنها به جنبه منفی پروژه های بلند مدت دقت کرده و بر آن متمرکز می شوند. این گونه افراد، معمولا کمتر قادر به تصور احساس رضایتی هستند که پس از پایان یک پروژه کامل به انسان دست می دهد.

دارلین کوربت، متخصص سلامت روان و نویسنده چند کتاب شناخته شده در این باره است. او در این خصوص عنوان کرد: «بسیاری از افراد فراموش می کنند که دست یابی به موفقیت و پروسه مربوط به آن، همانند دوی ماراتون است، و نه دوی سرعت. موفقیت حقیقی در زندگی و دست یابی به آن به هیچ عنوان کار ساده ای نیست. بسیاری از افراد در راه رسیدن به موفقیت و دست یابی به آن شکست می خورند، چرا که روحیه سرسختی و جنگندگی ندارند.».

احساس می کنید برای شروع هر کاری که به ذهن تان می رسد، سن تان بیش از حد بالا رفته است

البته کسی منکر این موضوع نمی شود که آن دسته از کارهایی که یک فرد بیست و پنج ساله قادر به انجام دادن شان است، دیگر تا حدود زیادی از یک فرد چهل و پنج ساله بر نخواهد آمد (برای نمونه استفاده از یک دستگاه مخصوص بازی در یک مرکز تفریحی توسط یک فرد چهل و اندی ساله، چهره چندان خوشایندی ندارد). با این وجود، نکته ای که در این باره وجود دارد این است که اگر جمله «سن ام برای انجام این کار بالا رفته است (از من گذشته است و عبارات مشابه)» به طور مرتب در ذهن تان می آید و یا در مکالمه های خود آن را به کار می گیرید، باید نگرش خود نسبت به زندگی را مد نظر قرار دهید، چرا که به احتمال زیاد نگرشی است منفی. دکتر کوربت در این باره عنوان کرد: «افراد بسیاری هستند که از شروع فعالیتی جدید واهمه دارند واز  سن خود  به عنوان بهانه ای برای شروع نکردن آن به طور کلی استفاده می کنند. غالب جمعیت مردم را کسانی تشکیل می دهند که دوست دارند از عمری طولانی بهره مند باشند، اما نکته ای که این افراد باید مد نظر داشته باشند این است که زندگی فرد باید معنا و مفهومی داشته باشد و بدون آن، ادامه زندگی دشوار می شود و افراد از لحاظ روحی لطمه می بینندو ممکن است چندان پایان خوشایندی برای زندگی شان نتوان متصور بود.».

گذشته شما، بیش از اندازه بر شکل گیری آینده تان تأثیر می گذارد

نکته دیگری که دکرت کوربت درباره افرادی که نگرشی منفی نسبت به زندگی دارند عنوان کرد این است که به طور معمول این دسته از افراد انتخاب های خود را محدود به آن دسته از مهارت ها و قابلیت هایی می کنند که در گذشته به دست آورده اند و توانایی پذیرش امکانات جدیدی که ممکن است برای آن ها فراهم شود را ندارند و ذهنیت بازی در این باره ندارند.

او در این باره عنوان کرد: «این باور که رفتار وشخصیت دو عنصر تغییر ناپذیر و ثابت برای هر انسانی هستند، باوری کاملا اشتباه است. باوری است که از نبود شجاعت کافی در فرد سرچشمه می گیرد. بسته به شخصیت های مختلف افراد، انجام دادن برخی از کارها برای بعضی افراد ساده تر از دیگران است. بنا بر این، ممکن است برای برخی از افراد، به انجام رساندن کاری به خصوص، به تلاش بیشتری از سوی شان نیازمند باشد. بنا به آن چه گفته شد، همگی انسان ها قابلیت ایجاد تغییر در زندگی خود را دارند، چرا که هم دنیای بیرون و هم حالات درونی ما انسان ها مرتبا در حال تغییر است و هیچ چیز را ثباتی نیست. ما در عصری زندگی می کنیم که تقریبا می توان با کمی تلاش و کوشش به ریشه و علت هر مشکلی پی برد. این مسئله سبب می شود که افراد قابلیت درک بهتر و بیشتری از زندگی داشته باشند، اما از سوی دیگر، اگر کسی از توانایی بدل شدن به بهترین چیزی که قابلیت آن را دارا است، غافل شود، می تواند از این مسئله به عنوان بهانه ای برای این موضوع بهره بگیرد و این روی دیگر و منفی ماجرا است.».

پیروزی و دست یابی به موفقیت برای شما چندان معنای به خصوصی ندارد

یکی از بهترین راه هایی که به واسطه آن می توان چگونگی نگرش فردی نسبت به زندگی را مورد سنجش قرار داد، این است که او در مواجه با مسئله ای مثبت که در زندگی اش رخ داده است، چه رفتاری نشان می دهد. برای نمونه ممکن است فردی در زمینه کاری خود پیشرفت کرده و به سطح بالاتری برسد و اگر در این صورت نخستین مسئله ای که به ذهن اش برسد، این باشد که ساعات اضافی کار کردن برای اش آزار دهنده خواهند بود (جنبه منفی مسئله)، مطمئنا چنین فردی نگرشی منفی نسبت به زندگی دارد. یا به عنوان مثالی دیگر کسی که دوستان خود را به خانه دعوت کرده و نخستین چیزی که به ذهن اش برسد این باشد که چقدر بد می شود اگر نتواند آن گونه که باید از دوستان اش پذیرایی کرده و اوقات خوشی برای آن ها رقم بزند. جولی ویلیامسون، روان درمانگر و مشاور، در این باره عنوان کرد: «زمانی که اتفاق خوب و خوشایندی در زندگی خود تجربه می کنیم، این امکان وجود دارد که ترس از دست دادن چیزهای خوبی که به دست آورده ایم، بر ما غالب شود و یا این ذهنیت که این گونه اتفاقات مثبت موقتی هستند. نتیجه پیش گرفتن چنین رویکرد و ذهنیتی این خواهد شد که ما تنها بر جنبه منفی اتفاقات خوشایندی که برای مان رخ داده اند، متمرکز می شویم. هدف از پیش گرفتن این رویکرد و ذهنیت نیز این است که به هنگام پایان یافتن تأثیر یک اتفاق مثبت، احساس نا امیدی و ناراحتی پیدا نکنیم. این مسئله در نهایت تأثیر بد و منفی ای بر روح و روان فرد خواهد گذاشت، چرا که قادر به لذت بردن از تأثیر اتفاقات خوب در لحظه نخواهد بود و در نتیجه این مسئله، نگرش منفی وی نسبت به دنیا و زندگی قوت پیدا می کند و تأثیر آن بر زندگی اش بیش از پیش می شود.».

مرتب با شریک زندگی خود بحث و مجادله می کنید

هر دو فردی که با یکدیگر زندگی مشترکی تشکیل می دهند، گاه به گاه دچار مسائل و مشکلاتی شده و با یکدیگر درباره آن بحث و جدل می کنند و این مسئله کاملا عادی است (صرف نظر از این که آن مسئله به خصوص کم اهمیت باشد یا نه). اما اگر رویکرد شما در زندگی به گونه ای شده است که طی روندی روزانه این گونه جدال ها را با شریک زندگی خود تجربه می کنید، و نیز شما شخصی هستید که آغاز گر تنش می باشید، به احتمال بسیار زیاد از داشتن نگرشی منفی به زندگی رنج می برید. جان گوتمن، روان شناسی است که قانونی برای زندگی مشترک افراد در نظر گرفته و تنها با پایبند بودن به آن و تحقق این قانون است که رابطه مشترک افراد به نتیجه خواهد رسید: به باور جان گوتمن و طبق قانونی که وضع کرده است، نسبت برخورد های مثبت و منفی در یک رابطه باید پنج به یک باشد (به عبارت دیگر، در مقابل هر پنج برخورد و گفتگوی مثبت، یک برخورد منفی اتفاق بیفتد). زمانی که افراد قادر به تحقق این قانون نبوده و تعادل آن را به هم بریزند، بخش منفی زندگی بیش از بخش مثبت آن بر رابطه شان غالب خواهد شد که مطمئنا نتایج خوبی در بر نخواهد داشت و سرانجام این گونه افراد مشکلات بیشتر و طلاق است.

«هرگز» و «همیشه» دو واژه مورد علاقه شما هستند

افرادی که نگرشی منفی نسبت به زندگی دارند، عادت به این دارند که دنیا و وقایع آن را بر طبق قانون همه یا هیچ در نظر بگیرند. برای نمونه زمانی که دوستی از این گونه افراد قادر به رسیدن به قرار ملاقاتی که از قبل برنامه آن را ریخته بوده اند نمی شود، این گونه افراد با خود می گویند که «این رفتار همیشگی آن ها است». و یا زمانی که در مصاحبه کاری به خصوصی پذیرفته نمی شوند، با خود می گویند: «من هیچ گاه در مصاحبه ها موفق نمی شوم.». دکتر ویلیامسون در این باره عنوان کرد: «زمانی که دنیا و یا وقایعی که زندگی مان را تحت تأثیر قرار می دهند را با در نظر گرفتن مفاهیم مطلق مورد سنجش قرار دهیم، جایی برای استثنائات باقی نخواهد ماند. حال اگر یک بار هم این گونه استثنائات امکان عملی شدن بیابند (اتفاقی بر خلاف باور همه یا هیچ افراد بیفتد)، باید به سرعت راهی پیدا کنیم تا به وسیله آن آن توضیحی برای عملی شدن آن اتفاق به خصوص بیابیم و آن را با باور مطلق خواه خود تطبیق دهیم (البته اگر نگرش منفی به زندگی داشته باشیم). در غیر این صورت، نگرانی و اضطراب بر ما غالب خواهند شد.

ترجیح می دهید تلاشی برای تغییر دادن زندگی خود نکنید

دکتر ویلیامسون در این باره عنوان کرد: «دسته ای از افراد وجود دارند که به طور معمول از تلاش کردن برای تغییر دادن زندگی خود و شکل دادن به رویه ای مثبت در زندگی شان خودداری می کنند و این گونه مسائل بیش از هر چیز دیگری از ترس این گونه افراد از تغییر ریشه می گیرد. با این وجود، نکته ای که این گونه افراد معمولا از آن غافل مانده و توجهی به آن نشان نمی دهند این است که اگر حاضر به انجام کاری جدید و به دست آوردن تجربه ای تازه نباشند، به مرور زمان زندگی شان رنگ و رو و شادابی معمول را از دست خواهد داد. بهتر آن است که این گونه افراد به این بیندیشند که حتی اگر کاری جدید بکنند و نتیجه دلخواه را به دست نیاورند و با شکست مواجه شوند، حداقل این امکان برای شان فراهم خواهد شد که خود را به خاطر شجاعتی که به خرج داده اند تشویق کنند و نیز از شکست و تجربه ای که به دست آورده اند، درس گرفته و در زندگی آینده خود از آن بهره بگیرند.».

این مقاله ادامه دارد...

نظرات

در ادامه بخوانید...

علائم داشتن نگرش منفی به زندگی بخش دوم

در

کار کردن بیش از آن که برای تان لذت بخش باشد، سبب کلافگی تان می شود

البته هیچ شغلی کامل و ایده آل نیست و هر شخصی گاه به گاه از شغلی که برای گذران زندگی به آن اشتغال دارد، خسته می شود. و البته همیشه چیزی درباره کار کردن از ساعت نه صبح تا پنج بعد از ظهر خواهد بود که کمی شما را آزرده کند. با این حال، اگر در پایان روز احساس می کنید که بیش از آن چه فعالیت های تان در طول روز و در محیط کاری، برای تان هیجان انگیز بوده باشد، کلافه و آزرده خاطرتان کرده است (رئیس تان، همکاران، مسئولیت های روزانه و ...)، به احتمال زیاد با مشکلی روحی مواجه بوده و نگرشی منفی نسبت به زندگی دارید.

امیلی مندز، روان شناس، درباره این که افراد با نگرش منفی چه رویکردی به هنگام کار کردن دارند عنوان کرد: «شخصی که نگرش منفی به زندگی دارد، زمانی که شیفت به خصوصی از کار اش به او محول می شود، مدام از این مسئله شکایت می کند که این شیفت را دوست ندارد. مثال دیگر برای چنین افرادی، زمانی است که فرد قادر به دریافت ارتقاء درجه در شغل خود نبوده و مدام از این مسئله گله می کند صرف نظر از این که چه مسئله ای سبب شده باشد فرد این گونه رویکردی داشته باشد، افراد با نگرش منفی همیشه چیزی برای گله کردن در مورد شغل شان پیدا می کنند.

در سیارک بخوانیم: علائم داشتن نگرش منفی به زندگی بخش اول 

این گونه افراد اغلب احساس حسادت می کنند

دکتر مندز در ادامه صحبت های خود درباره افراد با نگرش منفی، به تمایل این افراد برای گله کردن از دوستان شان اشاره کرد و عنوان کردن این مسئله از سوی آن ها که معمولا دوستان شان آن ها را به همراه خود به برنامه های تفریحی نمی برند. اگر شما نیز از آن دسته از افرادی هستید که معمولا به این گونه مسائل فکر می کنید و یا این که به خاطر انجام دادن فعالیتی بدون حضور شما، به آن ها حسادت می کنید، به جای سرزنش کردن آنان، بهتر است این دو سؤال را از خود بپرسید: آیا مسائل را در ذهن خود بزرگ نمی کنید؟ و سؤال دیگر این که چرا این ذهنیت را برای خود به وجود آورده اید که حتما ارزش شما باید توسط دیگران سنجیده شود و اگر کسی نخواهد شما در برنامه ای به خصوص حضور داشته باشید، فکر می کنید که از ارزش تان کاسته شده است؟

گرفتار روزمرگی شده اید

این که فرد برنامه ای مشخص برای انجام کارهای روزانه خود داشته و هر روز به آن پایبند باشد، صرفا چیز بدی نیست، اما در سوی دیگر کسانی هستند که گرفتار برنامه ای (شاید ناخواسته) روزانه شده و به خاطر تکرار هر روزه آن احساس بدی پیدا کرده اند. ژاکلین پیرتل، مشاور خانواده و روان درمانگر، برای این گونه افراد مثالی آورده است که به وسیله آن می توان به این مسئله پی برد که چگونه می توان از این روزمرگی کلافه کننده رهایی یافت: «این گونه کارهای جدید که بر خلاف روند روزانه خود انجام می دهید، تأثیرات شگرفی خواهد داشت. برای نمونه می توانید یک کافی شاپ جدید و یا کتاب فروشی جدید را در نزدیکی محل سکونت خود یافته و به جای مکان هر روزه سری به آن بزنید. این که تنها به خاطر شکل گرفتن روز مرگی در زندگی تان عصبانی شده و کنترل خود را از دست بدهید، نتیجه ای جز از دست دادن فرصت های تازه در پیش نخواهد داشت. به جای این که به این گونه احساسات تن در دهید، بهتر است خود را با شرایط جدید وفق داده، مثبت اندیش باشید و از مواجه با شرایط و موقعیت های جدید واهمه ای نداشته باشید (بلکه از آن استقبال هم بکنید). این رویکرد در نهایت سبب خواهد شد که تجربه بیشتری در زندگی به دست آورید.

فکر می کنید که خشم و عصبانیت دیگران متوجه شما است

همگی ما تجربه مشاهده یک رئیس عصبانی در محل کار را داشته ایم، و نیز همگی ما کارهایی انجام داده ایم که سبب شده بر خشم دیگران افزوده شود؛ حال می خواهد آن شخص خواهر یا برادر ما بوده باشد یا غریبه ای در خیابان. گاهی اوقات خشم و عصبانیت دیگران قابل توجیه بوده و علت به خصوصی دارد، و در سوی دیگر، گاهی اوقات هم خشم آن ها دلیل منطقی ندارد و تنها قصد دارند عصبانیت خود را به خاطر روز بدی که پشت سر گذاشته اند، سر کسی خالی کنند. حال صرف نظر از این که علت این خشم و عصبانیت دیگران چه باشد، آن دسته از افرادی که نگرشی منفی به زندگی دارند، به طور معمول این گونه ابراز خشم را متوجه شخص خود می بینند. دکتر پیرتل در این باره عنوان کرد: «هیچ گاه، خشم و عصبانیت دیگران در مورد شما نیست، حتی اگر شما هم شامل افرادی باشید که آن شخص به خصوص در حال پرخاشگری به آن ها است. عصبانیت و خشم این افراد، متعلق به خود آن ها است و دلیل اش به زندگی خود شان بر می گردد. بنا بر این بهتر است در این گونه موارد در کار آن ها دخالت نکرده و نیز قضاوت شان نکنید و به جای آن بر احساس خودتان تمرکز کنید، چرا که تمامی قدرت شما از احساس تان سرچشمه می گیرد.

اشتباهات بر این گونه افراد بیش از اندازه تأثیر گذارند

اگر پس از مرتکب شدن اشتباهی در محل کارتان و یا غفلت کردن در انجام فعالیتی به خصوص، مدام به اشتباهی که کرده اید می اندیشید و به آن در ذهن خود شاخ و برگ می دهید، ممکن است نگرشی بیش از حد منفی نسبت به زندگی داشته باشید. آپریل سلفرت، دارای مدرک دکتری در زمینه روانشناسی است و وبسایتی دارد که در آن کلیپ های انگیزشی و روحیه بخش برای افرادی که به آن نیازمندند می گذارد. او در این باره عنوان کرد: «به احتمال بسیار زیاد و در بیشتر مواقع، برای فراموش کاری فرد، دلیلی منطقی وجود دارد. اما برای نمونه اگر شخصی کلید های دفتر محل کار اش را در خانه جا بگذارد و به هنگام متوجه شدن موضوع، عصبانی شده و به خود سخت بگیرد، پس از مدتی کلنجار رفتن با خود افکار بدی به سراغ اش خواهند آمد. افکاری شبیه به این: ‘من چقدر احمق هستم’.

به سادگی رفتار دوستان تان شما را آزرده خاطر خواهد کرد

نگرش منفی این گونه افراد بر زندگی اجتماعی و روابط شان نیز تأثیر گذار خواهد بود. اگر شما از جمله افرادی باشید که نگرشی منفی به زندگی دارند، به احتمال زیاد، یک مشکل کوچک در این گونه روابط را در ذهن خود بزرگ و بزرگ تر می کنید. برای نمونه زمانی که دوست شما درخواست تان برای رفتن به بیرون و قدم زدن را رد می کند و یا این که مدتی طولانی خبری از او نمی شود، پیش خود فکر می کنید که او از شما تنفر دارد و یا این که دیگر علاقه و تمایلی به بودن با شما ندارد، حال آن که واقعیت این گونه نیست و مسائلی هست که شما از آن بی خبرید. دکتر سلفرت، مثال دوستی را می آورد که پاسخ تماس تلفنی فرد را نمی دهد. او درباره این مثال عنوان کرد: «به احتمال زیاد در این هنگام شما با خود می گویید که او همیشه سایرین را دست به سر می کند! و یا این که به خاطر نرفتن شما به قرار ناهار هفته گذشته، حالا آزرده خاطر شده و دارد تلافی می کند. اما واقعیت گونه دیگری است. رفتار دوست شما در این هنگام به این سادگی قابل تجزیه و نتیجه گیری نیست (مبهم است) و شما دقیقا نمی توانید به این موضوع پی ببرید که چه چیزی سبب شده او این گونه رفتاری از خود نشان دهد. مغز انسان به طور طبیعی به گونه ای است که به سمت چیز های منفی متمرکز می شود تا به این وسیله از خطرات احتمالی آینده مصون شویم، حتی اگر در عالم واقع چنین تهدیدی وجود نداشته باشد و تنها خیال ما این گونه تصوری را به وجود بیاورد.

تلفن همراه تان در بیشتر مواقع روی حالت بی صدا است

اگر شب عید می آید و می رود بدون آن که برنامه به خصوصی ترتیب داده باشید و دوستان و آشنایان خود را ببینید و یا اگر در سایر مراسم های این چنینی، معمولا در خانه و یا مشغول به کار خود هستید، بهتر آن است که کمی بر روی فعالیت های خود با دیگران و روابط اجتماعی تان کار کنید. البته پیش از آن که کاری انجام داده و یا تصمیمی بگیرید، بهتر است این نکته را به خاطر داشته باشید که با سرزنش کردن دوستان و آشنایان تان به جایی نخواهید رسید و این رویکرد نتیجه دلخواه را در بر نخواهد داشت، به جای آن بهتر است تلاش خود را معطوف به تغییر دادن نگرش منفی تان به دنیا و زندگی بکنید. دیوید بنت در این باره عنوان کرد: «بیشتر افراد جامعه، از روی ادب و نزاکت، شما را به خاطر داشتن نگرش منفی تان به زندگی سرزنش نخواهند کرد و هیچ گاه این مسئله را به طور مستقیم عنوان نخواهند کرد، با این حال، دیگر برای گردش و تفریح و یا دعوت به مراسمی به خصوص، با شما تماس نگرفته و از شما دوری خواهند کرد. اگر زندگی تان به گونه ای شده است که دیگر کمتر کسی شما را به مراسمی به خصوص دعوت می کند، شاید به این خاطر باشد که دفعه آخری که به چنین مراسمی رفته بودید، مدام در حال گله کردن و آزرده کردن دیگران بوده اید، حال آن که هدف افراد از شرکت در چنین مراسمی داشتن اوقاتی خوش و فراموش کردن مشکلات روزمره زندگی برای مدتی کوتاه است.

به صحبت های کوتاه چندان تمایلی نشان نمی دهید

یا حداقل این باوری است که در ذهن خود به وجود آورده اید. در حقیقت، مسئله ای که در این مورد وجود دارد این است که نگرش و طرز فکر منفی شما در زندگی سبب شده است که روابط تان با دیگران تحت الشعاع قرار بگیرند و به همین خاطر، صحبت کردن با آشنایان و دوستانی که در یک مهمانی با آن ها ملاقات کرده اید برای تان دشوار می شود. و یا حتی در محیط کاری خود نیز توانایی ارتباط برقرار کردن با همکاران خود را از دست می دهید و بیش از هر چیز دیگری این مسئله به خاطر کمبود اعتماد به نفس و یا جدی بودن بیش از اندازه شما در رفتار کردن است که سبب شده توانایی لذت بردن از چیزها و اتفاقات کوچک را نداشته باشید.

عادت دارید با دیگران بحث و مجادله کنید

دکتر بنت در این باره عنوان کرد: «کسانی که با شدت بیشتری نسبت به دیگران از نگرش منفی نسبت به زندگی رنج می برند، بنا به تجربه ای که در مواجه با این گونه افراد داشته ام، بیش از سایرین با افراد و سازمان هایی که در ارتباط هستند مجادله و بحث می کنند. این گونه افراد به اندازه ای در برخورد با دیگران عصبانیت نشان می دهند که معمولا قادر به کنترل خود نیستند. این در حالی است که بسیاری از افراد عادی به طور معمول و در طول روز، حتی با یک نفر هم از این گونه بحث ها ندارند، به همین خاطر اگر نزدیک به نیمی از فالور های شما در شبکه های اجتماعی، ارتباط خود را شما قطع کرده و نیز همسایگان تان دید چندان خوبی نسبت به شما ندارند، نشانه این است که مشکلی در رویکرد خود دارید که ممکن است در آینده مشکلات بیشتری برای تان پیش بیاورد.

به طور معمول انجام کارهای خود را به تعویق می اندازید

البته برای بسیاری ممکن است این مورد با میزان نگرش مثبت یا منفی افراد نسبت به زندگی بی ربط بیاید، با این حال به عقیده دکتر جیمز پولارد، این مسئله کاملا با نگرش افراد ارتباط پیدا می کند. او در این باره گفت: «به تعویق انداختن کارهای مختلف، به طور معمول ریشه در مردد بودنی عمیق نسبت به خود دارد که از نشانه های نگرش شدیدا منفی نسبت به زندگی است. نکته دیگری که باید بدانیم این است که انسان به طور عادی و طبیعی کاری را به تعویق نمی اندازد و شکل گیری این رویکرد خبر از چیزی غیر معمول در فرد می دهد. انسان برای مواجه با شرایط اضطراری به وجود آمده است. سالیان بسیار دور در تاریخ بشر را مد نظر بیاورید؛ در آن زمان به تعویق انداختن کارها برابر می شد با نبودن چیزی برای خوردن؛ پیدا نکردن چیزی برای شکار؛ در آن زمان اگر انسان کارها را به تعویق می انداخت، فصل کاشت و برداشت محصول سپری می شد بی آن که او چیزی کاشته بوده باشد. به همین خاطر است که می گویم چیزی طبیعی نیست و نیاز به رسیدگی بیشتر دارد.

به خوردن غذاهای مضر تمایل پیدا کرده اید

همانند مورد قبلی، ارتباط این مسئله با نگرش افراد به زندگی ممکن است به نظرتان چندان ارتباطی نداشته باشد، اما باز هم رابطه ای میان این دو وجود دارد. البته منظور از این مورد این نیست که پس از غذای خود، دسر هم سفارش دهید، بلکه منظور ما متوجه آن دسته از افرادی است که به طور معمول به سمت خوراکی هایی می روند که برای شان مضر است و خود نیز کاملا از آن آگاهی دارند. بنا به صحبت های دکتر پولارد در این باره، این رویکرد به گونه ای آسیب رساندن به خود به شمار می رود و ریشه در کمبود عزت نفس افراد دارد. این مسئله به مراتب خطرناک تر از سایر موارد عنوان شده است، چرا که این گونه افراد (افرادی که تمایل به آسیب رساندن به خود دارند) معمولا با کسانی رابطه برقرار می کنند که همانند خودشان هستند و مطمئنا ایده های خطرناک تری در این هنگام به ذهن شان خواهد آمد.

معمولا موفقیت را به عواملی چون شانس و یا روابط افراد مرتبط می دانید

دکتر پولارد در این باره عنوان کرد: «افرادی که نگرشی مثبت به زندگی دارند و روحیه ای سالم دارند، زمانی که مشاهده می کنند فردی به موفقیت دست یافته است، این مسئله را گواهی می دانند بر آن که خودشان نیز در آینده قادر خواهند بود آن کار را انجام دهند. این در حالی است که افراد با نگرش منفی این گونه موفقیت ها را بیش از هر چیز دیگری به شانس و این گونه مسائل مرتبط می دانند. بنا بر این به طور کلی می توان عنوان کرد که اگر از آن دسته افرادی هستید که موفقیت دیگران را به مواردی چون رفتن به دانشگاهی خوب و معتبر، داشتن سرمایه، شناختن افراد مؤثر در حوزه کاری، شانس، و یا هر چیز دیگری به جز تلاش و کوشش سخت و طاقت فرسا ارتباط می دهید، به احتمال زیاد از نگرشی منفی نسبت به زندگی رنج می برید.

نظرات

در ادامه بخوانید...

راهکارهایی برای افراد پر مشغله برای داشتن حالت روانی متعادل و کاهش استرس بخش دوم

در

اهمیت قائل شدن برای حالت روانی ای که انتظار شما را می کشد

دکتر کاهن بر این باور است که مدیران موفق در برابر این که اوضاع به گونه ای شود که کنترل روحی و روانی خود را از دست بدهند و کاری که برای انجام دادن دارند بیش از اندازه باشد، بسیار حساس هستند و به خوبی می توانند چنین شرایطی را پیش از وقوع، پیش بینی کنند. برای این درک دقیق تری از آنچه گفته شد پیدا کنید، مثال پرندگانی را برای شما می زنیم که در معدن زغال سنگ زندگی می کنند و به محض این که متوجه می شوند قرار است هوای معدن به گونه ای تغییر کند که اکسیژن کافی در اختیار خود و کودکانشان نباشد، به سرعت واکنش نشان داده و پیش از این که اتفاق ناخوشایندی بیفتد، معدن را ترک می کنند. البته دکتر کاهن راهکار هایی برای کنترل استرس و اضطراب در نظر گرفته که ذکر آن به طور موردی برای شما آورده شده است:

  • کاملاً به این مسئله دقت کنید که زمانی که دچار استرس و اضطراب می شوید، چه علائمی در شما به طور معمول ظاهر می شود؛ برای مثال برخی دچار گرفتگی عضلات می شوند، برخی ضربان قلب شان افزایش پیدا می کند، برخی کف دست هایشان عرق می کند و برخی نیز نسبت به حالت معمول آزرده خاطر تر می شوند. البته این نکته را در نظر داشته باشید که علائم ذکر شده، علائمی است که در اکثر افراد به طور معمول مشاهده می شود، اما ممکن است کسانی باشند که نشانه ای منحصر به خود شان داشته باشد. توصیه دکتر کاهن شناسایی این نشانه ها است.
  • حال که استرس را در خود شناسایی کردید وقت آن رسیده که برای مدتی در معرض هوای آزاد قرار بگیرید و کمی قدم بزنید. تمرین تنفس عمیق نیز می تواند گزینه خوبی باشد.
  • آخرین توصیه دکتر کاهن در این خصوص شناسایی آن اتفاق یا عاملی است که سبب بروز استرس می شود. بسته به اوضاع و شرایط زندگی هر فرد، این عامل (یا عوامل) می تواند متفاوت باشد. ممکن است پروژه ای به تعویق افتاده، سبب بروز نگرانی در فرد شود یا یک تجربه کاری که به بن بست رسیده و نتیجه نداده است. دیگر عوامل مؤثر در استرس می تواند مربوط به مسائل خانوادگی، روابط شخصی و روابط فرد با دوستان و همکاران خود باشد. 

همیشه برای خود راهکار هایی داشته باشید که بتوانید به محض مواجه با استرس و اضطراب، برای کاهش تنش از آن ها بهره بگیرید

مثالی ساده برای شما می آوریم تا درک این مورد برای تان آسان تر شود: فردی را در نظر بیاورید که قصد دارد کاری که به طور عادی برای انجامش به حدود چیزی دو تا سه روز زمان نیاز دارد را، ظرف مدت کوتاهی (برای مثال سه ساعت) به اتمام برساند. مطمئناً چنین تصمیمی فرد را تحت فشار شدید روحی قرار خواهد داد، اما به نظر شما چه راهکاری می توان برای این فرد در نظر گرفت تا از تنش حاکم بر او در چنین شرایطی کاسته شود؟ پاسخ این سؤال بسیار ساده است، این فرد باید یک یا دو مورد از مجموع کارهایی که باید انجام دهد را کنار بگذارد و انجام آن ها را به تعویق بیندازد.

از تغییرات ناگهانی احساس روانی خود که سبب بروز نگرانی و اضطراب می شود، واهمه ای نداشته باشید

شاید برایتان عجیب به نظر برسد که نگرانی و اضطراب جنبه های مثبتی نیز می تواند داشته باشد. تا اندازه ای که می توان گاهی به چشم یک فرصت به آن نگاه کرد. باوری که میان غالب مردم وجود دارد این است که استرس و نگرانی چیزی است که باید از آن بر حذر بود و جز فشار روحی و روانی چیزی از آن نصیب شان نخواهد شد، اما جالب است بدانید که گاهی همین اضطراب و استرس می تواند بدل به محرکی برای تغییری مثبت باشد. رابرت روزن، دارای مدرک دکتری و مؤسس مرکز بین المللی سلامت و نیز نویسنده کتاب «Just Enough Anxiety: The Hidden Driver of Business Success ( استرس کافی: محرک نا شناخته موفقیت در کسب و کار)» در این خصوص عنوان کرده است: «نگرانی، استرس، اضطراب و یا هر نام دیگری که برای آن در نظر بگیریم، تنها احساسی است که منشأ آن فضای زمانی خالی ای است که میان حال حاضر و آن چیزی که اکنون هستیم و آینده و آن چیزی که قصد بدل شدن به آن را داریم، جای می گیرد. رهبران خوب و موفق، به خوبی از این موضوع آگاهی دارند و این اضطراب را به عنوان منبعی برای انرژی خود و مؤسسه شان که برای پیشرفت و حرکت رو به جلو به آن نیاز دارد، می بینند و در نظر می گیرند.»

انجام تمرینات ساده نرمشی

اخیراً نتایج تحقیقاتی در ژورنال «پزشکی صنعتی» در آمریکا منتشر شده است که اطلاعات به دست آمده از آن حاکی از این موضوع است که آن دسته از کارمندانی که عادت دارند بعضاً برای مدتی نزدیک به پانزده دقیقه این حرکت نرمشی ساده را انجام دهند، احساس آرامش بیشتری نسبت به سایرین پیدا می کنند و در نهایت قادر خواهند بود تا در کار خود موفق تر باشند. بیل هارتمن، متخصص تربیت بدنی، چند حرکت نرمشی ساده را توصیه می کند که می تواند عملکردی شبیه به حرکت قبلی داشته باشد:

  • حرکت کشسانی قفسه سینه: برای انجام این حرکت نرمشی، ابتدا باید دستان خود را پشت سرتان بگذارید و سپس بالا تنه خود را (در حالی که روی صندلی خود نشسته اید) تا حد ممکن به سمت عقب بکشانید به گونه ای قسمت پشتی شانه های شما به یکدیگر نزدیک شوند. سپس خود را رها کرده و به حالت معمول نشستن خود برگردید و دوباره این کار را تکرار کنید. بیل هارتمن توصیه کرده که طی هر بار انجام این تمرین کشسانی، بهتر است این فرایند، برای هشت بار انجام شود تا نتیجه ایده آل عاید فرد شود.
  • تمرین کشسانی مربوط به فلکسور (ماهیچه ای که مفصل را خم می کند) ران: یکی از پا های خود را بلند کرده و روی یک صندلی قرار دهید، این کار را در حالی انجام دهید که دستان خود را به سمت بالا (تا جایی که می توانید) می کشانید. حال به آرامی با به عقب راندن دست های کشیده خود (توجه داشته باشید که دست ها باید کاملاً کشیده شده باشند) قوسی در ناحیه کمر خود ایجاد کنید. همانند حرکت قبلی تنها دو ثانیه لازم است این حالت را نگاه دارید و باز هم برای دست یابی به نتیجه ایده آل، توصیه می شود این فرایند را هشت بار پیاپی تکرار کنید.

فکر کردن به دیگران و اهمیت قائل شدن برای آن ها

یکی از عوامل مهم و تأثیر گذاری که در نهایت سبب می شود دچار استرسی شوید که در بلند مدت برای شما زیان آور خواهد بود، این است که خود را تنها بدانید و احساس کنید که هیچ کسی در این شرایط نخواهد توانست به شما کمک کند. دکتر کاهن در این خصوص سؤالی را مطرح می کند: «زمانی را در نظر بگیرید که به طور کلی در خود فرو رفته اید و کاملاً احساس تنهایی می کنید، آیا در این شرایط قادر به یافتن راهکاری برای فکر کردن و اهمیت قائل شدن برای کسانی هستید که برای شما کار می کنند؟». یکی از مهمترین راهکار هایی که برای دور کردن اضطراب و نگرانی و نیز رفتار های خود خواهانه و خود محور که در نهایت نتایج خوبی به همراه نخواهند داشت، این است که قدر دادن زحمات کسانی باشید که برای شما کار می کنند و به آن ها احترام بگذارید.

هر گونه شرایط بحرانی را به مانند فرصتی برای تغییر و بهتر شدن در نظر بگیرید

در سال 1929 میلادی، اوضاع مالی، ورشکستگی، شرایط بد اقتصادی و دیگر مسائل این چنینی به اندازه ای بد بود و افراد را تحت فشار قرار می داد که آن ها را به جایی می رساند که خود را از پنجره ساختمان ها به بیرون پرتاب می کردند و به خود کشی اقدام می کردند. مل شوارتز، دارای مدرک پی اچ دی و روان درمانگر اهل وست پورتِ کانکتیکات در این خصوص عنوان کرده است: «اما در این میان کسانی هم بودند که بر ترس و وحشت ناشی از فجایع هولو کاست فائق آمدند و در حالی که برای تهیه خوراک روزانه خود با مشکل مواجه بودند، رو به جلو حرکت کردند و از ادامه زندگی باز نایستادند و در نهایت هم بدل به انسان هایی موفق شدند. یک شرایط بحرانی و بد، می تواند بدل به فرصتی شود تا از زندگی روز مره و آن چه که تا کنون به آن عادت کرده اید، رهایی یابید و تغییراتی در خود به وجود بیاورید. نکته ای که در این خصوص حائز اهمیت است این است که در این گونه شرایط بحرانی، به خوبی همه تغییرات و پیش آمد ها را بررسی کرده و با به دست آوردن شناخت کافی و به کار گیری قوه خلاقه خود رو به جلو حرکت کنید. زمانی که آسایش از شما سلب می شود، تنها همین راهکار است که در نهایت می تواند سبب تعادل روحی و درونی شما شده و افکار بد را از سرتان دور کند و در نهایت به خوشبختی و خوشحالی نائل شوید. البته این را هم در نظر داشته باشید که عملی کردن این تئوری در شرایط بحرانی کار بسیار دشواری است و گفتن آن راحت تر است، پس بهتر است از همین حالا خود را برای هر بحران احتمالی ای آماده کنید.».

تحت هیچ شرایطی نا امید نشوید

زمانی که با چالشی مواجه می شوید که به نظرتان هیچ راه چاره ای برای مقابله و حل کردن آن نمی یابید، نباید نا امید شده و حتی در صورت وجود کور سوی امیدی برای فائق آمدن بر این چالش، بهتر است به آن چنگ انداخته و به مقابله با آن بپردازید. دکتر کاهن در این خصوص عنوان کرده است: «زمانی که امید خود را به حل یک مسئله به خصوص از دست نمی دهید، قادر خواهید بود تا خود را از لحاظ روحی و روانی متقاعد کنید که توان حل این مسئله و فائق آمدن بر این چالش را (صرف نظر از این که چقدر انجام این کار دشوار باشد) دارید و همین شما را در موضع برتری نسبت به چالش پیش آمده قرار می دهد. این راهکار سبب می شود که اعتماد به نفس خود را از دست ندهید و قدرت عمل از شما گرفته نخواهد شد. در حقیقت به جای این که دست روی دست بگذارید و در خود توان مقابله با آن چالش را نبینید، مدام به فکر راه چاره ای برای حل آن خواهید بود و در نهایت به راهکاری عملی دست خواهید یافت.»

گذشته را چراغ راه آینده خود قرار دهید

شاید به جرأت بتوان گفت که هیچ انسانی را روی کره زمین نمی توان یافت که روزگار سخت و غم انگیزی را پشت سر نگذاشته باشید و اگر در حال حاضر در چنین اوضاعی به سر می برید، فراموش نکنید که پیش از این نیز تجربه این گونه ناراحتی ها را داشته اید و چنین شرایطی را تحمل کرده و پشت سر گذاشته اید. جیوانا زربی، دارای مدرک دکتری روانشناسی که اکنون به عنوان سوپروایز یک کلینیک درمانی در سن دیگوی ایالت کالیفرنیا فعالیت می کند در این خصوص گفت: «در حقیقت توانایی نهفته در وجود انسان برای مقابله با نا امیدی و تحمل شرایط سخت و طاقت فرسا، بیش از آن چیزی است که خود انسان فکر می کند.» یکی از بهترین انگیزه هایی که در چنین شرایط دشواری انسان را قادر به تحمل سختی ها می کند، دانستن همین نکته است که پیش از این نیز سختی هایی در زندگی برای او پیش آمد کرده است، با این حال، آن سختی ها نتوانسته اند فرد را از حرکت رو به جلو باز نگاه داشته و او را نا امید کنند.

داشتن رابطه نزدیک با فرد (یا افراد) قابل اعتماد

شخصی را در نظر بگیرید که به باشگاه بدنسازی می رود و روی هالتری تا جایی که می تواند وزنه می گذارد و سپس روی تخت مخصوص دراز می کشد و سعی در بالا بردن این هالتر می کند. پس از بلند کردن وزنه متوجه می شود که خود به تنهایی توان مقابله با آن را ندارد. حال اگر مربی یا دوستی در کنار او نباشد و هالتر روی گلوی او بیفتد چه اتفاقی رخ خواهد داد؟ این مثال را می توان بسط داد و از آن در زندگی روز مره بهره گرفت؛ زمانی که انسان تحت فشار قرار می گیرد و خود به تنهایی ظرفیت مقابله و تحمل این فشار را ندارد. رابرت مورر، دارای مدرک دکتری روانشناسی و روانپزشک یک مرکز درمانی درلس آنجلس کالیفرنیا در این خصوص گفته است: « افراد موفق همیشه دوستان و آشنایانی دارند که در زمان نیاز قادر خواهند بود از آن ها طلب کمک کنند. فرهنگ زندگی انسان متمدن در حال حاضر به گونه ای شده است که برای مفاهیمی چون خود داری، اتکا به خود و داشتن استقلال ارزش زیادی قائل می شود، اما نکته ای که در این خصوص وجود دارد و معمولاً نادیده گرفته می شود این است که انسان از نظر ذهنی متمایل است که با حضور دیگران در کنارش احساس ضعف را از خود دور کند و گاهی به آن ها تکیه کند.»

ایجاد تعادلی پایدار در ارکان اصلی زندگی

صرف نظر از موقعیت شغلی و مکان و نژاد افراد، سه رکن اساسی وجود دارد که زندگی افراد بر پایه آن ها استوار شده است: زندگی در خانه و روابط خانوادگی، فعالیت های کاری و روابط مربوط به آن و در نهایت اوضاع شخص از لحاظ فردی. با به وجود آوردن تعادلی پایدار میان این سه رکن اساسی، قادر خواهید بود سد محکمی در برابر استرس و اضطراب بنا کنید. دکتر سولیمان در این خصوص گفته است: «اگر در یکی از این سه رکن اساسی با مشکلی مواجه شوید، هنوز دو رکن دیگر را پا برجا خواهید یافت و در شرایط دشوار به آن ها متوسل خواهید شد.»

از خطراتی که قوه خلاقه و تصورات شما می تواند در پی داشته باشد آگاهی داشته باشید

زمانی که فردی دچار نگرانی می شود و حادثه ای نا خوشایند برایش روی می دهد، بعضاً افکار و داستان هایی در ذهن خود شکل می دهند که در نهایت سبب می شود آن چه که در این شرایط از آن واهمه داشته و می ترسند، ریشه های عمیق تری پیدا کند. طاهر افتخار بهاتی که یک روان درمان گر در مرکز درمانی ای در کالیفرنیا است در این خصوص عنوان می کند: « در چنین شرایطی است که آگاهی درونی و خود شناسی به کمک انسان می آید. به محض اینکه احساس کردید که در حال از دست دادن کنترل تصورات خود هستید و ممکن است به چیز های بدی فکر کنید، وقت آن است که جلوی پیشروی آن را بگیرید. برای این کار راهکاری در نظر بگیرید. سرگرم کردن خود با کاری دیگر می تواند گزینه خوبی باشد.»

از مقایسه کردن خود با دیگران خود داری کنید

اگر این گونه افکار به مرور زمان در ذهن ما جای گیرند و مرتب اقدام به مقایسه کردن شرایط و اوضاع خود با دوستان و رقبای کاری خود کنیم، به سادگی می توانیم خود را از لحاظ روحی و ذهنی در معرض خطرات جدی ای قرار دهیم. دکتر شوارتز در این خصوص عنوان کرده است: « بسیاری از افرادی که از نگرانی و اضطراب مزمن رنج می برند، عادت به قضاوت کردن خود دارند. این دیدگاه مقایسه و سنجش زندگی خود با دیگران به گونه ای نگاهی نیوتونی به دنیا است. هدف نهایی ما از مقایسه کردن در حقیقت این است که زندگی خود را سر و سامانی دهیم و به درجه ای مشابه با دیگران دست یابیم، اما اتفاق بدی که در این خصوص احتمال رخ دادن آن بسیار زیاد است این است که طی این فرایند قضاوت کردن و مقایسه کردن مدام خود با دیگران، در نهایت این احساس در انسان پدید می آید که نمی تواند خود را هم رده با افراد دیگر جامعه (افرادی که شرایط خوبی از لحاظ رفاهی دارند) قرار دهد و همین موضوع می تواند انسان را به پوچی برساند. حال آن که بنا به تجربه به دست آمده، این گونه افراد پس از دست یابی به مقامی بالا تر در کار خود و یا رسیدن به چیزی که همیشه آرزویش را داشته اند، به احتمال بسیار زیاد باز هم راضی نخواهند شد و باز هم توقفی بر این گونه افکارشان نخواهد بود.»

راهکارهایی برای افراد پر مشغله برای داشتن حالت روانی متعادل و کاهش استرس بخش اول 

نظرات

در ادامه بخوانید...

40 چیز کوچک در زندگی روزانه که برایمان شادی واقعی به همراه می‌آورد

در

چه چیزی شما را خوشحال می‌کند؟ طبق تحقیقات به عمل آمده توسط DoubleTree از 2000 نفر بزرگسال، از قرار معلوم، چیزهای کوچکی در زندگی وجود دارند که موجب شادی ما می‌شوند.
ممکن است برایتان عجیب باشد که بدانید انسان‌ها معمولاً خوش‌بین هستند چرا که بیش از نصف بزرگسالان گفته‌اند آنها طرز تلقی «نیمه پر لیوان» را از زندگی دارند و 56% خودشان را مشخصاً خوشبخت دانسته‌اند.
بیش از یک‌چهارم از آنها گفتند که چیزهای کوچک معدودی وجود دارند که بتوانند آنها را مشعوف کنند، و تحقیق نشان داد که شگفتی‌های کوچک، بزرگترین شادی‌ها را برایمان به همراه می‌آورد؛ و 82% گفتند که بهترین چیزها در زندگی، بطور غیرمترقبه اتفاق می‌افتد.

40 چیز کوچک در زندگی روزانه که برایمان شادی واقعی به همراه می‌آورد

دکتر گلن ویلیامز استاد روان‌شناسی دانشگاه ناتینگهام تِرِنت گفته است: «یک اکسیر مؤثر برای رسیدن به خوشبختی، لزوماً از طریق تجربه کردن رویدادهایی نیست که ما ممکن است برای آنها برنامه‌ریزی کرده باشیم؛ رویدادهایی همچون: ازدواج کردن، تغییر منزل مسکونی، گرفتن آن همه ترفیعات، یا حتی استفاده از تعطیلات»
خوشی‌های زندگی هر چند کوچک و غالباً غیرمترقبه هستند، می‌توانند لبخند را به روی لبانمان بنشانند و به ما در راه ساختن یک زندگی شادتر و پرمعناتر برای خودمان و دیگران، کمک کنند.(سیارک)
40 چیز کوچک در زندگی روزانه که برایمان شادی حقیقی و احساس خوشبختی به همراه می‌آورند، در زیر آمده است:
1- پیدا کردن پول در جیب‌تان، موقعی که از وجود آن خبر ندارید
2- پرسیدن حال شما توسط چند نفر که به سلامتی شما اهمیت می‌دهند
3- رفتن به رختخواب در مواقعی که ملحفه‌ها تمیز هستند
4- یک حمام یا دوش خیلی طولانی، در مواقعی که وقت کافی دارید.
5- لبخند زدن به یک کودک
6- دریافت یک پیام 10 دقیقه‌ای از طرف شریک زندگی یا دوست
7- در آغوش گرفتن و بغل کردن کسی، قبل از بلند شدن از خواب و شروع کار روزانه
8- از خواب بلند شدن و دیدن یک روز آفتابی و زیبا
9- داشتن یک مکالمه تلفنی طولانی با کسی که برایش اهمیت قائل هستی و مدتی است که با او صحبت نکرده‌ای
10- مشاهده بارش باران در هنگامی که مجبور نیستی به جایی بروی و روی کاناپه به حالت چمباتمه نشسته ای
11- مشاهده کودکان در حال بازی یا خنده با همدیگر، که شما را به یاد شادی‌های دنیا می‌اندازد
12- گذراندن قسمتی از وقت خود با حیوانات خانگی یا حیوانات به طور کلی.
13- یک غریبه به شما یک لبخند صمیمانه بزند
14- یک کش دادن خوب و طولانی به بدن، در موقعی که اول صبح از خواب بیدار می‌شوی تا به بدن خود حرکت بدهی
15- خندیدن بلند به یک خاطره خنده‌دار
16- یک ابراز احساس محبت‌آمیز از کسی در زندگی خودتان، مثلاً به سادگی کمک کردن کودکتان به شما برای پختن شام
17- یک بوی خوشایند شما، از بوی نان تازه گرفته تا بوی چمن تازه زده شده
18- یک بغل کردن معنی‌دار و طولانی از کسی که برایش اهمیت قائل هستی
19- پوشیدن لباس‌ها، پس از آن که روی رادیاتور شوفاژ گرم شده باشند
20- چند لحظه خلوت کردن با خود، وقتی که همه چیز شلوغ و پلوغ شده باشد
21- تماشای غروب یا طلوع آفتاب
22- بوی محیط خارج از خانه، پس از متوقف شدن باران
23- گوش دادن به هنرمند یا آلبوم مورد علاقه خودتان
24- دریافت کردن یک ایمیل یا یک نامه از یک دوست
25- شانس انجام یک کار خلاقانه، از رنگ‌آمیزی یک مجموعه کشوی قدیمی گرفته تا خط خطی کردن یک تصویر
26- گرفتن دست کسی که به او عشق می‌ورزید
27- خوردن صبحانه‌‌تان در رختخواب
28- بازی کردن یک بازی که شما در بچگی‌هایتان دوست داشتید
29- خوردن غذای سالم وخوشمزه که باعث شود احساس خوبی نسبت به خودتان داشته باشید
30- نیم ساعت چرت زدن اضافه در رختخواب
31- اختصاص کمی وقت به خودتان برای خواندن کتابی که دوست دارید
32- خریدن نوشیدنی یا اسنک مورد علاقه‌تان و مزه‌مزه کردن آن
33- دریافت گل از کسی که شما برایش اهمیت دارید
34- خوردن ناهار در بیرون و در آفتاب
35- آزمایش کردن یک دستورالعمل جدید آشپزی و ابداع یک غذای خوشمزه
36- اعلام حمایت از شما به وسیله دوستان یا خانواده‌تان
37- گوش دادن به یک آهنگ مورد علاقه که سالهاست نشنیده‌اید
38- اختصاص وقت برای کمک کردن به برخی افراد در خصوص مسائل‌شان
39- گذراندن اوقات در خانه‌تان، وقتی که آراسته و تمیز باشد
40- کسب یک پیروزی کوچک، از قبیل تعمیر ماشین لباس‌شویی یا تعویض یک لامپ

 

نظرات

در ادامه بخوانید...

31 نقل و قول الهام بخش برای اینکه زندگی را بخاطر معنایش زندگی کنید نه بخاطر پول

در

آیا پول همه آن چیزی است که شما لازم دارید تا خوشحال باشید؟ این نسل جدید که به نسل Y معروف است فکر می کند که نه. این نوجوانان و جوانان به یک تعادل بین زندگی و کار بعلاوه شغل انعطاف پذیر بیشتر اهمیت می-دهند تا کیسه های پول. بر اساس نوشته گاردین آنها برای کار زندگی نمی کنند، بلکه برای زندگی کار می کنند.
این فقط مربوط به نسل Y نیست. خوشحالی از پول نمی اید، خوشحالی از درون شما نشات می گیرد.
کتابیجدید با عنوان 12 راز شاد زیستن منتشر شده است و نشان می دهد که چگونه به جنبه مثبت زندگیتان نگاه کنید. همانطور که این تحقیق را مطالعه می کنید، 31 نقل و قول جهت انگیزه بخشیدن به شما برای زندگی بخاطر معنا و نه بخاطر پول آورده شده است. شاید روزی برسد که شما ذهنیتتان را از دنبال پول دویدن تغییر دهید و بجای آن جسارت به دنیال رویاهایتان رفتن را بیابید.


1- "پولدارترین آدم  و در قبرستان بودن برای من اهمیتی ندارد، چیزی که مهم است این است که وقتی به رختخواب می رویم با خود بگوییم کار شگفت آور انجام داده ایم." استیو جابز
2- "زندگی درباره تاثیر گذاری است، نه پول سازی." کوین کروز
3- " تلاش به معنی موفقیت نیست، بلکه به معنی ارزش است". آلبرت اینیشتین
4- "هیچکس بخاطر دست و دلبازی فقیر نشده است". مایا آنجلو
5- "شادی فعلی خود را با پول در آوردن معامله نکنید به این امید که بعدا دوباره آن را بخرید. شما نمی توانید." ناشناس
6- "شما از آن کاری که می کنید مهمترید. عنوان نباید شما را محدود کند و کار نباید شما را تعریف کند."، ناشناس
7- "چیزهای زیادی چشم شما را می گیرد ولی دنبال چیزی بگردید که قلب شما را بدست آورد."، ضرب المثل هندی
8- " وقتیکه 5 سالم بود مادرم به من می گفت که خوشحالی کلید زندگی است. وقتی به مدرسه رفتم از من پرسیدند وقتی بزرگ شدی میخواهی چه بشوی و من گفتم خوشحال. آنها گفتند که تو معنای این تمرین را نفهمیدی و من گفتم شما معنای زندگی را نفهمیدید." جان لنون(سیارک)
9- " یک زن واقعی تحت تاثیر پول قرار نمی گیرد چرا که می داند عشق او قابل ارزشگذاری نیست." نامشخص
10- " یک مرد ثروتمند کسی است که فرزندانش او را در آغوش بگیرند درحالیکه دستش خالیست." نامشخص
11- " اگر می خواهید فرزندانتان خوب تربیت شوند، دو برابر زمان برایشان بگذارید و خرجشان را نصف کنید." ابیگل ون بورن
12- " شکر گذار امروز باشید، و فکر که چقدر ثرونمندید. خانواده شما با ارزش است، وقتتان طلاست و سلامتی سرمایه تان است." نامشخص
13- " جنگ اصلی بر سر مدال طلا نیست. یک کشمکش درونی است، یک جنگ نامرئی درون ما- اینجاست که محل نزاع است." جسی اون
14- "شما ممکن است که از کاری بازمشسته شوید، ولی هرگز از انجام کارهای معنی دار در زندگی بازمشسته نشوید." استیون کوی
15- "اجازه ندهید که جاه طلبی های بزرگتان در برابر کارهای کوچک اما با معنی ایستادگی کنند."
16- "امروزه آسان است که غرق دنیای ستاره ها و مادیات شوید و برای تایید خودتان جستجو کنیدف در حالیکه می دانیم که باید آن را در درون خود و با ارتباط سالم با سایر افراد بدست آورد." جوفری. اس. فلچر
17- "راههای دیگری بجز مصرف گرایی و افزایش تولید برای رضایت بخشیدن به خود، شادی، لذت، شکوه و معنا وجود دارد." زیگمونت باومن
18- " به اطرافتان نگاه کنید، شما می توانید اندکی از پولتان کم کنید و به معنای زندگیتان بیافزایید." سوزی اورمن
19- " زندگیهای ما تنها عبارات با معنی عقاید ما هستند، و اینکه به چه کسی اعتقاد داریم. و تنها سرمایه واقعی ما، برای هر کداممان در ایمانمان نهفته است." گوردون بی هینکلی
20- "غنی ترین و با معنا ترین داستانها در جاهای کوچک پیدا شده است: ساخته شده، نقل شده، جدا شده، گفته شده، بازگو شده بوسیله ظاهرا مردم بی اهمیت." لوئیس براون(سیارک)
21- " برای تلاش کردن برای اینکه خود را پولدار نشان دهید ورشکسته نشوید. در حد دستمزد خودتان خرج کنید" نامشخص
22- " هدف پول بیشتر نیست، هدف زندگی کردن با اصول خودتان است."
23- " خیلی از مردمی که پولی را که بدست نیاورده بودند را برای خریدن چیزهایی که دوست نداشتند و جلب نظر مردمی که دوست نداشتند خرج کردند." ویل راجرز
24- " به فرزندانتان یاد ندهید که ثروتمند شوند، به آنها بیاموزید که شاد باشند تا بجای قیمت یک چیز ارزشش را بدانند." نامشخص
25- "امروزه مردم قیمت هر چیزی را میدانند اما ارزش هیچ چیز را نمی دانند." اسکار وایلد
26- "هرگز قبل از اینکه پول داشته باشی آن را خرج نکن". توماس جفرسون
27- " مادی گرایی شما را شاد نمی کند. فقط شما را نا امید نگه می دارد تا اطمینان حاصل کند که شما خرید خواهید کرد." سباستین مونزانی
28- " پول یک عدد است و اعداد بینهایتند. اگر این پول باشد که انسان را خوشبخت می کند، جستجوس شما برای خوشیختی پایانی ندارد." روبرت نستا مارلی
29- " از پول خورد بترسید، یک سوراخ کوچک یک کشتی را غرق می کند." نامشخص
30- "هیچ مقدار از پول و موفقیت نمی تواند جایگزین وقتی شود که شما با خانوادتان می گذرانید." نامشخص
31- " بیست سال بعد شما از این که کارهایی را باید می کردید که الان نکردید نا امید خواهید شد. پس طناب کشتی را بیاندازید، از یک بندر مطمئن حرکت کنید، بادهای موافق را در بادبان بیاندازید. جستجو کنید، خیالپردازی کنید و کشف کنید." مارک توآین

 

نظرات

در ادامه بخوانید...

راه رفتن کودک جدول زمانی از تولد تا یک سالگی

در

در اینجا مراحلی وجود دارد که کودک شما در مسیر تبدیل شدن به یک راه رونده ماهر طی خواهد کرد. یاد گیری راه رفتن شامل موارد بیشتری از استفاده از پا می باشد! ما همچنین سنین معمولی را ارائه می دهیم ولی به خاطر داشته باشید که این فقط یک راهنمای ساده است. برخی کودکان تا قبل از 9 ماهگی و برخی دیگر تا بعد از 17 ماهگی به راه می افتند. طیف گسترده ای از سنین طبیعی برای شروع راه رفتن کودکان وجود دارد. اگر شما راجع به پیشرفت کودک خود نگران هستید، با خود او چک کنید.

 

تولد تا 2 ماهگی

واکنش قدم زدن دارد. اگر در یک حالت ایستاده در سطحی سخت نگه داشته شود، نوزاد شما پاهایش را که گویی دارد راه می رود تکان خواهد داد. این واکنش حدود 2 ماهگی از بین خواهد رفت.

3 تا 4 ماه

کمی روی دست و پای خود راه می رود. این یعنی اینکه شکم کوچک خود را به زمین تکیه می دهد و سرش را بالا نگه می دارد و قفسه سینه اش را به زمین می چسباند و از بازوانش برای حمایت استفاده می کند. چهار دست و پا راه رفتن عضلات بالاتنه را برای راه رفتن قوی می کند.

5 ماه

هنگامی که در حالت ایستاده نگهداشته می شود بالا و پایین می پرد. این حرکت به قوی ساختن پا کمک می کند. با یادگیری جلوبردن بازوانش برای حمایت کردن از خود در حالت نشسته شروع به استفاده از "سه پایه" می کند.

سریع

خانه ی خود را برای کودک قبل از اینکه نوزاد شما به حرکت بیفتد ایمن کنید - که درست در کنار گوشه خانه است.

6 تا 9 ماه

نشستن را یاد می گیرد. نشستن بدون کمک نیازمند قدرت گردن، کنترل سر، تعادل و هماهنگی است - تمامی مهارت های مهم راه رفتن. اکثر نوزادان نیز بین سن 7 تا 10 ماهگی خزیدن را یاد می گیرند، اگرچه برخی همه را باهم نگه می دارند و مستقیما شروع به راه رفتن می کنند.

می تواند در حالی که با چیزی نگه داشته شده باشد بایستد. بزودی کودک شما شروع گشت زدن خواهد کرد - هنگامی که با چیزی که در نزدیکی برای حمایتش است نگهداشته می شود قدم های لغزشی برمی دارد.

پرچم قرمز : اگر تا 7 ماهگی کودک شما در حالی که با دستانش خود را پشتیبانی می کند نتوانست بنشیند یا هنگامی که او را ایستاده نگه می دارید نتواند وزنی را روی پاهایش تحمل کند، با دکترش او را چک کنید.

9 تا 12 ماه

خود را به حالت ایستاده با کمک یک شی محکم مانند مبل یا پایه میز بالا می کشد. می فهمد که چگونه زانوهایش را به منظور نشستن پس از ایستادن خم کند.

می تواند بدون کمک بایستد - برای چند ثانیه - و ممکن است هنگامی که دستانش را می گیرید بتواند راه برود. کودک شما ممکن است اولین قدم هایش را بردارد! (سیارک

- جدول زمانی رشد جنین از 3 هفتگی تا 40 هفتگی

- جدول زمانی اندازه و رشد کودک شما

- جدول زمانی صحبت کردن کودک شما از تولد تا یک سالگی

- جدول زمانی صحبت کردن کودک شما از یک تا هشت سالگی

- جدول زمانی راه رفتن کودک شما از یک سالگی تا 5 سالگی

- جدول زمانی اجتماعی بودن کودک شما از بدو تولد تا یک سالگی

- جدول زمانی اجتماعی بودن کودک شما از یک سالگی تا هشت سالگی

 - جدول زمانی تغذیه کودک شما از یک تا سه سالگی

- جدول زمانی تغذیه کودک شما از تولد تا یک سالگی

- جدول زمانی دندان در آوردن و افتادن دندان کودک شما 9 ماهگی تا 12 سالگی

- جدول زمانی دندان در آوردن و افتادن دندان کودک شما چهار تا دوازده ماهگی

- جدول زمانی خواب و استراحت کودک شما یک ساله تا هشت ساله

- جدول زمانی خواب و استراحت کودک شما یک تا نه ماهه

این پست را چگونه می‌بینید؟ برای شما مفید بود؟ لطفا با نوشتن کامنت در زیر ما را مطلع کنید.  

مترجم توسط itrans.ir  

نظرات

در ادامه بخوانید...

اعترافات مادرهای تنبل

در

برای خندیدن و احساس تنهایی نکردن آماده شوید. شما تنها مادری نیستید که چیزی را بخاطر اینکه پاک کردن آن خیلی سخت بوده دور انداخته باشید یا به کودکان اجازه داده اید که خودشان بخوابند. هر مادری می داند که برخی چیزها مهم هستند و برخی چیزها نه اما زمانی که وقت کافی برای همه ی کارها نیست، مواردی از دست شما درخواهد رفت.
تعدادی ازدوستان این اعترافات مادران تنبل خود را به اشتراک گذاشته اند. به جای پست  های دیگری که باعث می شود  شما از اینکه بهترین خانه و خانواده را ندارید، احساس گناه کنید، این پست باعث خنده شما خواهد شد. نگران آن جوراب ها که با هم منطبق نیستند نباشید. بگذارید کودکانتان برای لباسهای تمیزخود جستجو کنند . مانند جستجوی یک گنج است! 
این پست  ادای احترام ما به تمام مادرانی است که بیرون از اینجا عالی و فوق العاده هستند. چه کسی این موضوع مربوط به پدر و مادر زیر را دارد... حتی اگر به این معنی باشد که شما دوباره بجای خالی کردن ماشین ظرف شویی آن را روشن کنید. زندگی پر از این لحظات  است... و پس از این آن لحظات دیگر وجود دارند.
شما تنها نیستید! اعترافات خود را درقسمت نظر خواهی با مادران دیگر به اشتراک بگذارید. (سیارک

 اعتراف مادرهای تنبل

1. "وسیله نگهداری غذا را دور انداختم زیرا نمی خواستم که بوی غذای مانده هفته پیش را استشمام کنم" کریستین


2. "من جوراب ها را دور انداختم زیرا تعدادشان برای مطابقت با هم خیلی زیاد بود و تعدادی جدید خریدم" لورا


3. " پسرم روی پشت من خرابکاری کرد. من یک لباس تمیز، و یک حوله را دور انداختم و به تخت برگشتم" رجینا


4. "ظروف کثیف و تمیز را با هم در ماشین ظرف شویی گذاشتم و آن را دوباره روشن کردم زیرا نمیخواستم ماشین ظرف شویی را خالی کنم."  رائه


5. " بیسکوییت دندانی خیس کودک نوپایم را که به من داد خوردم زیرا نمیخواستم تا سطل آشغال بروم" بریجت


6. " من یک قاشق مخلوط کن و یک ظرف پلاستیکی را امشب دور انداختم زیرا نمی خواستم آن ها را بشویم" جس


7. " بجای برداشتن یک آشغال از روی زمین، من از روی آن رد شدم تا با جارو آن را تمیز کنم." جنیفر


8. " مریض بودم و سعی داشتم از دوقلوهایم مراقبت کنم ، فنجان های نوزاد و یک جعبه غلات صبحانه در کف اتاق نشیمن برای صبحانه گذاشتم تا بتوانم روی مبل دراز بکشم و تماشا کنم. آنها حدود دو سالشان بود."   انجی


9. " ظروف کثیف را داخل جعبه در گاراژ گذاشتم زیرا نمی خواستم آنها را قبل از اینکه مهمانانمان برسند بشویم" جکی (سیارک


10. " به کودک نوپای خود اجازه دادم که برای صبحانه چیپس و کلوچه بخورد زیرا من در حال حاضر باردار هستم و واقعا آن روز صبح خودم چیپس و کلوچه هوس کرده بودم. " ال


11. "ما برای یک هفته کامل با بسته های فویل غذا پختیم و غذا را در مهمانی کریسمس در بشقاب های کاغذی خوردیم" لورین


12. " بجای بالا رفتن از پله ها برای چک کردن اتاق پسرم، به او گفتم که یک عکس بگیرد" ورونیکا


13. "من چند جفت لباس زیر دختر دیوانه ی محصلم را که کثیف کرده بود را دور انداختم"  ملیسا


14. " من به پسر بزرگم گفتم که برای خودش و برادرش برای شام پاپ کورن درست کند، آنها خیلی خوشحال بودند" لورن


15. " به کودک بزرگم در وان غذا دادم. "  کیسی


16. "به نوجوانانم در خانه همیشه پیامک میفرستم. من به این بعنوان چاره ی قرن 21 ام می اندیشم نسبت به کسانی که از دهه 70 در اتاق ها آیفون می گذاشتند!" لین


17. " کودکان من ""آب دهان خود را پرتاب می کردند". آنها همیشه این کار را می کردند. من خیلی از تمیز کردن آن همه کثیفی خسته شده بودم، به سگم آموزش داده بودم تا آب دهان ها را لیس بزند."  آلیسا (سیارک


18. "  بعد از اینکه شیر سینه ام روی بالشت چکه میکرد و یا خیس می شد برای ادامه خواب برمیگرداندم."  ملیسا


19. " من تمام قاشق ها و چنگال هایم را دور ریختم و یکسری جدید خریدم زیرا احساس خوبی از شستن آنها پس از مهمانی تولد پسرانم نداشتم." جولیسا


20. " به اندازه کافی ماشین ظرف شویی را برای اینکه بشقاب های کثیف در آن جا شوند خالی نکردم و دوباره آن را روشن کردم." سیندی
21. " یک چیز مهم در فهرست  خریدم برای من فست فود خوردن در مسیبر خانه از فروشگاه مواد غذایی است."  جو
22. " همسرم یک بار نتوانست یک جفت جوراب تمیز برای دخترم پیدا کند پس یک جفت لباس تنگ کثیف قرمز و بنفش را تکه تکه کرد و او را در آنها به مدرسه فرستاد" لورا


23. " من یک جفت قنداق پوشکی بچه را دور انداختم زیرا نمی خواستم آنها را تمیز کنم." نادیا


24. " من یک صندلی لباسشویی دارم. اگر کودکان من نتوانند آنچه را که می خواهند را در کشو پیدا کنند، روی صندلی را نگاه می کنند." مند (سیارک

این پست را چگونه می‌بینید؟ برای شما مفید بود؟ لطفا با نوشتن کامنت در زیر ما را مطلع کنید.  

مترجم  itrans.ir  

نظرات

در ادامه بخوانید...